این پژوهش بدنبال شناخت میزان فهم عامه از علم و شناخت میزان مصرف رسانه های همگانی شهروندان تهرانی و رابطه آن با یکدیگر است. برای این منظور میزان فهم عامه از علم در سه بعد شناختی، نگرشی و رفتاری سنجیده شد. این پژوهش، در سطح کمی و با روش پیمایشی انجام گرفته است و افراد مورد مطالعه نیز مردان و زنان بالای 15 سال شهر تهران هستند که 400 تن به عنوان نمونه در نظر گرفته شد. پس از گردآوری داده ها با کمک نرم افزار آماری، داده ها مورد پردازش و نتایج در سطح توصیف و تحلیل داده ها ارائه شد. یافته های پژوهش نشان داد که فهم عامه از علم در سطح متوسط است. البته در بعد شناختی و رفتاری در سطح متوسط و در بعد نگرشی در سطح بالا است. درباره میزان مصرف رسانه های همگانی نیز نتایج نشان داد این میزان در سطح پایینی است. در بین رسانه ها بیشترین مصرف مربوط به کتاب، تلویزیون، ماهواره و اینترنت بوده است. نتایج آزمون فرضیه های پژوهش نیز نشان می دهد فرضیه اصلی یعنی رابطه بین میزان مصرف رسانه ها با فهم عامه از علم تأیید شد، نتایج رگرسیون چندگانه و تحلیل مسیر هم نشان داد سه متغیر میزان مصرف رسانه ها، میزان تحصیلات و طبقه اجتماعی به صورت مستقیم و متغیرهای میزان اعتماد به رسانه ها، میزان انطباق محتوای رسانه ها با نیاز مخاطبان، سن، رشته تحصیلی در دبیرستان، وضعیت فعالیت، جنس، و وضعیت تأهل به صورت غیر مستقیم با فهم عامه از علم رابطه معناداری دارند.