مطالعات فرهنگی رشته ای نسبتاً جدید درمیان رشته ها و گرایش های گوناگون علوم اجتماعی است که در دنیا مطرح شده است و این رشته در ایران پس از ورود به دانشگاه چالش های بسیاری را ایجاد کرده است تا جایی که برخی از جامعه شناسان آن را جایگزین جامعه شناسی دانسته اند وسخن از مرگ جامعه شناسی به میان می آورند. جامعه شناسی مردم مدار هم نوع جدیدی از جامعه شناسی است و می خواهد فاصلهٔ ایجاد شده بین جامعه شناسی و مردم را پر کند. به بیان دیگر آن چه که در جامعه شناسی مردم مدار و مطالعات فرهنگی دارای اهمیت می باشد، توجه به مردم و زندگی و فرهنگ آن ها است هر دو گرایش مدعی هستند که مردم و فرهنگ مورد بی توجهی جامعه شناسی رسمی و رایج قرار گرفته است. بر اساس یافته های این پژوهش، مهم ترین نقاط اشتراک مطالعات فرهنگی و و جامعه شناسی مردم مداردر بحث رهایی بخشی، توجه به فرهنگ، عدم نظریه پردازی، داشتن روش کیفی، نداشتن هنجار ذاتی، انتقادی بودن است واین دو در زمینهٔ فرادانشگاهی بودن، توجه به همه طبقات مردم تا حدودی با هم تفاوت دارند. از این رو ضمن توضیح نوع نگاه مطالعات فرهنگی و جامعه شناسی مردم مدار به مقولات ذکر شده، به وجوه اشتراک و افتراق نگاه آن ها پرداخته شده است. همچنین به لحاظ هستی شناختی و معرفت شناختی نیز مورد بررسی قرار گرفته اند.