مقاله حاضر با هدف بررسی موضوع کودکی و نحوه ی بازنمایی آن در کتاب های درسی دوره اول ابتدایی در ایران به نگارش در می آید. آیا کودکان، بزرگسالان کوچکی هستند که تنها به لحاظ جثه با بزرگسالان تفاوت دارند؟ نگاه و تلقی رسمی به مفهوم کودکی که برآیند آن در روش های تعلیم و تربیت متبلور می شود، چگونه است؟ جایگاه «کودکی» در کتاب های درسی که بیانگر فلسفه، اهداف و آرمان های انسان سازی در نظام آموزشی هستند چگونه است؟ آیا کودکان در کتاب های درسی، از کودکی خویش زدوده می شوند یا این دوره به درازا کشیده می شود تا دیرتر از این جهان کودکانه گذر کنند؟ از آنجا که کتاب های درسی در هر نظام آموزشی و به ویژه در نظام متمرکز ایران به عنوان تنها منابع آموزشی، همچنان یکه تازند، نویسنده بر آن است تا بر مبنای روش تحلیل محتوا به جستجوی پاسخ سؤالات و مفروض اصلی مقاله برود. جامعه آماری این پژوهش تمامی 20 جلد کتاب درسی دوره اول ابتدایی (پایه های اول، دوم و سوم) می باشد که در سال تحصیلی 94/93 در مدارس ایران تدریس شده اند. از آنجا که نمی توان با روش نمونه گیری به نتایج مورد نظر دست یافت می بایست تمام کتاب های این دوره از مقطع، مورد بررسی و تحلیل واقع شوند از این رو حجم نمونه در این پژوهش، همان جامعه آماری خواهد بود. استدلال کلی این مقاله آن است که کودکان در نظام آموزشی ایران، از طریق دو ساحت دین و سیاست، زودتر از حد طبیعی از کودکی خویش گرفته می شوند. در مجموع، نتایج این پژوهش نشان می دهد که در کتاب های درسی این دوره، نشانه ها و مصادیقی وجود دارند که در تعجیل و به پیش راندن دنیای کودکی به دنیای بزرگسالی نقش ایفا می کنند.