آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۵

چکیده

آن گاه که زلزله ای رخ می دهد و خبر آن می پیچد، تصور نظامی از مفاهیم و مقولات، ابژه ها و تکنولوژی ها، لشکری از مأموران و امداد رسانان و انبوهی از قربانیان یا آسیب دیدگان به یک باره به ذهن راه می یابد. ولی در تحلیل چنین رخدادی، از قضا، نه نظام مفاهیم و مقولات موجود برای فهم آن کفایت می کند و نه ابژه ها و تکنولوژی ها را همان معنایی است که پیش تر بوده است. بر همین قیاس، نه می توان زلزله زدگان را از پیش به تمامی قربانیان منفعل چنین رخدادی قلمداد کرد و نه می شود خلاقیتی موهوم را بدانها منتسب ساخت که گویا ایشان، خود، از پس آن چه که بر آن ها رفته برآمده اند. زلزله ای که تابستان گذشته آبدانان و مناطق اطراف را به لرزه درآورد، اگر چه به گرفتن جانی منجر نشد، اما مهم تر از آنی نمود که بتوان نادیده اش انگاشت. از خلال این واقعه، هم می شد به توانمندی و تاب آوری مردم اندیشه کرد و هم به ناتوانی و دردمندی آن ها؛ هم تداوم و تلاش برای زندگی را به عیان دید و هم نگون بختی و اندوه را به تماشا نشست؛ هم به چگونگی سامان یافتن دگرباره ی امور توجه نشان داد و هم به برآمدن زخم هایی که شاید با توسل به داشته های موجود راهی برای درمان آن ها نمی شد، جست. در چنین هنگامه ای، اگر چه دولت را در خدمات و امکاناتی که عرضه می داشت تا حدی دست سخاوت بود اما با این حال، او را یارای رایزنی با مردم و اداره ی سنجیده ی امور  نه در نحوه ی تخصیص امکانات و نه در تشخیص نیازها، نبود. شگفت آن که هدف، سر و سامان دادن به همان مردمی بود که خود از این رایزنی کنار گذاشته شده بودند

تبلیغات