ژان بودریار یکی از برجسته ترین نظریه پردازان مطالعات رسانه ها و پسامدرنیسم است که می توان گفت در ایران کم تر از هر نظریه پرداز دیگری در این حوزه شناخته شده است. نظریات بدیع و انتقادهای تند بودریار از ساختار فرهنگی جوامع پساصنعتی، او را به یکی از رُک گوترین منتقدان پسامدرنیته تبدیل کرده است. شاه واژه ی اندیشه ی بودریار، «واقعیت» است که شاید دیرینه ترین مفهوم در فلسفه ی غرب باشد. تبیین جدیدی که بودریار از پیچیدگی های واقعیت در زمانه ی ما به دست می دهد، هم بسط مارکسیسم و هم تلفیق آن با نوعی نشانه شناسی پساساختارگراست. در این مقاله، چهارچوب فکری بودریار (پساساختارگرایی) تبیین خواهد شد و سپس شرحی از نظریه هایی که او در این چهارچوب راجع به کارکرد رسانه ها در جامعه ی معاصر پرورانده است به دست داده می شود. در بخش بعدی مقاله، تحلیل بودریار از نحوه ی انعکاس اخبار مربوط به جنگ آمریکا و عراق که منجر به سقوط صدام حسین شد، بررسی می شود و سپس کارکرد گزارش های تلویزیونی از جنگ آمریکا و ویتنام ارزیابی می گردد.