مشارکت حق انسانی است که به لحاظ غایتی به آزاد سازی و اعتماد به خویشتن و از نظر ابزاری به بسیج و نقش آفرینی توده های انسانی در حیات اجتماعی منجر می شود. تجربه اجرای برنامه های توسعه در کشورهای در حال توسعه نشان داده که به دلیل نادیده گرفتن مشارکت مردمی، نتوانسته اند به اهداف موردنظر دست یابند. در این مقاله[1] با لحاظ نمودن نقش عناصر فرایندی و عاملیتی در دو سطح میانی و خرد با استفاده از سه سازه سرمایه اجتماعی، نظام شخصیت و پایگاه اجتماعی- اقتصادی چارچوب نظری و تجربی مقاله تنظیم شده است. روش تحقیق مورد استفاده اسنادی و پیمایشی می باشد. جامعه آماری این پژوهش افراد بالای هیجده سال ساکن در نقاط شهری و روستایی استان مرکزی می باشند.که از این جامعه نمونه ای به حجم 1648 نفر انتخاب شده است. نتایج آزمون فرضیه های تحقیق در سطح میانی نشان می دهد که بین متغیر سرمایه اجتماعی به عنوان متغیر سطح میانی با متغیر وابسته تحقیق ارتباط معنادار در سطح اطمینان 99 درصد وجود دارد. در سطح خرد نیز ویژگی های شخصیتی رابطه معناداری را در سطح اطمینان 99 درصد با متغیر وابسته تحقیق نشان داده اند. علاوه بر این در سطح خرد متغیر پایگاه اجتماعی- اقتصادی که از ترکیب متغیرهای درآمد، سطح تحصیلات، نوع مسکن و رتبه شغلی ساخته شده است رابطه معناداری را با متغیر وابسته تحقیق نشان نداده است. نتایج تحلیل چند متغیره نشان می دهد که در سطح کل استان متغیرهای سرمایه اجتماعی و ویژگی های شخصیتی 39 درصد واریانس متغیر وابسته را تبیین می نمایند. این درصد در مناطق شهری مورد مطالعه 31 درصد و در مناطق روستایی 47 درصد می باشد. تحلیل مسیر انجام شده نیز نشان می دهد که اثرات مستقیم و غیرمستقیم سرمایه اجتماعی در حوزه کل مورد مطالعه و نیز در حوزه های شهری و روستایی بیشتر از اثر متغیر ویژگی های شخصیتی است. [1]. داده های مقاله حاضر برگرفته از طرح پژوهشی بررسی و ارائه راه های افزایش مشارکت مردم در عرصه های مختلف فرهنگی و اجتماعی استان مرکزی است که برای سازمان مدیریت و برنامه ریزی استان مرکزی اجرا شده است.