مقاله پیش رو، الگویی را برای مدیریت فرمانشی بحران های ارتباطی پیشنهاد می کند. رهیافت ما بر این اصل استوار است که هرچند فراگردهای ارتباطی می توانند منجر به بروز بحران گردند، اما خود هم چنین منبع و مجرایی برای مدیریت بحران هستند؛ بنابراین، می توان بحران های ناشی از فرآیند ارتباطات را با دیگر فرآیندهای ارتباطاتی سامان داد. اما چگونه می توان یک نظام ارتباطات بحران زدا را برای مدیریت ارتباطات بحران زا به وجود آورد؟ پاسخ ما، طراحی یک نظام ارتباطات خودسامان است که در شرایط بحرانی، با تشخیص هوشمند نشانه های بحران، راهکارهای مناسب پاسخ دهی به تک تک شرایط بحرانی را بازیابی و عملیاتی می کند تا بحران در سیستم برطرف شود. چنین نظامی که مدیریت فرمانشی بحران های ارتباطی را بر عهده دارد، در دو سطح اجرایی می شود: سطح اول، هوش مصنوعی که طی آن، یک نظام خبره قابل اتکا از تجارب انباشته شده درباره مدیریت بحران فراهم می آید تا در آینده، شیوه مناسب مدیریت هر بحران از دل این نظام استخراج شود؛ توسعه این سطح از مدیریت فرمانشی بحران، متکی بر پیشرفت در حوزه شبکه های عصبی، رایانش تکاملی و منطق فازی خواهد بود. سطح دوم، هوش جمعی که دلالت دارد بر الویت دادن بر عقل سلیم جمعی برآمده از جلسات تصمیم گیری نهایی در مدیریت بحران؛ ما باور داریم تحقق این سطح از مدیریت فرمانشی بحران، نیازمند اتکا بر هوش جمعی است که تنها آن اطلاعات مفیدی را در اختیار مدیران قرار می دهد که مرتبط با بافت، بحران فعلی است، در مدیریت این بحران باید به کار گرفته شوند و تصمیماتی که باید گرفته شوند.