آرشیو

آرشیو شماره ها:
۷۰

چکیده

انجمن های علمی و ازجمله انجمن های علمی حوزه علوم اجتماعی به مثابه نهادهای مدنی، مستقل و خودجوش در دو دهه اخیر با رشد و گسترش فزاینده ای روبرو بوده اند. چنان که بر اساس آمار موجود تا ۴۰۰ انجمن علمی می توان شمرد و تعدادی از انجمن ها با ایفای نقش مرجعیت علمی، ظرفیت سازی، کادر سازی، ایجاد فضای تعامل و گفتگو توانسته اند جایگاه قابل اعتنایی را در عرصه های علمی و فکری ایجاد کنند. درحالی که گسترش نهادهای مدنی به عنوان شاخصی از فرایند توسعه سیاسی محسوب می شود در جامعه ایران و از سوی نهاد دولت، گسترش انجمن های علمی، به ویژه انجمن های حوزه علوم اجتماعی با چالشی تحت عنوان «اپوزیسیون بودگی» و «اپوزیسیون انگاری» روبرو شده و علی رغم جایگاه مرجعیت علمی با سیاست «بی توجهی» و «عدم شناسایی» نسبت به نقش مشاوره ای، کارشناسی در حوزه سیاستی دست به گریبان می باشند. این پژوهش با انتخاب سه انجمن علوم سیاسی ایران، جامعه شناسی ایران و مطالعات صلح ایران با به کارگیری روش کیفی از طریق مصاحبه عمیق با فعالین انجمنی و با بهره گیری از منابع اسنادی- کتابخانه ای تلاش می کند به حوزه مغفول «کارکردهای علمی - اجتماعی- سیاستی» انجمن ها و چالش های پیش رو از منظر اپوزیسیون بودگی بپردازد. مهم ترین یافته پژوهش ناظر بر وجود فاصله میان مدل آرمانی با مدل واقعی تعاملات نهادهای انجمنی با نهاد دولت و جامعه و نیز درک نادرست دولت از محتوی و کارکرد نقادانه نهاده های انجمنی علوم اجتماعی است.

تبلیغات