زمینه و هدف: سال های اول ازدواج، لذت بخش ترین و در عین حال سخت ترین و پرمخاطره ترین دوران زندگی مشترک زوجین می باشد. از این رو، پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش گروهی مبتنی بر تئوری انتخاب بر سازگاری زناشویی و رضایت جنسی زوجین انجام گرفت. مواد و روش ها: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه ی زوجین در سال اول زندگی مشترکشان می باشد که از مشکلات زناشویی و نارضایتی جنسی رنج می بردند و در سال 1395 به کلینیک مشاوره و مددکاری بصیرت در شهر اصفهان مراجعه نمودند. از این جامعه، 20 زوج (20 زن و 20 مرد)، به شیوه ی نمونه گیری داوطلبانه انتخاب و پس از همتاسازی به طور تصادفی در دو گروه آزمایش(20 نفر) و کنترل(20 نفر) گمارده شدند. اعضای گروه آزمایش از هشت جلسه آموزش گروهی مبتنی بر تئوری انتخاب برخوردار گردیدند، با این حال گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکرد. پرسشنامه های سازگاری زناشویی اسپانیر(1976) و رضایت جنسی لارسون(1998)، قبل و بعد از مداخلات آموزشی، به عنوان پیش آزمون و پس آزمون بر روی کلیه افراد اجرا گردید. یافته های حاصل از پژوهش با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیره و نرم افزار (SPSS-18) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد که پس از تعدیل اثر همپراش پیش آزمون، تفاوت معنی داری بین میانگین نمرات سازگاری زناشویی(01/0>p و 32/12=F) و رضایت جنسی(01/0>p و 66/8=F) در دو گروه کنترل و آزمایش وجود دارد. با وجود این، بین میانگین نمرات سازگاری زناشویی و رضایت جنسی شرکت کنندگان زن و مرد، تفاوت معنی داری وجود نداشت(05/0<p). نتیجه گیری: به نظر می رسد آموزش گروهی مبتنی بر تئوری انتخاب، از طریق آگاه سازی زوجین از نیازهای اساسی ، روانشناسی کنترل بیرونی و به کارگیری هفت عادت مهرورزی به جای عادت های تخریب گر، می تواند منجر به بهبود سازگاری زناشویی و رضایت جنسی زوجین شود.