هدف ما از نگارش این مقاله آن است که با استفاده از روش تاریخی تطبیقی روشن سازیم که نخبگان ابزاری و فکری چه تأثیری بر تحولات سیاسی و اجتماعی ایران این دوران داشته و توده ها در کجای این تاًثیرات بوده اند. در سیر تحولات اجتماعی جامعه ما با وجود حکومت استبدادی و ایلیاتی و عقب افتاده، نخبگان با نثار جان خود سبب تحولات عدیده ای در وضع موجود ایران شدند از جمله این تحولات عبارت بود از: پیدایش قانون و اداره جامعه بر حسب آن، تفکیک کردن قوا از همدیگر و آشنایی ملت با مفاهیمی چون آزادی، دموکراسی، پارلمانتاریسم، مساوات، و. . . جریان های غالب در طول 150 سال گذشته ایران، تجددگرایی، دینی و ناسیونالیسم ایرانی بوده است و برای تحقق آن گاه به جریان ملی و سنتی و گاه به جریان سلطنت و حکومت و گاه به جریان استعمار و گاه به جریان اسلامی روی می آوردند.