علوم سیاسی در کشورهای خاورمیانه رشته ای نوظهور تلقی می شود، به عبارت دیگر در این کشورها فرایند دگرگونی هنجاری در حوزه های ساختاری پیش از فضای آموزش انجام می گیرد. شاخص ها و تفاوت های آموزش علوم سیاسی در دو کشور خاورمیانه ای یعنی جمهوری اسلامی ایران و جمهوری عربی مصر به جهت یافتن نقاط قوت و نقاط ضعف وضعیت موجود موضوع این تحقیق می باشد به همین منظور وضعیت آموزش علوم سیاسی در کشورهای ایران و مصر، مورد بررسی تطبیقی قرار گرفته است. فرضیه این تحقیق بر دو مبحث پایه ای زیر بنیان نهاده شده است: 1 متون درسی موجود در حوزه ی علوم سیاسی مصر بیشتر ناظر بر عمل گرایی و مؤلفه های ژئوپلتیکی استوار است. 2 متون درسی ایران در حوزه ی علوم سیاسی عمدتاً ماهیتی نظری انتزاعی و ژئوکالچری داشته است. دستاوردهای این تحقیق نشان میدهد که کثرت دانشکده های مجموعه ی علوم سیاسی و تعدد دانشجویان رشته ی علوم سیاسی در ایران نظری (حفظی) بودن دروس علوم سیاسی، ناکارآمدی و غیر کاربردی بودن این رشته که عمدتاً ماهیتی نظری و انتزاعی دارد و بکار نگرفتن فارغ التحصیلان این رشته در دستگاه دیپلماسی کشور منجر به بی اهمیتی و بیکاری فارغ التحصیلان رشته ی علوم سیاسی انجامیده است. هدف اصلی از تشکیل رشته ی علوم سیاسی، ارائه آموزش های لازم به کادر دیپلماتیک و سایر تصمیم گیرندگان سیاست های داخلی و خارجی کشورهاست. با توجه به دستاوردهای این تحقیق در کشور ما این رشته نتوانسته است جایگاه شایسته ای را کسب نماید و متخصصان این رشته کمتر در جایگاه شغلی خود مشغول به کار می باشند. با مراجعه به وزارت امور خارجه و بررسی کارکنان و مسؤولین این وزارتخانه به عنوان یکی از عمده ترین جاهایی که مرتبط با رشته ی علوم سیاسی است هرچه بیشتر با مهجور ماندن و بی توجهی به این رشته در کشور ما آشنا خواهید شد و این از آسیب های علوم سیاسی می باشد در صورتی که در کشور مصر به جهت کمبود دانشکده های علوم سیاسی و دانشجویان این رشته، کاربردی بودن دروس سیاسی دانشگاه های مصر بازار کار برای فارغ التحصیلان این کشور در شغلی که تخصص آن را کسب نموده اند فراهم است.