پژوهش حاضر با هدف بررسی عوامل اجتماعی و اقتصادی موثر بر گرایش به موسیقی در بین دانشجویان دانشگاه تربیت معلم سبزوار انجام گرفته است. جهت تبیین عوامل اجتماعی و اقتصادی موثر بر گرایش به موسیقی از نظریه بوردیو، وبلن و زیمل استفاده شده است. این پژوهش با استفاده از روش تحقیق پیمایشی و تکنیک پرسشنامه ای بر روی 385 نفر از دانشجویان دانشگاه تربیت معلم سبزوار صورت گرفته است. روش نمونه گیری، خوشه ای چند مرحله ای بوده است. نتایج همبستگی پیرسون نشان داد که بین سن، میزان استفاده از رسانه ها، تجربه های فرهنگی، جامعه پذیری هنری در خانواده و میزان گرایش به موسیقی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. اما بین میزان تحصیلات و میزان درآمد خانواده با متغیر وابسته رابطه ای مشاهده نشد. به علاوه آزمون همبستگی پیرسون نشان داد که بین میزان دینداری با میزان گرایش به موسیقی رابطه معکوس و معناداری وجود دارد. آزمون تفاوت میانگین ها نشان داد که بین جنس، وضعیت تاهل، وضعیت اشتغال با میزان گرایش به موسیقی تفاوت معناداری وجود ندارد. در تحلیل رگرسیون، پنج متغیر میزان استفاده از رسانه ها، تجربه فرهنگی، جامعه پذیری هنری در خانواده، میزان دینداری و سن وارد مدل رگرسیون شده و در مجموع 1/30 درصد از واریانس متغیر وابسته را تبیین می کنند و ضریب بتای آن نشان داد که به استثنای متغیر میزان دینداری بقیه متغیرها رابطه مثبت و معناداری را با متغیر وابسته دارند و میزان دینداری رابطه معکوس و معناداری را با میزان گرایش به موسیقی دارد.