صرفنظر از ویرانی و تخریب بخشی از شهرهای ایران در ابتدای هجوم مغول، سیمای شهرسازی سایر بخش های ایران، خصوصاً آذربایجان، نه تنها شاهد ویرانی و تجزیة بافت شهری نیست، بلکه از همان ابتدا ایلخانان را متوجه به شهر و آبادگری معرفی می کند. بی شک دین ثابت کرده است که یکی از مؤثرترین و تواناترین نیروهای وحدت بخش در حیات حکومت هاست. اشراف کامل مغول بر این موضوع، ضمن ایجاد شهرک هایی با مرکزیت اَرسن مذهبی در خارج از محدودة شهری، ضمن جلوگیری از گسترش بی رویة هستة مرکزی کهن شهر، مانع از فجایع انسانی ناشی از آن شده است. طی این دوره، در پی ظهور شخصیت غازان و ذهنیت متفاوت وی در رابطه با اسلام و تغییر سنت پنهان سازی موقعیت مکانی مقبره ایلخان، شهرسازی ایلخانی، آغازگر سبک نوینی از مجموعه سازی با مرکزیت عناصر مذهبی و مشخصة بارز هم اندیشی نسبت به فضاهای کالبدی شهر و مقتضیات اجتماعی را در خود بروز می دهد که تا آن زمان بی سابقه بوده است. طراحی و ساخت مجموعة معماری ""غازانیه"" با نام ملی ""ابوابُ البر"" را باید از نخستین نتایج به دست آمده در زمینة مزبور دانست که نگارندگان فرایند طرح ریزی و اجرای آن را از نخستین چالش های شهرسازی ایرانی در زمینة اسکان به جهت تنظیم جمعیت شهری می دانند. از آنجایی که بازشناسی فرم معماری آرامگاه غازان کهن ترین نمونه تدفینی مغول در ابعاد بسیار بزرگ - با توجه به تغییر نگرش نسبت به سنت تدفین ایلخانی- همواره در هاله ای از ابهام قرار داشته ، تحقیق پیش رو بر آن است که به روش تحلیل محتوایی متون به تبیین ویژگی های شهری مجتمع غازانیه و بازآفرینی فرم آرامگاه غازان بپردازد؛ زیرا مطالعة ساختار فضایی ""شام غازان""، نخستین نمونة موجود در تاریخ شهرسازی ایرانی از نوع مذکور، بسیار حایز اهمیت است. در این زمینه، با فرض بر تداوم الگوی مشابه معماری در سنت مقبره سازی شمال غرب ایران پیرامون بازة زمانی مذکور، پرسش اصلی تحقیقِ پیش رو، ابعاد و تناسبات معماری مقبرة غازان در مجتمع تدفینی وی خواهد بود. پیرو نتایج به دست آمده، برخلاف ذهنیتِ موجود، طرح مقبرة غازان نه یک منشور دوازده وجهی، بلکه، همانند اکثر مقبره های تدفینی ایلخانی موجود در آذربایجان، استوانة حجیم گنبد داری است که تناسبات معماری آن با نمونه های شاخصِ مشابه، از جمله مقبرة سلطان محمد خدابنده در سلطانیه- هم به لحاظ تناسبات و هم به لحاظ ساختار فضایی- قابل انطباق است.