بوم به عنوان بستر شهر پس از مطرح شدن مسئله تغییر اقلیم جهانی، در علوم مرتبط با شهرسازی مورد توجه ویژه قرار گرفته است. بنیان بوم شهر نادیده گرفته شدن سامانه زیستی و بستر طبیعی شهرها در شهرسازی دوران مدرن و بحران های محیط زیستی و انسانی ناشی از آن است که راه حل را در صورت مسئله جستجو می کند. مبانی نظری بوم شهر همچون دیگر مباحث پایداری، مقوله ای میان رشته ای است. بر این اساس گستردگی دامنه موضوع، ابهامات فراوانی را درزمینة تحقق پذیری آن برای تصمیم سازان، برنامه ریزان و طراحان شهری و سایر تخصص های مرتبط با موضوع ایجاد می کند. در این راستا پرسش هایی در رابطه با شاکله بوم شهر بدین صورت مطرح می شود : آیا معیارهای مشخصی برای تعریف شکل شهر از منظر نظریه بوم شهر وجود دارد؟ شاخصه های منحصر به فرد بستر بومی چگونه بر معیارهای مذکور تأثیر می گذارد؟
هدف اصلی این پژوهش تدقیق معیارهای شاکله بوم شهر است تا از این طریق مبنایی برای تحقق پذیری صحیح آن در بستر بوم شناسانه خود، حاصل شود. روش انجام تحقیق از نوع توصیفی- تحلیلی مبتنی بر مطالعه اسنادی نظریه های موجود و مقایسه تطبیقی نظریات مختلف در حوزه بوم شهر است. نتایج این تحقیق نشان می دهد که انطباق محیط مصنوع با بستر طبیعی، بوم و اقلیم، مشهود بودن سرانه بالای فضای سبز در سطح شهر، پرهیز از گستردگی شهری، اختلاط کاربری، اولویت دسترسی پیاده و دوچرخه و حمل و نقل عمومی، نمود استفاده از انرژی های تجدید پذیر در سطح شهر، سلامت جریان ها و منابع آبی در سطح شهر، مشهود بودن تنوع زیستی در شهر، وجود نمادهایی در شهر به منظور ارتقای حس تعلق به مکان در شهروندان معیارهای اصلی شاکله بوم شهر است که به عنوان طرحی بالادست لحاظ شده و قابلیت انطباق با شاخصه های بستر بومی خود را داشته و در آن بازتعریف می شود.