زمینه و هدف: بر اساس تئوری خودتعالی مداخلاتی که سبب ارتقای خود- تعالی می شود، ارتقای وضعیت سلامت را به دنبال دارد. در این راستا هدف پژوهش حاضر تعیین ارتباط خود- تعالی با سلامت جسمی درک شده مبتلایان به ام اس شرکت کننده در گروه همتایان بود.
مواد و روش ها: پژوهش حاضر یک پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون است که ارتباط خود- تعالی را با سلامت جسمی در 33 بیمار مبتلا به ام اس در سه گروه حمایتی همتا (10 نفر گروه مردان، 11 نفر گروه زنان و 12 نفر گروه مختلط زن و مرد) را می سنجد. جلسات گروه ها به مدت 8 جلسه به صورت هفتگی 2 ساعت برگزار شد. ابزارهای پژوهش شامل بخش سلامت جسمی ""سیاهه کیفیت زندگی در بیماری ام اس"" و ""خود- تعالی"" بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های Wilcoxon، Kruskal–Wallis، Mann-Whitney U و ضریب همبستگی Pearson، Spearman استفاده شد.
یافته ها: مقایسه میانگین نمرات خود- تعالی (پیش آزمون (2/8) 57/44، پس آزمون (2/6) 21/53) و وضعیت سلامت جسمی (پیش آزمون (3/33) 84/151، پس آزمون (5/37) 58/171) اختلاف معنی داری را به لحاظ آماری قبل و بعد از تشکیل گروه همتایان داشت (خود- تعالی 001/0 = P، سلامت جسمی 009/0 = P). ارتباط معنی دار و مستقیمی بین ارتقای خود- تعالی با وضعیت سلامت جسمی وجود داشت (01/0 = P).
نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش، می توان با ارتقای خود- تعالی در مبتلایان به ام اس، وضعیت سلامت جسمی آن ها را نیز ارتقاء دهیم، که در نهایت ارتقای کیفیت زندگی بیماران را به دنبال دارد.