مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۴۱.
۱۴۲.
۱۴۳.
۱۴۴.
۱۴۵.
۱۴۶.
۱۴۷.
۱۴۸.
۱۴۹.
۱۵۰.
۱۵۱.
۱۵۲.
۱۵۳.
۱۵۴.
۱۵۵.
۱۵۶.
۱۵۷.
۱۵۸.
۱۵۹.
۱۶۰.
داستان
حوزههای تخصصی:
هر داستان دارای عناصری است که کالبد آن را به وجود می آورد؛از جمله داستان حضرت شعیب (ع)که به زندگی این پیامبر در شش سوره قرآن در سه چشم انداز کلی؛در ارتباط با مردم شهر مدین؛ اصحاب ایکه و خانواده می پردازد. هدف قرآن، داستان پردازی نیست ؛ولی در این سوره بسیاری از جنبه ها و عناصر داستانی متعارف ادبیات داستانی وجود دارد، هم چنین با تصاویر زنده و بدیعی که به وسیله الفاظ و تعابیری چند خلق شده اند، صحنه های شگفت و جذابی در پیش روی بیننده قرار داده چندان که گویی در زمان حال اتفاق افتاده است. مقاله حاضر به بررسی و تحلیل عناصر نمایسی و ادبی داستان حضرت شعیب (ع) از جمله طرح، کشمکش، شخصیت پردازی، زمان، مکان و گفتگو و همچنین عناصر ادبی آن نظیر عنصر عاطفه،خیال ، اسلوب و فکر می پردازد تا ملاحظه شود قرآن در بیان داستان های خود تا چه اندازه از شیوه هنری و ادبی بهره جسته، چگونه زبان هنر و ادبیات را وسیله ای مناسب و شایسته در خدمت اهداف تربیتی و هدایتی خود قرار داده است.
شگردهای فانتزی سازی در داستان های «محمدرضا شمس»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فانتزی انواع گونا گونی چون فانتزی پری وار، تمثیلی، واقع گرا، فلسفی، گروتسک و... دارد و از یک منظر به فانتزی عام و فانتزی نو و از منظری دیگر به فانتزی فرودین و فرازین تقسیم می شود. می توان گفت وجه تمایز انواع فانتزی ها در نوع تخیل موجود در آن هاست، اما آنچه در همه آن ها مشترک است آفریدن دنیایی تخیلی و فراواقعی است. خلق این دنیای تخیلی و فانتاستیک از طریق شگردهایی صورت می گیرد که البته در همه آثار فانتزی، ثابت و از پیش شناخته شده نیست بلکه از طریق بررسی های مختلف می توان به آن ها پی برد. نگارندگان در این پژوهش با بررسی چهار داستان از محمدرضا شمس، یازده شگرد فانتزی ساز را مشخص کرده اند که برخی از آن ها در مقایسه با پژوهش های پیشین تازگی دارند؛ مانند انتخاب راوی و قهرمان دیوانه نما، زمان پریشی، عینیت بخشیدن به مثل ها و نفرین ها و دعاها، استفاده از کهن الگوها و شخصیت های جادویی قصه های کهن، بنا نهادن داستان بر پایة ضرب المثل ها و فرهنگ عامه، و جان بخشی به مردگان و برانگیختن عالم اموات. از حیث انواع نیز، گونه های مختلف فانتزی اعم از واقع گرا، فلسفی، پری وار، تمثیلی، گروتسک و فانتزی اشیا را در داستان های شمس می توان دید.
بررسی و مقایسه موقعیت های طنز آمیز در داستان ها و نمایشنامه های محمود دولت آبادی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
محمود دولت آبادی از نویسندگان پر آوازه معاصر است که در آثار داستانی و نمایشی خود با دیدگاهی واقع گرایانه به بررسی معضلات و مشکلات جامعه پرداخته است و گاه برای به تصویر کشیدن معضلات اجتماعی از موقعیت های طنز آمیز سود جسته است. طنز موقعیت طنزی برگرفته از تصویر ها، تصور ها و مفاهیم است که می تواند آمیزه ای از رفتار، موقعیت، صحنه و گفتار باشد. در تحقیق حاضر تلاش می شود تا شگردهای ایجاد موقعیت های طنز آمیز در داستان ها و نمایشنامه های دولت آبادی با تکیه بر دو اثر داستانی و دو اثر نمایشی، بررسی و مقایسه شوند. با تفحص در موقعیت های موجود در چهار اثر می بینیم که عامل کلیدی ایجاد موقعیت های طنز آمیز در شبکه ارتباطی بین آنها آن-هاست که علاوه بر خنده انگیزی با ظرافت سیستم فرهنگی یا سیاسی جامعه را به سخره می گیرند. مهمترین موضوعاتی که نویسنده در قالب موقعیت های طنز آمیز به آنها توجه دارد عبارتنداز: معضلات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، بی-عدالتی و وجود فساد در بین ارگان های مختلف اداری.
جایگاه روایت در متون منثور فارسی قرن چهارم تا هفتم هجری
منبع:
مطالعات داستانی سال سوم زمستان ۱۳۹۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۰)
25 - 50
حوزههای تخصصی:
روایت در جلوه های گوناگون فرهنگ بشری دیده می شود. آنگاه که از این دیدگاه به متون فارسی منثور بازمانده از قرن چهارم تا هفتم هجری بنگریم؛ این پرسش مطرح می شود که: «کدام یک از اشکال روایی در کهن ترین متون منثور فارسی قرن چهارم تا هفتم هجری دیده می شود؟» هدف این پژوهش رسیدن به شناخت کلی از پیشینه حضور اشکال گوناگون روایی در متون دوران آغازین زبان فارسی است. بررسی توصیفی- تحلیلی صدها متن منثور بازمانده از این دوران شکوفایی نثر نشان می دهد که محتوای متون این دوره از موضوعات گوناگونی چون نجوم، بلاغت، فلسفه، سیاست، جغرافیا، تاریخ، اساطیر، سفرنامه، منشآت، تفسیر، دانشنامه، تذکره، اخلاق، کلام، تعبیر خواب، موسیقی، هندسه، طلسمات و... سخن می گوید. مهم تر آنکه در 85% متون مورد بررسی، شکلی از اشکال روایی دیده می شود و فرم های روایی چون گزارش، حکایت، قصه و داستان بلند کاربردهای مهمی در متن دارد. از جمله گزارش و نقل رخدادهای گذشته، توصیف موقعیت ها، خلق تمثیل های استشهادی، بیان اندیشه ها، روشنگری اندیشه های مبهم و پیچیده، بیان مشاهدات، ثبت تجربیات و روایت داستان. یافته ها همچنین نشان دهنده تنوع موضوع و کاربردهای گوناگون و گسترده گونه های روایی در زندگی اجتماعی پارسی زبانان قرن چهارم تا هفتم هجری است. وجود چنین خزانه ای سرشار از اشکال روایی در دوران آغازین نثر خود گواه آن است که پیشینه سنّت روایت پردازی، در زبان فارسی، به دورانی بسیار کهن تر از قرن چهارم بازمی گردد. این میراث گرانبار پشتوانه نویسندگان خلاق این دوران شده تا با دگرگون کردن فرم های ساده به فرم های پیچیده تری از روایت دست بیابند.
شگردهای باورپذیری در داستان های مارکز
منبع:
مطالعات داستانی سال سوم زمستان ۱۳۹۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۰)
51 - 66
حوزههای تخصصی:
شگرد باورپذیری اولین شرط روایت در ادبیات داستانی است. از آنجا که رئالیسم جادویی یک شیوه روایی برای نقل حوادث جادویی، خارق العاده، فراواقعی، غلوآمیز و شگفت است، طبیعی است که برترین شگرد برای آن، باورپذیری یا منطق روایت باشد. آنچه این جریان ادبی را به صورت یک شیوه روایی مستقل درآورده، از جمله، نگرشی متفاوت به عنصر «زاویه دید» و تبدیل آن به «تکنیک باورپذیری» بوده است. باوراندن ماوراء طبیعت، برترین کارکرد رئالیسم جادویی است که باید مورد توجه مروّجان مفاهیم پیچیده ای چون فلسفه، عرفان و الهیات در ادبیات داستانی قرار گیرد. رسیدن به این هدف ممکن نیست جز با مطالعه آثارِ بزرگانِ این شیوه روایی با تکیه بر شناخت هوشمندی های ایشان در نحوه هم نشانی واقعیت و فراواقعیت و دستیابی به یک واقع گرایی (رئالیسمِ) بومی. در این نوشتار با بهره گیری از شیوه تحلیلی – استنباطی نمونه هایی از به کارگیری شگرد باورپذیری به خصوص در آثار برترین نویسنده رئالیسم جادویی یعنی گابریل گارسیا مارکز بازشناسی شده است. استخراج مواردی از مهارت های باورپذیری نزد مارکز همراه با تبیین و تشریح نحوه به کارگیری آنها به صورت کاربردی مهم ترین دستاورد این پژوهش است.
«مردی در قفس »عصاره ی ناتورالیسم چوبک
حوزههای تخصصی:
ناتورالیسم که به عنوان مکتبی ادبی، در اواسط قرن نوزدهم در فرانسه سر برآورد دریچه ای نو به روی هنرمند گشود که در آن قهرمان داستانش دیگر نه انسان آرمانی رمانتیک بود نه حتی انسان عادی رئالیستی بلکه انسانی پست ترو پلیدتر از آن چه حتی در جهان بیرون می تواند باشد؛ یعنی حیوانی در شکل انسان که پلیدی خود را بویژه در شرایط دشوار بروز می دهد. این مکتب در سراسر جهان پیروانی یافت که در این میان صادق چوبک از مقلدانی است که در ترسیم فضای یاس آلود آکنده از جبروستم، گوی سبقت از دیگران ربوده است. در این مقاله که به شیوه تحلیلی به بررسی داستان چوبک پرداخته ایم در پی کشف عناصر ناتورالیستی در داستان چوبک بوده ایم. نتیجه حاصل از بررسی نشان می دهد که تقریبا تمامی اصول این مکتب را در آثار چوبک می توان دید جبرگرایی، یاس وناامیدی وبه دنبال آن پوچ گرایی، استفاده از زبان محاوره، ضدیت با اخلاق، بی اعتقادی مذهبی، بهادادن به حیوانات و در مقابل تنزل دادن مقام انسانی در حد حیوان از ویژگی هایی است که در اکثر داستان های او به چشم می خورد. ولی در این میان داستان «مردی در قفس» او عصاره تمام ویژگی های مکتب ناتورالیسم است که ما در ین مقال به بررسی این ویژگی ها پرداخته ایم.
ساختارکاوی قصه هایی از پو
منبع:
رخسار زبان سال اول تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱
۴۳ – ۲۶
حوزههای تخصصی:
ساخت گرایی و روایت شناسی از رویکردهایی است که در بررسی های ادبی به کار می رود. معمولا ً ساخت گرایی به شیوهپراپی و کلاسیک خود برای متون کهن، اسطوره ها و قصه های عامیانه به کار می رود، اما در برخی از آثار نویسندگان دو سده اخیر نیز می توان آن رهیافت ها را، به کار بست. آثار ادگار آلن پو از جمله این آثار است. پراپ سی و دو کارکرد مشابه را در همه قصه های عامیا نه روسی به گونه ای تکرار شونده پیشنهاد می کند. شیوه ی کار این مقاله پراپی و متاثر از روش اوست و به بررسی کارکردهای مشابه در قصه های پو، به ویژه چهار قصه«قلب رازگو»، «گربه سیاه»، «گودال و آونگ» و «بشکهآمونتیلادو» می پردازد و کارکردهای بنیادی این قصه ها را معرفی می کند: نفرت، قتل، جنایت و پنهان کردن جنازه درون ساختمان، همرا با برخی از کاهش ها و گسترش ها، در این داستان ها به صورت الگویی تکرار می شود.
رویکرد گفتمان کنشیِ القایی در ادبیات داستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله واکاوی سازه های ساختاری روایت های کنشی با تکیه بر مثال هایی از ادبیات داستانی فارسی (کلاسیک و معاصر) با رویکرد گفتمان کنشیِ القایی یا مجابی است و از این جهت، نخستین کوشش به شمار می آید. تفحص در ساختارهای روایی ادبیات داستانی فارسی اعم از کلاسیک و معاصر نشان دهندۀ قوانین روایی خاص در سازه های پی رنگ این آثار است که به دسته بندی آن ها در روایت های کنشی با رویکردهای مختلف منجر می شود. فرضیۀ پژوهش حاضر این است که هر داستان از یک نقصان آغاز می شود و تلاش کنشگر/ کنشگران برای برطرف کردن آن و دستیابی به شی ء ارزشی به روش های مختلفی برای ارتباط با ابژه (شی ء ارزشی) صورت می گیرد. حال مسئلۀ پژوهش این است که سازوکارهای روایت های کنشی القایی در ادبیات داستانی فارسی با تکیه بر نمونه هایی از داستان های کلاسیک و معاصر کدام است؟ پژوهش حاضر با مثال هایی محدود (اما دقیق) از ادبیات داستانی فارسی در پی تحلیل رویکردها و سازه های ساختاری نوع گفتمان کنشیِ القایی در ادبیات داستانی است و نتایج آن بیانگر یک ساختار روایی است که کنشگر/ کنشگران برای رسیدن به شی ء ارزشی در پی مجاب کردن کنشگر/ کنشگران هستند و رویکردهای مجاب گر (القاکننده) وجوه مختلفی همچون تشویق، تهدید، چاپلوسی، رشوه، تحریک و رجزخوانی دارند.
درونمایه، موضوع در نگرشی تحلیلی- انتقادی
موضوع و درونمایه از اصطلاحات حوزه ادبیات داستانی هستند که نگرش و تعاریف متعددی درباره آنها بیان شده است. مفاهیم و اصطلاحات بسیاری در حوزه داستان و نقد ادبی مانند درونمایه و موضوع وجود دارد که نگاه انتقادی به آنها صورت نگرفته و همواره بر همان تعاریف گذشته تکیه شده است. اهمیت این مساله باعث شد که نویسندگان تحقیق، به دنبال ارائه تعریفی مناسب و قابل فهم از موضوع و درونمایه باشند. ابتدا به تعاریف مختلف درونمایه و موضوع، طبقه بندی عناصر مشترک و متفاوت تعاریف پرداخته و در پایان نیز تعریفی نسبتا روشن از موضوع ودرونمایه ارائه میشود. برای روشنتر شدن تفاوت دو مقوله از داستانهای«جوجه اردک زشت» اثر اندرسن و «ماهی سیاه کوچولو» اثر صمد بهرنگی استفاده شده است. موضوع؛ آن چیزی است که داستان درباره آن صحبت میکند. کشمکش، گفتوگو، کنش، حوادث، شخصیت، موقعیت و به طور کلی عناصر داستان، ابزاری است که نویسنده به وسیله آن بستر داستان(موضوع) را وضع می کند. موضوع بستری برای ارائه درونمایه است و آنچه در بطن و ژرف ساخت داستان قرار دارد، درونمایه است.
جایگاه مفاهیم تربیتی فردی و اجتماعی در داستان های کوتاه علی حجازی با تکیه بر کتاب «النعاس و أمیر العواصف»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عوامل متعددی در شکل دهی شخصیت کودک تأثیر دارد؛ از جمله می توان به خانواده، اجتماع، مدرسه، رادیو و تلویزیون، کتاب و دیگر وسایل ارتباطی اشاره کرد. یکی از گونه های ادبی که تأثیر به سزایی در شکل گیری شخصیت کودک دارد ادبیات کودک است. کودکان از زمانی که صحبت کردن را یاد می گیرند در مرتبه اول از طریق دیگران و در مرتبه دوم به وسیله خودشان با کتاب های داستان و شعر آشنا می شوند در این میان داستان و قصه به دلیل قابلیت خاصی که دارد در انتقال مفاهیم تربیتی به کودک تأثیر به سزایی دارد. آنچه به عنوان فرضیه این پژوهش مطرح است این است که داستان به عنوان یکی از ابزارهای آموزشی غیررسمی به طور نیمه مستقیم و غیرمستقیم تأثیر مهمی در انتقال مفاهیم تربیتی به کودکان دارد. بر پایه این فرضیه این سؤال مطرح می شود که مهم ترین مفاهیم تربیتی بکار رفته در داستان های کودکانه چیست؟ نگارندگان در این پژوهش بر آن هستند تا با استفاده از شیوه توصیفی – تحلیلی مهم ترین مفاهیم تربیتی داستان های کوتاه لبنان را با تکیه بر کتاب «النعاس و أمیر العواصف» اثر کودکانه نویس لبنانی علی حجازی مورد بررسی قرار دهند. در پایان این نتیجه گرفته می شود که این کودکانه نویس لبنانی ضمن رعایت زیبایی های هنری در قالبی خاصی مفاهیم تربیتی همچون وفاداری، اجتناب از تکبر و غرور، تقویت حس وطن دوستی، دوراندیشی و اجتناب از سستی؛ تقویت روحیه شکرگزاری از دیگران و ... را در کتاب خود به کودکان منتقل می کند.
شکل ها و شیوه های شروع داستان ها در قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی - قرآنی سال ششم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۲۴)
143 - 167
حوزههای تخصصی:
آغاز داستان در محدوده خود، شالوده جهان داستان را پی می ریزد، سیر حرکت طرح داستان را مشخص می کند و با وجود نقشی که در پیکربندی روایت ایفا می کند، در مباحث داستان نویسی، کمتر به شیوه های آغاز داستان ها و کارکرد آن توجه شده است. از آن جا که آغاز داستان تأثیری بر خواننده می گذارد که فرایند خواندن او را تحت تأثیر قرار می دهد و هدف داستان های قرآنی ایجاد تحوّل و تذکّر و عبرت آموزی در مخاطب همراه با جذابیت است؛ از این رو داستان و چگونگی آغاز آن ها اهمیت خاصی در این کتاب آسمانی دارد. در این مقاله کوشش بر آن است که با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی شیوه های شروع داستان ها در قرآن مورد بررسی قرار گیرد؛ بنابراین با دقت نظر در داستان های قرآن و مقایسه آن ها با یکدیگر و با توجه به چگونگی شروع، در پی پاسخ به این پرسش است که آیا شروع داستان های قرآن با تنوع و تفاوت همراه است؟ و اگر این گونه است، چه تاثیری در روند داستان دارد؟ و به این نتیجه رسید که برخی داستان ها با مقدّمه چینی و فضاسازی شروع می شوند و برخی دیگر بدون مقدّمه و به شکل غافل گیری مخاطب آغاز می شوند. علت این تنوع این است که شروع هر داستانی به تناسب فضای و درون مایه آن است. دیگر این که این تنوع در شروع هر کدام به نوعی خواننده را تشویق و ترغیب می کند تا به داستان وارد شود و آن را دنبال کند.
معرفی کتاب: ذهن ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کتاب ذهن ادبی نوشته مارک ترنر نخستین بار در سال ۱۹۹۶ در مجموعه انتشارات آکسفورد منتشر شد و پس از آن به چاپ های متعدد رسید. این کتاب، که متخصصان گوناگون از شاخه های مختلف علوم شناختی، زبان شناسی، ادبیات، عصب شناسی و فلسفه به سبب ایده عمیق و متحول کننده اش، به آن توجه نشان دادند و از آن استقبال کردند، در ۲۰۸ صفحه و هشت فصل، به موضوع نقش ذهن ادبی و به ویژه داستان و داستان تمثیلی، بر اساس تفکر و زبان می پردازد و اهمیت و ضرورت ادبیات را در نقشی فوق العاده حیاتی آشکار می سازد. درواقع، مبحث اساسی کتاب این است که با وجود تفکر عموم که ذهن ادبی را امری ثانوی و غیرضروری و فعالیتی متعلق به متخصصان رشته ادبیات می داند، فعالیت ذهن اساساً ادبی است. این کتاب ادعای انقلابی را مطرح می کند که موضوع اصلی علوم شناختی، سرشت ذهن ادبی است.
« بیع و مبایعه» در داستان «پادشاه و کنیزک مثنوی معنوی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیع و مبایعه برده (عبد و امه) بااینکه در عصر مولوی جزو دانشهای مألوف و مأنوس بوده است؛ ولی برای دنیای معاصر درک و فهم آن نیاز به تبیین و توضیح دارد و نادیده گرفتن این مهم، فضا را برای قضاوت های غیرمنطقی علیه دین و فرهنگ و سوءنیتهای خاص آماده می کند. در داستان "پادشاه و کنیزک" دفتر اول مثنوی معنوی، کنیزی با عقد بیع مورد معامله واقع شده و مبیع و ثمنی ردوبدل شده است. این تحقیق ابتدا بر اساس تعاریف فقهی_ حقوقی، مفاهیم مربوط به عقد بیع از جمله؛ اقسام، اوصاف، شرایط و آثار آن را در دامنه داستان مورد بحث قرار داده و در پایان به این نتیجه می رسد که در تعیین نوع بیع از جهات مقتضی، چارچوب معامله با گزاره مساومه، نقدی و تملیک انشایی- خارجی همخوانی دارد، در بخش اوصافِ بیع فقط رکن لزوم متزلزل به نظر می رسد، در قسمت شرایطِ بیع در بیان موضوع آن صراحت وجود دارد و در قسمت اوصافِ مبیع رکن طلق و طهارت با مانع مواجه است.
تاثیر استفاده از داستان در آموزش مهارت حل مسئله به کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف : پژوهش حاضر، باهدف مقایسه میزان تأثیر آموزش مهارت حل مسئله از طریق داستان و آموزش این مهارت به شیوه ی دزوریلا و نزو (2007)، بر میزان نمرات حل مسئله دانش آموزان پسر انجام گرفت. روش : شرکت کنندگان در این پژوهش، شامل 36 نفر از دانش آموزان 12 ساله بودند که به صورت نمونه گیری در دسترس از یکی مدارس شهر تهران انتخاب و به طور تصادفی در سه گروه کنترل، گروه آموزش مهارت حل مسئله از طریق داستان و گروه آموزش مهارت حل مسئله به شیوه ی دزوریلا و نزو (2007) جایگزین شدند. گروه های آزمایش طی 10 جلسه ی یک ساعته، تحت آموزش قرار گرفتند. در این پژوهش از آزمون هدف – وسیله شور و اسپیواک (1981) به عنوان ابزار پژوهش استفاده شد. برای تحلیل داده ها از آزمون کوواریانس و آزمون توکی استفاده شد. یافته ها: یافته های حاصل از این پژوهش بیانگر آن بوده اند که نمرات حل مسئله هر دو گروه آزمایشی نسبت به گروه کنترل تفاوت معناداری داشته است (91/4= F ، 05/0= P ). اما بین دو روش آزمایشی در نمرات حل مسئله تفاوت معناداری مشاهده نشد، و هر دو روش توان یکسانی در آموزش مهارت حل مسئله داشتند. نتیجه گیری : بنا بر یافته های پژوهش حاضر می توان این گونه نتیجه گیری نمود که داستان ها به دلیل جذابیت محتوایی و بار هیجانی به راحتی به یاد آورده و یا توجه آزمودنی ها را به خود جلب می کند و درنتیجه آموزش مهارت حل مسئله و تغییرات درمانی را تسریع می بخشد به حدی که در اندک مدتی آموزه ها تبدیل مهارت می گردد.
عکاسی به مثابه عملی تئاتری تحلیل و بررسی کتاب صحنه آرایی در عکاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال نوزدهم مرداد ۱۳۹۸ شماره ۵ (پیاپی ۶۹)
39-60
در این متن تلاش شده است، براساس ساختار تعیین شده، به تحلیل و تفسیر شکلی و محتوایی کتاب صحنه آرایی در عکاسی بپردازیم. روش این نوشتار توصیفی تحلیلی است و با مراجعه به فصول چهارگانه کتاب سعی می شود خاستگاه، اثرگذاری، فواید، و کاستی های کتاب بررسی شود. در مسیر تحلیل و تحقیق مشخص می شود که این کتاب به مناسبت برگزاریِ نمایشگاه عکسی در کشور کانادا منتشر شده است، و فصل های چهارگانه کتاب هریک از منظری خاص به موضوع صحنه آرایی در عکاسی نگریسته اند. مواردی چند مانند نقش های سه گانه بازیگر، روایت گر، و هنرمند برای عکاس، و عکاس به مثابه داستان پرداز، توضیحِ عکاسی زنده، و نمونه هایی از صحنه آرایی برای عکس های بسیار معروف در حوزه مستند اجتماعی درزمره نوآوری های کتاب به حساب می آید. بااین وصف، تجمیع آرای گوناگون مطرح شده درقالب یک کتاب هم گون نیست، و بدون نتیجه گیری نهایی به پایان می رسد. کتاب به صورت مراجعه موردی و موضوعی به ابعاد سبکی و تاریخیِ عکاسی صحنه آرایی شده موفق عمل می کند، اما به تنهایی نمی تواند تمامی موارد تاریخی و سبکیِ این حوزه از عکاسی را نمایندگی کند. ترجمه، ویرایش، کیفیت چاپ، و صفحه آراییِ کتاب از وضعیت مطلوبی برخوردار است. در نبود منابع مناسب و کافی از این دست در جامعه فارسی زبان، این کتاب برای علاقه مندان و دانش جویان عکاسی مفید است.
بررسی تطبیقی سبک شناسی فانتزی در ادبیات کودک در زبان فارسی و انگلیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فانتزی، تخیل درباره ی موضوعی در گذشته یا رویدادی در آینده است که اکنون واقعیت ندارد، اما متکی به دانش و تخیل فردی است، بنابراین از دنیای ایدئال سخن می گوید ؛ ازاین رو، داستان های فانتزی نقشی اساسی در پرورش تخیل انسان بر عهده دارند. شخصیت ها، رخداد ها و کنش ها همگی رؤیاگونه و دارای قوانین خاص خود هستند. ادبیات فانتزی به معنای امروزی، در سده ی هجدهم، یعنی عصر خرد در اروپا پدید آمد؛ هرچند عناصر آن در اسطوره ها و افسانه های کهن وجود داشته است. در این پژوهش به بررسی آثاری در زمینه ی ادبیات فانتزی کودک در دو زبان فارسی و انگلیسی پرداخته ایم و آن ها را از منظر سبک شناسی زبانی بررسی کرده ایم. برای انجام این کار، پانزده داستان کوتاه از بیاتریکس پاتر ( Beartrix Potter ) را از زبان انگلیسی و پانزده داستان کوتاه از مجموعه ی دوازده جلدی قصه های کوچک برای بچه های کوچک را از زبان فارسی انتخاب کرده ایم. این مجموعه داستان های کوتاه با همکاری جمعی از نویسندگان کودک نگاشته شده است؛ از جمله مژگان شیخی، شکوه قاسم نیا، حسین فتاحی، فروزنده نعمت اللهی و جعفر ابراهیمی. نتایج به دست آمده نشان می دهد که فانتزی به منزله ی شاخه ای از ادبیات، در زبان فارسی و انگلیسی تفاوت ها و شباهت های درخور توجهی دارد.
تحلیل منطق واسازانه روایت رستم و سهراب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در هر روایت، نوعی منطق واسازانه وجود دارد که از طریق تقابل اجزای ساختاری روایت یعنی رخ دادها و طرح شکل می گیرد. تکیه بر هر کدام از این اجزا، خوانشی متفاوت به وجود می آورد. روایت رستم و سهراب به دلیل نوع تراژیک خود، باید به فاجعه منتهی شود. این ویژگی، روی دادها را به سمت طرحی خاص جهت می دهد و در نتیجه این گونه برداشت می شود که روی دادها بر اساس نیت نویسنده و نوع تراژدی چیده شده اند و هیچ گریزی از فاجعه نیست. از طرفی منطق و احتمالاتی که به واسطه رخ دادها در متن ایجاد می گردد، باعث شده تا این گونه برداشت شود که خاصیت علّی و منطقی روی دادها باعث به وجود آمدن چنین فاجعه ای شده است. بر اساس همین منطق متضاد، در این مقاله کوشش شده، تناقض داستان و طرح و تبعات ساختاری و معنایی این تنش در روایت رستم و سهراب واکاوی شود. ضعف رخ دادها و برجسته شدن طرح، ضعف روابط علّی، استفاده از شتاب مثبت برای به حاشیه راندن خلل های معنایی، توجیه علیت حوادث با پشتوانه قضا و قدر، تکثیر تعلیق و واسازی طرح از جمله پیامدها و شگردهایی هستند که به واسطه تنش واسازانه میان داستان و طرح در این روایت شکل گرفته اند.
داستان پلیسی– معمایی در برنامه فلسفه برای کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
داستان به عنوان آغازگر در برنامه درسی فبک، مورد اتفاق نظر همه صاحبنظران در این زمینه است. اما درباره ویژگی های داستان مورد استفاده در کلاس فلسفه برای کودکان، دیدگاه های مختلفی وجود دارد. این ویژگی ها بعضی از متفکران مانند لیپمن را بر آن داشته که خود نسبت به تألیف داستان های مناسب اقدام کنند. اما بعضی دیگر معتقدند می توان از قصه های تأمل برانگیز موجود در فرهنگ های مختلف نیز بهره برد. در این مقاله تلاش شده با استناد به نظرات لیپمن و همکاران وی، این فرض اثبات شود که داستان های پلیسی-معمایی علاوه بر جذابیت، به واسطه ظرفیتی که در آموزش منطق و مهارت های ذهنی- تحلیلی و مفاهیم فلسفی دارند، به ویژه در فلسفه اخلاق و فلسفه علوم اجتماعی؛ می توانند به عنوان منبع تازه ای از داستان های فبک، مورد استفاده قرار گیرند. فرض بر این است که این داستان ها با اهداف همه رویکردها در این برنامه همسویی دارند. در پایان داستانی به عنوان نمونه تحلیل شده است.
جامعه شناختی ادبی دو داستان کوتاه «چتر» غلامحسین ساعدی و «النّوم» نجیب محفوظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی مسائل اجتماعی، سیاست و حکومت از گذشته دور تاکنون در بین ادیبان و نویسندگان متداول بوده است؛ امّا در قرن بیستم، اهتمام و توجّه به این پدیده ها منسجم و جدّی تر شد. غلامحسین ساعدی و نجیب محفوظ از نویسندگان معاصر هستند که تحت تأثیر اوضاع آشفته سیاسی و اجتماعی، نگرش کمابیش یکسانی در داستان بازتاب می دهند. داستان «چتر» و «النّوم» که از نمونه های موفّق این دو نویسنده هستند، به شکلی رمزی و نمادین به بحران جوامع خویش می پردازند. عنوان، شخصیّت و فضای داستان، در خدمت پیش برد و فکر اصلی داستان است. خفقان و سرخوردگی در دوجامعه به شکل چشمگیری قابل ملاحظه است. پژوهش حاضر با روش توصیفی - تحلیلی و در چارچوب مکتب آمریکایی و رویکرد نظری مطالعات میان رشته ای برآن است که به چگونگی بازنمایی مسائل اجتماعی در داستان «چتر» ساعدی و «النّوم» از نجیب محفوظ بپردازد تاخواننده ضمن آشنایی با فضا و بافت کلّی جامعه، دیدگاه کلّی این دو نویسنده را نسبت به جامعه بازشناسد.
بررسی تطبیقی کارکرد رنگ ها در داستان های «ویس و رامین» و «تریستان و ایزوت»
حوزههای تخصصی:
پس از آنکه در دهه های اخیر، شماری از روان شناسان به حضور برجسته رنگ ها در زندگی نوع بشر توجّه کردند، استفاده هدفمند از این عنصر در ادبیّات فزونی گرفت. البتّه، به دلیل حضور اثرگذار رنگ در زندگی روزمره آدمی، شاهد بازتاب آن در متون کلاسیک ادبی نیز، هستیم. در مقاله حاضر، کارکرد رنگ ها در منظومه ویس و رامین گرگانی و داستان تریستان و ایزوت از ژوزف بدیه با رویکرد تطبیقی و روش توصیفی- تحلیلی مقایسه شده است. پربسامدترین رنگ در سروده فخرالدّین، سیاه و در اثر بدیه، سیاه و سرخ بوده است. کارکرد مشترکی که در همه رنگ ها دیده می-شود، جنبه توصیفی است. همچنین، تشریح شرایط زیستی و روانی شخصیّت ها، القاء عواطف درونی و عینیّت بخشی به مفاهیم انتزاعی به کمک رنگ ها صورت گرفته است. با وجود کارکردهای مشترک رنگ ها در دو اثر، نقاط افتراق نیز، وجود دارد. در منظومه فخرالدّین اسعد، رنگ سرخ نشان دهنده سرزندگی و شادکامی و شرم و حیا است. در تریستان و ایزوت، تشریح مفهوم اراده و در ویس و رامین، بیان شادابی و سرزندگی شخصیت ها از کارکردهای متفاوت رنگ سبز بوده است. در ویس و رامین، بیان وضعیّت نامناسب جسمی و در تریستان و ایزوت، القای حسّ آرامش و اطمینان، به کمک متعلقات رنگ آبی تشریح شده است. در مجموع، رنگ های به کار رفته در دو داستان، غیرنمادین، صریح و مستقیم و فاقد لایه های متعدّد معنایی هستند که این موضوع بیانگر نگرش واقع گرا و عینیّت طلب دو ادیب است.