مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۲۱.
۲۲۲.
۲۲۳.
۲۲۴.
۲۲۵.
۲۲۶.
۲۲۷.
۲۲۸.
۲۲۹.
۲۳۰.
۲۳۱.
۲۳۲.
۲۳۳.
۲۳۴.
۲۳۵.
۲۳۶.
۲۳۷.
۲۳۸.
۲۳۹.
۲۴۰.
داستان
حوزههای تخصصی:
روایت پردازی را می توان ازجمله مهارت هایی دانست که از آغاز زیست آدمی تاکنون که فضاهای مدرن و پست مدرن را تجربه می کند، روایی و اهمیت خود را از دست نداده است. روایت، متشکل از گزاره های ساختارمند است که با به کارگیری شخصیت ها و کنش های آنان، به طرح حادثه یا اتفاقی می پردازد. این جنبه از روایت نه تنها به کار آموزه های اخلاقی و فرهنگی می آید بلکه نقش مؤثری نیز در انتقال و تشریح علوم و دانش های تخصصی دارد. به کارگیری این نقش مؤثر، مسلماً نیازمند داشتن بنیان های علمی بنیادی و تخصصی و از سوی دیگر فراهم نمودن شایستگی های روایت پردازی و روایت شنوی معلمان و دانش آموزان در هر سطحِ دانشی است. این نوشتار با نقل تجربه روایی یک دانش آموز از خوانش کتاب «جهان های موازی» به بررسی و تأثیر روایت و کارکرد آن در انتقال مفاهیم علمی به دانش آموزان می پردازد و درنهایت به اثبات این نکته می پردازد که انواع فنون روایت چون روایت شناسی، روایت پژوهی و داستان گویی، مهارتی است بین رشته ای که بایسته و شایسته همه فضاهای آموزشی و دانشگاهی است.
نگاهی به عناصر داستانی در هفت پیکر نظامی
منبع:
تحقیقات تمثیلی در زبان و ادب فارسی دوره ۲ زمستان ۱۳۸۹ شماره ۶
171 - 187
حوزههای تخصصی:
درباره ی نظامی، اگرچه بسیار سخن گفته شده است و اثر گران قدر وی، هفت پیکر، بارها از دیدگاه های متعدد و گوناگون اعم از محتوایی و غنایی و ساختاری کاویده شده است؛ اما، این اثر ارزشمند به ویژه بخش هفت گنبد آن کمتر بر اساس ساختار داستانی آن تحلیل شده و عناصر داستانی این اثر شناسانده شده است. از این رو بررسی این اثر با شیوه ای توصیفی تحلیلی می تواند ساختار اندیشگانی نظامی را در پردازش قصه های زیبای هفت گنبد و آگاهی ناخودآگاه وی را بر برخی از شاخص های داستان های امروزین چنان که خواهد آمد نمایان سازد. تحلیل ساختار دو عناصر داستانی قصه ها و داستان های پیشین به خوانندگان کمک می کند تا با قصه ها و وقایع داستانی آگاهانه ارتباط برقرار کنند و پیام های داستانی را بهتر دریابند.
در این مقاله، اساس کار و بررسی ادبیات بر مبنای تصحیح استاد دستگردی صورت پذیرفته است و شماره ابیات آمده در متن با تصحیح ایشان برابری می نماید. در این بررسی هر یک از قصه های هفت گنبد از ابعاد مختلف عناصر داستانی تحلیل شده و برای هر یکی از آنها شواهدی در خور، از ابیات هفت گنبد آورده شده است.
تأثیر تعلیمی کلیله و دمنه بر مثنوی مولانا
منبع:
تحقیقات تمثیلی در زبان و ادب فارسی دوره ۵ تابستان ۱۳۹۲ شماره ۱۶
193 - 202
حوزههای تخصصی:
گاهی عارفان از یک تناسب و شباهت جزئی حکایت با مفاهیم مورد نظر، متوجه نکته های تعلیمی ومعانی بلند عرفانی می شوند و با نگاهی دیگرگونه به شخصیت ها و حوادث داستان، تفسیر (بلکه تأویل) دیگری - جدای از معانی اخلاقی - از آن ارائه می کنند؛ همچون نگاه مولانا به برخی از حکایت های تعلیمی کلیله و دمنه (از جمله حکایت خرگوش و شیر) و تأویل آن ها. عرفا به دلیل اینکه با حقایق غیر قابل بیان و ناگفتنی سرو کار دارند، نسبت به داستان های حیوانات توجه خاصی داشته اند. البته بسیاری از مفاهیم مذهبی و اخلاقی چنین ویژگی ای دارند که درک آن ها آسان نیست، اما این مفاهیم کم و بیش مصداقی خارجی دارند و براساس همان مصداق هم ارزش گذاری و شناخته می شوند.
این تحقیق به منظور شناخت تأثیر تعلیمی کلیله و دمنه بر روی حکایت خرگوشان مثنوی مولوی انجام گرفته، نتایج به دست آمده نشان می دهد که تمثیل های مولانا در انگیزه ی نوشتن یک حکایت و چگونگی آوردن عبارات حکیمانه، تحت تأثیر کلیله و دمنه هستند.
تمثیل شیخ صنعان (روایت حال پیر از مسجد تا می خانه)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
حکایت شیخ صنعان پرداخته عطار نیشابوری در مثنوی منطق الطیر، از جمله ماندگارترین جلوه های ادبیات تمثیلی کهن فارسی و مایه آفرینش شماری از اساسی ترین بن مایه های غزل فارسی است. از این روی تا کنون بررسی های فراوانی درباره ریشه ها و منشأهای تاریخی و ادبی این داستان و همچنین تأثیر آن در آثار سخنوران پس از عطار صورت گرفته است. بسیاری از پژوهشگران سیمای تاریخی شیخ صنعان را در شخصیتی به نام عبدالرزاق یمنی یا صنعانی بازجسته اند و «تحفه الملوک» منسوب به غزالی از آغازین آثاری دانسته شده که از این شخص سخن به میان آورده است. افزون بر این خاستگاه مضمون پرکاربرد «از مسجد به می خانه رفتن پیر» در غزلیات حافظ در همین حکایت دیده شده است. در این مقاله گذشته از شرح معانی متعدد مضمون یاد شده، چندین مضمون دیگر رایج در آثار غزل سرایان سده ششم تا هشتم در پیوند با داستان شیخ صنعان بررسی شده است و البته نمونه هایی از کابرد مضامین برشمرده پیش از روایت عطار در غزلیات سنایی مورد بررسی قرار گرفته است.
نقش تمثیلی حیوانات در روند داستان های شاهنامه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تحقیقات تمثیلی در زبان و ادب فارسی دوره ۷ زمستان ۱۳۹۴ شماره ۲۶
111 - 132
حوزههای تخصصی:
حیوانات با ایفای نقش تمثیلی و نمادین غیر از اینکه، موجب غنای محتوا و جذابیّت داستان ها می شوند، شاعران و نویسندگان از رویکرد تمثیلی نقش آنها، بیشتر برای تحقق اهداف تعلیمی و اخلاقی سود می جویند حکیم فردوسی از این رهگذر توانسته است با پندار شخصیت بخشی به حیوانات، ضمن ایجاد شورانگیزی در داستان های شاهنامه، پیوند و همبستگی میان انسان نخستین وحیوانات را به هنر تمثیل به تصویر کشیده و در راستای تعالیم اخلاقی خود که با رنگی حماسی و اسطوره ای تظاهر می یابد به خوبی استفاده نماید. در این مقاله حیوانات نقش آفرین در شاهنامه به سه گروه اهورایی، اهریمنی و اهورایی – اهریمنی تقسیم شده اند و نقش تمثیلی آن ها با ذکر شواهد مورد بررسی قرار گرفته است.
تأملی در داستان و شخصیت های نمادین و تمثیلی شاهنامه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
شاهنامه تنها شناسنامه ی زبان فارسی نیست بلکه در واقع آیینه ی آیین و اندیشه و پسند و آرمان ایران و ایرانی است، نام های نامور که بیش از یک هزاره تماشاگه راز فرهنگ ماست. شاهنامه خردنامه است و خدای نامه. زشتی و درشتی و پلشتی را در قالب داستان ها و در هیئت و شخصیت های ضحاک ها و افراسیاب ها و دیوان تخطئه می کند و خوبی و خرد و روشنی و درستی را تمثیل وار در سیمای فریدون ها و رستم ها و مردان و زنان بزرگ فرا چشم و دل می گذارد. نویسنده در این مقاله کوشیده است تا حدی نمادها و سمبل ها و تمثیل هایی از این کتاب سترگ را جلوی چشم خواننده مجسم کند. برای تحقق این اهداف در این تحقیق از روش کتابخانه ای استفاده شده است.
واکاوی تمثیل در داستان کوتاه فارسی با تکیه بر داستان «چشم های دکمه ای من از بیژن نجدی»(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تحقیقات تمثیلی در زبان و ادب فارسی دوره ۱۳ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۹
108 - 123
حوزههای تخصصی:
داستان کوتاه مدرن شکل نوینی از داستان نویسی است که به نویسندگان زمانه ما امکان می دهد تا فارغ از قیدوبندهای ناشی از محدودیت های رئالیسم و ناتورالیسم، موضوعات مربوط به زندگی در عصر جدید را با تکنیک ها و شیوه هایی متناسب با دوره مدرن بررسی کنند. از این رو داستان کوتاه مدرن به سمت شعر گونگی و غنایی نویسی گرایش جست. از جمله مهم ترین ویژگی های ضروری و هدف از بیان این نوع داستان نویسی، روی آوردن به تمثیل است. تمثیل پیوند استواری با روایت داستانی داشته و نخستین روایت های اسطوره ای را تمثیل روایی خوانده اند. تمثیل نشان می دهد که داستان کوتاه غنایی، با امری بیرون از جهان حس و پدیده های حسّی ارتباط دارد. داستان «چشم های دکمه ای من» یکی از داستان های ماندگار بیژن نجدی است. این داستان زیبا و تأثیرگذار، از زبان یک عروسک، ماجرای حمله عراق به خرمشهر را توصیف می کند. این پژوهش با شیوه تحلیلی و توصیفی و تبیین پرسش های تحقیق به بررسی تمثیل در داستان کوتاه «چشم های دکمه ای من» پرداخته و خواننده را با تمثیل و داستان کوتاه تمثیلی آشنا می نماید.
گره افکنی و بحران سازی در عناصر روایت رمان آناکارنینا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال سیزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۳۴)
115 - 128
حوزههای تخصصی:
«تعلیق و انتظار» کیفیتی ناظر بر پیچیدگی، بحران و گره خوردن حوادث داستان است که خواننده را به پرسش و پیگیری ادامه داستان وامی دارد. این صفت ازجمله تکنیک ها و عناصر حذف ناشدنی داستان های مدرن است. تعلیق کلیدی ترین عنصر داستان و رمان نو است که خواننده یا شنونده را در مقام انتظار نگه می دارد و کشش ادامه متن را به او القا می کند. رمان آناکارنینا اثر تولستوی، نویسنده نامدار روس، رمانی است واقع گرا و محصول دورانی که نوشته های تولستوی رنگ وبوی اخلاقی به خود گرفته و از تب وتاب، شور و تقابل حالات و شخصیت ها در رمان هایی چون جنگ و صلح و رستاخیز افتاده است. رمان، داستان بانویی اشرافی به نام آناست که در طی حوادثی گرفتار عشقی ممنوعه می شود و برخلاف این که تصور نمی کرده است زمانی از فرزندش جدا شود، همسر و فرزندش را ترک می کند و به دنبال عشقی تجربه ناکرده می رود و در ادامه، سرانجامِ بد خودکشی او را در چنبره خود گیر می اندازد. کشش و انتظار در این رمان با ظرافت هرچه تمام همچون گردی بر تمام داستان پاشیده شده است. خواننده ای که مرحله به مرحله داستان را پیگیری می کند با تعلیق و انتظار از نوع فرمی و بیشتر مربوط به ساختار رمان روبه روست. در این نوع تعلیق ها، شخصیت ها همگی دارای نوعی کشش و ابهامند، چه در اصل و چه با تغییراتی که در طول زمان در آنها ایجاد می شود. حوادث، پیرنگ، فضا و مکان نیز تعلیق و کشش دارند. در اصل باید گفت تولستوی که استاد تقابل سازی در شخصیت و موقعیت است، با تعلیق در ذهنیت، فضا و کنش محتوای اثرش را جذاب تر ساخته است.
سازه های فاصله ای راوی از روایت در داستان های قرآنی (با تکیه بر نظریه شلومیث ریمون کنان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هر چند انتظار ما از روایت این است که از نوع متعاقب، یعنی روایت رخدادی بعد از وقوع باشد، اما بررسی سازه های روایتی برخی داستان ها با تکیه بر نظریه فواصل روایتی شلومیث ریمون کنان، ثابت می کند که همیشه، وضع به این منوال نیست. پژوهش حاضر با رویکردی توصیفی– تحلیلی و با تکیه بر نظریه مذکور، داستان های قرآنی را مورد بررسی قرار داده است. نتایج، نشان از وجود تشابهات و اختلافات معناداری، در شیوه روایتگری داستان های قرآنی با نظریه ریمون کنان دارد. برخلاف این نظریه، نکته قابل توجّه در داستان هایی که به شیوه مقدّم، روایت شده اند این است که اغلب این رخدادها با افعال ماضی بیان شده که نشان از قطعیت آن ها دارد و در زمینه نشانه های مستقیم مبتنی بر فاصله روایت مابعد، نکته حائز اهمیت این است که گرچه زمان زیادی از وقوع برخی داستان ها گذشته، ولی با زبانی هنری روایت شده اند. در نشانه های غیرمستقیم نیز دو شباهت عمده میان روایتگری داستان های قرآنی با نظریه مذکور وجود دارد: یکی اینکه گاهی راوی، کم یا زیاد، از رخدادها فاصله می گیرد امّا به هنگام ضرورت در بطن داستان وارد می شود؛ مانند داستان حضرت یوسف(ع) و حضرت موسی(ع). نکته دیگر اینکه در روایت برخی رویدادهای گذشته، از افعال مضارع استفاده شده و قصد راوی از کم نمودن فاصله روایت جاودانه کردن آنها و ایجاد حس در زمان بودن، برای مخاطب است.
شیوه های شخصیت پردازی در بره گمشده راعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شخصیت یکی از ارکان اصلی داستان است که بدون آن خلق داستان امکان پذیر نیست؛ اما پردازش این عنصر داستانی یکی از سازوکارهایی است که توانمندی نویسنده را در آفرینش اثری ماندگار نشان می دهد. هوشنگ گلشیری یکی از داستا ن نویسان صاحب سبک معاصر است که آثار برجسته ای از خود برجای گذاشته است. «بره گمشده راعی» از داستان های بلند، پرکشش و تأثیرگذار اوست که به بازتاب سرخوردگی روشنفکران در دهه پنجاه پرداخته است. شخصیت پردازی در این اثر برجسته ادبی موضوع مقاله حاضر است که نگارنده تلاش نموده به روش توصیفی- تحلیلی به کشف شیوه های شخصیت پردازی در این اثر دست یابد. یافته های پژوهش نشان می دهد گلشیری با روش های مختلف شخصیت پردازی آشناست و از هریک به اندازه و فراخور موقعیت و فضای داستان استفاده نموده است. نام ها را نسبتاً قدیمی انتخاب کرده که رنگ مذهبی برجسته تری دارند و غالباً با مسمای خود مناسبت دارند. توصیف شخصیت ها، محیط، گفت وگوها و... در خدمت فضای داستان هستند. شیوه جریان سیال ذهن در تمام اجزای داستان محسوس است. رمزگونگی از نکات اصلی این داستان است و نویسنده تلاش نموده در فضای سیاسی- اجتماعی معاصر، خلف صدقی از آثار نمادین گذشته برجای بگذارد.
بررسی و تحلیل بومی گرایی و ادبیات عامه در آثار ابراهیم گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دهه های اولیه قرن حاضر، در ادبیات داستانی، جریان بازگشت به اصل، با عنوان بومی گرایی پدید آمد. بومی گرایی را در گسترده ترین معنا می توان آموزه ای دانست که خواستار باز آمدن، باز آوردن یا ادامه رسوم، باورها و ارزش های فرهنگی و بومی است. ابراهیم گلستان که با زبان خاص خود موفق به خلق آثاری مانا در زمینه داستان های بومی شده، به زیبایی و در موارد ضروری از فضای بومی محلی برای رساندن مفهوم به خواننده بهره گرفته است. زبان و بیان بومی و محلی و اعتقادات محلی از زبان شخصیت های داستانی این نویسنده، نه تنها در پیشبرد داستان مؤثر است، بلکه زبان و بیان محلی به همراه باورهای بومی، راهی برای بیان و مقابله و مبارزه نویسندگان با معضلات و مشکلات اجتماعی، اعتقادات نادرست و خرافی، فقر اقتصادی و به همراه آن فقر فرهنگی است. این زبان، به خواننده یاری می رساند تا خود را در فضای مورد نظر نویسنده قرار دهد و شخصیت های داستان برای او باورپذیر شود. گلستان به نحوی شایسته از عناصر بومی بهره گرفته و در عرصه ادبیات بومی محلی به موفقیت دست یافته. در این تحقیق کوشیده شده تا پس از بررسی ویژگی های بومی گرایی در ادبیات، براساس شیوه کتابخانه ای و با دیدگاه تحلیلی – توصیفی، به تطبیق داده ها با آثار بومی گرایی ابراهیم گلستان پرداخته شود و ویژگی های بهره گیری نویسنده از فضا، اندیشه، آداب و رسوم و کلام بومی و در نهایت شکل گیری فرم داستانی و سبک نگارشی وی تبیین شود.
ارائه الگوی بازنویسی داستان های مثنوی مولوی برای کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بازنویسی متون کهن موضوعی بسیار مهم و پیوند دهنده نسل های مختلف از لحاظ فرهنگی است. بازنویسی فعالیتی علمی_خلاقه است؛ بدان جهت که برای انجام یک بازنویسی موفق ضروری ست نسبت به متن کهن (مبدأ بازنویسی) اشراف علمی داشت و در فرآیند بازنویسی نیز باید به اصول علمی توجه کرد. افزون بر آن بازنویس نیز به مانند هر فعالیت علمی دیگر به الگویی کارا و موثر نیاز دارد تا بتواند بر اساس آن الگو، متنی منقح و اثرگذار در اختیار مخاطبان قرار دهد. اهمیت و حساسیت وجود این الگو، وقتی دوچندان می شود که گروه مخاطبان بازنویسی، کودکان باشند. این مقاله با بهره گیری از مباحث و نظریات علوم تربیتی و علوم ادبی کوشیده است الگویی گام به گام برای بازنویسی مثنوی برای کودکان7-12سال طراحی کند. مبنای علوم تربیتی این الگو برپایه آرای مونته سوری استوار شده است. استخراج مقاصد اصلی مولوی از سرایش مثنوی از منابع معتبر و علمی، فهم بافت و موقعیت داستان در کلام مولوی، به کارگیری وزن مثنوی، حذف داستان های فرعی، استفاده از راوی دوم شخص در زاویه دید، تکمیل شدن پایان داستان توسط خود کودک و.. از جمله مباحثی ست که با نظر به آرای تربیتی و ویژگی های منحصربه فرد مثنوی به طور ویژه در باب بازنویسی مثنوی مولوی مطرح شده و از یافته های این پژوهش به شمار می رود. در پایان، مبتنی بر الگوی ارائه شده، یکی از داستان های مثنوی بازنویسی شده است. این تحقیق در قالب الگویی روشمند و با استفاده از دیدگاه های تربیتی مونته سوری، پیاده سازی اصول بازنویسی برای کودکان را تسهیل و تبیین کرده است.
ادبیات تطبیقی و تصویر اقتباسی، بررسی موردی چند افسانه و کتاب و بازتاب آن در عرصه تصویر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقوله اقتباس به عنوان یکی از شاخه های ادبیات تطبیقی تلاشی برای ایجاد آثار جدید بر بنیاد ساخت و محتوای متون پیش از خود است. پژوهش حاضر از این منظر میان ادبیات به مثابه گفتار و نوشتار و سینما، تئاتر و نقاشی به مثابه تصویر پلی می زند و با نمونه گیری موردی از داستان های شیخ صنعان، برصیصای عابد، جریج، فاوست، آنتوان قدیس و تائیس به کشف ساختار داستانها، مشابهت و تفاوتشان با یکدیگر می پردازد؛ هدف از این پژوهش بررسی نحوه بازآفرینی و پردازش این داستان ها در قلمرو تصویرسازی سینمایی، تئاتر و نقاشی بر مبنای اقتباس و انواع آن از دیدگاه دبورا کارتمل است.کشف نظام حرکتی، دگردیسی شخصیتها و نحوه پایان یافتن داستان از یک سو و تأکید بر تأثیر ایدئولوژیها در فرایند اقتباس و بازآفرینی و نیز توجه سازندگان آثار به نیاز زمان و تمایل مخاطبان از نتایج این تحقیق است. کشف نظام حرکتی، دگردیسی شخصیتها و نحوه پایان یافتن داستان از یک سو و تأکید بر تأثیر ایدئولوژیها در فرایند اقتباس و بازآفرینی و نیز توجه سازندگان آثار به نیاز زمان و تمایل مخاطبان از نتایج این تحقیق است.
جوشش هفت چشمه اثر ویلیام جونز انگلیسی در زیر هفت گنبد نظامی گنجه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با نگرشی تطبیقی، اثرپذیری هفت چشمه ویلیام جونز را از هفت گنبد نظامی مورد بررسی قرار داده است. هفت پیکر، یکی از آثار غنایی نظامی است که تحّول روحی بهرام گور را به صورت نمادین روایت کرده که هفت شهدخت از هفت کشور را که نماد فرهنگ سرزمین خود بودند در هفت کاخ سکونت داده هر شب با شنیدن قصّه ای از آنها به بادهگساری می پرداخت. شب نشینی های شاه از شنبه با شاهدخت گنبد سیاه آغاز گردید و آدینه در گنبد سپید که مربوط به «دُرستی» شاهدخت ایرانی بود پایان پذیرفت. دُرسَتی با داستانی که محور آن پیروی از فرهنگ ایرانی و خردورزی بود شاه رااز نظر روحی متحوّل کرد و به جاودانگی رساند. ویلیام جونز ضمن علاقه و آشنایی با فرهنگ و ادب فارسی، منظومه ی هفت چشمه را برمبنای داستان های هفت پیکر نظامی پدید آورد. وی که از نفوذ و تأثیر عدد هفت در شوون مختلف اقوام و کاربرد آن در افسانه های شرقی آگاه بود به تقلید از نظامی بنیاد هفت چشمه را بر عدد هفت نهاد که از دیدگاه شکل شناسی با هفت پیکر مطابقت دارد.این پژوهش به روش تحلیلی و کتابخانه ای، همانندی ها و تفاوت های دو منظومه را مورد بررسی قرارداده و به این نتیجه رسیده که شاه جوان منظومه جونز نیز سرانجام در برخورد با حوری اسطوره ای متحول شد و با پالوده شدن جسم و روح به جاودانگی رسید. هفت چشمه از نظر ساختار و محتوا چون جویبارانی از ساحت های هفت کاخ نظامی جریان یافته و آرام آرام به اقیانوس شعر و ادب فارسی پیوسته است.
بررسی مهارت های تفکر انتقادی، خودآگاهی، همدلی، تصمیم گیری و ارتباطی در داستان های فرهاد حسن زاده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مهارت های تفکرانتقادی، خودآگاهی، همدلی، تصمیم گیری و ارتباطی نقش مهمی در زندگی کودکان و نوجوانان دارند. نویسندگان کودک و نوجوان از طریق دنیای داستان و رمان می توانند این مهارت ها را در کودکان تقویت کنند. کودکان و نوجوانان برای ورود به اجتماع و زندگی به آموختن برخی از مهارت ها نیاز ضروری دارند. مهارت هایی که کودکان را برای رویارویی با چالش ها و مشکلات زندگی آماده می کند. هدف این پژوهش بررسی و تحلیل مهارت های خودآگاهی، تصمیم گیری، همدلی و تفکر انتقادی در آثار داستانی فرهاد حسن زاده است. روش پژوهش به صورت توصیفی- تحلیلی و گردآوری اطلاعات به صورت بررسی اسناد کتابخانه ای است. نتایج پژوهش نشان داد که از میان مهارت های مورد بررسی، مهارت همدلی و خودآگاهی بیشترین کاربرد را در میان دیگر مهارت ها داشته اند. از میان مولفه های مهارت خودآگاهی، مولفه شناخت نقاط ضعف و قوت و از میان مولفه های مهارت همدلی، مولفه های احترام به دیگران و دوست یابی بیشترین کاربرد را داشته اند. نکته دیگر اینکه به مولفه هایی چون تحمل افراد و توجه به ارزش های خود، تفکر انتقادی و شناخت حقوق و مسئولیت کمتر توجه شده است.
ارائه چارچوبی مفهومی برای بهره گیری از سازوکار داستان سرایی در مدیریت چرخه حیات پروژه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت فناوری اطلاعات دوره ۵ تابستان ۱۳۹۲ شماره ۲
83 - 104
حوزههای تخصصی:
شناسایی و بهره برداری از سازوکارهای مناسب و مؤثر مدیریت دانش، یکی از دغدغه های جدی سازمان های عصر حاضر است. در این میان، سازمان های پروژه محور به دلیل موقتی بودن پروژه های خود و چالش مستمر زمان و منابع محدود، بیش از سایر سازمان ها به مدیریت نظام مند دانش خود نیاز دارند. کاربردهای داستان سرایی به منزله سازوکاری مؤثر، کم هزینه و در دسترس برای مدیریت دانش پروژه ها، موضوع پژوهش پیش رو است. در این پژوهش ابتدا با استفاده از مطالعات کتابخانه ای (مطالعه و تحلیل پیشینه موضوع)، چارچوب مفهومی پژوهش، طراحی شد. سپس اعتبار چارچوب مفهومی با نظرسنجی از خبرگان حوزه مدیریت دانش و پروژه، بررسی و تأیید شد. در نهایت میزان کاربرد داستان سرایی در پروژه های شرکت صنعتی و بازرگانی صنام از طریق روش پیمایشی و با استفاده از چارچوب طراحی شده ارزیابی شد. براساس نتایج، 28 کاربرد داستان از مجموع 58 کاربرد معرفی شده، در این شرکت مورد استفاده قرار می گیرد. همچنین بر اساس اطلاعات در دسترس محققان، این پژوهش یکی از نخستین پژوهش ها در این زمینه است که با ارائه چارچوبی مفهومی، به معرفی کاربردهای داستان سرایی در چرخه حیات مدیریت پروژه پرداخته است.
نقد و ارزیابی کتاب چگونگی رشد و فروپاشی اقتصاد، یک داستان اقتصادی
حوزههای تخصصی:
همواره این سوال در اذهان عمومی وجود دارد که علل رشد و توسعه برخی کشورها چیست و چرا برخی از دیگر از جوامع در سیاست های توسعه ای خود ناکام می مانند؟ پاسخ به این سوال با توجه به پیچیدگی تشریح و تبیین ارتباط و برهم کنش متغیرهای اقتصادی و اجتماعی برای افراد عادی جامعه بسیار سخت است. کتاب «چگونگی رشد و فروپاشی اقتصاد، یک داستان اقتصادی» در تلاش است با بیانی ساده و ادبیاتی بدور از مفاهیم پیچیده اقتصادی، موضوعات و مفاهیم مرتبط با اقتصاد خرد و کلان را تشریح نماید و برای خواننده ریشه ها و علل موفقیت و شکست سیاست های اقتصادی را روشن سازد. نویسندگان کتاب مولفه های گوناگونی از علم اقتصاد نظیر مبانی رشد اقتصادی، موارد استفاده از سرمایه، ماهیت ویرانگر وام های مصرفی، علل تورم، اهمیت تجارت خارجی، پس انداز، ریسک و بسیاری از مهم ترین اصول علم اقتصاد را قصه وار تشریح می کنند و هرچند داستان کتاب ممکن است ساده و سطحی به نظر برسد ولی قادر است خواننده را به درکی عمیق از چگونگی رشد اقتصاد و دلایل فروپاشی آن برساند. در این مقاله ضمن ارزیابی ظاهری و محتوایی کتاب فوق، بینش و خط فکری نویسنده مبتنی بر جریان لیبرال در حوزه اقتصاد مورد بررسی و نقد نیز قرار می گیرد.
بررسی اهمیت و کارکرد قصه گویی و قصه خوانی در آموزش زبان فارسی به غیر فارسی زبانان
حوزههای تخصصی:
یکی از قدیمی ترین روش های ارتباط زبانی از طریق داستان گویی و قصه خوانی است. از این روش می توان به عنوان یک ابزار آموزشی در توسعه مهارت های زبانی، بویژه در یادگیری زبان دوم و برای زبان آموزان هر سنّی استفاده کرد. بررسی ها نشان می دهد در آموزش زبان، داستان گویی از آموزش های سنتی موثرتر است که یکی از دلایل آن جذابیّت داستان و ماهیت سرگرم کنندگی آن برای مخاطبِ زبان آموز است. همچنین از آنجا که زبان و فرهنگ هر ملت با یکدیگر ارتباطی متقابل دارند، آشنایی با فرهنگ یک ملت که در آیینه داستان ها و قصه ها منعکس شده است، می تواند موجب افزایش انگیزه برای فراگیری زبان آن کشور شود و انگیزه زبان آموز را فراتر از آموختن زبان، به سمت آشنایی بیشتر با فرهنگ و ادبیات آن ملت ببرد. هدف این پژوهش بررسی اهمیت و تأثیر این ابزار آموزشی بر چهار مهارت زبانی (شنیداری، گفتاری، خوانداری و نوشتاری) و ارائه تکنیک هایی برای اجرای بهینه آن است که با تمرکز بر آموزش زبان فارسی به غیر فارسی زبانانان انجام گرفته است. کاربست برخی از این تکنیک ها علاوه بر چهار مهارت فوق در آموزش واژه و تلفظ و دستور زبان نیز مؤثر است. برای اطمینان از کارایی این پژوهش به صورت کاربردی آن را بر روی یک کلاس از زبان آموزان دانشگاه علامه طباطبایی آزمایش کردیم و نتایج حاصل از آن را در این پژوهش آوردیم.
شاهنامه وداستانک بررسی تطبیقی داستان های «بهرام و لنبک آبکش» و «که و مه» از شاهنامه با قالب داستانی «مینی مال»
منبع:
پژوهش های ادبی و بلاغی سال سوم تابستان ۱۳۹۴ شماره ۳ (پیاپی ۱۱)
121 - 134
حوزههای تخصصی:
ادبیات کهن فارسی به دلیل عمق محتوی و وسعت دامنه، مسائل پژوهش نشده ی فراوانی دارد. یکی از قالب-های ادبی در متون گذشته ی فارسی، ساختار داستانی مینی مال است در ادبیات کلاسیک ایران نمونه های فراوانی می توان یافت که از بسیاری جهات قابل انطباق با این گونه ی جدید ادبی هستند. فرضیه ی نگارندگان بر این است که برخی داستان های کوتاه شاهنامه، از لحاظ پیرنگ و پیام اخلاقی با داستان های مینی مال مطابقت دارد. روش این پژوهش،توصیفی- تحلیلی، با بهره گیری از منابع کتابخانه ای است. در پایان به این نتیجه می رسیم که انطباق الگوی ساختاری مینی مالیسم با داستان های شاهنامه علاوه بر منطبق بودن و مشابهت با مؤلفه های مینی مالیستی، برخی از تفاوت های ساختاری این داستان ها را نیز نشان می دهد.روش این پژوهش،توصیفی- تحلیلی، با بهره گیری از منابع کتابخانه ای است. در پایان به این نتیجه می رسیم که انطباق الگوی ساختاری مینی مالیسم با داستان های شاهنامه علاوه بر منطبق بودن و مشابهت با مؤلفه های مینی-مالیستی، برخی از تفاوت های ساختاری این داستان ها را نیز نشان می دهد.
مآخذِ داستان ها و افسانه های جواهرالاسمارعماد بن محمدالثغری
حوزههای تخصصی:
قصه های زنجیره ای جواهر الاسمار که با شگرد قصه درقصه نوشته شده است، یکی از برجسته ترین ویژگی این مجموعه داستان است. این اثر، گرد آوری شده از قصه های به هم پیوسته وگاهی نیز به تمامی جداگانه است که در شب های پیاپی از زبان راوی بازگو می شود. شمار قصه ها برخلاف عنوان فرعی کتاب، به 40 قصه نمی رسد، بلکه « طوطی»، 100 داستان را به مدت 52 شب نقل می کند. غالب این داستان ها و افسانه ها به نوعی در طول همان داستان اصلی بیان می شوند و از نظر محتوایی نزدیک به آن است. برخی از مضامین و محتوای داستان های جواهرالاسمار عیناً در افسانه های ازوپ، افسانه های لافونتن، الهی نامه عطار نیشابوری و...دیگر نویسندگان و شاعران دیده شده یا قابل تطبیق با کلمات و عبارات این نویسندگان و شاعران است. این می تواند از باب «توارد» یا «تأثیر» یا اقتباس باشد. اغلب حکایات و افسانه های جواهر الاسمار از داستان های پنجاتنترا، هزاریک شب، سندبادنامه، بختیارنامه و...الگو برداری شده اند. جواهر الاسمار و داستان های متعدد و پر شاخ و برگ آن از نظر موضوعی همسانی نزدیکی با متون ادبی مذکور دارد که هدف ازتدوین مقاله ی حاضر آن است که اهمّ همسانی و تفاوت روایات ِداستان «جواهرالاسمار» بررسی و تبیین شود. مهم ترین و بارزترین مختصه افسانه های جواهر الاسمار «تکرار» یک بنمایه درنقل داستان های گوناگون است.