مطالب مرتبط با کلیدواژه

حقیقت مانندی


۱.

از تاریخ تا داستان؛ تحلیل عناصر مشترک بین تاریخ و داستان

کلیدواژه‌ها: داستان تاریخ روایت گفتگو تخیل حقیقت مانندی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تاریخ فلسفه تاریخ روش شناسی
  2. حوزه‌های تخصصی تاریخ گروه های ویژه برنامه ریزی و فنون آموزش تاریخ
تعداد بازدید : ۲۱۶۲ تعداد دانلود : ۱۲۱۸
تئاتر، سینما، تاریخ، سفرنامه و خاطره از «روایت» بهره می گیرند اما داستان به شمار نمی آیند. در این گونه های روایت ابزار ارتباط متفاوت است هر چند ممکن است در اصل روایت تفاوت چندانی با یکدیگر نداشته باشند. تاریخ داستانی است که واقعیت دارد. برای مثال اگر از روی یک داستان فیلمی ساخته شود، یا نمایش نامه ای بر روی پرده اجرا شود، فقط ابزار بیان روایت عوض می شود. یعنی در همه این آثار «داستان» عامل زیر بنایی است. پس در همه آثاری که به شکلی نزدیک به داستان هستند می توان روایت را مشاهده کرد. تاریخ به خاطر نقل پی در پی حوادث که شاهان و امیران، قهرمانان آن هستند به داستان نزدیک می شود و در تاریخ عنصر روایت به کار می رود که توالی زمانی دارد. علاوه بر این «گفتگو»، «حقیقت مانندی»، «صحنه سازی» و «کشمکش» از عناصر مشترک بین داستان و تاریخ است. اما داستان به دلیل این که با ظرافت هنری ساخته می شود و دارای قاعده و قانون خاص است (مقدمه، پیرنگ، شخصیت پردازی، فضاسازی و...) به مقوله هنر تعلق دارد در حالی که تاریخ چون همانند داستان، هنری و با قاعده ساخته نمی شود، به مقوله علم تعلق دارد. پژوهش حاضر به بررسی و تحلیل عناصر مشترک بین داستان و تاریخ می پردازد. یافته های پژوهش حاضر حاکی از آن است که داستان و تاریخ از زمان ارسطو با یکدیگر ارتباط داشته اند و هنوز هم این ارتباط میان این دو قالب وجود دارد.
۲.

شگردهای باورپذیری در داستان های مارکز

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: داستان رئالیسم جادویی مارکز حقیقت مانندی باورپذیری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۸۹ تعداد دانلود : ۵۲۹
شگرد باورپذیری اولین شرط روایت در ادبیات داستانی است. از آنجا که رئالیسم جادویی یک شیوه روایی برای نقل حوادث جادویی، خارق العاده، فراواقعی، غلوآمیز و شگفت است، طبیعی است که برترین شگرد برای آن، باورپذیری یا منطق روایت باشد. آنچه این جریان ادبی را به صورت یک شیوه روایی مستقل درآورده، از جمله، نگرشی متفاوت به عنصر «زاویه دید» و تبدیل آن به «تکنیک باورپذیری» بوده است. باوراندن ماوراء طبیعت، برترین کارکرد رئالیسم جادویی است که باید مورد توجه مروّجان مفاهیم پیچیده ای چون فلسفه، عرفان و الهیات در ادبیات داستانی قرار گیرد. رسیدن به این هدف ممکن نیست جز با مطالعه آثارِ بزرگانِ این شیوه روایی با تکیه بر شناخت هوشمندی های ایشان در نحوه هم نشانی واقعیت و فراواقعیت و دستیابی به یک واقع گرایی (رئالیسمِ) بومی. در این نوشتار با بهره گیری از شیوه تحلیلی – استنباطی نمونه هایی از به کارگیری شگرد باورپذیری به خصوص در آثار برترین نویسنده رئالیسم جادویی یعنی گابریل گارسیا مارکز بازشناسی شده است. استخراج مواردی از مهارت های باورپذیری نزد مارکز همراه با تبیین و تشریح نحوه به کارگیری آنها به صورت کاربردی مهم ترین دستاورد این پژوهش است.
۳.

بررسی حقیقت مانندی در نمایشنامه های عاشورایی معاصر (مورد پژوهی "الحر الریاحی"، "الحسین ثائرا" و "الحسین")(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: حقیقت مانندی نمایشنامه عاشورا الحر الریاحی لحسین ثائرا الحسین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۲ تعداد دانلود : ۱۰۰
حقیقت مانندی از عناصر مهم داستان و نمایشنامه است و به میزان انطباق اثر با واقعیت بیرون و حوادث آن بستگی دارد. این تطابق نه به صورت کامل و شرح دقیق واقعیت است؛ چراکه این امر، اثر ادبی را از ادبیت دور و آن را متنی تاریخی می سازد. انعکاس واقعیت و بازیابی آن در اثر به نحوی که برای مخاطب باور پذیر باشد. واقعیت برون متنی، ساختاری است که هر نویسنده با توجه به رویکرد و سبک ادبی خود، آن را در اثرش به کار می گیرد. ادبیات نمایشی عاشورایی، به دنبال احیای ادبی واقعه ی کربلا در قالب نمایشنامه است و مشخص کردن مرز بین واقعیت و ادبیت و خیال در این آثار مورد توجه پژوهش حاضر بوده است. این ژانر ادبی اگرچه در مقایسه با سایر انواع ادبی به خصوص شعر عاشورایی کمتر متداول بوده است، اما نمایشنامه های عربی متعددی می توان یافت که هر یک از زاویه ای خاص به وقایع کربلا پرداخته اند؛ ازجمله سه نمایشنامه ی شاخص "الحر الریاحی" اثر شاعر و نویسنده عراقی "عبدالرزاق عبدالواحد"، نمایشنامه ی "الحسین ثائرا" اثر نویسنده مصری "عبدالرحمان شرقاوی" و نمایشنامه ی "الحسین" اثر نویسنده سوری "ولید فاضل" که با توجه به محتوای مشترک، زمینه بهره مندی از ساختار مشترک را نیز دارا هستند. پژوهش حاضر تلاش دارد با روش تحلیلی–توصیفی به بررسی انطباق سه اثر هنری با واقعیت تاریخ کربلا بپردازد. بر اساس بخشی از یافته های پژوهش نویسندگان از ابزارهای مختلفی چون شخصیت های واقعی و تاریخی، روایت حوادث تاریخی، استفاده از پیرنگ منطقی و طبیعی برای تقویت حقیقت مانندی آثار خود بهره برده اند، اما اثر عبدالواحد با بیشترین دخل و تصرف به جنبه های ادبی و هنری اثر خود افزوده و از روایت عاشورا برای انتقال دلالت های معنایی خاص خود استفاده کرده است. اثر شرقاوی نیز بیش از دو اثر دیگر به روایت تاریخ کربلا نزدیک تر می شود. جنبه رئالیسم دینی با نقل حوادث خارق العاده در نمایشنامه ی "الحسین" قابل ملاحظه است.