مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۶۱.
۱۶۲.
۱۶۳.
۱۶۴.
۱۶۵.
۱۶۶.
۱۶۷.
۱۶۸.
۱۶۹.
۱۷۰.
۱۷۱.
۱۷۲.
۱۷۳.
۱۷۴.
۱۷۵.
۱۷۶.
۱۷۷.
۱۷۸.
۱۷۹.
۱۸۰.
داستان
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال هجدهم اردیبهشت ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۵۴)
91-112
کارکرد ابهام در فرایند خوانش متن تألیف فروغ صهبا، پیچیدگی ها و شگردهای روایی در مبهم ساختن داستان را بررسی کرده است. «ابهام» صنعتی است در نوشتار که بنا به مقتضیات نویسنده و متن، می تواند عنصری جوهری و ذاتی یا ترفند ادبی تلقی شود. به رغم تلاش نویسنده در ارائة شواهد بسیاری از شگردهای ابهام آفرینی در داستان مدرن، ایراداتی به کتاب وارد است. پراکندگی و ضعف طبقه بندی مطالب در ساختار کتاب و تلقی نادرست از ابهام ایرادهای کلی کتاب است: 1. نپرداختن به انواع متن های نوشتاری مانند متن های عرفانی و شعر، و فروکاستن ابهام به نوع نوشتاری داستان، آن هم صرفاً داستان مدرن و پسامدرن، درحالی که عنوان کتاب بررسی ابهام در «متن» را هدف پیش روی خود قرار داده است، 2. یکی انگاشتن ابهام با پیچیدگی، 3. نبود تمایز میان انواع ابهام (ساختگی، ادبی، و جوهری)، و 4. تنزل دادن ابهام به عنوان ترفندی برای حفظ صدارت نویسنده است از مهم ترین مواردی است که مقالة حاضر به آن ها پرداخته است.
تدوین بسته آموزشی تفکر انتقادی براساس داستان ها و تمثیل های قرآن کریم برای دوره کارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، تدوین بسته آموزشی تفکر انتقادی برای دوره کارشناسی براساس داستان ها و تمثیل های قرآن کریم است، این تحقیق ازنظر هدف کاربردی و ازنظر روش گردآوری داده های تحقیق، توصیفی تحلیلی همگام با روش پیمایشی برای اعتباربخشی بسته آموزشی است. جامعه آماری پژوهش را کلیه منابع و اسناد معتبر مرتبط با موضوع و کلیه متخصصان رشته های علوم تربیتی، فلسفه تعلیم وتربیت، برنامه درسی، و معارف اسلامی دانشگاه های استان مرکزی در سال تحصیلی 1395 1396 تشکیل داده اند. نمونه در بخش بررسی اسنادی با استفاده از نمونه گیری مبتنی بر هدف و دردسترس و در بخش اعتبارسنجی، براساس پژوهش های مشابه و نظر متخصصان، هدف مند و با حجم 20 نفر انتخاب شد. ابزار گرد آوری داده ها فیش برداری و پرسشنامه محقق ساخته بود و تجزیه وتحلیل داده ها ازطریق شاخص های مرکزی و پراکندگی انجام گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که بسته آموزشی طراحی شده، دارای اهداف هفتگانه: 1. پرورش روحیه پرسشگری؛ 2. پرورش مسئولیت پذیری؛ 3. تقویت روحیه انتقادپذیری و تحمل عقاید دیگران؛ 4. مشارکت در فعالیت های گروهی؛ 5.تقویت مهارت «خودسنجی و خوداصلاحی»؛ 6. پرورش مهارت «رمزگشایی مفاهیم» و «شفاف سازی معانی»؛ 7. پرورش توان «آزمودن اندیشه ها» و «تحلیل استدلال ها» است. رئوس محتوای آن آیات مربوط به پنج داستان پیامبران اولوالعزم و داستان اصحاب کهف و هشت تمثیل قرآن کریم و راهبردهای یاددهی یادگیری آن عبارتند از: «بحث گروهی»، «تفحص گروهی»، «پرسش و پاسخ» و شیوه های ارزشیابی آن «ثبت مشاهدات کلاسی»، «خودارزیابی»، «ارزشیابی پژوهش محور»، و «ارزشیابی گروهی»، تعیین شد. همچنین نتایج حاصل از نظرسنجی ها حاکی از آن است که اکثر متخصصان، بسته آموزشی تدوین شده و عناصر آن را تأیید نموده و مطلوب ارزیابی کرده اند. لذا براساس یافته های این پژوهش، آموزش تفکر انتقادی درقالب بسته های آموزشی مذکور، برای کلیه پایه های تحصیلی جهت زمینه سازی و پرورش افرادی معتقد، متدّین، هشیار و آگاه با ذهن فلسفی پیشنهاد شده است.
تحلیل مدرنیستی رمان «زیر چتر شیطان»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی زمستان ۱۳۹۸ شماره ۸۲
89 - 114
حوزههای تخصصی:
نخستین جلوه های مدرنیسم در ادبیات داستانی ایران به شکل گسترده و منسجم در دهه 40 شمسی و در آثار نویسندگانی دیده می شود که اغلب آن ها جزء حلقه جُنگ اصفهان بودند و این شیوه به تدریج در دهه های 50 و 60 به جریانی غالب در داستان نویسی تبدیل شد که تمرکز آن بر امر ذهنی و برجسته شدن فرد و ذهنیت و عواطف درونی اشخاص داستان بود که البته با شگردهای تازه روایی نیز همراه بود. محمد ایوبی یکی از نویسندگان پرکار و نوگرای دهه 50 است که در داستان هایش از شگردهای مدرن روایی بهره جسته و رمان «زیر چتر شیطان» وی از همین گونه است. این پژوهش می خواهد به این پرسش اصلی پاسخ دهد که بهره گیری از چه تمهیداتی رمان ایوبی را به داستانی مدرن تبدیل کرده است؟ نتایج نشان می دهد که آشفتگی و گسست در روایت، استفاده از پیرنگ نامتعارف، ابهام و پیچیدگی روایی، تلاطم عاطفی و تنهایی و بیگانگی شخصیت، دگرگونی مفهوم زمان، سیلان ذهن و شاعرانگی نثر از جمله شگردهایی است که «زیر چتر شیطان» را به رمانی مدرن تبدیل کرده است.
جستاری در شیوه استفاده فردوسی از منابع بر اساس مقایسه داستان همای و دارا در شاهنامه، غررالسّیر و نهایه الارب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ماجرای آبستن شدن همای از پدرش بهمن در شاهنامه فردوسی بخش پایانی داستان پادشاهی بهمن اسفندیار است. بر اساس روایت فردوسی بهمن بر اساس تعالیم دین پهلوی (زرتشتی) همای را آبستن می کند و او را ولی عهد خود می سازد و دستور می دهد که فرزندی که از او زاییده می شود، پادشاه آینده باشد. ساسان، فرزند بهمن، که این رُخ داد را می بیند از شهر خارج می شود و به نیشابور می رود. در همان شهر ازدواج می کند و فرزندش را نیز ساسان نام می نهد. در نهایه الارب نیز روایتی مشابه همین آمده است. بر اساس روایت ثعالبی نیز بهمن، خمای را به زنی می ستاند و خمای از او آبستن می شود. پس از مرگ بهمن، خمای به پادشاهی می رسد. مقایسه روایت فردوسی از ای ن داستان با روایت ثعالبی و نویسنده نهایه الارب حاکی از آن است که روایت این سه متن خاست گاهی مشترک دارد. از سوی دیگر تفاوت موجود در روایت شاهنامه و دو متن دیگر به شیوه روایت گری فردوسی و نحوه استفاده او از منابعش بازمی گردد. بر این اساس، شیوه استفاده فردوسی از منابعش التقاطی است. فردوسی با تلفیق دو روایت، داستان را به شیوه ای روایت می کند که داستانی تر و نمایشی تر باشد. در واقع فردوسی هر پی رفت را از یک منبع برمی گیرد و برای استحکام پی رفت ها، روی دادهایی را به داستان می افزاید.
متن شناسی روایت «نُه منظر» و نقد برخی بن مایه های عیاری، شگفت انگیز و غنایی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال هشتم خرداد و تیر ۱۳۹۹ شماره ۳۲
175-200
حوزههای تخصصی:
«نُه منظر» یکی از روایت های تعلیمی کم تر شناخته شده و تنها نظیره منثور هفت پیکر نظامی در ادب فارسی است که تا امروز حتّی متن روایت آن نیز تصحیح و منتشر نشده است. گفتار حاضر کوشیده است برای نخستین بار، ضمن نقد بن مایه های داستانی «نُه منظر»، توصیف نسبتاً جامعی از مشخّصات آن ارائه دهد، بدین منظور این پژوهش بنیادی در دو بخش، نخست منشأ، زمان و محلّ تألیف، راوی، وجه تسمیه، پی رنگ و موضوع، سبک و بیان و نوع ادبی «نُه منظر» را معرّفی کرده است و در بخش دوم، برای تحلیل کیفی موضوع مقاله، بن مایه های محوری روایت «نُه منظر» در سه بخش : تأثیرپذیری از شاهنامه ، بن مایه های عیاری، شگفت انگیز و غنایی به روش استقرایی نقد و بررسی شده اند.
احمد محمود: روایتِ تاریخ و داستان در رمان «همسایه ها»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
احمد محمود نویسنده ای اقلیم گرا و رئالیست است که آثارش از طُرق مختلف با تاریخ، حوادث و اشخاص تاریخی ارتباط یافته است. «همسایه ها» نخستین رمان این نویسنده است که درونمایه آن با تلفیقی از مستندات تاریخی، تخیل و خاطراتِ نویسنده تکوین یافته است. «همسایه ها» در عین داشتنِ خصوصیات یک روایت داستانی، مثل دیگر رمان های محمود، به روایتِ واقع نگارانه یک رویداد مهم تاریخی پرداخته است. جریان «ملی شدن صنعت نفت در ایران» پی رنگِ این رمان است و این حادثه تاریخی، نقشی محوری در شاکله آن دارد. ماجراها و مناسباتِ بخش عمده ای از رمان «همسایه ها» با این رویداد تاریخی، پیوند محتوایی و ساختاری یافته است. در این مقاله، بازتاب و انعکاس این رویداد و حوادث مربوط به آن در رمان «همسایه ها»، هم چنین رویکرد و داوری تاریخیِ نویسنده مورد تأمل و بررسی قرار گرفته است. طی آن، شیوه بازسازی تاریخ و همانندی و تفاوت های آن با مستندات تاریخی تبیین شده است.
بازی های هنری با نام واژه ها؛ تأملی در یکی از ویژگی های سبکی نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۲ پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۴۰
241-265
حوزههای تخصصی:
بازی های هنری با واژه ها یکی از نقاط ثقل جمال شناسی شعر نظامی است. بخش چشمگیری از این بازی های هنری در خمسه با نام شخصیت های داستانی صورت گرفته است. نظامی با چهل ویک نام واژه در مجموع حدود چهار صد بار، بازی هنری ترتیب داده است. بیشترین تعداد بازی ها با نام های شیرین، شکر، ماهان، شبدیز، گور (بهرام) و لیلی انجام شده است. ایهام تناسب، جناس تام، جناس زائد، تکرار، ایهام، جناس اشتقاق و شبه اشتقاق، جناس لاحق و جناس اختلاف در مصوت بلند (به ترتیب از بیشترین به کمترین) آرایه های ادبی ای هستند که نظامی با بهره گیری از آنها بازی هایی هنری با نام واژه ها راه انداخته است. این تحقیق که به روش تحلیل محتوا صورت گرفته است می کوشد تا ظرافت های رفتار نظامی را با نام واژه ها بررسی نماید و از این طریق، جلوه ای از هنر و توانایی های او را آشکار سازد. نظامی علاوه بر آفرینش زیبایی های شاعرانه، اهداف دیگری را نیز از بازی های هنری با نام واژه شخصیت های داستانی دنبال می کند. تقویت فضای داستانی و نقب زدن به درون شخصیت ها و جلب توجه مخاطب به رفتار آنها برخی از مقاصدی است که نظامی در این هنرنمایی ها بدان ها می اندیشیده است. هر چند ظاهر امر چنین نشان می دهد که شاعر در بسیاری از موارد، آگاهانه با نام واژه ها بازی کرده است اما گاه این شگرد، چنان طبیعی و خوش افتاده است که خواننده بدون تأمل مضاعف به آن پی نمی بَرَد. بسامد بالای بازی های شاعرانه با نام واژه ها، یکی از ویژگی های برجسته سبکی را در داستان سرایی نظامی رقم زده است.
اقتباس ادبی در سینمای ایران (مطالعه موردی، چهل ودو فیلم اقتباسی)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال دوم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳
99 - 112
حوزههای تخصصی:
چگونگی اقتباس از آثار ادبی یکی از موضوعات مهم در حوزه ی مطالعات سینمایی است و نظریات گوناگونی در این زمینه پدید آمده است. آنچه در بیشتر این مباحث می بینیم، پرداختن به موضوع اقتباس از منظر سینماست، درحالی که در مطالعات ادبی، پرداختن به موضوع اقتباس از منظر ادبیات دارای اهمیت است. نکته دیگر آن است که نظریات مطرح شده در حوزه ی اقتباس، بر اساس فیلم های خارجی شکل گرفته است و گاهی در تطبیق میان آن نظریات و آنچه در سینمای ایران رخ داده است، تمایزاتی دیده می شود و لازم است نظریه ای بومی در این حوزه ارائه گردد. در پژوهش حاضر، اقتباس در سینمای ایران از دو منظر متن تصویری (فیلم سینمایی) و متن نوشتاری (داستان) بررسی شده است و بر اساس اقتباس های صورت گرفته، نظریه ای تازه ارائه گردیده است. با بررسی فیلم های اقتباسی سینمای ایران می توان گفت اقتباس دارای دو رویکرد اصلی است: رویکرد نخست، اقتباس بر اساس منبع ادبی و رویکرد دیگر اقتباس بر اساس عناصر داستانی است. در روش نخست، حضور عناصر سازنده ی متن نوشتاری در ساخت فیلم سینمایی از اهمیت ویژه ای برخوردار است، درحالی که در روش دوم، آنچه مهم است، نظر فیلم ساز در ساخت اثر است. در این رویکرد، فیلم ساز مضمون کلی متن نوشتاری را در فیلم مورداستفاده قرار می دهد و به دیگر عناصر سازنده ی متن داستانی می تواند توجه زیادی نکند یا آن ها را بر اساس نظر خود تغییر دهد.
کفایت فلسفی در داستان های فلسفه برای کودکان و نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گفته شده است که سه ملاک برای مناسب بودن داستانهای برنامه فبک وجود دارد لذا این داستانها باید از سه جهت کفایت داشته باشند تا مناسب کلاسهای برنامه فبک شوند. کفایت روانشناختی، کفایت ادبی و کفایت فلسفی. در این مقاله هدف این بود که نشان داده شود که از نظر بنیانگذاران این برنامه کفایت فلسفی دارای چه ویژگی هایی می باشد.لذا سؤال اصلی پژوهش نیز این بود که کفایت فلسفی چیست؟ و حائز بودن چه ویژگی هایی میتواند این کفایت را تضمین کند؟ در این مقاله کفایت فلسفی از دو جهت مورد توجه قرار گرفت، از لحاظ محتوا و از لحاظ فرم(شکل). در بخش اول مقاله مواد اولیه و مضامینی که به عنوان محتوا میتوانند کفایت فلسفی داستان ها را برآورده کنند بررسی شد و در بخش دوم به ویژگیهایی پرداخته شده است که در واقع قواعدی هستند که اعمال آنها میتواند شکل داستانها را فلسفی به معنای برنامه فبک سازند.روش تحقیق نیز توصیفی– تحلیلی بود. نتایج بررسی نشان داد که با در نظر گرفتن این ویژگی ها از منظر کفایت فلسفی می توان داستان هایی را برای برنامه فبک طراحی کرد که دارای ویژگی هایی از جمله درون مایه فلسفی و انعکاس مباحث بحث برانگیز فلسفی و همچنین مباحث فلسفی مربوط به زندگی کودکان در بعد محتوا و لزوم وارد کردن فلسفه به صورت نظام مند و وارد کردن داستان های فلسفی به بافت زندگی کودکان و همچنین الگو سازی در داستان ها در بعد فرم(شکل)باشد.
فهم مضامین فلسفی داستان ها و حکایت های کتب فارسی دورۀ ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر فهم مضامین فلسفی داستان ها و حکایت های کتب فارسی دورة ابتدایی با روش پژوهش کیفی، از نوع تحلیل محتوا بوده است. جامعة آماری پژوهش را، داستان ها و حکایت های کتاب درسی فارسی بخوانیم دورة ابتدایی (دوم تا ششم ابتدایی) تشکیل می دهد. نمونة پژوهش به شیوة هدفمند، محتوای تمامی داستان ها و حکایت های فارسی در نظر گرفته شد و برای این منظور پس از بازخوانی داستان ها و حکایت ها و کدگذاری آن ها، مقوله های محوری متن استخراج شد. در نهایت با عنایت به مقوله های فلسفی (هستی شناسی، شناخت شناسی و ارزش شناسی) هر یک از مقوله های محوری تحت مضامین فلسفی طبقه بندی شدند. نتایج پژوهش نشان داد: مضامین فلسفی اکثر مقوله ها تحت معرفت شناسی و ارزش شناسی قابل تبیین بودند و در برخی از موارد نیز هستی شناسی مورد توجه بوده است. در نتیجه، با توجه به نتایج به دست آمده، داستان ها و حکایت های مورد بررسی نیازمند بازنگری و بازتألیف بر مبنای "برنامة فلسفه برای کودکان" است.
مضامین عشق و جبر در داستانهای ناتورالیستی صادق چوبک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های اخلاقی سال دهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۴۰)
105-126
حوزههای تخصصی:
عشق وجبر از برجسته ترین مضامین ادبیات فارسی است.جبر دربرابرواژه پربسامد اختیارقرار می گیرد وعشق در بعد معنوی وروحانی خود یادآور عرفان وحب ذات اقدس الهی می باشدودربعد جسمانی وباسر منشأ غریزه اش، عشق زمینی وجنسیتی نام می گیرد.نگارنده دراین پژوهش برآن است که بابررسی، توصیف وتحلیل آثار داستانی ناتورالیستی صادق چوبک دیدگاه وی را از نظر عشق زمینی وبعد جسمانی آن وسرنوشت انسان محکوم به تقدیررابیان کند. حیوانی بودن طبع انسان در این داستان ها واین که انسان بنا به سرشت حیوانی اش به صورت موجودی زیاده طلب ، شهوت ران تصویر می شود نگاهی ناتورالیستی است وعشق به صورت خواست جسمانی و جنسیتی به عنوان یک تجربه مشروع مطرح می شودوبه سبب جبر زیست شناختی؛ یعنی انسان، ناگزیر از تن دادن به الزام های زیستی است. وناکامی در اِعمال کردن اراده فردی مقهور بودن انسان در برابر سرنوشت محتوم است. چوبک در داستان هایش متکی بر تأثیرعناصرناتورالیستی سرنوشت، جبر محیط و وراثت بر شخصیت های داستان های خود می باشد
نظریه عشق استرنبرگ و نقد تطبیقی داستان معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عشق از موضوعات مشترک مباحث روانشناسی و آثار ادبی است که قابلیت بررسی و مقایسه را در چارچوب پژوهش های بین رشته ای دارد. استرنبرگ در نظریه قصه عشق معتقد است هر فردی متاثر از عوامل جنسیتی، فرهنگی و اجتماعی الگوهای رفتار عاشقانه مشخصی را فرا می گیرد که قصه عشق نام دارد و بر اساس آنها می توان سمت و سوی گرایش های عاطفی و علت دوام یا ناپایداری روابط عاشقانه را تشریح کرد. آنچه در پژوهش حاضر مورد توجه قرار گرفته است چگونگی مطابقت درونمایه روابط عاشقانه در پیرنگ داستان های مورد پژوهش با نظریه قصه عشق استرنبرگ است. نویسنده در این مقاله کوشیده است الگوهای مرتبط با روابط زوج ها در پنج رمان پرنده من، خط تیره آیلین، خون مردگی، پاییز فصل آخر است و چراغ ها را من خاموش می کنم را با قصه های عشقی که استرنبرگ در نظریه خود تشریح کرده است، مطابقت دهد و اهمیت آن را در ساختار علّی و معلولی پیرنگ داستان ها نمایان سازد. قصه های عشق به کار رفته در این رمان ها، قصه های باغچه، خیال، بهبودی و خانه هستند که بر اساس آنها می توان منطق مستتر در پیرنگ داستان ها را تشریح کرد. چنانچه نگاه بینامتنی را بپذیریم، مطابقت متن داستانی با نظریه روانشناسانه ی استرنبرگ، اهمیت و جایگاه ویژه ای می یابد و می توان مطالعه ی چنین داستان هایی را برای آموزش قصه های عشق و تصحیح باورهای ناکارآمد خواننده پیشنهاد کرد.
طراحی داستان هایی برای ایجاد گسلش شناختی در برنامه فلسفه برای کودکان و اثر بخشی آن بر کاهش علائم اختلال وسواس فکری – جبری کودکان دارای نشانه های OCD دوره ابتدایی شهرستان یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر باهدف ایجاد گسلش شناختی در برنامه فلسفه برای کودکان به شیوه حلقه کندوکاو تاثیر آن در کاهش علایم OCD در کودکان 8 تا 11 دارای نشانه OSD در استان یزد اجرا گردید. در این پژوهش 10 داستان با ویژگی های داستان های فبک ساخته و در برنامه فلسفه برای کودکان استفاده شده است. طرح پژوهش حاضر از جمله طرح های شبه تجربی با گروه آزمایش و گروه کنترل و ارزیابی به صورت پیش آزمون، مداخله و پس آزمون بوده است و از پرسشنامه عقاید وسواسی نسخه کودک و نوجوانان (OBQ-CV) استفاده شد. داده های حاصل از پژوهش با استفاده از نرم افزار spss-16 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت، شاخص آمار استنباطی شامل آزمون کواریانس، برای بررسی تفاوت میانگین های پیش آزمون و پس آزمون و گروه گواه مورد استفاده قرار گرفته شد. نتایج نشان داد میزان عقاید وسواسی – جبری در پس آزمون گروه آزمایش نسبت به گروه گواه کاهش معناداری (01/0> p) داشته است. همچنین میانگین بیش برآورد خطر، کمال گرایی، مسئولیت پذیری افراطی و بیش اهمیت دهی به افکار نیز بعد از درمان کاهش معناداری (01/0> p) داشته است. در نتیجه اثربخشی مثبت برنامه فلسفه برای کودکان با هدف ایجاد گسلش شناختی آن تایید شد.
تحلیل شکل گیریِ سازه های «نشانه ایی و نمادین» در داستان خانه اِدریسی ها نوشته غزاله علیزاده براساس آراءِ نشانه کاوی ژولیا کریستوا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تلقی کریستوا از زبان، جسم و سوژه باعث شد وی جایگاه مهمی را در مطالعات ادبی، زبان شناسی و روانکاوی پیدا کند. وی با برداشت های خود از ذهنیّت و زبان، نگرشِ جدیدی از نشانه، معنا و معنازایی را در بطن سوژه و فرهنگ مطرح ساخت. کریستوا نشان داد که با در نظر گرفتن تاریخ و خودِ سوژه در دگرگونی های معنایی جهان، زبان صرفاً نمی تواند نظام نشانه ایی سوسوری باشد بلکه فراتر از آن به یک نظام پویای دلالتی مرتبط است که سوژه ناطق را در بطن میل درونی، صورتهای ذهنیتی و قلمرو ناخودآگاه نشان می دهد. کریستوا پردازش ساختار «زبان» و سوژه را وابسته به دو ساحت نشانه ایی و نمادین (سمبولیک) می داند که در بستر فرآیند معنازایی( signifiance ) خودنمایی می کنند. در این مقاله تلاش بر این است به بررسی لایه ها و ساختارهایِ معنایی در رُمان خانه اِدریسی ها نوشته غزاله علیزاده، نویسنده معاصر ایرانی بپردازیم، سپس به کمک آراء ژولیا کریستوا نمود و قلمرو این دو ساحت «نشانه و نمادین» را که به تولید «معنا» و پویاییِ آن در بستر اَشکال زبانی و نظام درونی روایت منجر می شود، نشان دهیم.
پژوهشی در تاریخنگاری بیهقی
حوزههای تخصصی:
در این مقاله کوشش کرده ایم، با ذکر مستنداتی از متن کتاب تاریخ بیهقی و نیز مستند به برخی از ویژگی های داستانی در آثار معاصران، اثبات نماییم که تاریخ بیهقی فراتر از کتاب تاریخ در معنای مصطلح و در حقیقت یک اثر پرمحتوای سیاسی، اجتماعی، اخلاقی و ادبی با زمینه های داستانی همچون داستان تاریخی است؛ ضمن آن که ویژگی های گزارش، روزنامه و فیلم نامه نویسی را هم یکجا داراست. و لذا تاریخی است از لونی دیگر. این اثر همچون اثری ادبی است که مشحون از فصاحت و بلاغت است و آیینه تمام نمای بخشی از اوضاع و احوال دوره غزنویان است. توصیفات بسیار عالی و شبه سینمایی بیهقی محل تأمّل بسیار است؛ نظیر توصیفات بسیار کار آمد و در عین حال دراماتیک «مراسم اعدام حسنک». بیهقی به رسالت اخلاقی قائل بوده، اثرش به کتاب اخلاق شبیه است و زبان بیهقی زبان مؤدِّب و مربّی است؛ او هر کلامی را بر زبان نمی راند و سخن را آراسته و پیراسته می کند، طول و عرضی که او به کارش داده، «قالب تنگ تاریخ را شکسته» و تاریخ او را به قلمرو ادبیات و رمان وارد کرده است. بیهقی دبیر، با همّت و پشتکار و حوصله فراوان در مشاهده و ثبت جزئیّات و صحنه آرایی و به تصویر کشیدن وقایع و شخصیت پردازی و گفتگونویسی و ایجاد حسّ تعلیق و انتظار در مخاطبانش، توانست اوّلین رمان تاریخی ادبیات فارسی را با محوری ترین عنصر، یعنی «شخصیت پردازی» بنویسد.
بررسی آگاهش در قصص قرآنی با رویکردی معناشناسانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معنا شناسی دانشی بشری و روشمند است که روش فهم و درک معانی متون بویژه متون ادبی- دینی را نظامند مورد بررسی قرار می دهد. نظریه معاصر آگاهش توسط مایکل هلیدی (1978) در مکتب لندن مطرح شد. اطلاعات کهنه و نو رابط اصلی دو نقش یک جمله در ساخت فرانقش متنی، به شکل نسبی است. ساخت متنی کلام بر چگونگی سازمان بندی اطلاعات، از رهگذرِ شیوه ی آرایش و ترتیب عناصر محتوایی کلام بوده و ساختی مخاطب محور است که بیشتر برمبنای شناختگی یا دانستگی به وجود می آید. بدیهی است که اعجاز قرآن مجید به ویژگی های ترکیبی و بافتی آن برمی گردد. نگاشت های معنایی به کار رفته در بافت خبری کلام الهی، بستر مناسبی برای تحلیل و تبیین اهداف مورد نظر از داستان های قرآنی است. در این جستار سعی بر آن شده است تا با روش توصیفی- تحلیلی ابتدا نگاهی گذرا به داستان های قرآنی و چهارچوب نظری آگاهش داشته و سپس به بررسی ساختار رابطه ای بین خبر نو و خبر کهنه در تعدادی از قصص قرآن، با تأکید بر رویکرد معنا شناسی نقش گرا پرداخته شود.
واکاوی فیلمنامه های سینمایی انیمیشن ایران در دهه 90
سینما و همزاد آن انیمیشن، پس از تجربیات ابتدایی دریافتند که خلق یک موقعیت نمایشی تصویری نیازمند به یک متن روایی است، تا براساس آن فیلمنامه ایی نگاشته شود. فیلمنامه نویسی در روند تکاملی خود روش ها و الگوهای مختلفی را آزموده است. سینما و انیمیشن شباهت هایی را باهم دارند، اما انیمیشن بعلت خصایل ویژه اش تفاوت هایی را دارا می باشد که زبان روایی خاصی را در بیان تصویریش می طلبد. انیمیشن ایران مدتی است با ساخت مضامین مذهبی و ملی در تلاش است که جایگاه ویژه ایی نزد مخاطبان وطنی و بین المللی کسب نمایند. آثار سینمایی دهه 90 توانسته اند به جشنواره فجر و حتی اسکار راه یابند و در سینماهای مختلف اکران شوند. پژوهش حاضر با درک اهمیتِ تفاوت فیلمنامه انیمیشن و سینمای زنده و با هدفی کاربردی انجام شده است. روش تحقیق، کیفی با رویکردی توصیفی- تحلیلی می باشد. مسئله اصلی پژوهش، واکاوی ویژگی های فیلمنامه های این دوره انیمیشن ایران است. از این روی انیمیشن های شاهزاده روم، فیلشاه و فهرست مقدس بعنوان آثار شاخص سینمای انیمیشن دهه90 بررسی شده است. نتیجه حاصله نشان از آن دارد، انیمیشن ملی ایران از لحاظ تکنیک اجرایی دارای پیشرفت های شایانی است، اما به لحاظ روایت، خط داستانی، محتوا و انتقال پیام، ضعف و مشکلات فراوانی دارد.
بررسی تطبیقی عناصر رئالیسم جادویی در آثار داستانی منیرو روانی پور و رضا امیرخانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال سوم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۸
125-141
حوزههای تخصصی:
رئالیسم جادویی یا واقع گرایی جادویی شیوه ای نو در داستان نویسی معاصر جهان است که در آن، عناصر واقعیت و خیال در هم آمیخته می شوند؛ این آمیختگی، شگفتی خواننده را برمی انگیزد و در عین حال باعث نمی شود که در سیر طبیعی داستان، اختلال یا آشفتگی ایجاد شود. از جمله کسانی که از این شیوه در ایران استفاده کرده اند، منیرو روانی پور و رضا امیرخانی هستند. با توجه به پژوهش انجام شده، منیرو روانی پور و رضا امیرخانی از شیوه روایت رئالیسم جادویی بیشترین بهره را برده اند و در این میان به رئالیسم اجتماعی هم توجه نشان داده اند. از میان مؤلفه های مهم رئالیسم جادویی در آثار این دو نویسنده به این موارد می توان اشاره کرد: وجود عناصر جادویی، واقعیت و خیال، فضای وهم انگیز و رمزآلود، حضور ارواح مردگان و استفاده فراوان از افسانه ها و داستان های کهن جنوب ایران و توجه به باورهای عامیانه و خرافی و توجه به مسائل اجتماعی و سیاسی از مؤلفه های مورد بحث نویسندگان این آثار است. روش تحقیق در این پژوهش از نظر هدف با توجه به ماهیت آن، از نوع تحقیق نظری است که بر پایه مطالعه کتابخانه ای انجام شده است و از دیدگاه روش تحقیق، این کار پژوهشی، توصیفی- تحلیلی می باشد. نگارندگان در این پژوهش به بررسی مؤلفه های رئالیسم جادویی در آثار داستانی این دو نویسنده و سپس تطبیق این مؤلفه ها با یکدیگر می پردازند
صدى المرأه فی الاعمال النقدیه الواقعیه لنجیب محفوظ(مقاله علمی وزارت علوم)
تهدف المقاله ابراز دور و مکانه المرأه فی الأعمال الأدبیه الواقعیه لنجیب محفوظ، من خلال اعماله الناقده و ذلک بتصویرها فی شتى طبقات المجتمع؛ السفلى و الوسطی و العلیا. و ترى المقاله أن المرأه فی اعمال نجیب محفوظ من الناحیه الاقتصادیه تدور بدوران الحاله الاجتماعیه فی المجتمع بأسره و هی مرکز التنبه لنجیب محفوظ فى بمته عن تأثیر الإقتصاد فی المجتمع و ما یولده فی حاله ضعفه و قله موارده من تفشی الفساد و ذلک بتصویر المرأه الفقیره بأنها بائعه الجسد. من جهه أخرى ترى المرأه فی الرجل منقذاً لها من همومها و احزانها الناجمه عن الشعور بالوحده و انعدام العلاقه مع الجنس الآخر. هذه الحاله تصویر للمرأه فی الطبقه العلیا من المجتمع وکلا النوعین او الحالتین للمرأه (الفقیره، بائعه الجسد و البرجوازیه التی تبغی الخلاص علی ید الرجل) کانت هذه المرأه ضحیه للفساد الناجم عن الطبقیه غیر العادله. اما المرأه فی الطبقه الوسطى فی تصویر نجیب محفوظ لها، فاکثر حظَاً من مثیلاتها فی الطبقتین السفلى و العلیا فهی فی الغالب امرأه شریفه التزمت التقالید و لم تهم وراء الرجل فلم تقع ضحیه المؤثرات الاقتصادیه بشکل واضح. من جهه أخرى نجد أن اسلوب نجیب محفوظ الادبی قد صوّر المرأه فی الطبقه الوسطى تصویراً أعمق من غیرها فی الطبقتین الفقیره و البرجوازیه ذلک لأنه ینتمی إلى هذه الطبقه و قد عاش فی أوساطها لذلک نراه یستوفی حقّها من الوصف و بیان ما هو علیها.
آراء مختلفه حول نظره القرآن الکریم للعوامل الجغرافیه فی القصص(مقاله علمی وزارت علوم)
تکوّن قصص القرآن الکریم قسطاً عظیماً من هذا الکتاب السماوی والخوض فی هذا المجال له جوانب من التربیه والهدایه والإعجاز. وفی هذا المقام رأیان حول القصص القرآنیه، الرأی الأول (لمحمد أحمد خلف الله) الذی یؤکّد على أنّ القرآن لم یهتمّ بالعوامل الجغرافیه فی سرد قصصه، لأنّ لکل قاصّ حریّه فنّیّه فی سرد القصه، وبما أن الهدف الرئیسی للقرآن هو الهدایه والتربیه ولیست لهذه العوامل أیّ أهمیّه تربویّه؛ فلذلک أهملها القرآن. والرأی الثانی (لعبدالکریم بی آزارشیرازی وعبدالعزیز کامل و...) فهم على عکس الرأی الأوّل یرکّزون على أنّ القرآن قد اهتمّ بالعنصر المکانی فی صیاغه قصصه وذکرها بین حین وآخر. واستناداً إلى الأدله والشواهد المطروحه فی البحث رُجّح الرأی الثانی واستُنتج أنّ للقرآن نظره خاصه إلى تلک العوامل وقد ذکرها بطریقه هادفه؛ بل وقد طرحها على ثلاثه أوجه: فوجه صریح، والآخر خفی، والثالث ذا خفاء نسبیّ. والأسباب التی أدّت إلى عدم التصریح بالأوصاف الجغرافیه فی قصص القرآن وترکها فی خفاء نسبیّ أو مطلق هی، أوّلاً: لأنّ المخاطبین الأوائل کانوا بعیدین عن مبادئ علوم الجغرافیا؛ ثانیاً: لأنّ المخاطبین فی الألفیّه الثانیه کانوا بحاجه إلى کشف جوانب جدیده من الإعجاز العلمی للقرآن، ومنها الإعجاز الجغرافی، فأبهم القرآن تلک الجوانب لأبدیه الإعجاز. ثالثاً: لعدم وجود ضروره التصریح ببعضها لأنّها مذکوره فی المصادر التاریخیه أو غیرها؛ رابعاً: للإعجاز البیانی فی صیاغه الإیجاز، وخامساً: لإرجاع المخاطب إلى روایات صدرت عن المعصومین فی تفسیر آیات القصص وذلک تبیاناً لأهمیه وجودهم علیهم السلام. إعتمد البحث على المنهج الوصفی (الإستقرائی التحلیلی) من أجل استنباط النصّ القرآنی وفهم محتواه.