محسن اکبری زاده

محسن اکبری زاده

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۷ مورد از کل ۷ مورد.
۱.

تحلیل ساختار و کارکردهای کلان روایت ها در قصاید مدحی( مطالعه موردی قصاید فرخی سیستانی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کلان روایت فرانسوا لیوتار قصاید مدحی فرخی سیستانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳۹ تعداد دانلود : ۲۳۴
  متن و معنی قصاید مدحی، در ساختاری روایی ساماندهی می شود. شاعر تلاش می کند تا بر اساس تاریخ، تجربه  و علوم مختلف، روایت های خرد را که قدرت نظام سازی ندارند به حاشیه براند یا آنها را در روایتی جامع و واحد که سیاست و مذهب حاکم از آن حمایت می کنند، حل نماید. همین امر موجب شکل گیری کلان روایتهایی مانند آزادی و عدالت، رفاه و توسعه و در نتیجه «سایه خدا بودن پادشاه» در قصاید مدحی است. این روایت های ساخته شده، دیگر نیاز به تایید یا تصدیق علمی و بیرونی ندارد، بلکه بلاغت درونی شعر و قرارداشتن شاعر در ساختار قدرت، مشروعیتی درونی به آن ها می دهد.  در این مقاله تلاش شده تا با روشی توصیفی و تحلیلی و با تأسی از اندیشه های فرانسوا لیوتار، به این پرسش پاسخ داده شود که ساختار و شیوه های شکل گیری کلان روایت ها در قصاید مدحی چگونه است؟. می توان کلیت سازی، بدیهی جلوه دادن حقیقت های ایدئولوژیک، مشروعیت بخشی های زبانی، طرد و جذب، گفتمان سازی و نفی تناقضات اجتماعی، از مهمترین پیامدهای زبانی و معنایی شکل گیری کلان روایت در قصاید مدحی دانست. 
۲.

مقایسه کارکردهای ارتباطی تلمیح در متون غنایی و تعلیمی (با تکیه بر آثار سعدی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تلمیح در متون غنایی تلمیح در متون تعلیمی تلمیح در شعر سعدی کارکرد ارتباط و تلمیح در شعر سعدی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۷ تعداد دانلود : ۱۵۱
هدف این مقاله مقایسه وجوه ارتباطی تلمیح در متون غنایی(غزلیات سعدی) و تعلیمی(بوستان) به منظور بررسی الزامات هنجارهای ادبی و ژانری حاکم بر متون ادبی با رویکردی ساختاری است. با اینکه مؤلف این دو متن، ذهنیتی واحد دارد و از تلمیحات مشترکی استفاده کرده، اصول ژانری، باعث تغییراتی در کارکردهای ارتباطی آنها شده است. گرایش متون غنایی به تلمیحات عاطفی در برابر برجستگی تلمیحات ترغیبی در متون تعلیمی، تلمیحات مؤلف محور در متون غنایی در مقابل تلمیحات مخاطب محور در متون تعلیمی، جهتگیری تلمیحات غنایی به سمت قطب استعاری زبان بر خلاف برجستگی قطب مجازی تلمیحات در متون تعلیمی از مهمترین پیامدهای تأثیر قواعد ژانری بر کارکردهای ارتباطی تلمیح در آثار غنایی و تعلیمی سعدی است.
۳.

دلایل و چگونگی تبویب در متون عرفانی (مطالعه موردی منطق الطیر عطار و منازل السائرین خواجه عبدالله انصاری)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تبویب تجربه عرفانی منطق الطیر منازل السائرین مقامات

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۴ تعداد دانلود : ۳۱۰
تبویب مراحل سیر و سلوک از مباحث مطرح در میان کتب صوفیه است. با وجود اینکه نشانه گذاری مسیر سلوک، پیشینه ای به بلندای تاریخ اسلام دارد، اما درمیان صوفیان، رواج این باب بندی به طور مشخص، از قرن دوم هجری بوده است. از همان اوان رواج عرفان، اختلاف باب بندی ها میان عرفا و چه بسا در تألیفات مختلف یک عارف هم دیده می شود. در این پژوهش تلاش شده تا ضمن نشان دادن عوامل مؤثر در شیوه تقسیم بندی این باب بندی ها، به تبیین دلایل باب بندی و نهایتاً چگونگی تبویب آن پرداخته شود. به این منظور از میان آثار بنام عارفان، دو اثر مهم منطق الطیر عطار و منازل السائرین خواجه عبدالله انصاری برای بررسی انتخاب شده اند و با روش توصیفی تحلیلی، به مقایسه نحوه تبویب این دو اثر پرداخته شده است. نتایج این تحقیق نشان می دهد که مهم ترین عامل اختلاف در تبویب که باعث بروز تناقض در کلام و آثار صوفیان شده، تجارب متفاوت عرفانی، نحوه سیر و طریقت عرفانی، نوع مکتب و بینش فقهی و شرایط سیاسی اجتماعی است که باعث اختلافاتی چون شیوه نامگذاری، ترتیب مقامات، تعداد مقامات و... در عرفان شده است.
۴.

روایت شناسی جمله معترضه در تاریخ بیهقی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: جمله معترضه روایت شناسی تاریخ بیهقی شخصیت پردازی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۹۳ تعداد دانلود : ۴۴۲
در دستور سنتی جمله به عنوان بزرگ ترین واحد زبان، متشکل از کلمات و گروه هایی است که به صورت متوالی به هم پیوسته اند و معنای مورد نظر گوینده را منتقل می کنند. جمله معترضه بند وابسته ای است که در میانه جمله یا جملات می آید و موضوع و معنایی دیگر را علاوه بر غرض اصلی گوینده، به جمله می افزاید. بر همین اساس نیز قابل حذف از جمله اصلی است و ذکر آن ضروری به نظر نمی رسد. روایت نیز از منظری ساختاری، دستوری دارد و متشکل از نهاد و گزاره های فعلی و وصفی و امثالهم است، با این تفاوت که معنای آن مانند جمله، حاصل جمع ساده گزاره ها نیست بلکه این گزاره ها از طریق ترکیب در سطحی بالاتر از جمله، معنا پیدا می کند. هر عنصر زبانی در سطح روایت می تواند از طریق این ترکیب ها، دلالت های گوناگونی ایجاد کند. جمله معترضه نیز اگرچه در سطح جمله، فرعی و قابل حذف به نظر می رسد، وقتی در ساختار ترکیبی روایت بررسی شود، با دیگر سطوح روایت ارتباط برقرار می کند و رکنی ساختاری محسوب می شود، تا جایی که حذف آن، اخلال های زبانی و معنایی در روایت ایجاد می کند. با توجه به بسامد بالای جملات معترضه در تاریخ بیهقی، در این پژوهش تلاش شده تا با رویکرد روایت شناختی، کارکردهای روایی این ویژگی سبکی بررسی شود. نتایج این تحقیق نشان می دهد که این ساختار نحوی کارکردهای روایی و معنایی مهمی در این متن دارد که مهم ترین آنها شخصیت پردازی، ایجاد زمان پریشی، بازنمایی ایدئولوژی های مؤلف پنهان و تقویت بنیان علّی حوادث است.
۵.

فرایند تقدیس درخت در حوزه فرهنگی هلیل رود(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اسطوره تقدیس هلیل رود درخت توتم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۸۴ تعداد دانلود : ۳۲۳
مقدس، مفهومی است که در طی آن یک پدیده، به واسطه ارتباط با نیروهای مافوق طبیعی، منحصر به فرد و از محیط پیرامونش جدا می گردد و در نتیجه دارای قوانین ویژه ای می شود. در هر صورت مقدس نوعی تجلی ویژه خدا است که می تواند به مخلوقات منتقل شود. درخت در فرهنگ های گوناگون هم بنا به دلایل فیزیکی و هم به دلیل مجاورت و یا جانشینی با امر قدسی، جایگاه قداست گشته است. در حوزه تمدنی هلیل رود به واسطه ویژگیهای جغرافیایی(آب فراوان و زمین مناسب) درختهای فراوانی می روید و همین امر منجر به توجه خاصی به درخت در این منطقه شده است. در این پژوهش تلاش شده تا از طریق مطالعات میدانی و با روشی توصیفی و تحلیلی و و رویکرد نشانه شناختی، شیوه های تقدس درخت و انتقال آن در حوزه هلیل رود، بررسی شود. یافته های تحقیق نشان می دهد که مهمترین شیوه های تجلی قداست از طریق هم نشینی درخت با امر قدسی صورت گرفته است. کهنسالی و قدمت درخت، ارتباط دادن درخت با فرد مقدس، درخت به عنوان جایگاه اجنه و نیروهای غیبی، هم نشینی درخت با مردگان و خاصیت های طبیعی و دارویی از مهمترین عوامل تقدیس درخت در حوزه هلیل رود محسوب می شوند.
۶.

تحلیل منطق واسازانه روایت رستم و سهراب(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: داستان طرح رستم و سهراب واسازی تعلیق

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۹۷ تعداد دانلود : ۳۴۱
در هر روایت، نوعی منطق واسازانه وجود دارد که از طریق تقابل اجزای ساختاری روایت یعنی رخ دادها و طرح شکل می گیرد. تکیه بر هر کدام از این اجزا، خوانشی متفاوت به وجود می آورد. روایت رستم و سهراب به دلیل نوع تراژیک خود، باید به فاجعه منتهی شود. این ویژگی، روی دادها را به سمت طرحی خاص جهت می دهد و در نتیجه این گونه برداشت می شود که روی دادها بر اساس نیت نویسنده و نوع تراژدی چیده شده اند و هیچ گریزی از فاجعه نیست. از طرفی منطق و احتمالاتی که به واسطه رخ دادها در متن ایجاد می گردد، باعث شده تا این گونه برداشت شود که خاصیت علّی و منطقی روی دادها باعث به وجود آمدن چنین فاجعه ای شده است. بر اساس همین منطق متضاد، در این مقاله کوشش شده، تناقض داستان و طرح و تبعات ساختاری و معنایی این تنش در روایت رستم و سهراب واکاوی شود. ضعف رخ دادها و برجسته شدن طرح، ضعف روابط علّی، استفاده از شتاب مثبت برای به حاشیه راندن خلل های معنایی، توجیه علیت حوادث با پشتوانه قضا و قدر، تکثیر تعلیق و واسازی طرح از جمله پیامدها و شگردهایی هستند که به واسطه تنش واسازانه میان داستان و طرح در این روایت شکل گرفته اند.

کلیدواژه‌های مرتبط

پدیدآورندگان همکار

تبلیغات

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان