مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۰۱.
۶۰۲.
۶۰۳.
۶۰۴.
۶۰۵.
۶۰۶.
۶۰۷.
۶۰۸.
۶۰۹.
۶۱۰.
۶۱۱.
۶۱۲.
۶۱۳.
۶۱۴.
۶۱۵.
۶۱۶.
۶۱۷.
۶۱۸.
۶۱۹.
۶۲۰.
عشق
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۴
114 - 144
حوزه های تخصصی:
ادبیّات غنائی، کهن ترین نوع ادبی است که شاعر در آن حقیقت وجودی خود را به نمایش می گذارد و در آن عواطف شخصی خود نسبت به زندگی و جامعه را بیان می سازد، به گونه ای که می توان واقعیّت های اجتماعی و جامعه را به صورت بازتاب عینی و به صورت جزئی و محدود در آثار ادبی مشاهده کرد. هدف از مطالعه اجتماعیات در شعر، بیشتر برای تحلیل دغدغه ها و مسائل اجتماعی آن دوره است. حسین منزوی(1325-1383) از جمله بزرگ ترین غزل سرایان عصر حاضر، که به غزل عاشقانه شهرت یافته است؛ موضوع غزل های او بیشتر پیرامون عشق است و بااین حال به مسائل اجتماعی و سیاسی هم در غزل های خود پرداخته است. معشوق در غزل منزوی، چهره متفاوت به خود گرفته و این امر حاکی از نگرش متفاوت شاعر به موضوع عشق است. منزوی در توصیف پردازی های خود دارای سبک شخصی و ویژه ای است که شعرش با دیگر شاعران هم عصرش متمایز شده است. در سروده های غنائی او، مضامین متفاوت و دوگانه ای پیرامون موضوعات و مسائل غنائی، اجتماعی و مذهبی می توان دید. نویسنده در این پژوهش، درصدد آن است تا به شیوه توصیفی – تحلیلی و ابزار کتابخانه ای، اجتماعیات و مسائلی مرتبط با آن را در غزل های منزوی بررسی نماید و به این پرسش پاسخ دهد که مهم ترین موضوعات اجتماعی به کاررفته در غزل منزوی چیست؟ نتیجه پژوهش حاکی از آن است، شاعر توانست زبان جدیدی برای بیان عشق ایجاد نماید به گونه ای که در غزل های عاشقانه او، می توان این تمایز و دوگانگی رویکرد را مشاهده نمود.
تحلیل گفتمان انتقادی آثار فخرالدین عراقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه متون ادبی دوره عراقی دوره ۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
61 - 90
حوزه های تخصصی:
فخرالدین عراقی شاعر عارف سده هفتم، اشعار و لمعات خود را با درون مایه عشق سروده و نگاشته است. این پژوهش به روش تحلیل گفتمان انتقادی نرمن فرکلاف، غزلیات، رباعیات، عشّاق نامه و لمعات عراقی را در سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین کاویده و در پی آن است که بداند عراقی تحت تأثیر کدام گفتمان ها و سویه های قدرت قرار دارد و سهم او در بازتولید یا مبارزه با آن ها چه میزان است. ازاین رو در سطح توصیف پس از یافتن سر نخ گفتمان ها، به کمک آن ها به گفتمان کاوی و تأثیر و تأثّر عراقی پرداخته ایم. در شعر عراقی، پرکاربرد ترین واژه و مضمون، عشق است. حاکمیت جملات مجهول از بی صدایی عاشق و میدان داری عشق خبر می دهد. پررنگ ترین نمود عشقش، «درد فراق» است. عراقی، تحت حاکمیت ضمیر «تویِ» (معشوقِ) نامعیّن است که «من» او را تابعی از «او» (معشوق) کرده است. در بافت موقعیتی، هجوم مغول و ظهور ابن عربی، علمی و عملی و علنی ترشدنِ گفتمان عراقی را در پی داشت و بستری شد تا بی محابا تر، از عشق به معشوق ازلی، دم زند و جان مایه شعر، به ویژه لمعات را بر پایه وحدت وجود نهد. در بینامتنی، تحت تأثیر گفتمان آیاتی از قرآن، اندیشه های وحدت وجودی ابن عربی و جمال گرایانی چون احمد غزالی است. در قلندرمنشی، با تهوّر بیشتر میراث دار سنایی و عطار است. بنیادی ترین نظرگاه تقابلی عراقی، گفتمان عشق محور در برابر زهدمدار است. همین رَویّه به دلیل ماهیت انفعالی زبان و بیانش، در راستای تثبیت ساختار نهاد قدرتِ حاکم عمل کرده است.
بارقه های تحول در ادبیات فارسی و روسی با محوریت نیما یوشیج والکساندر پوشکین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
الکساندر پوشکین و نیما یوشیج به عنوان دو شاعر پیشرو و نوآور در ادبیات روسی و فارسی شناخته می شوند. شاعرانی شیفته و عاشق، که در درجه اول عاشق فردیت خود و در درجه دوم عاشق جامعه ای هستند که در آن زندگی می کنند. شاعرانی که نمی توانند رنج مردم ستمدیده را تحمل کنند و ساکت بنشینند، به دنبال راهی برای همدردی با مردم و بیداری توده مردم هستند، هر دو شاعر به خاطر افکار آزادی بخش دوره ای از زندگی خود را در تبعید به سر می برند، همچنان در تبعید عاشق وطن و طبیعت سرزمین خود هستند هر دو طعم عشق فردی را چشیده و از آن گذر کرده به عشق والا و برتر می اندیشند، گاهی دچار یأس می شوند اما اجازه نمی دهند که یأس آنها را از ادامه مسیر باز دارد؛ دوباره تلاش می کنند و راهی می گشایند برای بیان آنچه باید بیان شود. نیما و پوشکین با حضور همیشگی در شعرشان فاصله شعر و شاعر را از بین می برند شعر را به زمان خود نزدیک می کنند و در واقع با شعر خود یکی می شوند، نیما واقعیت را با طبیعت در می آمیزد و پوشکین واقعیت را با تاریخ همراه می سازد و با زبانی نو بیان می کنند آنچه را که باید بیان شود.
تحلیل شناختی استعاره های مفهومی عشق در زبان روزمره نابینایان و بینایان بزرگسال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم زبان سال ۱۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۸
213 - 244
حوزه های تخصصی:
حس بینایی یکی از مهم ترین حواس انسان در درک و دریافت داده های محیطی است و نقشی اساسی در شناخت و پردازش بسیاری از رفتارها دارد. از این رو، انتظار می رود که عملکرد افراد نابینا در فرایند فراگیری زبان و اکتساب مهارت های شناختی از جنبه های گوناگون با عملکرد افراد بینا متفاوت باشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی و مقایسه مفاهیم استعاری عشق در گفتار روزمره بزرگسالان بینا و نابینای دوزبانه کردی فارسی انجام شد. به این منظور، داده های پژوهش از طریق مصاحبه با 50 گویشور بزرگسال بینا و نابینای دوزبانه کردی فارسی زبان در رده سنی 18 تا70 سال در استان ایلام گردآوری شد. تحلیل داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی و آمار استنباطی در نرم افزار SPSS نسخه 22 صورت گرفت. بر اساس یافته های پژوهش، از نظر فراوانیِ تعداد استعاره ها، تفاوت معنی داری بین بزرگسالان بینا و نابینا وجود نداشت، اما فراوانی منشأهای حسی به کاررفته برای قلمروهای مبدأ عشق در گفتار این دو گروه با یکدیگر متفاوت بود، به طوری که افراد نابینا برای بیان عشق به طور معنی داری حس شنوایی را بیشتر از افراد بینا به کار بردند. در برخی استعارات نیز، آزمودنی ها از قلمروهای مبدأ خاصی برای بیان عشق استفاده کرده بودند که به نظر می رسید بازتابی از تأثیرات فرهنگی باشد. افزون براین، دستاوردهای این پژوهش می تواند با کمک به برطرف کردن مشکلات زبانی افراد نابینا، منجر به تعامل بیشتر این افراد با اجتماع شود.
شرح همسانی گفتارمتن های مرتضی آوینی درمتون عرفانی با رویکردی بر آثار عرفانی کلاسیک فارسی
حوزه های تخصصی:
در گفتار متن های آوینی گفتمان عرفانی، ادبیات کلاسیک و ادبیات پایداری دیده می شود؛ بنابراین برای فهم بهتر آثار وی که نمونه ای برجسته از ادبیات پایداری معاصر است باید ارتباط بینامتنی عرفان و ادبیات کلاسیک موردتوجه قرار گیرد. بر همین اساس در این مقاله با استفاده از روش توصیفی تحلیلی با رویکرد مقایسه ای به بررسی تأثیرپذیری گفتارمتن های آوینی از متون کهن ادب فارسی به ویژه عرفان پرداخته شده است. بدین منظور بن مایه های عرفانی مانند عشق، ایثار و لقاءالله را به عنوان مهم ترین شاخص های عرفانی مشترک گفتارمتن های مرتضی آوینی و عرفان در نظر می گیرد. میزان و نحوه تأثیرپذیری آوینی از این بن مایه ها در متون کلاسیکِ عرفانیِ فارسی مانند مثنوی، کلیات شمس و دیوان حافظ بررسی می گردد. نتایج این پژوهش مؤید این است که آوینی با استناد به مشاهدات خود از جنگ، به مضامین عرفانی کلاسیک، صورت بندی معاصر ویژه ای بخشیده و به این مفاهیم جنبه ای پویا و زنده داده است. همچنین میزان تأثیرپذیری گفتارمتن های روایت فتح (گنجینه آسمانی) از ادبیات کلاسیک عرفانی به خصوص متون ذکرشده به اندازه ای زیاد است که گاهی به نظر می رسد این متن ها به نوعی بازنویسی متون کلاسیک عرفانی به زبان امروزی است. ذوق هنری آوینی در کنار مطالعات گسترده وی در متون ادبیات فارسی چنین اثری را خلق کرده است.
علل درج بن مایه رزم در منظومه های غنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رزم از بن مایه های اصلی در منظومه های غنایی ادبیات فارسی است که گاه فضای اثر را به آثار حماسی نزدیک می سازد. هدف این مقاله بررسی این بن مایه در منظومه های غنایی است. بر این اساس، نویسندگان با روش توصیفی تحلیلی و با بررسی بیست منظومه غنایی از قرن پنجم تا قرن هشتم به دنبال پاسخ دادن به این سؤالات بوده اند که انگیزه کاربرد بن مایه رزمی در آثار غنایی چیست و رزم در آثار غنایی چه تفاوتی با دیگر انواع به خصوص حماسی دارد و سیر کاربرد آن چگونه بوده است؟ این مقاله نشان می دهد که از اولین منظومه های غنایی فارسی، شاعران به این بن مایه توجه داشته اند و در مجموع در هجده منظومه بن مایه رزم دیده می شود. رزم در دو کاربرد تزئینی و بنیادین در این منظومه ها تکرار می شود. دلایلی چون: شکوهمندساختن عشق، تأثیرپذیری از آثار حماسی، رقابت با فردوسی، اختصاص عشق به طبقه دربار، افزودن شاخ و برگ و مهیج ساختن داستان، آزمون اثبات شایستگی عاشق و اجرای مرحله ای از آیین تشرف به منظور مشرف شدن به همسری از علل کاربرد این بن مایه محسوب می شود. انگیزه های شخصی رزم، از مهم ترین خصوصیات کاربرد این بن مایه در متون غنایی است که برحسب آن عشق عامل وقوع جنگ قرار گرفته است.
استعاره مفهومی عشق در غزلیات خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۲
235 - 254
حوزه های تخصصی:
در مطالعاتِ زبان شناختی معاصر، کارکردِ استعاره ادراک و شناخت مفاهیم است. استعاره مفهومی عبارت است از درک مفاهیم انتزاعی بر اساس تجربه موجود از مفاهیم عینی. پژوهش حاضر به شیوه توصیفی-تحلیلی و در چهارچوب نظریه استعاره مفهومی لیکاف و جانسون به بررسی چگونگی و چرایی ادراک مفهومِ عشق در اندیشه خاقانی با تمرکز بر بخش غزلیات از دیوان وی می پردازد. طبق بررسی ها استعاره های هستی شناختی عشق در غزلیات خاقانی از بیشترین فراوانی برخوردار هستند و نمونه ای از استعاره جهتی در متن یاد شده وجود ندارد. یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد، طرح استعاره های هستی شناختی عموماً در پیوند با استعاره های ساختاری و ناظر بر جنبه دشواری آفرین عشق است. به طور کلّی تجربه عشق در نگاه خاقانی امری دشوار اما ارزشمند است. چنان که بیشتر استعارهای متن با تأکید بر ماهیتِ نابودگر و دشواری آفرین عشق و تمرکز بر جنبه ارزشمند و مقتدر آن شکل گرفته اند. نگارندگان معتقدند شرایط زندگی شخصی و اجتماعی شاعر، روحیات، تمنّیات و تجربیات وی زمینه خلق و پرداخت استعاره های متن را فراهم آورده اند.
طراحی الگو و بسته مشاوره معنوی بر پایه موضوع عشق در مثنوی معنوی مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: معنویّت در سال های اخیر از سازه های مثبت در سلامت روان است. بر همین اساس پژوهش حاضر، مطالعه ای بین رشته ای برای طراحی الگویی از مشاوره معنوی براساس مثنوی معنوی با موضوع عشق است. مثنوی یکی از مهم ترین منابع معنویّت در جهان براساس عرفان اسلامی است. مولانا از بزرگ ترین عارفان اسلامی است که عشق را به ژرف ترین و گسترده ترین شکل، تعریف و کاربردی کرده است.
روش: این تحقیق به روش کیفی تحلیل محتوا براساس مقوله های مستخرج از مثنوی معنوی مولوی و مقالات مرتبط با معنویّت انجام شده است. کلیدواژه عرفان اسلامی و مثنوی، یعنی «عشق» استخراج (542 بیت از شش دفتر مثنوی) و در جدولی کدگذاری و مقوله بندی شد.
یافته ها و نتایج: از 558 مقوله مرکزی، 67 دسته از مفاهیم مشترک بود که در سه مرحله «بیداری معنوی»، «بلوغ معنوی» (عشق) و «نمود معنوی» (ویژگی های عشق) و زیرمجموعه های مرتبط دسته بندی، و سرانجام، الگوی معنوی طراحی شد.
این الگو به دلیل هماهنگی با رویکردهای فرانوین روان شناسی و انطباق بر فرهنگ و متون عرفانی می تواند نقش مهمی در رشد و تعالی انسان امروزی داشته باشد. از این الگو، دوازده جلسه درمانی به منظور بسته مشاوره معنوی نیز استخراج شد.
تطبیق کارکردهای مفهوم عشق در شعرهای منزوی و ناظم حکمت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۹
117 - 148
حوزه های تخصصی:
عشق به عنوان مفهومی جهان شمول، یکی از پرکاربردترین و پربسامدترین مفاهیم و درون مایه های آثار ادبی و شعر شاعران بوده و هست. آنان با شیوه ها و رویکردهای گوناگون و برپایه زمینه های فکری و فرهنگی و تجربه های فردی و عاطفی خود، عشق را در آثارشان بازتاب داده اند. این مقاله با نظر به نقش برجسته مفهوم عشق در شعرهای غزل سرای معاصر، حسین منزوی و شاعر نامدار ترک، ناظم حکمت به تطبیقِ تحلیلی کارکردهای چندگانه مفهوم عشق در شعر دو شاعر پرداخته است. در این پژوهش که بر پایه مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی، صورت گرفته است، با ذکر نمونه ها و تحلیل آنها درمی یابیم که چند کارکرد مفهوم عشق، نقش محوری در زبان و جهان شعر دو شاعر دارد؛ کارکردهایی مانند عاطفی و تغزلّی، اجتماعی و اعتراضی، فردی و زمینی، زیبایی شناختی و هنری. بنابراین، مفهومی جهان شمول مانند عشق، می تواند پشتوانه کارکردهای گوناگون، اما مشترک عناصرشعر دو شاعر، از دو فرهنگ و زبان متفاوت باشد.
نسبت میان محبت و عدالت در اندیشه سیاسی شهرزوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های سیاست اسلامی سال ۱۱ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۳
312 - 334
حوزه های تخصصی:
جایگاه و نقش عدالت در اندیشه ی سیاسی فیلسوفان مسلمان مهمترین رکن جامعه ی آرمانی و مدینه ی فاضله به شمار می رود. این درحالی است که به نقش عشق و محبت در دستیابی به کمالات حقیقی در عرصه ی اجتماع و رابطه ی آن با عدالت چندان توجهی نشده است. بدین خاطر مسئله ی اصلی این پژوهش نسبت میان محبت و عدالت در فلسفه ی سیاسی است و مورد مطالعاتی پژوهش دیدگاه شمس الدّین شهرزوری می باشد. هدف تحقیق، تحلیل عنصر محبت است تا روشن شود که این عنصر با شرایط و قیودی می تواند انصاف زا و عدالت خیز باشد. شهرزوری با اعتقاد به ضرورتِ تبعیتِ جامعه ی بشری از نظام تکوین، به تقدم عشق و محبت بر عدالت، باور داشت و معتقد بود عشق جامع – که عشقی عقلانی و انسانی است – زاینده ی انصاف است؛ بنابراین، جامعه با این رابطه ی محبت آمیز و عاشقانه به سعادت خود نائل خواهد شد و عدالت تنها به عنوان یک سیاست جبرانی و در صورتِ فقدانِ رابطه ی محبت آمیز مورد تمسک خواهد بود. در نهایت یافته ی این پژوهش که با شیوه ی توصیفی _ تحلیلی حاصل گشته آن است که نظریه ی شهرزوری اگر چه به ظاهر به محبت – به جای عدالت – تمایل دارد، اما در حقیقت، با توجه به قیود و شروطی که او برای محبت ذکر می کند، به یک عدالت درون زا که از باطن محبت حاصل می آید، منتهی می شود و عدالتی را که منکر است، چیزی جزعدالت بیرونی و قسری نمی باشد.
هنر، حقیقت، ابتذال (بازاندیشی حقیقت هنر در مبانی صدرایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات فلسفی سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۱
187-216
حوزه های تخصصی:
دنیای مدرن با ورود به تمامی ساحات زیست بشر و جای دادن خود در متن واقعیت، چنان عرصه را بر امر متعالی تنگ کرده که گویا ردپایی از آن در متن وقایع برجای نمانده است. در راستای برون رفت از بحران پدیدآمده، صدرالمتألهین چهره کارآمدی است که نظام حکمی خود را بر پایه مبانی و اصولی استوار کرده که پیش از او کمتر به عنوان زیربنای یک اندیشه فلسفی مورد توجه قرار گرفته است. حرکت جوهری ماده و تطور نفس از ماده تا ملکوت، تشکیک وجود و ذومراتب بودن نفس، جایگاه عالم خیال به عنوان واسطه ای میان ماده و عقل، اتحاد نفس با عقل فعال، عین الربط بودن پدیده ها به ذات مستقل الهی و نیز اصول عشق شناسی او، در زمره این مبانی اند. این اصول و مبانی، موجب بروز تأثیری قابل ملاحظه و نگرشی متفاوت در شناخت هنر و تبیین فرایند و به تبع آن، فرآورده های هنری گردیده و مرزی قابل تأمل میان امر حقیقی و امر مبتذل ترسیم نموده است. عنایت خاص صدرا به حضور امر متعالی در متن پدیده ها، تبیین فلسفی تصویرگری خیال در خلق هنر و جایگاه میانی معنی دار آن، هویت امری انسان، تشبه انسان به خدا در مرتبه خیال، رابطه دوسویه عشق انسانی و هنر و نیز قدسی بودن ساحت هنر اصیل، از جمله دستاوردهای این نگرش، به شمار می-رود. در این نوشتار، علاوه بر مطالعه اصول وجودشناختی و معرفت شناختی ملاصدرا و تأثیرات آن در فرایند آفرینش هنر، سعی بر آن است که از حقیقت و ابتذال در هنر، الگویی مبتنی بر مبانی استخراج گردد.
متافیزیک عشق در نظام فکری ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ فلسفه اسلامی سال دوم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
5 - 36
حوزه های تخصصی:
اصطلاح متافیزیک عشق در فلسفه سینوی بررسی سه محور چیستی، چرایی، و چگونگی عشق در منظومه فکری ابن سینا می باشد و حاصل آن نیز نظریه عشق سینوی است. با بررسی آراء ابن سینا درباره عشق علی الخصوص نظرات وی در رساله عشق می توان دریافت که ابن سینا دو تعریف را از عشق بیان کرده است (چیستی)، و در فصول هفتگانه رساله عشق اذعان داشته است که عشق جوهری فراگیر در سراسر هستی است و موجودی خالی از این جوهر نیست و بر این اساس، عشق عامل وجودی موجودات می باشد (چرایی). از سوی دیگر، ابن سینا ذیل هر فصل چگونگی جریان و سریان و همچنین وابستگی موجودات به عشق را نیز تبیین کرده است (چگونگی). نتیجه فهم و بررسی این سه محور گفته شده در آراء ابن سینا که هدف پژوهش حاضر می باشد نظریه عشق سینوی را به دنبال داشته است که جهانبینی ابن سینا در باره عشق را نشان می دهد.
بررسی رابطه ی بین اضطراب جنسی و انگیزه جنسی با عشق در بین زنان و مردان
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره هشتم ۱۴۰۲ شماره ۵۶
484 - 495
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه عشق و اضطراب جنسی با انگیزه جنسی بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان و مردان متأهل شهر تهران در بازه سنی 20-45 سال بود که از این میان 384 نفر به شیوه خوشه ای چندمرحله ای به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. گردآوری داده های پژوهش با استفاده از پرسشنامه تمایل جنسی هالبرت (1999)، پرسشنامه چندوجهی مسائل جنسی اسنل و همکاران (1993) و مقیاس عشق پرشور هاتفیلد و اسپرچر (1986) صورت گرفت. برای تحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه در نرم افزار SPSS25 استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد بین عشق و اضطراب جنسی با انگیزه جنسی در زنان و مردان رابطه وجود دارد و این متغیرها در مجموع قادر به تبیین 59 درصد از واریانس انگیزه جنسی هستند. دیگر یافته پژوهش نشان داد که همبستگی مثبت و نسبتاً قوی بین عشق و انگیزه جنسی وجود دارد. همچنین رابطه میان اضطراب جنسی و انگیزه جنسی منفی و معنادار به دست آمد. از میان متغیرهای موردمطالعه در پژوهش حاضر متغیر عشق قوی ترین پیش بین انگیزه جنسی در زنان و مردان بود. نتایج این پژوهش مسیرهای جدیدی را در جهت برنامه ریزی راهبردهای پیشگیرانه و درمانی انگیزه و کژکاری های جنسی ایجاد می نماید.
ارائه مدل چالش ها و فرصت های مدیریت عشق در سازمان های ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه پژوهی فرهنگی سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۵۰)
27 - 54
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر ارائه مدل چالش ها و فرصت های مدیریت عشق در سازمان های ایرانی می باشد. پژوهش از نظر هدف توسعه ای و از نظر نوع روش توصیفی- اکتشافی است. استراتژی پژوهش نظریه داده بنیاد مبتنی بر رهیافت ظاهرشونده گلیزر است. مشارکت کنندگان در پژوهش شامل مدیران، معاونان و کارشناسان مرتبط با موضوع پژوهش است که با منطق اشباع نظری با 13 نفر مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شد. شیوه تحلیل داده ها کدگذاری باز، انتخابی و نظری بوده است. یافته های پژوهش بیان می کند که عوامل علی دربرگیرنده: عوامل فردی، سازمانی و فراسازمانی؛ عوامل تشدیدکننده دربرگیرنده: نقصان در قوانین و مقررات سازمان، مدرنیته، رسانه ها و اینترنت، نوع سازمان(دولتی/ خصوصی)؛ عوامل محدودکننده دربرگیرنده: تقویت ارزش ها و اعتقادات دینی، تقویت نظارت سازمانی؛ مصادیق روابط عاشقانه دربرگیرنده: روابط کلامی، رفتاری، جنسی؛ مکانیزم های مدیریت عشق دربرگیرنده: نگرش و برخورد مدیران، اقدامات مدیریت منابع انسانی، حفظ حریم شخصی، برنامه های آموزش و مشاوره، رفتارهای اخلاقی و سازگارانه، منشور اخلاقی مکتوب؛ فرصت ها دربرگیرنده: افزایش رضایت شغلی، افزایش نشاط سازمانی، شکل گیری احساسات مثبت و چالش ها دربرگیرنده: مشکلات جسمی، تنش های عاطفی، تنش های جنسی، روابط ناسالم با سایر همکاران، اختلال در کارکرد شغلی، شکل گیری روابط غیراخلاقی، تضعیف اعتبار اجتماعی و تضعیف ارزش ها می باشد.
بررسی مبانی نظری دیدگاه حکیم مهدی الهی قمشه ای مبنی بر فاعلیت بالعشق واجب تعالی در آثار حکیمان پیشین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت معاصر سال ۱۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۳۷)
139 - 163
حوزه های تخصصی:
متکلمان مسلمان معتقدند که خدا فاعل بالقصد است، مشائیون او را فاعل بالعنایه و اشراقیون او را فاعل بالرضا و پیروان ملاصدرا او را فاعل بالتجلی یا فاعل بالعنایه می دانند. وجه اشتراک همه این نظرات این است که در تمام اقسام فاعل، عشق و ابتهاج واجب تعالی به ذات خود منشاء پیدایش این عالم است به همین دلیل حکیم الهی قمشه ای خدای متعال را «فاعل بالعشق» می داند. از نظر او منشأ عشق، ادراک است و هر اندازه که مدرَک ابهَی و اجمَل باشد، عشق به آن بیشتر است و چون ذات باری تعالی در بالاترین مرتبه جمال و بهاء است و او ذاتاً هم مدرِک است و هم مدرَک؛ پس بالاترین مرتبه عشق را به ذات خود دارد. و این عشق منشاء خلقت عالم شده است. مسئله اصلی تحقیق حاضر این است که آیا بحث فاعلیت بالعشق در بین حکمای پیش از الهی قمشه ای مطرح بوده یا نه؟ در این تحقیق با استفاده از روش تحلیلی- توصیفی پیشینه این بحث در آثار حکیمان پیش از ایشان بررسی و اثبات شده است که گرچه حکیمان و فیلسوفان پیش از او از اصطلاح «فاعل بالعشق» جهت تبیین فاعلیت واجب تعالی استفاده نکرده اند، اما به آن معتقد بوده و از آن بحث نموده اند.
تحلیل انتقادی استعاره های عشق در آثار مولوی، با رویکرد شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های بین رشته ای ادبی سال ۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳شماره ۱۱
270 - 314
حوزه های تخصصی:
عشق از مفاهیم اساسی عرفان اسلامی و اساس آفرینش در منظر عرفاست و شناخت عرفان اسلامی بی شناخت عشق ممکن نیست. سخن عرفا به دلیل این که اغلب در حالات بی خودی بیان می شود یا این که بیانگر معارفی است که در حالات بی خودی بدان دست یافته اند، لذا سراسر استعاری و نمادین است و برای دستیابی به بنیان تفکر و اندیشه عرفا لازم است تا سخنانشان تحلیل و تأویل شود. در این مقاله با یاری از نظریه مفهومی استعاره، تعابیر عشق در آثار مولوی را تحلیل کردیم و بدین نتیجه رسیدم که استعاره های «عشق معشوق است» و «عشق شاه است» و «عشق خداست»، سه کلید مفهومی عشق هستند و دو کلید مفهومی «عشق معشوق است» و «عشق شاه است» از کلان استعاره «عشق خداست» برآمده اند.زبان استعاری مولوی، زبان اساطیری است و ساختار ذهنی وی منطبق بر اندیشه های کهن است زیرا آثار زبانی و اندیشگانی روایات کهن درباره شاه و معشوق و خدا و عشق و آفرینش همچنان در متونی که مولوی خوانده بود و در باورهای عامه و فضای جامعه وی برجای بوده است و چه بسا مولوی بدون اراده به چنین شناختی از عشق رسیده بود و آن را دارای چنان ویژگیهایی می دانست.
جایگاه علم و عقل در تصوف
منبع:
کلام و ادیان سال ۲ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۴)
37 - 70
حوزه های تخصصی:
جدال پیروان راه عقل و اصحاب طریقت، از کهن ترین نزاع های موجود در عالم اسلام است که زبانه های آتش این نزاع تاکنون فرونکشیده است. اما علت اصلی این منازعه را باید در اصول معرفت شناسی صوفیان ردیابی کرد. اهل تصوف معرفت شهودی را برترین و والاترین راه برای کشف حقایق عنوان می کنند و پای عقل و استدلالیان را در این مسیر چوبین و سخت بی تمکین می دانند. از جانب دیگر، آموزه ها و دعاوی برخواسته از مکاشفات غالباً با تعالیم برآمده از برهان و سنت دینی توافق نداشته و عقل فطری و سنت، نافی اصول و مبانی عرفان نظری مانند وحدت شخصیه وجود و فناء فی الله و ... بوده است. اهل تصوف، تنها به آن معلوماتی که از خواب و مکاشفه و شهود به دست می آورند ارزش نهاده و براهین کلامی و فلسفی و علوم نقلی و عقلی را در مقایسه با علوم شهودی، یکسره بی ارزش و بلکه بزرگ ترین حجاب برای رهروان طریقت عنوان می کنند چراکه به خوبی می دانند قدم نهادن در مسیر تعقل، پای آن ها را از وادی تخیل و توهم کوتاه کرده و سالک را از گرداب خیالات و اوهام خارج می کند؛ بنابراین حتی جهل به احکام فقهی و شرعی را جهلی مقدس و ستودنی خوانده و تا توانسته اند در مذمت تفقه و خردورزی شعر ستوده و قلم زده اند. البته بخشی از اصحاب عرفان نظری همواره دستی در علوم عقلی و فلسفه داشته اند اما چنان چه خود اعتراف کرده اند، پرداختن به این علوم عقلی و نقلی نه از باب ارزش نهادن به آن ها، بلکه صرفاً برای اسکات خصم و اثبات حقانیت تعالیم خود با ابزار مورداستفاده رقبای خود بوده است. در این بین، دوگانه عقل و عشق دوگانه ای مشهور در تمام آثار صوفیان است و همواره به این مسئله تأکید می کنند که اولین شرط سیر و سلوک، قربانی کردن عقل بر پای عشق و کوتاه کردن دست آن از سنجیدن و محک زدن تعالیم عرفانی است.
تحول مفهوم عشق و محبت در اندیشه عارفان مسلمان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
تحول مفهوم عشق و محبت در اندیشه عارفان مسلمانسخن عشق به آموزه های اساطیری و ادیان می رسد ، و تنها ضیافت عشق بود که فلاسفه را گردهم آورد.عارفان مسلمان با بهره گیری از آموزه های الهی- انسانی و تجربه عشق لطائف حکمی و نکات معرفتی و ادبی مهمی در باره محبت و اسرار آن بیان نمودند. در اندیشه عرفا میل ،موافقت و ایثار از مؤلفه های سلوک عارفانه می-تواند به محبت و عشق بیانجامد. هرعشقی با معرفت توأم است خواه قبل و یا بعد آن ، با وجود ممنوعیت عشق و بیان ناپذیری و مشکلات آن اما به دلیل جاذبه ذاتی ،معرفتی ، وراز وار بودنش در اشعار و رسائل عرفا تجلی نمود.در این سیر تکاملی محبت توأم با زهد با معرفت آمیخته به تدریج جای خود را به آموزه های معرفتی عاشقانه داد، ، با آنکه صوفیان عهد اول هم به راز و رمز عشق آشنا اما در دوره متأخر این آموزه ها عرصه و مجال بیان یافت وبه اوج قله اندیشه های عارفان تبدیل و پارادایم جدید و ماندگار وحدت وجود درعرفان و تصوف شکل گرفت . در این جستاربا روایت ریشه ها ، سیر و تحول مفهوم محبت و عشق در ارتباط با معرفت در عرفان اسلامی مورد بررسی تطبیقی و تحلیلی قرار گرفته است. کلیدواژه ها: محبت، عشق ، معرفت، عارفان،وحدت وجود
بررسی و مقایسه عشقِ ابلیس و انسان به معبودحقیقی (با تکیه بر آثار عرفانی از جمله: الهی نامه عطار و تمهیدات عین القضات همدانی)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
زبان و ادب فارسی دانشگاه آزاد سنندج سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۷
267 - 295
حوزه های تخصصی:
عشق نوعی تعادل زاینده است، تعادلی که باید ایجاد شود و تحت مراقبت قرار گیرد. عشق رنج و لذّت توأمان را به جوینده و سالک راه خود می دهد و تجربه ای از وحدت و یگانگی در میان تضادهاست. تضادی که گاه شیرین تر از عسل و گاه تلخ تر از زهر است؛ با همه این توصیفات، عاشق آن را برای رسیدن به معشوقش دوست دارد. می جنگد و می جوید، آن هم با تمام وجود. بر همین اساس، این پژوهش بر آن است تا با روش توصیفی - تحلیلی وبا ابزار کتابخانه ای به بررسی و مقایسه عشقِ ابلیس و انسان به معبود حقیقی بپردازد و از این میان با توجه به دو اثر ارزشمند الهی نامه شیخ عطار و تمهیدات عین القضات، نشان دهد؛ کدام یک مدافع ابلیس و عشق وی و کدام یک، جانبدار انسان و محبّت او نسبت به معبود، خالق و معشوق خود بوده است. نتایج پژوهش بیانگر آن است که برای رسیدن به حق، عطار و عین القضات، عشق را واجب سالک می دانند؛ بخصوص اگر این سالک، انسان ظلوماً جَهولا باشد یا ابلیس حاسد. همچنین هر دو عشق را وسیله کمال معنوی دانسته اند و گاه با شدّت یا ضعف و خواسته و ناخواسته در مقایسه میان عشق انسان نسبت به معبود و ابلیس، تمایز قائل شده اند و حتی عطار بارها در الهی نامه به مخاطب خود این موضوع را گوشزد کرده است.
مفهوم عشق در اندیشه ابن سینا و روزبهان بقلی شیرازی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین مسائلی که در حوزه عرفان وفلسفه مورد اهمیت قرارگرفته است، مفهوم عشق است.عشق از بدو ورود خود به حوزه فلسفه و عرفان، تفاسیر متفاوتی با خود به ارمغان آورده است.بیشتر تفکرات متعالی فلاسفه و عرفا در این مبحث جای گرفته است.در این میان دو زاویه دید مهم فلسفی -عرفانی جهت تبیین مفهوم عشق به کار رفته اند. ابن سینا و روزبهان بقلی به عنوان دو جهره شاخص درمکتب عشق شناسی به عنوان فیلسوف و عارف در حوزه عشق مباحث مبسوطی را ارائه کرده اند.در پژوهش حاضر با بهره گیری از اندیشه های ابن سینا و روزبهان بقلی ، به تحلیل محتوایی مفهوم عشق به روش توصیفی تحلیلی در نزد آنها پرداخته شده است، با تشریح و تبیین مفهوم عشق در اندیشه این بزرگان، مشاهده خواهد شد، با توجه به تقدم زمانی ابن سینا نسبت به روزبهان بقلی، روزبهان در بسیاری از آرای خویش تحت تاثیر مکتب عشق شناسی ابن سینا بوده است، در این میان نکات مشترکی بین اندیشه های این دو فیلسوف و عارف قرار داشته، که تاثیرات ابن سینا در حوزه عشق شناسی به روزبهان کاملا مشهود خواهد شد.از مهمترین نکات مشترکی که در این مباحث به کار رفته است،ماهیت عشق، سریان عشق در نظام هستی، عشق و محبت ، عشق به زیبا رویان، عشق و جمال،و...، در نهایت این پژوهش نشان می دهد که هرچند در بعضی موارد از اصطلاحات خاص خود استفاده کرده اند، اما در نهایت منشاء فکری آنها رسیدن انسان به عشق واحد، یعنی ذات اقدس است.