مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۲۱.
۲۲۲.
۲۲۳.
۲۲۴.
۲۲۵.
۲۲۶.
۲۲۷.
۲۲۸.
۲۲۹.
۲۳۰.
۲۳۱.
۲۳۲.
۲۳۳.
۲۳۴.
۲۳۵.
۲۳۶.
۲۳۷.
۲۳۸.
۲۳۹.
۲۴۰.
وجود
حوزه های تخصصی:
از منظر متکلمان و فلاسفه اسلامی، خداوند متعال همه ما سوی الله را خلق و ایجاد کرده است و مخلوقات، حقیقتاً موجودند و انکار کثرات و موجودیت مخلوقات، انکار بدیهیات است. از سوی دیگر، عارفان اسلامی با توجه به نظریه وحدت شخصی وجود، معتقدند مخلوقات، وجود حقیقی ندارند. آنها به مخلوقات، عنوان مظهر و نمود داده اند. در برخی از آثار عرفانی، از مخلوقات به عدم تعبیر شده و برخی از عارفان، واژه های خیال، وهم و اعتبار را برای کثرات و مخلوقات به کار برده اند. پژوهش حاضر می کوشد به تحلیل عارفان و حکمای متأله درباره وجود یا عدم بودن مخلوقات و موجودات بپردازد و به این سؤال یا اشکال پاسخ دهد که اگر مظهر و نمود عرفانی، وجود یا عدم نباشد، ارتفاع نقیضان رخ می دهد که امر باطلی است؛ اگر وجود باشد، با سخن عارفان نمی سازد که می گویند نمود، وجود نیست؛ و اگر عدم باشد، انکار بدیهی رخ می دهد و مستلزم عدم خالقیت خداوند و نفی مخلوقات است. در این مقاله روشن شده است که نزد عارفان، کثرات و مخلوقات از اساس نفی نمی شوند و گرچه بنابر نظریه وحدت شخصیِ وجود، به کثرات و مخلوقات، وجود حقیقی گفته نمی شود، اما این همه مسئله نیست؛ عرفا معتقدند که کثرات و مخلوقات، بالوجود، موجودند؛ یعنی مظاهر و آیات فی نفسه معدوم و بالوجود موجودند؛ از این رو، با وجود نبودن مظهر و نمود، نه ارتفاع نقیضان رخ می دهد، نه انکار بدیهی اتفاق می افتد و نه این مسئله مستلزم انکار خالقیت خداوند متعال است.
«خیال مطلق» در مدرسه عرفانی صدرالدین قونوی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
مدرسه عرفانی صدرالدین قونوی بدون تردید، بزرگ ترین مدرسه در دامنه مکتب عرفانی محی الدین عربی به شمار می رود. یکی از مسائل مطرح در این مدرسه، مسئله «خیال» است که در دو ساحت مطلق و مقید مطرح شده است. عالم مثال مطلق، امرى میان عالم ارواح و عالم حس و منزل سوم غیب هویت است، و عالم خیال مقید، عالم متوسط میان نشئه عنصرى انسان و روحانیت و معنای اوست. در هستی شناسی عرفانی، تمیز به اطلاق و تقیید و تعیّن و لا تعیّن است و تعیّن خیال مطلق، از امتزاج نور و ظلمت است.
تحلیل استعاری وجود شناسی صدرایی: استعاره جهتی داخل – خارج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان شناسان شناختی از دو ابزار «طرح واره تصویری» و «استعاره مفهومی» جهت تبیین فرایند شناخت در انسان بهره می برند. طرح واره تصویری ساختاری ذهنی است که حاصل مواجهه انسان با پدیده های تکرارشونده حسی است. استعاره مفهومی نیز این طرح واره تصویری را به صورت نظام مند به مفاهیم انتزاعی و غیر محسوس تعمیم می دهد. مواجهه روزمره انسان با ظرف های فیزیکی همانند بدن انسانی، خانه و وسایل نقلیه، طرح واره جهتی داخل – خارج (ظرف) را در ذهن انسان ایجاد می کند و انسان با توسل به استعاره های مفهومی از این طرح واره جهت فهم مفاهیم انتزاعی به مثابه ظرف بهره می برد. ملاصدرا جهت توصیف مفاهیم متافیزیکی وجود، ماهیت و عدم از الفاظی همانند «ظرف»، «وعاء»، «دار»، «بقعه» بهره می برد. او همچنین از ورود و خروج به ظرف وجود یا عدم سخن به میان می آورد. از وجود خارجی در تقابل با وجود ذهنی استفاده می کند. این شواهد در چارچوب طرح واره تصویری ظرف و استعاره های مفهومی مبتنی بر این طرح واره قابل فهم است.
نقد براهین اصالت وجود در اندیشه میرزا جواد تهرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
میرزا جواد تهرانی از بزرگترین منتقدان نظریه اصالت وجود در دوره معاصر به شمار می رود. او در مجموع، یازده برهان اصالت وجود را نقد کرده است. این نوشتار با روش توصیفی تحلیلی در پی ارزیابی دیدگاه انتقادی او در مواجهه با این براهین است. بررسی ها نشان می دهد که میرزا جواد در نقد براهین اصالت وجود دو رویکرد عمده به کار گرفته است: نخست، ابطال ادله اصالت وجود از طریق اثبات به کارگیری دور و مصادره به مطلوب در آنها. پس از ارزیابی ها معلوم می شود که این رویکرد در هشت برهان موثر واقع شده است. دوم، ابطال ادله اصالت وجود از راه تلقی ماهیت من حیث هی به عنوان مفهوم ماهیت. به همین جهت، در سه برهان مرتکب اشتباه شده است. بنابراین، برخلاف دیدگاه رایج، بسیاری از ادله ای که برای اثبات اصالت وجود اقامه شده اند، برهان به معنای واقعی آن نیستند.
نقد و بررسی «ماهیت و چیستی زن در فمینیسم اگزیستانسیالیستی سیمون دوبووار(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
نظریات فمینیستی به ویژه نظریه اگزیستانسیالیستی سیمون دوبووار، نه تنها در جوامع غربی، که در جامعه ما نیز تأثیرگذار بوده است. تعریف دوبووار از زن که «زن زاده نمی شود؛ زن می شود»، در حکم بیانیه ای است که موضع کلی هستی شناختی فمینیست ها را پیرامون زنان بیان می کند. در این تعریف، وی ماهیت و چیستی زن را ساختگی و محصول جامعه می داند و زنانگی را امری تاریخی و فرهنگی تلقی می کند، نه برآمده از سرشتی الهی. این تعریف از زن با مبانی و آموزه های دینی و فرهنگی ما تضادهای فراوانی دارد که مورد غفلت واقع شده است. این مقاله بر آن است تا با پاسخ به این پرسش که «ماهیت و چیستی زن در فمینیسم اگزیستانسیالیسمی سیمون دوبووار چیست؟» نقد و بررسی آن را از دیدگاه اسلامی مورد نظر قرار دهد. بر حسب یافته های تحقیق دوبووار با انکار وجود طبیعت و سرشتی ثابت برای زنان، نقش های مربوط به طبیعت و بیولوژی زن همچون مادری و همسری را ساختگی، فرهنگی و تاریخی می داند. درحالی که ادله او برای ساختگی و جعلی بودن نقش های زنانه کافی نیست، وجود این تفاوت ها در طول قرن ها خود نشانی از سرشت ثابت در انسان هاست. این تحقیق، پژوهشی است ژرفانگر که با روش توصیفی و تحلیل محتوای کیفی و به شیوه اسنادی صورت گرفته است.
تبیین و نقد نگاه شهید صدر به عالم واقع(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات فلسفی سال نهم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۳
197 - 224
حوزه های تخصصی:
در سنت فلسفی اسلامی بحث از واقعیت در سه مبحث اصالت وجود و ماهیّت، مبحث نفس الامر و مساوقت شیئیّت با وجود متبلور است. با جستجو در این مباحث دانسته می شود که برخی متفکران، عالم واقع را مساوی و عده ای دیگر آن را اعم از وجود دانسته اند. شهید صدر در زمره گروه اخیر قرار می گیرد. ایشان با طرح این ادّعا که عالم واقع وسیع تر از وجود است برخی مفاهیم چون وجود رابط، معدومات، حسن و قبح افعال، لوازم ماهیّات و معقولات ثانی فلسفی را متحقق در این عالم دانسته است و در عین قائل شدن به خارجیّت این مفاهیم، خارجیّت آنها را به واسطه وجود نمی داند. ایشان با استدلال بر قضایای صادقی که موضوعات آنها از ابتدا به حمل اوّلی ذاتی، هم در ذهن و هم در خارج، معدوم فرض شده اند و همچنین با اثبات اتّحاد ظرف عروض و ظرف اتّصاف در معقولات ثانی فلسفی و در ادامه با طرح معقولات ثانیه ای که نمی توان آن را در عالم وجود محقق فرض نمود، به اثبات عالم واقع وسیع تر از وجود می پردازد. منتهی شدن به ارتفاع نقیضین، امکان جایگزینی عالم ذهن به جای عالم واقع از جمله انقادات وارد بر دیدگاه ایشان است پژوهش پیش رو سعی دارد با جستجو در آثار ایشان ماهیّت و حدود و ثغور عالم واقع را از منظر شهید صدر روشن نموده، به بررسی و نقد استدلالات ایشان بر این ادّعا بپردازد.
بهره مندی در فلسفه توماس آکوئیناس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نشریه فلسفه سال ۴۷ پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲
167 - 187
حوزه های تخصصی:
یکی از مفاهیم کلیدی که در متافیزیک توماس نقش اساسی دارد، مفهوم بهره مندی است، که بر اساس آن، بین خالق و مخلوق ارتباط برقرار می کند. بهره مندی پیشینه ای در فلسفه افلاطون و بوئثیوس دارد و در عبارات توماس عبارت است از چیزی که به نحوی جزئی، آنچه را که به دیگری به نحو کامل تعلق دارد، دریافت می کند. از آنجا که متافیزیک وی براساس توجه خاص به «وجود» بنا شده است و وجود نیز هم به خالق و هم به مخلوق نسبت داده می شود و موجودات از وجود برخوردار هستند، بنابراین باید نوع ارتباط بین خالق و مخلوق مورد مطالعه قرار گیرد و معلوم گردد هرکدام به چه نحو در وجود سهیم اند. همچنین در رابطه بین وجود و ماهیت، بهره مندی چه نقشی دارد. این مقاله در نظر دارد با مطالعه آثار توماس آکوئیناس و شارحین و محقیقن به شیوه تحلیلی و پژوهشی مسأله بهره مندی را بررسی نماید تا منظور از بهره مندی، انواع بهره مندی و موارد استعمال مفهوم بهره مندی در فلسفه توماس مشخص گردد. وی سه نوع بهره مندی را تشخیص می دهد که تنهایکی از آنها قابل استناد به خدا و موجودات است. وی با نظریه بهره مندی رابطه خالق و مخلوق، رابطه ماهیت و وجود، رابطه کثیر با واحد را توجیه می کند.
دو گانه انگاری معرفت شناختی اصل واقعیت(تبیینی انتقادی از خوانش های هستی شناسانه اصالت وجود و ماهیت در حکمت سینوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسائل فلسفه سینوی با موضوعیت موجود بما هو موجود آغاز می شود؛ نزد ابن سینا ذهن انسانی می تواند از واقعیت موجود خارجی دو مفهوم متمایز وجود و ماهیت را انتزاع کند؛ بعد ها این پرسش اساسی مطرح شد که از میان دو مفهوم مذکور نزد شیخ کدام یک اصیل و کدام یک اعتباری است. پژوهش تحلیلی انتقادی پیش رو ضمن تبیین مبادی تصوری بحث، به دنبال یافتن پاسخی برای این پرسش است که نزد شیخ تمایز وجود و ماهیت مسئله ای هستی شناسانه است، یا اینکه صرفاً بحثی معرفت شناختی است. بدین ترتیب با بررسی تحلیل و نقد مقالات اخیر در زمینه اصالت ماهوی یا اصالت وجودی بودن فلسفه ابن سینا این نتیجه به دست می آید که اساساً بحث از اصالت یا اعتباریت وجود و ماهیت نزد شیخ منتفی است؛ چراکه این دو در خارج عین یکدیگرند و با انتفای تغایر خارجی، بحث اصالت و اعتباریت وجود و ماهیت صرفاً بحثی معرفت شناختی تلقی می شود. پس آنچه نزد ابن سینا اصیل است و تحقق خارجی دارد موجود است که در ظرف ادراک فاعل شناسا به وجود و ماهیت تفکیک می شود.
بررسی تأثیر آثار پروکلس بر مفهوم سازی فارابی و ابن سینا از واجب الوجود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال هفدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۴۳)
259 - 277
حوزه های تخصصی:
در این مقاله به بررسی این مسئله می پردازیم که آیا مفهوم سازی از واجب الوجود از بعد تاریخی در تفکر نوافلاطونیان (پروکلس)، قبل از فارابی و ابن سینا بوده است یا خیر؟ پروکلس با طرح چهاربخشی علت اولی، وجود، عقل و نفس به تبیین مبانی فلسفی خود درباره مباحثی همچون خیر محض، استغنا و فوق تمام بودن علت اولی، فیض، اولین مبتدع یعنی أنیت، عقل، خصوصیات و مراتب آن، نفس، خصوصیات و مراتب آن و تقسیم موجودات بر مبنای دهر می پردازد. فارابی و ابن سینا در مسائلی چون استغنا و تمامیت یا فوق تمام بودن علت اولی، فیض، اولین مبتدع، وحدت و بساطت عقل و تجرد آن از ماده، نفس و اینکه به اجرام سماوی حرکت می بخشد و این حرکت مستدیر است، با پروکلس توافق نظر دارند؛ به طوری که در مواردی عین الفاظ و عبارات پروکلس در کتاب «الخیر المحض» را استفاده کرده اند.
بررسی مفهوم خدا در انئادها و اثولوجیا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بحث از مفهوم خدا با بررسی صفات خدا و نسبت آن با ذات و وجود خداوند به دست می آید. هریک از فلاسفه پیش از افلوطین، بنا بر مبانی خود این مسئله را بررسی کرده اند. پرسش ما این است که مفهوم خدا در انئادها و اثولوجیا چگونه تبیین می شوند؟ چقدر با هم هم پوشانی دارند؟ و چه تفاوتی دارند؟ آیا می توان آن دو را یکی دانست و یک تبیین برای هردو ارائه داد؟ مفهوم خدا در انئادها و اثولوجیا یکی نیست؛ گاه با هم در یک راستا هستند و گاه در تضاد و تقابلند. کتاب اثولوجیا در مسئله «خدا» رویکردی ارسطویی دارد و از وجود، علیت و فعل محض سخن می گوید اما در انئادها، خدا «واحد» و «فراوجود» است. ذکر تمثیل های خورشید، آتش و نور در انئادها بیشتر یادآور افلاطون و متأثر از اوست. در این مقاله باید ابتدا بدانیم مراد از «وجود» در انئادها و اثولوجیا چیست؟ سپس، شاخصه های دیگر خداوند در انئادها و اثولوجیا را بررسی می کنیم تا به فهمی مناسب از مسئله خدا و همچنین، مفهوم خدا در اندیشه افلوطین برسیم.
چگونگی تبیین امکان باور به خدا نزد هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نوشتار حاضر با هدف تبیین دیدگاه هایدگر در خصوص ساحت الوهی و درنهایت مفهوم «خدا» به شیوه توصیفی- تحلیلی با تفسیر و تحلیل محتوای آثار هایدگر به نگارش درآمده است. از اینرو سؤال اصلی این نوشتار آن است که آیا می توان از امکان باور به «خدا» نزد هایدگر سخن گفت که در این وادی سکوت اختیار کرده و با پروردن ایمان خارج از اشکال سنتی، به ساحت قدس نظر داشته است؟ از این رو با اشاره به تأثیرپذیری هایدگر از الهیات مسیحی نشان داده می شود که وی با تفسیری متفاوت در پی روگردانی از الهیات و مابعدالطبیعه سنتی و گذر از آن، ناقد جامعه دیندار متظاهر و پایبند به نظام تئولوژیک بوده و در دریافت حضوری و گشودگی به ساحت وجود، گوش سپاری به ندای لوگوس را به تصویر کشیده و درنهایت سکوت اختیار کرده است. به این ترتیب بدون اینکه بتوان از خداشناسی نزد هایدگر سخن گفت، باید توجه به وجود و هستی مطلق را نزد وی که همانا در عدم جلوه گر است، همان توجه به اصل و منشأ هستی یا «خدا» دانست که تنها بر دازاین عرضه می گردد.
وحدت شخصی وجود از منظر محقق خفری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وحدت وجود به عنوان اساسی ترین رکن عرفان وحکمت متعالیه، همواره محلّ تبادل آراء اندیشمندان این دو علم بوده است، مسأله ای که مقاله حاضر بدان می پردازد این است که آیا وحدت شخصی وجود قبل از ملاصدرا توسط فیلسوفان قبل از ایشان در فلسفه به صورت مستدل مطرح گشته است یا خیر؟ یکی از اندیشمندانی که این مبحث را مطرح نموده و برآن برهان اقامه نموده است شمس الدین محمد بن احمد خفری از اندیشمندان قرن نهم ودهم ه.ق است ما در این مقاله با بیان دو استدلال از خفری که یکی از آنها بر تحلیل علیّت و دیگری بر تحلیل وحدت مفهوم وجود، مبتنی است بیان می کنیم که محقق خفری قبل از ملاصدرا مبحث وحدت شخصی وجود را با پی ریزی مباحثی بنیادین همچون: اصالت وجود، تشکیک خاصی وجود، وجود ربطی و در نهایت انتقال از وجود ربطی به بحث تشأن، این مبحث را به صورت مستدل در خلال مباحث فلسفی خود بیان نموده است.
مسئله وجود در فلسفه کندی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه و کلام اسلامی سال پنجاه و سوم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
243 - 257
حوزه های تخصصی:
در فلسفه کندی، به عنوان اولین فیلسوف مسلمان، مسئله وجود به سبک مخصوص به خود مطرح بوده است. لفظ «وجود» در فلسفه کندی کم به کار رفته و به جای آن بیشتر از کلمه «کَون» یا «أیس» در مقابل «لیس» و یا از کلمه «إنّیه» استفاده شده است؛ البته گاهی نیز کلمه «وجود» در آثار کندی به معنی ادراک و وجدان به کار رفته است. کندی میان شیء و ذات آن تفکیک می کند و این بی شباهت به تفکیک میان وجود و ماهیت بین متأخرین نیست. همچنین، از مجموع سخنان او در باب حقیقتِ خداوند، مسئله آفرینش و جعل و به خصوص تحلیلِ حقیقت وحدت چنین برمی آید که وی اصالت و واقعیت داشتن را از آنِ وجود می داند و ذات و ماهیت را امری اعتباری می شمارد؛ به همین خاطر می توان او را پیش از فارابی و بوعلی نخستین فیلسوفِ وجودیِ جهان اسلام دانست، اگرچه در آن زمان اصالت وجود یا ماهیت به عنوان یک مسئله مطرح نبوده است.
نقش دانش ریشه شناسی در رهیافت فلسفی به واژه «حقّ» در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۶
81 - 110
حوزه های تخصصی:
واژه «حق» یکی از پرکاربردترین واژه ها در قرآن کریم است که با وجود وضوح ظاهری، معنای دقیق آن نیازمند ریشه شناسی است و در قرآن کریم، در بیش از 30 معنای مختلف، همچون: اللّٰه، پیامبرN، قرآن، اسلام، عدالت، صدق، کعبه، حظّ و...، به کار رفته است که نشانگر غموض مفهوم این واژه در قرآن کریم است. در این پژوهش با استفاده از دانش ریشه شناسی و معناشناسی تاریخی، ارتباط کاربردهای متنوع این واژه با محوریت اصل لغوی «وجود» تبین می گردد. این رهیافت نو به واژه «حق» ضمن تأیید پاره ای برداشت های فلاسفه از واژه حق، به مستند اصل اعتبار اجتهاد لغوی، می تواند راهگشای تفسیر فلسفی بسیاری از آیات دیگر در قرآن کریم باشد که فلاسفه به خاطر دوری از متهم شدن به تفسیر به رأی، به جهت عدم مبنای لغوی، به آن استناد نکرده اند. همچنین می تواند تأثیری بر رتبه بندی موضوعات مختلف وجود از حیث اهمیت و ثمرات آن داشته باشد.
حق تکوینی و مبانی فلسفی آن از منظر حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فلسفه حق به مثابه یکی از انواع فلسفه های مضاف، دانشی نوپدید است که درباره امری واقعی به نام «حق» و مسائل مربوط به آن از قبیل محتوای مفهومی، ساختار وجودی، انواع حق و صاحبان حق اظهارنظر می کند. روش مطالعه این شاخه از فلسفه مضاف، بهره گیری از مطالعه عقلانی درباره احکام کلی حق است. «حق تکوینی» یکی از مهم ترین انواع حق است که صاحبان آن همه انواع موجودات را دربرمی گیرند. در نگارش پیش رو «حق» از منظر اصول فلسفی حکمت متعالیه از جهت تحلیل ساختار مفهومی، وجودی و ارتباط با وجود بررسی شده و روشن کرده ایم که حق مساوی با وجود است. در ادامه برای روشن تر شدن شاکله بحث، به ماهیت حق تکوینی پرداخته و با ذکر مراتب و ویژگی های وجودی آن از قبیل مساوقت با وجود، جایگاه حق تکوینی را به عنوان یکی از عوارض ذاتی وجود که باید در فلسفه مورد بحث قرار گیرد، تثبیت کرده ایم.
تأملی در نوع رابطه ماهیت باوجود از منظر شارحان معاصر صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات فلسفی سال دهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۴
207 - 233
حوزه های تخصصی:
وجود، مبنای فلسفه ی ملاصدرا و آراء خاص فلسفی اوست. در این میان، مسأله ی اصالت وجود، از اهمیت فراوانی برخوردار بوده و پایه ی مباحث مهمی در حکمت متعالیه است. صدرا از وجود و ماهیت با تعابیر مختلف یاد نموده است و هر یک از شارحان معاصر حکمت متعالیه، براساس مبانی خاصِ مقبول خود مانند، پذیرش وحدت شخصی وجود یا تشکیک و تعابیر گوناگون صدرا در باب وجود و ماهیت، به نحوی رابطه ماهیت با وجود را تفسیر و نظر ملاصدرا را حمل بر آن تفسیر نموده اند. پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی در پی آن است که تفسیر صحیح را در نوع رابطه ماهیت با وجود تعیین نماید. لذا در این مقاله، تفاسیر اندیشمندان معاصر در مسأله نوع رابطه ماهیت با وجود، شرح و مورد نقد و ارزیابی قرار گرفته است. به نظر نگارنده لازم است برای تفسیر نوع رابطه ی ماهیت با وجود، بحث هستی شناسانه (عالم ثبوت) از بحث معرفت شناسانه (عالم اثبات) تمییز داده شود. در این صورت تناقضات ظاهری در کلام ملاصدرا برطرف می شود. بنابراین به نظر می رسد نظریه جوادی آملی مبنی بر اینکه ماهیت، حد وجود متعین است، گرچه صحیح است، ولی أدق نیست، زیرا فقط نوع رابطه ماهیت با وجود در عالم اثبات را مشخص می کند.
ماهیت الهی از دیدگاه فخر رازی، خواجه نصیر الدین طوسی و ملاصدرا
منبع:
کلام حکمت سال اول پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲
9 - 19
حوزه های تخصصی:
مسئله اثبات یا نفی ماهیت به معنی الاخص برای واجبالوجود، جزء مسائل اساسی و تأثیرگذار در مباحث خداشناسی فلسفی است؛ زیرا با مسئله بساطت ذات الهی رابطه تنگاتنگی دارد. در این مقاله، این مسئله از دیدگاه سه تن از بزرگان، یعنی فخر رازی، خواجه نصیر طوسی و ملاصدرا با روشی تحلیلی بررسی شده و تفاوت دیدگاهها مشخص میشود. فخر رازی در آثارش، نظر ثابتی ندارد. در برخی آثارش دیدگاه عینیت و در برخی دیگر زیادت وجود بر ماهیت را پذیرفته است. خواجه نصیر طوسی نیز معتقد به عینیت وجود و ماهیت در واجب تعالی است. ملاصدرا، بنیانگذار حکمت متعالیه، بر اساس دیدگاه مبناییاش، یعنی اصالت وجود، قائل به عینیت وجود و ماهیت در واجبالوجود است. تفاوت دو دیدگاه مشایی و صدرایی پیرامون ماهیت الهی این است که بر اساس مکتب مشاء و دیدگاه خواجه وجود و ماهیت الهی، وجودی در کنار دیگر ماهیات است، اما بر اساس دیدگاه ملاصدرا که واجب تعالی را تنها وجود مستقل و بقیه وجودها را وجودی رابط میداند، تنها حقیقت بالذات هستی، وجود و ماهیت باری تعالی است و بقیه ماهیات، وجودهای طفیلی و وابسته به وجود حق تعالی هستند.
بررسی مقایسه ای موضوع فلسفه اولی در فلسفه فارابی و حکمت متعالیه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محوریت «موجود» درفلسفه ارسطو و بتبع آن درفلسفه فارابی، به «وجود» در حکمت متعالیه ملاصدرا تحول یافت. بر همین اساس، مسئله اصلی این پژوهش، تبیین تطور موضوع فلسفه از «موجود» به «وجود» است. در مرحله بعد بررسی عوامل این تطور، مورد توجه است. ماحصل این مطالعه مقایسه ای، آن است که هرچند فارابی با انتخاب «موجود بما هو موجود» به عنوان موضوع فلسفه، توانست از تنوع نظرات شارحان ارسطو (درمورد مواضع چهارگانه ارسطو) فاصله بگیرد، ولی بدلیل درهم تنیدگی معنای وجود و ماهیت، به حقیقت وجود راه نیافت، اما ملاصدرا با استعانت از نظریه بنیادین اصالت وجود، وحدت تشکیکی وجود و در نتیجه اتخاذ عینیت و اتّحاد وجود و ماهیت و گذر از تمایز وجود و ماهیت سینوی و تفکیک حقیقت وجود از مفهوم آن، تبیین متفاوتی از موضوع فلسفه ارائه نمود و حقیقت وجود را موضوع فلسفه قرار داد و به این ترتیب موضوع فلسفه از «موجود» به «وجود»، انتقال یافت. هرچند در فلسفه صدرا، بدلیل اصالت وجود و اعتباریت ماهیت، «موجود» و «وجود» (در مسئله موضوع فلسفه)، غالبا به یک معنا بکار می روند و هر دو به حقیقت وجود، دلالت دارند.
بررسی تطبیقی نظریه «اندیشه هستی شناسانه» پارمنیدس و دکارت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل مطرح در بحث هستی شناسی، نحوه ارتباط میان هستی و اندیشه است. در میان فیلسوفان پیش سقراطی، پارمنیدس به عنوان حکیمی برجسته، با نگاهی وجود شناسانه به بررسی چگونگی تعامل هستی و اندیشه پرداخته است. او هستی و اندیشه را یکی می داند و می گوید آنچه می تواند اندیشه شود هستی است و نیستی اندیشه کردنی نیست؛ یعنی اندیشه فقط به هستی تعلق می گیرد و آن را ادراک می کند. از سوی دیگر این ارتباط در اندیشه فیلسوف متجددی همچون دکارت نیز به چشم می خورد. وی پایه و اساس فلسفه خود، یعنی کوجیتو را بر مبنای این تعامل بنیان نهاده است. او نخست هستی خویش و سپس هستی امور خارجی را از طریق اندیشه و شک اثبات می کند. در نظر او وجود داشتن و هست بودن امری مسلم و آشکار است، اما در صورتی که اندیشه ای در میان باشد؛ زیرا اگر انسان به طور کامل از تفکر کردن منصرف شود، وجود نخواهد داشت، پس تفکر کردن همان وجود داشتن است. این نوشتار درصدد تبیین و تطبیق دیدگاه های این دو فیلسوف بر محور ارتباط هستی و اندیشه است.
مفهوم خدا در اندیشه کندی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های عقلی نوین سال پنجم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۹
23 - 42
حوزه های تخصصی:
کندی نخستین فیلسوف مسلمان، مترجم از یونانی به عربی در نهضت ترجمه، و معاصر با معتزله است. تلقی کندی از متافیزیک با الهیات گره می خورد به نوعی در تعریف موضوع فلسفه، آنرا دانش به حقیقت و علل می داند و مفاهیم او در موضوع فلسفه با رویکرد الهیاتی مطرح می شود. براین اساس مسئله این نوشتار تلقی کندی از مفهوم خدا است تا حدود استقلال اندیشه او از اندیشه یونانی و تأثیر رویکرد اسلامی و قرآنی درباره مفهوم خدا روشن شود. بنابر تعریف کندی از فلسفه اولی، خدا در فلسفه کندی چه جایگاهی دارد؟ آیا خدای کندی خدایی فلسفی متأثر از نگاه اسلامی- قرآنی است یا خدایی متأثر از نگاه یونانیان است؟. خدا برای کندی در موضوع فلسفه چه به عنوان علت و چه به عنوان حق جایگاه مهمی دارد. باتوجه به نگاه فلسفی کندی و تعریف او از فلسفه، تاحدی متأثر از یونان و رویکرد اسلامی است. «حق» و «واحد» دو مشخصه خدای قرآنی در کندی، و «انیّت محض» و «علت نخستین» و «فاعل نخستین» نیز مشخصه خدای فلسفی و متأثر از یونان نزد کندی است. در اینجا با توجه به تعریف فلسفه اولی و موضوع آن نزد کندی به بررسی مفهوم خدا می پردازیم.