مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
معناشناسی تاریخی
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی تحول معنایی برخی مدخلهای واژگانی زبان فارسی (سه حرف «ب»، «ث» و «خ») بر اساس چند فرهنگ فارسی و در پاسخ به این سوال، که «مدخلهای واژگانی فرهنگهای مورد بررسی در یک دوره حدودا 40 ساله چه تغییرات معنایی را از سر گذرانده اند» در یک بررسی درزمانی و به شیوه توصیفی - تطبیقی نگاشته شده است. تمام مدخلهای این حروف در سه فرهنگ فارسی معین، سخن و صدری با یکدیگر مقایسه و بر اساس تغییرات معنایی به وجود آمده در شش مقوله آرمانی، نه مقوله بینابینی و بر اساس سه معیار «گرایش زبانی و سطح کلام»، «حوزه کاربرد» و «ریشه شناسی» دسته بندی شده است. پیکره بدست آمده با تعداد 13321 مدخل در یک پایگاه داده های پویا ثبت شد که بر اساس آن تعداد هفت نمودار و چهار جدول در این مقاله ارایه شده است. بر اساس آمارها برخی نتایج به شرح زیر است: 40.22% از واژه های این سه مدخل تمایل به حذف یا منسوخ شدن یافته است. واژهای جدید 8.71% از واژه ها را تشکیل داده و 42.07% از واژ های این سه مدخل بدون تغییر معنایی باقی مانده است
معناشناسی تاریخی و توصیفی «فردوس» در قرآن کریم
حوزه های تخصصی:
واژه فردوس که تنها دو بار در قرآن کریم آمده است، در طول تاریخ، سیر و تطور معنوی و همچنین انتقال جغرافیایی و زبانی پیچیده ای داشته است؛ تا حدی که لغت شناسان نتوانسته اند به نظریه ای واحد درباره آن دست یابند. در این نوشتار به معناشناسی این واژه، قبل، همزمان و بعد از نزول قرآن کریم پرداخته و با کاوش در سیر تحول معنایی آن در طول تاریخ و بررسی موارد تکرار شده آن در قرآن کریم، به بررسی لغات قریب المعنی و متحد الموضوع آن در قرآن کریم می پردازیم.
معناشناسی تاریخی و توصیفی واژه«سبیل» در قرآن کریم
حوزه های تخصصی:
معنا شناسی(semantics) یکی از رهیافت های نوین در حوزه زبان شناسی است که به مطالعه و تفسیر و نیز ترکیب کلمه ها در عبارت ها و جمله های خاص می پردازد. درواقع معنا شناسی کلیدی برای گشایش درهای متن کلام است. این دانش در اواسط قرن نوزدهم پا به عرصه گذاشت. ماکس مولر و میشل بریل از جمله افرادی بودند که در وضع این دانش مشارکت چشمگیری داشتند.
واژه سبیل یکی از پرکاربردترین واژه های قرآنی است که در قرآن کریم بارها به آن اشاره شده است و از مسائلی است که بسیاری از آن غافل اند. بررسی و تحلیل معناشناسی در این پژوهش نشان داد که سیر معنایی این واژه با توجه به بافت معنایی آیات قرآن،معانی متعددی چون راه،ستمگری،دین، طاعت خداو ... است.
مقاله حاضر درصدد است از طریق شناسایی کاربرد تاریخی و توصیفی واژه سبیل، تطور و توسعه معنائی این واژه را پیش از اسلام و پس از آن تعقیب کند تا به درک هرچه بیشتر مفهوم آن نائل آید و با اهتمام به کاربردهای ""سبیل"" در بافت های دینی عناصر تشکیلدهنده با سبیل و نیز واژگان متقاربه المعنی آن را بیابد.
معناشناسی تاریخی و توصیفی «عَدْن» در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
واژه «عَدْن» در قرآن واژه ای دخیل است. اعراب جاهلی پیش از نزول قرآن با کاربرد این واژه به معنای سرزمینی که بهشت اولیهٔ حضرت آدم در آن قرار داشته و در کتب عهد عتیق و تلمود و به تبع آن تعالیم یهودی و مسیحی به کاررفته است، آشنا بوده اند. این واژه در قرآن تطوّر معنایی پیدا کرده و برای بهشت اخروی به کاررفته است. احتمال استعمال فعلی و مصدری این واژه پیش از نزول قرآن مورد تردید است. تعبیر «جنّات عَدْن» در قرآن تمایز مشخصی با سایر تعابیر ندارد و نظیر سایر تعابیر در مقام توصیف یک واقعیت، یعنی بهشت اخروی است.
معناشناسی تاریخی واژه «ربّ»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های زبان شناختی قرآن (کاوشی نو در معارف قرآنی) سال چهارم پاییز و زمستان ۱۳۹۴ شماره ۲ (پیاپی ۸)
حوزه های تخصصی:
با توجه به اهمیت و جایگاه محوری اسم «ربّ» در نظام معنایی قرآن کریم، در این مقاله با هدف دستیابی به معنای واژه «ربّ» و سیر تاریخی تحول معنا و کاربرد آن در اشاره به «خدای راستین/ خالق» در زبان های مختلف سامی و چگونگی راه یابی چنین کاربردی به زبان عربی پیش از نزول قرآن کریم، از روش معناشناسی تاریخی و زبان شناسی تاریخی تطبیقی استفاده شده است. از این رو ابتدا واژه «ربّ» عربی با بعضی واژه های خویشاوند با آن در خانواده زبان های سامی و همچنین زبان مصری مقایسه شده و در نتیجه، علاوه بر دستیابی به مفهوم اصلی «بزرگ» برای واژه rab سامی و شناسایی واژه nib به عنوان خویشاوند مصری rab سامی، پیوند میان دو ریشه r-b-b و r-b-w/y سامی نیز آشکار شده است. سپس با نگاهی تاریخی به کاربرد مفهوم مورد اشاره واژه rab سامی در بافت دینی پیش از اسلام و سایر واژه های ناظر به این مفهوم در زبان های سامی و متون مختلف دینی یهودیت و مسیحیت پرداخته شده است و در نتیجه، علاوه بر تبیین سیر تاریخی کاربرد معنای «سرور/ صاحب اختیار» در اشاره به «خدای راستین/ خالق» و معرفی واژه های ’Adonāy عبری، Kyrios یونانی، Mār’/ Māry آرامی و Moryo سریانی، که همگی به همین مفهوم اشاره داشته اند، با توجه به شواهد باستان شناختی آشکار شده است که واژه rab نخستین بار در اوایل قرن پنجم میلادی و در زبان سبئی به عنوان اسمی از نام های خدا به کار رفته و چنین کاربردی از زبان سبئی به حجاز و زبان عربی بستر نزول قرآن کریم راه یافته است.
ریشه شناسی واژة قرآنی «علم» در زبان های سامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
واژه قرآنی علم در معنای دانستن یکی از معانی محوری در زبان قرآن کریم و محور حوزه معنایی ادراک و دانایی است و ازاین رو درک طرز ساخت تاریخی آن نه تنها به لحاظ واژه شناسی قرآن بلکه به لحاظ درک انسان شناختی از فضای نزول قرآن نیز اهمیت داشته و در تفسیر قرآن کارآمد است. این جستار با بهره گیری از روش تطبیقی- تحلیلی، معانی متعدد ماده علم را در زبان عربی و سایر هم خانواده های سامی آن نظیر سبئی، حبشی، عبری، آرامی، سریانی، اوگاریتی و اکدی مورد مطالعه قرار داده و با تاریخ گذاری این معانی و بررسی روابط معنایی محتمل، رابطه معنای قرآنی علم (دانایی) را با معانی دیگر مورد پژوهش قرار می دهد. در طی تحقیق مشخص شد که اولاً معنای پنهان کردن که در زبان های زیرشاخه شمالی مرکزی حضور پررنگ دارد در تضاد با معنای نشان دادن است که در زیرشاخه های جنوبی نمود یافته و بدین ترتیب این زوج متقابل قدمتی به اندازه زبان سامی باستان دارند. ثانیاً دو معنای نشانه و دانایی با توجه به زیرمجموعه هایی مثل نشان دادن از یک سو و یاددادن و متوجه شدن از سوی دیگر معناهای نزدیک به هم محسوب می شوند و با توجه به قدمت بیشتر معنای نشانه، معنای دانایی حاصل از آن است. ثالثاً حضور معناهای نوشتن، مهر زدن و امضاء کردن در زیرشاخه جنوبی حاشیه ای؛ معنای پیکرتراشی در زبان اکدی؛ معنای دیدن و نگاه کردن در زبان آفروآسیایی و همچنین نوع مصادیقی که در عربی برای مفهوم نشانه ذیل ماده علم ذکر شده است
تنوع معنایی «عزم» نزد مفسران و مترجمان قرآن کریم و ارزیابی گونه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ماده عزم حامل مفهومی کلیدی در تاریخ فرهنگ اسلامی است که کاربردهای آن در 9 آیه از قرآن کریم، در حیطه های مختلف عقاید، اخلاق، احکام و اندیشه سیاسی اثر گذارده است؛ این در حالی است که در تفاسیر و ترجمه های قرآن، تشتت محسوسی در توضیح این ماده دیده می شود که تا حدی برخاسته از دور شدن از زبان عصر نزول و اختلاط میان زبان ها و گویش ها، و تا حدی مربوط به خلاقیت های مفسران و مترجمان در ارائه برداشتی رها از واژه شناسی است. پرسش اصلی در پژوهش حاضر این است که ماده عزم در تفاسیر و ترجمه های کهن فارسی، در کاربردهای 9 گانه در قرآن کریم چگونه فهم شده است؟ این فهم ها چه همگرایی و واگرایی دارند و چه گونه شناسی از آنها می توان ارائه داد؟ روش به کار گرفته شده در مقاله، مطالعه تطبیقی متون و تحلیل محتوای آنها با الگوی داده بنیاد است؛ به طوری که اطلاعات به دست آمده از مقایسه و تحلیل، پس از به دست آمدن همگرایی ها و واگرایی ها، مقدمه دست یابی به یک گونه شناسی انتقادی گردد. برای پیشبرد بحث، مؤلف به طور غیر مستقیم از روش گونه شناسی ساخت معنا در حوزه زبان شناسی تاریخی نیز بهره گرفته است
معناشناسی تاریخی توصیفی واژه ریح در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
واژه ریح 29 مرتبه در قرآن کریم به کار رفته است؛10 مرتبه به صورت جمع (ریاح) و 19 مرتبه به صورت مفرد (ریح). مفرد آن برای معناهایی چون بو و عذاب و جمع آن برای بیان رحمت و نعمت است. در این مقاله هدف، بررسی و تبیین جایگاه معنایی واژه ریح به شیوه معناشناسی تاریخی توصیفی است. در معناشناسی تاریخی تغییر و تحولاتی که ریح قبل از نزول قرآن کریم در زمان جاهلیت داشته را با استناد به اشعار جاهلی بررسی کرده است و این نتیجه برآورد شده که کارکرد ریح و ریاح در زبان قرآن برای عذاب و رحمت است که در دوره جاهلیت این جداسازی معنایی بین صیغه مفرد و جمع این واژه صورت نگرفته است. در معناشناسی توصیفی رابطه ریح با واژه های دیگر و تأثیری که بر معنی آن گذاشته اند، در سه محور جانشینی، هم نشینی و شمول معنایی بیان شده و اینگونه برآمده است که ریح با واژه هایی چون «ذارِیات، حامِلات، جاریات، مُقَسِّمات، مُرسَلات، ناشِرات، فارِقات و مُلقِیات» رابطه جانشینی دارد و رابطه آن در محور هم نشینی شامل این واژه هاست: «صِرّ، صَرصَر، عَقیم، لَواقِح، سَخَّر و تَصریف» و همچنین ریح برای «إعصَار، حاصِب، قاصِف، سَموم و عاصِف» واژه شامل و این واژه ها زیرمجموعه ریح شمرده می شوند. درک معنای ریح در قرآن کریم نیازمند بررسی رابطه ریح با این واژه ها است.
چندمعنایی ماده «ن ذر» در قرآن کریم؛ تحلیلی زبان شناختی بر همگرایی ریشه ای میان «نذر» و «انذار»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«ن ذر» ازجمله ماده هایی در قرآن کریم است که نقشی مؤثر در ساخت برخی مفاهیم کلیدی ایفا کرده است. از یک سو باید از «نَذر» یاد کرد که ازجمله انگاره های دینی محسوب می شود که ناظر به منسکی خاص در رابطه انسان با خداوند متعال است. از دیگر سو، با طیفی از واژگان چون «إنذار»، «مُنذر» و «نَذیر» مواجهیم که با معنای «ترس» و «هراس» در ارتباطند. قاطبه لغویان و مفسران قرآن کریم، در بحث از ماده «ن ذر» به ذکر این معانیِ به ظاهر نامرتبط بسنده کرده، نسبت به وقوع اشتراک لفظی (همنامی) یا معنوی (چندمعنایی) سکوت اختیار کرده اند. پژوهش حاضر بر پایه این دیدگاه که مطالعه پیشینه تاریخیِ واژگانِ مشترک از طریق ریشه شناسی، ابزار کارآمدی برای تمییز اشتراک لفظی از معنوی است، به ریشه یابی «ن ذر» پرداخته، می کوشد همگرایی ریشه ای میان «نَذر» و «إنذار» را به اثبات رساند. این مطالعه نشان می دهد، «نَذر» در بافت نزول قرآن کریم بر منسکی خاص اطلاق می گردد که طی آن، نذرکننده به منظور ایمنی ازآنچه می هراسد، با خداوند متعال پیمان می بندد که در صورت برخورداری از حمایت های الهی، عملی را انجام دهد یا ترک نماید.
رویکردی ریشه شناختی به ماده قرآنی عزم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ماده عزم حامل مفهوم تعیین کننده در حیطه های مختلف فرهنگ اسلامی از عقاید، اخلاق، احکام و اندیشه سیاسی است که در 9 آیه از قرآن کریم دیده می شود و به نظر می رسد، مطالعه ریشه شناختی و تحلیل واژگانی درباره آن در برداشت های قرآنی سبب افزایش دقت می شود. در کتب تفسیر و لغت تشتت آشکاری در توضیح این ماده دیده می شود که تا حدی برخاسته از دورشدن از زبان عصر نزول و تا حدی مربوط به تعدد خود ریشه ها در سابقه تاریخی است. پرسش اصلی در پژوهش حاضر این است که ماده عزم در کاربردهای مختلف زبان عربی چه ریشه های تاریخی دارد. هریک از این ریشه ها چه معنای اصلی و چه گسترش های معنایی را دارند و تا چه حد در کاربردهای قرآنی این معانی پی جویی می شود. روش به کار گرفته شده در این پژوهش، ریشه شناسی به سبک معمول در زبان شناسی تاریخی است و داده های کتب لغت و تفسیر در هماهنگی با الگوهای ریشه شناسی، تفسیر و جایابی شده اند. در مواقع لزوم آنجا که ارتباط معنایی وضوح کافی ندارد، برای آشکارتر شدن آن فراتر از روابط تبارشناختی بین واژگان از گونه شناسی ساخت معنا نیز استفاده شده و نمونه ای از آنگونه ساخت در واژه ای یا زبانی دیگر ارائه شده است. در این مقاله نخست همه احتمال ها در ریشه شناسی و سپس امکان امتداد آن ریشه های تاریخی تا زبان عربی قرآن کریم بررسی می شود. مطالعه حاضر نشان می دهد که کاربردهای قرآن واژه عزم همگی ذیل معنای استوار بودن/ کردن و معانی نزدیک بدان که ریشه در ماده «زم» در آفروآسیایی و سامی دارد، صورت بندی می شود و ریشه های دیگر عملاً در قرآن استفاده نشده اند. معنای قصد کردن و تصمیم گرفتن که در طیفی از تفاسیر و ترجمه ها مدّ نظر قرار گرفته است، با شواهد ریشه شناختی تأیید نمی شود و به نظر نمی رسد در زبان عربی قرآن، ماده عزم این طیف از معنا را حمل کرده باشد.
معناشناسی تاریخی مفهوم «نوادر» و ابهام زدایی از آن با بررسی موردی باب النوادر کتب اربعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
احصای 82 تن نوادرنویس در الفهرست و 272 تن در الذریعه؛ اوج رویکرد نوادرنویسی را در بازه زمانی قرن دوم تا چهارم هجری، به ویژه در حدیث نشان می دهد. مسأله این مقاله آن است بدانیم مؤلفان مرادشان از نام گذاری «نوادر» چه بوده؛ که گاه، عنوان مستقل النوادر؛ و گاه بخشی از کتابشان را «باب النوادر» یا «باب النادر» می نامیده اند. به همین منظور، با رویکرد معناشناسی تاریخی به تحلیل لغوی و اصطلاحی نوادر پرداخته ؛ سپس با بررسی مصادیق نوادر کتب اربعه و ابهام زدایی از مفهوم نوادر، پرکاربردترین معانی نوادر کتب اربعه استخراج شده اند. در معناشناسی تاریخی، به طور خاص واژه «نادر» از زمان امامان باقر و صادق(ع) در بحث تعارض دو روایت، کاربرد داشته است. در بررسی نوادر کتب اربعه نیز به چهارده مصداق رسیدیم. پرکاربردترین مصادیق ابواب «النوادر و النادر» کافی و فقیه، زیادات یا مستدرک، احادیث متفرق ابواب یک کتاب همچون کتاب الصوم، نه یک باب خاص از کتاب الصوم؛ و احادیث شاذ به نظر رسید؛ که با ابواب «زیادات» طوسی، حداقل در معنای استدراک و احادیث متفرق، مشترکند؛ ولی تنها باب النوادر موجود در تهذیبین ظاهراً بیشتر حاوی احادیث شاذ است. همچنین از آنجا که واژه «نوادر» معانی و مصادیق متعدد دارد، واژه ای مبهم به شمار می آید که ابهام آن از نوع ابهام لغوی و چندمعنایی است و اشتراک لفظی دارد؛ لذا نمی توان به طور قطع ترجیح یک معنای خاص را برای آن مشخص کرد؛ نیز نوادر با گذر زمان، اتساع و تضییق معنا داشته است.
نقش دانش ریشه شناسی در رهیافت فلسفی به واژه «حقّ» در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۶
81 - 110
حوزه های تخصصی:
واژه «حق» یکی از پرکاربردترین واژه ها در قرآن کریم است که با وجود وضوح ظاهری، معنای دقیق آن نیازمند ریشه شناسی است و در قرآن کریم، در بیش از 30 معنای مختلف، همچون: اللّٰه، پیامبرN، قرآن، اسلام، عدالت، صدق، کعبه، حظّ و...، به کار رفته است که نشانگر غموض مفهوم این واژه در قرآن کریم است. در این پژوهش با استفاده از دانش ریشه شناسی و معناشناسی تاریخی، ارتباط کاربردهای متنوع این واژه با محوریت اصل لغوی «وجود» تبین می گردد. این رهیافت نو به واژه «حق» ضمن تأیید پاره ای برداشت های فلاسفه از واژه حق، به مستند اصل اعتبار اجتهاد لغوی، می تواند راهگشای تفسیر فلسفی بسیاری از آیات دیگر در قرآن کریم باشد که فلاسفه به خاطر دوری از متهم شدن به تفسیر به رأی، به جهت عدم مبنای لغوی، به آن استناد نکرده اند. همچنین می تواند تأثیری بر رتبه بندی موضوعات مختلف وجود از حیث اهمیت و ثمرات آن داشته باشد.
تحولات مفهومی «محراب»، با تأکید بر منابع قرن سوم وچهارم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
واژه «محراب» پیش از اسلام وجود داشت. محراب پس از فتوحات اسلامی، یکی از مؤلفه های اصلی مساجد اسلامی شد. تغییر در ساختار و کارکرد محراب در این دو دوره به شیوه های گوناگون قابل بررسی است. بررسی تحولات مفهومی یکی از روش های مطالعات تاریخی است. این نوشتار بر آن است تا از طریق استخراج داده های منابع اسلامی اعم از کتاب های لغت، تفسیر، منابع تاریخی و جغرافیایی قرن سوم و چهارم که این واژه بارها در آنها به کار رفته، بخشی از تحولات مفهومی آن را که منعکس کننده تحولات کارکردی و ساختاری محراب درگذر زمان است، بررسی کند. در این پژوهش از روش مطالعه زمان گذر (معناشناسی تاریخی) استفاده شده است. این روش تحولات معنایی را در چهار نوع تخصیص، توسیع، تنزل و ترفیع مطالعه می کند. کاربرد این روش در بررسی تحولات معنایی واژه محراب در متون نشان می دهد که این واژه از دلالت بر کل به دلالت بر جزء؛ از معنای عام به خاص (تخصیص معنایی) و همچنین از معنای غیردینی به معنای صرفاَ دینی (ترفیع معنایی) تغییر یافته است.
رویکردی ریشه شناختی به واژه قرآنی «ضرب»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ریشه «ضرب» که در مجموع 58 مرتبه در قرآن کریم بکار رفته از جمله واژه های پیچیده در زبان عربی است که به زعم برخی از قدیمی ترین کتب لغت نویسان عرب برای جمیع اعمال بکار می رود. از راه های رسیدن به فهم صحیح، جامع و روشمند یک واژه، انجام بررسی های لغوی و ریشه شناسی آن است. بدین منظور در این پژوهش معانی ضرب از کهن ترین زبان های آفروآسیایی و سامی باستان استخراج و سیر تطور معنایی واژه تبیین می شود. در مرحله بعد با توجه به دسته بندی معنایی که از ریشه شناسی ضرب بدست آمده، معانی ضرب در آیات مختلف بررسی و دسته بندی می شود. مطالعه حاضر نشان می دهد که کاربردهای قرآنی ماده ضرب همگی ذیل دسته اول معنایی بدست آمده از ریشه شناسی یعنی «متصل کردن/مخلوط کردن/بهم پیچیدن/بستن» صورت بندی می شوند و معنای دوم یعنی «سوختن» عملاً در قرآن کاربرد نداشته است. با بررسی آراء مفسران درباره معانی ضرب در قرآن بر اساس نتایج ریشه شناسی، این نتیجه حاصل شد که بعضی از معانی ضرب که در طیفی از تفاسیر و ترجمه ها مدنظر قرار گرفته است، با شواهد ریشه شناختی تأیید نمی شود. ازجمله معنای کتک زدن برای ضرب در بررسی های ریشه شناختی یافت نشد و برای «اضْرِبُوهُنَّ» در آیه 34 النساء بر اساس نتایج ریشه شناختی معنای روی گرداندن/رفتن پیشنهاد می شود.
معنی شناسی تاریخی نفاق در قرآن: نسبت نفاق با دورویی، پنهان کاری و اِنفاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
معانی امروزین نفاق ازجمله پنهان کاری و دورویی با بسیاری از توصیف های منافقان در قرآن کریم ناهمخوان است؛ به ویژه آنکه نفاق در قرآن برای کنشی در حوزه عمومی به کار رفته است و محدود به حوزه دینی - اخلاقی نیست. این مطالعه درصدد است پس از ابهام زدایی از معنای قرآنی نفاق، رابطه آن را با مفاهیمی چون دورویی و پنهان کاری با تکیه بر معناشناسی تاریخی و اطلاعات اسباب النزولی مشخص کند. همچنین، به دلیل شباهت دو ریشه نفاق و انفاق، در این مقاله تلاش شده است رابطه معنایی این دو ریشه در زبان عربی بررسی شود. بررسی صورت گرفته نتایج متعددی داشت و درنهایت، به بی ارتباطی معنای نفاق با دورویی و پنهان کاری و نیز انفاق رسید. نتایج به دست آمده چنین بودند: در میان محققان اروپایی که در پی ریشه شناسی و معنی شناسی منافقان برآمده اند، اتفاق نظری وجود ندارد؛ منافقان صدر اسلام از دیده دیگران پنهان نمانده بودند تا بتوان پنهان کاری را ویژگی بارز آنان دانست؛ واژه های عربی «نفاق» و «انفاق» به ریشه مشترکی نمی رسیدند؛ لغتشناسان عرب اتفاق نظر دارند که ریشه (ن ف ق) به معنی از دست دادن است؛ اما تلاش آنان برای فهم معنای تاریخی منافق، به نتیجه پذیرفتنی نرسیده است. بسامد بالای کاربرد مشتقات این ریشه در زبان حبشی در معنی دونیم کردن و تکه کردن، معنادار است و با تمامی اوصاف منافقان در قرآن، همخوانی دارد. افزوده شود معادل هیپاکریسی (دورویی)، برگرفته شده از زبان یونانی باستان، باوجود نادرستی، در ترجمه های معاصر قرآنی به زبان انگلیسی، به معادلی غالب تبدیل شده است.
معناشناسی واژه جهل در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی سال پنجم زمستان ۱۳۹۳ شماره ۲۰
129 - 149
حوزه های تخصصی:
در این نوشتار ضمن ریشه شناسی واژه "جهل"، مشتقّات آن در قرآن بررسی شده و سیر تطوّر، وجوه معنایی و چگونگی استعمال آن ها در مقابل حلم، عقل، اسلام و نیز حوزه معنایی آن ها و ارتباط شان با واژگان مترادف، متقابل و مجاور با معنای اصلی، بر محور جانشینی یا هم نشینی، تبیین و تشریح گردیده است. بدین منظور، مطالب در دو قسمت «معناشناسی تاریخی» و «معناشناسی توصیفی»، با استفاده از روش «توصیفی- تحلیلی» بیان شده است. در قرآن کریم مشتقّات فعلی آن، به تعداد 24 بار و در هر دو معنا استفاده شده است؛ اما بیش تر مربوط به معنای اول می باشد.
Re-examination of the Semantic Components of "Ishfāq" in the Holy Qur'an with Especial Emphasis on Historical Semantics(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"Ishfāq" is among the highest frequency words belonging to the semantic field of "fear" in the holy Quran. Nevertheless, a study of lexicographical and exegetical sources indicates that there is not enough knowledge concerning the semantic components of this term, and its differences with such words as Khawf and Khashiyyah considered close in meaning with the former. The present research is an attempt to trace the oldest history of the root "sh-f-q" in Semitic languages, making use of historical semantics methodology. Studying the semantic changes of this root towards the Quranic Arabic, this study seeks to reexamine its semantic components in the holy Quran. Although some Muslim lexicographers hold that there is a polysemy between the words "shafaq" meaning the redness of the horizon after sunset, and "Ishfāq", meaning fear, considering both from the same etymon, this study concludes that there is no etymological relation between the above-mentioned words, each having its own distinctive historical origin. "Ishfāq" involves two significant semantic components, i.e. fear and scarcity. It thus signifies a kind of fear emanating from scarcity of water, food, money, etc.
کاربست معناشناسی تاریخی در تحلیل معنای حنیف در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های قرآن و حدیث سال ۵۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
91 - 106
حوزه های تخصصی:
واژه «حنیف» از جمله مفردات قرآنی است که علی رغم اتفاق نظر مفسران و لغت شناسان قرآنی در معنای آن، اما در بعد معناشناسی آن اختلاف نظر جدی بین علما و اندیشمندان اسلامی از یک طرف و واژه پژوهان زبان های سامی و مستشرقان از طرف دیگر وجود دارد. با اندکی تأمل و دقت در آثار و مکتوبات لغت شناسان و علمای غیرمفسر و غیر قرآن پژوه نیز آراء و نظراتی متفاوت و ضد و نقیض نیز قابل پی جویی است که همگی نشان از پیچیدگی معنایی این مفرده دارد. در این مقاله بر آن هستیم تا همه آراء و نظرات متفاوت اندیشمندان فوق الذکر را گردآوریم و با بهره گیری از نظریه های معناشناسی تاریخی این اختلاف را ریشه یابی و تبیین علمی کنیم. بر این اساس معنای واژه «حنیف» در دستگاه تصوری علمای مسلمان متأثر از معناسازی جدید قرآنی این واژه، معنایی متفاوت از دستگاه تصوری جاهلی، یهودی و مسیحی دارد و واژه «حنیف» پس از بهینه سازی معنایی توسط «قرآن» در بین مسلمان مسیر معنایی کاملاً متفاوت از معنای متداول در بین جاهلیت، یهودیت و مسیحیت یافته است.
کیفیت تسبیح موجودات در قرآن: نقد آراء مفسران با روی کرد معناشناسی تاریخی
حوزه های تخصصی:
به تسبیح موجودات در آیات متعددی از قرآن کریم اشاره شده است. بسیاری از آیات از تسبیح آن چه در آسمان ها و زمین است سخن گفته اند، و در یکی از آیات قرآنی، از این حقیقت خبر داده شده که هر چیزی، خداوند را «تسبیح به حمد» می کند: «إِنْ مِنْ شَی ءٍ إِلاَّ یسَبِّحُ بِحَمْدِهِ» (اسراء/ 44). مسئله چگونگی تسبیح موجودات مسأله ای کلامی فلسفی در فرهنگ اسلامی است. در پاسخ به این پرسش گروهی از عالمان (عمدتا متکلمان) به تسبیح «حالی» موجودات و گروهی دیگر (عمدتا فلاسفه و عرفا) بر تسبیح «قولی» آنان قائل شده اند. این پژوهش مبتنی بر روش معناشناسی تاریخی و با بررسی تحولات معنایی تسبیح از پیش از اسلام تا قرآن کریم و سپس دوران اسلامی، تلاش کرده با عبور از این دوگان معنای تسبیح را در قرآن کریم کاویده و بر اساس آن، فهمی مناسب را از آیات مذکور فراهم آورد. حاصل این پژوهش نشان داد تسبیح موجودات از سنخ «تسبیح به حمد» است که تسبیحی از سر شوق و اشتیاق به پروردگار عالم است.