مطالب مرتبط با کلیدواژه

وجود


۱۶۱.

فارابی و مساوقت تشخّص و وجود: بازتأمّلی در اِسناد ملّاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: وجود فارابی ابن سینا ملاصدرا تشخص تساوق التعلیقات

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
  5. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی مباحث وجود
تعداد بازدید : ۱۱۷۵ تعداد دانلود : ۶۰۴
تقریباً قاطبة فلاسفة اسلامی به صورت مستقیم یا غیرمستقیم به مسئلة «تشخّص» پرداخته و پاسخ هایی را ارائه داشته اند و ازین رو، سرگذشت این بحث به طور کلّی در سنّت فلسفی اسلام قابل مطالعة جدّی و تدقیقات همه جانبه است، امّا در اینجا قصد ما پرداختن به جنبه ای از نقش فارابی در تطوّر و تکامل این سیر تاریخی است، تا از این طریق پرتوهایی بر زوایای مغفول و ناشناخته تر سنّت عقلانی مسلمانان افکنده شود. یکی از کسانی که این بحث را بسی بیش از پیش محلّ توجّه متفکّران قرار داد، ملّاصدراست که به تبع فلسفة اصالت وجود خویش، مطالب بدیعی را در باب تشخّص ابراز نمود. یکی از نکات اصلی ملّاصدرا این است که مساوقت «تشخّص» و «وجود» را به فارابی نسبت می دهد. در نزد اندیشمندان دورة قدیم یا حتّی دوره معاصر، هیچ گاه تردیدی یا مطالعه ای در باب صحّت این انتساب صورت نگرفته است. این مقاله بر آن است تا انتساب تقریباً به رسمیّت شناخته شده به فارابی را که از سوی ملّاصدرا صورت گرفته است مطمح نظر قرار داده و از رهگذر برخی مستندات متنی و تاریخینشان دهد که این انتساب می تواند تا حدّ زیادی محلّ مناقشه باشد، و حتّی اساساً این مطلب که فارابی بحثی ذیل عنوان «تشخّص» داشته است خود بسیار متزلزل به نظر می رسد.
۱۶۲.

تحلیل میرداماد از معقول ثانی و رابطة آن با اعتباری انگاری وجود(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: وجود اصیل ماهیت معقول اول اعتباری معقول دوم

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی مباحث وجود
تعداد بازدید : ۹۰۱ تعداد دانلود : ۴۰۱
میرداماد برای اولین بار مفاهیم معقول دوم را به نحوی تعریف یا تفسیر می کند که با ویژگی های مفاهیم فلسفی سازگار بوده و آنها را در بگیرد. در تعریف میرداماد، معقول های اول مفاهیمی هستند که به امور متمایز و عینی در عالم واقع دلالت دارند و در مقابل معقول های دوم منطقی و فلسفی مابه ازایی در عالم واقع ندارند و به هیچ امر عینی مستقل و متمایزی اشاره نمی کنند. در نظریه میرداماد معقول دوم بودن یک مفهوم معادل اعتباری بودن و مابه ازای عینی نداشتن و معقول اول بودن معادل اصیل بودن و عینی بودن مدلول آن است. از دیدگاه او مفاهیم ماهوی و نسبت ها و لوازم سلبی و ثبوتی آنها معقول اول و مفهوم وجود هم معقول دوم شمرده می شود. در واقع اعتباری بودن وجود به معنای معقول دوم بودن مفهوم وجود و اصالت ماهیت به معنای معقول اول بودن مفاهیم ماهوی است. تعریف میرداماد از معقول های دوم با تعریفی از معقول دوم که بر اساس تقدم دلالت بر امر عینی و بالذات خارجی صورت گرفته، شباهت بسیاری دارد. نظریه میرداماد با دشواری هایی در زمینه مواجه است که ناشی از عدم توجه به معانی و اعتبارات گوناگون وجود و معقول دوم شمردن همه آنها است.  نظریه او در مورد توجیه امکان حمل وجود به واجب الوجود نیز با تعارضاتی مواجه است.
۱۶۳.

تبیین «نفس الأمر» از منظر علامه طباطبایی(مقاله ترویجی حوزه)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: وجود ماهیت مفاهیم اعتباری توسع اضطراری ذهن محکی و مطابَق نفس الأمر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۱۰ تعداد دانلود : ۴۰۳
تفاسیر و معانی ارائه شده برای نفس الأمر ناشی از معضلی معرفت شناختی در تبیین صدق قضایایی است که مابازای عینی یا ذهنی بالفعل ندارند و ازاین رو معانی مختلفی برای واقع و نفس الأمرِ مطابق آنها به میان آمده است. مرحوم علامه طباطبایی بر اساس مبانی معرفت شناختی و هستی شناختی خود تفسیری متفاوت از نفس الأمر ارائه کرده است که یکی از تفاسیر جدید در این زمینه به شمار می آید. از نقاط قوت تفسیر علامه طباطبایی، علاوه بر حل و رفع معضل مذکور، توجه به مبانی هستی شناختی نفس الأمر پس از اصالت وجود و مطابقت کامل با آن است. طبق مجموع آرای علامه (مستفاد از بدایه، نهایه و تعلیقات اسفار) نفس الأمر به معنای موجودیت و ثبوت به معنای وسیع آن است. این ثبوت مطلق شامل سه دسته ثبوت است: اول: ثبوت در اموری که حقیقتاً تحقق دارند؛ مانند خود وجود؛ دوم: ثبوت در اموری که به اعتبار اولیة عقل، برای آنها لحاظ می شود، مانند ماهیات؛ سوم: ثبوت در اموری که به اعتبار ثانوی عقل، برای آنها اعتبار می شود؛ مانند معقولات ثانی.
۱۶۴.

در جهان بودن و موجودیت بالعرض ماهیت؛ استدلال هایی برای در جهان بودن ماهیت در فلسفه صدرا(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: وجود ماهیت در-جهان بودن موجود بالعرض صدق انتزاعی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۴۰ تعداد دانلود : ۴۷۶
در ادبیات معاصر درباره در جهان بودن یا در ذهن بودن ماهیت ازمنظر صدرا اختلاف نظر وجود دارد. در این نوشتار قصد داریم که دلایلی اقامه کنیم مبنی بر این که ازمنظر صدرا ماهیت امری در جهان است. برای این منظور، استدلال خواهد شد که برخی از تعابیر کلیدی صدرا درباره ماهیت (انتزاعی بودن ماهیت و صادق بودن ماهیت بر وجود)، در حضور نظر خاص صدرا درباب انتزاع و صدق نتیجه می دهند که ماهیت در جهان است، گرچه ماهیت فقط بالعرض موجود باشد. با این نتیجه، مسئله دیگری مطرح خواهد شد: چه تفاوتی بین موجودیت بالذات وجود و موجودیت بالعرض ماهیت است؛ اگر هر دو در جهان بودن را درپی دارند، پیشنهاد می شود که موجودیت بالذات و موجودیت بالعرض و در جهان بودن را می توان در نسبت با منشأ اثر بودن و استقلال از اذهان توضیح داد. شواهد متنی ای از صدرا ارائه خواهد شد که تعابیر صدرا دور از این پیشنهاد نیست.
۱۶۵.

استعاره موجود حقیقی به مثابه امر ثابت نزد ابن سینا و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: ثبوت حقیقت تقرر استعاره وجود ماهیت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۴۲ تعداد دانلود : ۳۴۷
براساس نظریه شناختی استعاره، فهم مفاهیم انتزاعی به واسطه استعاره های مفهومی میسر می گردد به گونه ای که این استعاره ها بخشی از فرایند شناخت محسوب می گردند و با حذف آنان، بخشی از معنای مفاهیم مذکور نیز از دست می رود. استعاره موجود حقیقی به مثابه امر ثابت به صورت گسترده ای توسط فلاسفه یونانی و مسلمان همانند پارمینیدس، افلاطون، ارسطو، ابن سینا و ملاصدرا مورد استفاده قرار گرفته است. هرکدام از این فلاسفه تعبیر خاص خود را از موجود حقیقی ارائه داده اند اما در تمام این موارد یکی از مهمترین صفاتی که جهت توصیف موجود حقیقی به کار رفته است، ثبات و عدم تغییر است. در آثار فلاسفه مسلمان، واژگان حقیقت، تقرر و قوام از حیث لغوی به معنای ثبوت هستند. این واژگان در چارچوب استعاره مذکور جهت مفهوم سازی موجود حقیقی به کار گرفته شده اند. در فلسفه سینوی، هرکدام از وجود و ماهیت به صورت مستقل به ثبوت، حقیقت، تقرر و قوام متصف شده اند در حالی که در فلسفه صدرایی، تنها وجود استحقاق اتصاف به این صفات را دارد.
۱۶۶.

نقش قاضی در ایجاد قاعده حقوقی با تأکید بر تحلیل هستی شناسانه هانس کلسن از قاعده حقوقی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نظام حقوقی هنجار قاعده اعتبار وجود مشروعیت قاضی کلسن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۵۰ تعداد دانلود : ۵۰۳
یکی از مؤلفه های سازنده نظام حقوقی، قاعده حقوقی است و ایجاد آن از مباحث محوری تئوری حقوقی است. پویایی نظام حقوقی، به پویایی تولید قاعده حقوقی بستگی دارد. مطابق نظریه کلسن، در باز سازی نظام حقوقی، قاضی نقش اساسی در ایجاد و اعمال قاعده حقوقی دارد. پنج مشخصه اعتبار، وجود، نیروی الزام آور، پذیرش و اِعمال از مشخصات ذاتی قاعده حقوقی هستند و اوصاف یاد شده، در تصمیمات قاضی به مثابه قاعده حقوقی مؤثر است. مبنای مشروعیت تصمیمات قاضی، در ساختار سلسله مراتبی مدل کلسنی قرار دارد. از حیثِ مبنای مشروعیت، هیچ تفاوتی بین هنجارهای عام و هنجارهای خاص (تصمیمات قاضی) وجود ندارد. بر اساس نظریه بافت باز، در جایی که قاعده حقوقی عام نامتعین است، تصمیم قاضی به عنوان قاعده حقوقی مختومه کننده است.
۱۶۷.

تفکر معنوی و سوبژکتیویسم متافیزیکی(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: هایدگر دکارت متافیزیک سوبژکتویسم تفکر معنوی وجود

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۹۹ تعداد دانلود : ۱۰۶۶
نیچه تاریخ متافیزیک غرب را به منزله «تاریخ بسط نیهیلیسم» می پنداشت و معتقد بود متافیزیک غربی در بسط تاریخی خودش به «نیهیلیسم» و «بی معنایی» منتهی شده است. هایدگر نیز با پذیرش این تفسیر، تاریخ متافیزیک غرب را « تاریخ بسط سوبژکتیویسم» می دانست. سوبژکتیویسمی که به تعبیر هایدگر به «غفلت از وجود» منتهی شده است. در تفکر هایدگر، «سوبژکتیویسم» و «غفلت از وجود»، دو مفهومی هستند که می توانند مساوق تلقی شوند. این مقاله در صدد است تا بر اساس تفسیر نیچه از تاریخ متافیزیک به منزله تاریخ بسط نیهیلیسم و تفسیر هایدگر از تاریخ متافیزیک به منزله تاریخ بسط سوبژکتیویسم نشان دهد که امکان یا عدم امکان تفکر معنوی درباره جهان -که وجود، مرکز بنیادین و معنابخش آن است- مبتنی بر امکان یا عدم امکان گسست از سوبژکتیویسم متافیزیکی است.
۱۶۸.

معنا و منظور از متافیزیک در اندیشه هیدگر و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دازین وجود جهان تناهی تنهایی استکمال نفس مراتب وجود لانهایت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۳۳ تعداد دانلود : ۸۹۱
هدف مقاله حاضر بررسی مقایسه نگرش کلی هیدگرو ملاصدرا درباره «معنای متافیزیک» است که جایگاهی اساسی در هر دو فلسفه مورد نظر دارد. در سیر تحلیل این مقاله دریافتیم که این معنا و منظور نزد این دو فیلسوف، در دو جهان متفاوت قرار می گیرد، چرا که هم جهت یابی و هم جهان بینی صدرا و هیدگر در دو زمینه خاص شکل گرفته است. یافته هیدگر این است که هستی انسان (بعد از آنکه دازین را یافته باشیم و معنای آن را درک کردیم)، متناهی است و پس از مرگ دیگر امری باقی نمی ماند. یعنی در این سیستم خاص که به وضعیت وجودی انسان مربوط است، جایی فراتر از هستی حاضر او وجود ندارد. وقتی انسان در «درون» خود می نگرد آنجا فقط دازین را می بیند نه عرش الرحمن و نه ملک خدا را. از سوی دیگر، مفاهیمی مانند استکمال نفس (مربوط به بحث مبدأ و معاد)، تشبه به خدا، تهذیب نفس، مراتب وجود و لانهایت، برای صدرا کلیدی و حقیقتی جدی است. با این حال، لازمه این بحث این نیست که بگوییم بین این دو فیلسوف وجوه اشتراکی وجود ندارد. حق آن است که با وجود تفاوت اساسی در مورد معنای متافیزیک، شباهت بسیاری درباره «نکات جزیی» درون فلسفه آنها می توان یافت. اما بر اساس تحلیل حاضر، نتیجه بحث این می شود که «نگرش کلی» صدرا تقریباً ضد هیدگر است.
۱۶۹.

تقریر تقویمی ابن سینا از مسأله خدا و امکان شناسایی او(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: خدا وجود ابن سینا استفاده تقویمی رهیافت از طریق لوازم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶۹ تعداد دانلود : ۳۵۲
رهیافت به مسئله خدا برای همه کسانی که بخشی از همّ فلسفی خویش را معطوف به آن ساخته اند مسئله ای جدی است و اهمیت آن از آن جهت است که اگر این رهیافت مبنای دقیق و عمیقی نداشته باشد تلاش فیلسوف و اندیشمند را دچار چالش های جدی می سازد. ابن سینا در مسئله خدا با مشربی کاملاً برگفته از عقل به اثبات وجود برای او می پردازد و با ادله محکم و متقن، که بعضاً به نام او ثبت و ضبط شده اند رویکرد استفاده تقویمی را در مسئله خدا اتخاذ می کند و این در حالی است که او در جایی  به عدم وقوف و رهیافت به حقیقت ذات خداوند تصریح کرده است.بعضی را گمان بر این است که در  اندیشه ابن سینا در این خصوص تعارضی وجود دارد  نویسنده در این مقاله سعی نموده با استقرای آثاری که شیخ الرئیس در آنها به مسأله خدا پرداخته است ضمن توضیح دیدگاه وی نشان دهد که این تعارض ظاهری بوده و دلائلی وجود دارد که نشان می دهد شیخ به لایه های شناختی متفاوت برای افراد قائل بوده و شناخت از طریق لوازم را برای همگان ممکن می دانسته است و وجودی که به ادله عقلی محکم برای خدا ثابت می شود لازمی از لوازم خداست نه حقیقت خدا که آن همچنان امکان رهیافتش نیست.
۱۷۰.

معانی «موجود» در وجودشناسی ارسطو و تحول آن نزد حکمای مشا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: موجود وجود بالقوه بالفعل بالصدق مقولات

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۷۷ تعداد دانلود : ۶۹۴
«وجود» نخستین پایه هرگونه آگاهی و لاجرم به طریق اولی، متعلق مابعدالطبیعه قرار گرفته است. ارسطو در مواضع مختلف کتاب مابعدالطبیعه درباب «موجود چونان موجود»(to on) سخن گفته و بیان می دارد «موجود دارای معانی بسیار است.» او بیش از آنکه در آن کتاب از واژه «وجود» استفاده کرده باشد از «موجود» نام می برد و در کتاب هفتم می گوید «آنچه از دیرباز مایه سرگشتگی بوده این است که «موجود» چیست؟» پرسش دیرین در ساحت مابعدالطبیعه این بوده است که براستی «موجود» نزد ارسطو چه معنایی دارد؟ و معانی وجود چه تأثیری بر نظام مابعدالطبیعی ارسطو گذاشته است؟ آیا این معانی به یکدیگر قابل تحویل هستند یا خیر؟ درباره اینکه معانی «موجود» نزد ارسطو به چند گونه است، نزد مفسران اختلاف نظر وجود دارد؛ کسانی مانند توماس آکوئینی «معانی پنجگانه»، فارابی «معانی سه گانه» و ابن سینا نیز «معانی پنجگانه» را برای آن لحاظ می کنند. در این نوشتار ضمن بررسی دیدگاه ارسطو براساس مابعدالطبیعه و نگاهی به دیدگاه توماس آکوئینی، چهار معنا برای «موجود» نزد ارسطو بیان می کنیم (موجود بالعرض، موجود به معنای صدق، موجود بالقوه و موجود بالفعل، موجود به معنای مقولات) و در ادامه به سرگذشت معنای «وجود» نزد حکمای مشا، بویژه فارابی و ابن سینا خواهیم پرداخت برحسب مبانی فلسفی شان معانی چندگانه ای لحاظ کرده که با معانی «موجود» نزد ارسطو بسیار متفاوت است.
۱۷۱.

یقین به مثابه ظهور وجود در فلسفه صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: یقین یقین مشکک معرفت وجود ملاصدرا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۲۳ تعداد دانلود : ۳۳۱
طیفی یقین را متواطی دانسته و طایفه ای از یقین و یقینی تر سخن می گویند. پرسش اساسی این جستار این است: چگونه می توان بر اساس نگرش وجودی از یقین مشکک سخن گفت؟ دستاوردهای این پژوهش عبارتند از: بنابرآنکه وجود مشکک است و یقین به مثابه رخداد وجودی یا حالتی از وجود مطرح است یقین بحسب ساحت هستی شناختی، مشکک است.در این جستار از چهار منظر و طریق، تشکیک در یقین استنباط شد: 1. یقین به مثابه ظهور و حالت وجود؛ 2. مکانیسم حصول و کارکرد وجودی؛ 3. مبادی شش گانه یقین؛ 4. تنوع اسمایی. بنابر تشکیک در یقین در فلسفه صدرایی، به ترتیب گزاره بدیهی، گزاره نظری موجّه با شهود، گزاره نظری موجّه با استدلال، و گزاره نظری موجّه با اقناع، گزاره های بیشتر یقینی به سمت گزاره های کمتر یقینی هستند. این پژوهش مسبوق به سابقه نیست.
۱۷۲.

مقایسه معرفت شناسانه وجود و ماهیت در فلسفه ملاصدرا با نومن و فنومن در فلسفه کانت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: وجود ماهیت نومن فنومن ملاصدرا کانت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۳۳ تعداد دانلود : ۷۱۴
مسئله شناخت یکی از مسائل مهم فلسفه به شمار می رود. از آنجا که موضوع کلیدی حکمت متعالیه اصالت وجود است، مسئله شناخت نیز به این موضوع ارتباط می یابد. طبق اصالت وجود، وجود امری اصیل و محقق در خارج و ماهیت امری اعتباری است. از نظر ملاصدرا حقیقت وجود در ذهن نمی آید، بنابراین انطباق بین ذهن و عین در فلسفه ملاصدرا به نوعی به مسئله ماهیت و وجود بازگشت می کند. البته دو معنا از اصیل از عبارات ملاصدرا قابل برداشت است که هر کدام از این معانی پیامدهایی متفاوت خواهند داشت. در نظام کانت انطباقی بین ذهن و عین وجود ندارد زیرا آنچه در ذهن ماست و ما آن را می شناسیم تنها فنومن و پدیدار اشیاست و ذهن ما راهی برای دسترسی به حقیقت اشیا و یا نومن ندارد. به این ترتیب انطباق بین ذهن و عین در فلسفه کانت به نومن و فنومن بازگشت می کند.  اگر چه ماهیت متفاوت از فنومن است اما شباهت زیادی میان آنها می توان یافت. وجود نیز از جنبه هایی شبیه به معنای روانشناسانه نومن است با این تفاوت که وجود عام تر از نومن است.
۱۷۳.

زمینه های گذر به وجود به مثابه بنیان آگاهی در شلینگ(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شلینگ خودآگاهی وجود فلسفه این همانی فلسفه منفی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۱۳ تعداد دانلود : ۴۱۸
تفکرات و جهت گیری هایفلسفی شلینگ در طول دوران حیاتش دستخوش تغییر و دگرگونی بسیاری قرار گرفت؛ اما به یک معنی می توان اذعان داشت که همگی در چهارچوب یک طرح بنیادین قرار می گیرند، چرا که وجود یا این همانی مطلق در معرض تعاطی فکر واقع نمی گردد. شلینگ از اواسط دهه 1790 به تلاش های فیشته برای بازبینی فلسفه استعلایی کانت، که نقش اول را در ساخت جهان شناخت پذیر به فعالیت آگاهی داده بود، به همراه یک اشتغال دائمی به این اعتقاد اسپینوزایی عطف توجه کرد که فلسفه باید از یک مطلق خود اکتفا شروع کند. او درانتهای این قرن، فلسفه طبیعت را بسط می دهد که عبارت است از تعمیم مفهوم فعالیت سوژه به ایده تولیدگری همه طبیعت و اجتناب از اینکه حتی طبیعت غیر جاندار را درتضاد با فکر زنده باشد. او در اوایل ۱۸۰۰ به فلسفه زندگی اینهمانی توجه کرد که مطابق آن یک سیستم کامل باید بیانگر این باشد که ذهن و ماده، ایده آل و رئال صرفاً درجات یا جنبه های مختلف یک چیز هستند. از این رو شلینگ در این دوره از فیشته جدا می شود چرا که به نظر او فیشته نتوانسته است فراتر از دایره خود آگاهی، به وجودی برود که بنیان آگاهی بوده، آگاهی فقط یک جنبه از آن است.
۱۷۴.

فلسفه، فلسفه است؛ نقب و نقدی بر چیستی فلسفه های مضاف(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: فلسفه فلسفه های مضاف مابعدالطبیعه وجود

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۸۰ تعداد دانلود : ۵۸۴
چند صباحی است اصطلاح «فلسفه های مضاف» وارد ادبیات فلسفی معاصر ما شده است و متعاطیان این حوزه سعی بلیغی در تبیین و توضیح مقاصد و اغراضشان از جعل و تألیف این عنوان نوپا مصروف داشته اند. در این جستار کوشیده ایم تا معضلات و معایب چنین رهیافتی را در فلسفه با توجه به خاستگاه آن بیان کنیم و در نهایت، با عنایت به این که فلسفه یک علم کلی بوده که موضوع آن «وجود من حیث هو وجود» است، نشان داده ایم که تنوع و تعدد فلسفه ها به اعتبار ادوار تاریخی، پیشینه فرهنگی و دینی در جوامع مختلف و به اعتبار اغراض گوناگونی که برای فیلسوفان وجود داشته، متفاوت بوده است. از این رو، اگر به خود فلسفه به معنای اصیل آن بازگردیم و مباحث فلسفی را به اقتضای تاریخ و روزگارمان جدی بگیریم، دیگر به جعل و تألیف این عنوان تازه نیازی نیست؛ به ویژه اگر توجه داشته باشیم که این اصطلاح، نه تنها راه تازه ای فراروی متعاطیان فلسفه نمی گشاید، بلکه ابهام و کژتابی های فهم و زبان را در ساحت فلسفه و تفکر فلسفی افزون تر می کند .  
۱۷۵.

ذهنی بودن جوهریت و عرضیّت در فلسفه صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: جوهر عرض ذات وجود ملاصدرا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۷۵ تعداد دانلود : ۳۳۹
در این مقاله نشان داده می شود در تفکّر صدرایی " وجود" هم نقش تبیین چگونگی کثرت در افراد یک ماهیت نوعیه را برعهده دارد و هم اینکه براساس نظریه حرکت جوهری لازم نیست عرض های یک ذات نقش تبیین چگونگی تحقق حرکت در یک ماهیت را به عهده گیرند. به عبارت دیگر در فلسفه ملاصدرا قرار دادن ساحت جوهریت در مقابل اعراض برای یک ماهیت به نحو عینی و ابژکتیو نه لازم است و نه ضروری. از سوی دیگر نیز اقتضاء رابطه اتحّادی جوهر و عرض که از سوی برخی پیروان ملاصدرا ( و در برخی موارد بطور ناخودآگاه از سوی خود ملاصدرا ) مورد تفوّه قرار گرفته است ، ریشه در مبانی هستی شناختی وی دارد. و از همین رو مکتب حکمت متعالیه را وادار می سازد زیادت عینی و خارجی اعراض بر جوهر را نفی کند. اما سیوال پیش روی این مقاله آنستکه آیا اگر عرضیت به نحو خارجی و عینی زاید بر جوهریت نیست پس آیا حتما باید قایل شد اعراض به نحو معقول ثانی فلسفی تحقق دارند.این مقاله نهایتاً می گوید دوگانه جوهریت و عرضیت براساس مبانی ملاصدرا میتواند ساختارهای پیشینی ذهن در نظر گرفته شود و تقسیم جوهر و عرض به معنای دقیقا کانتی آن یک تقسیم سوبژکتیو تلقی گردد پس بر این اساس لازم نیست حتماً عرضیت یا جوهریت را به نحو معقول ثانی فلسفی دارای تحقق و وجود بدانیم بلکه میتواند امری یکسره ذهنی و از ساختارهای ذهن تلقی شود.
۱۷۶.

زیبایی شناسی در اندیشه اسلامی با تأکید بر حقیقت، معیار و منشأ(مقاله پژوهشی حوزه)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: زیبایی وجود کمال تناسب

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۷۶ تعداد دانلود : ۲۸۱
درک صحیح زیبایی یکی از پایه های کمال معنوی انسان و زیبایی شناسی از مؤثرترین سامانه های ادراکی او در رویارویی با جهان خارج است. باور صحیح درباره حقیقت عقلانی و معیارهای درست زیبایی می تواند ما را با خاستگاه آن در هستی آشنا و نظام اخلاقی انسان را اصلاح کند. به همین دلیل گفتمان مدرن می کوشد زیبایی را از حوزه عقل به حیطه نفس بکشاند و تا حد تابعی از حواس و تجارب زیستی انسان بکاهد. این مقالله در صدد است از یک سو با تعیین کمال وجودی به عنوان معیار درست برای تشخیص زیبایی در برابر معیار تناسب که برساخته ارسطو و پیروان اوست، و از سویی دیگر، معیارهایی چون میل، عادت، لذت و منفعت که نظریه استناد زیبایی به نفس انسان را موجب شده اند، رابطه این همانی زیبایی و وجود را اثبات کرده، از این رهگذر ثابت کند که سرچشمه زیبایی ذات اقدس اللهی است که خود، جمال مطلق است.
۱۷۷.

رابطه «نور حقیقی» و «نور مادی» بر اساسِ قاعده حقیقت و رقیقت(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: نور وجود نور مادی جسم حکمت اشراق حکمت متعالیه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۶۱ تعداد دانلود : ۴۵۱
اساسِ فلسفه شیخ اشراق نور و اساسِ فلسفه ملاصدرا وجود است؛ از نظرِ ملاصدرا وجود مورد نظرِ وی با نورِ اشراقی یکی است؛ حال آن که شیخ اشراق لااقل قسمی از وجوداتِ مصطلح یعنی همان اجسام را نور نمی نامد و از بین اجسام تنها به نور بودنِ نورِ حسی معتقد است؛ و همین نکته دشواری های بسیاری در یکی دانستنِ نورِ اشراقی با وجود صدرایی فراهم می آورد؛ تا این که صدرا می کوشد نسبت به هر دو بند سخنِ شیخ اشراق، موضع هایی اتخاذ کند؛ و راه حل هایی برای همراهی وی با دیدگاه خود ارایه دهد. حاصلِ سخنِ صدرا در به چالش کشیدنِ نظرِ شیخ اشراق این است که «یا همه اجسام بهره ای از نورانیت دارند و یا نورِ مادی هم نور نیست»؛ این مقاله با تقریرِ دیدگاه های شیخ اشراق و خوانش های ملاصدرا معتقد است با تکیه بر اصلِ «حقیقت و رقیقت» که مورد پذیرشِ ملاصدرا هم هست می توان نشان داد سخنِ شیخ اشراق در طرح نظامِ نوری سازگار است؛ بنابراین «هم می توان اجسام را ظلمانی دانست و هم نورِ مادی را نور».
۱۷۸.

هل بسیط و موجودیت ماهیت؛ صدرا در برابر میرداماد(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: وجود موجودیت هل بسیط هل مرکب وصف

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۲۴ تعداد دانلود : ۳۲۸
میرداماد در کتاب قبسات استدلالی علیه عینی بودن وصف وجود برای ماهیات تنظیم کرده است؛ به این ترتیب که اگر وجود وصفی عینی برای ماهیت باشد، تمایزی بین هل بسیط و هل مرکب از میان خواهد رفت. از طرفیمی دانیم که در باب چگونگی اتصاف ماهیت به وجود، ملاصدرا سه نظر متفاوت در آثار خود ارائه کرده است: نخست: اتصاف ماهیت به وجود تحلیلی است؛ دوم: رابطه ی بین ماهیت و وجود به نحو اتصاف نیست؛ و سوم: وجود متصف به ماهیت است. در این مقاله نشان داده خواهد شد که نظر نخست ملاصدرا در مقابل استدلال میرداماد نقض می شود. نظر دوم ملاصدرا همان نتیجه ی استدلال میرداماد است و با تحقق وجود در جهان (نظر خاص ملاصدرا در باب وجود) سازگار نیست؛ مگر اینکه نظر سوم ملاصدرا به آن افزوده شود. نظر سوم ملاصدرا مبتنی است بر تحقق وجود و تقدم وجود بر ماهیت (نظر خاص صدرا در باب وجود). ملاصدرا تنها با این فرض می تواند از عهده ی استدلال میرداماد برآید.
۱۷۹.

اصالت ماهیت و اعتباریت وجود از نگاه خیام (با تأکید بر قرائت سمنانی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خیام سمنانی ماهیت وجود اعتباریت عروض خارجی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۸۶ تعداد دانلود : ۳۹۴
حکیم عمر خیام با وجود آن که مشایی است، به دفاع از اصالت ماهیت و اعتباریت وجود پرداخته است .او اتصاف ماهیت به وصف وجود را به واسطه ی تعلق جعل به ماهیت می داند. این رأی شائبه ی نادیده گرفتن بخشی از تاریخ فلسفه را توسط تدوین کنندگان آن ایجاد می کند. سمنانی به دنبال نقد آرای ملاصدرا، سبزواری و آقا علی مدرس (دربرابر قرائت صدرایی) ضمن این که آغاز بحث اصالت وجود یا ماهیت را عصر خیام می داند، آرای او را در تأیید اصالت ماهیت و اعتباریت وجود، به همان معنای صدرایی بازخوانی نموده و استدلال های او را در اعتباریت وجود و اصالت ماهیت محکم دانسته است. این مقاله ضمن تبویب و تبیین نظر خیام بر مبنای قرائت سمنانی، قضاوت او را از این منظر، مطابق با نظر خیام بررسی و ارزیابی کرده است. این پژوهش، بنیادی و روش آن، ترکیبی از توصیف، تحلیل و تطبیق است. از نتایج این پژوهش آن است که روشن می سازد اولاً، شیخ اشراق در رأی اعتباریت وجود تحت تأثیر خیام بوده است. ثانیاً، برخلاف نظر سمنانی، خاستگاه مدعای اعتباریت وجود خیام، زیادت خارجی وجود بوده، نه آن که مقابل با اصالت وجود باشد و این اساس تمایز رأی خیام با میرداماد و ملاصدرا در این مسأله است.
۱۸۰.

مطالعه تطبیقی نفس در نظام فکری باباافضل کاشانی و ذهن در فلسفه دکارت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: باباافضل دکارت خودشناسی نفس ذهن آگاهی وجود

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۵۶ تعداد دانلود : ۵۸۳
دکارت به دلیل نوآوری های بسیارش در فلسفه، زبان زد است. او را به درستی پدر فلسفه جدید نامیده اند و آثارش را در گروه های فلسفه در همه دانشگاه های دنیا می خوانند؛ پیوسته درباره ابعاد گوناگون نظام فکری اش کتاب، مقاله، پایان نامه و رساله می نویسند و از جمله فیلسوفانی است که بر تمام جریان های فلسفی مهم در غرب از سده هفده تاکنون تأثیر نهاده است. او را در میان فیلسوفان پیش از خود، بیشتر با آگوستین سنجیده اند و در میان مکاتب فلسفی پیش از او، در برابر سنت ارسطویی مدرسی قرارش داده اند. در جهان اسلام نیز بیشتر از هر اندیشمندی، او را با غزالی سنجیده اند و کتاب تأملات در فلسفه اولای او را با المنقذمن الضلال مقایسه کرده اند.در این مقاله، کوشش شده تا نظام دکارتی را در کنار نظام فکری فیلسوف ایرانی گمنامی گذاشته شود که گرچه چندان نام ونشانی از او در میان نیست، در آنچه تا این اندازه مایه بلندآوازگی دکارت در تاریخ فلسفه غرب شده، سخنان تازه و نغز بسیاری دارد که دست کم فضل تقدم او را در این حوزه ها به خوبی نشان می دهد. گاه چنان شباهت شگفت انگیزی در سخنان او با آنچه دکارت چهار سده بعد بیان می کند، به چشم می خورد که این گمان را در خواننده برمی انگیزد که نکند دکارت یا پیشینیانش در سده های میانه و دوران نوزایی، آثار او را دیده یا خوانده اند. این فیلسوف، افضل الدین کاشانی معروف به باباافضل است که برخلاف جریان تفکر فلسفی در روزگار خویش، همه آثارش را به زبان فارسی ساده و آسان یابی به نگارش درآورده است. او نه تنها در زبان نگارش، بلکه در موضوع و هدف فلسفه ورزی نیز نوآوری های دارد که از این حیث در میان دیگر فیلسوفان مسلمان، شاید بی رقیب باشد.