مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۰۱.
۶۰۲.
۶۰۳.
۶۰۴.
۶۰۵.
۶۰۶.
۶۰۷.
۶۰۸.
۶۰۹.
۶۱۰.
۶۱۱.
۶۱۲.
تفسیر
منبع:
قضاوت سال ۱۵ زمستان ۱۳۹۴ شماره ۸۴
91 - 108
حوزه های تخصصی:
در این مقاله شیوه تفسیر غایت گرا بررسی می شود. این شیوه که در تفسیر متون حقوقی از جمله قانون و قرارداد کاربرد دارد ریشه در حقوق کامن لا داشته و به همین دلیل برای بررسی موضوع، بیشتر به حقوق انگلستان رجوع شده است. بر مبنای این شیوه تفسیر، قاضی باید به دنبال کشف اهداف یا ارزش های موردنظر قانونگذار از تصویب مقرره مذکور باشد. این شیوه تفسیری، در مقابله با شیوه تفسیر لفظی شکل گرفت و نسبت به شیوه تفسیر لفظی این مزیت را دارد که دارای انعطاف و پویایی است و به نسبت شیوه مذکور، جامع تر و دارای قدرت متقاعدکنندگی بیشتری می باشد. در تفسیر قانون و احراز قصد مقنن هم از معیارهای ذهنی و هم عینی استفاده می شود. اگر در مواردی نتوان به واکاوی ذهن مقنن پرداخت می توان به معیارهای عینی رجوع کرد؛ بدین صورت که قانونگذار را یک فرد معقول فرض کرد و اهداف کلّی نظام حقوقی نظیرعدالت را به وی منتسب کرد. پس از بررسی توصیفی تحلیلی موضوع به این نتیجه رسیده ایم که لزوم رعایت عدالت و انصاف ایجاب می کند که نظام قضایی و حقوقی ما نیز از شیوه تفسیر لفظی صرف به سمت این شیوه تفسیری حرکت کند.
جایگاه «تفسیر» و «تبیین» در علوم انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تبیین گرایی و تفسیرگرایی دو جریان عمده در علوم انسانی هستند که اختلافات فراوانی میان فیلسوفان علوم انسانی پدید آورده اند. این مسئله با تعابیر مختلفی از قبیل علت گرایی و دلیل گرایی، علت کاوی و معناکاوی، قانون محوری و قاعده محوری و امثال آن بیان شده است. قرائت های مختلفی از جایگاه و رابطه این دو در علوم انسانی ارائه شده است. مسئله اصلی مقاله حاضر این است که آیا این ها دو کارکرد متعارض هستند یا دو کارکرد مستقل؟ یا اینکه یکی به دیگری قابل تحویل است؟ به تعبیر دیگر، آیا پذیرش تبیین در علوم انسانی ملازم با انکار تفسیر و بالعکس دفاع از تفسیر ملازم با انکار تبیین است؟ یا آنکه برای داشتن فهمی واقع بینانه از کنش های انسانی به هر دو نیاز داریم؟ در این نوشتار به روش تحلیلی و فلسفی ضمن نقد سه دیدگاه «عینیت تفسیر و تبیین»، «تبیین به جای تفسیر» و «تفسیر به جای تبیین»، از ایده ضرورت هر دو کارکرد برای کشف حقیقت و دسترسی به واقعیت در مطالعات کنش های انسانی دفاع کردیم و نشان دادیم که هیچ یک از این دو نمی تواند ما را از دیگری بی نیاز کند.
شاخص های فکری یهود صهیونیسم در تفسیر الکاشف شیخ محمدجواد مغنیه و دلالت های تربیتی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در مسائل تعلیم و تربیت اسلامی سال ۳۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۲
109 - 138
حوزه های تخصصی:
در عصر حاضر بررسی و شناخت قوم یهود و به تبع آن صهیونیسم به دلیل آسیب هایی که به اسلام روا داشته اند داری ضرورت انکارناپذیر می باشند و نپرداختن به این واقعیت باعث بروز شبهه و غفلت از اهداف صهیونیسم است. از سویی پیچیدگی های متعدد فرهنگی، اجتماعی و نژادی این قوم، شناخت مبنایی آن را فقط از طریق آیات وحی ممکن نموده است. ازاین رو هدف پژوهش حاضر بررسی شاخص های فکری یهود صهیونیسم در تفسیر الکاشف شیخ محمدجواد مغنیه می باشد. این پژوهش از نوع هدف کاربردی و روش تحقق آن توصیفی تحلیل و جمع آوری اطلاعات پژوهش به صورت کتابخانه ای می باشد. نتایج این بررسی نشان داد که شاخص های فکری یهود صهیونیسم شامل جمود فکری، کتمان حقایق، جهل و بینش محدود را شامل می شود. با بررسی پیشینه و یافته های پژوهش و همچنین بررسی آیات مورد نظر با تکیه بر تفسیر الکاشف می توان به این نتیجه رسید که یهود صهیونیسم وارث همان افکار یهود زمان پیامبر و حضرت موسی (ع) هستند، در کشورهای اسلامی همواره به دنبال مطامع دنیوی و رسیدن به جاه و مقام و قدرت سیاسی بوده و برای نیل به این اهداف از هیچ ظلم و ستمی فروگذار نمی باشند.
واکاوی مبانی نقلی اعتقاد به تأثیر آیه «وَ اِن یَکاد» برای دفع چشم زخم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه معارف قرآنی (آفاق دین) سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۲شماره ۵۵
181 - 213
حوزه های تخصصی:
آخرین آیات سوره قلم از مشهورترین آیات بین مردم است که به آیه «وان یکاد» مشهور است. شهرت و رواج این آیه در بین مردم بیشتر از آن جهت است که به عنوان حرزی در برابر چشم زخم شناخته شده است. در این نوشتار به ریشه یابی این باور پرداخته شده است. در منابع اهل سنت روایتی به نقل از کلبی گزارش شده که نشان می دهد در پی تلاش مشرکان برای آسیب رساندن به پیامبر از طریق چشم زخم این آیه نازل شد. این شان نزول باعث شده بیشتر مفسران نیز این آیه را مرتبط با چشم زخم بدانند در حالی که این روایت معتبر نیست و روایات صحیحی در منابع شیعی نزول این آیات را مرتبط با موضوع امامت دانسته اند. برخی از مفسران منظور از آیه را نگاه از روی خشم و دشمنی دانسته و ارتباط آیه با مسأله چشم زخم را انکار کرده اند. از سویی هیچ روایت و دلیل معتبری که نشان دهد این آیه برای دفع چشم زخم مؤثر است یافت نشد، تنها مستند این باور قول حسن بصری است که به پیامبر(ص) منتسب نشده و احتمالا برداشت او از آیه بوده است و در برخی منابع متاخر شیعه به اشتباه به امام حسن(ع) منتسب شده است.
شرح فقراتی از دعای افتتاح قرآن با قرآن با تأکید بر مراتب شنیداری و دیداری آیات
منبع:
تفسیرپژوهی سال ۱۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۰
253 - 279
حوزه های تخصصی:
هدف از نگارش این مقاله، شرح فقراتی از دعای افتتاح قرآن کریم با تأکید بر مراتب شنیداری و دیداری در حین قرائت کلام الهی است. روش پژوهش، توصیفی بوده و نوع جمع آوری و تحلیل داده ها، کتابخانه ای با استناد به آیات الهی و برخی از روایات می باشد. یافته ها، تلاوت سخن خدا، به منزله ی گفتگو با خالق، علاوه بر گفتار، جنبه ی شنیداری نیز داشته و آیاتش، چون تجلی حق تعالی به پشتوانه ی حاملان و حافظان کلام الهی و پیامی زنده است که جنبه ی دیداری هم دارد. در نتیجه در تلاوت قرآن با درجات شنیدن سخن از زبان پیامبر (ص)، تا شنیدن از فرشته وحی و سروش الهی و عدم غفلت و خود را در محضر کلام خدا دیدن همراه با نگاه بصیرت افزا و باز شدن چشم دل و عیان شدن حقایق اشیاء و جلوه های اسماء الهی مواجه می شویم.
تفسیر تطبیقی آیه «لسان قوم»(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
خالق حکیم خلقتی که بر خلق آن افتخار نموده است، آن را رها نگذاشته بلکه برای هدایت آن چنان نظام احسن تدارک دیده که اولین انسان مرد روی ارض را هادی قرار داده است و همین طور به طبق نیاز های زمانی و مکانی صحف آسمانی برای هدایت بشر نازل فرموده است. چون واجب الوجود از اعضا و جوارح منزه و مبراه است و روی زمین برای تفاهم و ارتباط زبان واحدی وجود نداشته بلکه زبان تکلم با لهجه های مختلف زیاد بود، سؤال مطرح می شود که این صحایف آسمانی به کدام زبان نازل می شد؟ جواب این سؤال در آیه ۴ سوره ابراهیم «وَ مَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلَّا بِلِسَانِ قَوْمِهِ لِیُبَیِّنَ لهَمْ». با صراحت مرقوم می باشد. پاسخ این سؤال به این علت ضرورت دارد که آن دسته از بنی نوع انسانی که بعد از نزول کتب آسمانی و بعد از زمان رسل به دنیا آمدند و می خواهند از معانی و مراد جدی خدای تعالی را با دقت به دست بیاورند، باید به زبان و فرهنگ نزول کتب آسمانی مراجعه کنند. در این مقاله تفسیر این آیه به صورت تطبیقی و با روش کتابخانه ای موردبررسی قرارگرفته و درنتیجه بین مفسران فریقین پنج آرای مهم درباره این تفسیر بیان شده است و دیدگاه «ارسال رسل با آشنایی به زبان و فرهنگ قوم» با توجه به ظاهر این آیت و تاریخ انبیاء نزدیک تر و قوی به نظر می رسد.
نگاهی تاریخی به مقوله فهم متون و نقش آن در فهم آینده پژوهانه از متون وحیانی
منبع:
الاهیات قرآنی سال ۱۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۹
73 - 100
حوزه های تخصصی:
فهم آینده پژوهانه را می توان به اجمال فهم قرآن مجید در خارج از بافت و زمان نزول تعریف کرد. این فهم و چگونگیِ شکل گیری آن در درون آدمی، از اهمیت به سزایی برخوردار می شود. فهم، بیشتر حالتی برون دینی دارد و مترداف با هرمنوتیک است. حال آن که تفسیر و یا تأویل، بیشتر حالتی درون دینی دارند و بر پایه پیش فرض های کلامی– الاهیاتی جلو می روند. هدف این مقاله بررسی نقش رویکردهای فهم متون، بر فهم متون وحیانی است. سوال اصلی تحقیق این است که نقش دیدگاه های مختلف فهم متون، بر فهم متون وحیانی از جمله قرآن کریم چیست؟
روش پژوهش، تحلیل محتوای متون مرتبط با مسئله تحقیق است. ابتدا نحله های فکری درخصوص فهم متون، در سه مقطع هرمنوتیک باستان، هرمنوتیک میانی و هرمنوتیک متأخر مورد بررسی قرار گرفته اند. اگرچه خاستگاه و دغدغه نحله های فکری گوناگون بر روی انجیل بوده است، اما می توان رگه هایی از شباهت ها میان برخی از فهم های آینده پژوهانه از قرآن مجید را با نحله هرمنوتیک باستان یافت که در آن متن هم چنان وزن قابل تأملی دارد. در هرمنوتیک میانه و با شکل گیری رنسانس و تغییراتی که در برداشت از انسان پدید آمده است، این انسان به ما هو انسان است که می باید آن چه مد نظر مؤلف است را بیرون کشد.
در هرمنوتیک فلسفی، انسان برپایه دغدغه ها، پیش فرض ها و پیش فهم هایی که دارد با متن وارد گفتگو می شود. از آن جا که ساحت وجودی انسان ها می تواند در طول زندگی تغییراتی کند، در عمل باید گفت که یا نمی توان فهم آینده پژوهانه ای را از متن وحیانی متصور شد و یا آن که باید آن را در زمان حال تعریف کرد که از فردی به فرد دیگر و حتی در طول آن زمان برای آن شخص نیز متفاوت باشد. لذا فهم آینده پژوهانه از قرآن مجید، تابعی از زمان و شرایطی خواهد شد که انسان در آن قرار دارد و به نظر می رسد این شیوه از فهم، با جاودانگی معارف قرآن سازگار نیست.
معناشناسی و موارد کاربرد واژه «تأویل» در روایات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم حدیث سال ۲۴ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۹۳)
3 - 22
حوزه های تخصصی:
مسأله اصلی این مقاله، بررسی کاربردهای واژه «تأویل» در روایات اهل بیت: است و از باب مقدمه و برای تسهیل در مقایسه اصطلاحات مختلف این واژه، معنای لغوی آن و همچنین معانی اصطلاحی آن در تفسیر، کلام و عرفان نیز مورد توجه قرار گرفته است. روش مورد استفاده در آن، توصیفی – تحلیلی است و هدف، ره یابی به معانی دقیق واژگان قرآنی و روایی. «تأویل» در روایات به معنای رویا، برخی از افعال همچون نماز و ... و همچنین درباره قرآن به کار رفته است. از جمله یافته های مهم این پژوهش آن است که اولاً واژه «تأویل» در روایات، در بسیاری از موارد، در برابر «تنزیل» استفاده می شود؛ ثانیاً هرگز به معنای «معنای مخالف ظاهر» - که در السنه متأخران شیوع یافته - استفاده نشده است؛ ثالثاً «معانی باطنی آیات» و همچنین «مصادیق دیگری غیر از مصادیق شأن نزولی» از جمله مهم ترین کاربردهای روایی واژه «تأویل» محسوب می شوند.
نقد عقیده اخباریان با قواعد برآمده از روایات تفسیر عصری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم حدیث سال ۲۵ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۹۵)
88 - 113
حوزه های تخصصی:
برخی عالمان شیعی - که به اخباریان معروف اند - عقاید مختلفی درباره آیات و روایات دارند. یکی از باورهای شان این است که منکر حجیت همه آیات اند و استدلال به قرآن را مشروط به در دست داشتن تأییدی از سوی اهل بیت: می دانند و تفسیر قرآن را مخصوص اهل بیت: می دانند. در رد باور آن ها، استدلال ها و کتب زیادی نوشته شده است، اما برآیند این مقاله، یکی از بهترین نقدهای این عقیده اخباریان محسوب می شود.در این مقاله با تکیه بر روایات تفسیر عصری و اثبات عصری بودن آن ها، به استخراج قواعد برآمده از آن ها پرداخته شده است. این قواعد عبارت اند از: لزوم پیوند تفسیر با قواعد زبان شناختی عربی، لزوم پیوند تفسیر با دیگر آیات قرآن، لزوم اعمال قواعد علوم قرآنی در تفسیر - که ارجاع متشابهات به محکمات، و لزوم توجه به زمان نزول آیات از جمله مکی و مدنی بودن آن ها از مصادیق این قاعده است -، لزوم استفاده از قرینه روایات اهل بیت:، عدم جواز تأویل به مصداق یا ذکر بطون برای آیات و لزوم استفاده از عقل و قوانین عقلی در تفسیر.از رهگذر این قواعد نتیجه می گیریم که اهل بیت: به وسیله اشاره به این قواعد تفسیری، راه را برای تفسیر قاعده مند دیگران نیز بازکرده اند.
ظرفیت ادعیه اهل بیت در مبانی انسان شناختی علوم انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امتیاز ادعیه نسبت به سایر سخنان اهل بیت(ع) را می توان در سه محور گستردگی مخاطبان، غنای محتوا و ظرفیت سازی در تفسیر قرآن کریم ملاحظه کرد. هدف: در این پژوهش تلاش شد دلالتهای ادعیه اهل بیت(ع) در رابطه با تعریف انسان و کشف و تبیین مبانی انسان شناختی علوم انسانی استخراج و بررسی شود. روش: این مقاله با اتخاذ روش توصیفی تحلیلی اثبات می کند که دسته ای از مبانی انسان شناختی علوم انسانی را می توان از نفس صدور فعل دعا از انسان و اینکه نوع انسانی با مقوله ای به نام دعا با خدا ارتباط برقرار می کند، استنباط کرد. دسته ای دیگر از مبانی نیز با اتخاذ همین روش، از محتوا و مضامین ادعیه قابل استخراج اند. یافته ها و نتیجه گیری: با تحلیل مضامین و محتوای ادعیه، مهم ترین مبانی انسان شناختی علوم انسانی؛ یعنی مبنای تألّه، مبنای مسئولیت، مبنای امانتداری انسان در برابر خدا، مبنای تربیت پذیری انسان و مبنای کثرت و اختلاف انسانها و حالات آنان، استخراج شد.
تحولات نظریه اعتباریات پس از علامه طباطبایی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۶
70 - 89
حوزه های تخصصی:
نظریه اعتباریات علامه طباطبایی از ظرفیت های فراوانی در حل مسائل دانش فقه، اصول فقه، اخلاق، علوم اجتماعی، فلسفه و مابعدالطبیعه برخوردار است. ظرفیت های فراوان این نظریه، آن را در کانون توجه اندیشمندان پس از علامه طباطبایی قرار داده و بحث و گفت وگوهای وسیعی پیرامون آن شکل گرفته است. این بحث ها پیامدهایی برای این نظریه در پی داشته اند.از سویی با نقد، نقاط ضعف این نظریه را نمایان کرده و از آنها کاسته اند و در نتیجه به پویایی و تکامل آن تداوم بخشیده اند. اما از سوی دیگر، تصویری نامتوازن از این نظریه ارائه کرده و بخش هایی از آن را مورد توجه قرار داده و از دیگر بخش ها و ظرفیت های فراوان آن غفلت کرده اند. در نهایت هم تفاسیری از نظریه اعتباریات ارائه کرده اند که فهم این نظریه را در دهه های کنونی به مخاطره انداخته و این سؤال را به طور جدی طرح کرده است که نظریه اعتباریات علامه طباطبایی به راستی منطبق با کدام یک از این تفاسیر است؟نوشتار پیش رو به توصیف تحولات نظریه اعتباریات روی آورده، و این توصیف را در دو بخش نقدها و تفاسیر دنبال کرده است.
گونه های کارکرد «مَثَل» در آیات قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خداوند در قرآن شیوه های متنوعی را برای هدایت انسان ها اختیار کرده است، از جمله آن ها بهره گیری از «مَثَل» است؛ به طوری که در مجموع آیات مکی و مدنی 80 بار به کار رفته است. اگر چه می توان معنای واحدی برای ریشه این واژه پی جویی کرد، مع ذلک ساختار و سیاق های متنوعی که در آن ها به کار رفته، از کارکردهای مختلف آن حکایت دارد، لذا این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی به بررسی کارکردهای «مَثَل» در آیات قرآن کریم پرداخته است. طبق یافته های تحقیق، 80 «مَثَل» مستعمل در قرآن، پنج کارکرد دارد: 1- «مِثال»: در هر آیه ای که ترکیب «ضرب»(یا صرّف) و «مَثَل» به کار رفته است، آن آیه در پی بیان یک مثال و توضیح ساده تر قاعده ای است که در دیگر آیات قرآن به کار رفته است که خود به دو دسته قابل تقسیم بندی هست: الف) مثال هایی که خداوند زده است، ب) مثال هایی که مشرکان زده اند، 2- «تمثیل»: هرگاه «مَثَل» به همراه «کاف» باشد، معنای تمثیل و تشبیه خواهد داشت، 3 و 4 و 5- «وصف»، «عبرت پذیری» و «آیه» در پرتو سیاق آیات، سه کارکرد اخیر با استفاده از سیاقی که «مَثَل» در آن ها قرار دارند، به دست آمده است.