مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۸۱.
۱۸۲.
۱۸۳.
۱۸۴.
۱۸۵.
۱۸۶.
۱۸۷.
۱۸۸.
۱۸۹.
۱۹۰.
۱۹۱.
۱۹۲.
۱۹۳.
۱۹۴.
۱۹۵.
۱۹۶.
۱۹۷.
۱۹۸.
۱۹۹.
۲۰۰.
شاهنامه فردوسی
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۰ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۴۲
71 - 94
حوزه های تخصصی:
موضوع این پژوهش «بررسی و تحلیل کنایه در شاهنامه فردوسی» است. هدف نویسنده از آن پاسخ به این سؤال بوده که: «کنایه و ابعاد هنری و بلاغی آن در ذهن و زبان فردوسی کدام است؟» روش جستار در این نوشته، تحلیل محتوا با ابزار کتابخانه ای بوده است. نتیجه این تحقیق نشان می دهد که سخنوری چون فردوسی در خلق و ابداع کنایه های عام و خاص تبحّر بسیار داشته زیرا او از ابعاد کلامی و بلاغی و ویژگی تصویر آفرینی کنایه، هوشمندانه با خبر بوده است و از این رو در شاهنامه به آفرینش کنایه های عام یا استعاره های مرکّب جذّاب پرداخته و انواع کنایه های خاص از قبیل: تلویح، ایما، رمز و کنایه فعلی را در بخش حماسی برای فارسی زبانان به یادگار گذاشته است. کنایه های بی بدیلی چون: «نهالی به دوزخ فرستادن»، «گاو کسی در چرم بودن» ، «سَرِ تیغِ کسی نیام را ندیدن». همچنین نقد و تحلیل آثار بَلاغی و تصویر آفرین کنایه در شاهنامه در 16 عنوانِ مستند به کتب بَلاغی دستِ اَوَّل و ذکر تمام شواهد از متن شاهنامه، خود از یافته های علمی و پژوهشی این مقاله است و شرح مبانی کنایه با استناد به نظریه «تَرکِ تصریح» خود از دست آورد های بدیع و دست اوّل است که برای نخستین بار در آن بیان شده است.
بررسی روایت نقّالان از داستان رستم و اسفندیار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۱ بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۴
241 - 263
حوزه های تخصصی:
طومارهای نقالی یکی از اجزای مهم ادبیات داستانی عامه هستند. طومار متن مکتوبی است که به دست نقالان استاد تدوین می شده و خود و نیز شاگردانشان براساس آن «داستان می زده اند». از لحاظ محتوا و مضمون، طومار شامل اجزای زیر بوده است: داستان های شاهنامه (معمولاً از آغاز تا پایان داستان بهمن)؛ بخش هایی از منظومه های پهلوانی (ادامه شاهنامه مانند گرشاسپ نامه، سام نامه، بهمن نامه، برزونامه، بانوگشسپ نامه، فرامرزنامه و جز این ها)؛ برخی روایت های شفاهی اصیل از داستان های حماسی و پهلوانی که از دیرباز در کنار روایت های مکتوب میان مردم رایج بوده و به دست پیشینیان مکتوب نشده است و سرانجام داستان هایی که برساخته برخی مؤلفان خوش ذوق طومارها یا اسلاف آنها بوده است. در این مقاله، ضمن مروری کوتاه بر پیشینه هنر نقّالی، به بررسی داستان رستم و اسفندیار از منظر نقّالان و راویان پرداخته و وجوه اختلاف و اشتراک آن را برشمرده ایم. در روایت های نقّالان، برداشت های شخصی و یا جمعی برآمده از آرزوها و آرمان ها نمود می یابد و به هسته اصلی داستان گره می خورد. در نتیجه این گره خوردگی، نقّالان شاهنامه آنچه هست را به آنچه که باید باشد و یا آرزو می کنند که باشد مبدّل می سازند و بر پیکره اصلی داست ان می افزایند.
مقایسه تطبیقی متن و نگاره در شاهنامه صفوی W602 والترز(درآوردن رستم، بیژن را از چاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال سیزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۴۹
195 - 217
حوزه های تخصصی:
«شاهنامه w602 والترز» یکی از نسخ مصور عصر صفوی است که دارای نگاره هایی از صحنه های بزم و رزم، سرگذشت شاهان و پهلوانان و داستان های عاشقانه است. از جمله داستان های عاشقانه سرگذشت بیژن و منیژه و گرفتاری بیژن به چاه اندرون می باشد. ظرافت و زیبایی این نقاشی نگارنده را بر آن داشت که تصویرآفرینی و پیوستگی آن را بر اساس روش توصیفی- تحلیلی و مطالعات کتابخانه ای، با متن «شاهنامه» تحلیل نماید و به این پرسش ها پاسخ دهند که: الف) متن «شاهنامه» بر کار هنرمند تا چه اندازه تأثیرگذار بوده است؟ ب) هنرمند تا چه حدی خود را مجاز به اعمال سلیقه شخصی می دیده است؟ نگارندگان بر این فرض است که هنرمند در این مجلس و سایر نگاره های نسخه، اتکای صرف به متن «شاهنامه» نداشته و هنر خویش را تا حدی مستقل از متن به اجرا درآورده است. بررسی ها نشان می دهد که از مجموع 24 ویژگی کلی، 10 مورد اشتراک و 14 مورد افتراق بین متن و تصویر دیده می شود.
انسان گرایی فردوسی؛ احیای اندیشه ایرانشهری و پایان سکوت فرهنگ ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۵۱
261 - 282
حوزه های تخصصی:
هویت و شخصیت هر ملتی در پرتو فرهنگ غنی و مترقی آن نهفته است. بنابراین اگر بیگانه ای بخواهد ملتی را از نظر سیاسی اجتماعی زمین گیر کند، آسان ترین راه اش هجوم به فرهنگ آن ملت است، زیرا با هجوم فرهنگی، آن ملت استحاله فرهنگی می شود و هویت و شخصیت خود را از دست می دهد. جامعه شناسان فرهنگ را دارای سه جنبه شناختی، مادی(فنی) و سازمانی می دانند که جنبه شناختی عبارت است از باورداشت ها، اسطوره ها، ایدئولوژی ها، ارزش ها، رویکردها و دانش. فرهنگ را نیز، آداب و رسوم، عرف ها، قوانین و نقش هایی که با پایگاه های گوناگون یک فرهنگ هم بسته اند تشکیل می دهند. از همین منظر «شاهنامه» اثری است که در عهد سامانی ایرانیان را به بازسازی افکار ملی و خودشناسی ساسانی هدایت کرد و ایرانیان را به احیای مقام و مرتبه انسان به منظور خودشناسی و استقلال ملی، دعوت نمود. استقلالی که ساسانیان را بر آن داشت تا مناطق تحت سیطره خود را ایرانشهر بخوانند. پژوهش حاضر با بررسی کوتاهی در تاریخ ایران بعد از حمله اعراب به گرایش فردوسی برای تنظیم اثری چون «شاهنامه» در احیای فرهنگ و هویت ایرانی پرداخته است، تا نوع خاصی از انسان گرایی(اومانیسم) که در آن انسان کنش گر اصلی است و جای اسطوره ها را می گیرد و در جدال با ابرانسان ها، برای برپایی داد و خیر و نیکی پیروز می گردد را آشکار سازد.
بررسی و تطبیق دین و دنیا و جلوه های آن از منظر شاهنامه و کشف الأسرار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۷
561 - 581
حوزه های تخصصی:
ضرورت دین در عصر ما بیش از هر عصر دیگری احساس می شود و آدمیان گاه در اثر توجه بیش از حد به دنیا از آخرت دور مانده اند و گاه در اثر رویکرد به سوی آخرت دنیای خود را تباه ساخته اند. در این مقاله کوشش بر این بوده است. طبق گفته های «شاهنامه» فردوسی و «کشف الأسرار» میبدی به خصوصیات دین و دنیا پی ببریم و این دو اثر گرانسنگ بدون هیچ گونه طرفداری و عناد مورد مطالعه و بررسی قرار گیرد و هدف تنها درک دقیق وکشف چهره واقعی دنیا در نظر این بزرگان بوده است. با توجه به وسعت ادبیات حماسی و عرفانی حق مطلب را ادا کردن کار سختی است. فردوسی و میبدی هر دو معتقدند به جهانی که همه چیزش چون باد در گذر است نبایستی دل بست. میبدی معتقد است مال و حیات و عمر طولانی از مظاهری است که انسان را از آخرت بازمی دارد ولی فردوسی می گوید دنیا آغازش گنج و پایانش رنج است و دنیایی را به تصویر می کشد که سراسر درس عبرت است.
بررسی «من» و «منِ اجتماعی» در هویت زنان بخش پهلوانی شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۳ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
585 - 601
حوزه های تخصصی:
هویت، تصویری ذهنی جهت شناخت است و می توان آن را در ویژگی هایی که به هر فرد تشخّص می دهند، یافت. بررسی هویت زنان موضوع کنکاش پژوهشگران مختلفی بوده است. شاهنامه فردوسی از این رو که دربردارنده بخش عمده ای از میراث فرهنگی و اجتماعی ایرانیان است، منبع مناسبی برای بررسی هویت زنان است. متن پژوهش شاهنامه فردوسی تصحیح جلال خالقی مطلق است. روش تحقیق، کیفی و فنّ مورد استفاده، تحلیل محتوا و چارچوب تحقیق، مدل مفهومی است. از دو مفهوم بنیادی «من» و «منِ اجتماعی» برای تحلیل کنش های زنان در شاهنامه استفاده شده است. این پژوهش نشان می دهد که هویت یابی زنان در شاهنامه، نتیجه برتری «من» در خودشان است. در کنش های تمام شخصیت های مورد مطالعه جز سیندخت، من از منِ اجتماعی آشکارتر است. آنجا که بحث انتخاب یا تصمیم گیری است، کنش هایی از زنان سرمی زند که چه بسا در همان لحظه از تفاوت آن آگاه نیستند و وقتی خلاف هنجارها و انتظارات جامعه رفتار می کنند، «من» آشکار می شود. بروز همین کنش های متفاوت و هنجارشکنی هاست که باعث تشخص و فردیت آنان می شود. جسارت در عشق، شجاعت، جنگاوری، خردمندی و سیاست از ویژگی های هویت بخشِ زنان در بخش پهلوانی شاهنامه فردوسی به شمارمی رود.
خوانش روایت کین خواهی کیخسرو، درکاشی نگاره زرین فام ایلخانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقاشی زرین فام ازجمله فنونی است که بستر بسیار خوبی برای نقاشی روی بوم سرامیک لعابدار را فراهم کرده است. دوران ایلخانی به عنوان اوج شکوفایی نقاشی زرین فام مطرح است. آثار بی شماری روی انواع کاشی و کتیبه و ظروف با تکنیک زرین فام نقاشی شده اند. خوانش و فهم بسیاری از این آثار همچنان بررسی و مطالعه نشده است و جای پژوهش بسیاری را می طلبد. این آثار داری مضامین مختلف مذهبی، ادبی، ملی و ... هستند. داستان های ادبی همواره منبع الهام هنرمندان در پیوند با ادبیات در دوران اسلامی بوده اند. شاهنامه فردوسی تألیف قرن چهارم ه .ق ازجمله منابعی است که هنرمندان، بخش های مختلف شاهنامه را در آثارشان بازتاب داده اند. از این رو، در این پژوهش تلاش شده است تا یک اثر زرین فام متعلق به دوره ایلخانی، مورد تحلیل قرار گیرد. در این پژوهش، برای پاسخ به این پرسش که «نقاشی این اثر بیانگر چه مضمونی است؟ و روایتگر چیست؟» تلاش می شود تا با بررسی و شرح تصاویر اثر، در تطبیق آن با متن اشعار فردوسی، به خوانش روایی کاشی نگاره پرداخته شود. روش این مقاله توصیفی-تحلیلی است و گِردآوری مطالب میدانی و کتابخانه ای است. نتایج نشان می دهد این کاشی نگاره زرین فام دارای مضمون ادبی و برگرفته از داستان نبرد کِی خسرو با افراسیاب در شاهنامه فردوسی است و نقاش اثر، به صورتی خلاقانه بخشی از این داستان را به تصویر کشیده است. در انتهای کتیبه آن سال، ساخت کاشی به سال 661 ه .ق ذکر شده است. یکی از ویژگی های خلق آثار ادبی در کاشی کاری اماکن مقدس، انتقال روایات به مخاطبان است به گونه ای که با نشان دادن تصاویری از مفاهیم شجاعت، آزادگی، رنج، رشادت، شرارت و عدالت؛ برای پندگرفتن مخاطبان است تا واکنش بیننده را برانگیزانَد و آن ها را به تأمل وادارد .
مقایسه ساختاری و محتوایی مقدمه داستان بیژن و منیژه با مقدمه رستم و اسفندیار در شاهنامه
منبع:
نقد، تحلیل و زیبایی شناسی متون سال ششم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۹
116 - 137
حوزه های تخصصی:
در این مقاله به بررسی تفاوت ها و اشتراکات ساختاری و محتوایی مقدمه های دو داستان بیژن و منیژه و رستم و اسفندیار در شاهنامه فردوسی پرداخته می شود. هدف از این مقاله پی بردن به این نکته است که با وجود تمایزِ داستان رزمی-تراژدی رستم و اسفندیار با داستان عاشقانه بیژن و منیژه؛ چرا فردوسی برخی واژه ها، ترکیبات و مفاهیم در مقدمه این داستان ها را به صورت مشابه و نزدیک به هم به کار برده است. مسأله اتفاقی بودن یا هدف مند بودن این اشتراکات؛ نگاهِ ویژه به سبک و علاقه مندی فردوسی به مضامین و موضوعات به کاربرده در درآمدهای این دو داستان و نیز دستیابی به چند دلیل برجسته درباره ماندگاری ابیات این مقدمه های داستانی از فرضیات مطرح شده در این پژوهش است. در این مقاله به روش تحلیل بنیادی و مقایسه کمی و کیفی به کمک منابع موجود کتابخانه ای سعی شده است تا ابعاد مختلف موضوع، واکاوی شود. پس از مقدمه و کلیات کار و بیان مسأله و پیشینه پژوهش، تحلیل و بررسی مجزای هر مقدمه با شرح و تفسیر مختصری از ابیات آمده است. در ادامه وجوه تمایز و شباهت این دو مقدمه بیان شده است. در پایان بحث نیز ضمن پاسخ به مسائل و فرضیه های طرح شده، درمی یابیم که با وجود تفاوت های چندبُعدی این دو مقدمه؛ فردوسی احتمالاً به دلایلی همچون ایجاد انگیزه و جذب مخاطب، استقلال محتوایی در درآمدهای داستانی و تازگی و دوری از کهنگی سخن در هر برهه از زمان، به سرودن مقدمه های شاهنامه با وجوه اشتراکی قابل تأمل همت گماشته است.
بررسی وجهیت براساس نظریه پالمر در سه داستان «پادشاهی فریدون»، «رستم و اسفندیار» و «پادشاهی یزدگرد»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وجهیت مقوله ای دستوری معناشناسی است که عملکرد آن، نشان دادن جهان واقع و غیرواقع است. وجهیت بیان عقاید و واقعیت های ذهنی گوینده درباره گزاره و ارزیابی محتوای آن است. فرانک رابرت پالمر از معناشناسانی است که وجهیت را در دو شاخه «گزاره ای» و «رویدادی» بررسی کرده است. وجهیت گزاره ای شامل دو وجهیت «معرفتی» و «گواه نمایی» و وجهیت رویدادی شامل وجهیت «بایدی» و «توانمندی» است. هر زبان برای انتقال مفاهیم مختلفِ وجهی از سازوکارهای مختلفی استفاده می کند که توجه به آن از مقوله های مهم دستوری و معناشناسی است. با درنظرگرفتن این موضوع، در این پژوهش برآنیم تا علاوه بر توجه به بافت و معنا، «نشانگرها و ساخت های زبانی وجهی» را در سه داستان «پادشاهی فریدون»، «رستم و اسفندیار» و «پادشاهی یزدگرد» براساس نظریه پالمر بررسی کنیم. حالت های مختلف وجهیت عبارت است از: شک و تردید، اطمینان، شرط، انواع گزارش، الزام و اجبار، تعهد و تهدید، آرزوها، ترس ها و پیش فرض ها، جملات پرسشی و منفی، تضمین و تأکید در ساخت هایی مانند افعال شناختی و ادراکی، حروف، صفت، قید، کنایه و جملاتی که بیانگر یک مفهوم کلی و پذیرفتنی هستند، مانند ضرب المثل ها. در این میان، توجه به فضاسازی برای القای مفاهیم وجهی نیز مهم است.
گفتمان کاوی داستان فریدون و ضحاک برپایه تاریخ گرایی نوین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقد ادبی واکاوی لایه های معنایی متن برپایه نظریه هایی است که بیشتر، از حوزه های دیگر علوم انسانی گرفته شده است. یکی از تازه ترین نظریه ها در این زمینه تاریخ گرایی نوین است که در اواخر دهه هفتاد و اوایل دهه هشتاد میلادی، استیون گرینبلَت آن را پایه گذاری کرد. برخلاف تاریخ گرایی سنتی که از تأثیر یک سویه تاریخ بر ادبیات سخن می گوید، تاریخ گرایی نوین به تأثیر متقابل ادبیات و تاریخ بر یکدیگر باور دارد. این پژوهش داستان فریدون و ضحاک را برپایه تاریخ گرایی نوین و با تکیه بر مطالعات کتابخانه ای و اسنادی، با رویکردی توصیفی تحلیلی بررسی و تحلیل و معنای تازه ای از آن ارائه کرده است. دستاورد پژوهش نشان می دهد که کشمکش گفتمان ایرانی (فریدون و کاوه) با گفتمان انیرانی در این داستان بر سر قدرت است که سرانجام به غلبه گفتمان ایرانی می انجامد. شخصیت های این داستان هریک نماینده گفتمانی در جامعه داستان هستند. در آغاز، گفتمان انیرانی گفتمان مسلّط و در قدرت، و گفتمان ایرانی در حاشیه و خارج از قدرت است؛ اما در پایان داستان، وضعیت دگرگون می شود. پیرنگ داستان حاصل کشمکش گفتمان ایرانی و انیرانی بر سر قدرت است.
بررسی تحلیلی ضبط و گزارش برخی از ابیات بحث انگیز شاهنامه (از داستان بهمن تا یزدگرد شهریار)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شاهنامه فردوسی، بزرگ ترین حماسه ملی ایران است که علی رغم روساخت ساده و زودیابش، متنی دشوار و دیریاب است و از همین رو با وجود شرح های متعدد و مقالات مستقل در تبیین برخی ابهامات آن، هنوز هم ضبط بسیاری از ابیات، مورد تردید است و هم گزارش شارحان درباره برخی از بیت ها پذیرفتنی نمی نماید. در این جستار، نگارندگان با واکاوی برخی از بیت های شاهنامه ویراسته جلال خالقی مطلق، دریافتند نارسایی ها و ابهاماتی که در شرح برخی از ابیات دیده می شود یا از عدم توجّه کافی به بافت متن ناشی شده و یا ناشی از ضبط نادرست بیت است. از این رو، در این جستار، ابتدا با تکیه بر متن شاهنامه و یاری گرفتن از ذهن و زبان فردوسی و سپس با غور در منابع برون متنی و مقایسه و نقد گزارش های شارحان در کتب و مقالات مرتبط، ضبط و گزارش چند بیت مورد بررسی انتقادی قرارگرفته و پس از بیان کاستی ها، نویسش، خوانش یا گزارش موجّه تر و درخورتری برای ابیات پیشنهاد شده است.
بررسی شخصیت های نمادین داستان نبرد بزرگ کیخسرو با رویکرد روان شناختی کارل گوستاو یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شخصیت مجموعه ای از صفات روانشناسی است و صفات روانشناسی ویژگی هایی هستند که تفاوت ها و شباهت های روان افراد با یکدیگر را بیان می کند. شاهنامه فردوسی از آثاری است که در آن به شخصّیت توجه فراوان شده است. آن چه فردوسی را از دیگر داستان نویسان متمایز می کند توجه به ویژ گی های روانی و کنشی شخصّیت ها متناسب با موضوع حماسه است. بهره گیری خودآگاهانه از نمادها نشان دهنده یک کنش مربوط به روانشناسی بسیار مهم است و افزون بر آن انسان نمادهای ناخودآگاه و خودانگیخته را نیز می آفریند که اگر بخواهیم کارکرد ذهن بشر را بهتر بفهمیم ناگزیر باید به آن دست یابیم. این پژوهش به روش(توصیفی _تحلیلی_ تطبیقی) و استفاده از داده های کتابخانه ای تدوین یافته است. در این پژوهش برآنیم که با بهره گیری از نظریه روان شناسی یونگ به تحلیل شخصیت های نمادین داستان نبرد بزرگ کیخسرو بپردازیم و از آن جا که شاهنامه فردوسی حماسه ملی ایرانیان است و ریشه در ناخودآگاه قومی و ملی آن ها دارد این ویژگی قابلیت مناسبی به آن می دهد که از دیدگاه یونگ تحلیل شود. می توان مهم ترین نتیجه پژوهش حاضر را چنین برشمرد: سایه، بخش شیطانی، ناسازگار و فرومایه روان انسان است. گرفتار شدن در تیرگی های درون، به منزله تحقق بخشیدن به سایه است و برای رهایی از سایه باید با تامل بر درون خویش، از ابعاد تیره شخصیت خود باخبر شد که در فرآیند فردیت یافتگی (خودشکوفایی فرد) با آگاهی از خود واقعی تیرگی های سایه کنار رود و فرد به «خود واقعی» برسد.
تبیین و تحلیل مولفه های اجتماعی در شهنشاه نامه تبریزی و تطبیق آن با شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مولفه های اجتماعی به عناصر یا اجزای تشکیل دهنده یک اجتماع اطلاق می شود که بدون داشتن آن ها نمی توان آن اجتماع را مورد تجزیه و تحلیل قرار داد. شاهنامه به عنوان اثری برآمده از میراث فرهنگی، تاریخی و اجتماعی حائز اهمیت است، غنای این اثر و اهمیت آن به حدی است که منظومه های حماسی و تاریخی بسیاری به تقلید از آن نوشته شده که شهنشاه نامه تبریزی نمونه ای از این موارد است. بررسی مولفه های اجتماعی دراین دو اثر نه تنها منجربه روشن شدن آیین زندگی از دوران حیات فردوسی تا پایان حکومت مغولان می گردد، بلکه شباهت ها و تفاوت های مولفه های اجتماعی را دراین دو اثر روشن می سازد. پیرامون این مبحث تاکنون پژوهشی انجام نشده است و موارد موجود تنها به بررسی برخی از مولفه های اجتماعی در شاهنامه پرداخته است. نگارنده در پی اثبات این فرضیه است که در این دو اثر پادشاه به عنوان قطب اصلی مملکت مطرح است، نتایج پژوهش نشان می دهد مردم در شاهنامه از آگاهی و بیداری برخوردارند و در روند سیاست های کشور خود دخالت دارند اما در شهنشاه نامه مردم تسلیم به جبرو زورگویی می باشند و در تعیین سرنوشت خود نقشی ندارند، این امر حاکی از فضای خفقان آور حکومت مغولان در دوران سرایش شهنشاه نامه می باشد. علاوه براین شهنشاه نامه در مولفه هایی نظیر آداب و رسوم، آداب جشن و سوگواری و برخی از آداب جنگ با شاهنامه مشابهت دارد، اما مولفه هایی نظیر شیوه حکمرانی پادشاهان، عدالت اجتماعی و آگاهی عامه مردم در این دو کتاب متفاوت است.
طراحی الگوی شایستگی های حماسی افسری بر مبنای آموزه های تربیتی شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت نظامی سال ۲۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۹۰
123 - 152
حوزه های تخصصی:
برخورداری سازمان های دفاعی از سرمایه های انسانی شایسته متناسب با ماهیت ماموریت و فرهنگ حاکم بر آنها توانمندی و آمادگی رزمی آنها را ارتقا خواهد داد. با توجه جایگاه فرهنگ ملی و حماسی ایرانی این مقاله شایستگی های حماسی نظامیان را بر مبنای آموزه های تربیتی شاهنامه فردوسی شناسایی و طبقه بندی کرده است. این پژوهش کاربردی با رویکرد کیفی و راهبرد تحلیل مضمون انجام شده است. منابع اطلاعاتی پژوهش شامل آموزه های تربیتی شاهنامه فردوسی در ارتباط با نظامیان است که با روش بررسی اسناد و مدارک و به صورت هدفمند انتخاب و با کمک ابزار شبکه مضامین تحلیل و گزارش شده اند. تلفیق و مقوله بندی شایستگی های حماسی شناسایی شده نشان داد این شایستگی ها در هفت مقوله اصلی قابل طبقه بندی هستند: شایستگی های اعتقادی، شایستگی های ارزشی، شایستگی های نگرشی، شایستگی های شخصیتی، شایستگی های شناختی و روانشناختی و شایستگی های رفتاری و جسمانی. بر این اساس، اسطوره های حماسه ساز معرفی شده در شاهنامه الگوهایی از سلحشوری اخلاق مدار بوده اند. ترویج آموزه های تربیتی مرتبط با آنان در میان نظامیان می تواند به پرورش شایستگی های افسری مبتنی بر فرهنگ ایرانی مساعدت کند. نتایج این پژوهش می توانند به عنوان منبعی غنی از آموزه های فرهنگ ملی ایران در تدوین الگوی جامع شایستگی های افسری مورد استفاده قرار گیرد و در برنامه های تربیت افسری نیز به مثابه راهنمای پرورش روحیه حماسی افسران در مسیر تلاش برای تامین امنیت پایدار میهن و اجرای بهینه وظایف و ماموریت های محوله بهره برداری شود.
بررسی تطبیقی اصلاحات مالیاتی خسرو انوشیروان در شاهنامه و منابع کلاسیک اسلامی با تأکید بر شاهنامه شاه طهماسب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
168 - 187
حوزه های تخصصی:
شاهنامه فردوسی میراث گران بهایی از تاریخ عصر باستان است که سراینده آن با حفظ امانت داری رویدادهای آن دوره را با جزییات به نظم کشیده است. فردوسی در آن اثر از سیاست ها و رخدادهای خسرو یکم – که کمال مطلوب دانش شاهی به شمار می رود، به طور مفصل سخن رانده است. روایت های او از اصلاحات مالیاتی خسروانوشیروان (۵۷۹ – ۵۳۱) مانند گزارش های متون کلاسیک اسلامی بسیار ارزشمند است و بسیاری از داده های آن متون در مورد اصلاحات مالیاتی انوشیروان در شاهنامه وجود دارد و برخی داده ها را تنها فردوسی روایت کرده است. هدف این پژوهش بررسی ارزش داده ها و جزئیات تاریخی شاهنامه در مورد اصلاحات مالیاتی انوشیروان و سنجش تطبیقی آن با سایرمتون کلاسیک اسلامی و بیان همانندی ها و تفاوت های روایات آن ها با تأکید بر شاهنامه شاه طهماسب می باشد که با استفاده از روش کتابخانه ای به صورت توصیفی – تحلیلی انجام شده است. فردوسی با دقت به اصلاحات مالیاتی خسرو یکم پرداخته و اطلاعات منحصربه فردی از نرخ های مالیاتی، رسم سه قسط، روش ابلاغ اصلاحات و... می دهد و بر بعضی متون کلاسیک اسلامی رجحان دارد و گاهی نیز از مبحثی چون تأسیس دیوان جدید سخن نمی گوید.اهداف پژوهش:بررسی اصلاحات مالی خسروانوشروان در شاهنامه فردوسی و منابع کلاسیک اسلامی.بررسی اصلاحات مالی خسروانوشروان در شاهنامه شاه طهماسبی.سؤالات پژوهش:اصلاحات مالی خسروانوشروان چه بازتابی در شاهنامه فردوسی و منابع کلاسیک اسلامی داشته است؟اصلاحات مالی خسروانوشروان در شاهنامه شاه طهماسبی چگونه منعکس شده است؟
آفرینش در اساطیر شاهنامه و آیات قرآن (با تأکید بر شاهنامه مصور آل اینجو محفوظ در کتابخانه لینگراد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۰
428 - 449
حوزه های تخصصی:
موضوع آفرینش از جمله مباحثی است که می تواند میدانی برای جولان افکار مردم هر سرزمین به وجود آورد. معما و مفهوم پیچیده خلقت و ماده اولیه آفرینش در جای جای زندگی و تفکر و تخیل بشر قابل مشاهده است. شباهت ها و تفاوت هایی در بحث آفرینش اساطیر و خلقت جهان هستی در باورهای باستانی دینی و حماسی ایران قبل از اسلام و قرآن کریم وجود دارد که هردو هم فرهنگ سازند و هم تمدن ساز، این نگاه نشانگر نزدیک بودن و هم ریشه بودن فرهنگ و تمدن هر دو دوره است و بیشترین این مهم را می توان در دیدگاه های آیاتی از قرآن کریم و شاهنامه فردوسی مورد کنکاش و بررسی قرار داد، لذا این مقاله بخشی از این شباهت ها و تفاوت ها را در مورد ماده اولیه آفرینش، خلقت جهان هستی و تمام آنچه در آسمان ها و زمین و در نهایت خلقت انسان است بررسی کرده است. پژوهش حاضر به روش توصیفی و تحلیلی و با تکیه بر داده های منابع کتابخانه ای به رشته تحریر درآمده است. نتایج پژوهش حاکی از همخوانی مختصات آفرینش در قرآن و شاهنامه فردوسی است و این حقیقت را در نسخه مصور شاهنامه نیز می توان مشاهده کرد.اهداف پژوهش:توصیف آفرینش در اساطیر شاهنامه در تطبیق با آیات قرآن کریم.بررسی اثرپذیری های فردوسی از قرآن.سؤالات پژوهش:آفرینش در اساطیر شاهنامه چگونه توصیف شده است؟آفرینش در قرآن چگونه توصیف شده است؟
نمودها و خویشکاری فرّه در اقتباس های محمّدرضا یوسفی از شاهنامه با رویکرد بوم گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرّه یکی از مفاهیم اسطوره ای است که رابطه انسان و طبیعت را به خوبی نمایان می کند. این نیروی اَهورایی که به باور انسان های دوره اسطوره ، در همه موجودات (انسان و حیوان) سَرَیان دارد، سبب به کمال رساندن خویشکاری های خود می شود.در شاهنامه فردوسی این نیرو گاهی با نمادهای جانوری همراه است و هم گامی انسان و طبیعت را در دوره اسطوره ای در جهت برقراری نظم و نجات طبیعت از سلطه ضدّ طبیعت آشکار می سازد. مقاله حاضر با روش توصیفی تحلیلی به کنش گری های فرّه با نمودهای جانوری پرنده (سپیدا) و برّه (فرهان) در ایجاد نظم، نجات انسان و طبیعت از تسلّط ضدّ طبیعت (دیوان، خشک سالی، سرمای سخت و...) با اقتباس محمّدرضا یوسفی از شاهنامه فردوسی برای کودکان و نوجوانان می پردازد. نتایج پژوهش نشان می دهد که یوسفی با رویکردی زیست محورانه، نمادهای جانوری فرّه را در ساحتی اسطوره ای برای مخاطبان خود بازنمایی کرده است. بنابراین، فرّه در این آثار بخشی از طبیعت است که با مقابله با شرور و برگرداندن نظم گیتی، هم زمان به بقای انسان و ناانسان یاری می رساند. نقش فرّه بعدها در ادوار تاریخی تغییر می یابد و در خدمت نظم سیاسی و اجتماعی قرار می گیرد.
ارزش های نسب شناسی خِرد نباتی و رُستن «گیاه کین» در شاهنامه بر مبنای نقد کهن الگویی (مورد کاوی: اسطوره سیاوش و کیخسرو)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۳
133 - 154
حوزه های تخصصی:
رویکرد نقد اسطوره ای، اسطوره شناختی یا کهن الگویی، رویکردی میان رشته ای است که بستری انسان شناختی دارد. کاربرد روش نقد کهن الگویی در بررسی و نقد آثار کلاسیک ادب پارسی به دلیل وجود ژرف ساخت کهن الگویی و شالوده های عمیق اساطیری در آثار حماسی و پیش تاریخی بودن خاستگاه اسطوره ها در شاهنامه فردوسی و برخی آثار حماسی دیگر بسیار پررنگ است. غلبه نقش ناخودآگاه جمعی در این خزائن سترگ اسطوره ای و عرفانی، بن مایه هایی چون تکرار رفتارهای کیهانی، آیین ها، خدایان و عناصر فرا طبیعی، همه و همه به ویژه شاهنامه را متنی مستعد برای واکاوی عناصر کهن الگویی ساخته است. هدف این پژوهش بررسی و تحلیل ارتباط کهن الگویی گیاه و انسان در اساطیر با تکیه به داستان سیاوش و کیخسرو می باشد. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی و با بهره گیری از نقد کهن الگویی از منظر یونگ به واکاوی رموز کهن الگویی و نقد اسطوره ای ارزش های نسب شناسی خِرد نباتی با محوریت داستان سیاوش می پردازد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که «گیاه کین» که از خون سیاوش می روید نمادی از کهن الگوی خرد و تبار گیاهی بشر است که در وجود کیخسرو تجلّی می یابد.
بررسی بینامتنی دلالت های بازآفرینی شاهنامه فردوسی در تاریخ نگاری جوینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۹۲
79 - 99
حوزه های تخصصی:
در نظام نوین نقد و تحلیل آثار، معنای متن وابسته به کشف روابط میان سوژه با پیش متن ها، حافظه های مخفی و آشکار اثر و همچنین مولفه های فرامتنی زایشگر آن است که تحلیل های بینامتنی، بن مایه نظری و روش مندی آن را شکل می دهد. در میان نظریه پردازان این شیوه، رولان بارت به مخاطب این اجازه را می دهد که از برهم چینش متن ها و کشف لایه های آثار در ضمیر و ظاهر یکدیگر، به تفاسیر و معناهای نو و خلاقه ای دست یابد. از سویی دیگر، در میان تاریخ و ادبیات، علاوه بر اشتراکات و تقابل های فلسفی، نوعی پیوندهای نهان و معانی نوظهور یافت می شود که یکی از مصادیق آن را در ارتباط نظام مند میان تاریخ نگاری جوینی در جهانگشا و حماسه سرایی فردوسی در شاهنامه می توان جست وجو کرد. لذا این پژوهش با رویکردی توصیفی تحلیلی سعی در کشف معنایی نو در چرایی خلق تاریخ جهانگشا در ارتباط با پیش متن غالب خود یعنی شاهنامه دارد. با توجه به وجوه و ابعاد تأثیرپذیری در شکل گیری برخی از عناصر ساختاری، تبیین تطبیقی وجه ادبیت و تحلیل مقولات هویتی و انگیزشی متن ها در ارتباط با یکدیگر، این نتیجه حاصل خواهد شد که جوینی در تاریخ نگاری خود، صرفاً متأثر از واژگان و ابیات شاهنامه فردوسی نبوده و در یک نظام تقابلی سعی در بازآفرینیِ متنی در قامت شاهنامه و نوزاییِ حماسه ملی در سطح نثر داشته است.
بازشناسی رنگ بنفش در فرهنگ و ادب فارسی با تمرکز بر متن شاهنامه فردوسی(با استناد بر نظریه برلین-کی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ و فرهنگ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۱۰
9 - 41
حوزه های تخصصی:
اثری از اصطلاح رنگ آبی در ادبیات فارسی تا قرن 12ش نیست، اما اصطلاح رنگ بنفش به وفور و به ویژه در شاهنامه فردوسی مشاهده می شود. درحالی که بر اساس نظریه برلین-کی، زبان های بشری در پنجمین مرحله تکامل واجد اصطلاحی برای رنگ آبی می شوند و سپس در مرحله هفتم صاحب اصطلاح رنگ بنفش می شوند. این پژوهش درصدد است به این پرسش ها پاسخ دهد که مشخصات رنگ بنفش در شاهنامه فردوسی چه هستند؟ این مشخصات چقدر با تعریف امروزی بنفش در زبان فارسی تطابق دارند؟ این پژوهش با بهره گیری از نظریه برلین-کی، و با بررسی مصادیق رنگ بنفش در متن شاهنامه (تصحیح خالقی مطلق)، و تطبیق آن ها با توصیفشان در ابیات دیگر شاهنامه و اشعار دیگر شعرای ادبیات فارسی، به شناسایی مشخصات رنگ بنفش در متن شاهنامه و ارتباطش با تعریف امروزی آن در زبان فارسی می پردازد. یافته های تحقیق بیانگر آن است که مشخصات رنگ بنفش در شاهنامه با آبی لاجوردی مطابقت داشته و با مفهوم رنگ بنفش در زبان فارسی امروزی تطابق ندارد.