مطالب مرتبط با کلیدواژه

شاهنامه فردوسی


۱۶۱.

گواه نمایی در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: گواه نمایی وجهیت شاهنامه فردوسی پالمر نشانگرهای گواه نمایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۲ تعداد دانلود : ۱۶۶
در هر متنی به خصوص متون روایی برای اقناع مخاطب و باورپذیری بیشتر، از شواهد مختلف استفاده می شود. این موضوع در زبانشناسی ذیل مقوله ای با نام «گواه نمایی» تعریف می شود. فرانک رابرت پالمر از جمله معنی شناسانی است که این مقوله را به دو نوع «حسی» و «گزارشی» تقسیم و برای هر یک انواعی ذکر می کند. در این پژوهش انواع گواه نماهای موجود در شاهنامه در مولفه های: دیداری (مستقیم و غیرمستقیم)، شنیداری، بویایی، حس ششم، شباهت، انواع گزارش، تجربه و شناخت، دلالت عقلانی، پیش بینی(اخترشناسی و تعبیرخواب)، فرّ ایزدی، قسم و گواه دادن شخص معتبر بررسی شد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که نشانگرهای حدس و گمان هرچند دربردارنده شک و تردید هستند، در نهایتِ صحت گزاره اتفاق می افتند. در گفتمان شخصیت ها (شاهزادگان، پهلوانان، موبدان، ستاره شناسان و...) به دلیل عقلانیت بالای فرستنده، گمان ها به واقعیت می پیوندد و خلاف آن هیچ گاه اتفاق نمی افتد. «استنباط از روی نشانه ها» به دلیل مشارکت در دیگر انواع گواه نمایی ، کاربردقابل توجهی دارد. از نشانگرهای گواه نمایی می توان به: افعال حسی و شناختی مانند: «دیدن»، «شنیدن»، «بوییدن»، «دانستن»، «آگاه شدن»، و کنایاتی مانند: «به دل آمدن» و واژگان دیگری که در معیت گواه نمایی ها به کار می روند مانند: «گمانم»، «گویی» و «برآنم» اشاره کرد.
۱۶۲.

گوناگونی معنایی واژه «سخن» در شاهنامه فردوسی و تطبیق آن با متون فارسی میانه زردشتی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: سخن فردوسی شاهنامه فردوسی متون پهلوی معناشناسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۸ تعداد دانلود : ۱۱۰
شاهنامه فردوسی یکی از مهم ترین و ماندگارترین آثار حماسی ایران و جهان است و این ارزش و اعتبار آن تنها نتیجه آرایش صحنه ها و ارائه تصویر مناسب با موضوع و صور حسی خیال نیست، بلکه گزینش کلمات و ترکیبات به کار رفته در جملات در ماندگاری این اثر به عنوان یکی از شاهکارهای ادبی جهان نقش به سزایی بازی کرده است. از اینرو طرح این پرسش که اساساً «سخن» و کلام در دیدگاه او چه جایگاه و معنایی داشته بی سبب نیست. این جستار در نظر دارد تا معنای واژه «سخن» را در شاهنامه فردوسی مورد بررسی قرار دهد. به نظر می رسد که فردوسی در معناهای مختلفی از واژه «سخن» استفاده کرده است و این خود نشان از اهمیت و جایگاه کلام و «سخن» نزد فردوسی دارد. اما این پرسش مطرح است که آیا برخی از این معناها با مفاهیم همین واژه در متون پهلوی مطابقت دارند یا خیر. به همین منظور علاوه بر بررسی معنای «سخن» در شاهنامه به بررسی معناهای در نظر گرفته شده برای این واژه در متون فارسی میانه زردشتی نیز پرداخته خواهد شد. از سوی دیگر به سبب اهمیتی که کلام و «سخن» در اندیشه فردوسی دارد ردپای این اهمیت در اندیشه ایران باستان نیز مورد بررسی قرار خواهد گرفت. این مقاله برای رسیدن به اهداف خود از روش توصیفی و تحلیل تطبیقی بهره خواهد برد و تلاش دارد تا با رویکرد معنی شناسی، معناهای گوناگونی را که برای واژه «سخن» در شاهنامه و متون پهلوی در نظر گرفته شده است مورد بررسی قرار دهد.
۱۶۳.

پادشاهی نوذر یا داستان آرش کمانگیر؛ دوراهی موبدان در انتخاب یک روایت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پادشاهی نوذر آرش کمانگیر شاهنامه فردوسی متن های تاریخی خداینامه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۱ تعداد دانلود : ۱۴۰
در میان متن های تاریخی ای که در چهار سده نخست اسلامی به زبان فارسی و عربی نوشته شده، تنها در دو کتاب شاهنامه فردوسی و غرر اخبار ثعالبی به پادشاهی نوذر اشاره شده است. بیشتر تاریخ نویسان پس از منوچهر به پادشاهی افراسیاب و زَو/زاب می پردازند و سخنی از پادشاهی نوذر در میان نیست. از سوی دیگر داستان آرش کمانگیر که بسیاری از تاریخ نگاران آن را در پادشاهی منوچهر می دانند در شاهنامه فردوسی نیامده و فردوسی تنها در چند بیتِ پراکنده در داستان های گوناگون به لشکرکشی افراسیاب در زمان منوچهر و نام آرش اشاره کرده است. این جستار با روش تحلیل اسناد در پی پاسخ به این پرسش است که آیا میان نبودِ داستان آرش در شاهنامه و نیامدن پادشاهی نوذر در متن های تاریخی ارتباطی وجود دارد. با توجه به شواهد می توان احتمال داد که پادشاهی نوذر در خداینامه نبوده است و نویسندگان شاهنامه ابومنصوری از کتاب دیگری داستان پادشاهی نوذر را روایت کرده اند. از سوی دیگر داستان آرش کمانگیر به این دلیل در شاهنامه ابومنصوری و به تبع آن در شاهنامه فردوسی نیامده که موبدان باید دو بار به پادشاهی افراسیاب در ایران اشاره می کردند و این با روایت های تاریخی در تضاد بوده است.
۱۶۴.

تحلیل قطعه «هفت خوان» اثر بهزاد رنجبران با تمرکز بر نحوه ایجاد وحدت و تنوع(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بهزاد رنجبران هفت خوان رستم شاهنامه فردوسی بسط و گسترش وحدت تنوع

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۹ تعداد دانلود : ۱۰۴
این پژوهش به روش تحلیلی، به بررسی تکنیک هایی که مؤید وحدت و تنوع در قطعه «هفت خوانِ» رنجبران است، می پردازد. به عنوان هدف کلی، تکنیک های بسط و گسترش رنجبران در طول اثر مطالعه می شود که برای دست یابی به این مهم، فرم اثر، ساختارهای هارمونی و شیوه های بسط و گسترش موتیوی مورد بررسی قرار می گیرد. فرم اثر منطبق بر فرم های رایج کلاسیک نیست اما دارای اشتراک هایی با فرم سونات است. پایبندی به ساختارهای هارمونی همچون تریادها و به طور کلی ترایکوردها، آکوردهای چهارصدایی، پلی کوردها، انبوهه و شبه انبوهه ها و همچنین تسلسل آنها، باعث ایجاد وحدت و تنوعِ هارمونیک و ملودیک در طول اثر شده است. این اثر دارای یک موتیو سه نتی بر اساس نت های سی-لادیز-سی است که نقشی کلیدی در پیوند بین اجزای شکل دهنده فرم اثر دارد. این فیگور در طول اثر به شکل های متنوع ظاهر می شود و دگرگونی های آن بر اساس تغییرات ریتمیک دسته بندی شده است. هسته تماتیک دارای چهار جزء است؛ به طوری که جزء اول تا سوم به صورت حرکت برودری تحتانی و فوقانی ظاهر و سپس جزء چهارم به آن اضافه می شود. این مقاله نشان می دهد که چگونه موتیو چهار جزئی، از طرفی برای ایجاد وحدت، بارها تکرار و از طرف دیگر همزمان با تکرارها، دچار دگرگونی های مختلف می شود.
۱۶۵.

بررسی تطبیقی عناصر نمایشی در دو نگاره از میر مصوّر و سلطان محمّد با موضوع نبرد رخش و شیر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شاهنامه فردوسی میرمصور سلطان محمد نمایش روایت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۷ تعداد دانلود : ۱۱۵
از جمله ویژگی های مکتب تبریز صفوی، ایجاد فضای نمایشی برخاسته از احساس نگارگر، متأثّر از متن اصلی است. از نمونه های بارز این امر، تصاویر نقش شده در شاهنامه شاه طهماسبی و نسخ مصوّر ارزشمند دیگری از شاهنامه در این دوره است. پژوهش حاضر، به طرح پرسش: «ساختار روایت تصویری و به کارگیری عناصر تجسمی در فضاسازی خان اوّل رستم، در آثار دو هنرمند شاخص مکتب تبریز صفوی، میرمصوّر و سلطان محمد، دارای چه وجوه اشتراک و افتراقی است؟» پرداخته است. هدف از این جستار، کشف تمهیدات نمایشی در جهت ترجمان حالات توصیف شده در متن به تصویر، در دو نگاره با موضوع «نبرد رخش و شیر»، از میرمصوّر و سلطان محمّد نقاش است. این پژوهش، از نوع نظری بوده و به روش توصیفی-تحلیلی و با رویکرد تطبیقی به گردآوری داده ها به روش کتابخانه ای پرداخته است. نگارنده به مطالعه و بررسی پیشینه های مطالعاتی در رابطه با ویژگی های بیان نمایشی در نگارگری ایرانی و نیز سیاق هنری سلطان محمّد و میرمصوّر پرداخته است. نتیجه حاصل آنکه میزان بهره گیری دو نگارگر از مؤلّفه های زیباشناختی خاستگاه های سبکی پیشین خود به شکلی مشابه صورت پذیرفته است. امّا سلطان محمّد در بیان عاطفی داستان، رویکردی نمایشی تر داشته و میرمصوّر به توصیفات اصلی متن، وفادارتر بوده است.
۱۶۶.

بررسی تحوّلات معنایی دو واژه گستاخ، نخست (از دوره میانه تا پارسی نو)(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۵۴ تعداد دانلود : ۱۴۷
زبان پارسی از گذشته تا به امروز تحولاتی داشته است، که عدم شناخت کامل آن و واژه های قدیم آن می تواند سبب درک نادرستی از متون نظم و نثر سده های پیشین شود. دو نمونه از واژه هایی که شناخت ناقص آنها مانع درک صحیح آنها در متون قدیم شده است، در این مقاله بررسی می شود. این دو واژه عبارتند از «گستاخ» و «نخست» را که هم در فارسی میانه و هم در فارسی دری به کار رفته، بررسی کرده ایم تا نشان دهیم این واژه ها تحولات معنایی داشته اند، و معانی آنها در متون فارسی جدید کم و بیش با معانی آنها در متون فارسی میانه تفاوت دارد. ابتدا این واژه ها را از نظر ریشه شناختی بررسی کرده و سپس با شواهدی از متونِ پارسی میانه از جمله مینوی خرد، دینکرد و کارنامه اردشیر بابکان، و متون پارسی نو همچون شاهنامه فردوسی و ذکر معانی و شواهدی که در فرهنگهای جدید، چون لغتنامه دهخدا آمده است، تحول معنایی آنها را بیان کرده و نشان داده ایم که واژه «گستاخ» از گذشته تا کنون دچار تحولات معنایی شده است و نیز معنایی که در سده های اخیر شاعران و نویسندگان و گویشوران از آن بهره جسته اند حاصل واکنشی بیرونی از حالاتِ روحیِ درونیِ شخص است، در نتیجه دانستن معانیِ مختلف و سیر تحولات آن در درک بهتر متون راهگشاست. همچنین بررسیِ واژه «نخست» نشان داده که هرچند معنای «ابتدا» و «آغاز» در این واژه وجود داشته است اما در مواردی معنای «سپس» بر معنای «ابتدا» غالب است.
۱۶۷.

بررسی الگوی تصویری «پیروزی فریدون بر ضحاک» به عنوان روایتی مستقل از شاهنامه فردوسی در مواد فرهنگی سده های ششم تا هشتم هجری قمری

تعداد بازدید : ۱۵۳ تعداد دانلود : ۱۳۵
ازجمله مضامین پرکاربرد در مواد فرهنگی سده های ششم تا هشتم هجری قمری1 نقوشی است که روایتگر داستانی مشخص هستند که می توان آن ها را در قالب «نقوش روایی» تعریف و تقسیم بندی کرد. روایت تصویری پیروزی فریدون بر ضحاک یکی از این نقوش روایی است که بی درنگ ذهن مخاطب را به روایت مشهور سرانجام ضحاک در شاهنامه فردوسی سوق می دهد. در غالب پژوهش ها این روایت تصویری به عنوان یکی از «نقوش شاهنامه ای» موردتوجه قرار گرفته است. تردید اصلی نگارنده از همین جا آغاز شده و مسأله بنیادین پژوهش را بر این پرسش پایه ریزی کرده که، میزان وابستگی و پیوستگی این روایت تصویری به روایت فردوسی تا چه اندازه است؟ برای رسیدن به پاسخی مطلوب به این پرسش اساسی، دو گونه مواد مورد بررسی و مطالعه قرار گرفته اند؛ روایت های تصویری و روایت های نوشتاری. بدین منظور در گام نخست، تمام نگاره های مواد باستان شناختی سده های ششم تا هشتم هجری قمری که نمایشگر این روایت هستند، با جزئیات کامل توصیف شده است. نشانگان هویت بخش تکرارشونده شخصیت های اصلی در این نگاره ها الگوی مشخصی را سامان می دهد که در این پژوهش تحت قالب الگوی تصویری «گاوسوار گرزدار» تعریف شده است. در گام دوم، روایت تصویری پیروزی فریدون بر ضحاک با روایت نوشتاری شاهنامه فردوسی و سپس دیگر منابع تاریخی مورد سنجش و مقایسه قرار گرفته است؛ هرچند مواد اصلی مورد بررسی در این پژوهش نگاره های مستقل از متن (به دیگر سخن نگاره هایی که نوشتاری آن ها را توضیح نمی دهد) است، اما برای ارائه تحلیلی جامع تر، نخستین نسخه های مصور شناخته شده شاهنامه فردوسی نیز مورد بررسی و مقایسه قرار گرفته است. نگارنده در پایان با کنار هم نهادن استناد های تصویری و نوشتاری، انگاره شاهنامه ای بودن روایت تصویری پیروزی فریدون بر ضحاک در مواد فرهنگی سده های ششم تا هشتم هجری قمری را رد کرده و این الگوی تصویری را شمایلی خودبسنده و متمایز از روایت شاهنامه فردوسی معرفی کرده است.
۱۶۸.

درآمدی بر تقسیم کارِ طبقاتی به عنوان نمودی از مفهوم عدالت در شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۲۳۲ تعداد دانلود : ۱۲۶
پادشاه در معتقدات ایران باستان همواره دارای جایگاهی ویژه بوده و چنین تصور می شده که این مقام از سوی خداوند به وی تفویض شده است. بنابر همین اندیشه، عالم مادی تصویری زمینی از مینو است و همانگونه که خداوند نظم دهنده عالم هستی به شمار می رود پادشاه نیز به عنوان جانشین خدا بر روی زمین وظیفه نظم بخشیدن به گیتی را بر عهده دارد. حکومت بر اساس اشه و برقراری نظم کیهانی از مهم ترین و محوری ترین مفاهیم اندیشه فلسفی ایران باستان است که بارزترین تجلی اش در مفهوم «عدالت» بروز می یابد. از جنبه های مهم عدالت در این نظام اندیشه ای حفظ نظام طبقاتی و عمل کردن افراد هر طبقه بر اساس خویشکاری های تعریف شده برای اوست که با هدف اجتناب از بر هم خوردن نظم اجتماع پراهمیت تلقی می شود. در این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی نشان داده شد که تناسب بین طبقات اجتماعی که جلوه ای از آن در قوای روحانی انسانی نیز ظهور می یابد چگونه با مفهوم عدالت پیوند می یابد. در این باره اعطای لقب «عادل» به انوشیروان ساسانی که التزام ویژه ای به حفظ این نظام طبقاتی داشت محل تأمل خواهد بود. موردکاوی در متن شاهنامه فردوسی انجام گرفته است.
۱۶۹.

معرفی و شناسایی دو نسخه خطی شاهنامه مصور کاخ موزه سعدآباد از نظر ساختار بصری نگاره ها(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۵۷ تعداد دانلود : ۱۰۰
نسخه های خطی از جمله آثار بسیار ارزشمندی هستند. مطالعه آنها کمک شایانی در کشف زوایای پنهان فرهنگ و هنر دارد. در این میان، موزه به عنوان یکی از مهم ترین مکان هایی است که در حفظ آثار نفیس همچون نسخه های خطی و سایر آثار تاریخی که از گذر ایام به یادگار مانده اند، نقش بسزایی دارد؛ آثاری همچون نسخ خطی و مصور که در حوزه نگارگری ایرانی، جایگاه ویژه ای از نظر مطالعه هویت و هنر ایرانی-اسلامی دارد. در این مقاله که بخش عمده آن براساس پژوهش کتابخانه ای و اسنادی صورت گرفته است، ساختار تصویری ۱۰ نگاره از دو نسخه خطی بررسی می شود. از نگاره های دو شاهنامه فردوسی، از نسخ خطی ارزشمند ادبی و هنری محفوظ در کاخ موزه سعدآباد بررسی می شود. هدف از بررسی نگاره های این دو شاهنامه مصور، در واقع بررسی و شناساندن این دو نسخه کمیاب و ناشناخته است و از طرف دیگر معرفی گنجینه هایی از هنر فاخر ایران زمین که تاکنون شرایط معرفی آنها نبوده و این مقاله مجالی برای آشنایی مختصری با آنهاست. دو نسخه شاهنامه مورد نظر یکی مربوط به اواخر دوره تیموری و اوایل صفوی و دیگری مربوط به دوره قاجار بوده که به وضوح دارای ویژگی هایی هستند که از نظر جلوه های ویژه بصری کاملاً قابل مطالعه هستند. بررسی ساختار ظاهری و ویژگی های منحصر به فرد این دو شاهکار هنری، که نتیجه نهایی آن آشنایی بیشتر با عناصر تشکیل دهنده نگاره ها، نوع رنگ و رنگ آمیزی، ترکیب بندی و... به کاررفته در هر دو اثر برای مطالعات بیشتر در آینده است، حائز اهمیت است. علی رغم موضوع های مشابه در هر دو شاهنامه، هریک دارای ویژگی های منحصربه فردی است که نشان از هویت مستقل هریک در جایگاه خود دارند.
۱۷۰.

ساخت واقع گرایی در سنت و فرهنگ ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۲۸ تعداد دانلود : ۱۰۶
هرچند که تمامی گفتمان های انتقادی روابط بین الملل به گونه ای تلاش کرده اند با اشاره به نقاط ضعف نگاه واقع گرایانه به روابط بین الملل، رویکردهای دیگری را جایگزین آن سازند، با این وجود، این نظریه پردازی ها هیچ گاه قادر به تضعیف جایگاه این نظریه در تحلیل و تبیین مسائل بین المللی نگشته و حتی می توان ادعاکرد که به عکس موجب تقویت مبانی نظری و جایگاه واقع گرایی در عرصه آکادمیک روابط بین الملل شده اند. با این حال، مهم ترین دستاورد منتقدین واقع گرایی، نشان دادن این واقعیت است که خودِ نظریه واقع گرایی و مفروضات آن نیز برساخته ای اجتماعی هستند و مفروضات واقع گرایانه در فرهنگ ها و جوامع مختلف، معانی متفاوتی دارند. به عبارت دیگر، واقع گرایی یک نظریه یک پارچه و جهان شمول نیست که در تمام جوامع برداشتی یکسان از آن وجود داشته باشد. مقاله حاضر با استفاده از این رویکرد، کوشیده است تا نشان دهد که واقع گرایی در فرهنگ ایرانی دارای ساخت متفاوتی است و لذا این تحقیق درصدد پاسخ به این پرسش برآمده است که چگونه در سنت ایرانی، برداشت متفاوتی از واقع گرایی وجود دارد؟  برای این منظور، از دو مرجع ملی گفتمان ایرانی شامل شاهنامه فردوسی وگلستان سعدی برای فهم این برداشت استفاده شده است. یافته های حاصل نشان می دهد که اهمیت دادن به قدرت در نزد ایرانیان ناشی از هنجارها و ارزش های فرهنگی و اجتماعی آنان است و خود عامل قدرت نیز نوعی هنجار اجتماعی به شمار می رود. نمود بارز آن را می توان در تفاوت مبنایی میان مفاهیمی نظیر پهلوان و قهرمان بازیابی کرد که نوعی تمایزآشکار میان قدرت مورد تأکید در واقع گرایی  با قدرت ممدوح در سنت ایرانی را برجسته می سازد.
۱۷۱.

شاخصه های مرگ حماسی بر شاهنامه با تأکید بر صحنه های نبرد شاهنامه بایسنقری(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۹۵ تعداد دانلود : ۱۴۰
ادبیات حماسی بخش مشترکی از ادبیات در اکثر جوامع است؛ ادبیاتی که به شکل نظم و نثر پدیدار شده است. در این میان، در ادبیات کهن ایرانی، شاهنامه فردوسی نماینده اصلی ادبیات حماسی است. شاهنامه فردوسی، اثری پر از رمز و رازهای ژرف و پیچ درپیچ است؛ رمز و رازهایی که همواره اندیشه انسان را به خود واداشته است و اساس اندیشه ورزی در روان آدمی را بنا نهاده است. یکی از این رمزهای پیچیده و سربه مهر برای فردوسی، راز مرگ، چیستی و چگونگی مرگ است. در این پژوهش شاخصه های مرگ حماسی، در پنج شاخصه مهم «قدرت طلبی، غیرت خانوادگی، نام و آوازه، مظلومیت و نیرنگ» مورد تجزیه تحلیل قرار گرفت. پژوهش حاضر به روش توصیفی و تحلیلی و باتکیه بر داده های منابع کتابخانه ای انجام شده است. نتایج نشان داد که فرشته مرگ، در تمامی شاهنامه حضور پررنگ دارد. سراسر شاهنامه چیزی جز ستیز بین مرگ و زندگی، آسمان و زمین، تدبیر و تقدیر نیست. البته در تمامی قصه های شاهنامه، این مرگ است که بر زندگی چیره می شود و تدبیر همیشه در مقابل تقدیر شکست می خورد. این روند محتومی است که در سراسر شاهنامه حضوری چشمگیر دارد؛ واقعیتی که با واقعیت عالم و زندگی انسان وفق دارد. فردوسی در شاهنامه، دنیا را با مفاهیم مختلفی چون «گیتی»، «زمانه»، «سرای کهن»، «روزگار» «دهر»، «دور زمان»، «چرخ بلند» توصیف می کند. اهداف پژوهش: بازشناسی شاخصه های مرگ حماسی در شاهنامه فردوسی. بررسی شاخصه های مرگ حماسی در صحنه های نبرد شاهنامه بایسنقری. سؤالات پژوهش: مرگ حماسی در شاهنامه فردوسی چه شاخصه هایی دارد؟ مرگ چگونه در نگاره های شاهنامه بایسنقری انعکاس یافته است؟
۱۷۲.

رموز به کار رفته در مجلس نگارگری کشته شدن سهراب به دست رستم (نمونه موردی شاهنامه 1028ق موزه والترز)(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۸۴ تعداد دانلود : ۱۶۰
نمادگرایی به عنوان یکی از ابزارهای بیان تصویری انتقال مفاهیم، توانسته بسیاری از آثار نگارگری ایرانی را در صورت و معنا به هم نزدیک کند. از این رو، بررسی جایگاه نمادها و چگونگی کاربرد آن ها در موضوعات مختلف کتب ادبی به ویژه شاهنامه فردوسی، نکته ای تأمل برانگیز است. یافته های حاصل از مطالعات کتابخانه ای گویای این مطلب است که نگاره مورد نظر متشکل از جلوه های بارز و چشم نوازی است که با ویژگی های نمادین گوناگون، رشته های ارتباطی خود را با واقعیت ملموس حفظ کرده، به عبارت دیگر، نگارگر ایرانی با بهره گرفتن از بستر ارزشمند شعر نمادین شاهنامه و همچنین مفاهیم عمیق حکمت ایرانی و عرفان اسلامی، با ترکیب ویژگی های مختلف، عناصر بصری را با عملکردهای متفاوت به منصه ظهور رسانده است، و توانسته در فضای نگاره ها با چیدمان های نمادین، پیوند و ارتباط با معانی و مفاهیم نامحسوس را فراهم سازد. در واقع هدف او نه تنها در پی بازنمایی طبیعت ملموس، بلکه در جهت فرانمایی جلوه های نمادین بوده . با بررسی انواع نمادها در این نوشتار می توان گفت که ابداع و استفاده از عناصر نمادین در این نگاره شامل عناصر بصری طبیعت، اشکال حیوانی، پرنده، رنگ و نقوش هندسی می باشد و هنرمند دیدی فراتر از تصویرسازی به اثر خود بخشیده است. اهداف پژوهش: بررسی مختصات نگاره کشته شدن سهراب در شاهنامه 1028ق موزه والترز. شناسایی انواع مختلف نمادها در نگاره کشته شدن سهراب در شاهنامه 1028ق موزه والترز. سؤالات پژوهش: مجلس نگارگری کشته شدن سهراب در شاهنامه 1028ق موزه والترز دارای چه مختصاتی است؟ چه عناصر نمادین در مجلس نگارگری کشته شدن سهراب در شاهنامه 1028ق موزه والترز وجود دارد؟  
۱۷۳.

کنش و منش شاهان اساطیری؛ الگویی تربیتی در شاهنامه و متون تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۸۰ تعداد دانلود : ۱۲۴
توجه به کنش ها و ویژگی های اخلاقی شاهان اساطیری یکی از موضوعات مهم مطرح در شاهنامه و متون تاریخی است. پدیدآورندگان این متون کوشیده اند پادشاهان را الگوهای برتر رفتاری معرفی کنند تا بتوانند از این طریق اندکی از تندی رفتار حاکمان روزگار خویش بکاهند و ایشان را به گونه ای غیرمستقیم آموزش دهند؛ یا با بیان شباهت میان رفتار ایشان و پادشاهان اساطیری، جایگاه والایی برای حاکمان روزگار خود پدید آورند و از مزایای بیشتری بهره مند شوند. با بررسی متن های تاریخی می بینیم که تاریخ نگاران، روزگاران گذشته را دورانی مطلوب و به دور از هرگونه زشتی و ناروایی پنداشته اند؛ ازاین رو درپی ارائه الگویی مثالی و تقلیدپذیر از اخلاق و رفتار پادشاهان اساطیری برآمده اند؛ الگویی که اگر دیگر حاکمان از آن پیروی کنند، جامعه ای آرمانی شکل می گیرد. در این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی، بخش اساطیری شاهنامه و برخی متون تاریخی بررسی می شود که به زندگی شاهان اساطیری پرداخته اند. بیشتر مطالبی که در این آثار درباره پادشاهان اساطیری و رفتار ایشان بیان شده است، مربوط به رفتار مهربانانه ایشان با زیردستان و تأکید ویژه بر عدالت گستری و جلوگیری از ستم بر مردمان است. توجه به دینداری پادشاهان و نقش ایشان در هدایت مردمان به سوی جامعه ای آرمانی نیز اهمیت بارزی در این متون دارد؛ جامعه ای که در آن از ظلم و ستم خبری نیست و مردم در آرامش و آسایش به سر می برند.      
۱۷۴.

«من» غنایی و حماسی (مورد پژوهانه دیوان حافظ و شاهنامه فردوسی)(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۶۱ تعداد دانلود : ۱۲۶
شاخصه های سبکی ادبیات ملل در گونه های مختلف ادبی با زیرساخت های ویژه، پیکره های اصلی فرهنگ و ادبیات آ ن ها را بازتاب می دهد. در این میان،گونه های غنایی و حماسی در کنار دیگر انواع، جایگاهی خاص برای بازتاب احساسات و افکار نویسنده باز نگه داشته است.از آن جا که پدیدآورندگان این گونه از متن نوشته ها و حساسیت حضور نشست مؤلفان آن ها را در متن نمی توان انکار کرد، بررسی جایگاه مؤلف و تاثیر زاویه نشست او در متن می تواند نقطه های مبهم نوشته ها را آشکارکند. «من غنایی» یا ابراز شخصیت عاطفی نویسنده در متون غنا، بازنمودی از رمزواره هایی بی بدیل نگاه درونی مؤلف به موضوعات مختلف اطراف را به نمایش می گذارد. زیرساخت های «من فردی و عاشقانه»، «من اجتماعی»، «من اخلاقی» و ... هرکدام الگوبندی ذهن نویسنده را به مخاطب اعلام می کند و با روش غیرارادی، ذهنیت مؤلف را در جهت اقناع خواننده هدایت می کند. در متن های حماسی، مؤلف و حضور «من فردی» و «خویشتن شاعرانه» او هر چند به ظاهر چشمگیر نمی نمایاند، اما در ساخت های زیرین روایت پهلوانی و تاریخی متن، نقب زدن نویسنده به احساسات و هنجارهای درونی خویش را به صورت ارادی می توان دید. به گونه ای که اندیشه برترمنشانه و «من»گرایانه پهلوانان، جبهه گیری های ایشان در مقابله با قطب پلیدی ها و ناهنجاری ها، نازش به افتخارات ملی و نژادی در مقابل بیگانگان و... اعتبار اندیشه های ناسیونالیستی یک حماسه سرا را در پیوند با عواطف درونی او نشان می دهد. از آن جا که «شاهنامه» فردوسی و «دیوان حافظ» شیرازی، نمونه بکمال دو نوع گونه حماسی و غنایی ما محسوب می شوند، محقق سنجش حضور«من شاعرانه» با بازنمود «من ارادی» حماسی را به گونه مقایسه ای در این دو نشان داده است.
۱۷۵.

مقایسه تطبیقی داستان فریدون در شاهنامه فردوسی و شاه لیر شکسپیر با رویکرد اسطوره شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۲۴۸ تعداد دانلود : ۱۳۴
داستان فریدون و تراژدی شاه لیر علی رغم این که با فاصله زمانی - حدود ششصد سال - و فاصله مکانی - یکی در خراسانِ ایران و دیگری در بریتانیا - خلق شده اند، دارای شباهت های چشمگیر و قابل توجهی اند و همین موضوع مطالعه تطبیقی این دو اثر را امکان پذیر می سازد. این جستار در نظر دارد با گردآوری مطالب به روش اسنادی (=کتابخانه ای) و روش پژوهش توصیفی - تطبیقی تفاوت های این دو اثر را با رویکرد اسطوره شناختی مورد بازبینی قرار دهد. به نظر می رسد دلیل تفاوت میان داستان فریدون با شاه لیر ناشی از خاستگاه باورهای اساطیری است که این دو روایت را شکل داده اند. فریدون قهرمانی است که منشأ و خاستگاه ایزدی دارد، او صاحبِ خرد اهورایی یا خردِ ذاتی است که از آغاز گزینش درست را انجام می دهد و تسلیم سرنوشتی است که از ابتدا آن را می داند. شخصیت فریدون از ابتدای داستان تا انتها تغییری نمی کند او صاحب دانایی است و هیچگاه در طول حماسه کاری ناشایست از او سر نمی زند. اما در مورد لیر شاه موضوع متفاوت است؛ زیرا تصمیم او از روی خرد نبوده بلکه کاملاً وابسته به آزمونی است که خود قادر به تشخیص صحت و اعتبار نتیجه آن نیست. در تراژدی شاه لیر می بینیم که شخصیت لیر از آغاز تا پایان نمایش دچار تحول و دگرگونی می شود و در پایان است که در هیئت یک «پیر فرزانه» دست از دنیا می شوید. پایان این دو روایت نیز تفاوت مهمی با هم دارد. شکیبایی فریدون برای از بین بردن پسران ناخلف خود نشان از اساطیر ایرانی دارد، این شکیبایی گرچه طولانی است اما در نهایت منجر به پیروزی نهایی خیر بر شر می شود اما پایان در نمایش شاه لیر نابودی و تباهی کل خاندان پادشاهی است. این مقاله تلاش دارد تا تفاوت های این دو اثر را با توجه به باورهای اسطوره ای که موجب خلق این آثار شده اند مورد بررسی قرار دهد.
۱۷۶.

بررسی هویت اجتماعی زنان در بخش پهلوانی شاهنامه فردوسی برمبنای دیدگاه جامعه شناختی گافمن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: زنان هویت اجتماعی شاهنامه فردوسی نظریه اجرای نمایشی اروینگ گافمن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۵ تعداد دانلود : ۲۶۶
هدف این مقاله، بررسی هویت اجتماعی زنان در بخش پهلوانی شاهنامه فردوسی با توجه به مفهوم های مطرح شده در نظریه نمایشی اروینگ گافمن است. این نظریه بر این پایه استوار است که افراد در جامعه به منظور ارائه و حفظ تصویری دلخواه از خود به دیگران، برای مخاطبان خود نقش بازی می کنند؛ بنابراین جامعه، شبیه صحنه تئاتر است که در آن، افراد در کنش متقابل با یکدیگر، به اجراهای نمایشی می پردازند. متن پژوهش، شاهنامه فردوسی تصحیح جلال خالقی مطلق است. روش تحقیق، کیفی و فن مورد استفاده، تحلیل محتوا است. چارچوب تحقیق، مدل مفهومی است. از مفهوم های اجرا، جلوی صحنه، محیط و نمای شخصی برای تحلیل هویت اجتماعی زنان استفاده شده است. این پژوهش نشان می دهد زنان در بخش پهلوانی شاهنامه با اجرای نمایش در پی کسب هویت اجتماعی برتر هستند و برای رسیدن به این هدف و نشان دادن تصویری دلخواه از خود به دیگران و کنترل کنش طرف مقابل، از پوشش و زیور، رفتارها، حرکت ها و سخنان استفاده می کنند. خودی که با بررسی اجرای نمایشی زنان آشکار می شود، «خود» ممتاز و متفاوتی است که آنان می کوشند به نمایش بگذارند و به وسیله آن توسط دیگران شناخته شوند. این «خود» بخشی از هویت اجتماعی آنان را آشکار می کند.
۱۷۷.

شخصیّت شناسی کاووس در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: کاووس شاهنامه فردوسی شخصیت شناسی فره ایزدی دیو

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۰ تعداد دانلود : ۹۱
زندگی کاووس کیانی در شاهنامه با داستان هایی چون داستان زاده شدن رستم، جنگ مازندران و هفت خوان رستم، داستان رستم و سهراب، و داستان سیاووش گره خورده ؛ و در میان ده هزار بیت به صورت پررنگ و کم رنگ ترسیم شده است. جستجوی دقیق در این ابیات موجب می شود که خصوصیّات و بازتاب های شخصیّتیکاووس بخوبی نمایانشود. مسلّماً با دسته بندی و ارزیابیاین ویژگی ها، آسان تر می توان به لایه های درونی شخصیّت وی نفوذ کرد. آنچه کاووس را با سایر پادشاهان شاهنامه متفاوت ساخته، جلوه های متضاد شخصیّتی وی است: از سویی اهورایی صفت، دارای فرّه ایزدی، و اهل کاوش و نیایش، و از دیگر سو اهریمنی خو، خودکامه، جنگ طلب و کم خرد است. برخی از صفت های نسبت داده شده به کاووس تنها صفت وی نیست و اغلب شاهان شاهنامه این ویژگی ها را دارند در حالی که برخی از صفات، مخصوص کاووس شاه است. اشاره مختصر به هر دو دسته صفات برای روشن تر شدن ابعاد شخصیّتی کاووس در شاهنامه ضروری است و این صفات را می توان به دو دسته عام و خاص تقسیم کرد. به علاوه برخی از این صفات مثبت و اهورایی و برخی منفی و اهریمنی است. از اینرو نیز می توان صفات کاووس را با کمی اغماض، به دو دسته مثبت و منفی تقسیم کرد. در این پژوهش، ابتدا صفات مثبت شخصیّت کاووس، سپس صفات منفی وی مورد ارزیابی قرار می گیرد. در پایان، در جدولی جداگانه به عام و خاص بودن این صفات مثبت و منفی اشاره می شود.
۱۷۸.

گزارنده، راوی، شاعر: کلیدی برای حلّ مسئله منابع شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شاهنامه فردوسی منابع شاهنامه خداینامه شاهنامه ابومنصوری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۱ تعداد دانلود : ۱۲۰
پژوهشگران درباره مأخذ یا مآخذ فردوسی در نظم شاهنامه، نظرات گوناگونی را مطرح کرده اند. عدّه ای از آنها برآنند که فردوسی از منابع کتبی و شفاهی بهره برده است؛ افرادی تنها شاهنامه ابومنصوری را منبع فردوسی می دانند و عدّه ای فردوسی را وارث سنّت نقّالی و شفاهی گذشته قلمداد می کنند و اشاره به دهقان و موبدان زرتشتی در شاهنامه را نشانه ارتباط فردوسی با این گروه می دانند. با دقّت در شاهنامه، می توان به این نکته پی برد که راوی و شاعر دو شخصیّت متفاوت اند. شاعر شاهنامه بی شکّ فردوسی است امّا راوی شاهنامه که در اصل راوی داستان های مأخذ فردوسی یعنی شاهنامه ابومنصوری بوده، دهقان صد و بیست ساله ای است که اهل شهر چاچ بوده و بهرام نام دارد. با درک تمایز سخنان راوی و شاعر در شاهنامه، ویژگی های مأخذ فردوسی برای ما آشکار می شود، ویژگی هایی که بیانگر آن است که مأخذ فردوسی تنها یک کتاب بوده است، کتابی که فردوسی، خود را متعهّد می دانسته حتّی واژگان آن را برای حفظ روایت دهقان، به کار گیرد و همین امر سبب شده واژگان تازی اندکی به شاهنامه راه یابد.
۱۷۹.

روایت نقّالان از داستان رستم و سهراب(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نقالی شاهنامه فردوسی رستم و سهراب ادبیات عامه قرینه سازی دلیل تراشی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۴ تعداد دانلود : ۱۴۰
هنر نقالی یکی از شاخه های مهم ادبیات عامه، بازتاب دهنده تجربه های بازسازی شده از حماسه های ملی و پهلوانی است. نقالان می کوشند با ساده ترین تعابیر و باز سازی جذاب ترین وقایع، اجزای مختلف داستان ها را متناسب با ذهنیت مخاطبان به نوعی تغییر دهند یا تکمیل کنند. به این ترتیب بر هسته اصلی داستان، شاخ و برگ های درهم پیچیده ای تنیده می شود. در این تحقیق ضمن مروری کوتاه بر پیشینه سنت نقالی، سازوکار روایی نقالان در دو محور اصلی: 1- قرینه سازی 2- دلیل تراشی بررسی شده است. بخش قرینه سازی نقالان از وقایع این داستان نیز در سه موضوعِ اسب پهلوان، دل باختگی و نیز به کارگیری اصطلاحات و مفاهیم دینی مصداق می یابد. همچنین در بخش دوم تحقیق در سازوکار دلیل تراشی به روش تطبیقی، مشخص خواهد شد که موضوعات داستانی مانند ربوده شدن رخش، وصلت با تهمینه، قول ازدواج سهراب با دختر افراسیاب، مجادله رستم با کاوس و رویارویی رستم و سهراب، زمینه ای است که نقالان در طومارها به توجیه و مدلل جلوه دادن وقایع داستانی می پردازند. نتایج این تحقیق به بررسی جامعه شناختی ذوق هنری نقالان و مخاطبان و شناسایی مهارت های روایی نقالان کمک می کند.
۱۸۰.

بررسی تطبیقی مفهوم بخت و کنش در اندرزهای دینکرد ششم و شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دینکرد ششم شاهنامه فردوسی بخت و کنش جبر و اختیار

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۷ تعداد دانلود : ۱۵۴
بخت و کنش(تقدیر و کوشش) و جایگاه آن ها در زندگی دنیایی و مینوی انسان، مبحثی مهم در کتاب ها و اندرزنامه های پهلوی بویژه دینکرد ششم است. این پندنامه که ششمین کتاب از مجموعه نه جلدی دینکرد به شمار می آید، مفصل ترین اندرزنامه پهلوی است که احتمالا بخش هایی از آن به شکل مکتوب و بخش هایی هم به طور شفاهی در دسترس بوده و در قرن سوم هجری بازنویسی شده است. در شاهنامه فردوسی نیز که چکیده فرهنگ ایران باستان و میراث دار اندیشه ها و ذخایر اندرزی پیش از اسلام است، بخت و کنش نمود بارزی دارد، بنابراین با مقایسه این دو اثر می توان به اطلاعات ارزشمندی درباره پیشینه ادبیات اندرزی ایران، بویژه سرچشمه های شاهنامه فردوسی دست یافت. در این مقاله کوشیده ایم با شیوه تطبیقی و تحلیل محتوا، مفهوم و جایگاه بخت و کنش را دینکرد ششم و شاهنامه بررسی کنیم. نتایج پژوهش حاکی از آن است که اندرزهای این دو کتاب- در مورد بخت و کنش- همسانی های بسیاری دارند؛ این همانندی در بخش تاریخی شاهنامه که تحت تاثیر مستقیم منابع پهلوی است، به اوج خود می رسد. تفاوت های دینکرد ششم و شاهنامه -در این زمینه- نیز به ماهیت و نوع هر اثر و هدف از نگارش آن ها بستگی دارد.