مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
پادشاه
حوزه های تخصصی:
در بار? ایران باستان به ویژه در سال های اخیر، پژوهش هایی قابل توجه انجام گرفته و این حاکی از یک رویداد میمون در خصوص توجه پژوهشگران به تمدن ریشه دار ایران باستان است. نوشتار حاضر به دلیل توجه و تمرکز روی یکی از وجوه سیاسی آن تمدن، در نوع خود کاری بدیع است. سئوال اصلی این است که حکومت ها و زمامداران برای تداوم زمامداری خویش چه ادله و توجیهاتی ارائه میکرده اند؟ پاسخی که بر اساس تحلیل متون سنگ نوشته ها به دست آمده حاکی از آن است که برای توجیه مشروعیت سیاسی سه عنصر دارای اهمیت بیشتر بوده اند. این عناصر عبارتند از: تبار، لطف خداوند و عدالت و خصال ویژ? انسانی. در این پژوهش سنگ نوشته های غرب ایران (کنونی) مورد مطالعه قرار گرفته اند.
حکومت مطلوب در اندیشه توماس آکویناس(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
میشل فوکو، در خصوص مفهوم و چیستی قدرت، درک سلسله مراتبی ساده را رد می کند و معتقد است قدرت یک مفهوم ساده ابلاغی از بالا به پایین و دستوری نیست، بلکه در شبکه ای از روابط در هم پیچیده، ساری و جاری است. همان چیزی که ساختار جامعه را تعیین و آن را مشروع می کند. قدرت در این مفهوم ریشه در لایه های مختلف تعاملات اجتماعی و زبانی (مفاهیم) دارد. به عبارت دیگر اعمال قدرت به شکل یک بردار خطی رو به پایین اجرا نمی شود بلکه به اصطلاح در یک ظرف گفتمانی شکل می پذیرد و معنی می یابد.
در اندیشه فوکو «مساله قدرت» در همه جا جاری است، در نسبت ها و اهمیت یافتن مناسبت ها، در روابط و تعاملات زبانی و کلامی میان افراد، طبقات و گروه های اجتماعی که به روش ها و منش های گوناگون ابراز می شود. و آن چه باعث باز تولید نظم موجود می شود، گره خورده با آن نظمی است که مجموعه مفاهیم را در خرد جمعی جامعه تولید می کند و مشروعیت می بخشد.
تعریف میشل فوکو از قدرت به لحاظ نظری کمک وافری به جامعه شناسی جدید نموده است و این نکته ای است که نوشتار حاضر به طور مبسوط بدان پرداخته است.
دادخواهی در بیابان یا تحلیل قصه های شکار در برخی از متون و منظومه های ادب فارسی تا قرن هفتم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در برخی از منظومه های عرفانی و تعلیمی فارسی، قصه های کوتاهی دیده می شود که از چارچوبی یک سان برخوردار است. در این قصه ها، پادشاه در شکارگاه به دلایلی نامعلوم، از همراهان جدا می ماند و در بین راه، یکی از اهالی شهرها یا روستاهای دوردست که از ستم ماموران یا والی دیار خویش به تنگ آمده است، سر راهش سبز می شود. دادخواهی او که با تیززبانی همراه است، در آغاز خشم پادشاه را برمی انگیزد؛ اما سرانجام وجدان خفته ی وی بیدار می شود و با درنگ در سخن دادخواه، به عمق نابسامانی و پریشانی اوضاع حکومت پی می برد. این گونه داستان ها که صبغه ای آرمانی به خود می گیرد، با پیامدی خجسته همراه است؛ زیرا پادشاه افزون بر احقاق حق شاکی و مجازات مجرمان، در پیِ اصلاح امور برمی آید. پراکندگی این حکایات در شعر سده های ششم و هفتم، نشان گر دغدغه ی مشترک سخنوران این دوره ها و تلاشی فرهنگی برای غفلت زدایی ارباب قدرت و بیدارسازی آنان است. نگارنده در این نوشتار، به چند و چون این قصه ها، ساختار بیرونی، اجزای درونی و علل شکل گیری آن ها پرداخته است.
اندیشه ی ایرانشهری و خواجه نظام الملک
حوزه های تخصصی:
در این مقاله اندیشه ی ایرانشهری در سیرالملوک بررسی می شود. اندیشه خواجه نظام الملک آن گونه که در سیرالملوک مطرح شده است، از سیاست اندیشمندان مسلمان در دوره ی میانه پیروی می کند. تجزیه و تحلیل سیرالملوک این فرضیه را توجیه می کند..
آداب معاشرت و هم نشینی در ایران باستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایرانیان باستان به آداب معاشرت و هم نشینی اهمیت ویژه ای می داده اند. احترام به پادشاه، بزرگان، پدر و مادر و همچنین ادب سخن گفتن، غذا خوردن، هدیه دادن، رازداری، راست گویی و... از جمله اموری است که ایرانیان به هنگام تعامل با یکدیگر رعایت می کردند. ما این بحث را از دو طریقِ ارتباط با پادشاه و تعامل مردم با همدیگر، از زمان مادها تا پایان حکومت ساسانیان، در این تحقیق بررسی کرده ایم. بنابراین، جستار حاضر در پی آن است که با روش تحلیلی توصیفی به بررسی چگونگی آداب معاشرت و هم نشینی در ایران باستان بپردازد. به نظر می رسد رعایت آداب معاشرت و هم نشینی نسبت به پادشاه در این دوره زمانی، به مرور دارای سازوبرگ و تجملات بیشتر شده و از شاه شخصیتی جداگانه نسبت به دیگران ساخته است. اما، رعایت همین امر در بین مردم، بیشتر مبنا و اساسی اخلاقی داشته و تقریباً در همین مسیر تا پایان به حیات خود ادامه داده است.
بازتاب اندیشة سیاسی رشیدالدین فضل الله همدانی در ساختار زبانی مکاتبات وی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رشیدالدین فضل الله همدانی هنگامی از سوی غازان خان به مقام وزارت رسید که ایران در شرایط نابسامان سیاسی و اقتصادی به سر می برد. او که این نابسامانی را به دلیل شیوة غلط کشورداری مغولان می دانست، تلاش کرد تا با بهر گیری از نظام اندیشگانی ایرانشهری ، حکومت ایلخانی را به قدرتی مرکزی بدل گرداند. بخشی از کوشش رشیدالدین برای ایجاد تغییرات سیاسی در زبان نوشته های او نمایان است. رشیدالدین با بکارگیری ساختارهای خاص زبانی مفاهیم سیاسی را در چهارچوب نظام اندیشگانی ایرانشهری بر می سازد. این مقاله با بهره گیری از ابزارهای زبانی ای چون نامیدن، انتخاب واژه، انتخاب فعل و استعاره های مفهومی، به نحوة شکل گیری سه مفهوم سیاسیِ پادشاه، رعیّت و دین در مکاتبات رشیدالدین می پردازد. رشیدالدین در انتخاب نوع القاب، اصطلاحات و واژگان خود برای حاکمان مغول به پادشاهان پیشین ایرانی چشم داشته است او با این نحوة بیان، حکومت ایلخانی را حکومتی ایرانی جلوه داده و چیرگی صحرانشینان مغول بر سرزمین ایران را توجیه می نماید. بررسی نوع افعال موجود در نامه ها نیز نشان می دهد که رشیدالدین در تحولات اجتماعی، نقش فاعلی برجسته ای برای رعیت قایل نیست. افعالی که او برای رعیت به کار می برد بیشتر شامل افعال اسنادی، تصریف های فعل «داشتن» و جملات شبه مجهول است که نقش فاعلی بسیار کم رنگی دارند. رشیدالدین، دین را به عنوان ابزاری برای بخشیدن اقتدار بیشتر به حکومت ایلخانی به کار می برد به همین منظور حاکم نومسلمان ایلخانی را «پادشاه اسلام»، «حامی بلادالله» و «حارس عبادالله» می نامد.
بسترهای سیاسی، اجتماعی نگارش ناسخ التواریخ
حوزه های تخصصی:
محمدتقی خان لسان الملک سپهر از مورخان دربار قاجار بود کهباتسلطبهزبانعربیوعلومومعارفاسلامیموفقشدکتاب ارزشمند وپربرگ «ناسخ التواریخ»را نگارش نماید. این کتاب در تاریخ عمومی عالم و با تاریخ قاجاریه در نه جلد است. مؤلف از سال ۱۲۵۸ ه.ق به دستور محمدشاه قاجار و تشویق حاجی میرزا آقاسی مأمور تألیف آن شد. کتاب اول را ظرف مدت پنج سال در دو جلد تدوین کرد و به سال ۱۲۶۳ ه . ق به پایان برد. وی در عهد ناصری تألیف تاریخ قاجاریه را شروع کرد و در سال ۱۲۷۴ ه . ق آن را به انجام رسانید. بخش تاریخ قاجاریه ناسخ التواریخ کتاب مستقلی است که از تأسیس حکومت قاجار تا وقایع ده سال اول سلطنت ناصرالدین شاه را در برمی گیرد. در این راستا مقاله حاضر به بررسی «بسترهای سیاسی، اجتماعی نگارش ناسخ التواریخ» می پردازد. این مقاله کوششی است برای پاسخ به این سؤال که فضای حاکم در جامعه چه تأثیری در نگارش ناسخ التواریخ داشته است؟ در جامعه عصر قاجار، دولت و دربار دو رکن تفکیک ناپذیر بودند. در این دوره حدود دربار و دیوان مشخص نبود و بین مشاغل دیوانی و درباری مرز معینی وجود نداشت، همه نوکران شاه محسوب می شدند. درواقع شکل حکومتی ایران، استبدادی و آمرانه بود و این استبداد و آمریت تا پایین ترین سطوح دولت امتداد و بازتاب داشت. این منظر سبب شده است تا سپهر تاریخ را تنها در مدح و ستایش سلطان و صاحبان قدرت و پذیرش بی چون وچرای قدرت آنان بداند و متأثر از این بینش، آثار او وقایع نگاری صرف سیاسی – نظامی باشد که اجتماع و مردم در آن بازتابی ندارد. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی- تحلیلی است و گردآوری اطلاعات از طریق فیش برداری صورت گرفته است.
فلسفه سیاسی خواجه شمس الدین محمد حافظ شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های سیاست اسلامی سال اول پاییز ۱۳۹۲ شماره ۳
113 - 142
حوزه های تخصصی:
به حافظ، خواجه گفته اند ازآن رو که گاه از شغل دیوانی و وظیفه سلطانی بی نصیب نبوده و ازسوی دیگر، بخشی از اشعار او بازتاب اوضاع روزگار خویش است. پس نباید حافظ را از اندیشه، اندرز یا فلسفه سیاسی بی بهره دانست هرچند از او چیزی در باب سیاست به میان نیامده است! بنابراین، جست وجوی محورهای اصلی فلسفه سیاسی حافظ، مسئله اساسی پژوهش است (سؤال). به نظر می رسد حافظ به سبب قریحه شاعرانه، ترس زمانه و اندیشه مصلحت گرایانه، سخن به شعر در نقد سیاسی گشوده است (فرضیه). این مقاله به دنبال نشان دادن بنیان های فلسفه سیاسی حافظ و ظرافت بیان نقد سیاسی-اجتماعی به زبان شعر است (هدف). کاوِش در جهان بینی حافظ می تواند هر جست وجوگر هنرمند و علاقه مندی را به زوایای کشف نشده فلسفه سیاسی او واقف سازد (روش). طرد بی توجهی سیاسی حافظ و تأکید بر ظرایف دیوان وی در طرح هنرمندانه و زیرکانه نقد بر مسائل سیاسی- اجتماعی، بدیع و نو می نمایاند (یافته).
واکاوی تداوم عناصر اندرزنامه نویسی سیاسی باستان در دوره قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های اخلاقی سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۴۶)
131-152
حوزه های تخصصی:
اندرزنامه های سیاسی اگرچه آثاری هستند که در زمینه سیاست و تأملات سیاسی در ایران و اسلام و با هدف توصیه رفتار مناسب در زندگی سیاسی و تأثیرگزاری بر رفتار سیاسی صاحبان قدرت به رشته تحریر درآمده است، اما این اندرزنامه ها به مباحث اخلاقی و اجتماعی نیز می پردازد. محور مباحث اندرزنامه نویسان سیاسی، ارائه چارچوب قدرت حاکم، حفظ و اصلاح آن است. اندرزنامه ها به تفاسیر و توجیهات خود مبتنى بر اصولى چون توأمان بودن دین و سیاست، عدالت، اخلاق و دین، تجربیات پیشینیان و پند و حکمت قرار پرداخته اند. هدف اندرزنامه ها ارائه چگونگی رفتار مناسب در «کسب قدرت» و «حفظ قدرت» است. اندرزنامه های سیاسی به چگونگی کارکرد نظام سیاسی و تأثیر عوامل موجود در تولید و توزیع قدرت سیاسی می پردازند. یافته های این مطالعه نشان داد هدف عمده اندرزنامه های دوران قاجار یافتن راه حل هایی عملی است برای خارج کردن کشور و رعیت از وضعیتی که عموماً آن را اسفناک ارزیابی می کنند. از این منظر اندرزنامه های عصر قاجار تفاوت های زیادی با نوشته های پیشینیان دارند. از دلایلی که باعث شده رسائل عصر قاجار در زمره اندرزنامه نویسی جای داده شوند آن است که مخاطب بسیاری از آنها، همچون متون پیشینیان، اول شخص کشور است. مهمترین وجوه عنصر تداوم در سیاست نامه های قاجار مباحثی چون عدالت، تمرکز بر قدرت پادشاه، قانون، رابطه شاه و رعیت (مردم) و پیوند دین و سیاست می باشد.
تبیین و تحلیل مولفه های اجتماعی در شهنشاه نامه تبریزی و تطبیق آن با شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مولفه های اجتماعی به عناصر یا اجزای تشکیل دهنده یک اجتماع اطلاق می شود که بدون داشتن آن ها نمی توان آن اجتماع را مورد تجزیه و تحلیل قرار داد. شاهنامه به عنوان اثری برآمده از میراث فرهنگی، تاریخی و اجتماعی حائز اهمیت است، غنای این اثر و اهمیت آن به حدی است که منظومه های حماسی و تاریخی بسیاری به تقلید از آن نوشته شده که شهنشاه نامه تبریزی نمونه ای از این موارد است. بررسی مولفه های اجتماعی دراین دو اثر نه تنها منجربه روشن شدن آیین زندگی از دوران حیات فردوسی تا پایان حکومت مغولان می گردد، بلکه شباهت ها و تفاوت های مولفه های اجتماعی را دراین دو اثر روشن می سازد. پیرامون این مبحث تاکنون پژوهشی انجام نشده است و موارد موجود تنها به بررسی برخی از مولفه های اجتماعی در شاهنامه پرداخته است. نگارنده در پی اثبات این فرضیه است که در این دو اثر پادشاه به عنوان قطب اصلی مملکت مطرح است، نتایج پژوهش نشان می دهد مردم در شاهنامه از آگاهی و بیداری برخوردارند و در روند سیاست های کشور خود دخالت دارند اما در شهنشاه نامه مردم تسلیم به جبرو زورگویی می باشند و در تعیین سرنوشت خود نقشی ندارند، این امر حاکی از فضای خفقان آور حکومت مغولان در دوران سرایش شهنشاه نامه می باشد. علاوه براین شهنشاه نامه در مولفه هایی نظیر آداب و رسوم، آداب جشن و سوگواری و برخی از آداب جنگ با شاهنامه مشابهت دارد، اما مولفه هایی نظیر شیوه حکمرانی پادشاهان، عدالت اجتماعی و آگاهی عامه مردم در این دو کتاب متفاوت است.