مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۰۱.
۱۰۲.
۱۰۳.
۱۰۴.
۱۰۵.
۱۰۶.
۱۰۷.
۱۰۸.
۱۰۹.
۱۱۰.
۱۱۱.
۱۱۲.
۱۱۳.
۱۱۴.
۱۱۵.
۱۱۶.
۱۱۷.
۱۱۸.
۱۱۹.
۱۲۰.
شاهنامه فردوسی
حوزه های تخصصی:
فردوسی اغلب روایت های پیش از خود را که در کتاب هایی چون سیرالملوک ها، خداینامه ها، شاهنامه ابوالمؤید بلخی، شاهنامه منثور ابومنصوری و گشتاسب نامه (دقیقی) گفته شده بودند، با گزینش، جمع کرد و پس از آن، مرجع اصلی مردم و حماسه خوانان گردید. سرایش شاهنامه، سه موج مقلدان یا پیروان، دوستداران و دلبستگان و سرانجام مخالفان را به وجود آورد. مختاری و دیگر حماسه سرایان پس از فردوسی، می کوشیدند با روایت داستان هایی که فردوسی آن ها را در شاهنامه سترگ خویش نیاورده و یا از طول و تفصیل دادن به آن ها چشم پوشی کرده و تنها بخشی از داستان را آورده و یا اشاراتی بدان نموده بود، پا در کنار پای حماسه سرای بزرگ بنهند. البته ایرانشاه (ایرانشان) بن ابی الخیر و اسدی طوسی، از پیروان موفق فردوسی هستند. اهمیت کار عثمان مختاری به دلیل آن است که در حوزه مخالفان شاهنامه؛ یعنی وابستگان به دربار غزنوی قرار دارد. این تحقیق کوشیده است با شیوه توصیف و تحلیل و دید بینامتنی و اثرگذاری متنی بر متن دیگر، ابتدا به بررسی جایگاه شهریارنامه و عثمان مختاری در حماسه سرایی بپردازد و سپس، به اختصار، شهریارنامه را با شاهنامه، از جنبه ادبی، زبانی و فکری مقایسه کند و از این رهگذر، چگونگی تأثیر شاهنامه بر شهریارنامه را بیان نماید. یافته ها نشان می دهد که مختاری برای رهایی از دلهره تأثیر، تغییراتی را در شکل، ساختار و محتوای اثرش نسبت به شاهنامه ایجاد کرده است که سبب عامیانه شدن اثر او شده است.
تدبیر و چاره گری در شاهنامه فردوسی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
شناخت خصایص و ویژگی های ملل فرهیخته جهان از خلال آثار حماسی آنان، می تواند نقش عمده ای در بررسی فرآیند تکوین فرهنگی داشته باشد. طبیعی و به جا خواهد بود که بگوییم دست یابی به گوهران ناب و زلال دریای بیکران نامور نامه باستان، شاهنامه فردوسی، چهره گشایی فرهنگ دیرپای ایران زمین است. فرهنگ هر قوم بازتاب عواطف و احساسات، آیین ها و نگرش ها، دین ها و باورها و سنن مردم آن قوم و دیار است، که عناصر و مؤلفه های فراوانی در سامان بخشیدن به آن ها موثرند، از طریق این عوامل می توان به وجود چاره گری ها در شاهنامه برای رویارویی با تندخویی های اهریمنانه و بهره گیری از تدابیر شایسته در جهت ساختن جهانی نیکوتر و برتر اشاره کرد. این مقاله در پی آن است که با پژوهشی گذرا در گرامی نامه سترگ حکیم بزرگوار توس راهی به سوی تدبیرها و دوراندیشی ها بگشاید و با شناخت این تدابیر و چاره گری ها، راز و رمزی دیگر را که در این اثر بزرگ حماسی وجود دارد آشکار سازد.
بررسی تأثیرپذیری خاقانی از شاهنامه فردوسی در مضامین مدح و مفاخره(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
شاهنامه فردوسی متنی است تأثیرگذار بر تمام ادبیات فارسی پس از خودکه حتی خاقانی شروانی ، با همه خلّاقیت هایی که در دیوانش هویداست و با تمام تلاشی که در گریز از آشکار شدن این تأثیرپذیری دارد، نتوانسته است بدون هیچ تأثیری از فردوسی بماند. به طوری که برای بررسی تمام جنبه های تأثیرپذیری خاقانی از فردوسی رساله ای مفصّل و جداگانه نیاز است. در این مقاله تأثیر مضمونی شاهنامه فردوسی بر خاقانی ، تنها پیرامون دو دسته مضمونِ مدح و مفاخره بررسی شده است. خاقانی نیز همچون اکثر قصیده سرایان زبان فارسی، مقدار قابل توجهی از اشعارش را با هدف ستایش سروده است. در این دسته مضامین با ذکر شواهدی تأثیر سخن فردوسی را می توان بررسی و طبقه بندی کرد. بخش مهمی از شاهنامه حماسه است. در حماسه خودستایی ، به هر ریخت، جایگاه ویژه ای دارد. بنابراین شاهنامه بهترین آبشخور برای این دسته از مضامین است. خاقانی نیز که در مفاخره زبانزد است و مفاخرات او محل بحث هایی نیز بوده است، از تأثیر شاهنامه بر کنار نمانده است
کد گذاری پاسخ های مراجع-مشاور با استفاده از الگوی درون سازی و تحلیل مکالمه فرایند محور در روان درمانی با یک مورد مبتلا به اختلال جسمی شده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال یازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۴
157 - 186
حوزه های تخصصی:
هدف:هدف از پژوهش فعلی ترکیب مقیاس درون سازی تجارب مشکل ساز برای کدگذاری پاسخ های مراجع با تحلیل مکالمه فرایند محور به عنوان نظام کد گذاری برای پاسخ های درمانگر به منظور ترسیم هرم تغییر در روان درمانی بود.روش:روش پژوهش حاضر از نوع مطالعه موردی و رویکرد روان درمانی یکپارچه نگر بود . دست نویس مکالمه های متوالی(120 مورد)میان مشاور و مراجع در جریان چهار جلسه روان درمانی موفق با یک مورد مبتلا به اختلال جسمی شده با استفاده از این دو نظام کدگذاری تحلیل شد.نتایج:نتایج نشان داد که میان پیشرفت پاسخ های مراجع در سطوح درون سازی و جلسه های مشاوره رابطه مستقیم وجود دارد. انواع پرسش ها و مهارتهای استفاده شده بوسیله درمانگر و نیز فنون بکار رفته برای نگارش معادله تغییر شناسایی و استفاده شد.کدگذاری هر دو نوع پاسخ های مراجع و درمانگر ، فرصت مناسبی برای تعیین سری مثلث ها در توالی گفت و گو های مراجع-درمانگر تدارک می بیند.در هرم تغییر محل قرارگیری پرسش ها و مهارتهای مشاوره ای به ترتیب در قاعده و مرکز هرم و محل قرار گیری فنون،بالاتر از آنها و پاسخ های مراجع در راس آن است.نتیجه گیری: با استفاده از دو روش کد گذاری مذکور می توان پاسخ های مراجع و درمانگر را در قالب عینی نشان داد. از همین رهگذر ،چگونگی پیشرفت پاسخ های مراجع در یک سطح درونسازی به سطح بالاتر شناسایی می شود و بسهولت نقش پاسخ های درمانگر در پیشرفت یا احتمالا" پسرفت درمان قابل مشاهده است.
تحلیل تطبیقی مفهوم اعتدال در اندرزهای «دینکرد ششم» و «شاهنامه» فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مفاهیم بنیادی در اندیشه ایرانی، اصل اعتدال و میانه روی در امور زندگی است که در کتاب ها و اندرزنامه های پهلوی به ویژه کتاب ششم دینکرد، مفصل ترین اندرزنامه به زبان پهلوی، نمود بارزی دارد. در شاهنامه فردوسی نیز که چکیده فرهنگ ایران پیش از اسلام به شمار می آید، میانه گزینی، یکی از اصول اساسی است که در اندرزهای مختلف به آن تأکید شده است. در این مقاله کوشیده ایم تا به شیوه تطبیقی و با رویکرد تحلیل محتوا، همسانی های این دو کتاب را درباره اعتدال بازنماییم. نتایج تحقیق نشان می دهد که مفهوم اعتدال در دینکرد ششم و شاهنامه فردوسی به یکدیگر بسیار نزدیک است. در هر دو کتاب، افراط و تفریط از مصادیق شر و بدی هستند و خیر و نیکی که در میانه این دو قرار می گیرد، نماد اعتدال است. از سوی دیگر نیکی مساوی با کردار، پندار و گفتار نیک است؛ سه اصل مهم باور زرتشتی که با خرد، ارتباطی مستقیم و تنگاتنگ دارند و انسان را به زندگی خردمندانه ای راهنمایی می کنند که اصل آن میانه روی است. بین اعتدال و عدل و داد نیز پیوند تنگاتنگی وجود دارد که مفهوم اشه در اندیشه مزدایی را تداعی می کند. گفتنی است که مفهوم اعتدال در دینکرد ششم با اندرزهای بخش تاریخی شاهنامه، به ویژه ابیات مربوط به دوران پادشاهی خسرو انوشیروان، تطابق بیشتری دارد و گاهی اندرزهایی کاملاً یکسان در این زمینه به چشم می خورد که بیانگر تأثیر گذاری دینکرد ششم بر شاهنامه یا منابع یکسان اندرزی دو کتاب است.
مظاهر انحطاط اخلاقی پادشاهان در شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۸
58 - 86
حوزه های تخصصی:
یکی از محوری ترین پایه های تفکر فردوسی در کنار حماسه، تعلیم است؛ چنان که می توان شاهنامه را کتاب تعلیم و اخلاق ورزی ارباب سلوکِ ملوک خواند. بدی ها و نیکی ها در محتوای شعر این شاعر، نمود ویژه ای دارد. به جرئت می توان یکی از اهداف حماسه فردوسی را بیان راستی و ناراستی و زشتی و پلیدی و خوبی و بدی دانست. بررسی ابعاد مختلف شاهنامه از جمله فضای اعتراضی، انتقادی و اندرزی در برابر رفتار پادشاهان، سبب شناخت بیشتر محتوای این اثر می شود. این جستار سعی دارد با مطالعه کتابخانه ای، مظاهر رذایل اخلاقی و ناهنجاری های معمول در رفتار پادشاهان را به صورت توصیفی تحلیلی بررسی کند. از نتایج این پژوهش آن است که در دوره های مختلف، برخی پادشاهان دچار انحطاط اخلاقی شده و این رذایل اخلاقی به شکل های مختلف از جمله غرور، نامردمی، زیاده خواهی، جاه طلبی، خشم، شهوت، ناپاک دینی، بدگمانی، استبداد رأی، دروغ گویی، قتل، تهدید و ارعاب، پادشاه کشی و ده ها خصلت زشت دیگر، در رفتار آنان جلوه گر شده است. نتیجه این ناراستی ها عواقب وخیمی همچون ناخشنودی، فقر و فلاکت، از بین رفتن برکت، بدنامی، نابودی مُلک، ویرانی و شورش عمومی برای جامعه در پی داشته و در نهایت به سقوط حکومت منجر شده است. این رفتارها که از متن داستان های شاهنامه استخراج شده، فضای اعتراضی انتقادی را در شاهنامه حاکم ساخته و با اندرزها و پندها در پایان داستان ها باعث زیرساخت تعلیمی شده است.
تحلیل شخصیت پردازی در داستان رستم و اسفندیار بر اساس نظریه زندگیِ اصیلِ مارتین هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال سیزدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۱
225 - 249
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین علل تأثیرگذاری داستان رستم و اسفندیار، شیوه تقابل دو شخصیت اصلی است. برخلاف اکثر نبردهای رُخ داده در شاهنامه، رستم و اسفندیار تا پیش از جدال با یک دیگر همواره در یک جبهه قرار داشتند. بنابراین به نظر می رسد دیگر نه با خیر و شرّ متعارف روبه روییم و نه با سوءتفاهمی از آن دست که در داستان رستم و سهراب اتفاق افتاد. به همین دلیل، ویژگی هایی که این دو شخصیت را رودرروی هم قرار داده، از اهمیتی ویژه برخوردار می شود به طوری که تحلیل تفاوت های بنیادینِ دو شخصیتِ رستم و اسفندیار، یکی از راه های کشف علل تأثیرگذاری این داستان به شمار می رود. برای رسیدن به این هدف، پیش از هر چیز نیاز است که با پیدا کردن معیاری مناسب، راهی برای طبقه بندیِ ویژگی های رفتاریِ دو شخصیت اصلیِ این داستان به دست بیاوریم. در پژوهشِ پیشِ رو، کوشش شده تا بر اساس آرایی که مارتین هایدگر در مورد ریشه های شکل گیری «زندگی اصیل» و تفاوت های آن با «زندگی غیر اصیل» مطرح کرده، تفاوت های بنیادینِ دو شخصیتِ اصلی داستان رستم و اسفندیار بررسی شده و نقش این تفاوت ها در مسیر حرکت داستان و به سرانجام رساندنِ آن موردتوجه قرار گیرد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که تحلیل شخصیت پردازی در داستانِ رستم و اسفندیار بر اساس نظریه هایدگر، نه تنها می تواند ما را به درکی روشن تر از ریشه های اختلاف میان این دو شخصیت برساند؛ بلکه برخی از رفتارهای به ظاهر متعارضِ اسفندیار را هم توجیه کند.
مطالعه تطبیقی واقع گرایی از دیدگاه والتز و فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال دوازدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
133 - 154
حوزه های تخصصی:
واقع گرایی سیاسی که در مکاتب مختلف فکری نقش قابل توجهی دارد، در علم سیاست به عنوان سیاست قدرت شناخته می شود. واقع گرایان سیاسی که با مورگنتاو آغاز و با کنت والتز به بلوغ کاملی رسید، سیاست را علم کسب، حفظ و افزایش قدرت می دانند و در راستای تحقق مطلوب از ابزارهای متعددی بهره می گیرند. مفاهیم مقوم رئالیسم والتزی عبارتند از ذات پلید انسان، سیاست افزایش قدرت، اجتناب ناپذیر بودن جنگ و ساختار سلسله مراتبی نظام بین الملل. هریک از این مفاهیم رویکردهای هستی شناختی رئالیست ها را به تحولات نظام بین الملل جهت می دهند. با مطالعه و بررسی مفاهیم سیاسی شاهنامه فردوسی، به اشتراک نظری در مفاهیم به کار رفته در رئالیسم و شاهنامه پی می بریم. نگارنده در پژوهش پیش رو با پذیرش چارچوب ذهنی واقع گرایی والتزی و شناسایی مبانی نظری آن، به مطالعه اندیشه سیاسی حکیم توس می پردازد. بر این اساس سؤال اصلی پژوهش عبارت است از اینکه نظریه واقع گرایی والتز تا چه اندازه با اندیشه سیاسی حکیم ابوالقاسم فردوسی قابل انطباق است؟ با توجه به سؤال اصلی پژوهش، این فرضیه مطرح می شود که با توجه به حوادث دوران حیات و نابسامانی اوضاع سیاسی عصر فردوسی، حکیم توس با استفاده از حکایات و افسانه های پیشینیان به بیان دیدگاه نظری سیاسی خود در خصوص ضرورت افزایش قدرت و تأمین امنیت ایران مطابق بامفروضه های اصلی واقع گرایی سیاسی والتز اعتقاد داشته است.
مقایسه فهرست شاهان اشکانی در متن های تاریخی سده سوم تا پنجم هـ. ق با تمرکز بر تفاوت فهرست فردوسی، بیرونی و ثعالبی از شاهنامه ابومنصوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای نوین ادبی زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۱۱
45 - 68
حوزه های تخصصی:
در بیشتر متن های تاریخی سده های نخستین اسلامی که بر اساس روایت های پیش از اسلام و ترجمه آن ها نوشته شده است، فهرست هایی از نام و سال شمار شاهان اشکانی دیده می شود که تفاوت هایی با یکدیگر دارد. با در نظر گرفتن این تفاوت ها می توان فهرست پادشاهان اشکانی را به پنج گروه تقسیم و ریشه روایت های آن ها را بررسی کرد. در این میان تفاوت فهرست پادشاهان اشکانی در شاهنامه فردوسی و روایتِ بیرونی از شاهنامه ابومنصوری و همچنین سخن ثعالبی از کتابی به نام شاهنامه ، این پرسش را پیش می کشد که اگر فردوسی شاهنامه ابومنصوری را منظوم کرده است، چرا روایت منظوم او با سخن بیرونی از همین کتاب تفاوت دارد؟ در این مقاله کوشش شده تا با روشِ تحلیلِ اسناد نشان داده شود که فهرست فردوسی و بیرونی در کدامیک از پنج گروهِ مورد نظر قرار می گیرد. با در نظر گرفتن این نکته می توان احتمال داد که دو روایت متفاوت در شاهنامه ابومنصوری بوده است؛ نخست روایتی نه چندان دقیق، اما متداول در میان تاریخ نویسان که فردوسی آن را به نظم درآورده است و ثعالبی به بخش هایی از آن اشاره می کند و دیگری جدولی که در متن های تاریخی به آن اشاره ای نشده و بیرونی آن را به کتاب خود برده است.
نقد و بررسی رابطه معماری و تأمین اجتماعی در شاهنامه فردوسی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال چهارم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۴
62 - 86
حوزه های تخصصی:
رفاه و تأمین اجتماعی به عنوان یکی از مشخصه های جوامع متمدن و پیشرفته، مؤلفه ای است که امروزه در سیاست های کلان کشورهای جهان، جایگاه ارزنده ای دارد. روی کردی که در نظام های گذشته کم تر بروز و خودنمایی داشته است. به گواه مورّخان و محقّقان و با توجه به متن شاهنامه به عنوان یکی از اصیل ترین متونی که ما را از اوضاع ایران قبل از اسلام آگاه می کند، پرداختن به مقوله رفاه و تأمین اجتماعی در صدر سیاست های کلان پادشاهان ایرانی قبل از اسلام از دورهکیانیان تا ساسانیان بوده است. یکی از مهم ترین ابزارهای تأمین رفاه اجتماعی، بهبود شرایط صنعتی کشور است که به آبادانی و توسعه کشور و بهبود معیشت مردم می آن جامد. امری که علی رغم پر هزینه بودن به دلیل توجه پادشاهان به آسایش و رفاه مردم و تعمیم برخوداری و تأمین اجتماعی، بدان اهتمام شده است. از این رو این پژوهش با تکیه بر شاهنامه فردوسی به عنوان متنی تاریخی ادبی به بررسی مصادیق صنعت و کاربرد انواع و گونه های آن در این اثر به منظور دست یابی به رفاه و تأمین اجتماعی پرداخته است. نتیجه نشان می دهد که پرداختن به امر صنعت که از سنگین ترین و پرهزینه ترین برنامه های کشوری است، همواره درشاهنامه فردوسی از طرف پادشاهان برای ارائه خدمات اجتماعی به عنوان ارکان رفاه و تأمین اجتماعی مورد توجه واقع شده است. روش به کار رفته در این پژوهش روش توصیفی تحلیلی با تکیه بر پژوهش میان رشته ای است.
تبیین مبانی، اهداف، اصول و روش های تربیت حماسی در شاهنامه فردوسی (برای نظام تعلیم وتربیت رسمی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، تبیین مبانی، اهداف، اصول و روش های تربیت حماسی در شاهنامه فردوسی (برای نظام تعلیم وتربیت رسمی) است. روش این پژوهش ازحیث هدف کاربردی و ازلحاظ رویکرد، کیفی است و ازحیث جمع آوری اطلاعات به شیوه تحلیلی و استنباطی نگاشته شده است. جامعه پژوهش، شاهنامه فردوسی و آثار وابسته به آن بوده است. باتوجه به یافته های این مقاله، می توان گفت که تعریف حکیم ابوالقاسم فردوسی از تربیت حماسی، تربیتی است که شجاعت و مبارزه را با عقلانیت و اخلاق مندی توأم کرده و عشق به وطن و دیگر دوستی را جایگزین خود دوستی می کند. با این تعریف، می توان مبانی تربیت حماسی در اندیشه وی را در گزاره های زیر خلاصه کرد: «انسان حماسی در شرایط سخت ثابت قدم است»؛ «جهاد پایه عمل تربیت حماسی است»؛ «نقش رهبر در فرایند تربیت حماسی بارز است»؛ «انسان حماسی در همه حال به یاد خداست». هدف تربیت حماسی پیش از هر چیز توجه به حق و جلب رضایت او بوده و پس از آن می توان از عدالت خواهی و ظلم ستیزی، شجاعت پروری، خردورزی نام برد. باتوجه به این مبانی و اهداف، اصول تربیت حماسی عبارتند از: عزت مداری، ایثار و ازخودگذشتگی، هدایت و رهبری، خدامحوری. درنهایت از روش های تربیت حماسی می توان به روش سخت کوشی، اهتمام به امور هم نوعان، الگوگیری و توکل و اعتماد به خداوند اشاره کرد.
دوگانه های واژگانی در شاهنامه فردوسی و کاربرد آن در آموزش زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۹
117 - 145
حوزه های تخصصی:
اهمیتِ آموزشِ زبان، زمینه سازِ پژوهش های گوناگونی بوده است و در این زمینه، رویکردهایی پیشنهاد شده است از جمله کاربستِ ادبیات در آموزش زبان. بیشتر این پژوهش ها، در پیوند با درن مایه فرهنگی و بهره گیری مستقیم از متن های ادبی یا بازنویسی آن بوده اند؛ اما آن چه هدف این جستار است الگوپذیری از چهارچوب زبانیِ این متون، برای تولید محتوای آموزشی است. اینکه کدام متن ادبی الگوی مناسبی برای آموزش زبان ارائه می کند؛ و چه ویژگی دارد که فرایند یادگیری را آسان می کند، مسئله این پژوهش است. اصالتِ متن و داشتن زبانِ قابل فهم، از نخستین ویژگی هایی است که پژوهشگران این حوزه برای یک متن آموزشی بر شمرده اند. بر این مبنا، شاهنامه فردوسی به عنوان یک متن گهربار و ارزشمند که نقشی مؤثر در پاسداری از زبان فارسی داشته و در مقایسه با دیگر متن ها پیشگام بوده و زبانی زنده دارد، مرجع این پژوهش قرار گرفت. به نظر می رسد بررسی روابط واژگانی شاهنامه، بتواند الگوی مناسبی در تدوین محتوا وآموزش زبان فارسی به دست دهد. بررسی توصیفی- تحلیلی روابط واژگانی در نمونه آماری نشان داد نزدیک به 40% واژگان دارای پیوندهای دوتایی اند که نیمی از آن ها، خارج از تعریف هم آیندها قرار می گیرند، از این رو، پاره گفته «دوگانه های واژگانی» پیشنهاد می شود. این روابط واژگانی، به صورت ناخودآگاه، با فعال کردن دانش پیشین واژگانی و دایره المعارفی، مخاطب را در درک متن یاری می نماید. یافته های آموزش زبان، بر پایه دوگانه های واژگانی و به کارگیری آن در یادگیری واژه و درک مطلب نیز نشان داد تفاوت معناداری مابین عملکرد دو گروه آزمایش و کنترل وجود دارد. همچنین این یافته ها تأیید می کند کاربست دوگانه های واژگانی در افزایش میزان یادگیری زبان آموزان مؤثر است
تصحیح ابیاتی از داستان فرود سیاوخش در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اقبال عام به شاهنامه فردوسی و کثرت استنساخ آن در طول بیش از هزار سال سبب شده که این متن در معرض انواع تصرّف ها قرار گیرد و با آنکه داشتن متنی قابل اعتماد از شاهنامه همواره دغدغه عدّه ای از خواهندگانش بوده، تا همین دو سه دهه پیش نسخ خطی و تصحیحات موجود آن اغلب با سخن شاعر فاصله ای چشمگیر داشت. تصحیح دکتر جلال خالقی مطلق از شاهنامه که در میانه دهه 1380 به طور کامل انتشار یافت این فاصله را به طرز قابل توجهی کم کرد و بالأخره شرایط مناسبی مهیّا نمود تا محقّقانی بتوانند در تدقیق متن بکوشند.موضوع مقاله حاضر تصحیح پنج بیت از داستان فرودِ سیاوخش در پادشاهی کیخسرو است که جز یک استثناء، تا کنون در تمام تصحیح های شاهنامه نادرست ضبط شده است. نگارندگان ضمن تصحیح این ابیات کوشیده اند تا توجه خوانندگان را به بعضی نکات دستوری و زبانی که در تصحیح متن دخیل واقع می شود جلب کنند. در این مقاله همچنین ملاحظاتی درباره حدود و ثغورِ به کارگیری تلفظ های دوگانه بعضی کلمات در شاهنامه مطرح شده و با تأمل در یک ترکیب کنایی نادر، که به واسطه دگرگونی در چاپ های معتبر شاهنامه از فرهنگ جامع زبان فارسی هم جا افتاده، بیتی از یک قصیده عثمان مختاری نیز تصحیح گردیده است.
بیت های شاهنامه در کتاب خلق الانسانِ بیان الحقِ نیشابوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کهن ترین نسخه شاهنامه، مورخ 614ق از تاریخ اتمام سرایش آن (400ق) 214 سال فاصله دارد، ولی در این دوران، قطعات و بیت هایی از شاهنامه در برخی منابع کهن تاریخی و ادبی باقی مانده است. یکی از این منابع کهن، کتابِ عربیِ خلق الانسان از بیان الحق نیشابوری (درگذشت: 521ق) در تفسیر آیه ای از قرآن است که 54 بیت پندآمیز از شاهنامه را نقل کرده است. در این جستار، این بیت ها با شاهنامه تصحیح جلال خالقی مطلق و نسخه های مبنای تصحیح او و برخی نسخه های دیگر و نیز کتاب اختیارات شاهنامه (تألیف: 474ق)سنجیده و درباره برخی ضبط ها بحث شده است. یکی از نتایج این پژوهش این است که بیان الحق بیت های شاهنامه را نه از متن این منظومه که از اختیارات شاهنامه برگرفته است.
داستان پادشاهی جمشید در شاهنامه فردوسی از دیدگاه نقد منابع(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جمشید یکی از شخصیّت های اساطیر هند و ایرانی، بر اساس یکی از قدیمی ترین اساطیر آریایی، نخستین انسان بوده و در هند و ایران، در دو مسیر جداگانه گسترش پیدا کرد. در صورت هندی، به شاه مردگان و در صورت ایرانی، به پادشاهی قدرتمند تبدیل شد که با ادّعای خدایی، فرّه از او فاصله گرفت و ضحّاک، پادشاهی اش را سرنگون و او را با ارّه به دو نیم کرد. داستان جمشید، علاوه بر اوستا، دینکرد و بندهش، در شاهنامه فردوسی و کتب تاریخی دوره اسلامی روایت شده است. در این مقاله، روایت فردوسی از داستان جمشید با رویکرد نقد منابع، با متون دیگر سنجیده خواهدشد. بررسی خاستگاه احتمالی روایت فردوسی از این داستان، هدف اصلی پژوهش حاضر است. بر اساس تجزیه داستان جمشید در شاهنامه و دیگر متون و تحلیل و تطبیق همسانی ها و ناهمسانی ها، این نتیجه حاصل شد که روایت کتب تاریخی عربی تحت تأثیر ادبیات دین اسلام قرار گرفته و با واسطه ای متنی به متون پهلوی پیش از اسلام متّصل هستند. روایت ثعالبی، ارتباط متنی با تاریخ طبری داشته و در کنار آن، از کتب دیگری بهره گرفته است. روایت فردوسی از داستان جمشید، ارتباطی خاستگاهی با متون پهلوی داشته و ارتباط احتمالی با شاهنامه ابومنصوری ندارد.
معمای یمن در بخش ساسانی شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یمن امروز در روزگار باستان چنین نامی نداشت و اگر دولت «حِمیَر» از حبشه شکست نمی خورد چه بسا این کشور را با نامی می شناختیم که از نام این دولت سرچشمه گرفته بود، همچنان که هاماوران در شاهنامه برگرفته از حمیر است. از سوی دیگر در شاهنامه یمن بارها به جایی اطلاق شده که ربطی به یمن امروزی ندارد؛ بررسی پادشاهی یزدگرد یکم در شاهنامه فردوسی نشان می دهد که دست کم در مقطعی از دوره ساسانی قلمروی حیره را یمن می نامیدند. برای توضیح این تناقض باید گفت که برخلاف انتظار واژه یمن در اصل یک واژه عربی نیست بلکه ریشه عبری دارد و در کاربردش به عنوان جاینام به معنی جنوب است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که منشأ اطلاق این جاینام به حیره و یمن امروزی وجود جامعه پرشمار و بانفوذ یهودیان در دو منطقه میانرودان و شبه جزیره عربستان بوده است. ضمن اینکه در هر دو منطقه یهودیان موفق به کسب نفوذ سیاسی شده بودند و در ایران یزدگرد یکم دختر پیشوای یهودیان ایران را به همسری برگزید. در این دوره نفوذ یهودیان در دربار ایران به حداکثر خود رسید که یکی از پیامدهای آن اقتباس اطلاق یمن به حیره در دیوان ساسانی و ورود آن به خداینامه بود.
تخفیف واج های زبان فارسی بر اساس واژگانی ازشاهنامه فردوسی
حوزه های تخصصی:
زبان، پدیده ای نظام مند، پویا و قابل تغییر و تحوّل است. یکی از مهم ترین دگرگونی ها و تحوّلات زبانی مسئله تخفیف یا کاهش واج ها بر اساس مقاصد خاص از طرف کاربران زبانی است. برخی از این عوامل و مقاصد عبارت اند از: کم کوشی و فرآیند اقتصاد زبانی، تحوّلات زبان محاوره یا گفتار از زبان معیار یا نوشتار، لهجه ها، گویش ها و گونه های تلفّظ زبانی، هم نشینی حروف متنافر و بعید المخرج و غیره. زبان فارسی نیز از این قاعده زبانی مستثنیٰ نیست و تخفیف در واژگان فارسی یکی از عوامل مهمّ زبانی است که در این مقاله نگارنده می کوشد تا بر اساس متن شاهنامه فردوسی این مسئله را مورد واکاوی و مداقّه قرار دهد و در دو محور تخفیف در « صامت ها» و تخفیف در «مصوّت ها »ی واژگان این متن به بررسی عوامل مؤثّر زبانی بر ایجاد این پدیده زبانی بپردازد. زبان فارسی، تخفیف(=مخفّف)، صامت، مصوّت، شاهنامه فردوسی
جلوه های تمثیلی عشق تراژیک در شاهنامه
حوزه های تخصصی:
بیان تمثیلی از مفهوم عشق گویای آن است که انسان برای رسیدن به معشوق علاوه بر اراده خود با موانع بیرونی مواجه است که اجازه تصمیم گیری بر اساس خواسته ها و امیال خود را نمی دهد. به همین دلیل است که نتیجه داستان عاشقانه هرچه باشد، باز احساس ترحم و ترس که نماد اصلی تراژدی هستند را در مخاطب ایجاد می کند. در ادبیات فارسی، شاهنامه فردوسی به عنوان مهمترین بیان تمثیلی از عشق تراژیک، در همه داستان های عاشقانه خود، تعلیم ایثار، وفاداری و از خودگذشتگی عاشق به نفع هویت ملی را برای مخاطب به تصویر می کشد. بر این اساس هدف مقاله حاضر آن است که جلوه های تمثیلی عشق و دلدادگی که به پایان تراژیک در در شاهنامه ختم می شود را، بررسی نماید. یافته های مقاله که با استفاده از منابع کتابخانه ای، روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و در چارچوب نظریه نورتروپ فرای به دست آمده، گویای آن است که اکثر قهرمانان تمثیلی و اسطوره ای شاهنامه، به هنگام تصمیم گیری میان دوگانه عشق به معشوق یا دوستی هویت ملی، هدفی ورای عشق مجازی و عرفانی دارند، و آن از خودگذشتگی به نفع دیگری است که با روح حماسی حاکم بر این کتاب همخوانی دارد. به همین دلیل در اکثر داستان های عاشقانه شاهنامه تعلیم عشق و عاشقی، به گونه ای است که در صورت عدم همخوانی با روحیه حماسی حاکم بر این کتاب، به نتایج تراژیک ختم می شود که احساس ترحم، دوستی، محبت و از خودگذشتگی به نفع دیگری که می تواند ملیت، حقیقت و یا واقعیت باشد را در مخاطب ایجاد می کند.
شیوه ها و شگردهای تأکید در شاهنامه؛ با تمرکز بر مطالعه داستان کاموس کشانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال سیزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۳۴)
1 - 24
حوزه های تخصصی:
در یک متن ادبی برخی از جمله ها اهمیت بیشتری دارند و سخنوران برخی از مفاهیم را با شدت و حدّت بیشتری بیان می کنند یا آنها را به نحوی برجسته می سازند. تأکید این امکان را میسّر می سازد. این پژوهش به بررسی و تحلیل تأکید و روش های آن در داستان کاموس کشانی از شاهنامه خواهد پرداخت. پرسش های مطرح شده پژوهش عبارت اند از: برای ایجاد تأکید در داستان کاموس کشانی چه شگردهایی به کار رفته است؛ شگردهای دستوری ایجاد تأکید در این داستان کدام است و برای نمایش تأکید کدام فنون بلاغی بدیع و معانی بیشتر به کار رفته است. گردآوری نمونه های تحقیق به روش استقرایی و بررسی اطلاعات به شیوه توصیفی تحلیلی انجام گرفته است. این پژوهش نشان می دهد که بخش عمده تأکید در شاهنامه در دو بخش عام و خاص با استفاده از ادات و واژگان خاص مانند اسم، گروه اسمی، صفت، فعل و گروه های گسسته قیدی شکل می گیرد. تکرار معنا شامل ترادف واژگان و مصراع، عطف، وصف، قصر و آرایه های ادبی مثل مبالغه، سیاقه الاعداد و تضاد شکل گرفته است. تأکید خاص اسم از طریق ضمیر، شمول و کلیت و پیوندهای تخصیص و تأکید خاص فعل از راه قید صفت، سوگند، صوت، پیوند و جابه جایی آن امکان پذیر است. همچنین جابه جایی اجزای جمله نیز در این فرایند نقش دارد. برجستگی تأکید در شاهنامه به دلیل همراهی آن با اغراق و مبالغه است.
بازتاب یک شاخصه گویشی، در مصرعی از شاهنامه فردوسی «به آب دو دیده نباید گریست»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای ادبی بهار ۱۴۰۰ شماره ۲۱۲
85-95
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش، بازتاب یک شاخصه گویشی در مصرعی از شاهنامه فردوسی نشان داده می شود. این مصراع: «به آب دو دیده نباید گریست» در داستان رستم و سهراب آمده است. اغلب شاهنامه پژوهان، برای آن شرح و توضیح بیان نکرده اند، برخی معانی ارائه شده نیز پذیرفتنی به نظر نمی رسد. برپایه نتایج این مقاله، دشواری این مصراع از کاربرد تکواژ «به» در معنایی نادر و کمیاب سرچشمه می گیرد. با این توضیح که این تکواژ، در این کاربرد، با حرف اضافه «به» در فارسی امروز ایران، تحوّل یافته pad در فارسی میانه، پیوندی ندارد، بلکه صورت گویشیِ abē در فارسی میانه معادل "بی و بدونِ" در فارسی امروز ایران است. بر این مبنا، عبارت کِنایی «به آب دو دیده گریستن (= بی اشک گریستن)» به معنی "مستأصل و درمانده شدن" است. افزون بر این، مصراعِ مذکور برگرفته از یک مَثَلِ محلّی است که هنوز با همان معنا و مفهوم به کار رفته در شاهنامه فردوسی، با دو صورت آواییِ: "be ow dida girya kadan" و be âw dida čixrâ mukuna''" در برخی گویش های خراسان بزرگ برجای مانده است. داده های گویشی استفاده شده در این پژوهش، به کمک گویش نامه ها و پژوهش میدانی فراهم آمده است.