مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
۷۷.
۷۸.
۷۹.
۸۰.
شاهنامه فردوسی
حوزه های تخصصی:
از جمله مصادیق بارز حقوق بشردوستانه در مخاصمات بین المللی، قواعد مربوط به چگونگی رفتار با اسرای جنگی است که قدرت اجرایی بیشتری نیز نسبت به سایر مقررات مربوط دارد. از میان پیمان نامه های بین المللی، کنوانسیون سوم ژنو، مصوب (1949) مهم ترین و جامع ترین سند در حمایت از حقوق اسرای جنگی است. بحث اسارت از جمله موضوعات قابل توجه در شاهنامه هم به شمار می آید که در خلال جنگ ها و با نمونه های گوناگون و گاه متفاوتی از سوی شاعر، دیده می شود و از آنجا که این اثر به دلیل وسعت همه جانبه ، دربردارنده آداب و قوانین جنگ و مظاهر تمدنی اقوام ایرانی و انیرانی از روزگار کهن در این حوزه است، یکی از غنی ترین و مهم-ترین منابعی است که می تواند بازتابی از عناصر آیینی و سیاسی حکومت ها را پیرامون حقوق اسرا در ادوار مختلف تاریخی نمایان سازد. هدف این پژوهش بررسی ابعاد گوناگون حقوق اسرای جنگی در شاهنامه و تحلیل آن بر مبنای مواد و بندهای کنوانسیون سوم ژنو است. بررسی های انجام شده، نشان می دهد که شاهان ایرانی شاهنامه، نسبت به شاهان انیرانی به حقوق و کرامت انسانی اسرا بیشتر پایبند بوده و برخوردی بشردوستانه تر با آنان داشته اند؛ از سویی، توجه به حقوق اسرا در دوره تاریخی، به ویژه در میان شاهان ساسانی، نسبت به دو دوره دیگر محسوس تر است و در این میان، زنهاردهی به اسیران بیشترین نمونه ها را در بر می گیرد.
تحلیل مفاهیم و کارکرد ارتباطات غیرکلامی در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال بیست و ششم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲۹ (پیاپی ۸۴)
157-184
حوزه های تخصصی:
ارتباطات غیرکلامی را می توان جزء نشانه های تصویری به شمار آورد که امروزه برای روان شناسان و جامعه شناسان، به دلیل اهمیت آنها در انتقال معنا و تنظیم روابط بینافردی، جایگاهی ویژه دارد. یکی از مهم ترین زیرشاخه های این مبحث «زبان بدن» نامیده می شود که درمیان همه جوامع بشری از دیرباز تاکنون وجود داشته است. این نشانه های غیرکلامی که برخی قدمتی چندهزارساله دارند در فرهنگ ها و سنن اجتماعی اقوام گوناگون، با وجوه مشترک و گاه اختلافی، کاربرد و کارکرد فرهنگی و بلاغی دارند. روشن است هرچه بستر ادبی چنین بازنگری و رویکردی کهن تر و البته جامع تر باشد، ارزش تحلیل های آن در بازشناسی فرهنگی و اجتماعی و حتی زیبایی شناسی متون بیشتر است. بی گمان، شاهنامه فردوسی که نماینده فرهنگ و تفکر ایرانی در عصر پیشاتاریخی تا ادوار تاریخی مقارن با ظهور اسلام است می تواند بهترین ظرف بازنمایی کنش های ارتباطی برون زبانی در تاریخ فرهنگی کهن ایران باشد. چنان که به سبب ماهیت پیش نمونی شخصیت های شاهنامه ، بسیاری از نشانه های غیرکلامی آنها را نیز می توان کهن الگوی بسیاری از کنش های رفتاری یا زبان بدن ایرانی در ساحت و هنگامه زندگی حماسی، یعنی شکل گیری هویت ملی و اجتماعی ایرانیان، محسوب کرد. در این جستار با واکاوی مفاهیم «زبان بدن» در کنش های غیرزبانی شخصیت های برجسته شاهنامه تلاش شده است این مفاهیم پوشیده و پیچیده فرهنگی رمزگشایی شود. از نتایج تحقیق برمی آید که بازنمایی زبان بدن شخصیت های شاهنامه نه از روی اتفاق که کاملاً آگاهانه به قصد جلب توجه مخاطب و بازاندیشی او در الگوهای رفتار فردی و اجتماعی اقوام ایرانی و غیرایرانی به قصد بازشناسی هویت فرهنگی ایرانیان، بیشتر از رهگذر کنایه سازی و نمادپردازی صورت گرفته است.
سدره و کستی در کیش زرتشتی و انعکاس آن در کشتی کرمانجی و شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مقاله حاضر آیین سدره پوشی و کستی بستن در کیش زرتشتی تحلیل و بررسی شده، سپس انعکاس آن در کشتی کرمانجی و شاهنامه فردوسی نشان داده شده است. در مرحله اول، به تعریف لغوی و ساختاری سدره و کستی پرداخته شده و پس از آن، مراسم مربوط به این دو لباس شرح داده شده است. در مرحله دوم، انعکاس و پیوند سدره و کستی زرتشتی با چوخه و کشن کرمانجی و پشمینه، کمند و ازار مذکور در شاهنامه بیان شده است. دستاورد مقاله مبتنی بر این است که چوخه کرمانجی و مراسم پوشاندن آن شباهت بسیاری به سدره زرتشتی دارد، همچنان که پشمینه هوم در شاهنامه هم بیانگر آیین سدره پوشی در ایران باستان است. کشن کرمانجی از یک جهت، از نظر لغوی و کاربردی شبیه به کستی زرتشتی است، همچنان که کمند هوم و ازار برهمن و فرستاده او در شاهنامه چنین شباهتی دارند؛ از جهتی دیگر، کشن برگرفته از مصدر کشان به معنای کوبیدن است، همان طور که کستی هم در شاهنامه برگرفته از مصدر کستن به همان معناست. کلمه کستی در شاهنامه بیشتر همراه با دو فعل «بستن» و «گرفتن» به کار رفته، به طوری که وقتی به صورت «کستی بستن» درآمده، منظور از آن آیین کستی بستن زرتشتی است و وقتی به صورت «کستی گرفتن» درآمده است، معنای کشتی گرفتن دارد.
ارائه شاخص های مطلوب بازنویسی و داستان گزینی آثار حماسی در ادبیات کودک و نوجوان با تاکید بر شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گفتار پیش رو، نتیجه پژوهش کتاب خانه ای است که به منظور ارتقای کیفیت متون بازنویسی شده از آثار حماسی با تأکید بر مشخّصه های رشد ادراکی، عاطفی و اجتماعی برای کودک و نوجوان صورت گرفته است. برای دست یابی به این هدف، در گام نخست مبانی نظری بازنویسی آثار حماسی ادبیات کودک و نوجوان ارائه و تاریخچه مختصری از آثار بازنویسی شده در عرصه ملّی با تأکید بر شاهنامه فردوسی بررسی شده است. سپس مشخّصه های رشد کودک در سنین مختلف طبقه بندی شده و براساس آن قواعد عمومی و تخصصی بازنویسی آثار کهن حماسی ارزیابی شده است. بر مبنای این ارزیابی، شاخص های مطلوب داستان گزینی و بازنویسی آثار حماسی سازگار با قابلیت های ذهنی و توان مندی های مختلف ادراکی مخاطبان کودک و نوجوان در سنین مختلف جمع بندی و پیش نهاد شده است. در پایان، نمونه هایی از این شاخص های مطلوب در مقایسه با بازنویسی های ناکارآمد از داستان های شاهنامه فردوسی به منظور ارائه مصداق های کاربردی آورده شده است. پژوهش حاضر شیوه ای علمی برای ارائه شاخص های مطلوب و انتخاب داستان های مناسب در سایر انواع ادبی نیز هست.
بررسی و تحلیل نمادشناسی نگاره های هفت خان رستم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی پاییز ۱۳۹۷ شماره ۷۷
211 - 234
حوزه های تخصصی:
نمادگرایی در تفکرات و رؤیاهای نژادهای مختلف بشری وجود دارد و انسان را به گستره تفکر بدون گفتار رهنمون می کند. <em>شاهنامه</em> از دیرباز مورد توجه مردم ایران زمین بوده است که با توجه به بافت داستانی این اثر، ارتباط نزدیکی با آن برقرار می کردند. در دوره صفویه، نقالان در قهوه خانه ها، داستان های <em>شاهنامه</em> را با پرده خوانی و آرایش صحنه ها برای سرگرمی شرح می دادند. این پژوهش به بررسی و رمزگشایی نمادها در نگاره های مربوط به هفت خان رستم در <em>شاهنامه</em> فردوسی می پردازد. رستم برای نجات کیکاوس و تشرف به پایگاه قهرمانی، آزمون هفت خان را پشت سر می گذارد. هر خان نمادی از تقابل با موجودات نهفته در ناخودآگاه بشری است که وی را در رسیدن به کمال با دشواری روبه رو می کند. رستم در خان اول با شیر (نماد غرور و نیروی اهریمنی)، در خان دوم با تشنگی و گرما (نماد قدرت بدون شکل و روح و نیز انگیزه پنهان و ناشناخته آن)، در خان سوم با اژدها (نماد خشکسالی)، در خان چهارم با زن جادوگر (نماد آنیمای منفی)، در خان پنجم با اولاد دیو (نماد نگهبان آستانه)، در خان ششم با ارژنگ دیو (نماد یاریگر ضدقهرمان) و در خان هفتم با دیو سپید (نماد مرگ و خون او نماد زندگی بخشی) روبه رو می شود. هدف این پژوهش، تحلیل نمادها در نگاره های مصور مربوط به هفت خان رستم در <em>شاهنامه </em>فردوسی است. روش پژوهش حاضر، توصیفی تحلیلی است. نتیجه آن نیز این است که در همه نگاره ها، نمادهای موجود در داستان هفت خان رستم در <em>شاهنامه</em>، در تصاویر ارائه شده اند و رابطه بین تصویر و متن اصلی را برای مخاطب معنادار کرده است.
تحلیل آزمون در شاهنامه؛ براساس مبانی، اهداف، اشکال و ساختار آزمون ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال دهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۲۴)
79 - 96
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، تحلیل مبانی، اشکال، اهداف و ساختار آزمون های مختلف در <em>شاهنامه</em> است. این پژوهش به شکل بنیادی، بر پایه مطالعات کتابخانه ای و به روش توصیفی تحلیلی انجام شده است. آزمون (ور) گذر از آتش برای اثبات بی گناهی در داستان سیاوش، آزمون فرو رفتن در خون برای رهایی از سرنوشت شوم در داستان ضحاک، آزمون انتخاب پادشاهی برای تعیین پادشاه جدید در داستان پادشاهی کیکاووس، آزمون انتخاب همسر برای زال، فرزندان فریدون و گشتاسب توسط موبدان، شاه یمن و قیصر روم، آزمون سنجش قهرمان در داستان هفت خان رستم و اسفندیار، از مهم ترین آزمون های موجود در <em>شاهنامه</em> فردوسی به شمار می روند که قهرمانان برای رسیدن به هدف خود، باید آنها را پشت سر بگذارند. قهرمانانی که از فرّ ایزدی و حمایت خداوند برخوردارند و در پی گسترش پاکی و خوبی هستند، به آسانی از این آزمون ها می گذرند و پیروز می شوند؛ اما ضحاک که نمودار بدی است، در آزمون خود شکست می خورد. تمامی آزمون ها ساختاری مشابه دارند؛ به گونه ای که در ابتدا وضعیت متعادل برقرار است، سپس با بروز حادثه ای دچار تغییر می شود و درنهایت، با اقدام قهرمان و انجام آزمون، تعادل دوباره برقرار می شود.
شهرسپ یا بوداسب، تحلیلی بر نام و نشان وزیر طهمورث در شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن شناسی ادب فارسی سال یازدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۴۲)
127 - 138
حوزه های تخصصی:
نام شهرسپ در بیشتر چاپ های تصحیح شده از شاهنامه فردوسی برای وزیر طهمورث پیشدادی به کار رفته است. برپایه روایت فردوسی، او پارسایی است که نماز و روزه آورد. طهمورث به ارشاد شهرسپ به چنان تهذیب نفسی رسید که توانست بر اهرمن بند نهد و او را اسب خود کند. از وزیری با چنین پایگاه و دستگاه در اوستا و متون دوره میانه نامی نیست. در دوره ایرانی نو، صورت رایج و غالب نام این شخصیت بدون توجه به اینکه وزیر طهمورث انگاشته شود یا نه با حفظ وصف های پارسایی، به صورت بوداسب و صورت های در پیوند با آن است. به همین سبب می توان چنین پنداشت که نام شهرسپ در شاهنامه برای او عارضی، اما وصف های پارسایی برایش اصلی است. نگارنده در این مقاله می کوشد با تکیه بر سنجه های نقد اسطوره ای و کهن الگویی، نخست به اصلی بودن وصف های پارسایی برای این شخصیت بپردازد؛ به اینگونه که شخصیت شهرسپ شاهنامه و طهمورث، اجزایی از یک شخصیت واحد و کهن تر اساطیری اند که در مراحلی از گسیختگی شخصیت (dissociation) در دو تجسّم شاه و پارسا ظهور یافته اند. سپس با تکیه بر وصف های پارسایی شهرسپ و صورت غالب نام او در متون ایرانی نو و صورت این نام در زبان سنسکریت، به این نتیجه می توان دست یافت که نام این شخصیت می باید همان بوداسب باشد که عنوان مرتبه ای از پارسایی است و شهرسپ، صورتی مصحّف است.
استعاره های مفهومی حوزه اخلاق در شاهنامه فردوسی: رویکردی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اخلاق سال یازدهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۴۰
127-142
حوزه های تخصصی:
اخلاق ازجمله واژگانی است که در حوزه معرفت بشری دامنه وسیعی دارد و اندیشمندان معانی و تعاریف مختلفی برای آن ارائه داده اند. از آنجا که اخلاق و مصادیق آن مفاهیمی انتزاعی اند، ذهن انسان برای درک و گفتگو دربار ه آن ها از روش های مختلفی بهره می برد. یکی از نظریه های مهمی که می تواند این موضوع را تبیین کند، نظریه «معاصر استعاره» است. لیکاف و جانسون (2003) معتقدند که استعاره، امری ذهنی است که انسان برای ملموس کردن مفاهیم انتزاعی از آن بهره می برد. هدف از انجام این تحقیق پاسخ به این پرسش هاست که فردوسی برای بیان مفاهیم اخلاقی در شاهنامه از چه استعاره هایی استفاده کرده و از چه حوزه های مبدایی برای توصیف مفاهیم انتزاعی اخلاق بهره برده است. به این منظور، 3800 بیت از شاهنامه فردوسی بررسی شده است. روش تحقیق توصیفی و تحلیلی است. داده های تحقیق نشان می دهد فردوسی از حوزه های مبدأ انسان، شیء، ساختمان، روشنایی و تاریکی، جهت های بالا و پایین، لباس، آب، سفر و شغل برای عینی تر کردن مفاهیم اخلاقی در شاهنامه استفاده کرده است.
پیوند فضای قدسی اساطیر ایران با مکان حماسی شاهنامه فردوسی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
مکان اساطیری یکی از ویژگی های تأثیرگذار اسطوره بر حماسه است. براساس متون فارسی میانه، خونیرس به عنوان مرکز مقدس اساطیر ایران شناخته می شود و به عنوان آفریده خاص اورمزد که محمل آغازهاست، از آن یاد می شود. این مرکز مقدس مزدیسنا، بر اساس قانون انتقال عناصر اساطیری به حماسه، وارد متن شاهنامه شده است و برخی ویژگی های خاص خود مانند: تقدس، پایداری، مورد رشک بودن و پاس داشته شدن از سوی بهدینان را به گونه های متفاوتی وارد متن حماسه کرده است. اثبات علمی این نکته که خونیرس همان مفهوم ایران در شاهنامه است؛ نیازمند معرفی مجموعه پیونددهنده های این دو مکان اساطیری و حماسی بود، بنابراین در این راستا برخی از پیونددهنده ها، مانند: پهلوانان و اخلاق پهلوانی، دشمنان ایران، جادو ستیزی، خردگرایی ایرانیان و فره و فرهمندی بررسی و بازشناسی شده اند. رویکرد مقاله حاضر در بحث اسطوره-شناسی برپایه مکتب پدیدارشناسی و نظریات میرچا الیاده بوده است و براساس اصول نظری این مکتب ارتباط مکانی اسطوره و حماسه تبیین شده است
گزارش جَنگ 572م. در شاهنامه و ویژگی های منبع فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جنگ 572م. یکی از مهم ترین درگیری های ایران و روم در عصر ساسانی به شمار می رود. تنها گزارش موجود از این جنگ در منابع اوایل دوره اسلامی در شاهنامه فردوسی دیده می شود و در آثار مورّخان برجسته ای همچون طبری، بلعمی، یعقوبی و... هیچ گزارشی از این جنگ وجود ندارد. همین نکته به خودی خود اهمیت گزارش شاهنامه را آشکار می سازد، اما مسائل دیگری نیز در این گزارش نهفته است؛ ازجمله اینکه با وجود درست بودن چارچوب کلی گزارش شاهنامه، ابهام های عجیبی در آن به چشم می خورد؛ به ویژه در زمینه جغرافیای این جنگ. حکیم توس در اوج امانتداری از پیرایش و زدودن ابهام ها با توسل به شیوه داستان سرایی خودداری کرده و به این ترتیب شواهد ارزشمندی از کمّ وکیف منبع خود به دست داده است که برای پیشرفت مبحث منابع شاهنامه از اهمیت فراوانی برخوردار است.
خوانشی هگلی از فلسفه تاریخ اساطیری ایران در شاهنامه فردوسی با تأکید بر گفتار «خدایگان و بنده»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال بیست و هفتم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۱ (پیاپی ۸۶)
103-125
حوزه های تخصصی:
شاهنامه فردوسی ، حماسه منظوم اساطیری ایران، بر مدار ستیز نیروهای عینیت یافته ناساز عالم، یعنی ایران و انیران و نبرد شخصیت ها و قهرمانان آن، می گردد؛ زیرا از دیدگاهی فلسفی، طرح هستیِ تاریخ اساطیری ایران هم اساساً بر مبنای هماویزی دوگانه های ناساز افکنده شده است. یکی از مهم ترین دیدگاه های فلسفی به تاریخ، نگرش فریدریش هگل، فیلسوف تاریخ گرای آلمانی، است. در این نگرش، ماهیت و هدف تاریخ، همان ماهیت انسان است و ماهیت انسان، رسیدن به خودآگاهی و آزادی است و این آزادی تنها به نحو تدریجی و دیالکتیکی تحقق پذیر است؛ از این رو، در فلسفه هگل، جنگ وسیله ای برای پیش بُرد دیالکتیک تاریخ به شمار می آید و ایجاد پیکار میان شخصیت های انسانی، به مثابه خدایگان و بنده، اساس رسیدن به خودآگاهی معرفی شده است. نبرد بین انسان ها در شاهنامه فردوسی هم گفتار «خدایگان و بنده» در فلسفه هگل را به ذهن متبادر می کند. در بخش اساطیری شاهنامه ، دست یابی به خودآگاهی و تحقق آن در تاریخ اساطیری ایران، تنها از راه نبرد دو سوی مخالف، به مثابه خدایگان و بنده، در نبردهای بین جمشید و ضحاک، ضحاک و کاوه (و آن گاه فریدون)، فرزندان فریدون، شهادت ایرج و کین خواهیِ (دادباوری) او به وسیله منوچهر روی می دهد. این جستار، با رویکردی تحلیلی توصیفی به تحلیل فلسفه تاریخ شاهنامه فردوسی ، با تأکید بر گفتار «خدایگان و بنده» پرداخته و به این نتیجه رسیده است که در این حماسه اساطیری، همه ستیزگی ها هر بار به گونه ای آمیختگیِ وحدت بخش نائل می آیند که هم تراز لحظه های سنتز یا هم نهاد دیالکتیکی هگلی و در حقیقت، اسباب فراگرد تاریخی و راه رسیدن به خودآگاهی و آزادی از رهگذری دیالکتیکی است و این همان امکان خوانش فلسفه تاریخ اساطیری ایران در شاهنامه فردوسی برپایه فلسفه تاریخ هگلی است. ف
بررسی بازتاب ملکوت اعمال در شاهنامه ی فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ایرانی سال هجدهم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۵
121 - 148
حوزه های تخصصی:
ملکوت اعمال یا پادافره ایزدی در عرفان اسلامی جایگاه خاصی دارد. بر اساس این مؤلفه، اعتقاد بر این است که هر کنش نیک یا بد در همین دنیا، ملکوتی دارد که تبعات خیر یا شر آن دامنگیر کنش گر می شود و علاوه بر بازخواست کنش گر در آن دنیا در پیشگاه خداوند، در همین دنیا نیز هر شخصی متناسب با نوع کارکردش، نتیجه خیر یا شر آن را می بیند؛ چنانکه در ادیان هند نیز از این قانون کنش و واکنش، به کارما یاد می شود. در این جستار نگارنده با واکاوی کل شاهنامه به این امر دست یافت که فردوسی حکیم نیز علاوه بر معارف حکمی پیش از اسلام، با آگاهی از آبشخور عرفان اسلامی، بر این دیدگاه است که سوای از بازخواست روز قیامت، هر شخصی در این دنیا نیز ثمره اعمال خود را درمی یابد و لذا ما را به کردار نیک رهنمون می شود تا تبعات شر گناه، دامنگیرمان نشود. از جمله مواردی که در شاهنامه، کنش گر به محض انجام کنش نیک یا بد، ثمره آن را در همین دنیا می بیند، می توان به موارد زیر اشاره کرد: دادگری،کین ورزی، آشتی جویی، ریختن خون بی گناه، مرزشکنی، خوارداشت پادشاه، شاه کشی، جفاپیشگی و منی کردن، بیدادگری، ، فرزندکشی، عهدشکنی، کشتن دربندان بی پناه، تسخیر غاصبانه قدرت و... .
خرد سیاسی در شاهنامه فردوسی مبانی و ساختارها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۰ پاییز ۱۳۸۹ شماره ۳
21 - 40
حوزه های تخصصی:
«خرد» را می توان مهم ترین مفهوم مطرح شده در شاهنامه فردوسی دانست. این مفهوم هنگامی که در عرصه اداره کشور و اعمال حکمرانان قرار می گیرد رنگ و بوی سیاسی می یابد و می توان از آن به عنوان «خرد سیاسی» تعبیر کرد. لازمه پرداختن به خرد سیاسی و جوانب و کارکردهای آن آگاهی از مبانی و ساختارهای آن است. این مبانی قابل استخراج از متون کهن ایران باستان که شاهنامه فردوسی تا حد زیادی متاثر از آنها می باشد، عبارت است از : 1- زمان، 2- فضا مکان، 3- آفرینش، 4- بخت، 5- خیر و شر. مفاهیم یاد شده کلیت تفکر و اندیشه فردوسی و از جمله مهمترین آنها؛ خرد در مفهوم کلی و چند بعدی و سیال آن و خرد سیاسی را به معنای منش و شیوه اداره کشور شامل می شود.
بازخوانیِ پَنجْ شَش واژه از داستانِ جَنگِ مازَندَران و هَفْت خان برَرسی ها و پیشنِهادهایی در خوانِش و گزارش أبیاتی چَند از شاهنامه یِ فردوسی
حوزه های تخصصی:
رویکرد همگانی به شاهنامه و شاهنام هخوانی و نیاز فزایند های که به فهم درست و خوانش دقیق آن وجود دارد، دامنه بازاندیشی پژوهشیانه را در این دفتر می گستراند. در این میان، گشودن گره دشواری های متن شاهنامه و زدودن ناهمواری های پدیدآمده در دست نوشت ها و چاپ های گونا گون آن، حائز اهمیت است. ازای نرو، نویسنده در نوشتار حاضر، تعدادی از بی تهای شاهنامه فردوسی را مورد بازخوانی قرار داده و به طرح پیشنهادهایی در قلمرو خوانش و گزارش واژ گانی از شاهنامه، اقدام کرده است. وی در راستای این هدف، به بازخوانی پنج شش واژه از داستان جنگ مازندران و هف تخان رستم دستان پرداخته است.
بررسی سنت ادبی «الحاق سرایی» و تحلیل انگیزه سرایندگان متون الحاقی (مطالعه موردی: برزونامه کهن)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۲ بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۳۹
103-126
حوزه های تخصصی:
برزونامه کهن یکی از متون حماسی شاخص فارسی است که بعد از شاهنامه فردوسی ، بیشترین کثرت و تنوع نسخ را دارد؛ لیکن به علت نداشتن نسخ مستقل، از حیث نسخه شناختی، کمتر مورد بررسی دقیق قرار گرفته است. این جستار، با بررسی کیفیت تطور نسخ این متن و تعمیم یافته ها به ژانر حماسه ملی فارسی، یک مدل سه گانه برای طبقه بندی منابع متنی این ژانر طراحی کرده است. مطابق این مدل، نسخ حماسه های فارسی در سده های هفتم تا دهم، در سه شکل متنی مستقل، مجموعه ای و نسخ شاهنامه ای یافت می شوند. سنت ادبی مسلط بر این متون، سنت «الحاق سرایی» است که مطابق این سنت، هم خالقان اولیه آثار و هم کاتبان نسخ، به جای خلق اثر مستقل با انگیزه الحاق به متن معیار (شاهنامه ) اثر را ایجاد می کردند. به همین دلیل، غالب نسخ برزونامه کهن (47 نسخه از 54 نسخه)، «شاهنامه ای» بوده اند و شاعر (کوسج) نیز محتملاً متن را برای الحاق به شاهنامه یا لااقل در نسبت با آن سروده بود.
بررسی اصول و معیارهای بازنویسی در ادبیات کودکان و نوجوانان (مطالعه موردی: بازنویسی های شاهنامه فردوسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی اصول و معیارهای بازنویسی در ادبیات کودک و نوجوان و چگونگی انطباق بازنویسی های صورت گرفته از شاهنامه فردوسی با این اصول و معیارها می پردازد. به این منظور کتاب ها و مقاله هایی در زمینه زبان آموزی و مراحل رشد زبانی کودک، روان شناسی تعلیم و تربیت، روان شناسی رشد، عناصر داستان و فنون داستان نویسی برای کودکان مطالعه و بررسی شد و بایدونبایدها، نیازها و علایق کودکان و نوجوانان در رده های سنی مختلف شناسایی گردید؛ بر اساس آن ها معیارهایی در سه بخش زبانی، محتوایی (تربیتی) و فنی (شیوه های داستان نویسی) مشخص و تعریف شد. سپس بازنویسی هایی که برپایه ی شاهنامه فردوسی برای کودکان و نوجوانان نوشته شده و به چاپ رسیده اند، انتخاب گردید. این داستان ها باتوجه به معیارهای به دست آمده، بررسی و میزان انطباق آن ها با معیارهای مدنظر ارزیابی و سنجیده شد. نتایج به دست آمده نشان می دهد بازنویسان در حوزه ی زبانی بدون درنظرگرفتن ویژگی ها و توانایی های زبانی مخاطبان خود در مراحل سنی مختلف، فقط به ساده کردن زبان متن اصلی توجه کرده اند. در حوزه محتوایی اغلب بازنویسان به ویژگی های ذهنی، عاطفی و اجتماعی مخاطبان خود توجه کرده اند اما ازنظر فنی در بازنویسی ها چندان خلاقیت و ابتکاری در مقایسه با متن اصلی دیده نمی شود و بازنویسان بیشتر داستان ها را با همان چارچوب متن اصلی و فقط با زبانی ساده بازنوشته اند. گفتنی است تاکنون پژوهشی با هدف مدنظر این مقاله صورت نگرفته است.
بررسی تأثیرپذیری منظومه بلوچی «محمدحنیفه» از داستان رستم و سهراب شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رویکرد معناشناسی شناختی به حرف اضافه «به» با تأکید بر شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«به» یکی از پرکاربردترین حروف اضافه در زبان فارسی است که معانی گوناگونی دارد. پژوهش حاضر با استفاده از کاربرد این حرف در داستانی از شاهنامه فردوسی، به بررسی مقولات شعاعی حرف اضافه «به» از منظری شناختی می پردازد. پیکره موردنیاز این پژوهش، از داستان «بیژن و منیژه» شاهنامه (با 1312 بیت) استخراج شده است. اهداف اصلی این مطالعه، نشان دادن ساختار شعاعی شبکه معنایی حرف اضافه «به» و بررسی تغییرات معنایی ایجادشده در شبکه معنایی آن، به روش، توصیفی- تحلیلی است که به منظور نیل به این اهداف و تحلیل، از رویکرد چند معنایی سامان مند تایلر و ایوانز بهره گرفته شده است. نوع روش پیکره بنیاد است. یافته ها حاکی از آن است که در 631 بیت از کل ابیات این داستان، حرف اضافه «به» با بسامد 789 بار به کار رفته است که معانی مختلف آن در این ابیات، از حالتی نظام مند برخوردار بوده و در شبکه معنایی منسجمی در قالب ساختار شعاعی قرار گرفته اند. در شاهنامه، معنای سرنمونی این حرف اضافه در مفهوم «الصاق و اتصال» بیشترین بسامد وقوع را دارد. همچنین نتایج مؤید آن است که در داستان بیژن و منیژه، معانی گوناگون «به» در قالب ساختاری و شعاعی و در خوشه های معنایی «الصاق و اتصال»، «مخاطب قراردادن و ایجاد ارتباط»، «استعانت و واسطه»، «تعلیل» و «مصاحبت و همراهی»، حول محور معنای سرنمونی آن، یعنی «الصاق و اتصال» مورد استفاده قرار گرفته اند
عناصر تراژیک در داستان های سیاوش و فرودِ شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تراژدی در شکل اصیل یونانی خود، به صورت نمایش روی صحنه اجرا می شد. ارسطو از نخستین کسانی بود که درباره ی تراژدی در کتاب "فن شعر" بحث کرد و آن را از انواع شعر دانست به شکلی که تقلید کردارهای مردم باشد و آن ها را از آنچه هستند برتر نشان بدهد؛ همچنین ارسطو درباره ی ویژگی های صحنه و بازیگران تراژدی، توضیحات کاملی را ارائه داد. در روم باستان تراژدی هایی خلق شد که صرفا برای اجرا روی صحنه نوشته نشده بود. در دوران قرون وسطی و رنسانس، عنصر نمایشی بودن، به عنوان اصلی ترین عنصر در بررسی آثار تراژیک به حساب نمی آمد. تا جایی که در دوران معاصر ویژگی های تراژدی در رمان ها و منظومه های شعر نیز قابل بررسی است. شاهنامه ی فردوسی به عنوان یک اثر منظوم حماسی دارای داستان هایی است که می توان تحت عنوان تراژدی از آن ها یاد کرد. داستان هایی که قهرمانانی دارد، به فاجعه ختم می شود، ذهن انسان را درگیر موضوع فلسفه ی زندگی می کند، رقت قلب می آورد و باعث پالایش روح می شود. مولفان برآنند تا به جستجوی عناصر کلیدی تراژدی یونانی در دو داستان تراژیک شاهنامه ی فردوسی، سیاوش و فرود، بپردازند. نتایج تحقیق نشان می دهد که این دو داستان نمی توانند مصداق کامل تراژدی یونانی باشند و در این راستا مهم ترین وجه افتراق، شکل روایی شاهنامه است که با شکل نمایشی تراژدی یونانی هماهنگ نیست، اما به لحاظ ویژگی های محتوایی، این دو داستان در بسیاری از موارد با عناصر کلیدی تراژدی، در نوع یونانی خود، همپوشانی دارند؛از این رو میتوان این دو داستان را تراژدی دانست. واژه های کلیدی:شاهنامه فردوسی،ادبیات تطبیقی
استعاره های جهتی در آغاز شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی زمستان ۱۳۹۸ شماره ۸۲
7 - 34
حوزه های تخصصی:
زبان شناسان شناختی مانند لیکاف، دانش زبانی را از اندیشیدن و شناخت مستقل نمی دانند و معتقدند دانش زبانی بخشی از شناخت عام آدمی است. آن ها استعاره را ابزار مناسبی برای تشخیص چگونگی اندیشیدن و رفتارهای زبانی می دانند. استعاره در زبان شناسی شناختی آن است که حوزه های مفهومی گوناگون را جایگزین هم کنیم؛ به عنوان مثال، زندگی را سفر فرض کنیم یا موفقیت را که مفهومی انتزاعی است در بالا تصور کنیم. یکی از گونه های اصلی استعاره های مفهومی که زبان شناسان بررسی می کنند، استعاره های جهتی هستند. آن ها بررسی می کنند که چطور مفاهیمی که ملموس و محسوس نیستند و درنتیجه نمی توانند جایگاه و جهت مشخصی داشته باشند در زبان دارای جهت شده اند و اهل زبان آن ها را در بالا یا پایین، چپ یا راست یا چنین جهات متعینی جای می دهند و این گونه درباره شان سخن می گویند. شاهنامه یکی از ارزشمند ترین متون فارسی برای مطالعات زبان شناسی شناختی است؛ زیرا شکل گیری داستان ها، تعبیرات و اصطلاحاتش در دوره های کهن تاریخ قوم ایرانی ریشه دارد و می توان زیرساخت های شناختی و بسیاری از قدیمی ترین نگاشت های زبانی فارسی زبانان را از آن استخراج کرد، اما تاکنون بررسی علمی مستقلی درباره آن صورت نگرفته است. مقاله حاضر می کوشد استعاره های جهتی -یا به عبارتی دیگر چنان که خواهد آمد بخشی از طرح واره های تصویری- 500 بیت آغازین شاهنامه را بررسی کند که تا اوایل پادشاهی ضحاک را دربر دارد؛ استعاره هایی مانند جفت های متضاد بالا و پایین، راست و چپ، پیش و پس، درون و بیرون و مرکز و پیرامون.