مطالب مرتبط با کلیدواژه
۸۱.
۸۲.
۸۳.
۸۴.
۸۵.
۸۶.
۸۷.
۸۸.
۸۹.
۹۰.
۹۱.
۹۲.
۹۳.
۹۴.
۹۵.
۹۶.
۹۷.
۹۸.
۹۹.
۱۰۰.
شاهنامه فردوسی
حوزه های تخصصی:
این مقاله موضوع تقابل و تعامل فرهنگی را از منظر نشانه شناسی فرهنگی، در بخش اساطیری، مورد بررسی قرار می دهد. در ابتدا مفاهیمی هم چون «خود و دیگری»، «طرد و جذب»، «آرامش و آشوب» و «سپهر فرهنگی» که از مفاهیم بنیادین نشانه شناسی فرهنگی به شمار می آیند، به کوتاهی توضیح داده می شود. سپس با تکیه بر متن، مصادیق این مفاهیم، تحلیل و تشریح می گردد. روش پژوهش توصیفی - تحلیلی و برمبنای نظریه های نشانه شناسی فرهنگی است و نتایج نشان می دهد که بنابر متن فردوسی، فرهنگ ایرانی بنابه دلایل گوناگون، فرهنگی پذیرا بوده و در شرایط مختلف با دیگران نه فقط تقابل بل که تعامل هم داشته و از قدرت جذب و ترکیب قابل توجهی برخوردار بوده است، اما همواره به ثبات و تکرار چرخه وار بر مبنای «سپهر فرهنگی» نهادینه شده در آن، روی خوش نشان داده و از تغییر بنیادین روی گردان بوده است. کلیدواژه ها: خود و دیگری، تعامل و تقابل، مرکز و حاشیه، جذب و طرد، شاهنامه فردوسی.
مطالعه تطبیقی روایاتی از تدفین اقوام سکایی در شاهنامه با آثار تدفینی گورستان خرم آباد مشگین شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شاهنامه فردوسی را می توان به عنوان یکی از منابع ارزش مند در مورد آداب، رسوم و آیین های مختلف جوامع کهن ساکن در سرزمین مان به شمار آورد. یکی از این آیین ها، مراسمی است که پیرامون مرگ شاهان و پهلوانان بزرگ در مورد آن ها سخن به میان آمده است. بر اساس پژوهش های انجام گرفته، از آن جایی که برخی از پهلوانان و شاهانی که فردوسی در مورد آن ها سخن به میان آورده، از تیره اقوام سکایی بودند، بر همین اساس، در این پژوهش با توجه به اشاراتی که در مورد مرگ این پهلوانان و شاهان صورت گرفته، به بررسی تطبیقی چگونگی تدفین این افراد با نمونه ای نادر و نویافته از این گونه تدفین ها در ایران پرداخته شده است. تدفین های اقوام سکایی گورستان خرم آب اد مشگین شهر استان اردبیل که به تازگی مورد کاوش علمی باستان شناسان قرار گرفته است، تا حدودی بسیار با سروده های فردوسی در مورد تدفین پهلوانان سکایی مطابقت دارد. چگونگی برپایی آرام گاه های باشکوه پهلوانان سکایی که فردوسی آن ها را توصیف نموده است، می توان با ی افته های گورهای سلطنتی گورستان خرم آب اد مشگین شهر متصوّر شد. در هر دو زمینه، در کنار ویژگی آرام گاه ها، به وجود اسب در کنار افراد مدفون اهمیتی ویژه داده شده است.
واکاوی اسطوره سیمرغ و عنقاء در شاهنامه فردوسی و مجمع الامثال میدانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اسطوره های سیمرغ و عنقاء یکی از نمودهای وحدت اندیشه بشری است. پرواز، آرزوی دیرینه و میل به جاودانگی بشر درآن ها متصوّر است. اساطیربه دلیل بن مایه های تاریخی و اهمیت در حماسه و امثال تجلی یافته اند. نگارندگان در این جستار به بررسی سیمرغ شاهنامه فردوسی و عنقاءِ مجمع الامثال میدانی به روش تطبیقی- تحلیلی با هدف تحلیل ریشه های کهن و بیان وجوه اشتراک و افتراقشان پرداختند. از یافته های تحقیق برمی آید که سیمرغ و عنقاء ریشه در فرهنگ اوستا و زبان سامی داشته و وجود تصاویر ترکیبی و دگرگونی، عامل پیدایش نیروی خیر و شرشان است. احساس ترس و سرخوردگی باعث پیدایش این گونه اساطیر خون خوار است. ارتباط سیمرغ باگیاه بی مرگی نمود عقل و خرد، و عنقاء درمحیط خشک تجلی نماد مرگ است. در این پژوهش شباهت هایی ازجمله ویژگی های عجیب، زاد و ولد و سکونت... و تفاوت هایی مانند؛ محتوا، هدف و نوع عمل... بررسی گردیده است. منشاء اشتراکات فطرت انسانی، اعتقادات دینی و تخیلات جمعی است و تفاوت ها به محیط بازمی گردد. در بازآفرینی داستان ها مشخص شد مرگ و امید، جادو و خرد در آن دوره بر جامعه ایران حاکم بود. درحالی که برجامعه عرب مرگ و جادو سایه افکنده بود. دو اسطوره با هستی و آرمان بشر تناسب داشته و تحولات اجتماعی بعد از اسلام در شباهت بیشترشان مؤثر بوده است.
اماکن منسوب به شاهنامه در فرهنگ عامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شاهنامه در منظر فردوسی و معاصران او صرفاً یک اثر ادبی و منظوم نبوده است. این اثر درحقیقت، یک گزارش علمی و تاریخی از سلسله های پادشاهی و روایات تاریخ واقعی ایران بود. با شکل گیری مدون علم باستان شناسی، تاریخ واقعی ایران راه خود را از گزارش های حماسی و اساطیری جدا کرد تا اینکه امروزه تاریخ ارائه شده در شاهنامه ها و هم تایانش غیرواقعی نامیده می شود و همواره این پرسش را در ذهن جوامع ایرانی باقی می گذارد که آیا این همه واقعیت دارد یا سراسر خیال است و وهم؟ به گواهی تاریخ، در پاسخ به این پرسش یکی از بهترین نشانه ها از سوی جامعه، وجود و یافتن آن چیزی بود که قابل لمس، رؤیت و درک باشد. به عبارت بهتر، کشف مکان ها یا بناهایی که به شاهنامه و اسطوره مربوط و منسوب می شوند. چه بسا در طول این هزاره ها بسیار اماکن دیگر نیز بوده و هستند که اکنون ما آن ها را از یاد بردیم یا نمی شناسیم؛ مناطقی که پیش تر و بیش تر از آنکه تاریخی یا طبیعی باشند از باورهای اساطیری و حماسی بر آمده اند. در ادامه، ضمن معرفی بیش از 25 مورد از این گونه اماکن، با بررسی منابع شفاهی و عامیانه به چگونگی اعتقادات و باورهای مردم درخصوص آن ها می پردازیم و در پایان، به نتیجه ای جالب و قابل توجه می رسیم.
مقایسه مضامین مشترک داستان گردآفرید با داستان حماسه بانری و فتح دهلی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال اول پاییز ۱۳۹۶ شماره ۱
30 - 53
حوزه های تخصصی:
بررسی تطبیقی آثار ادبی، همواره، راز و رمزهایی را آشکار می سازد و این امکان را فراهم می آورد که وجوه مشترک و متفاوت، به ویژه اندیشه های گوناگون آثار با یکدیگر شناخته شوند. در باره شاهنامه فردوسی و حماسه های قوم بلوچ، تاکنون پژوهش های انجام شده، اما در زمینه بررسی تطبیقی مضامین مشترک گردآفرید از شاهنامه با داستان حماسه بلوچی به نام بانری و فتح دهلی پژوهش مستقلی صورت نگرفته است. در این جستار، به شیوه توصیفی، تحلیلی، استنادی و مقایسه ای کوشش شده تا با رویکردی تطبیقی، مهم ترین بن مایه ها و مضامین مشترک میان این دو داستان واکاوی و بررسی شود. ابتدا به طورکوتاه به جایگاه حماسه های بلوچی اشاره و خلاصه ای از داستان گردآفرید و حماسه بانری و...آورده شده و سپس مضامین مشترک دو داستان، همچون: حضور فعال زنان، انتقامجویی، سرنوشت و تقدیر، صلح جویی، وجود اسب، جنگ افزارها، تحقیر و طعنه و رجز خوانی تحلیل، مقایسه و بررسی شده است. بخش های زیادی از ساختار موجود دو داستان به گونه ای شگفت انگیز با یکدیگر شباهت دارند. شجاعت زنانه، انتقام جویی، کاربرد طنز و طعنه و تأثیر سرنوشت از مهم ترین وجوه تشابه و نیز شیوه های رجزخوانی، مقاومت و مبارزه و سرانجام صلح جویی در حماسه بانری و حیله جستن و ادامه نبرد تا پیروزی در داستان گردآفرید از مهم ترین وجوه تفاوت دو داستان به شمار می رود.
بازتابِ فرهنگ ایران باستان در دوره غوریان بر اساس شاهنامه ی فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای نوین ادبی پاییز ۱۳۹۸ شماره ۲۰۶
127-148
حوزه های تخصصی:
غوریان سلسله ای محلی در شرق افغانستان بودند که در قرن ششم هجری قمری نقش تعیین کننده ای در حوادث سیاسی- نظامیِ خراسان و هندوستان داشتند. این سلسله به دلیل کمبود منابع تاکنون از نظر فرهنگی مغفول مانده است. تنها منبع ارزشمند و بجا مانده از این دوره، کتاب طبقات ناصری جوزجانی می باشد که در لابلای حوادثِ سیاسی به سنت ها و باورهایی اشاره می کند که آبشخور آنها را در فرهنگِ ایرانیانِ پیش از اسلام باید جستجو کرد. با توجه به شناختِ جوزجانی از فردوسی و همچنین شواهدِ موجود در فرهنگِ غوریان، به نظر می رسد آنها از نظرِ فرهنگی تحت تأثیر شاهنامه فردوسی بوده اند. هدفِ این پژوهش، شناختِ آبشخورِ فکری- فرهنگی غوریان و بررسی آداب، باورها و اندیشه هایی است که ریشه در فرهنگ ایرانی به ویژه شاهنامه فردوسی دارد. در این مقاله تلاش بر این است با استناد به شاهنامه فردوسی و کتاب طبقات ناصری جوزجانی، با روش توصیفی- تحلیلی به این سؤالات پاسخ داده شود که غوریان تا چه میزان اساطیر ایرانی را می شناختند؟ مؤلفه های فرهنگی بازتاب یافته از شاهنامه فردوسی در فرهنگ غوریان کدامند؟ نتایج تحقیق نشان داد که غوریان در زمینه هایی مانند: نام و نسب، اندیشه سیاسی، مراسم استقبال از سفرا، جشن های هفت روزه، عزاداری هفت روزه، شادکامی و رجزخوانی در جنگ با شاهنامه فردوسی و ایرانیان باستان اشتراک فرهنگی داشتند.
بررسی مقایسه روایت شاهنامه از «پادشاهی بهمن تاآغاز اشکانیان» باکتب تاریخی مستقل(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
فردوسی بزرگ ترین ستون زبان وادبیات فارسی ایران و شاهنامه نامی وی، یکی از بزرگ ترین کتب حماسی وادبی ایران وجهان است. شاهنامه ای که در سه بخش اساطیری، حماسی و تاریخی دورنمای کلی دارد ودر دوره تاریخی نمود خود را از پادشاهی شاهان ایرانی نشان می دهد. یکی از بخش های که مورد بی مهری فردوسی پژوهان قرارگرفته است بخش تاریخی شاهنامه است که البته علت اصلی آن، کم توجهی و بی میلی فردوسی به ادامه روایت هاست. سؤال اصلی تحقیق این است که زبان وفردوسی در بیان معرّفی قهرمانان دوره تاریخی چگونه است؟ فردوسی در نگارش این بخش هم به روایت های شفاهی بیشترتوجه دارد تا اصالت موضوعات و تواریخ مستقل. او براساس احساسات شاعرانه و میزان مطابقت شاهنامه با کتاب های تاریخی تا چه حد است؟ این مکتوب که با روش توصیفی -تحلیلی صورت گرفته است، نشان می دهد که با دیگران تفاوت دارد و شاید از افراط ها و تفریط ها در آن ابایی نداشته باشد و از طرف دیگر شخصیت ملی گرای فردوسی از منابع اصلی تاریخی کم بهره برده است. دراین پژوهش، روایت شاهنامه با بعضی کتب تاریخی مستقل چون تاریخ کامل ابن اثیر، مسعودی، ثعالبی، یعقوبی وفرهنگ های شاهنامه، دهخدا، معین و ... مقایسه شده است. اگرچه اختلاف روایت شاهنامه با کتب مذگور در وجود شخصیّت ها، اسامی افراد، محلَ وقوع حوادث، تعداد پادشاهان و مدَت زمان پادشاهی آنان است، بیشتر با روایت ثعالبی مطابقت دارد. در عمده ترین شباهت میان کتب تاریخی با هم مطابقت داشتن کلَیت وقایع و داستان های این کتاب هاست.
تحلیل تأثیر شاهنامه بر زبان و مرام لُرهای بویراحمد و ممسنی
حوزه های تخصصی:
از دیرباز کتاب ملی ایرانیان و گنجینه تو در تو و بیانتهای حکمت و کارخانه بیبدیل انسانسازی، شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی، از جهات مختلف هر خواننده و شنوندهای را به شگفتی و تدبّر و تعمق واداشته است، تأمل در مرامها، نامها و آیینهای جامعه ایرانی و غیر ایرانی نشان میدهد شاهنامه و «شاه نامهها» در دورههای مختلف میان همه اقوام پارسی زبان و پارسی خط و حتّی ملتهای غیرپارسی زبان و پارسی خط به دلایل بسیاری، به شکلهای مختلف تأثیراتی فراوان داشته است و یکی از مقبولترین آثار در ادبیّات جهان بوده است. از جمله این اقوام که به نظر میرسد تأثیر این مرام نامه پهلوانی بر آنها بیشتر از دیگر اقوام بوده، لُرهای بویراحمد و ممسنی است که ما در این مقاله گوشهای از این تأثیر را بیان و تحلیل میکنیم. نتیجه تحقیق نشان میدهد، که شاهنامه حکیم فردوسی در مرام مردم، نام جایها و نام زنان و مردان تأثیر بیچونوچرا داشته است، این تأثیرگذاری در حدی است که گویی پهلوانان شاهنامه برخاسته از مردم این مرز و بوم هستند.
بنیادهای تمدّن اساطیری در شاهنامه فردوسی
حوزه های تخصصی:
بشر پیوسته در مسیر پیشرفت و توسعه مدنیّت گام برداشته است و بی تردید جوامع متمدّن امروزی مرهون تلاش های نخستین انسان هایی است که گاه به صورت فردی و عالمانه و گاه به شکل جمعی و احیاناً تصادفی و به طریق آزمون و خطا مسیر تمدن و زندگی نوین بشری را فراهم آورده و سنگ بنای جوامع کهن را نهاده اند. در الگوهای تاریخی، نخستین آموزش ها و کردارهای تمدن ساز غالباً در میان جوامع ابتدایی و اولیه شکل گرفته است؛ اما در روایات اساطیری و حماسی، این مهم اکثراً مدیون تلاش نخستین شاه خدایانی است که یا خود منشا این اقدامات شده اند و یا به طریق اولی از نیرویی ماورایی که البته حائز جنبه های مثبت و منفی است، فراگرفته اند. از جمله متونی که می توان نخستین بنیادهای تمدنی را ملاحظه و بررسی کرد شاهنامه است که نویسندگان در پژوهش حاضر به شیوه توصیفی- تحلیلی و بر مبنای منابع مکتوب و با هدف بررسی بنیادهای تمدن در حماسه ایران در سه محور سرچشمه ها، آموزندگان و کردارهای تمدنی به بررسی مسائل مطرح در این باره پرداخته و چنین دریافته اند که بر مبنای شاهنامه حکیم توس، سرچشمه های تمدن گاه شخصی، در مواردی اهورایی و گاه حتی اهریمنی اند و این تمدن های نخستین، غالباً برآورده قانون گذارانی هستند که در قامت افراد برتر و بعضاً در جامه شاه-خدایان که نمونه نخستین بشر آگاه و متمدنند نمایان شده اند.
نابرادری عرصه ستیز (تحلیل مناسبات نابرادران در گفتمان شاهنامه)
حوزه های تخصصی:
بر اساس تحقیقات روانشناسان و جامعه شناسان معاصر پیرامون نهاد خانواده، سنت چندهمسری یا تعدد زوجات عامل ایجاد تنش و اختلال در ساختار خانواده است. از منظر تاریخی تبار این سنت به اعصار کهن و جوامع اولیه انسانی مرتبط می شود و علی رغم مغایرت و عدم سازگاری با سرشت و طبیعت انسانی، مناسبات اجتماعی و شرایط خاص اقتصادی، سیاسی و فرهنگی، اقتضای حضور چنین امری را تأیید می کرده است. نتیجه این مقاله نشان می دهد که این مسئله به صورت مشخص در شاهنامه فردوسی به عنوان یکی از مهمترین متون به جا مانده که منبعی بسیار غنی و معتبر برای مطالعات اجتماعی و فرهنگی به شمار می آید، بروز و ظهور یافته است و به نحوی بر کنش های کاراکترهای داستانی تأثیرگذار بوده است. درگیری مرگبار نابرادران در شاهنامه به صورت الگویی تکرار شونده نمایان می شود به طوری که در هر موضع که چنین روابط خویشاوندی شکل گرفته است، بدون استثنا به مرگ یکی از برادران ناتنی منجر شده است. در واقع این مقاله مدعی است که وضعیت رفتاری و سلامت روانی فرزندان خانواده های چندهمسری در شاهنامه فردوسی چندان بهنجار و مطلوب نیست؛ بنابراین با برجسته کردن این مطلب و ردیابی آن در شاهنامه به ایضاح زوایای مختلف آن پرداخته است و برآیند تحقیق صحت فرضیه مذکور را تأیید کرده است.
بررسی پیوند ایدئولوژی فره شاهی و فره پهلوانی در شاهنامه فردوسی
حوزه های تخصصی:
واژه فره به معنای شکوه و فروغ و تأیید ایزدی به کار می رود. این واژه انواع متفاوتی دارد مانند فره ایزدی، فره شاهی، فره همگان، فره موبدی، فره پهلوانان و فره ایرانی. یکی از مهم ترین انواع فره، فره شاهی است که لازمه حکومت شاهان به شمار می آید. در کنار شاهان فره مند همواره پهلوانی نامی نیز حضور دارد که در سایه حمایت شاه به وی خدمت می کند. در این جستار پیوند فره شاهی و فره پهلوانی مورد بررسی قرار گرفته است که فره شاهی در واقع مؤید و تقویت کننده فره پهلوانی به شمار می آید، یعنی تا زمانی که پهلوان در خدمت شاه باشد از فره برخوردار خواهد بود و هنگامی که پهلوان از شاه دوری کند فره پهلوانی نیز از وی روی برمی تابد زیرا که فره پهلوانی از تأیید فره شاهی به وجود می آید و در پیوند مستقیم با آن عمل می کند.
مضامین نمادین شاهنامه در آثار هنری مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال پانزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۴
1 - 28
حوزه های تخصصی:
اثر ارزشمند شاهنامه فردوسی طوسی، حماسه ایی مشهور و شناخته شده ایی در ادبیات فارسی می باشد که از دیرباز مورد توجه مردم ایران زمین بوده و با توجه به بافت داستانی این اثر در طول تاریخ، ارتباط نزدیکی با آن برقرار شده است. این مجموعه بی نظیر دربردارنده روایاتی از قهرمانان شاهنامه و دیگر متون پهلوانی ایران می باشد که با مضامین نمادین و اسطوره ایی در هم آمیخته است. تا آنجا که، انعکاس مضامین و مفاهیم شاهنامه فردوسی در آثار مختلفی چون آثار هنری مازندران دیده می شود. در این میان، تاثیر شاهنامه فردوسی در آثار معماری مازندران از جمله سقانفارها بیشتر از دیگر آثار هنری مازندران نمود یافته است. تمرکز این مطالعه با توجه به ماهیت آن، بیشتر بر بناهای مذهبی تصویرگری شده در دوره قاجار می باشد. این نوشتار با روش تحقیق توصیفی _ تحلیلی و بر اساس تحلیل محتوای کیفی و گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و مشاهده ای صورت گرفته است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که گرچه، نمادهای به کار رفته در برخی از این آثار هنری مازندران در سیر تاریخی خود دچار تحول شده اند، ولی با وجود این، می توان به طیف گسترده ایی از کاربرد مضامین نمادین و اسطوره ایی شاهنامه فردوسی در این آثار اشاره کرد.
تاثیر پیمان های شاهنامه در انتقال اندیشه ایرانشهری به دوره اسلامی ( با تاکید بر تصاویر شاهنامه بایسنقری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال شانزدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۸
7 - 19
حوزه های تخصصی:
تداوم اندیشه ی ایرانشهری در گذار به دوره ی اسلامی عامل اساسی در تداوم تاریخ و فرهنگ ایران به شمار می رود. این اندیشه به رغم تحول و گسستی که در ظاهر حاکمیت بر ایران پیدا شد، برعکس ادبیات (دوقرن سکوت)، بدون ایستایی، جریان داشته است تا جایی که در گذاری از تاریخ سیاسی این سرزمین اندیشه ی انتقال یافته ی باستانی ایرانشهری، تداوم بخش «وحدت ملی» و شالوده ی استواری بر تصمیمات سیاسیون بوده است. دستاورد این تصمیمات در آثار نوشتاری و در مضمون«سیاست نامه نویسی» ظهور می کند. از آنجایی که سیر تاریخ سیاست نویسی در ایران نوشته نشده است لذا اهمیت این جریان و معنای آن برای فهم تاریخ سیاسی و بهره مندی از این اندیشه در سیاستگذاری ها مغفول مانده است. «شاهنامه ی فردوسی» نوشته ای بی نظیر در ادبیات جهانی به شمار می رود که توانسته در پیوند با خدای نامه های باستانی و اندیشه ی سیاسی ایرانشهری بازتابی از منابع مرتبط سیاسی دوره ی باستان را در گنجینه ی ارزشمند خود جای دهد. منابعی که به دست حکیم ابوالقاسم فردوسی رسیده است و او این تجربه را چون کاخی بلند در مضمون سیاست نامه به نظم درآورده است. در این میان باید گفت: واکاوی نقش شاهنامه فردوسی در انتقال اندیشه های ایرانشهری به دوره اسلامی و کانال های تأثیرگذاری آن حائز اهمیت است. شاهنامه بایسنقری از آثار فاخر دوره اسلامی که به با تکیه بر شاهنامه خلق شده است. این پژوهش به دنبال واکاوی دیدگاه سیاسی فردوسی با پردازش به«پیمان» واکاوی و«تضمین» به عنوان یک قابلیت، در اجرایی شدن پیمان در شاهنامه است و در نهایت تأثیر ویژگی های پیمان ها در نگاره های شاهنامه بایسنقری مطالعه شده است. اهداف پژوهش 1.تبیین نقش پیمان های شاهنامه فردوسی در انتقال اندیشه های ایرانشهری به دوره اسلامی 2.اهمیت نگاره های شاهنامه باسینقری در انتقال اندیشه های ایرانشهری به دوره اسلامی سؤالات پژوهش 1.آیا پیمان ها شاهنامه فردوسی در انتقال اندیشه ایرانشهری به دوره اسلامی نقش داشته است؟ 2. نگاره های شاهنامه بایسنقری چه نقشی در انتقال اندیشه های ایرانشهری به دوره اسلامی داشته است؟
نویافته های داستان سیاوش در خلال روایت کُردی الماس خان کندوله ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شکوه و گیرایی داستان های شاهنامه فردوسی موجب شده تا همواره مورد توجه شاعران محلی باشد. شاعران کُردزبان نیز از این قاعده جدا نیستند و بارها به ترجمه یا بازآفرینی داستان های شاهنامه پرداخته اند. یکی از نمونه های این تأثیرپذیری، منظومه سیاوش نامه اثر ارزش مند الماس خان کندوله ای به زبان کردی گورانی است که به پی روی از داستان سیاوش سروده شده است. شاعر کُرد کوشیده است تا از ترجمه و تقلید محض دوری کند و به فکر خلاقیت ادبی هم باشد. جهت نیل به این هدف، داستان سیاوش را با تفصیل و ذکر جزئیاتی بیش تر بیان کرده است تا منظومه ای دیگر بیافریند؛ به همین دلیل نسبت به داستان سیاوش در شاهنامه، روابط علت و معلولی دقیق تر و طرح و پیرنگی مستحکم تر در آن دیده می شود؛ از این رو می تواند هم چون کلیدی در حلّ برخی از ابهامات داستان سیاوش در شاهنامه بسیار راه گشا باشد و به پاره ای از پرسش هایی که تاکنون درباره این داستان بی جواب مانده اند، پاسخی درخور دهد. نگارندگان این مقاله کوشیده اند تا ضمن معرفی الماس خان کندوله ای، احوال و آثار او، با روش تطبیقی تحلیلی، نقاط اختلاف سیاوش نامه کردی و داستان سیاوش در شاهنامه را از نظر روایت، محتوا و رخ دادهای داستان واکاوی کنند و برای برخی از کنش ها و وقایع داستانی، تحلیل های اسطوره شناختی شایسته ای ارائه دهند.
بررسی اضطراب تاثیر اسدی توسی از شاهنامه فردوسی بر اساس دیدگاه هارولد بلوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در میان پیروان شاهنامه و فردوسی، گرشاسب نامه اسدی طوسی جای گاهی ویژه دارد. اسدی با رفتن به آذربایجان و قرار گرفتن در جوّ مساعد آنجا، به تکمیل کار شاهنامه و فردوسی دست یازید و مثلِ نظامی، به سرودن بخش های سروده نشده روایات ملّی در شاهنامه، روی آورد. تکمیل کار پیشینیان، اغلب با دلهره تاثیر و تقلید از آن ها هم راه است و شاعران می کوشند خود را از زیر سایه شاعر پیشین به در آورند. این پژوهش در صدد است کوشش و بیش متنیتی را که اسدی برای خارج شدن از حوزه تاثیر شکل، زبان و اندیشه های پیش متن (شاهنامه) انجام داده است، بر اساس دیدگاه هارولد بلوم، مشخص کند. یافته ها نشان می دهد که اسدی به دلیل اضطراب تاثیر، خواسته است متفاوت از شاهنامه باشد و از سیطره آن بگریزد. وی با واردکردن برهمن به جای موبد و پرسش های جهان بینانه ای که گرشاسب، در مورد آفرینش هستی و خلقت انسان از او می کند، و با روی آوردن به اطناب و وصف های زیبا و استوار و حاکم کردن دیدگاه و فلسفه ای متفاوت با اندیشه های کهن ایرانی در مساله مهم دادگری در حکومت و دادپیشگی شاهان، و گزیدن کارکردهایی نمایشی چون خودنمایی و اظهار قدرت در رزم ها و قرار دادن صحنه ها و میدان های متعدد رزم دریایی و اژدهاکشی های مکرر ... و مهم تر از همه، نسبت دادن توان مندی هایی چون آزمودن جهان پهلوان به وسیله ضحاک (اژی دهاک) و قراردادن داستان در روزگار و زیر نظر اژدهایی مردمخوار و پدرکش چون ضحاک، این اثر را متفاوت از شاهنامه کرده است؛ اما، نشانه های وابستگی متعددی، حتا در تکرار مصراع ها و ابیات، از تاثیر شاهنامه بر گرشاسب نامه هویدا است و اسدی در دیالکتیک «وابستگی به/ گریز از» زبان شاعرانه پیشین، هم وابسته به شاهنامه و هم در گریز از آن بوده است.
از طرد تا حذف شدن سیاوش از منظر نشانه شناسی فرهنگی در شاهنامه فردوسی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
نشانه شناسی فرهنگی مفهومی است که در پی گزینش عناصر فرهنگی به عنوان نخستین موضوعات مورد بررسی از سوی نشانه شناسان ایجاد شد. این دانش با بهره جستن از عناصر فرهنگی، فهم و درک بهتری از فرهنگ خود و دیگری ارائه می دهد. شاهنامه فردوسی از جمله متونی است که به واسطه برخورد با اقوام مختلف در زمره متون چند فرهنگی است. از این رو تلاش می شود، در این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی از طرد تا حذف شدن سیاوش در شاهنامه از منظر نشانه شناسی فرهنگی و تبیین جایگاه او از نظر خود و دیگری بررسی گردد. پرسش اصلی مقاله حاضر این است که چرا سیاوش در نزد خاندان خود نیز دیگری انگاشته می شود. و نیز هدف این پژوهش گسترش دامنه مطالعات نشانه شناسی فرهنگی و فراهم کردن ابزارهای تحلیلی و نظریه بنیاد در تحلیل متن است. نتایج تحقیق نشان می دهد که سیاوش نه تنها از دیدگاه تورانیان «دیگری» انگاشته شده؛ بلکه در درون کشور خود نیز از دیده نزدیک ترین کس به او (پدرش) فردی مساله ساز است و باید از مرکز حکومت دور گردد. و به نوعی او خودی دیگری محسوب می شود
بررسی تطبیقی مفهوم ماورایی «دیو» در شاهنامه فردوسی و حدیقه سنایی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
شاهنامه و حدیقه به عنوان دو اثر مهم ادبی در دو موضوع متفاوت حماسی و عرفانی، واجد وجوه شباهت بسیاری اند. یکی از وجوه شباهت این دو، مفاهیم ماورایی دیو است که در هر دو اثر، به کار رفته است و باعث می شود که این دو اثر از وجهی، قرابت خاصی پیدا کنند. بن مایه ها و مضامین ماورایی و اندیشه های فراواقعی ریشه های آن را می توان در باورهای اساطیری، اعتقادات دینی و سنت های فکری زمانه و حتی اندیشه های عرفانی جستجو کرد. نمودهای عینی دیو بر پایه باورهای اساطیری است که گاه در خدمت نمادپردازی فردوسی قرار گرفته است. واژه دیو پیش از اسلام در فرهنگ ایرانی رایج بود و پس از ورود اسلام تغییر کرد و جای خود را به جن داد. در این پژوهش که به شیوه توصیفی – تحلیلی و با روش کتابخانه ای است؛ مفهوم فرا طبیعی دیو در شاهنامه به عنوان مهم ترین اثر حماسی و حدیقه الحقیقه به عنوان مقدّم ترین اثر رسمی عرفانی با ذکر شواهد و قرائن و مقایسه بسامد آن ها، مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. این جستار نشان می دهد که در شاهنامه، دیو جایگاه پیشین خود را از دست داده است و از اقتدار دیوان و تأثیری که در هستی داشته اند به شدت کاسته شده است و به جایگاه فروتری نزدیک شده اند. در حالی که سنایی به صبغه های عرفانی آن تأکید می نماید؛ گاه آن را در معنای جن و گاه در معنای اهریمنِ درون به کار می گیرد؛ در مواردی نیز با معنای ابلیس، یکسان می پندارد و گاه با بهره برداری استعاری از آن پای تأویل و تفسیر را به این مفهوم باز می کند.
نگاهی به شاهنامه با رویکرد جهان وطنی
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر در نگاهی به شاهنامه با رویکرد «جهان وطنی ادبی» به بررسی ویژگی های این اثر سترگ و همخوانی آن با معیارهای جهان وطنانه ادبیات امروز دنیا می پردازد. بسیاری از نظریات جدید ملهم از تفکرات گذشته اندلذا «جهان وطنی ادبی» در سیر تکوینی خود ما را به دو تئوری متقدم یعنی «ادبیات جهان» و «ادبیات تطبیقی» رهنمون می سازد.که به مقتضای کنونی و شرایط خاص پیش روی ادبیات در عرصه «دهکده جهانی» به شکلی نوین باز مفهوم سازی و منجر به پدیده نوین «جهان وطنی ادبی» شده اند. آزمونی نو برای آثار فاخر ادبیات همچون شاهنامه که بار دیگر جایگاه خود را در شاکله اساسی ادبیات جهان محکم سازند.شاهنامه حائز این توانایی است تاجایگاه خود را در معیّت شاهکارهای ماندگار ادبیات جهان حفظ کرده و درعرصه «دهکده جهانی» متناسب با معاییر جهان وطنی ادبی، مخاطبان را هوشمندانه به خویش خواند.
مضامین مشترک و متفاوت شاهنامه با چند حماسه معروفِ جهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حماسه توصیف اعمال پهلوانی، مردانگی و افتخارات قومی یا فردی ملت هاست. از دیرباز تاکنون رابطه فرهنگی بین ملل مختلف وجود داشته است، با مطالعه حماسه های ملل گوناگون زمینه های مشترک زیادی میان این حماسه ها می توان مشاهده کرد. در نگاه نخست بسیاری از حماسه های ملی شبیه به نظر می رسند و حتی گاهی بسیار به هم نزدیکند و تفاوت ها در مواردی جزئی در حوزه های فرهنگی و مذهبی به چشم می خورد. تفاوت میان حماسه ها در حقیقت بازتاب اعتقادات و باور داشت های مردم هر قوم است. مقاله حاضر به بررسی تطبیقی شاهنامه فردوسی بزرگترین اثر حماسی زبان فارسی با چند حماسه مشهور سایر اقوام از جمله ایلیاد و ادیسه، رامایانا، ایندره و کریشنا می پردازد. نگارنده با روش تحقیق (توصیفی- تحلیلی- مقایسه ای) سعی کرده است با مقابله و مقایسه ساختار کلی قصه ها، تشابه و تفاوت سایر حماسه ها با شاهنامه را به بررسی بنهد و با رسم جداولِ مقایسه ای زیرساخت های حماسه ها و شخصیت قهرمانان حماسی آنها را به نمایش بگذارد.
طبلِ باز: یک ابزار و دو کاربرد (با تکیه بر بیتی از شاهنامه فردوسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای نوین ادبی زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۰۷
87 - 105
حوزه های تخصصی:
این نوشتار کوششی برای دریافت مفهوم دیگری از واژه «طبلِ باز» بوده که در فرهنگ ها وارد نشده است. هرچند که در لغت نامه ها به معنا و کاربرد «طبلِ باز» به عنوان ابزاری برای شکار پرندگان، پرداخته اند، امّا جای گیری این واژه در بیت زیر از شاهنامه فردوسی و ابهاماتی که برای شارحان شاهنامه به وجود آورده بود، بهانه ای شد که نگارنده جستاری تازه را درباره این واژه پی گیرد و ضمن بررسی معنای مضبوط در واژه نامه ها، با ارائه شواهد گوناگون از آثار نظم و نثر متون فارسی و عربی، بیان کند که «طبلِ باز» تنها در شکارگاه استفاده نمی شده است و می توان کاربرد دیگری از این ابزار را در صحنه های نبرد متون حماسی، تاریخی و داستان ها مشاهده کرد. فردوسی می گوید: چو خورشید بر چرخ بگشاد راز/سپهدار جنگی بزد طبلِ باز