مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۶۱.
۱۶۲.
۱۶۳.
۱۶۴.
۱۶۵.
۱۶۶.
۱۶۷.
۱۶۸.
۱۶۹.
۱۷۰.
۱۷۱.
۱۷۲.
۱۷۳.
۱۷۴.
۱۷۵.
۱۷۶.
۱۷۷.
۱۷۸.
۱۷۹.
۱۸۰.
روایت شناسی
منبع:
حکمت نامه مفاخر سال چهارم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۸
131-154
روایت گری زنجیره ای از رخدادهای داستانی است که در زمان رخ می دهد و کنش های گوناگونی را دربر می گیرد. روایت در داستان تمثیلی «پادشاه و کنیزک» با ظرفیت شگفت انگیز، در مثنوی معنوی مولانا، به نقل حوادث گوناگونی می پردازد. در این داستان روایت ها در برهه ای، به صورت متوالی و پیوسته اتفاق می افتند و دارای ماهیت کلامیند. متن داستان مذکور، رسانه ای است که مفهوم و پیام را به مخاطب می رساند. مولانا درصدد گفتن داستان با شرایط و عناصر داستانی نیست. هدف او فقط اطلاع رسانی خبری انتزاعی است و در فکر پرداخت رمزگان و نشانه هایی تلاش می کند تا از رهگذر افرادی که رخداد را در زمان و مکان تجربه می کنند، پیامی بیافریند و هر کس بنابر میزان ادراک و تجربیات عرفانی خویش، یا به عبارتی: «هرکسی از ظن خود شد یار من»، از دالی که با درهای گسترده در این روایت گشوده است، به معارفی دست یابد. زمان دولایه ای، داستان را دربرمی گیرد؛ چنان که ژرار ژنت بین زمان روایت و زمان داستان تفاوتی قائل است. اهمیت موضوع در حکایت «عاشق شدن پادشاه بر کنیزک» دارای مفاهیم متعدد با پیچیدگی های خاصی است که می تواند با شیوه های مدرن از نظر رمزگان و روایت انطباق پذیر باشدکه با شیوکه توصیفی تحلیلی با بهره گیری از منابع کتابخانه ای به بررسی و تحلیل پرداخته شده است.
شگرد افعال گذشته درکدبرگردانی ترجمه رمان پرندگان می روند در پرو می میرند اثر رومن گاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این جستار سعی بر آن بوده است تا بر مقوله کاربرد زمان گذشته در ترجمه متون روایی بپردازیم. بنا به نظر جاکوبسون (Jakobson) و نیدا (Nida) چگونگی تعبیر پیام نویسنده و برگزیدن معادل صحیح یکی از مشکلات عمده ترجمه متون ادبی از جمله ترجمه متون روایی است. مفهوم زمان از منظر روایت شناسی تعریف خاص خود را دارد و برای درک بهتر داستان از اهمیت بسیاری برخوردار است؛ از سوی دیگر کاربرد زمان ها بویژه زمان گذشته بدنه اصلی یک متن روایی را تشکیل می دهد که مطالعه نمودهای فعل و زمان های آن در تعامل با جنبه های روایت شناختی، مفاهیمی همچون نظم و ترتیب، تداوم یا دیرش و نیز بسامد افعال را در داستان جهت ارائه ترجمه صحیح با در نظر گرفتن نقش فعل در زمان پریشی روایت شفاف می سازد. در این پژوهش مشاهده شد که شگردهای فعل در متن روایت، تاثیر بسزایی در انتقال معنای داستان و ضرب آهنگ روایت داشته است که بطور کلی در ترجمه این متون می تواند مشکلاتی برای مترجم ایجاد نماید. به این منظور در ترجمه اثری فاخر از رومن گاری، نویسنده فرانسوی، به نام پرندگان می میروند در پرو می میرند به نحوه خوانش مترجم از متن اصلی و چگونگی نمودهای فعل در روایت متن مقصد پرداخته شده تا ظرفیت های فعل در بازسازی متون روایی در ترجمه را نمایان کند. این بررسی نشان داد که عملکرد افعال و مفهوم زمان تا چه اندازه در ترجمه، مترجم را به مسیر روایی متن نزدیک نموده است.
نگاهی به فصل «ساختارنگری و نشانه شناسیِ» کتاب راهنمای راتلج به نظریه نقد ادبیات و فرهنگ
حوزه های تخصصی:
ساختارنگری یکی از مهم ترین جنبش های فکری سده بیستم است که خاستگاه آن به نظریه زبان شناسی و نشانه شناسی فردینان دو سوسور برمی گردد. توجه به ساختار موجود در پس پدیده های فرهنگی و کشف و دسته بندی قواعد کلی حاکم بر آن ساختارها هدف اصلی ساختارنگران است. با گذشته چند دهه از ظهور ساختارنگری در علوم انسانی و وارد آمدن نقدهای اساسی بر مفروضات و روش آن، این روی کرد همچنان اهمیت خود را، به خصوص در نقد ادبیات و فرهنگ، حفظ کرده است و در تمام کتاب های راهنما و درس نامه هایی که در حوزه نظریه ادبیات منتشر می شوند همواره فصلی به این جنبش دوران ساز اختصاص می یابد. یکی از مشهورترین این کتاب ها راهنمای راتلج به نظریه نقد ادبیات و فرهنگ است، که ویراست دوم آن در سال 2013 منتشر شد. جستار حاضر به نقد و بررسی فصل «ساختارنگری و نشانه شناسی» این کتاب می پردازد و پس از اشاره ای کوتاه به قوت آن (خوش خوان بودن و جنبه آموزشی قوی) ضعف ها و کاستی های نظری و ساختاری آن بحث می شوند، که جا داشت در ویراست دوم (که تفاوتی با متن این فصل در چاپ نخست کتاب ندارد) برطرف شوند.
بحری در کوزه ای: نگاهی به مقاله «روایت و روایت شناسی»اثر پاول ویک
حوزه های تخصصی:
مقاله «روایت و روایت شناسی» اثر پاول ویک، بخشی از کتاب نظریه نقادانه فرهنگی است. مقاله دو بخش دارد: مطالعات کلاسیک و پساکلاسیک روایت . در بخش اول، ابتدا به تفاوت داستان و پی رنگ، و برخی سایر چالش های این تمایز اشاره می شود: «داستان از یک رسانه به رسانه دیگر جابجاپذیر است، حال آن که پی رنگ، متن-وابسته است». سپس، سایر عناصر از جمله زمان، زاویه دید، کانونی شدگی، و شش مولفه روایتگری معرفی می شود. در بخش دوم، چند مبحث بررسی می گردد: سطوح روایت، فراداستان، و پسامدرنیسم، روایت به مثابه نظریه ای نقادانه، تاریخ و روایت و اختلاف روایت شناسی با فمنیسم. ویک جمع بندی می کند: «نظریه روایت، نقشی مهم در نظریه نقادانه و فرهنگی ایفا می کند». این مقاله چند ضعف تألیف دارد: الف) تحلیل گزینشی سیر مطالعات روایت ب) انباشتگی مقاله از اطلاعات صرف و کلی. ج) عدم اشاره به سایر مولفه های اصلی روایت شناسی. د) عدم اشاره به سایر پیوندهای روایت شناسی با سایر رشته ها ه) عدم اشاره به سویه های جدید روایت از جمله روایت شناسی شناختی.
بررسی استعاری زمان در روایت تقلیدهای انتقادی تام استوپارد با تأکید بر نظریّه ادبی پل ریکور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زبان و ترجمه سال پنجاه و پنجم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
163 - 191
حوزه های تخصصی:
ازآنجاکه ذهنیت انسان زمانمند است، عقایدی که به آن می اندیشد و رویدادهایی که به خاطر می آورد و روایت می کند نیز زمانمند هستند، بنابراین درک بُعد زمانی به شناخت عمیق تر ذهن انسان، روایت های او و درنهایت شناخت زندگی می انجامد. این مهم از طریق تفسیر نشانه های متنی که او می آفریند صورت می پذیرد. از این منظر، تام استوپارد، نمایشنامه نویس معاصر انگلیسی، که از بازی های زمانی در جهت بیان اندیشه های خود استفاده می کند، مورد مطالعه قرار گرفته است. نمایشنامه تقلیدهای انتقادی او در قالب نمایشنامه حافظه، با کنار هم نهادن شخصیّت های ادبی‑هنری و سیاسی، به مفهوم هنر از دیدگاه های آنان می پردازد و گفتمان های متناقضی را در برابر خواننده بازنمایی می کند. در این پژوهش، گفتمان های متضاد به صورت گفتگوهای دوبه دو در نظر گرفته شده است به گونه ای که هر مفهومی با مفهوم «دیگریِ» خود در مقابله قرار داده شده که گاه شخصیّت ها و گاه مکاتب فکری یا حتّی بُعدی از زمان هستند. پژوهش های مرتبط با موضوع این مقاله بیشتر در زمینه بررسی هویّت و یا عناصر پوچ گرائی و پسامدرن از طریق شخصیّت پردازی بوده است و هیچ یک با دیدگاه زمانی به بررسی این نمایشنامه نپرداخته اند. هدف پژوهش حاضر تفسیر معنا از طریق استعاری تلّقی کردن زمان در سطح گفتمان بر مبنای رهیافت هرمنوتیکی است و با کاربست نظریّه «روایی پل ریکور» به بررسی چرایی و چگونگی بُعد زمانی می پردازد. این پژوهش با تأکید بر تکنیک های بلاغی نویسنده و با استناد بر نظریّه «سه گانه محاکات» و نیز مفهوم «فراموشی و حافظه» از دیدگاه ریکور با روش تحلیلی‑کیفی و با رویکرد روایت شناسانه، نظم و ساختار را از خلال بی نظمی ها و بازی های زمانی این نمایشنامه بررسی و نشان می دهد.
تطبیق توصیفی روایات کهن مبتنی بر روایت شناسی معاصر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
پژوهش در روایات کهن، توأمان نیازمند تأویل و قرینه سازی با نظریات عصر حاضر است. در منظر انسان کهن؛ روایت ها، قصه ها و افسانه ها از دلکش ترین هنجارهای تفننی آدمیان بوده است و فارغ از میزان اعتبار روایت های نخستین، پرداخت روایت ها در مسیر فرهنگ و تمدن، کاربرد چشمگیر داشته است. اغلب آن روایات؛ امروزه مانند استعاره ها، قابلیت ارجاعی دارد و منجر به خلق داستان های نوین شده و می تواند مبتنی بر ابزار روایت شناسی، تطبیق، موازنه و بینامتنیت، نقادی شود. در این پژوهش مستخرج از رساله؛ در چارچوب روایت شناسی و با بهره گیری از ادب تطبیقی به خاستگاه روایتگری کهن پرداخته شده است که به نوعی با روایتگری معاصر، ارتباط و انگاره اشتراکی دارد. دستاورد این پژوهش، معرفی آثار کهن مصری، بابلی، سومری، فنیقی، عبری، یونانی، ایرانی، هندی، ژاپنی و چینی است. همچنین نتایج نشان دهنده آن است که متون کهن به دلیل سرشت روایی و بهره گیری از عناصر روایی ساختارگرایی و فنون داستان پردازی، در زمره آثار ساختارگرا قرار دارند.
بررسی ضرباهنگ زمان داستان در روایت «سال های ابری» از علی اشرف درویشیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی تابستان ۱۴۰۱ شماره ۹۲
111 - 142
حوزه های تخصصی:
رمان سال های ابری از علی اشرف درویشیان در چهار جلد و 1622 صفحه نوشته شده و رویداد های آن به تقریب 33 سال از زندگی راوی- قهرمان رمان را در بر می گیرد. در این مقاله سرعت گذار رویداد های داستان در روایت نویسنده این رمان بر پایه آرای ژرار ژنت سنجیده می شود. ژنت مقوله های نظم و ترتیب، تداوم و بسامد را برای سنجش شتاب یک روایت به کار می گیرد. مطالعه و بررسی نمونه های موجود در کل رمان نشان می دهد که چینش رویداد های داستان در روایت، بیشتر خطی است؛ گر چه گذشته نگری ها و آینده نگری هایی نیز در روایت دیده می شود. همچنین ارزیابی تداوم داستان و روایت، گویای آن است که میانگین 42/7 روز از داستان در هر صفحه از رمان به نمایش درآمده است. مقایسه تداوم میانگین هر یک از جلد های چهار گانه رمان با تداوم میانگین کل رمان نوسان منفی، مثبت، مثبت و منفی را به ترتیب در شتاب روایی هر جلد اثبات می کند. آمار های به دست آمده از چگونگی تکرار شدن رویداد های داستانی نیز شمارگان بیشتر بسامد های مفرد را تأیید می کند که نسبت معنا داری با گذار بیشتر خطی روایت دارد. یافته ها و نتیجه گیری این پژوهش، ن. ک:ته های تازه ای را در چهارچوب نظری آن به دست می دهد.
بررسی موقعیت ها و سطوح روایی در قصه های عامیانه بلند با تأکید بر «ابومسلم نامه»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی تابستان ۱۴۰۱ شماره ۹۲
169 - 194
حوزه های تخصصی:
نقالی در گذشته فرهنگی ایران به معنای گسترده، خواندن و بازگفتن هرگونه داستان است. قصه پژوهی، حضور عامل انسانی نقال در انتقال قصه را موردتوجه قرار می دهد، اما نشانه های حضور، میزان تصرف یا پایبندی وی به منابع را به شکلی روش مند و دقیق بررسی نمی کند. آشفتگی و اختلاط نقال با راوی و نویسنده نشان می دهد قصه پژوهان با وجود اذعان به اینکه قصه، نویسنده عینی ندارد، راوی جهان داستانی را گاه با نویسنده و گاه با نقال یکی دانسته اند. همچنین دخالت مصححِ قصه به صورت کاربرد علائم سجاوندی، پررنگ کردن و یا در میان خط تیره قرار دادن برخی جملات به منظور تمایز نقال از راوی بدون آنکه مبنای دقیق و سنجیده ای داشته باشد بر آشفتگی های موجود افزوده است. روایت شناسی، موقعیت ها و سطوح روایی را براساس تقابلِ راوی، کنش گر و مخاطب در اثر بررسی می کند. رویکرد روایت شناسی در شناخت قصه های عامیانه بلند که از طریق سنت نقالی و داستان گزاری بازسازی و ثبت شده اند، اهمیت بسزایی دارد؛ زیرا از طریق قائل شدن به تمایز در سطوح روایی، جایگاه نقال و گفتمان وی مشخص می شود. آیا برای نقال سطح روایی جدا از راوی، نویسنده ملموس و انتزاعی قابل دریافت است؟ نتایج این پژوهش با دیدگاه قصه پژوهان راجع به نقال، راوی و نویسنده مقایسه می شود.
بررسی و تطبیق روایتگری در آثار غزاله علیزاده، با تکیه بر رمان های «خانه ادریسی ها»، «شب های تهران»(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ششم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱۹
202 - 234
حوزه های تخصصی:
روایت شناسی به عنوان علمی جدید، به بررسی ساختار حاکم بر روایت های داستانی می پردازد. با استفاده از شاخص های علم روایت شناسی، می توان به الگوی ساختاری روایت ها دست پیدا کرد. زبان شناسان متعددی به ارائه نظریات مبسوطی در این زمینه پرداخته اند و در این میان، مطالعات ژرار ژنت از وسعت فراوانی برخوردار است. او در مطالعه روایت های داستانی، بر سه شاخص کلی "زمان"، "حالت یا وجه" و "صدا و لحن" تکیه می کند. غزاله علیزاده، از نویسندگان معاصر ادبیات داستانی ایران به شمار می رود که آثارش از دیدگاه علم روایت شناسی، قابل تأمّل است. این نوشتار با تکیه بر نظر روایت شناسان به ویژه نظریه های ژرار ژنت، به بررسی سه مؤلفه مذکور در آثار این نویسنده پرداخته است. روایت در گذشته و، گذشته در گذشته، روایت زمان حال و عبور مکرّر از زمان حال به گذشته، ویژگی برجسته آثار مذکور از لحاظ زمانی است. بیش تر رویدادهای این آثار، روی خط مستقیم و متوالی روایت شده اند استفاده از شتاب منفی و مثبت، بسامد و انواع آن، کانون صفر و کانون درونی، روایت درون داستانی با زاویه دید اول شخص، تک گویی، حدیث نفس و من شاهد، روایت برون داستانی با زاویه دید سوم شخص، هم چنین روایت پسازمانی و همزمانی، از ویژگی های روایت در رمان های فوق الذکر است.
بازسازی پی رنگ روایت های قرآنی با بهره گیری از بن مایه مشترک؛ بررسی موردی روایت اصحاب الجنه و حضرت یونس(ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داستان های قرآن کریم هر کدام به مثابه یک روایت است و علم روایت شناسی می تواند در درک بهتر آن مفید باشد. هر روایتی بن مایه و پی رنگ معینی دارد؛ بن مایه همان موضوع یا محتوای اصلی روایت و پی رنگ تلاش خالق روایت برای ارائه بن مایه در زمان، مکان و شخصیت های متفاوت است. گاهی چند روایت بن مایه مشترک ولی پی رنگ متفاوتی دارند؛ یعنی محتوای چند روایت یکی است ولی با زمان، مکان و شخصیت های متفاوتی پردازش می شود که در این صورت می توان برای درک نقاط مبهم پی رنگ های متفاوت – با توجه به بن مایه مشترک- از یکدیگر بهره برد. در این نوشتار دو روایت قرآنی که بن مایه مشترک ولی پی رنگ های متفاوت دارند مقایسه و به کمک یکدیگر بازسازی می شود؛ دو روایت اصحاب الجنه و حضرت یونس(ع) بن مایه مشترکی به این صورت دارند: «اقدام به عملی ناپسند توسط بنده مومن > مجازات شدن توسط خداوند > توبه و تسبیح خداوند توسط عبد > [امید به] جبران آنچه از دست رفته توسط خداوند». بر اساس این بن مایه که در دو روایت به خوبی قابل مشاهده است، پی رنگ دو روایت بازسازی شد و با این تلاش، نقاط ابهام پی رنگ های هر دو روایت تا حدود قابل توجهی مشخص و روشن شد؛ جنبه های مبهمی که در تفاسیر مختلف با استفاده از روایات تفسیری یا نظر شخصی، تبیین شده است، در این نوشتار با استفاده از روش علمی روایت شناسی به صورت نظام مند و کامل تر تبیین می شود و سرانجام پی رنگ هر دو روایت به صورت کامل - البته به میزانی که مد نظر قرآن کریم است - بازسازی می شود.
تحلیل مؤلفه کانون سازی در رمان قیدار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۵ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۴۵
219 - 240
حوزه های تخصصی:
پیرو پیشرفت علوم انسانی در قرن بیستم، نظریه های روایت شناسی پدیدار گشت که به عنوان علم ادبی نوظهور طرفداران بسیاری به خود جلب کرد. یکی از مباحث مطرح در روایت شناسی مسأله کانونی سازی است. ژرار ژنت کانونی سازی را به عنوان منظری برتر از دیدگاه برگزید که مفهومی فراتر از ادراک بصری دارد. این منظر زاویه دیدی است که اطلاعات زیادی به طور غیر صریح از رهگذر آن دیده، احساس، فهمیده و ارزیابی می شود. این پژوهش که با روش توصیفی – تحلیلی انجام می گیرد بر آن است تا با معرفی کانون سازی، انواع و جنبه های آن را در رمان پرمخاطب قیدار بررسی کرده و اطلاعات روایی این اثر را سازمان دهی کند. نتایج این پژوهش نشان می دهد از حیث جنبه ادراکی، در روایت این اثر دو نوع کانونی گر «بیرونی» و «درونی» با موضع ادراک محدود و نامحدود، در تعامل هستند. زمان این رمان از نوع سیر خطی است. تداوم رویدادها جز در دو فصل پنجم و نهم، با حفظ زمان منطقی، بازگو می شوند و بیشتر حوادث، بسامد مفرد دارد. از نظر جنبه روان شناختی می توان احساسات قهرمان این اثر را با احساسات نویسنده آن همسو دانست. ایدئولوژی حاکم بر فضای رمان قیدار که نشان از ایدئولوژی نویسنده این اثر دارد، به دنبال معرفی شخصیت آرمانی جامعه ایران است؛ شخصیتی با مرام پهلوانی، معتقد، مبارز و متعهد به خاک وطن که قیدار نمونه اعلای آن است. امیرخانی با استفاده از تنوع در کانون سازی و پرداختن به جنبه های مختلف آن، روایت رمان قیدار را به واقعیت اجتماعی نزدیک کرده و به میزان باورپذیری آن نزد مخاطب افزوده است.
ریخت شناسی داستان پهلوان ببربیان مطابق با نظریه ی ولادیمیر پراپ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۵۲)
29 - 58
حوزه های تخصصی:
ریخت شناسی داستان پهلوان ببربیان مطابق با نظریه ی ولادیمیر پراپ
علیرضا تابان مهر (طالبان) *
محمدهادی خالق زاده * *
مهدی فاموری * * *
چکیده
امروزه در نقد ادبی با شناخت سازه ها و گزاره های یک اثر می توان با ساختار آن آشنا شد. یکی از شاخه های نقد ادبی، با تکیه بر عناصر سازنده ی اثر، روایت شناسی است. نظریه پردازان بزرگی در زمینه ی روایت شناسی کار کرده و نظریات بسیار مهمی را ارائه داده اند. بهترین شیوه ی تحلیل و دسته بندی ساختاری در داستان ها و قصه های اساطیری و حماسی، در ریخت شناسی ولادیمیر پراپ (Vladimir Propp) می توان یافت. تحلیل رمزگانی پراپ به شناختی بایسته از سازه های روایات حماسی یاری می رساند. سی ویک خویشکاری و شخصیت های هفتگانی ریخت شناسی پراپ سبب می شود حرکت های تعادل، قهر و بحران و تعادل نهایی در روایت حماسی دریافت شود. در این مقاله ی تحلیلی-توصیفی سعی بر این شده است ساختار حماسه ی منظوم ببربیان که از سراینده ای نامعل وم اس ت، با اله ام از نظری ه ی ولادیمیر پراپ روس ی بررس ی شود.
منظومه ی ببربیان که سده سرایش آن را پیش از عهد مغول و در حدود قرن ششم دانسته اند، در 477 بیت با دادخواهی گروهی از دادخواهان هندی آغاز می شود و با کشته شدن ببربیان توسط رستم و ازدواج او با دختر رای هند به پایان می رسد. نتایج این تحلیل حاکی از این است که می توان الگوی خویشکاری های مدنظر پراپ را در این روایت حماسی- اسطوره ای دریافت و با نمودگاری حرکت های اصلی که در بطن خود حرکت های فرعی قرار داده، این نظریه انطباق داده شود. در نمودگاری ریخت شناسانه این روایت، سی ویک خویشکاری مدنظر پراپ در قصه ها، هرچند به صورت غیرمتوالی یافت شد. وجود هر هفت شخصیت روایت شناسی پراپ در این منظومه نشانگر همسانی و همگونی این حماسه با روایت های مدنظر پراپ است. بسط روایت در این منظومه ازطریق خویشکاری «کشمکش- پیروزی» انجام شده است.
واژه های کلیدی : روایت شناسی، ریخت شناسی، ساختارگرایی، منظومه ی ببربیان ، ولادیمیر پراپ.
* دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی واحد یاسوج، دانشگاه آزاد اسلامی، یاسوج، ایران monajatname@gmail.com
** استادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد یاسوج، یاسوج، ایران asatirpars@gmail.com (نویسنده ی مسئول)
*** استادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد یاسوج، یاسوج، ایران mehdifamoori@gmail.com
تاریخ دریافت مقاله: 22/3/1400 تاریخ پذیرش مقاله: 7/7/1400
ساختار روایی ژنه ای محل مناقشه: بررسی پس نمایی های کاذب در «سرگذشت تام جونز، کودک سر راهی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ساختار روایی ژرار ژنت یکی از الگوهای روایت شناسی است که بیشترین توجه را در میان تمامی الگوهای دیگر به خود جلب کرده است. استفاده از الگوی ژنه ای برای تحلیل آثار ادبی امکان بررسی بسیار دقیق اثر را برای پرژوهشگران فراهم می سازد. این دقت در بررسی آثار به قدری است که گویی نویسندگان این آثار ادبی در زمان نگارش آثار خویش ساختاری همانند ساختار روایی ژنت در دست داشته اند و آثار خود را مطابق قاعده های موجود در این الگوی روایی تنظیم نموده اند – که این خود مهر تایید بر جامع بودن تئوری ژنت است. در این مقاله، روایت شناسی ژرار ژنت از زاویه دید نسبتأ متفاوتی و در یکی از آثار برجسته دوران عطوفت در ادبیات بریتانیا به نام «سرگذشت تام جونز، کودک سر راهی» مورد بحث قرار گرفته است. چیرگی قواعد روایت شناختی ژنه ای در این اثر امری است غیر قابل انکار که در این مقاله از طریق خوانشی صورتگرایانه به آن پرداخته شده است. همچنین، در پژوهش حاضر، استفاده از پس نمایی ژنه ای برای اولین بار در این برهه تاریخی به عنوان نوعی از زمان پریشی و تبدیل آن به پس نمایی کاذب توسط هنری فیلدینگ مورد بررسی قرار گرفته است. علاوه بر آن، این مهم که تأثیر زمان پریشی در چنین اثری نمی تواند انکار گردد نیز به اثبات رسیده است. اثر فیلدینگ نه تنها از تکنیک زمان پریشی استفاده می کند، بلکه شاخه جدیدی از آن را نیز معرفی می نماید که همان زمان پریشی از نوع پس نمایی کاذب است.
بررسی تطبیقی حکایت نمرود در افسانه قرون ویکتور هوگو و تفسیر رشیدالدین میبدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در طول تاریخ، شخصیت نمرود به عنوان نمادی از ظلم شناخته می شود. وجود روایات متعدد، بستری را برای بازنویسی های متفاوت از داستان وی در متون مختلف تاریخی و ادبی فراهم کرد. نسخه های بسیاری از این داستان در دست است که از آن جمله می توان به تفسیر کشف الاسرار و عده الابرار از مفسر نامی قرن ۵۲۰ ه.ق، ابوالفضل الرشیدالدین میبدی اشاره کرد. وی شخصیت نمرود را بر پایه سوره هایی از قرآن و به صورت داستان های پراکنده به تصویر کشیده است. نمود دیگری از این روایت را نیز می توان در اثر حماسی ویکتور هوگو، شاعر و ادیب فرانسوی مشاهده کرد. هوگو در کتاب افسانه قرون ، با بهره گیری از اساطیر و کتاب های مذهبی مختلف به نگارش داستان نمرود در قالب حماسی پرداخته است. هدف پژوهش حاضر بررسی سیر تحول شخصیت نمرود در دو ژانر حماسی و تفسیری بر پایه دانش مضمون شناسی از نوع بازنمایی ادبی شخصیت های مشهور و افسانه ای است. روش شناسی این جستار نیز بر پایه دانش روایت شناسی و به ویژه تطور یک شخصیت واحد در بافت متفاوت هر دو داستان است. در نتایج به دست آمده خواهیم دید که تفاوت در نوع نگاه نویسنده به جامعه ای که در آن زندگی می کند و هدف او برای بازتاب افکارش در جامعه، چگونه سبب پرورش داستان در بافت فرهنگی متفاوت و ایجاد تحولات جهت یافته در قسمت هایی از آن می شود. این روش ها برای پاسخگویی به چگونگی سیر تحول شخصیت نمرود در مسیر بازنویسی داستان است. واژگان کلیدی : ابوالفضل رشیدالدین میبدی، روایت شناسی، مضمون شناسی، نمرود، ویکتور هوگو.
روایت شناسی بازی های ویدیویی (موردکاوی: خدای جنگ)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگ - ارتباطات سال بیست و دوم زمستان ۱۴۰۰شماره ۵۶
195 - 218
حوزه های تخصصی:
وابستگی کامل به تعامل انسانی، بازی ویدیویی را از سایر رسانه های روایتگر متفاوت ساخته است. دو نظرگاه اصلی درباره ی روایت شناسی بازی ویدیویی، دیدگاه روایت گرایانه و دیدگاه بازی گرایانه هستند که اولی بر وجود روایت و لزوم وجود آن در بازی های ویدیویی تاکید دارد و دومی بین بازی و روایت ادبی تمایز بنیادینی می نهد. هدف اصلی این پژوهش بررسی مهم ترین دیدگاه ها و چالش های رایج در باب روایت شناسی بازی های ویدیویی و همچنین تشریح روایت بازی خدای جنگ 2018 بر اساس دیدگاه های مورد بررسی است. تألیف این مقاله در حوزه ی روایت شناسی با رویکرد تحلیلی تطبیقی و با هدف توسعه ای صورت پذیرفته و یافته های کیفی آن به شیوه اسنادی داده اندوزی شده اند و در مورد بازی مذکور به کار گرفته شده اند. در راستای تحقق هدف پژوهش دو نظرگاه اصلی درباره ی روایت شناسی بازی ویدیویی نقد و بررسی شده اند؛ و پس از آن سه تقسیم بندی از انواع روایت در بازی ها وارسی شده، و روایت بازی خدای جنگ براساس هر کدام تشریح شده است. در نهایت با جمع بندی ملاحظات مذکور در این مقاله شمایی کلی از روایت شناسی بازی های ویدیویی ترسیم گردیده است.
بررسی و تحلیل ساختار روایی شهادت امام حسین (ع) در شعر «الصخر و الندی» (براساس آراء ژرار ژنت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهادت امام حسین (ع) محور اصلی شعر «الصخر و الندی» اثر حسب الشیخ جعفر است. در این شعر، سراینده معاصر عرب، شهادت آن حضرت را بر پایه نمادها و مکاشفات درونی، در قطعاتی که عنصر گفت وگو و روایت، وجه غالب آن است با بهره گیری از شگردهای نمایشی بازآفرینی می کند. ضرورت نگارش مقاله حاضر، واکاوی ساختاری معنایی شعری است که ضمن بیان اندوه غنایی با کاربست الگوهای روایی، شهادت امام حسین (ع) را به عنوان رستاخیزی علیه ظلم، در پیوند با عصر حاضر می نمایاند. نگارندگان در این نوشتار بر آن هستند که با روش تحلیلی توصیفی از منظر روایت شناسی ژرار ژنت، که یکی از جامع ترین چارچوب های تحلیل متون روایی است، سه مقوله «زمان»، «وجه» و «لحن» روایی را در شعر مذکور بررسی نمایند. هدف از نگارش این مقاله سنجش بهره گیری شاعر از اصول روایی در تأکید بر ظرفیت های اجتماعی شخصیت و شهادت امام حسین (ع) است. رهیافت فرجامین این مقاله بیان می دارد که «الصخر و الندی» منطبق با نظریه روایی ژنت، روایتی چندصدایی برخوردار از زمان پریشی و بسامد مفرد است و دو نوع کانونی سازی بیرونی و درونی و سه شتاب ثابت، مثبت و منفی دارد؛ همچنین تبیین می نماید که این شگردهای روایت به جوهر شعر لطمه ای نزده و عناصر روایی به خدمت انتقال معنا درآمده اند.
روایت شناسی «سمفونی مردگان» عباس معروفی براساس نظریه سیمپسون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به شیوه تحلیلی- توصیفی می کوشد تا دیدگاه روایتگری را در رمان عباس معروفی با عنوان «سمفونی مردگان» بررسی کند. این مطالعه براساس الگوی پیشنهادی سیمپسون 1993م. صورت می گیرد که در آن روایت و دیدگاه روایی به شکلی نظام یافته و روشمند بررسی می شوند. ابتدا تلاش بر آن است که دریابیم راوی در این داستان براساس الگوی سیمپسون، از چه نوعی است و سپس بررسی کنیم که آیا وجهیّت داستان مثبت، منفی و یا خنثی است. فرض ما براین است که راوی سوم شخص و وجهیّت داستان در متن براساس تقسیم بندی های سیمپسون، مثبت است. در این تحقیق داده ها بر اساس گفته ها و ابزارهای تحلیلی بیان شده در نظریه مذکور، مورد بررسی قرار گرفته است. با مطالعه این پژوهش درمی یابیم که راوی میان اول شخص و سوم شخص در تغییر است که هرکدام در پیشبرد روایت تأثیرداشته است. وجهیت غالب در متن داستان براساس تقسیم بندی های سیمپسون، مثبت است که نشان از تعهّد و اعتمادبه نفس راوی درباره ماجراهای داستان و دیدگاه قاطع او در مورد جهل و تعصب درتقابل با روشنفکری وآگاهی است. نظام وجهی به کاررفته در رمان امری و التزامی است که بااستفاده از فعل های وجهی-واژگانی، کلمات احساسی مانند صفات و قیود ارزیابی کننده، افعال گزارشی که بیانگر افکار و کنش هاست و جملات تعمیم دهنده، آن را نشان داده است. البته در برخی قسمت های داستان وجهیت منفی است که حاکی از تردید و دودلی شخصیت های داستان است.
بازاندیشی روایت طبری از جنبش زنگیان؛ روایت شناسی نبرد صاحب الزنج و الموفق بالله عباسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخی جنگ سال ششم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۹)
74 - 90
حوزه های تخصصی:
نقش برسازنده ی روایت های تاریخی در صورت بندی هویت مسلمانان، مورخان را به طرح اندازی ایدئولوژیک از رویدادهای تاریخ اسلام واداشته است. جنبش زنگیان یکی از این رویدادها است که نه تنها موضوع روایت پردازی ایدئولوژیک مورخان مسلمان قرار گرفت، بلکه به منزله عنصری نابهنجار از فضای گفتمانی جهان اسلام طرد شد. نگارنده با عنایت به آسیبی که این طرد کنندگی روایی در فهم ما از ماهیت تاریخ نگاری اسلامی دارد، درصدد بازاندیشی روایت طبری از جنبش زنگیان برآمد و به طرح این پرسش پرداخت که مؤلفه ها و چشم اندازهای کلامی طبری چه نقشی در صورت بندی روایت او از نبرد صاحب الزنج و الموفق بالله عباسی داشت؟ روایت شناسی و بازشناسی نظم گفتمانی قرن سوم راهبرد مقاله جهت پاسخ بدین پرسش است. کاربست روش مزبور ما را بدین نتیجه رهنمون می کند که تضعیف خلافت عباسی، تسلط ترکان بر مناسبات قدرت، کشمکش های مذهبی و اجتماعی و شکل گیری حکومت های گریز از مرکز مهم ترین مؤلفه های نظم گفتمانی قرن سوم بود که طبری را ملزم کرد تا با استناد به زاویه دیدی سنت گرایانه، خلافت عباسی را محور وحدت و بازگشت به گذشته طلایی اسلام معرفی نماید. بدین ترتیب چشم انداز سنت گرایانه طبری و کاربست تکنیک هایی همچون راوی مدخله گر، حذف دستاوردهای زنگیان، برجسته سازی دستاوردهای موفق، توصیف مستقیم و ارزش داورانه شخصیت صاحب الزنج وشخصیت پردازی غیرمستقیم و مثبت از الموفق، زمینه تلقی جنبش زنگیان به منزله رویدادی نابهنجار در فضای گفتمانی جهان اسلام را فراهم کرد.
روایت شناسی رمان اندکی سایه بر اساس نظریۀ رابرت مک کی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
رمان اندکی سایه، نوشته احمد بیگدلی است که ماجرای مبارزات نفتی مردم جنوب را طی کودتای 28 مرداد 1332به صورت خاطره وار و فلاش بک بیان کرده است. از آنجا که بیگدلی خود دستی در فیلم نامه نویسی داشته و به دلیل ویژگی های روایات وی، این رمان بر اساس نظریه رابرت مککی درباره ساختار روایت، با روشی توصیفی تحلیلی، بررسی شده است. رابرت مک کی، نظریه پرداز آمریکایی، معتقد است همه روایت ها از ساختاری خاص و تقریباً یکسان پیروی می کنند. یکی از ساختارهایی که وی برای روایت برمی شمارد، خُرده پیرنگ است و در تحلیل این ساختار، ویژگی هایی چون: پایان باز، تعدد قهرمان، قهرمان منفعل، زمان خطی و کشمکش را معرفی می کند. با توجه به وجود چند روایت در رمان اندکی سایه، پس از تحلیل ها، ویژگی های خرده پیرنگ با رمان اندکی سایه، منطبق می شود؛ همچنین دو عنصر گفت وگو و توصیفات تصویری نیز به دلیل نقش آن ها در روایت و ساختار رمان تشریح شده است. دستاوردهای این مقاله که ضمن بررسی عناصر ساختار داستان بر اساس نظریه مک کی و تعیین مناسبات بین این عناصر به جست وجوی این ویژگی ها در متن اندکی سایه پرداخته، نشان می دهد طرحی مبتنی بر روابط علیّ، این متن را از آغاز تا پایان، استحکام و انسجام می بخشد.
شکل گیری نمایش ایرانی از جهانی دایجتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفهوم دایجسیس (نقل) نخستین بار توسط افلاطون در مقابل میمسیس (تقلید) مطرح شد. سپس ارسطو اصطلاح میمسیس را به حوزه درام وارد کرد و به توصیف آن در مقابل هنرهای اپیک (روایی) پرداخت. در دوران معاصر، مبحث دایجسیس و میمسیس در حوزه روایت شناسی بار دیگر موردتوجه قرار گرفت و به واژگانی کلیدی برای تمایز میان روایت کلامی و درام بدل شد. در نمایش سنتی ایران اما، دایجسیس و میمسیس کاملاً درهم تنیده شده است. در این مقاله، با استفاده از مستندات تاریخی، به روش توصیفی- تحلیلی، روند شکل گیری نمایش بومی از سنت های داستان گویی در ایران مورد بررسی قرار می گیرد تا از این راه روند انتقال راهکارهای نقلی به زبان نمایشی و پیوند دایجسیس و میمسیس در درام ایران دنبال شود. برای این منظور، نحوه ارائه عناصری چون شخصیت، دیالوگ، مکان و زمان در نقالی و تعزیه مورد بررسی قرار می گیرد تا نشان داده شود چگونه ارائه داستانی این عناصر، امکان ظهور دایجسیس در درام را ممکن می کند. در پایان، مبحث دایجسیس و میمسیس در روایت شناسی مورد بازنگری قرار می گیرد تا برخلاف ادعای روایت شناسان اولیه، ثابت شود این دو اصطلاح نه تعاریفی برای جدا کردن درام از روایت، بلکه ویژگی هایی در درون هر دو می تواند باشد.