مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
زمان پریشی
حوزه های تخصصی:
یکی از عوامل مهم در نحوة شکل گیری ساختار داستانی، ترتیب رخدادهای آن داستان است که ذیل عنوان عنصر زمان بررسی می شود. رمان پیکر فرهاد اثر عباس معروفی نیز اثری است که زمان حقیقی و ذهنی را مبنای اصلی روایت خود قرار می دهد. نویسنده در روساخت رمان، داستانی واحد را با سه زمان متفاوت بیان می کند؛ اما سیر خطی روایت را درهم می شکند؛ به گونه ای که اغلب، روابط و نظم زمانی رویدادها مبهم می ماند و به این ترتیب، زمان ارزش کمّی خود را از دست داده، به تدریج از روایت محو می شود.
در این مقاله سعی شده ترتیب رویدادها و زمان روایی در این رمان بررسی شود و اینکه نویسنده چگونه با به کارگیری مشخصه هایی از جریان سیّال، ساختار ذهن و آشفتگی شخصیت زن قصه را روایت کرده است؛ ویژگی هایی مانند اغتشاش زمانی و مکانی، تداعی آزاد، حذف نویسنده از متن و درنظر گرفتن نقشی برای خواننده در روایت به دلیل نمایش مستقیم ذهنیاتی مشوّش و خاطرات سیّال بدون سانسور- که همان لایه های پیش گفتار ذهنی است- و بهره گیری از تک گویی درونی و حدیث نفس در بخش هایی از داستان، شعرگونگی، ابهام ذهنی و دشواری یافتن معنایی قطعی برای رمان که نویسنده برای ایجاد شگرد روایی خاص به کار گرفته است.
زمان پریشی در تدوین تاریخ فلسفه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نشریه فلسفه سال ۴۴ پاییز و زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲
103 - 122
حوزه های تخصصی:
زمان پریشی (آناکرونیسم) در روایت تاریخی یعنی دستکاری در ترتیب اجزای داستان، و پس وپیش کردن آن. سؤال محوری این مقاله آن است که آیا احتراز از زمان پریشی در روایت تاریخ فلسفه مطلوب یا حتی ممکن است؟ برخی روش شناسان تاریخ نگاری مانند کوئنتین اسکینر و همچنین فیلسوفانی مانند مرتضی مطهری زمان پریشی را خطا انگاشته اند. مبنای نظری این نگرش در قالب «اصل دسترس پذیری» صورتبندی شده که بکارگیری هرگونه منابع معرفتی را که در دوره مورد بررسی در دسترس نبوده اند منع می کند. بر این اساس چگونگی تاریخ نگاری مسأله محور فلسفه و حتی امکان پذیری آن دچار چالش می گردد. در مقابل برخی اندیشمندان دیگر گونه هایی از زمان پریشی را در روایت تاریخی مطلوب یا حتی ناگزیر دانسته اند. آرتور دانتو با معرفی «جملات روایی» و احد فرامرز قراملکی با تعریف مطالعه تاریخی به «شناخت سَلَف در پرتو خَلَف» از این دسته اند. این مقاله به تقریر دیدگاه طرفین، مبانی نظری و اشکالات وارد بر هریک پرداخته و پاسخ آن سؤال را به اتخاذ موضع تاریخ شناسانه احاله می دهد.
مبانی ساخت یابی هویت سیاسی اجتماعی ایرانیان در عصر صفوی - (سیری از هویتپردازی تا آناکرونیسم)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
تاریخ اسلام سال نوزدهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۷۵)
245 - 280
حوزه های تخصصی:
با برآمدن خاندان صفوی، بنیانی نو برای ساخت یابی هویت سیاسی- اجتماعی ایرانیان در نخستین گام های فرایند دولت سازی و ملت سازی فراهم آمد. مبنای رفتار صفویان آمیزه ای از باورهای صوفیانه، تمایزهای شیعی، اندیشه ایران شهری و اصول حکومت اسلامی همساز با میراث اهل سنت بود. این مبنای مشروعیت و حقانیت، هویت ایران معاصر را در دو سطح نرم افزار و سخت افزار و در دو عرصه درونی و بین المللی شکل داد.<br /> پژوهش پیش رو، با ره یافتی اسنادی- کتاب خانه ای بر آن است در سایه واکاوی مبانی رفتار عصر صفوی، کیفیت مفصل بندی و ساخت یابی هویت سیاسی- اجتماعی ایرانیان را در آغاز برخورد با مدرنیته و مدرنیسم بررسی نماید. براساس یافته های این پژوهش، هویت ملی ایرانیان در دوران صفوی، به ویژه تا پیش از درگذشت شاه عباس اول، بر مبنای مؤلفه های چهارگانه تصوف، تشیع، ایران بودگی و سنت برآمده از حکومت اسلامی تبیین پذیر است. این امر توانست مرزهای هویتی، دگرسازانه و خصومت سازانه را در فضای فکری و کنشی ایران بازتعریف کند. خاندان صفوی در آغاز توانست مبنایی استوار برای ساخت بندی هویت ایرانی فراهم بیاورد اما در ادامه حکومت خود به واسطه زمان پریشی به سستی و گسست گرایید.
بحثی تاریخ نگارانه درباره موانع یا عوامل ایجاد انقلاب علمی در تمدن اسلامی و غرب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ علم دوره ۱۸ بهار و تابستان۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۲۸)
323 - 328
در این مقاله بحث می شود که چرا نمی توان پرسید چه عواملی مانع انقلاب علمی در جهان اسلام شد. زیرا عین آن عوامل در تمدن غرب مسیحی اواخر قرون میانه نیز وجود داشتند. علاوه بر این، چنین پرسشی به آن معنا است که مسیر طبیعی علم قدیم آن بود که به علم جدید منجر شود، در حالی که این پیش فرض نیز مسلم نیست. نویسنده مقاله «روش شناسی بومی و علوم جدید» با اینکه به این نکات توجه داشته است، رساله شمسیه نوشته کاتبی قزوینی را مانعی دربرابر ایجاد علم جدید در جهان اسلام معرفی کرده است، در حالی که مشابه چنین رسالاتی در غرب نیز وجود داشته است. در این مقاله توصیه می شود به جای پرسش از موانع انقلاب علمی در جهان اسلام، به عوامل ایجاد انقلاب علمی و فائق آمدن بر چنین موانعی پرداخته شود تا چنین به نظر نرسد که علت عدم وقوع انقلاب علمی در شرق و وقوع آن در غرب، عقب ماندگی عقل و منطق در شرق و جهان اسلام بوده است. در این مقاله بحث می شود که چرا نمی توان پرسید چه عواملی مانع انقلاب علمی در جهان اسلام شد. زیرا عین آن عوامل در تمدن غرب مسیحی اواخر قرون میانه نیز وجود داشتند. علاوه بر این، چنین پرسشی به آن معنا است که مسیر طبیعی علم قدیم آن بود که به علم جدید منجر شود، در حالی که این پیش فرض نیز مسلم نیست. نویسنده مقاله «روش شناسی بومی و علوم جدید» با اینکه به این نکات توجه داشته است، رساله شمسیه نوشته کاتبی قزوینی را مانعی دربرابر ایجاد علم جدید در جهان اسلام معرفی کرده است، در حالی که مشابه چنین رسالاتی در غرب نیز وجود داشته است. در این مقاله توصیه می شود به جای پرسش از موانع انقلاب علمی در جهان اسلام، به عوامل ایجاد انقلاب علمی و فائق آمدن بر چنین موانعی پرداخته شود تا چنین به نظر نرسد که علت عدم وقوع انقلاب علمی در شرق و وقوع آن در غرب، عقب ماندگی عقل و منطق در شرق و جهان اسلام بوده است.
آناکرونیزم و ایستار دوکسایی در تاریخ نگاری دکتر ناصر تکمیل همایون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی نوشته های دکتر ناصر تکمیل همایون، تاریخ پژوه و جامعه شناس سرآمدِ معاصر، به ویژه با تأکید بر آثار ایشان درباره دوره قاجاریه می پردازد. اغلب نوشته های ایشان پژوهش هایی است درباره تاریخ و جامعه ایران عصر قاجار؛ از این رو پرسش اصلی مقاله حاضر این است که آیا دکتر تکمیل همایون توانسته است در نوشته های خود به اصول تاریخ نگاری و به ویژه جامعه شناسی پایبند باشد. به نظر می رسد ایشان با وجود تحصیلات تخصصی در جامعه شناسی برای خود عمدتاً شأن تاریخ پژوهی قائل بوده اند و از این رو ایشان چندان به اصول و قواعد جامعه شناسی توجه نمی کردند، به طوری که در حوزه به کارگیری مفاهیم جامعه شناسانه، روش ها و نظریه ها و تبیین های جامعه شناختی آثار ایشان خالی از چنین سنجه هایی است و حتی در برخی از مهم ترین نوشته های ایشان تعارض با روش و تبیین های جامعه شناسانه مشهود است. لذا مقاله حاضر در سه سطح تعریف مفاهیم و زمان پریشی مفهومی، ایستار دوکسایی و فقر روش و نظریه های جامعه شناختی، آثار دکتر تکمیل همایون را ارزشیابی می کند.
ساختار روایی ژنه ای محل مناقشه: بررسی پس نمایی های کاذب در «سرگذشت تام جونز، کودک سر راهی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ساختار روایی ژرار ژنت یکی از الگوهای روایت شناسی است که بیشترین توجه را در میان تمامی الگوهای دیگر به خود جلب کرده است. استفاده از الگوی ژنه ای برای تحلیل آثار ادبی امکان بررسی بسیار دقیق اثر را برای پرژوهشگران فراهم می سازد. این دقت در بررسی آثار به قدری است که گویی نویسندگان این آثار ادبی در زمان نگارش آثار خویش ساختاری همانند ساختار روایی ژنت در دست داشته اند و آثار خود را مطابق قاعده های موجود در این الگوی روایی تنظیم نموده اند – که این خود مهر تایید بر جامع بودن تئوری ژنت است. در این مقاله، روایت شناسی ژرار ژنت از زاویه دید نسبتأ متفاوتی و در یکی از آثار برجسته دوران عطوفت در ادبیات بریتانیا به نام «سرگذشت تام جونز، کودک سر راهی» مورد بحث قرار گرفته است. چیرگی قواعد روایت شناختی ژنه ای در این اثر امری است غیر قابل انکار که در این مقاله از طریق خوانشی صورتگرایانه به آن پرداخته شده است. همچنین، در پژوهش حاضر، استفاده از پس نمایی ژنه ای برای اولین بار در این برهه تاریخی به عنوان نوعی از زمان پریشی و تبدیل آن به پس نمایی کاذب توسط هنری فیلدینگ مورد بررسی قرار گرفته است. علاوه بر آن، این مهم که تأثیر زمان پریشی در چنین اثری نمی تواند انکار گردد نیز به اثبات رسیده است. اثر فیلدینگ نه تنها از تکنیک زمان پریشی استفاده می کند، بلکه شاخه جدیدی از آن را نیز معرفی می نماید که همان زمان پریشی از نوع پس نمایی کاذب است.
تحلیل تطبیقی مقوله زمان پریشی(آناکرونی) در گفتمان روایی بخش ساینزبری گالری ملی لندن برمبنای نظریه ژرار ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کاربرد اصطلاح و استعاره روایت در ادبیات موزه شناسی بسیار توسعه یافته، اما کمتر از چیستی و چگونگی روایت در آن سخن به میان آمده است و رویکردهای موجود که به ویژه در مطالعات فرهنگی در این حوزه مطرح هستند، بیشتر جنبه های انتقادی را پوشش داده اند. پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی در چارچوب "نظریه روایت" ، و بر مبنای آرای ژرار ژنت، در پی این پرسش است که در موزه های هنر ، زنجیره ای از واحدها یا رویدادهای روایی چگونه و با چه فنونی به وسیله شکل گیری گفتمان روایی از نعمت داستان برخوردار می شوند؟ و در این راستا، چگونه با تحلیل یکی از مقولات اصلی روایت شناسی ادبی یعنی زمان روایت و خصوصاً با بررسی تطبیقی مقوله "ترتیب" یا "زمان پریشی" برای نمایشگاه موزه، نحوه ای از تحلیل روایت موزه و چیدمان آن بر مبنای نظریه روایت حاصل می شود؟ با بررسی رویکردهای پیشین تجربه شده در چیدمان گالری ملی لندن به عنوان مورد مطالعاتی و تحلیل بخش ساینزبری، این نتیجه حاصل شد که ملاحظات زیباشناختی و کاربردی در معماری و پایبندی به اصول ترکیب بندی و جنبه های بصری در چیدمان، ایجادکننده همان زمان پریشی های روایی هستند که به مثابه ابزار و آرایه های ادبی در روایت می شناسیم. رابرت وِنتوری در طراحی معماری این بخش از گالری ملی با دیدگاهی کارکردگرا در جهت ارائه فضایی برای تجربه واقعی دیدن نقاشی ها که فراتر از بازدید صرفاً موزه ای باشد، توانسته در عین حال روایت گاهنگارانه موزه را نیز لحاظ کرده و با ایجاد گشایش ها و تعلیق های متعدد از طریق ارتباطات فضایی و از طریق آنچه که در این پژوهش از منظر روایت شناسی به عنوان انواع پیشوازها و بازگشت های زمانی بیرونی شناسایی شد، در این موزه به روایتگری دست یابد. بنابراین اگرچه ژنت روایت را بیشتر محدود به ادبیات می دید، این پژوهش نشان می دهد که مؤلفه های اصلی تحلیل گفتمان روایی همچون زمان و مقوله ترتیب در آرای وی را می توان برای روایت نمایشگاهی تطبیق داد.
انگیختارهای اسطوره گرایی رمان غرب
منبع:
پژوهش های نوین ادبی سال ۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
203 - 231
حوزه های تخصصی:
خلاصه در تمدن غرب، ژانر رمان بدان روی به اسطوره گرایید که اساطیر به سبب کارکردهای ایدئولوژیک، هماره نفی و سترده می شدند. حتی در زینه نخست، بازگشت آن به رمان غرب بیانگر وجه بینامتنی است. در این فرایند و فرگشت کلان نگری ، زمینه ها و انگیختارهای بنیادینی که به غایت در دیگرگونی اندیشه ای تمدن غرب تاثیرگذار بوده و اسباب کاررفت اساطیر کهن و برساخته ها را در قلمرو رمان این تمدن فراهم می آورند ، دیده می شوند. نخست، تقابل ماهوی با نفی اساطیر. دودیگر، زمان پریشی گزارش رخدادها و دست یافتن به ادراکات خودمحوری. سه دیگر، رجحان خداباوری بر گسست هویت و نیز پذیرش استحاله ناشی از آن. چهارم، دادخواهی جریان های معترض( فمینیسم تمامیت خواه و رادیکال) و کوشش برای اصلاح زیرساخت های فکری جوامع غربی. پنجم، بازسازی اسطوره های کهن و بازیافت برساخته ها. انگیختار ششم، ارجاع انتزاعات با ادراک عینیات. آنچه که نباید از نظردور افتد ، این انگیختارهای هرمنوتیک است که از پاسخ غرب به حقایق تاریخ معاصر ، پرده برمی دارد. در این رهگذر، پایبندی به ادراک خودبازتابندگی(self-reflexivity) و نقش بیانگرانه(Expressive)اسطوره های کهن نیز احساس می شود.