مطالب مرتبط با کلیدواژه

دلوز


۱.

رویکرد ریزوماتیک و درختی: دو شیوه متفاوت در آفرینش و خوانش اثر ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: اثر ادبی دلوز ریزوم رویکرد درختی ریزوماتیک بسگانگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۱۲ تعداد دانلود : ۶۷۷۴
پیامد گفتمان درختی در آفرینش اثر ادبی، ترسیم نمودار بی پایانی از مفاهیم و واژگان تثبیت شده در جهان گذشته، حال و آینده و معرفت قاب بندی شده است. چنین رویکردی در خوانش متن، مرکزگرا و قلمرو محور است. در مقابل، گفتمان ریزوماتیک برهم زننده نظم پایگانی ساختار اندیشه ورزی است که ایده ها، مفاهیم و موضوعات گونه گون را در شبکه ای از روابط همسطح و افقی به هم پیوند میدهد و اثر ادبی را چونان مجموعه ای گرد هم آمده ارائه میکند که در خوانش آن به جای جستجوی فهم معنای یکه اثر و دلالتی خاص، کارکردها و پیوندها پیگرفته میشود. این نوشتار، بی آنکه قصد برتری بخشیدن به یکی از این دو رویکرد را داشته باشد، به طور خاص به بررسی و بازگویی آراء دلوز و متفکرانی می پردازد که در نگره خود به سوژه/ ابژه، من/ دیگری، مبانی فلسفی و معرفت شناختی گفتمان ریزوماتیک را فراهم کردهاند و در پی پاسخ به این پرسش است که: خوانش متنهای ادبی با رویکرد ریزوماتیک، چگونه و تا چه پایه میسر است؟
۲.

مولفه های زن شدن در داستان کنیزو

کلیدواژه‌ها: اقلیت داستان کنیزو دلوز زن شدن روانی پور

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۹۷ تعداد دانلود : ۴۳۳
رویکرد دلوزی از نظریاتی است که در ادبیات متفاوت مدرن به گونه ای از قلمروی سنت فاصله می گیرد و روش تازه ای را پیشنهاد می کند . دلوز درباره زن شدن که جزئی از اقلیت شدن اوست دیدگاه تازه ای دارد. اقلیت شدن به معنی فاصله گرفتن از نظرگاه اکثریت است. معمولاً دیدگاه سنتی در جامعه قلمروگذاری می شود و اقلیت شدن دوری جستن از این قلمروی سنت است؛ و زن شدن بدین معنی است که زن بتواند خود را مساوی با مرد ببیند و با میل خود مرد سالاری را قلمرو زدایی کند. روانی پور داستان نویسی است که در آثار خود از جمله «کنیزو» در پی نشان دادن جهان زنانه است و بدین نوع اقلیت توجه دارد . از نتایجی که در این مقاله به دست می آید دغدغه شخصیت ها درباره تعاریف مرسوم از رفتار اجتماعی زنان است. زنان با این دغدغه از این تعاریف که در قلمرو مردانه قرار دارد پیروی نمی کنند و تفاوتی زیست شناختی میان خود و مردان قائل نیستند. این مقاله به تحلیل داستان « کنیزو» از دیدگاه دلوزو گتاری می پردازد دو هدف آن معرفی متنی است که قلمرو مرد سالارانه را نادیده می انگارد .
۳.

از آن خودسازی و فلسفه ژیل دلوز: جستاری درباره ارتباط تفکر و ضد افلاطون گراییِ دلوزی با هنر مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دلوز هنر مدرن ضد افلاطون گرایی بدیو سیمولاکروم بودریار

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۴۸ تعداد دانلود : ۸۵۴
جستار حاضر تلاشی است برای نشان دادن چند پیوند احتمالی میان نحوه تفکر دلوز و شیوه کار هنرمندان مدرن و پست مدرن. این قیاس در بستر ضد افلاطونگرایی دلوزی تعریف و تبیین می شود تا ببینیم که آیا می توان نسبتی برقرار کرد میان تلاش دلوز برای ضدیت با افلاطون گرایی، خواست او مبنی بر ایجاد یک شیوه تفکر جدید، و آنچه هنرمندان مدرن در عمل انجام داده اند یا خیر؟ در این مسیر پس از تعریف بعضی مفاهیم و نشان دادن اهمیت و کارکرد آنها در هنر مدرن، سعی خواهیم کرد رد پای همان مفاهیم را در اندیشه دلوزی نیز بیابیم. سپس ضدیت دلوز با افلاطون گرایی را با تکیه بر مفهوم وانموده یا سیمولاکروم تبیین خواهیم کرد و به انتقاد بدیو به افلاطون گرایی دلوز نیز به طور مختصر جواب خواهیم داد. در نهایت نیز نشان خواهیم داد که دلوز با تکیه بر این ضدیت و در واقع با استفاده از فرایند هایی فکری که متأثر از نوع مواجهه هنرمندان پست مدرن با موضوع کار خویش است، راه سومی را برای اندیشیدن به دنیای پر از تصویر معرفی می کند؛ راهی که نه رأی به بازگشت و ارتجاع می دهد و نه همچون بودریار آدمی را یکسر در جهانی آخرالزمانی که از تصاویر آگنده است به حال خود وامی نهد.
۴.

نیچه؛ روح القدس فلسفۀ ژیل دلوز نقدی بر کتاب Nietzsche and Philosophy(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۵۸۰ تعداد دانلود : ۷۱۸
در این مقاله کتاب نیچه و فلسفه ( Nietzsche and Philosophy ) نوشتة ژیل دلوز را معرفی و ارزیابی می کنیم. کتاب نیچه و فلسفه ، که نخستین بار در فرانسه در سال 1962 منتشر شد، بعدها در سال 1983 به انگلیسی ترجمه شد. این کتاب در دهة 60 میلادی واکنشی علیه هگل گرایی غالب کوژویی و ژان هیپولیتی فرانسه است و دلوز در این اثر سعی دارد نیچه را درمقابل هگل قرار دهد تا نشان دهد که فلسفة هگل نافی فلسفة تفاوت، کثرت، و نیرو و سرزندگی زندگی است. این کتاب همانند مقدمه ای است که مضامین کتاب های بعدی دلوز ریشه در آن دارند. سه متفکر در اندیشة دلوز نقش محوری دارند: اسپینوزا، برگسون، و نیچه. اگر اسپینوزا پدر است و برگسون پسر، بی شک نیچه روح القدس خواهد بود. اما این مقاله درعین حال که فلسفة دلوز را در این کتاب ارزیابی می کند، می خواهد نشان دهد که دلوز شکل دیگری از دیالکتیک هگلی را با رنگ و لعاب نیچه ای روایت می کند و بنابراین، دلوز گریز و گزیری از تفکر دیالکتیکی هگلی ندارد.
۵.

نقش فلسفی دلوز و اسپینوزا در فمینیسم گیلیان هووی نقد کتاب دلوز و اسپینوزا: رایحۀ مسئلۀ بیان(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۵۸۷ تعداد دانلود : ۴۰۸
نقد فلسفی دلوز بر اسپینوزا، که در کتاب اسپینوزا و مسئلة بیان آمده است، اثر بسیار مهمی است، زیرا نتایجی که در آن کتاب به دست آمده اند بنیادهایی فراهم می آوردند برای تأملات مابعدالطبیعی بعدی دلوز درباب طبیعت قدرت، بدن، تفاوت، و شباهت. دلوز و اسپینوزا نخستین کتابی است که آرای فلسفی دلوز را بررسی می کند، در جاهایی که تلاش می کند فلسفة اسپینوزا را ارزیابی کند و استدلال های وی را درباب مسائلی مانند امر مطلق، فلسفة ذهن، معرفت شناسی، و فلسفة اخلاق و سیاست به چالش بکشد. اگرچه نویسنده دلوز را تحسین می کند، با او سر مخالفت دارد و بر آن است که استدلال های وی نه تنها به ماتریالیسم حذفی و گونه ای سیاست هابزی می انجامند، بلکه مبهم گویی و مبهم کردن را رواج می دهند. وی، ضمن مخالفت با نظریه پردازان فمینیست که مفاهیم دلوز را راهی برای نجات نظریه های فمینیستی می دانند، پیش نهاد می دهد که چرخش به سوی مارکسیسم و نظریة انتقادی بهترین راه گشای فمینیسم خواهد بود.
۶.

تحلیل «نقاشی به منزله تصویر» براساس شرح دلوز از انواع تصویر و شروط ظهور آنها(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: تصویر نقاشی رنگ نور زمان نیرو دلوز بازنمایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۲ تعداد دانلود : ۳۰۶
بیان مسئله: درباره چیستی انواع تصویر و شروط همبسته ظهورِ سنخ های مختلف آنها نزد دلوز است. هدف پژوهش: مقاله مشتمل بر دو مؤلفه یعنی روشن کردن انواع تصویر، شرایط ظهور آنها با تأکید بر زمان و نیز تعیین نوع تصویر یک اثر نقاشی با توجه به شرایط ظهور آن است. فرض مقاله این است که تعیین شرایط ظهور تصاویر به تشخیص نوع آن کمک می کند. برای روشن شدن سنخ تصویر، شرایط ظهور آن تصویر مطالعه می شود. برای سهولت رسیدن به اهداف تحقیق، یک اثر نقاشی از هنرمند معاصر ایران مورد واکاوی گرفته است. روش پژوهش: تحلیل محتوای کیفی است. نتیجه گیری: از نظر دلوز، دو سنخ تصویر یعنی تصویر-حرکت و تصویر-زمان وجود دارد. تصویر-حرکت مشتمل بر تصویر-ادارک، تصویر-عمل و تصویر-حال است. تصویر-زمان هم متشکل از تصویر-خاطره، تصویر-رؤیا و نیز تصویر-اندیشه و تصویر-بلور است. سنخ اول تصویر با محوریتِ حرکت، با کنترل، منعکس و جذب کردنِ اثرگذاری چیزها، وابسته به کنش خاصی است. در دوره مدرن تصویر-زمان مبتنی بر تکوین زمان ناب است. تصویر-زمان، سنخی از تصویر با ترکیبی از تصاویر برای نمونه مجازی و واقعی است. این تصویر با محوریت زمان بر بنیانِ روابط اصیل نیروها و تأثر آنها، بر مبنای فعلِ خودانگیخته و آزادنمودار از بطن ناامکان شکل گرفته است. همبسته با این فعل، یعنی بیرون کشیدنِ نمودار به منزله امری اثرگذار و تعیّن بخش، تصویری با گسست از انواع بازنمایی ظهور می کند. براساس مسیر پژوهش، بررسی شرایط ظهور یک اثر نقاشی به منزله تصویر، مانند «بدون عنوان» وابستگی به رنگ-نیرو، رنگ-مکان و فضا، رنگ-نور و زمان را نشان می دهد. این شرایط حاکی از پیوندِ تصویر واقعی انسان های اطراف هنرمند و تصویر مجازی معراج برای تأکید بر وضعیت انسان معاصر است. تصویر نهایی به منزله تصویر-زمان امکان اندیشیدن به معنای تازه ای از مفهوم انسان را فراهم می کند.
۷.

نقد چند رویکرد آموزش هنر با تأکید بر دیدگاه ارزش شناختی دلوز

کلیدواژه‌ها: دلوز ارزش شناسی رویکرد تدریس هنر آموزش هنر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۸۵ تعداد دانلود : ۶۱۴
هدف پژوهش حاضر، نقد رویکردهای موجود آموزش هنر با تأکید بر دیدگاه ارزش شناختی دلوز است. روش پژوهش تحلیل انتقادی است. رویکردهای گوناگونی در آموزش هنر وجود دارد که بر طبق نگرش دلوز، به آن ها انتقاداتی وارد است که عبارتند از: رویکرد سنتی، رویکرد تولیدمحور، رویکرد دریافت احساس و معنا، رویکرد معرفت زیباشناختی و رویکرد تربیت هنری انضباط محور. بر اساس نگرش دلوز و دید کنش گری وی، بر هر یک از رویکردهای مذکور، پیرامون آموزش هنر انتقادهایی وارد است. نتایج پژوهش بیان گر آن است که نگرش دلوز، نگرشی میانی و همه جانبه به آموزش هنر است. دلوز آموزش هنر را به فضایل اخلاقی ارتباط می دهد و نگرشی زمین- ساقه (ریزوماتیک) و عرضی به آموزش هنر ارایه می دهد. نتایج پژوهش بیان گر آن است که نگرش ارزش شناختی دلوز دارای نکات حایز اهمیتی برای آموزش هنر است؛ از قبیل تغییر نقش رسانه ای هنر با تکیه بر گذر از بازنمایی به وانمایی و گذر از هنر به مثابۀ بستر انتقال واقعیات به تأثیرگذاری و کنش گری است.
۸.

اندراج به مثابه «تا» خوانش دلوزی از اصل اندراج محمول در مفهوم موضوع در فلسفه لایب نیتس و پیدایش مفهوم سوژه «تا»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شمول اندارج محمول در مفهوم موضوع اصل جهت کافی تا دلوز سوژه لایب نیتس نظریه اندراج مفهومی صدق

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۶۲ تعداد دانلود : ۹۴۴
این مقاله با تمرکز بر اصل اندراج در فلسفه لایب نیتس و خوانش ژیل دلوز از آن بر این ادعا است که نقد فلسفیِ اندیشه لایب نیتس به شیوه نقد دلوزی منجر به بازآفرینی مفهوم «تا» و سوژه «تا» در اندیشه لایب نیتسی می شود. برای رسیدن به این مقصد ابتدا به اصل مزبور و اصول مرتبط با آن در فلسفه لایب نیتس پرداخته و بر جنبه هستی شناختی این اصول تأکید کرده ایم، سپس خوانش دلوز از فلسفه لایب نیتس را حول این اصل سامان داده و جهان تاخوردگی ها را که ماحصل چنین خوانشی است تصویر کرده ایم. تلاش کرده ایم با بررسی این اصل در فلسفه لایب نیتس دریابیم که چگونه خوانش دلوز از فلسفه لایب نیتس امکان های جدیدی را در این فلسفه گشوده است و سخن گفتن از سوژه لایب نیتسی-دلوزی «تا» را به عنوان سوژه ای نو امکان پذیر کرده است. بدین ترتیب در گام نهایی بر این سوژه لایب نیتسی-دلوزی و ویژگی های آن توجه کرده ایم که از بسط اصل اندراج حاصل شده است.
۹.

نیروی احساس در آثار هنری معلولین عکاس با تاکید بر فلسفه ی بدن بدون اندام ژیل دلوز (مطالعه ی موردی آثار پیت اکرت و احمد زولکارنیان)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فلسفه ی بدن دلوز اثر هنری احساس معلولین عکاسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۲۱ تعداد دانلود : ۳۲۰
خلق آثار هنری توسط افراد به عوامل مختلفی فردی و اجتماعی بستگی دارد. در این میان با توجه به ارتباط نزدیک آفرینش هنری با توانایی جسمی و روحانی مسائلی در خصوص امکان و چگونگی خلق آثر هنری توسط افراد دارای معلولیت مطرح می گردد. فلسفه ی دلوز مؤید این موضوع است که خلق اثر هنری نیازی به یک سازمان مندی خاص ندارد و برای آفرینش یک عکس هنری نیازی به تکامل جسمانی انسان نیست. می توان بدون یک جسم سازمان مند، دست به خلق اثر هنری زد. فرد معلول می تواند در این دیدگاه با استفاده از صیرورت احساس اثر هنری خلق کند. این پژوهش با روش کیفی و از طریق مطالعات کتابخانه ای صورت گرفت. روش مبتنی بر مطالعه بر آثار عکاسی افراد معلولی بوده است که با روش توصیف فلسفه ی بدن بدون اندام احساس را اصلی ترین مؤلفه ی هنر عکاسی برای انتقال نیروی هنر و آفرینش و تحلیل در عکاسی می دانسته اند. در این پژوهش آثار پیت اکرت و احمد زورکارنیان به عنوان افراد هنرمندی که دارای معلولیت هستند بررسی می گردد. یافته های پژوهش حاکی از این است که معلولین نیز با در نظر داشتن دیدگاه بدن دلوز می توانند دست به آفرینش هنری از هم گسیخته اما دارای کمال دست بزنند که استوار بر احساس است. با تکیه بر فلسفه ی بدن، ناتوانی جسمی مانع از خلق اثر هنری در عکاسی نیست. معلولین با درک مفهوم هستندگی و احساس در هنر می توانند به خلق و آفرینش آثار هنری زنده که از صیرورت برخوردار است، روی بیاورند. اهداف پژوهش: 1.بررسی امکان حذف ناتوانی جسمی در عکاسی با تکیه بر فلسفه بدن دلوز. 2.بازشناسی تأثیر عوامل جسمی و روحی در خلق اثر هنری. سوالات پژوهش: 1.احساس در آثار هنری معلولین عکاس بر طبق فلسفه ی بدن دلوز چه نقشی دارد؟ چه عوامل جسمی و روحی نزد هنرمند در آفرینش آثار هنری او نقش دارد؟
۱۰.

بررسی تطبیقی یک شعر از علی باباچاهی و شمس لنگرودی بر اساس نظریه ی ریزوماتیک ژیل دلوز

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: دلوز گاتاری باباچاهی لنگرودی ساختار ریزومی ساختار درختی پسامدرن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۲۴ تعداد دانلود : ۱۸۵
ژیل دلوز(Gilles Deleuse) از متفکران بنام معاصر است که نظریه ی ریزوماتیک او(که در مقابل نظریه ی درختی قرار می گیرد) همواره از سوی اندیشمندان مورد توجه و واکاوی قرار گرفته است.دلوز و فلکس گاتاری( Flex Guattari) بمثابه ی دو فیلسوف پساساختارگرا سال ها با یکدیگر همکاری کرده و به بسط این نظریه در سویه های مختلف پرداخته اند.البته دامنه ی آرای دلوز وسیع است و به مباحث مختلفی مرتبط می شود.طبق این نظریه (که به سامانه های معرفتی و هنری مختلف قابل تعمیم است)انگاره های معطوف به کلیت یکپارچه، تک ریشه ای و تمرکزگرا مورد بازبینی قرار گرفته و به جای آن بافتار غیرخطی،تجربه ورز و سیال و متکثر می نشیند.از سوی دیگر در شعر پسامدرنیستی ایران که از اوایل دهه ی هفتاد خورشیدی اعلام حضور می کند، این رویکردها و چالش ها چه از نظر تجارب شاعران و چه در مباحث نظری و بوطیقای شعر دوران، مشهود و مبسوط است و بدین ترتیب می توان برای فهم بهتر هویت شعر پسامدرنیستی در مقابل شعر سنتی و حتی مدرن از این نظریه مدد گرفت. در این مقاله ضمن تشریح آرای دلوز درخصوص رویکرد ریزوماتیک در مقابل درختی، دو شعر از این دو نحله ی فکری و ادبی در شعر امروز به طور تطبیقی بررسی و تلاش شده است که مهم ترین تفاوت های این دو شیوه بر حسب ده عنوان طبقه بندی و تشریح شود. علی باباچاهی، نماینده ی شعر پسامدرنیستی و شمس لنگرودی نماینده ی جریانی موسوم به "ساده نویسی"، به دلیل کثرت آثار،اشتهار و وزن ادبی انتخاب نگارنده برای توضیح این وضعیت بوده اند.
۱۱.

تبیین اَشکال هیچ انگاری و شرط رهایی از آن در اندیشه نیچه-دلوز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دلوز نیچه هیچ انگاری انهدام بی کنشانه ویرانگری کنش گرانه بلا تار بکت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳۳ تعداد دانلود : ۲۲۳
ما و جهان مان در آخرین مرحله هیچ انگاری گیر افتاده ایم و امرِ قابل توجه، تداوم این وضعیت است چنانکه مشخص نیست این وضعیت تا کی ادامه خواهد داشت. مساله مقاله حاضر درک هیچ انگاری است به منظور فراهم آوردن امکان اندیشیدن به شرایط رهایی و خلاصی از آن. در این مقاله متمرکز خواهیم بود بر تفسیر دلوز از نیچه درخصوص مفهوم هیچ انگاری. به این منظور باید مسیر اصلی استدلال دلوز درخصوص سنخ های مختلف هیچ انگاری را درک کنیم که سه شکل است: نه گو، واکنش گرانه و بی کنشانه. درک این سه شکل، به ویژه واپسین شکل آن؛ یعنی وضعیتی که در آن زندگی می کنیم. پس از آن تلاش خواهد شد که ابعاد عاطفی این مفهوم با رجوع به سینمای بلا تار به خواننده انتقال داده شود. به این منظور که ضرورت رهایی از هیچ انگاری موجود در وضعیت به شکل عاطفی احساس شود. در این نقطه از استدلال شرایط فراهم می شود برای اندیشیدن به گام بعد و این امر با درک تمایز واپسن مرحله هیچ انگاری و شرایط رهایی از آن ممکن خواهد شد. به منظور درک تمایز این دو وضعیت و در نهایت درک شرط رهایی از هیچ انگاری، تمایز میان دو مفهوم انهدام بی کنشانه و ویرانگری کنش گرانه مورد توجه قرار می گیرد. برای درک تمایز این دو مفهوم نیچه ای-دلوزی نیز از تمایز دو مفهوم خسته و فرسوده که دلوز در شرح بکت مطرح می کند، بهره خواهیم برد. از این رو، مسیر مقاله به این صورت خواهد بود: تحلیل اَشکال هیچ انگاری: 1- نه گو، 2- واکنش گرانه، 3- بی کنشانه و 4- شرط رهایی از هیچ انگاری.
۱۲.

واکاوی مفهوم زمان (یا صیروت) دلوزی در عکاسی به سبک فوتومنتاژ(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دلوز بیکن مفهوم زمان بدن فتومونتاژ عکس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۴ تعداد دانلود : ۱۶۶
در این مقاله سعی داریم مفهوم زمان یا دیرند یا استمرار دلوزی را عکاسی به سبک فتومونتاژ با استناد به نقاشی های فرانسیس بیکن تحلیل و بررسی نماییم. دلوز بحث زمان را با استفاده از فلسفه برگسون در رابطه با حرکت و دیرند یا استمرار مطرح می سازد. فلسفه یک اثر هنری در دیدگاه پست مدرنیستم ضدساختارگرایانه است و بر طبق همین مسئله نمی توان هنر را روایتگر محسوب کرد چرا که هنری که روایتگر بوده و مبتنی بر ساختار باشد، هنری مرده است. فلسفه دلوز نه ذهنی و نه عینی است؛ او از نفس حضور و زندگی در جهان حکایت و آغاز می کند. از این جهت و بر اساس آموزه های آغازین و اندیشه های کل باورانه هگلی خود جهان و اندیشه در جهان را به یک کلیت یک پارچه به نام طبیعت زندگی فرومی کاست و سعی کرده است این تفکر کل باورانه خود را با اندیشه تجربه طبیعت باورانه تدریجی – تکاملی به هم آمیزد. ژیل دلوز با دیدگاهی ضدساختارگراینه به مساله هنر می پردازد. او رابطه زمان در عکاسی به سبک فتومونتاژ را بررسی می کند فرض ما بر این است که مفاهیم در عکاسی، نقشی حرکت محور و خلاق با اصل صیرورت در فتومونتاژ دارند. مدعا و یافته اصلی این نوشتار این است که می توان گفت دلوز با نقض روایتگری و بودن در هنر عکاسی، فتومونتاژ را یک حرکت خلاق در سیالیت می داند که زمان و فضا را در اختیار می گیرد. شاخص ترین نقاش فرمالیست انگلیسی، فرانسیس بیکن است. بیکن توانسته ادراک و ذهنیت نوگرای اروپایی را با زبان تصویری یا هنر فیگوراتیو در آثارش بیان کنند. روش ما در این تحقیق توصیفی و تحلیلی است. این پژوهش در پی یافتن پاسخ این سوال است که چگونه می توان صیرورت را در هنر عکاسی وارد کرده و از روایتمندی و ساختارمندی آن جلوگیری کرد.
۱۳.

اهداف، روش ها و محتوای تدریس هنر مبتنی بر مفهوم درون ماندگاری در اندیشه دلوز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دلوز درون ماندگاری فلسفه تدریس هنر ریزوماتیک

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۹ تعداد دانلود : ۲۰۵
هدف: تدریس مفهومی است که با عناصر و مفاهیم مهم و راهبردی؛ اهداف، روش ها و محتواهای مناسب محقق می گردد بدون هر یک از این عناصر، تدریس محقق نمی گردد. مهمتر اینکه این عناصر باید پویا و مبتنی بر اندیشه های نو باشند. لذا هدفِ پژوهش حاضر، شناسایی اهداف، روش ها و محتواهای مناسب در تدریس هنر مبتنی بر مفهوم درون ماندگاری دلوز انتخاب شده است. روش: روش استفاده شده روش بازسازی شده قیاس عملی فرانکنا هست که ریشه در یونان باستان و قیاس نظری و عملی ارسطو دارد و گونه ی قیاس عملی آن در قلمرو حکمت عملی و استخراج عناصر تربیتی کاربرد دارد. یافته ها: یافته ها، بیانگر آن است توجه به استعدادهای خود و تلاش جهت شکوفایی آن با تکیه بر روابط افقی و قیاسی و با استفاده از متون ترجیحا مشابه در دیدگاه دلوز مهم هستند و کنشگری می تواند به عنوان یک هدف تربیتی باشد و جهت تحقق آن از روش قیاس استفاده نمود. دلوز هم از این روش بهره جسته است. در خصوص محتوا می توان گفت ؛ از محتواهای ترجیحا شبیه به هم همچون فیلم های مشابه یا تئاترهایی از یک سنخ استفاده شود. نگاهی به یافته ها، نشان می دهد از مفاهیم دلوزکه بیانگر اندیشه های وی هستند می توان جهت عبور از تاکیدِفقط بر زیبایی شناسی در تدریس هنر عبور کرد.
۱۴.

تبیین سوژۀ سیاسی در اندیشۀ ژیل دلوز به منزلۀ سوژۀ ستیزه جو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دلوز نیچه آری گویی نه گویی ستیزه جویی نه گویی ناتوان از آری گویی آری گوییِ عاری از نه گویی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱۵ تعداد دانلود : ۲۷۳
نیچه شرط تحقق فرااِنسان را مرگ انسان می داند و از آن با تعابیری نظیر ویرانگری کنشگرانه خود یا انسانی که می خواهد خود را نابود و ویران کند صحبت می کند. مرگ انسان به منزله شرط آفرینش فرااِنسان مدنظر است. مسئله این مقاله ارائه این مسئله نیچه ای با بیانی سیاسی است؛ با هدف تبیین سوژه سیاسی در اندیشه ژیل دلوز. محوریت بحث نیز با کتاب نیچه و فلسفه است. در ابتدا از مفهوم مرگ انسان یا به تعبیر دیگر، از مفهوم ویرانگریِ کنشگرانه خود، قرائتی سیاسی ارائه خواهد شد؛ درنتیجه این قرائت، بُعد سلبی سوژه سیاسی قابل درک می شود. در ادامه، برای درک بُعد ایجابی به مفهوم نیچه ایِ ساعت نیمروز یا استحاله رجوع خواهد شد و در اینجا نه تنها بُعد ایجابی که رابطه این بُعد با بُعد سلبی نیز آشکار می شود. یعنی سوژه موردنظر در تمامیتش تبیین می شود. در این مسیر، به آری گویی به عنوان بنیان این اندیشه می رسیم؛ اما آری گوییِ مسلّح به نه گویی. این ویژگیِ کلیدی سوژه سیاسی موردنظر است؛ سوژه آری گویی که نه گویی می داند، یعنی سوژه ستیزه جو. پس از تبیینِ تکوین این سوژه به منظور برجسته کردن ویژگی منحصربه فرد و درخورِتوجهش دربرابر دو سنخ سوژه قرار داده خواهد شد. از سویی، دربرابر سوژه انقلابی مرسوم قرار می گیرد که سوژه نه گویی است که آری گویی نمی داند. از دیگر سو، دربرابر سوژه محافظه کار قرار می گیرد؛ سوژه آری گویی که نه گویی نمی داند.
۱۵.

میل و جامعه: درباره دو نوع اقتصاد میل در لکان و دلوز(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: لکان دلوز درون گستری میل برون گستری میل فانتزی بدن بدون اندام ماشین میل

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱۲ تعداد دانلود : ۲۱۴
در نظریه متأخر میل می توان دو اقتصاد مهم میل را نزد لکان و دلوز شناسایی نمود؛ صورت بندی هایی متفاوت از گسترش میل که هر یک نسبت هایی ویژه با سوژه و جامعه برمی سازد. دلوز با طرح شیزوکاوی در برابر روانکاوی، به طور کامل از سنت فرویدی گسسته و شکل تازه ای از اقتصاد میل را بنیان می نهد. در برابر صورت بندی اُدیپی میل در لکان که با ارجاع پیوسته به یک ابژه غایی مفقوده، میل در حرکتی جریان گردابی حول یک هسته اُدیپی به گردش در می آید، در طرح آنتی اُدیپی- ریزومی دلوز، بدن بدل به یک ماشین میل ورز می شود که میل را در مسیرهایی ریزوماتیک، رو به خارج تولید و به حرکت در می آورد. در مجموع می توان دو نوع اقتصاد میل را در اینجا از هم بازشناخت: درون گستری میل در لکان و برون گستری میل در دلوز. همچنین در لکان، مفاهیم فقدان و فانتزی که اقتصاد میل را سامان می دهند، و در دلوز مفهوم بدن بدون اندام با تولید میل به مثابه نیرو، اشکال ویژه ای از رابطه میل و جامعه را صورت بندی می کنند.
۱۶.

مفهوم «معنا» در منطق معنای دلوز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دلوز رخداد زبان منطق معنا معنا هستی شناسی معنا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۶۱ تعداد دانلود : ۳۷۹
دلوز در نقد هستی شناسی ذات در کتاب منطق معنا به ارائه «هستی شناسی معنا»ی خود می پردازد که مفهوم «معنا» به عنوان نقطه مرکزی این هستی شناسی به منظور پیوند هستی و اندیشه در آن طرح می شود. وی با استفاده از منطق رواقی و مفاهیمی همچون لکتا، رخداد، اثر، بیان، و ... و همچنین با به کارگیری مفاهیم نسبت واگرایی و هم گرایی بین سِری های تکینگی-رخدادهای لایب نیتس، جایگاه هست-منطقی «معنا» را اثبات می کند. بدین ترتیب، هدف از این مقاله بررسی مفهوم «معنا» در کتاب منطق معنای دلوز و ارائه تبیینی از هستی شناسی/منطق معنای اوست. بدین منظور، پس از نظری اجمالی بر بستری که نظریه معنا در آن طرح می شود و از این نظریات گسست می یابد، در جهت موضع یابی معنا در اندیشه دلوز پیش می رویم و با ترسیم پیوندهای معنا با مفاهیم و ایده های دیگر می کوشیم به فهم هستی شناسی/منطق معنا نزدیک تر شویم و موضع دووجهی معنا را روشن سازیم. بر این باوریم که این گام ها در نهایت می تواند نسبت زبان و هستی را در فلسفه دلوز آشکارتر کند.
۱۷.

آئورا و تکینگی دیفرانسیلی (به سوی یک زیبایی شناسی ماتریالیستی)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: لایبنیتس بنیامین دلوز آئورا تکینگی زیبایی شناسی ماتریالیستی نظریه مجموعه ها

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۵ تعداد دانلود : ۱۷۳
پژوهش حاضر کوشیده است مفهوم بنیامینی آئورا را در نظریه دیفرانسیل لایبنیتس و برداشت ویژه دلوز از تکینگی، ریشه یابی نموده و بر اساس آن توضیح دهد. دلوز بواسطه اثرپذیری خود از لایبنیتس، برداشتی ویژه از تکینگی ریاضیاتی ارائه می دهد که می توان آن را دقیقا معادل اکسترمم در حساب عمومی منحنی ها دانست. با متقاطع نمودن مفهوم آئورا با نظریه دیفرانسیل، سپس کشف هم ارزی های مفهومی، شناسایی نودها (گره گاه های تقاطع) و تولید یک بلوک تلاقی، نشان داده شد که می توان آئورا را به مثابه یک تکینگی در منحنی های مکان- زمان زیباشناختی شناسایی نموده و توضیح داد. سپس بر اساس این روش تجربی، تلاش گردید طرح اولیه و پیشنهادی یک زیبایی شناسی ماتریالیستی، به عنوان دستاورد جنبی پژوهش، صورت بندی شود. بر اساس این طرح، ایده اصلی زیبایی شناسی ماتریالیستی پیشنهادی، متقاطع نمودن نظام زیبایی شناختی با نظام های علمی برای تولید بلوک ها و مناطق تلاقی ست، به نحوی که بتوان مفاهیم زیباشناختی مستقر در این بلوک های تلاقی را به صورت توابع علمی- مادّی بازسازی نمود. برای تفهیم این موضوع، از نظریه مجموعه ها در ریاضیات کمک گرفته شد.
۱۸.

نقش ذهنیت طراح در بازنمود لایه های آثار معماری معاصر ایران با نگاهی به اندیشه فرم نشانه دار دلوز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: معماری معاصر دلوز نظام نشانه ای ایران. ذهنیت طراح

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۸ تعداد دانلود : ۱۳۶
بیان مسئله: با به کارگیری نشانه شناسی به عنوان پارادایم نظری پسامدرنیسم در فرایند خلق اثر، معنا اهمیت یافت، موردی که در تحقیقات پیشین در نظر گرفته نشده بود. از نکات قابل بررسی در معماری معاصر ایران کم توجهی به وجوه معناشناختی در فرایند طراحی است که نادیده گرفتن این مهم موجب تضعیف ابعاد هویتی می شود. «ژیل دلوز» با استمداد از نشانه شناسی پیرس به بیان روند شکل گیری محیط واقعی در سینما پرداخته است. وی قبل از تحقق محیط واقعی، جهان اولیه ای (پس زمینه) را ترسیم و برای آن دو مؤلفه قدرت و کیفیت را تبیین می کند. وی شکل گیری محیط واقعی را نوعی فعلیت می پندارد که حاصل کنش یک چیز با چیز دیگر است. این مفاهیم در معماری به معنای الهام گرفتن طراح در ایده یابی از مؤلفه های پس زمینه مفاهیم و ویژگی های معماری سنتی و سپس انتخاب از میان لایه های آن و در نهایت خلق اثر است. در پژوهش با توجه به اندیشه های دلوز و مراجعه به نظرات پنج نفر از طراحان حرفه ای معاصر ایران، به ارزیابی فرایند شکل گیری آثارشان و نحوه انتخاب از میان لایه های متن معماری و در نهایت تعیین نوع فرم دلوزی پرداخته شده است. هدف پژوهش: هدف این پژوهش بررسی شیوه های طراحی معماران حرفه ای ایران، شناسایی مؤلفه های پس زمینه تأثیرگذار بر آن و شناخت نحوه بهره گیری از لایه های متن معماری در خلق اثر است. روش پژوهش: در این پژوهش کیفی، گردآوری اطلاعات از طریق توصیفی-تحلیلی و مطالعه مدارک مربوط به فرایند طراحی معماران، تجزیه و تحلیل داده ها از روش «تحلیل محتوا» با رویکرد «نشانه شناسی لایه ای» صورت گرفته است. نتیجه گیری: نتایج حاکی از آن است که معماران حرفه ای ایران در ایده پردازی از مفاهیم و ویژگی های معماری گذشته، الهام و سپس  با بیانی نو از لایه های مختلف معماری به ویژه لایه تأویلی و زیباشناختی، درک عمیق تر و متکثری از معنا را بیان و مفاهیم گذشته را در معماری امروز بازتاب می کند.
۱۹.

بازخوانی دلوزی داستان «مدونای آینده» هنری جیمز در پرتو منطق احساس و ادبیات اقلیتی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: منطق احساس ادبیات اقلیتی(خُرد) دلوز گاتاری غریبه سازی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۹ تعداد دانلود : ۱۰۵
هِنری جیمز ، رمان نویس نامی آمریکایی- انگلیسی، در آثارش از زن به مثابه انسان می نویسد و به او نگاه جنسیتی ندارد. حال در این مقال، هُنری همانند نقاشی و یا به عبارت گویاتر پرتره نگاری است که تلاش دارد زن را ترسیم و روایت کند. زن نه به عنوان زن بلکه به عنوان تقلید یا بازنموده ای از یک زن یا زنان پیشینْ نگارده می شود. این بُن- مایه، تعبیر دلوز- گاتاری از غریبه- سازی را تا اندازه ای متبادر می کند. این دو متأثر از جریان فکری پساساختارگرایی و ضد روشنگری مدعی شکل خاصی از نوشتارِ ادبی هستند که در مقابل هرگونه تفسیر کُدگذاری مقاومت کرده و از هرگونه ساختارِ قابل پیش بینی و مبتنی بر سوژه- محوری گریزان است. در این پژوهش که به روش تحلیلی- توصیفی به نگارش درآمده بر آن هستیم که تحلیل نماییم بر پایه نظریه منطق احساس و ادبیات اقلیتیِ دلوز ، زنان در داستان های هنری جیمز و خصوصاً در داستان «مدونای آینده» دارای قالب و چهارچوب از پیش تعیین شده نیستند. آن ها رو به آینده دارند و بازنمایی گذشتگان نیستند؛ پس او به دنبال بازنماییِ بودن نیست و می خواهد «صیرورت» یعنی شدن را به تصویر بکشد.
۲۰.

سه بیان از «دیرند» در فلسفه برگسون؛ صورت بندی دلوزی از فلسفه برگسون چه «تفاوتی» دارد؟(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: برگسون دوگانه انگاری یگانه انگاری بیانگری دلوز

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۹ تعداد دانلود : ۱۶۴
فلسفه برگسون را گاه دوگانه انگار دانسته اند و گاه یگانه انگار. بهای جانبداری از هریک نیز نابوده انگاشتن بعضی مفاهیم و تصریح های برگسون به نفع بعضی دیگر بوده است. در این میان، کسانی کوشیده اند فلسفه برگسون را هم زمان دوگانه انگار و یگانه انگار بخوانند، اما کوشش ها نه تنها نابسنده بوده بلکه بر دشواری های پیشین نیز افزوده است؛ زیرا گاه فلسفه برگسون را به فلسفه ای وحدت وجودی بازبرده و گاهی بر بنیادی دیالکتیکی استوار ساخته و گاه دیگر آن را به نوعی دوگانه انگاریِ متعارف بدل کرده است. ژیل دلوز، با طرح آموزه «تفاوت»، خوانشی از فلسفه برگسون به دست داده است که بر اساس آن فلسفه برگسون لحظات مختلفی از دوگانه انگاری و یگانه انگاری دارد که در هریک، دیرند «بیانی» دیگرگونه می پذیرد: از دوگانه انگاری مطلق به یگانه انگاری نهفته و سپس به دوگانه انگاریِ بازیافته. هدف این مقاله این است که ضمن برجسته کردن تفاوت اساسی خوانش دلوز با بقیه خوانش های وحدت وجودی یا دوگانه انگار یا دیالکتیکی از فلسفه برگسون، نشان دهد که توضیح نسبت این لحظات و به ویژه توضیح منطق گذارِ واپسین به دوگانه انگاریِ بازیافته مستلزم فراخواندن آموزه ای است که گرچه دلوز خود آن را پرورانده، در خوانش اش از برگسون آن را چندان برجسته نکرده است. به این ترتیب، مدعا این است که توضیح منطقِ تفکیک لحظه های فلسفه برگسون در خوانش دلوز و نیز منطق گذار از هریک به دیگری، به جای ملاحظه دو بیان از دیرند، مقتضی در شمار آوردن بیان سومِ دیرند همچون تفاوت فی نفسه است. این گونه است که بیان پذیری هریک از وجوه دیرند در سه گونه تفاوت میسر می گردد: دیرند همچون امر ناب در تفاوت ماهوی، دیرند همچون امر فراگیر در تفاوت شدّی و دیرند همچون امر خلاق در تفاوت فی نفسه.