مطالب مرتبط با کلیدواژه

دلوز


۲۱.

بررسی اندیشه زمان بر اساس آراء ژیل دلوز در سینمای دهه ۹۰ ایران (با تحلیل موردی فیلم های: ماهی و گربه، اژدها وارد می شود! و مسخره باز)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دلوز برگسون فلسفه دیرند سینمای ایران کریستال زمان مانی حقیقی شهرام مکری همایون غنی زاده

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۲۱ تعداد دانلود : ۲۹۱
ژیل دلوز را بدون شک می توان یکی از مهم ترین فیلسوفان و نظریه پردازان سینما دانست. دلوز در دهه هشتاد میلادی دو جلد کتاب سینمایی نگاشت که مسیرهای اصلی فلسفه سینما را به عنوان رشته ای مجزا در دانشگاه پایه گذاری کرد. در بین فیلسوفان مختلف، برگسون بیشترین تأثیر را بر نظریات دلوز دارد. هر دو در خصوص زمان اعتقاد دارند که زمان امری خطی و کمی نیست و کیفی و غیرمکان مند می باشد. امتداد این فلسفه باعث شکل گیری دیرند زمانی به عنوان پایه اصلی زمان و سینما در آثار دلوز شد. دلوز در جلد اول کتاب خود به سینمای کلاسیک حرکت- محور و در جلد دوم به آثار مدرن زمان محور می پردازد. زمان، عنصر اصلی روایت های مدرن دلوز است و تصاویر را به آینه ها و کریستال های زمانی تقسیم می کند. دلوز اعتقاد زیادی به هم زمانی زمان ها و رویدادهای غیرخطی در آثار مدرن داشت. سینمای مدرن ایران نیز در سال های اخیر بیش ازپیش به فلسفه دلوز روی آورده و عناصر زمانی زیادی در آثار مختلف قابل رؤیت است. این پژوهش با نظریات سینمای مدرن دلوز با بررسی فیلم های ماهی و گربه ساخته شهرام مکری، اژدها وارد می شود! اثر مانی حقیقی و مسخره باز همایون غنی زاده، به این نتیجه می رسد که فیلم سازان نسل جوان ایران به رویدادهای غیرخطی با ابزارهایی مثل گذشته نما و آینده نما و همچنین تداعی زمان های گذشته و حال و آینده در یک صحنه علاقه بیشتری پیدا کردند. دراین بین، مکری به شدت تحت تأثیر روند زمانی دورانی است و مانی حقیقی به عنوان تحصیل کرده فلسفه، عناصر زیادی را از دلوز در آثارش وام می گیرد.
۲۲.

شیزوکاوی در مواجهه با آنالیزان های سازمانی: نقدی دلوزی-گتاریایی بر علم مدیریت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دلوز گتاری سرمایه داری علم مدیریت شیزوکاوی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶۵ تعداد دانلود : ۲۸۳
دلوز و گتاری در دوره دوم فلسفی شان -به صورتِ ویژه در مجلّدات سرمایه داری و شیزوفرنی- انگشت اتهامشان را به سمتِ ماشین سرمایه داری می گیرند و یکی از خصایص مهم آن را ارتجاعی بودنش می دانند. ارتجاع به این معنا که نهاد سرکوب و سلطه، پس از هر قلمروزدایی، مجدداً قلمروگذاری می کند و در هیبت جدیدی آکسیوم صلب و ثابت پیشین را پی می گیرد. به تبع، روان کاوی و دیگر نهادهای آموزشی و آپاراتوس های ذیل آن را نیز به پارانوئید سازی و ترویج فاشیسم بر بستر امیال ماشین های میل کننده -که اساساً انقلابی و شیزوفرنیک اند- متهم می کند. ادعای اصلی این مقاله معرفی آپاراتوس دیگری به نام علم مدیریت است. براساسِ دلایلی که توضیح آن خواهد آمد، مقدم بر هر آپاراتوس دیگر، نقد علم مدیریت مهم تر و محق تر است و باید نقدهای دلوز و گتاری را به آن سمت بازنشانه گیری کرد. در این متن تلاش می شود که، پس از بررسی اولیه چرایی انقلابی بودن فلسفه شیزوفرنیک ژیل دلوز و فلیکس گتاری و نیز تبیین ضدیت این فلسفه با جریانات سرکوبگر و آپاراتوس های بازقلمروگذار ضدانقلاب، به یکی از اصلی ترین آپاراتوس های خادم سرمایه داری -علم مدیریت- بپردازیم.
۲۳.

دلوز و قاعده ای شاعرانه از زمان در فلسفه کانت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بازنمایی پدیدار پیشینی دلوز زمان سوژه استعلایی کانت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۸ تعداد دانلود : ۲۳۴
انگاره زمان در فلسفه کانت در نسبت با کلیات ایدئالیسم استعلایی او را می توان مؤلفه ای خُرد(Minor) در نظر آورد، اما دلوز همین عنصر خُرد را از فلسفه کانت بیرون کشیده و عنصر کلان (Major)، یعنی سوژه استعلایی را در نقد عقل محض، حول آن بازپیکربندی می کند. این خوانشی یکسره متفاوت از نقد عقل محض است که در آن، مرکز ثقل از «امر استعلایی» به مفهوم «زمان» منتقل شده است. در اندیشه دلوز، مفهوم «زمان» را می توان دروازه ورود به هستی شناسی تفاوت محور او قلمداد کرد. به همین دلیل، خوانش منحصربه فرد دلوز از مفهوم زمان در فلسفه کانت حائز اهمیت بوده و در این مقاله موضوع پژوهش ما قرار گرفته است. در این مقاله تلاش می شود تا از مجموع چهار قاعده ادبی و شاعرانه، که دلوز برای شرح فلسفه کانت به کار برده است، دو قاعده اول را با محوریت چرخش مفهومی کانت درباره زمان، مورد بررسی قرار دهیم.
۲۴.

ژیل دلوز و روایت رهایی سوژه بر اساسِ کتاب منطق احساس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دلوز روایت انزوا رهایی ورزشکارانگی در اتاقِ خواب

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۵ تعداد دانلود : ۱۸۰
ژیل دلوز در کتاب «منطق احساس» که شرحی بر نقاشی های فرانسیس بیکن است به صراحت و مکرر از نقد روایت می گوید؛ اما حقیقت این است که او نه روایت به طور کلی که روایت فیگوراتیو و بازنمایانه را رد می کند و از نحوه روایتی بدیل در نقاشی های بیکن سخن می گوید. موضوع این مقاله آشکار کردن این شیوه بدیل روایت نه در کار بیکن که در کار خود دلوز در این کتاب است. به زعم نگارنده دلوز در «منطق احساس» شیوه روایت بسیار جالب توجهی دارد، او در این کتاب یک کارگردان تئاتر است. او با زدودن همه عناصر روایت فیگوراتیو و بازنمایانه به دو عنصر می رسد: صحنه و فیگور، صحنه خالی و فیگور منزوی و میخکوب در صحنه. ما در کل روایت مان از «منطق احساس» تنها به این دو عنصر پایبند می مانیم و درصدد آشکار کردن نسبت های تغییریابنده میان این دو عنصریم که همچون موتور محرک روایت مان عمل می کند. اگر این دو، عناصر اصلی این روایت باشند موضوع روایت از این قرار است: رهایی فیگور منجمد در صحنه ؛ اما این آزادی بی واسطه رخ نمی دهد و شامل پنج مرحله یا پرده است: یک) انزوا و گیرافتادگی فیگور. دو) کژسانی فیگور. سه) متلاشی شدن فیگور. چهار) ناپدید شدن فیگور. پنج) تولد فیگور رهایی یافته به منزله یک بندباز، به بیان دیگر ورزشکارانگی در اتاق خواب. این پنج مرحله پنج پرده روایت اجرای تئاتری اند که در نهایتِ آن رهاییِ فیگورِ در بند محقق می شود. 
۲۵.

پیوند میل و آپاراتوس و درک نوینی از مفهوم رخداد در فلسفه دلوز و گاتاری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آپاراتوس توان دلوز سوسیوس گاتاری میل

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۹ تعداد دانلود : ۲۳۸
در این مقاله می خواهیم به مفهوم میل در فلسفه دلوز و گاتاری پرداخته و از رهگذر آن به درک هستی شناسی دلوز نائل شویم. آن ها در صورت بندی مفهوم «میل» در پی پاسخ به مسئله جهان آشوب ناک انسان معاصر هستند. جهانی که برای تاب آوری اش، انسان معاصر در پی پناه بردن به انواع و اقسام راه های فرار است. دلوز و گاتاری برای پاسخ به چرایی این وضعیت و ترسیم راه های گریز از آن، دست به خلق نظام مفهومی جدیدی با محوریت مفهوم «میل» می زنند. در این متن تلاش بر آن داشتیم تا از منظر دلوز گاتاری مفهوم میل را در پیوند با مفهوم «آپاراتوس» فوکو-آگامبن واکاوی کرده و درنهایت به درکی نوین از مفهوم «رخداد» به مثابه راه گریز او از تنگنای پسامدرن نزدیک شویم. مفهومی که دلوز آن را ذیل مفهوم «توان زندگی» در واپسین نوشتارش گنجانده و بدین سیاق نظرگاهی غریب و با این حال آشنا از توان زندگی را به ما عرضه می دارد.
۲۶.

موقعیت های ایزوتوپیک سرمایه داری: امکان انقلاب در فلسفه شیزوفرنیک دلوز-گتاری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دلوز گتاری موقعیت های ایزوتوپیک میل انقلاب

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۳ تعداد دانلود : ۱۸۳
در فلسفه شیزوفرنیک یا اُنتو-اِتیکو-اِستتیکِ دلوز-گتاری، هستی ارتباطی وثیق با زیباشناسی و اخلاق دارد؛ و این یعنی برقراری پیوندی انقلابی و بدیع میان حوزه هایی که پیش تر منفک از یکدیگر دیده می شدند. چنین نگرشی به هستی، مستلزم بازنگری در حوزه های پیشاپیش موجود است؛ این نگرش همچنین مستلزم نقد هر نهاد آموزشی، اجتماعی و درمانی ای است که در روندِ آفرینش گرِ ماشین های میل گر و امیال شیزوفرنیک و انقلابی مانع ایجاد می کند و سعی در سرکوب آن و القای الگویی غیر درون ماندگار دارد. از آنجاکه ماشینِ سرمایه داری و تمام مجموعه ها و آپاراتوس های تابع آن امیال شیزوفرنیک ماشین های میل گر را محدود می سازد، لذا بیش از هر نهاد دیگری نیازمند نقد است؛ این در حالی است که نقد و تحلیلِ نهادهای سرکوب گر و سرمایه محور بسیار دشوار خواهد بود، زیرا این نهادها تمایلی وصف ناشدنی در جهت آکسیوماتیک کردن هر امری -حتی انقلاب و هر آنچه مرتبط با فلسفه های شیزوفرنیک است- دارند. در این پژوهش می کوشیم ضمن طرح مسیر انقلابیِ فلسفه ژیل دلوز و فلیکس گتاری و نقدهای آن بر نظام های سرکوب گر و آپاراتوس های ذیل آن، نقش مفاهیم بنیادینی چون بس گانگی و سوبژکتیویته را تحلیل کنیم و تقابل حاصل شده میان فلسفه انقلابی و نهادهای سرکوب گر را در بحث از امکان انقلاب و خروج از موقعیّت های ایزوتوپیک سرمایه داری بررسی و ارزیابی نماییم
۲۷.

زمان تهی و سوژه ی شکاف خورده در رمان خانم دالووی ویرجینیا وولف: تحلیلی دلوزی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سوژگی خودکشی تصدیق زندگی انشقاق دلوز

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۵ تعداد دانلود : ۱۳۵
رمان خانم دالووی ویرجینیا وولف نقدی بر جامعه ی انگلستان پس از جنگ جهانی اول می باشد که در غالب خودکشی سربازی جوان به تصویر کشیده می شود. خودکشی وی تفاسیر مختلفی از تراژدی تا قربانی شدن دربرداشته است. با استفاده از سنتز سوم نظریه ی زمان و مرگ دوگانه ی فیلسوف فرانسوی ژیل دلوز، هدف این مقاله بررسی خودکشی شخصیت سپتیموس اسمیت در رمان خانم دالووی ویرجینیا وولف می باشد. سپتیموس در اثر جنگ جهانی که رخدادی نمادین است دچار انشقاق و شکاف در سوژه گی خود گشته و به دو قسمت نامساوی پیشین و پسین تقسیم شده است. سوژه ی منقسم دچار انحلال خود می شود به طوری که دیگر «منی» وجود ندارد، این انشقاق جنبه ی مثبتی نیز دارد و آن رهایی از چنگ قانون و هویت است. به همین علت بردشاو که نماینده ی هنجار اجتماعی و اتوریته می باشد سعی به بستری کردن او و ستاندن رهایی جسمی و ذهنی از اوست. در همین راستا سپتیموس ناگزیر دست به خودکشی می زند تا آزادی خود را نجات دهد. مرگ او خاتمه ی زندگی اوست اما تاثیر مستقیمی بر شخصیت کلاریسا دارد که در طبقه ی مرفه و سیاست مدار زندانی شده است. مرگ سپتیموس موجب اختلال در مهمانی او و رهایی فکری کلاریسا از قید و بند می شود که خود گونه ای «شدن» است. کلاریسا برای دقایقی از مهمانی و مهمان ها دور شده و به وضعیت خود می اندیشد و زندگی خود را سراسر دروغ می بیند. در این راستا، مرگ جسمی سپتیموس موجب نوعی مرگ غیرشخصی در کلاریسا شده و او را نیز رها می کند و در نتیجه تایید زندگی به معنای دلوزی ست. زندگی برای دلوز یعنی مختل کردن آنچه که سرکوب گر است و در اینجا ،آن کس که سرکوب شده کلاریسا و همزاد او سپتیموس است که در نهایت با مرگ او رها می شود.
۲۸.

ژیل دلوز و پرسش از چیستی فلسفه در نسبت با زمین و شهر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دلوز فلسفه ژئو فلسفه زمین شهر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۷ تعداد دانلود : ۱۰۹
ژیل دلوز در اواخر کار فکری خود در کتاب فلسفه چیست پرسش از چیستی فلسفه و منطق فعالیت فلسفه ورزی را طرح می کند، در یک نسبت مهم، در نسبت با شهر یا زمین. به چنین دلیلی است که در این کتاب از فلسفه تحت عنوان «ژئو فلسفه» یاد می شود. در این مقاله به ژئو فلسفه در سه دوره خواهیم پرداخت، یونان باستان، شهر کنونی، شهر آینده. در بخشِ نخستِ مقاله به شکل گیری فلسفه در زمینش یونان می پردازیم، در بخش دوم به امحای فلسفه در زمین یا شهر کنونی و در بخش پایانی به احیای فلسفه در شهر یا زمین آینده خواهیم پرداخت. در بخش پایانی ابتدا به مسئله ی امکان برپایی زمین برای فلسفه خواهیم پرداخت، چون در دوران ما فلسفه زمین ندارد. پس از اندیشیدن به زمینِ فلسفه آن را در نسبت با شهر جدید موردتوجه قرار خواهیم داد. این سه دوره ی ژئوفلسفه را با سرنوشت سه عنصر ذاتی فلسفه که تولد، امحا و احیایشان را در نسبت با سه شهر تبیین خواهیم کرد، پی می گیریم: مفهوم، دوستی، ستیز.
۲۹.

مقایسه هستی شناسی مارتین هایدگر و ژیل دلوز از بعد اجتماعی: فوگ در برابر ریتورنلو(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: هستی هستنده هایدگر دلوز فوگ ریتورنلو

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۹ تعداد دانلود : ۷۴
هدف این مقاله ایجاد پیوند میان هستی شناسی و فرم های موسیقایی است. برای رسیدن به این هدف، هستی شناسی بنیادین هایدگر در برابر هستی شناسی تفاوت دلوز قرار گرفته تا بتوان از امکانات این تقابل استفاده کرد. در این مقاله با روش توصیفی_ تحلیلی و رویکرد تطبیقی تلاش شده دو نوع هستی شناسی بنیادین هایدگر و هستی شناسی تفاوتِ دلوز را با تطبیق بر دو فرم موسیقیایی توضیح دهیم: یکی فوگ و دیگری ریتورنلو. بدین ترتیب جهان هایدگر فوگی است که با وجود تمام تنوع های اجرای یک سوژه اصلی موسیقیایی (یا یک صدای واحد)، همان را عرضه می کند. هستی در این نگرش همگون و بی تکوین است. تفاوت در این طرز تلقی پدیده درجه دوم نسبت به هستی در نظر گرفته می شود. در این هستی شناسی و مفاهیم وابسته به آن، تجارب دیگری شدن، جنبش سوژه ای، سوژه شدن با توجه به قلمروزدایی، امکان مشارکت فعال افراد در سرنوشت همگانی، امکان تغییر و اصلاح شیوه زندگی افراد با محدودیت روبرو می شود. جهان دلوزی با توسل به ریتم و فرم موسیقایی ریتورنلو متفاوت ترین افراد را در هستی شناسی اش، گِردِ هم می آورد. طوری که در عین حال که آنها با هم هماهنگ می شوند، تفاوت های تنالیته ای شان حفظ می گردد. هستی همان تفاوت است. در هستی شناسی دلوز با امکان قلمروگریزی راه را بر جنبش سوژه ای بازست. جنبش سوژه ای در جامعه مبتنی بر ریتم و ریتورنلو تغییراتی در فرد و مناسبات اجتماعی ایجاد می کند که می توان در آن انتظار مشارکت فعال برای تعیین سرنوشت همگانی افراد را داشت. سوژه شدن ها معطوف به تغییر روابط اجتماعی و اصلاح اختلالات اجتماعی است. مشروط به این جامعه ای ایجاد می شود که افراد در آن، می توانند شیوه زندگی خودشان را اصلاح کنند. نتایج این خوانش و پیوند، کارکرد متفاوت اجتماعی هستی شناسی دو متفکر را نشان می دهد.
۳۰.

پاسخ به یک پرسش با دلوز: اندیشیدن به چه معناست؟(مقاله پژوهشی حوزه)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: اندیشیدن دلوز ریزوم تصویر اندیشه تفاوت درونی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۴ تعداد دانلود : ۸۳
از اهداف پژوهش اینکه مسیر رسیدن به تعریف اندیشیدن را نزد دلوز روشن کند و تفاوت تعریف اندیشیدن نزد او را نسبت به تعاریفِ دیگر آشکار سازد. برای تحقق این اهداف، پرسش اصلی این است: اندیشیدنِ مسئله محور نزد دلوز چیست؟ برای پاسخ به این پرسش با روش توصیفی - تحلیلی، ابتدا انواع اندیشه و تصاویر آن در تاریخ فلسفه قبل دلوز معرفی می شود و در گام نهایی تعریف متفاوت اندیشیدن دلوز نسبت به تعاریف و تصاویر اندیشه قبلی ارائه می گردد. اندیشیدن در فلسفه زمانی رخ می دهد که پیش فرض های اندیشه جزمی با آشوب روبه رو می شود و جریان آن پیش فرض ها قطع می گردد. میدان مسئله برآمده از دل آشوب، مفاهیمی را فرامی خواند. نااندیشیده شرط اندیشیدن است؛ از قلمرو بیرون می برد و قلمروگریزی را رقم می زند و با مفاهیم تازه، به زمین فلسفه و قلمرو فیلسوف بازمی گرداند. روند قلمروسازی، قلمروزدایی و بازقلمروگذاری برای اندیشیدن در فلسفه، جایگزین حرکت از مجهول به معلوم نزد منطقیان قدیم، و سطح منطقی بازشناخت نزد کانت شده است. تفکر افق محور، راه ورزانه و پرسش گرانه به ضرب نشانه در نظر هایدگر، برای اندیشیدن به زمین توجه داشته است. نیروی مسئله در قلمروگریزی و بازقلمروگذاری نزد دلوز به این بحث هایدگر می افزاید. اندیشیدن نزد دلوز، به تفاوت درونی با تفکر ریزوم ریخت ممکن می شود؛ ازاین رو اندیشیدن از امکان امر واقع، به خود امر واقع یا تجربه امر واقعی معطوف می شود.
۳۱.

تحلیل تطبیقی معیارهای موثر بر طبقه بندی هنرها در زیباشناسی کانت و دلوز با تأکید بر نقاشی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: نظام هنرها معیار دلوز کانت زیباشناسی نقاشی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۳ تعداد دانلود : ۵۱
مسئله کلی تحقیق واکاوی در چیستی معیارهای موثر بر طبقه بندی هنرها در زیباشناسی کانت و دلوز به منزله فیلسوفان مطرح قرن 18 و 20 است. پرسش های تحقیق این است: دو متفکر با نحو اندیشیدن و مشی فکری متفاوت چگونه و با چه معیارهایی به نظام هنرها می نگرند؟ مطالعه معیارهای موثر بر طبقه بندی هنرها در زیباشناسی بر اساس نقاشی چه نتایجی را درباره نسبت هنرها در آرای دو متفکر آشکار می کند؟ در این تحقیق تلاش می شود به روش توصیفی-تحلیلی و رویکرد تطبیقی به پرسش ها پاسخ داده شود. نتایج تحقیق نشان می دهد مهمترین معیار نزد کانت به منزله ایده آلیست استعلایی، بیانگری ایده زیباشناختی در هنرها است. نقاشی هنری مکانی است، دریافت آن بصری است. بیانگری ایده زیباشناختی و نمادها فرصت اندیشیدن در آن فراهم می کند. با این معیار نظام سلسله مراتبی ساخته می شود که در وهله اول شعر و بعد نقاشی با مشتقاتش و سپس موسیقی قرار می گیرد. کانت بیشتر با ایده زیباشناختی به عنوان معیاری وحدت بخش به تأثیر هنرها بر مخاطب اثر هنری صحه می گذارد. دلوز به منزله ی یک تجربه گرای استعلایی مفهومی بین هنری مثل ریتم را معیار قرار می دهد. به واسطه این مفهوم و نمودار نقاشی هنری زمانمند است که بنیان مکانمندی آن قرار می گیرد. دلوز از نیروها یعنی خاصیت اشتدادی ماده و حساسیت آنها بحث می کند. دریافت اثری چنین با بدن بدون اندام صورت می گیرد. نقاشی نزد این متفکر نسبت به عکاسی و موسیقی هنری شدتمندتر و کلیشه زداتر است. به نظر او با نقاشی می توان اندیشید؛ به واسطه منطق خاص نقاشی، مفاهیم تصویری، نمودار یا نسبت نیروهایی که از دل بن بست فاجعه و متوقف شدنِ جریان سیال داده های روایی و فیگوراتیو از نقاشی بیرون می زند. دلوز با معیار ریتم، به عنوان معیار هماهنگ کننده و وحدت بخشِ کثرت ها، همزمان بر چگونگی آفرینش هنری هنرمند و قرارگیری مخاطب در میدان نیروی اثر هنری تأکید می کند. نگرش او به هنرها بر اساس نظامی سلسله مراتبی نیست.
۳۲.

خوانش دلوزی از مفهوم زمان در نمایشنامه باز گشت پدر از جنگ به خانه اثر سوزان-لوری پارکز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سرگردانی شدن دلوز پارکز پدر زمان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۴ تعداد دانلود : ۴۰
پژوهش حاضر سعی دارد یکی از نمایش نامه های جدید سوزان-لوری پارکز بنام بازگشت پدر از جنگ به خانه، قسمتهای 1و2و3 (2015) را ازدیدگاه دلوز بر اساس مبحث زمان بررسی نماید. پارکز بعنوان یک نویسنده زن سیاهپوست، شرایط سرگردان و متلون برده های سیاهپوست را که توسط قدرت سلطه گر ایجاد شده در نمایشنامه اش ترسیم مینماید در حالیکه ارتباط بین سرگردانی آنها و مفهوم زمان و همچنین راستی و درستی وقایع تاریخی را به چالش میکشد. بعلاوه ساختار نمایشنامه به گونه ای چیدمان گردیده که لایه های مختلف از تاریخ و اسطوره، حقیقت و مجاز در کنار یکدیگر قرارگرفتها ند بنوحیکه ساختارچند وجهی کریستالین دلوز را به نمایش گذاشته است. بنابراین نظریات دلوز در باب بررسی مفهوم زمان و تصویر در فیلمهای سینمای در اینجا بکار گرفته شده اند تا تصاویر خلق شده در نمایشنامه پارکز خوانده و تفسیر گردند. این مقاله پس از بحث و بررسی نمایشنامه پارکز از دیدگاه دلوز به این مهم میرسد که شخصیت پردازی پارکز در راستای شدنی متفاوت بعنوان راهی برای تقابل با قدرت سلطه گر بکارگرفته شده است. بدنهای بدون هویت، که توسط استعمارگر ایجاد گردیده اند، اکنون به پرسمان حقیسقت وقایع تاریخی و اساطیر غرب، همانگونه که در کتب تاریخی سفیدپوستان درج شده، پرداخته اند.
۳۳.

تحلیل ریتورنلّو در رمان و نقاشی با توجه نظام هنرها نزد دلوز با تأکید بر هستی شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: نظام هنرها دلوز ریتورنلو هستی شناسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۴ تعداد دانلود : ۵۵
با مطالعه نظام هنرها در آرای دلوز معیار نگریستن به نسبت هنرها مشخص می شود. همچنین با نگاهی به آن معیار، تفاوت درجه هنرها بر اساس کارماده شان آشکار می گردد. بدین ترتیب، با تمرکز بر آرای دلوز این پرسش ها مطرح است: چگونه این فیلسوف بر اساس معیاری چون ریتورنلّو  به رمان و نقاشی از منظر مسائل مشترکی می نگرد؟. چگونه این مسائل با مباحث هستی شناسی او متناظر می شوند؟. با روش توصیفی-تحلیلی و مطالعه متمرکز برخی آثار او، می توان گفت ریتورنلّو گرچه اصطلاحی موسیقایی است وجوه آن در رمان و نقاشی تحلیل شدنی است. رمان و نقاشی اصیل ریتورنلّو می سازد. ریتورنلّو  چند وجه مثل ملودی، موتیف-کنترپوآن و تم-تغییراتِ هارمونیک دارد. این چند وجه چون نقاطی تکاملی نیستند، بلکه وجوهی از پدیده ای واحد هستند. ارتباط شخصیت ها و فیگورها در رمان و نقاشی بر اساس ارتعاش، ملودی تک آوا می سازد. شخصیت ها و فیگورها به صورت بیرونی و درونی بامنظره و حیوان نسبت می یابند، بر اساس درکمایه و حالمایه ملودی های چندآوا یا کنترپوآن های قلمرویی و شخصیت ریتمیک می سازند. بر بنیادِ شدت ناب، تغییرات هارمونیک را از سرمی گذارند و به شدتِ (توان) بی نهایت و بی نهایت شدت گشوده می شوند. بسیاری از مسائل استتیک دلوز مانند درکمایه، حالمایه، احساس ناب، که قلمروسازی، قلمروزدایی و بازقلمروگذاری را در عرصه هنرها رقم می زنند به عنوان مبنای توضیح ریتورنلّو با شیوه زیستن یا فرم زندگی هستنده ها متناظرند.