مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۰۱.
۱۰۲.
۱۰۳.
۱۰۴.
۱۰۵.
۱۰۶.
۱۰۷.
۱۰۸.
۱۰۹.
۱۱۰.
۱۱۱.
۱۱۲.
۱۱۳.
۱۱۴.
۱۱۵.
۱۱۶.
۱۱۷.
۱۱۸.
۱۱۹.
۱۲۰.
یادگیری سازمانی
حوزه های تخصصی:
تغییرات بیش از پیش و مداوم و عدم اطمینان در محیطی که سازمانها باید در آن عمل کنند نیاز به اعمال واکنش مناسب از طرف آنها به نیازهای بازار و بهبود کیفیت کالا یا خدمات را افزایش می دهد. در یک جامعه دانشی که تغییر در اطلاعات و نوآوریهای تکنولوژیکی به طرز باورنکردنی سریع بوده و جایی که سرعت توسعه محیط و جامعه دائماًً افزایش می یابد، سازمانها و مؤسسات انتفاعی برای موفق شدن نیاز دارند که بیاموزند و بطور مستمر بهبود یابند. هدف این پژوهش نشان دادن چگونگی ارائه مفهومی از سازمان یادگیرنده، بحث در مورد ضرورت تثبیت و ایجاد چنین سازمانی، ملزومات و مشخصه های آن می باشد. مشخصه ای که سازمانهای یادگیرنده را از سازمانهای سنتی متمایز می کند تسلط بر اصول پایه ای معین می باشد. اصول پنجگانه ای که سنگه[1] شناسایی کرده عبارتنداز: 1) نگرش سیستمی،2) قابلیت شخصی،3) مدلهای ذهنی،4) آرمان مشترک و 5) یادگیری جمعی[2] می باشند. در پژوهش حاضر، برای شناسایی سازمان یادگیرنده در نمونه تحت مطالعه، به ارزیابی فرایند یادگیری بر مبنای پنج اصل سنگه پرداخته شده است. جامعه آماری این پژوهش را مدیران(میانی و عملیاتی) و کارکنان (اداری و فنی) شرکت توزیع نیروی برق آذربایجان غربی با مدرک تحصیلی لیسانس و فوق لیسانس تشکیل می دهند. برای ارزیابی پنج اصل از پرسشنامه پژوهشگر ساخته استفاده شده است. بعد از توزیع و جمع آوری پرسشنامه های مربوطه، برای تحلیل یافته ها از آماره های توصیفی و استنباطی متناسب استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهند که شرکت مورد نظر یادگیرنده نمی باشد و موانعی پیش روی این شرکت می باشند بر این اساس برای تبدیل شرکت تحت مطالعه به سازمان یادگیرنده، راهکارهای اثربخشی ارائه شده اند.
الگوی ساختاری روابط بین سرمایه اجتماعی و قابلیت یادگیری سازمانی با نوآوری کارکنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی «رابطه بین سرمایه اجتماعی و قابلیت یادگیری سازمانی با نوآوری کارکنان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان استان اصفهان» پرداخته است. روش پژوهش همبستگی علّی است. جامعه مورد مطالعه، کارکنان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان استان اصفهان به تعداد 195 نفر می باشد که با استفاده از جدول نمونه گیری کرجسی و مورگان، تعداد 130 نفر با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب گردید. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه سرمایه اجتماعی ناهاپیت و گوشال (1998)، قابلیت یادگیری سازمانی چیوا و همکاران (2007)، نوآوری دورابجی (1998) استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد بین سرمایه اجتماعی و مؤلفه های آن با نوآوری و همچنین بین قابلیت یادگیری سازمانی و مؤلفه های آن با نوآوری، رابطه معنادار وجود دارد. نتایج مدل سازی معادله ساختاری نشان داد که سرمایه اجتماعی برقابلیت یادگیری سازمانی اثر مستقیم و بر نوآوری اثر غیرمستقیم داشته است.
ارائه مدلی جهت ارتقای خلاقیت و یادگیری سازمانی با استفاده از شاخصهای کلیدی موفقیت مدیریت دانش در صنایع خودرو و نیرو محرکه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ارائه مدلی جهت ارتقای خلاقیت و یادگیری سازمانی با استفاده از شاخص های کلیدی موفقیت مدیریت دانش در صنایع خودرو و نیرو محرکه استان آذربایجان شرقی است، لذا از لحاظ ماهیت مسأله و هدف، تحقیق کاربردی محسوب می شود. ابزار گردآوری اطلاعات با استفاده از پرسش نامه استاندارد صورت گرفته است. جامعه آماری مورد مطالعه در این پژوهش شامل مدیران صنایع خودرو و نیرو محرکه استان آذربایجان شرقی است که تعداد 500 واحد تعیین گردید، و طبق جدول استاندارد کرجسی و مورگان نمونه آماری تحقیق 217 واحد انتخاب شد. جهت تجزیه و تحلیل و بررسی نرمال بودن داده ها از آزمون کولموگروف اسمیرنوف یک بعدی و برای آزمون فرضیات از روش مدلسازی معادلات ساختاری استفاده گردید. نتایج مدل رگرسیونی نشان داد که شاخص های کلیدی موفقیت مدیریت دانش، بر افزایش خلاقیت سازمان در صنایع خودرو و نیرو محرکه استان آذربایجان شرقی تأثیر دارد. در نتیجه فرضیه اصلی اول تأیید می شود و همچنین شاخص های کلیدی موفقیت مدیریت دانش، بر افزایش یادگیری سازمانی در صنایع خودرو و نیرو محرکه تأثیر مثبت معنا داری دارد، و در نتیجه فرضیه اصلی دوم تأیید می شود. نتایج فرضیات فرعی پژوهش نیز به تفصیل در این مقاله ارائه شده است.
تاثیر قابلیت های فناوری اطلاعات بر عملکرد سازمانی از طریق ظرفیت جذب دانش و یادگیری سازمانی
حوزه های تخصصی:
قابلیت های فناوری اطلاعات نقش مهمی در محیط پرسرعت و در حال تغییر ایفا می کند. این نکته قابل تاکید است که سازمان هایی که فناوری اطلاعات و قابلیت استفاده از آن را دارند از نظر کسب، ذخیره و انتقال دانش می توانند پیشرو دیگر سازمان ها باشند و فناوری در کمیت وکیفیت یادگیری بسیار موثر است و یادگیری از جمله عوامل کلیدی در بهبود عملکرد سازمان است. پژوهش حاضر به بررسی تاثیر قابلیت های فناوری اطلاعات بر عملکرد سازمانی از طریق ظرفیت جذب دانش ویادگیری سازمانی می پردازد. از لحاظ تحقیق از نوع تحقیقات توصیفی-پیمایشی و از نظر هدف یک تحقیق کاربردی است. جامعه آماری این تحقیق شرکت های فعال در صنایع آب و فاضلاب، ساختمان، نانو و مخابرات است. که در مجموع 203 شرکت به عنوان نمونه در نظر گرفته شدند و اطلاعات آنها از طریق پرسشنامه جمع آوری شده است و برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از تحلیل عاملی تاییدی و مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار لیزرل استفاده گردیده است. بررسی نتایج این تحقیق گویای این مطلب است که قابلیت های فناوری اطلاعات از طریق یادگیری سازمانی بر عملکرد سازمانی تاثیر مثبت دارد. از سوی دیگر قابلیت های فناوری اطلاعات از طریق ظرفیت جذب دانش بر عملکرد سازمانی تاثیر ندارد.
کارآفرینی شرکتی فناورانه، یادگیری سازمانی، نوآوری و عملکرد بنگاه: آزمون یک مدل در شرکت های دارویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در محیط در حال تغییر امروز، بنگاه های داروسازی به سختی در حال رقابت با یکدیگر برای رسیدن به مزیت رقابتی هستند که بتواند آن ها را از دیگران متمایز نماید و عملکرد شان را بهبود بخشد. در چنین شرایطی، این شرکت ها برای دستیابی به این اهداف باید توانمندی های فناورانه جدیدی را توسعه دهند، یادگیری سازمانی را تقویت کنند و مشارکت فشرده کارآفرینان در شرکت را به دست آورند. هدف این مطالعه ارزیابی رابطه یادگیری سازمانی، کارآفرینی شرکتی و نوآوری فناورانه، و تحلیل اثرات آن ها بر عملکرد شرکت است. جامعه آماری تمامی شرکت های داروسازی فعال در سطح کشور را شامل می شود.
بررسی تاثیر یادگیری سازمانی بر انعطاف پذیری سازمانی،استراتژی تمایز،استراتژی رهبری هزینه و عملکرد کسب و کار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر تاثیر یادگیری سازمانی بر انعطاف پذیری سازمانی، استراتژی رقابتی و عملکرد کسب و کار در شرکت های تولیدی منطقه جنوب ایران می باشد. با توجه به اهمیت عملکرد کسب و کار به منظور موفقیت در بازارهای رقابتی کنونی، در این مقاله تلاش شده است به بررسی ابعاد و مؤلفه های مؤثر در گسترش و بهینه سازی عملکرد کسب و کار و تعیین سطوح کنونی نفوذ در بازار در منطقه جنوب ایران پرداخته شود. در این تحقیق با استفاده از ابزار پرسشنامه به بررسی یک نمونه 150 تایی از شرکت های تولیدی که در منطقه جنوب فعالیت دارند پرداخته شده است. بر اساس ادبیات تحقیق مدلی برای نشان دادن تاثیر متغیرها انتخاب شد که با استفاده از نرم افزار لیزرل و20SPSS مورد آزمون قرار گرفت. رابطه مثبت بین متغیرها از طریق همبستگی و ضریب مسیر آزمون تی تائید شد سپس با استفاده تحلیل عاملی و معادلات ساختاری به آزمون مدل پرداخته شد که نهایتا مقادیر شاخص های برازندگی نشان داد مدل از برازش مناسبی برخوردار است .طبق بررسی های انجام شده و تایید فرضیه ها مشخص شد که یادگیری سازمانی،انعطاف پذیری و استراتژی رقابتی مایکل پورتر(استراتژی تمایز و رهبری هزینه)از جمله فاکتور های مهم و تاثیر گذار بر عملکرد کسب و کار می باشند که باعث بهبود و ارتقاء عملکرد کسب و کار شرکت های تولیدی منطقه جنوب ایران می شوند.
بررسی تأثیر سبک های رهبری بر عملکرد سازمانی با میانجی گرهای یادگیری و نوآوری سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توسعه نوآوری و یادگیری سازمانی برای دست یافتن به مزیت رقابتی پایدار و بهبود عملکرد سازمانی، به وجود شرایط و بستری مناسب نیاز دارد که سبک های رهبریِ مدیریت، یکی از عوامل مؤثر در این زمینه هست. بدین جهت پژوهش حاضر با هدف تحلیل و بررسی تأثیر سبک های رهبری بر عملکرد سازمانی، از راه نوآوری و یادگیری سازمانی به روش توصیفی-پیمایشی صورت گرفته است. درحالی که مطالعه های گذشته بیشتر بر تأثیر سبک رهبری تحولی تمرکز داشته اند، این مقاله تأثیر دو سبک رهبری تحولی و تبادلی را بررسی نموده است. جامعه آماری، کارکنان دانشگاه سیستان و بلوچستان بودند که ۲۴۲ نفر از آنها به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه های استاندارد و محقق ساخته و به-منظور بررسی فرضیه ها از مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شده است. یافته های این مطالعه نشان می دهد که (۱) سبک رهبری تحولی تأثیر مثبتی بر عملکرد سازمانی از طریق یادگیری و نوآوری دارد؛ (۲) یادگیری سازمانی تأثیر مثبتی بر نوآوری و عملکرد سازمانی دارد؛ (۳) نوآوری سازمانی تأثیر مثبتی بر عملکرد سازمانی دارد. ولی رابطه میان سبک رهبری تبادلی با یادگیری، نوآوری و عملکرد سازمانی تائید نشد. مدل معادلات ساختاری طراحی شده بر اساس محیط جامعه آماری، به شکل بومی سازی شده اش، نشان از اهمیت سبک رهبری تحولی در حرکت سازمان به سمت نوآوری و یادگیری سازمانی و درنهایت عملکرد سازمانی دارد.
تبیین الگوی یادگیری سازمانی در کارکنان شرکت ملی صنایع پتروشیمی کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر طراحی و تبیین الگوی یادگیری سازمانی در کارکنان شرکت ملی صنایع پتروشیمی کشور می باشد. روش تحقیق حاضر، استراتژی تئوری داده بنیاد است. با توجه به هدف تحقیق، ابتدا با استفاده از مطالعات کتابخانه ای، مبانی نظری متغیر مورد نظر و مولفه های آن بررسی گردید و سپس از طریق مصاحبه، دیدگاه افراد جامعه آماری مورد نظر را مورد بررسی قرار داده و بر اساس آن پرسشنامه جدیدی متناسب با فرهنگ بومی طراحی می گردد . داده های گردآوری شده با استفاده از نرم افزارNvivo تحلیل و مولفه های مورد نظر شناسایی گردیده و از طریق تحلیل عاملی تاییدی سازه و زیر مولفه ها تایید گردید و در مرحله آخر صاحبنظران حوزه مدیریت مدل را از ابعاد مختلف مورد ارزیابی قرار می دهند. جامعه آماری شامل مدیران پتروشیمی کشور، نخبگان حوزه یادگیری سازمانی پتروشیمی و کسانی که از فرآیندهای پتروشیمی و ساختار این مجموعه اطلاع داشتند، بود. نمونه آماری بر حسب اشباع نظری انتخاب شد. از روش نمونه گیری انتخابی هدفمند برای تست بخش کیفی استفاده شد تا به اشباع نظری برسیم. بر اساس نتایج، یادگیری سازمانی در شرکت ملی صنایع پتروشیمی ایران در 5 مقوله شرایط علی، بستر، مداخله گرها، راهبردها، و پیامدها مدلسازی شده است.
تأثیر هوش سازمانی بر یادگیری سازمانی با توجه به نقش تعدیل کننده خودتوسعه ای کارکنان شرکت بیمه پارسیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف تبیین تأثیر هوش سازمانی بر یادگیری سازمانی با توجه به نقش تعدیل کننده خودتوسعه ای کارکنان در شرکت بیمه پارسیان انجام شد.روش پژوهش بر مبنای گ ردآوری داده ه ا، توصیفی- پیمایشی انتخاب شد. جامعه آماری پژوهش را 260 نفر از کارکنان شرکت بیمه پارسیان تشکیل دادند که با استفاده از فرمول کوکران، 152 نفر به روش نمونه گیری تصافی ساده به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها ، از پرسشنامه های هوش سازمانی آلبرخت (2003)، یادگیری سازمانی نیفه (2001)، و خودتوسعه ای کارکنان جورج و سینگ (2009) استفاده شد. نتایج تحلیل داده ها از طریق آزمون رگرسیون خطی ساده و روش مدل سازی معادلات ساختاری به کمک نرم افزارهای SPSS و AMOS نشان داد که هوش سازمانی و مؤلفه های آن (چشم انداز استراتژیک، سرنوشت مشترک، میل به تغییر، روحیه، اتحاد و توافق، به کارگیری دانش، و فشار عملکرد) با توجه به نقش تعدیل کننده خودتوسعه ای کارکنان بر یادگیری سازمانی تأثیر دارند.
نقش انگیزش شغلی در یادگیری سازمانی و توانمندسازی روان شناختی در راستای بهبود عملکرد اقتصادی کارکنان شهرداری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه مدیریت منابع انسانی، یکی از مهم ترین وظایف مدیران سازمانی است و انگیزش شغلی، یادگیری سازمانی و توانمندسازی روان شناختی، از مباحثی هستند که مدیران با آن ها مواجه هستند. از این رو پژوهش حاضر، با هدف بررسی تأثیر انگیزش شغلی بر یادگیری سازمانی و توانمندسازی روان شناختی کارکنان شهرداری شهر یاسوج انجام شده است. روش پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از نظر چگونگی جمع آوری اطلاعات، در زمره پژوهش های توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری، شامل کلیه کارکنان شهرداری شهر یاسوج است که با استفاده از فرمول کوکران، 146 نفر به عنوان نمونه پژوهش، انتخاب شدند و روش نمونه گیری، تصادفی ساده است. ابزار پژوهش؛ شامل سه پرسشنامه استاندارد انگیزش شغلی هرزبرگ (1984)، یادگیری سازمانی نیفه (2001) و توانمندسازی روان شناختی اسپریتزر (1995) است که روایی و پایایی آن ها، تأیید شده است. برای تجزیه وتحلیل داده ها، از آزمون رگرسیون هم زمان استفاده شده است. مهم ترین یافته ها، بیانگر آن بودند که انگیزش شغلی، 039/0 از واریانس یادگیری سازمانی و 122/0 از واریانس توانمندسازی روان شناختی کارکنان را تبیین کرده و انگیزش شغلی، توانایی پیش بینی تغییرات مربوط به یادگیری سازمانی و توانمندسازی روان شناختی را دارد؛ پس انگیزش شغلی، بر یادگیری سازمانی و توانمندسازی روان شناختی کارکنان شهرداری تأثیر معناداری دارد.
بررسی تفکر استراتژیک در پیاده سازی مدل EFQM به واسطه یادگیری سازمانی در حوزه ستادی وزارت نیرو و شرکت های تابعه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی نقش تفکر استراتژیک در پیاده سازی مدل EFQM به واسطه یادگیری سازمانی در حوزه ستادی وزارت نیرو و شرکت های تابعه می پردازد. به این منظور چهار فرضیه تدوین و مورد آزمون قرار گرفته است. در این پژوهش از تفکر استراتژیک به عنوان متغیر مستقل، پیاده سازی مدل EFQM به عنوان متغیر وابسته و یادگیری سازمانی به عنوان متغیر میانجی استفاده شده است. روش تحقیق حاضر به لحاظ هدف کاربردی از نوع همبستگی، به لحاظ استراتژی از نوع کمی و به لحاظ ابزار جمع آوری اطلاعات، پیمایشی با ابزار پرسشنامه می باشد. جامعه این پژوهش شامل کلیه مدیران و کارکنان حوزه ستادی وزارت نیرو و شرکت های تابعه در سطح کشور به تعداد 35324 نفر می باشد که در سال 1394 مشغول خدمت هستند. نمونه گیری در این پژوهش، به صورت تصادفی از نوع طبقه ای با استفاده از جدول کرجسی و مورگان ، به تعداد 384 نفر انتخاب و با کمک نرم افزارهای آماری SPSS و Excel و Lisrel به تجزیه و تحلیل داده ها پرداخته شده است. نتایج حاصل از رویکرد پیشنهادی، نشان داد که هم تفکر استراتژیک و هم یادگیری سازمانی هر دو تاثیر مثبت بر استقرار EFQM دارد. نتایج برازش مدل پژوهش نیز نشان داد که داده های پژوهش با مدل مفهومی پژوهش برازش دارد و مدل تأیید شد. بر اساس نتایج بدست آمده از آزمون فرضیه ها و اینکه هر سه فرضیه فرعی پژوهش مورد تایید قرار گرفتند می توان نتیجه گرفت که تفکر استراتژیک هم به صورت مستقیم و هم از طریق یادگیری سازمانی روی پیاده سازی مدل تعالی سازمانی تاثیر دارد.
بررسی تفکر استراتژیک در پیاده سازی مدل EFQM به واسطه یادگیری سازمانی در حوزه ستادی وزارت نیرو و شرکت های تابعه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی نقش تفکر استراتژیک در پیاده سازی مدل EFQM به واسطه یادگیری سازمانی در حوزه ستادی وزارت نیرو و شرکت های تابعه می پردازد .به این منظور چهار فرضیه تدوین و مورد آزمون قرار گرفته است. در این پژوهش از تفکر استراتژیک به عنوان متغیر مستقل، پیاده سازی مدل EFQM به عنوان متغیر وابسته و یادگیری سازمانی به عنوان متغیر میانجی استفاده شده است. روش تحقیق حاضر به لحاظ هدف کاربردی از نوع همبستگی، به لحاظ استراتژی از نوع کمی و به لحاظ ابزار جمع آوری اطلاعات،پیمایشی با ابزار پرسشنامه می باشد. جامعه این پژوهش شامل کلیه مدیران و کارکنان حوزه ستادی وزارت نیرو و شرکت های تابعه در سطح کشور به تعداد 35324 نفر می باشد که در سال 1394 مشغول خدمت هستند. نمونه گیری در این پژوهش، به صورت تصادفی از نوع طبقه ای با استفاده از جدول کرجسی و مورگان، به تعداد 384 نفر انتخاب و با کمک نرم افزارهای آماری SPSS و Excel و Lisrel به تجزیه و تحلیل داده ها پرداخته شده است. نتایج حاصل از رویکرد پیشنهادی، نشان داد که هم تفکر استراتژیک و هم یادگیری سازمانی هر دو تاثیر مثبت بر استقرار EFQM دارد. نتایج برازش مدل پژوهش نیز نشان داد که داده های پژوهش با مدل مفهومی پژوهش برازش دارد و مدل تأیید شد. بر اساس نتایج بدست آمده از آزمون فرضیه ها و اینکه هر سه فرضیه فرعی پژوهش مورد تایید قرار گرفتند می توان نتیجه گرفت که تفکر استراتژیک هم به صورت مستقیم و هم از طریق یادگیری سازمانی روی پیاده سازی مدل تعالی سازمانی تاثیر دارد.
بررسی رابطه بین یادگیری سازمانی و رضایت شغلی کارکنان با استفاده از مدل معادلات ساختاری (مورد مطالعه کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مطالعه بررسی رابطة بین یادگیری سازمانی و رضایت شغلی کارکنان با استفاده از مدل معادلات ساختاری (در دستگاه های دولتی کرمانشاه) ادارات دولتی شهر کرمانشاه است. روش مطالعه توصیفی- تحلیلی از نوع پیمایشی است. جامعة آماری در این مطالعه کلیة ادارات دولتی شهر کرمانشاه است که از بین همة آن ها تعداد هشت ادارة کل انتخاب و با استفاده از جدول نمونه گیری لین تعداد ۳۷۷ نفر برای مطالعه با استفاده از روش تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسش نامه بوده که روایی آن با استفاده از روایی سازه ای و به طور خاص با استفاده از تحلیل عاملی برآورد شد و برای سنجش پایایی ابزار پژوهش از آلفای کرونباخ استفاده شد. داده های گردآوری شده با استفاده از نرم افزارهای آماری SPSS و Amos تحلیل شدند و آزمون هایی چون ماتریس هم بستگی، تحلیل واریانس برای فرضیه های پژوهش و رگرسیون و معادلات ساختاری برای آزمون مدل استفاده شد. نتایج حاصل از بررسی فرضیه های پژوهش نشان می دهد که بین یادگیری سازمانی و رضایت مندی شغلی رابطة مثبت و معناداری (۴۹۵/۰=r) وجود دارد و این نتیجه قابل تعمیم به کل جامعة آماری است. نتایج حاصل از رگرسیون نشان می دهد که بین میزان یادگیری سازمانی و رضایت شغلی هم بستگی بالایی وجود دارد، به طوری که مقدار T برای این متغیر برابر (۷۹/۹ T=) است. میزان ضریب تعیین برابر با ۲۴/۰ = به دست آمد. نتایج مدل ساختاری نشان می دهد که داده های گردآوری شده تا حد زیادی از مدل اندازه گیری و ساختاری حمایت می کنند. از طرفی شاخص های مربوط به برازش مدل نشان می دهند که مدل اندازه گیری این پژوهش از وضعیت قابل قبولی برخوردار است و بیشتر بارهای عاملی دارای تفاوت معناداری با صفر هستند. برآوردهای استاندارد برای ضرایب تأثیر و همچنین بارهای عاملی نشان می دهد که اثر مستقیم متغیر یادگیری سازمانی بر رضایت مندی کارکنان معنادار است.
طراحی مدل مدیریت استعداد با رویکرد یکپارچه سازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفهوم مدیریت استعداد را باید یکی از مهم ترین موضوعات در مدیریت منابع انسانی اکنون و آینده دانست. امروزه سازمان ها دریافته اند که اگر خواهان کسب برتری در مقایسه با رقبا هستند، به طورقطع نیاز به طراحی مدلی جامع از مدیریت استعدادها دارند که می تواند به عنوان یک ابزار برای فعالیت های مدیریت منابع انسانی درنظرگرفته شود. هدف از این پژوهش اکتشاف و تبیین مؤلفه ها و شاخص های مدیریت استعداد منابع انسانی در سازمان ها بود. این پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی و ازنظر روش تحقیق، توصیفی از نوع همبستگی واز نظر شیوه ی جمع آوری داده ها پیمایشی بود. در ابتدا، ابعاد، مؤلفه ها و شاخص های مدیریت استعداد از مبانی نظری و مطالعات صورت گرفته در ارتباط با موضوع تحقیق شناسایی و احصاء شدند و بر اساس آن ها پرسشنامه محقق ساخته ای طراحی شد. روایی این پرسشنامه با استفاده از دیدگاه ها و نظرات اساتید، خبرگان و صاحب نظران دانشگاهی تأیید شد. پایایی آن نیز با روش آلفای کرونباخ 808/0 مورد تأیید قرار گرفت. جامعه آماری پژوهش شامل اساتید و خبرگان حوزه مدیریت و برخی افراد آگاه به موضوع پژوهش بودند که بر اساس روش نمونه گیری تصادفی ساده (نظر خبرگان) 30 نفر به عنوان نمونه آماری پژوهش انتخاب شدند. مهم ترین نتایج تحقیق نشان داد که در شناسایی و اولویت بندی کلی در رابطه با مؤلفه های مدیریت استعداد، شناسایی کارکنان کلیدی و سیستم پرداخت پولی و مالی به ترتیب بالاترین و پایین ترین رتبه بندی را به خود اختصاص دادند. با شناختی که از تحلیل و ارزیابی در خصوص رتبه بندی ابعاد و مؤلفه های مدیریت استعداد حاصل شد، می توان با بهبود در این وضعیت به مدیران و مسئولان سازمان ها در جهت شناسایی، جذب و به کارگیری استعدادهای برتر کمک شایانی نمود.
بررسی رابطه بین سبک رهبری کریمانه و یادگیری سازمانی با تأکید بر فراموشی سازمانی هدفمند
حوزه های تخصصی:
سرعت فزآینده انتقال اطلاعات و محیط متلاطم کنونی اهمیت مدیریت اطلاعات در سازمان ها را دوچندان کرده است. از این رو، هدف اصلی این پژوهش، بررسی رابطه بین سبک رهبری کریمانه و یادگیری سازمانی با تأکید بر فراموشی هدفمند می باشد. این تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر روش گردآوری داده ها از نوع توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری پژوهش، کارکنان شرکت نفت و گاز پارس می باشد که حجم نمونه 210 نفر و روش نمونه گیری تصادفی ساده بوده است. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه 32 سوالی محقق ساخته می باشد. روایی پرسشنامه از نظر صوری و محتوایی مورد بررسی قرار گرفته و پایایی آن نیز با اجرای آزمایشی و محاسبه ضریب آلفای کرونباخ، برابر با 88/0 بدست آمده است. برای سنجش فرضیه ها و تأثیر مفاهیم مورد بررسی از روش مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهند، که مؤلفه نرمش و رفق رهبری کریمانه نسبت به مؤلفه شدت عمل آن، تأثیر بیشتری بر یادگیری سازمانی دارد. همچنین نتایج بیانگر آن است که فرضیه های پژوهش (رابطه بین رهبری کریمانه و فراموشی سازمانی هدفمند؛ رابطه بین رهبری کریمانه و یادگیری سازمانی؛ رابطه بین فراموشی سازمانی هدفمند و یادگیری سازمانی) مورد تأیید قرار گرفت و این روابط مستقیم و معنادار می باشند.
ارائه مدل مفهومی یادگیری کارآفرینانه سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طی دو دهه اخیر مطالعات یادگیری کارآفرینانه با تمرکز بر نحوه یادگیری فرد کارآفرین در فرایند کارآفرینی، مدل های متعددی از این پدیده را ارائه نموده اند. به دلیل عدم توجه این مدل ها به تعاملی بودن یادگیری در بستر جمعی، هیچ یک از مدل های یادگیری کارآفرینانه، قابلیت به کارگیری در سازمان های از پیش تأسیس شده را ندارند. ازاین رو در این تحقیق در چارچوب روش نظریه برخاسته از داده و با مطالعه کسب وکارهای نوآور شبکه نمایش خانگی، یک مدل نظام مند و مفهومی از یادگیری کارآفرینانه سازمانی ارائه شده است که مقوله های کلیدی این سازه را نشان می دهد. در این مطالعه با بهره گیری از روش نمونه گیری نظری، تعداد 20 مصاحبه نیمه ساخت یافته با مدیران ارشد و کارشناسان حوزه شبکه نمایش خانگی صورت پذیرفت و درنهایت 3 مصاحبه کنترل متقاطع به منظور واکاوی، استخراج و تأیید یافته های حاصل از مرحله اول انجام شد. براساس نتایج حاصله مقوله محوری این سازه، مفهوم یادگیری تعاملی، فرصت گراست که به قابلیت های پویای ترکیبی به عنوان پیامد فرایند منتهی می شود. همچنین"جو کارآفرینانه و تغییرات بازار" به عنوان شرایط علی، "شبکه سازی و معماری سازمانی یادگیرنده" به عنوان شرایط زمینه ای، "عوامل فرهنگی اجتماعی، دولت و دانشگاه" به عنوان شرایط محیطی و "راهبرد اثر مطلوب، راهبرد انطباقی و راهبرد اهرمی" به عنوان راهبردها در مدل یادگیری کارآفرینانه سازمانی شناخته شدند.
آمادگی تغییر و یادگیری سازمانی (مورد مطالعه: شهرداری تهران)
حوزه های تخصصی:
برای آنکه سازمانها به بقای خود ادامه دهند، سرعت یادگیریشان باید بیشتر از درجه تغییرات محیطی باشد و این امر اهمیت یادگیری سازمانی را بیشتر نمایان می سازد. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین آمادگی برای تغییر و یادگیری سازمانی است که بدین منظور از پژوهش توصیفی-همبستگی استفاده شد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کارکنان حوزه معاونت اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران بود که از آن نمونه ای به حجم 265 و با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای برآورد شد. به منظور جمع آوری اطلاعات از دو پرسشنامه آمادگی برای تغییر دونهام و همکاران، و نیز یادگیری سازمانی کریشنا استفاده شد. برای تحلیل داده ها از آماره های توصیفی همچون میانگین و انحراف استاندارد و آماره های استنباطی همچون تی تک نمونه ای و ضریب همبستگی اسپیرمن- استفاده شد. نتایج نشان داد بین آمادگی برای تغییر و یادگیری سازمانی رابطه معنی داری وجود دارد. همچنین نتایج حاکی از آن بود که میان کارکنان زن و مرد معاونت اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران از نظر آمادگی برای تغییر تفاوت معناداری وجودندارد.
ابعاد دوسوتوانی سازمانی
حوزه های تخصصی:
توانایی یک سازمان برای انعطاف پذیری و سازگاری با تغییر، بوسیله کشف فرصت های جدید، در حالی که بطور همزمان، از طریق بهره برداری از قابلیت های موجود، موثر و همتراز با عملیات روزانه باشد، به عنوان دوسوتوانی سازمانی تعریف می شود. رسیدن به دوسوتوانی سازمانی بدیهی و کم اهمیت نبوده، و در این بررسی دست کم سه راه حل برای پشتیبانی از آن ارائه می شود (ساختاری، موقتی و زمینه ای). همچنین، بررسی ای درباره زمینه دوسوتوانی سازمانی در چارچوب یادگیری سازمانی، مدیریت منابع، مدیریت فناوری و رفتار سازمانی، همین طور درباره عوامل موثر بر آن، انجام شده است.
بررسی تأثیر یادگیری سازمانی بر رقابت پذیری با توجه به نقش نوآوری با رویکرد معادلات ساختاری (مطالعه موردی: مخابرات منطقه یزد)
حوزه های تخصصی:
در این تحقیق به ارزیابی مدل تأثیر یادگیری سازمانی بر رقابت پذیری با توجه به نقش نوآوری در مخابرات منطقه یزد پرداخته شده است، روش این تحقیق از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش را 360 نفر از کارکنان مخابرات منطقه یزد در بر می گیرد. قلمرو زمانی تحقیق در سال های 97-1396می باشد. حجم نمونه با بهره مندی از روش نمونه گیری تصادفی ساده و فرمول کوکران، 140 نفر به دست آمد. داده ها به کمک پرسشنامه گردآوری شدند که روایی و پایایی آن به تأیید رسید. برای تجزیه و تحلیل داده ها، از مدل سازی معادلات ساختاری و تکنیک حداقل مربعات جزئی در نرم افزار آماری Smart – PLS استفاده شده است. یافته ها نشان می دهد که یادگیری سازمانی بر نوآوری کارکنان و فرایند نوآوری و نیز نوآوری کارکنان بر فرآیند نوآوری تأثیر مثبت و معناداری (مستقیم) داشته و همچنین فرایند نوآوری با در نظر گرفتن اثر متغیر مداخله گر اثربخشی استراتژی نوآوری بر رقابت پذیری اثر مثبت و معناداری دارد.
سازمان یادگیرنده، راهکار تربیت نیروی انسانی دانشی مورد پژوهی: مدارس اسلامی غیرانتفاعی دورة متوسطة دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش در پی اندازه گیری سطح یادگیری سازمانی در مدارس، به مثابة سازمان تربیت کنندة نیروی انسانی توانمند برای ورود به بازار کار دانشی، است. پژوهش بر مبنای روش جمع آوری داده های مورد نیاز توصیفی پیمایشی و بر اساس هدف پژوهش کاربردی است. یافته ها از طریق پرسشنامه، که شامل هفت مؤلفة فرصت یادگیری مستمر، چشم انداز مشترک، تصمیم گیری مشارکتی، تسهیم اطلاعات، اتصال با محیط، ارزیابی مستمر و نیروی انسانی متخصص است، به دست آمده و نیز 61 سؤال به صورت بسته پاسخ و بر اساس مقیاس لیکرت جمع آوری شده است. میزان آلفای کرونباخ برای تعیین میزان پایایی پرسشنامه 78/0 به دست آمد که نشان دهندة هماهنگی درونی قابل قبول سؤالات پرسشنامه است. مدارس غیرانتفاعی دورة متوسطة دوم منطقة دو تهران، در سال تحصیلی 92-93، جامعة آماری پژوهش در نظر گرفته شدند و به روش نمونه گیری خوشه ای، ابتدا، از میان این مدارس پنج مدرسه به طور تصادفی انتخاب شد و سپس پرسشنامه در اختیار همة معاونان و مدیران ارشد مدارس برای پاسخگویی قرار داده شد که تعداد 31 پاسخنامه به منظور تحلیل داده ها به محقق بازگردانده شد. از آزمون فریدمن برای تعیین میزان اهمیت (رتبه بندی) ویژگی های ابعاد و مؤلفه های سازمان یادگیرنده در وضعیت موجود استفاده شد. نتایج حاکی از این است که ارزیابی مستمر، اتصال با محیط، فرصت یادگیری مستمر، تسهیم اطلاعات، تصمیم گیری مشارکتی، نیروی انسانی متخصص و چشم انداز مشترک به ترتیب از اهمیت نسبی برخوردارند و مدیران مدارس در چشم انداز مشترک و درک مناسب از آن کمترین رتبه و در ارزیابی مستمر بیشترین رتبه را در بین مؤلفه های مورد بررسی دارند.