مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
یادگیری سازمانی
حوزه های تخصصی:
برخی از صاحبنظران مدیریتی بر این باورند که توسعه مدیریت، کلید توسعه کشور است. به اعتقاد آنان عامل منحصر به فرد و متمایز کننده هر سازمان و جامعه ای، عنصر مدیریت و رهبری آن است. در واقع یکی از دلایل اصلی توسعه یافتگی برخی جوامع را توسعه مدیران آن می دانند. توسعه مدیران نیازمند الزامات، زمینه ها و ساز و کارهایی است که آسان کننده یادگیری فردی مدیر و نیز یادگیری سازمانی باشد. این امر زمینه های ایجاد سازمانهای یادگیرنده و معرفت پذیر را پدید می آورد که در آن بر تغییر رفتار، تسهیم اطلاعات و منابع تأکید دارد.
در انتخاب راهکارهای توسعه، متولیان باید بدانند که مدیران چگونه مطالب را فرا.می.گیرند تا بر اساس آن، سایر الزامات توسعه را تعریف کنند. عمده ترین راهکارهای توسعه مدیران را می توان در قالب روشهای تجربی توسعه ضمن شغل و خارج شغل و نیز روشهای توسعه مدیریت خارج از شغل دسته بندی و معرفی کرد.
بررسی رابطه خلاقیت مدیران با یادگیری سازمانی پرسنل کارخانه های غیر دولتی شهرستان گرمسار(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف : این مقاله با هدف بررسی رابطه خلاقیت مدیران با یادگیری سازمانی کارکنان در میان کارخانه های غیر دولتی شهرستان گرمسارانجام شد. روش : جامعه آماری پژوهش شامل تمامی مدیران و کارکنان کارخانه های غیر دولتی شهر گرمسار بود. از این جامعه 400 نفر کارمند و 20 نفر مدیر به صورت تصادفی انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل آزمون خلاقیت عابدی و پرسشنامه محقق ساخته یادگیری سازمانی بود. یافته ها : نتایج نشان داد که بین میزان بسط درمولفه های خلاقیت مدیران و همچنین سطح کلی خلاقیت مدیران با یادگیری سازمانی پرسنل ارتباط آماری معنی داری وجود دارد. درسایرمؤلفه ها ارتباط معنی داری دیده نشد. نتیجه گیری : از یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که خلاقیت مدیران با یادگیری سازمانی پرسنل همبستگی مثبت وجود دارد
بررسی رابطه ساده و چندگانه یادگیری سازمانی و اعتماداجتماعی در سازمان با توسعه کارکنان دانشگاههای دولتی پزشکی و غیرپزشکی جنوب شرق کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی رابطه یادگیری سازمانی و اعتماداجتماعی در سازمان با توسعه کارکنان دانشگاههای دولتی پزشکی و غیر پزشکی جنوب شرق کشور بود. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل کلیه اعضای هیات علمی رسمی و کارکنان رسمی و پیمانی دانشگاههای دولتی پزشکی و غیر پزشکی جنوب شرق کشور بودند که در سال در سال تحصیلی 89-88 به خدمت اشتغال داشتند.از دانشگاههای مذکور 6 دانشگاه بصورت تصادفی انتخاب گردید که بین آنها 240 نفر بصورت تصادفی و متناسب با حجم به عنوان نمونه انتخاب شد. سپس پرسشنامه های یادگیری سازمانی، اعتماد سازمانی و توسعه کارکنان بین آنها توزیع و پس از جمع آوری بیش از 80% پرسشنامه ها نسبت به استخراج داده ها اقدام شد. روایی محتوایی هر سه پرسشنامه توسط استادان و متخصصان علوم تربیتی مورد تایید قرار گرفت و پایایی پرسشنامه های یادگیری سازمانی، اعتماد سازمانی و توسعه کارکنان با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب 73/0، 82/0 و 71/0 تعیین گردید. در این پژوهش، از آزمون شاپیروویلک برای بررسی نرمال بودن نمرات، ضریب همبستگی پیرسون برای بررسی رابطه بین متغیرها، رگرسیون خطی و انحنایی و تحلیل واریانس برای بررسی فرضیات و رگرسیون چند متغیره و تحلیل مسیر برای سنجش مدل پژوهش استفاده گردید. بر اساس یافته های تحقیق رابطه معنی داری بین متغیرهای یادگیری سازمانی (477/0= r ) و اعتماد سازمانی (163/0= r ) با توسعه کارکنان وجود دارد. نتایج رگرسیون چند متغیره نشان داد که متغیر وابسته مستقیماً تحت تاثیر متغیر یادگیری سازمانی است (469/0= ) و یادگیری سازمانی نیز به صورت غیرمستقیم بر توسعه کارکنان تاثیر دارد (278/0= )؛ اما تاثیر مستقیم اعتماد سازمانی بر توسعه کارکنان معنادار نیست. ( N. S ، 033/0= ) به همین دلیل این رابطه از مدل نهایی پژوهش حذف گردیده است.
بررسی ساختار برنامه ریزی درسی آموزش متوسطه ایران از دیدگاه استادان و متخصصان برنامه ریزی درسی به منظور طراحی الگویی راهنما برای زمینه سازی پرورش خلاقیت دانش آموزان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
چکیده هدف پژوهش حاضر بررسی ساختار برنامه ریزی درسی آموزش متوسطه ایران در خصوص میزان توجه به مولفه های خلاقیت از دیدگاه استادان و متخصصان برنامه ریزی درسی ،به منظور ارائه الگوی جهت زمینه سازی خلاقیت در فرایند یادگیری دانش آموزان بود.پژوهش به روش، زمینه ای انجام شد. جامعه آماری آن، کلیه استادان، متخصصان و کارشناسان برنامه درسی به تعداد 104 نفر بودند حجم نمونه با استفاده از جدول مورگان 92 نفر برآورد گردید و به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شد. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته بوده است که با روشهای آزمون لوین،تی تست ، تحلیل واریانس (f) و جدول دانکن تجزیه و تحلیل شدند .یافته های پژوهش نشان داد کاربرد رویکردهای خلاق (توسعه فرآیندهای شناختی، دانش آموز مداری، انسان اجتماعی و انسان گرایی )در برنامه درسی دوره متوسطه گرایش به سمت "" نامطلوب و پایین"" دارد. همچنین میزان پرداخته شدن به مولفه های خلاقیت از عناصر مختلف فردی ،گروهی و سازمانی گرایش به سمت ""پایین"" دارد؛ اما میزان کاربرد رویکردهای معنویت گرایی، موضوع مداری در برنامه ریزی درسی گرایش به سمت بالا دارد و رویکردهای همچون انتقال میراث فرهنگی و صلاحیت مداری گرایش به سمت متوسط و پایین دارد .
بررسی رابطه بین ابعاد جو سازمانی و رفتار اخلاقی در بین کارکنان دانشگاه های اصفهان و علوم پزشکی اصفهان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف از این تحقیق بررسی رابطه بین ابعاد جو سازمانی و رفتار اخلاقی کارکنان ستادی دانشگاه های اصفهان و علوم پزشکی در سال تحصیلی 1389بود.روش پژوهش توصیفی(همبستگی) بوده و جامعه مورد مطالعه شامل 2067 نفر از کارکنان ستادی دانشگاه های اصفهان و علوم پزشکی اصفهان بود که با استفاده از نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب با حجم تعداد 129 نفر از آنان انتخاب گردیدند. ابزار جمع آوری اطلاعات، شامل پرسشنامه جو سازمانی لیتوین و استرینجر(1968) با 50سوال و پرسشنامه رفتار اخلاقی لوزیر(2000) دارای 13سوال با مقیاس پنج درجه ای لیکرت بود و ضریب پایایی آنها به ترتیب 78/. و 91/. به دست آمد. برای تجزیه و تحلیل داده ها در سطح آمار توصیفی از شاخص های میانگین، ،انحراف معیار و در سطح آمار استنباطی از ضریب همبستگی پیرسون ،رگرسیون، آزمون tمستقل ، تحلیل واریانس یک راهه استفاده شد.یافته های حاصل از پژوهش نشان داد که از میان ابعادجو سازمانی، مسئولیت،استاندارد و تضاد رابطه معناداری را با رفتار اخلاقی دارند(05/0>P). بین ابعاد دیگر جو سازمانی یعنی حمایت، ریسک پذیری، پاداش، هویت، ساختار،صمیمیت با رفتار اخلاقی کارکنان رابطه معنا داری مشاهده نشد(05/0P>). متغیرهای دموگرافیک(جنسیت، دانشگاه محل خدمت، میزان تحصیلات )تفاوت معناداری را از نظر رفتار اخلاقی نشان ندادند(05/0P>). همچنین متغیرهای دموگرافیک( سابقه خدمت، سن) تفاوت معناداری را از نظر جو سازمانی نشان دادند(05/0>P). با توجه به اینکه میانگین نمرات ابعاد جو سازمانی و رفتار اخلاقی در هر دو دانشگاه در سطح پایینی قرار داشت، لذا به مدیران دانشگاه پیشنهاد می شود که با توسعه و بهبود ارتباطات، مشارکت دادن کارکنان در تصمیم گیری ها، دادن اختیار و آزادی عمل به کارکنان ، استفاده از سیستم های پاداش و حمایت زمینه بهبود رفتار اخلاقی کارکنان را فراهم نمایند
بررسی تأثیر فرآیندهای یادگیری روی عملکرد در همکاریهای مشترک بین المللی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روند رو به رشدی در توجه سازمان ها به یادگیری به عنوان یکی از مهم ترین منابع سازمانی برای کسب مزیت رقابتی ایجاد شده است. زیرا نگرش یادگیرندگی موجب کسب فرصت هایی برای ارتقای قابلیت سازمانی و درک مشکلات فرا روی فعالیت های مشترک با شرکاء میشود. سؤال اصلی این پژوهش عبارتست از: تأثیر فرآیندهای یادگیری روی عملکرد در همکاریهای مشترک چیست؟ جامعهی آماری بالغ بر 250 نفر از افراد دست اندرکار در مرکز تحقیقات ایران خودرو است که از این تعداد نمونه ای 105 تایی به طور غیر تصادفی انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات مورد نیاز از روش های میدانی استفاده شده است. پرسشنامهی این پژوهش، بالغ بر 19 سؤال است که 15 سؤال آن مربوط به متغیرهای مستقل و 4 سؤال مربوط به متغیر وابسته (عملکرد) است. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل رگرسیون خطی استفاده شده است. نتیجهی پیمایش نشان میدهد که بیشترین یادگیری در سطح انتقال اتفاق افتاده است و بیشترین تأثیر را روی عملکرد داشته است. به ترتیب، یادگیری در سطح جذب و بهره برداری در مورد مطالعه شده، کمتر اتفاق افتاده و تأثیر کمتری روی عملکرد داشته است.
بررسی رابطه بین مهارت های فردی، یادگیری سازمانی، نوآوری و عملکرد سازمانی در صنایع کوچک و متوسط استان مرکزی
حوزه های تخصصی:
عملکرد یک سازمان و افراد آن وابسته به بسیاری از عوامل مانند مهارت های فردی، یادگیری سازمانی و نوآوری در آن سازمان است. این عوامل با یکدیگر درارتباط بوده به صورت مستقیم و یا غیر مستقیم بر عملکرد یک سازمان موثر هستند.
این مقاله به دنبال آن است که نوع رابطه مهارت های فردی، نوآوری و یادگیری و عملکرد سازمانی در صنایع کوچک و متوسط استان مرکزی را مورد بررسی قرار دهد.
روش تحقیق همبستگی بوده و از یک نمونه 131 نفری از مدیران صنایع کوچک و متوسط در استان مرکزی برای جمع آوری اطلاعات استفاده شده است. داده های جمع آوری شده برای آزمون ارتباط چهار عامل ازطریق معادلات ساختاری انجام شده است. نتایج نشان داده که مهارت فردی با عملکرد سازمانی ارتباط مثبت داشته، همچنین ارتباط بین متغیر مهارت فردی با یادگیری و نوآوری سازمانی مستقیم و مثبت می باشد.
رابطه بین توانمندسازی و یادگیری سازمانی (مورد مطالعه: دانشگاه تربیت مدرس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به منظور غلبه بر شرایط نامطمئن، پیچیده و پویا تنها راهی که پیش روی مدیران قرار دارد، داشتن نیروی انسانی توانمند و کارآمد که بنیاد ثروت و دارایی های حیاتی سازمان به حساب می آیند، منافع بسیار زیادی برای کلیه موسسات و سازمان ها، خواهد داشت. در مقاله حاضر، به بررسی رابطه یادگیری سازمانی و توانمندسازی کارکنان و سنجش میزان احساس توانمندی کارکنان و تعیین موقعیت دانشگاه از نظر یادگیری سازمانی پرداخته شده است. از این رو از دو پرسشنامه استاندارد یادگیری و توانمندسازی استفاده گردید. جامعه آماری در این تحقیق تعداد 271 نفر از کارکنان دانشگاه تربیت مدرس با تحصیلات لیسانس و بالاتر است. نمونه آماری تحقیق 74 نفر محاسبه شد. با این حال تعداد 90 پرسشنامه توزیع گردید و تجزیه و تحلیل داده ها بر اساس تعداد 89 نفر با استفاده از نرم افزار SPSS 15 انجام گرفت. نتایج پژوهش نشان داد رابطه معنی دار میان یادگیری بر توانمندسازی و تاثیر بسیار قوی یادگیری بر توانمندسازی است و نیز مشخص گردید که در دانشگاه، پنج بعد توانمندی که عبارتند از: احساس شایستگی، استقلال، موثر بودن، معنی داری و اعتماد در کارکنان وجود دارد، اما از هفت بعد یادگیری سازمانی، سه بعد: کار و یادگیری گروهی، اشتراک دانش و رهبری مشارکتی از حد متوسط کمتر و چهار بعد: چشم اندار مشترک، فرهنگ یادگیری، تفکر سیستمی و توسعه شایستگی کارکنان، از حد متوسط بالاتر است.
فراموشی سازمانی؛ چالش مهم مدیران در عصر جدید کسب و کار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سازمان ها برای بهبود جایگاه رقابتی خود، مجبور هستند برای نگهداشت دانش موجود و نیز یادگیری دانش های نوین مدیریت دانش را به کار گیرند. تلاش سازمان در زمینه مدیریت دانش به دو بخش قابل تفکیک است: نخست، سازمان باید به آنچنان توانمندی دست پیدا نماید تا بتواند دانش نوین را بیاموزد که این بخش را یادگیری سازمانی گویند. دوم، سازمان باید بتواند در برخی از موقعیت ها، دانش سازمانی خود را آگاهانه کنار بگذارد و دانش جدیدی را جایگزین نماید که این بخش نیز فراموشی سازمانی نامیده می شود. این پژوهش با هدف شناسایی میزان فراموشی سازمانی انجام شده است. در این مقاله پس از بررسی مفهوم و ابعاد فراموشی سازمانی در ادبیات نظری، سه بعد فراموشی (نوع فراموشی، پیامد فراموشی و روش فراموشی) شناسایی شد و رابطه این سه بعد در سه فرضیه مورد آزمون قرار گرفت. برای سنجش این ابعاد از پرسشنامه ای 25 سئوالی که توسط نگارند گان تهیه شده است، استفاده گردید. جامعه مورد بررسی در این پژوهش تعدادی از سازمان های دولتی و خصوصی است. روش نمونه گیری در این مطالعه، تصادفی بوده است. برای سنجش اندازه گیری ابعاد فراموشی سازمانی از روش مدل سازی معادلات ساختاری و برای سنجش فرضیه های پژوهش از آزمون معناداری ضریب همبستگی پیرسون استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهند پرسش های پرسشنامه به نحو مناسبی ابعاد سه گانه فراموشی سازمانی را اندازه گیری می کنند. همچنین نتایج بیانگر آن است که فرضیه های پژوهش (رابطه بین نوع دانش فراموش شده، روش فراموشی و پیامدهای فراموشی) مورد تایید قرار گرفته اند.
بررسی وضعیت ویژگی های سازمان های یادگیرنده و رابطه آن با خلاقیت کارکنان در سازمان های دولتی استان آذربایجان غربی
حوزه های تخصصی:
هدف کلی مقاله حاضر سنجش وضعیت مولفه های سازمان های یادگیرنده و بررسی رابطه آن با خلاقیت کارکنان در سازمان های دولتی استان آذربایجان غربی است. در تحقیق حاضر از نظریه واتکینز و مارسیک (1996) به عنوان مبنای مطالعاتی سازمان های یادگیرنده و از نظریه استاین به عنوان مبنای مطالعاتی خلاقیت استفاده شده است. فرضیه های تحقیق شامل یک فرضیه اصلی و هفت فرضیه فرعی می باشد. روش تحقیق در این پژوهش از نظر ماهیت و روش از نوع توصیفی - همبستگی است. جامعه مورد پژوهش شامل کلیه کارکنان سازمان های دولتی استان آذربایجان غربی که بر اساس آمار اخذ شده از سازمان مدیریت و برنامه ریزی استان برابر با 51058 نفر می باشد که از بین آنها با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای 380 نفربه عنوان حجم نمونه انتخاب شده است. ابزار اندازه گیری مورد استفاده در تحقیق حاضر دو پرسشنامه محقق ساخته می باشد که قبلا روایی و پایایی آن مورد تایید قرار گرفته است. برای تجزیه و تحلیل داده های توصیفی بر اساس نرم افزار کامپیوتری SPSS از آمار توصیفی (فراوانی، درصد فراوانی، جداول، نمودار و ...) و جهت تحلیل داده های جمع آوری شده به منظور آزمون فرضیه های تحقیق از آمار استنباطی (همبستگی پیرسون) استفاده شده است. با توجه به تحلیل داده ها، همه فرضیه های تحقیق مورد تایید قرار گرفت.
بررسی و مقایسه مدیریت دانش و یادگیری سازمانی در مدارس هوشمند و مدارس عادی شهر تهران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
امروزه مهم ترین سرمایه های یک سازمان، کارکنان هوشمند و با دانش آن هستند که با خلق فرآیندهای سازمانی نوین، فنآوریهای جدید و توسعه خدمات جدید، سازمان را به مزیت رقابتی پایدار رهنمون مینمایند. تلاش نوآورانه در سازمان نتیجه سرمایه گذاری در فرآیند یادگیری و ارتقاء مدیریت منابع انسانی و مدیریت دانش است. سازمان میتواند با مدیریت خلاقانه دانش و به کارگیری نوآورانه فنآوری اطلاعات، این امکان را برای کارکنان به وجود آورد تا در مسائل سازمانی که نیاز به راه حل جدید دارند به تجربیات خود تکیه کنند و با رشد در مسیر یادگیری، سازمان را یاری رسانند. پژوهش حاضر با هدف بررسی و مقایسه مدیریت دانش و یادگیری سازمانی در مدارس هوشمند و عادی انجام شد. جامعه آماری این پژوهش را کلیه مدیران و معلمان مدارس هوشمند و مدارس عادی دخترانه و پسرانه شهر تهران تشکیل میدهند و نمونه آماری از طریق نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شد، که حجم نمونه با توجه به جدول مورگان 127 مدیر و معلم از مدارس هوشمند و 221 مدیر و معلم از مدارس عادی انتخاب شدند. ابزار این پژوهش پرسشنامه بوده و هر متغیر دارای یک پرسشنامه مستقل میباشد، پس از این که روایی هر دو پرسشنامه توسط اساتید مجرب تأیید شد بین گروهی شامل 35 نفر از مدیران و معلمان توزیع شد و پایایی آنها از طریق فرمول آلفای کرونباخ برای پرسشنامه مدیریت دانش 87/0 و پرسشنامه یادگیری سازمانی 79/0 بدست آمد، یافته های حاصل از اجرای آزمون t نیز نشان داد که بین یادگیری سازمانی و مدیریت دانش در مدارس هوشمند و مدارس عادی تفاوت وجود دارد و میانگین نمرات مدیران و معلمان مدارس هوشمند از مدارس عادی بالاتراست.
سنجش آمادگی دانشگاه علوم پزشکی ایران برای تبدیل شدن به سازمانی یادگیرنده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یادگیری سازمانی و به تبع آن ایجاد سازمان یادگیرنده، پدیده ای نو و جدید باعث تحولات عمده در هر سازمان می شود که در سه دهه اخیر مطرح شده است. از عوامل عمده موفقیت در سازمان های امروزی استقرار ویژگی های یادگیری در سازمان های یادگیرنده است. هدف این پژوهش، سنجش وضعیت آمادگی دانشگاه علوم پزشکی ایران برای تبدیل شدن به سازمانی یادگیرنده بر اساس عوامل پنج گانه مدل سیستمی مارکوارت است. پژوهش از نوع توصیفی پیمایشی و ابزار گردآوری داده های آن، پرسشنامه مارکوارت است. با توجه به وسیع بودن جامعه آماری (1428 نفر)، 137 نفر از کارکنان بر اساس روش نمونه گیری تصادفی طبقه بندی شده انتخاب شدند. پرسشنامه میان مدیران، اعضای هیات علمی و کارشناسان دانشگاه توزیع شد. برای تحلیل داده های جمعیت شناختی پژوهش از آمار توصیفی و برای آزمون فرضیه ها از آمار استنباطی استفاده می شود. نتایج تحقیق نشان می دهد که میزان آمادگی بر پایه سه مولفه پویایی یادگیری (با میانگین 2.64)، فناوری (با میانگین 2.80) و توانمندسازی افراد (با میانگین 2.72) است و دو مولفه مدیریت دانش با میانگین (3.01) و تحول سازمانی (با میانگین 2.72) است؛ بنابراین، فرضیه های پنج گانه تحقیق در سطح معناداری پنج درصد پذیرفته نشد؛ از این رو، دانشگاه علوم پزشکی ایران که مسوولیت آموزشی و یاددهندگی دارد، در حال حاضر، از لحاظ سازمانی، ویژگی های سازمان یادگیرنده را ندارد و میزان آمادگی آن برای تبدیل شدن به سازمان یادگیرنده ضعیف است.
ارایه الگوی سازمان یادگیرنده در سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
این مقاله سعی کرده است تا با مطالعه خصوصیات سازمان یادگیرنده بر اساس مدل پیتر سنگه، در ابعاد شایستگی های فردی، مدل های ذهنی، چشم انداز مشترک، یادگیری تیمی و تفکر سیستمی در سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، با ارایه یک الگوی عملی، شرایط لازم برای بکارگیری آنها را در سازمان مذکور فراهم نماید. روش پژوهش توصیفی- پیمایشی و ابزار پژوهش پرسشنامه ای بوده که در بین مدیران و کارمندانی از سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران اجرا شده که بعنوان نمونه آماری انتخاب شده بودند. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات جمع آوری شده از فنون آمار توصیفی و آمار استنباطی استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که سازمان صدا و سیما نسبتا از وضعیت اثربخش یک سازمان یادگیرنده فاصله دارد و همچنین عملکرد کارمندان در یادگیری تیمی و تغییر در مدل های ذهنی رضایت بخش تر از مدیران می باشد و در سایر ویژگی ها سطح کوشش های یادگیری دوگروه مشابه هستند. سپس بمنظور کاهش فاصله تا شرایط اثربخش و تقویت مهارتهای مورد نظر در سازمان صدا و سیما بر مبنای تحلیل نتایج پژوهش و مباحث تئوریک یک الگوی عملی و توصیه های اجرایی در این خصوص پیشنهاد شده است.
بررسی کارکردهای مدیریت دانش در دانشگاهها مطالعه موردی دانشگاه پیام نور(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
روند اوج گیری نقش دانش، نوآوری و فنآوری های نوین در ایجاد مزیت های راهبردی و اهمیت یافتن ارزش منابع دانش در اداره سازمانها موجب شده است تا مقوله مدیریت دانش در قلب و مرکز سیاست های راهبردی سازمان ها جای بگیرد. مدیریت دانش می تواند با یکپارچه سازی سرمایه های دانش سازمان ها در بخش های مختلف و تاثیرگذاری مستقیم بر مفاهیمی مانند مشتری مداری، یادگیری سازمانی، اعتلای فرهنگ سازمانی، رهبری و تصمیم هوشمندانه، بازطراحی فرآیندها، تولید دانش جدید و تبدیل دانش ضمنی به صریح، زمینه ارتقا سطح فعالیت ها و رسیدن به اهداف موردنظر سازمان ها را به همراه داشته باشد. با توجه به شکل گیری رویکردهای نوین در مدیریت سازمان مرکزی دانشگاه پیام نور، توجه ویژه به مدیریت دانش در جهت نیل به اهداف این دانشگاه، ضروری به نظر می رسد. در این راستا ضمن مرور مبانی نظری پژوهش و طراحی مدل مفهومی، مولفه های پژوهش شناسایی و از طریق پیمایش، به وسیله مدیران، معاونان و کارشناسان سازمان مرکزی دانشگاه پیام نور مورد آزمون قرار گرفتند.
ارزیابی واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی بر اساس ویژگی های سازمان های یادگیرنده و ارایه راهبردهایی برای بهبود آن(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف پژوهش: سازمان یادگیرنده یک آرمان است، آن یک مسیر و راه است، نه یک هدف و مقصد. مبنای سازمان یادگیرنده، ایده «یادگیری از طریق عمل» یا یادگیری تجربی است. ایده یادگیری از طریق عمل بر خلاف بسیاری از مفروضات فرهنگی درباره یادگیری بوده است. هدف این پژوهش ارزیابی واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی بر اساس ویژگی های سازمان های یادگیرنده و ارایه راهبردهایی برای بهبود آن است.
روش پژوهش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش اجرا توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش حاضر روسای واحدها و دانشکده ها، معاونین و مدیران گروه و اعضای هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی می باشند که از طریق روش نمونه گیری طبقه ای- تصادفی تعداد 385 نفر انتخاب شدند.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد از نظر اعضای هیات علمی در دانشگاه آزاد اسلامی مولفه های، یادگیری از تجارب درون سازمانی و یادگیری از تجارب بیرون سازمانی از مولفه های اصلی سازمان یادگیرنده در حد ضعیفی قرار دارد و از نظر مدیران دانشگاه مولفه های، توانایی حل مساله و یادگیری از تجارب درون سازمانی در حد ضعیفی قرار دارند.
نتیجه گیری: با توجه به اهمیت موضوع نتایج زیر در جهت تقویت مولفه های سازمان یادگیرنده در دانشگاه آزاد اسلامی ارایه گردیده است: همگرایی در نگرشها و انگیزه های اعضای هیات علمی و مدیران دانشگاهها، ایجاد فرصت و موقعیت مناسب برای همفکری و تبادل نظر اعضای هیات علمی و مدیران دانشگاهها، حمایت های مالی ومعنوی کافی از فعالیت های پژوهشی در دانشگاه، ایجاد استراتژیها، نظام و ساختار معین برای فعالیتهای علمی و پژوهشی و استفاده از ملاکهای علمی و حرفه ای در انتخاب و یا انتصاب مدیران دانشگاهی.
ارتباط تفکر راهبردی و عملکرد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این تحقیق به بررسی ارتباط بین تفکر راهبردی و عملکرد به عنوان شاخص موفقیت در شرکت ها و همچنین به تاثیر تعدیل کنندگی متغیر یادگیری سازمانی بر ارتباط بین تفکر راهبردی و عملکرد می پردازد بدین منظور ابتدا مدل جامعی برای تفکر راهبردی مبتنی بر ادبیات موضوع استنتاج و طراحی می گردد و سپس با استفاده از روش تحقیق پیمایشی/تحلیلی در معرض آزمون قرار می گیرد. جامعه آماری تحقیق، شرکت های پذیرفته شده در بورس هستند که در شهر مشهد مستقرند. به دلیل تعداد اندک شرکت هااز سرشماری استفاده شد. پرسشنامه محقق ساخته تفکر راهبردی بین مدیران ارشد و پرسشنامه استاندارد یادگیری سازمانی بین مدیران میانی توزیع شد. داده های ناشی از بازده دارائیها به عنوان عملکرد شرکتها، از صورتهای مالی موجود در بورس استخراج شد. نتایج نشان داد، بین تفکر راهبردی و عملکرد در شرکت های مورد بررسی ارتباط مستقیم وجود دارد اما یادگیری سازمانی رابطه بین تفکر راهبردی و عملکرد را تعدیل نمیکند.
تبیین رابطه بین فناوری اطلاعات و درجه تحقق سازمان یادگیرنده
حوزه های تخصصی:
امروزه برای اینکه یک سازمان در محیط رقابتی کسب و کار باقی بماند، باید نرخ یادگیریش برابر یا بیشتر از نرخ تغییرات محیطی باشد. این پیشنیاز به تصوّر سازمان یادگیرنده انجامیده است. در این میان بررسی ارتباط بین ابعاد سازمان یادگیرنده و دیگر عناصر سازمانی، این امکان را فراهم میسازد تا بتوان برای بهبود یادگیری و سرانجام تبدیل شدن به یک سازمان یادگیرنده، از ساز و کارهای مناسب بهره گرفت. تحقیق حاضر که از نوع همبستگی یا رابطهای و البتّه پیمایشی، میدانی و کاربردی است جهت تبیین رابطه سازمان یادگیرنده با فناوری اطلاعات به انجام رسیده است. جامعه مورد مطالعه شامل شرکتهای برتر صنعت پتروشیمی است که از بین این شرکتها نمونهای به روش تصادفی ساده انتخاب شده است. یافتههای این پژوهش نشان میدهد که بین فناوری اطلاعات و سازمان یادگیرنده رابطه معناداری وجود ندارد. از سوی دیگر، این پژوهش نشان میدهد که بین فناوری اطلاعات و دو بعد از ابعاد سازمان یادگیرنده ( از میان هفت بعد) رابطه معنادار وجود دارد؛ این ابعاد عبارتند از""توانمندسازی"" و ""رهبری راهبردی
رابطة بین هوش هیجانی مدیران و یادگیری سازمانی در دانشگاه آزاد اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی رابطة بین هوش هیجانی مدیران و یادگیری سازمانی در دانشگاه آزاد اسلامی به منظور فراهم آوردن الگوی مناسب برای یادگیری سازمانی براساس هوش هیجانی مدیران است. جامعة آماری این پژوهش را کلیة مدیران دانشگاه آزاد اسلامی تشکیل می دهد. که از میان آنها تعداد 554 نفر مدیر و 1662 نفر کارمند به روش تصادفی چند مرحله ای به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسش نامه هوش هیجانی سیبریا شرینگ و پرسش نامه یادگیری واتکینز و مارزیک است. نتایج حاصل از رگرسیون چند متغیری خطی نشان داد که: 1- بین هوش هیجانی و یادگیری سازمانی (سطح سازمانی) رابطه وجود دارد. 2- الگوی یادگیری سازمانی (سطح سازمانی) براساس هوش هیجانی مدیران به قرار زیر است: 217/1 + خودکنترلی × 145/0= یادگیری سازمانی (سطح سازمانی)
انطباق سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران با ابعاد سازمان یادگیرنده از دیدگاه کتابداران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ملی کتابداری و سازماندهی اطلاعات (کتاب سابق) سال بیست و سوم پاییز ۱۳۹۱ شماره ۳ (پیاپی ۹۱)
حوزه های تخصصی:
هدف: بررسی میزان انطباق سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران با ابعاد سازمان یادگیرنده از دیدگاه کتابداران شاغل در آن سازمان است. روش/ رویکرد پژوهش: ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه ویژگیهای جمعیت شناختی با 6 سؤال و پرسشنامه 43 سؤالی ابعاد سازمان یادگیرنده مارسیک و واتکینز (1998) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری توصیفی (فراوانی، درصد، میانگین، انحراف معیار) استفاده شده است. یافته ها: سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران از لحاظ میزان انطباق با ابعاد سازمان یادگیرنده در همه ابعاد در سطح متوسطی قرار داشت. قویترین بُعد کتابخانه ملی ایران مربوط به بُعد «ایجاد سامانه هایی برای کسب و اشتراک یادگیری» با میانگین 003/3 و ضعیف ترین بُعد «برقراری ارتباط سازمان با محیط» بود. نتیجه گیری: با توجه به اهمیت سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران در بهره وری علمی و فرهنگی کشور در سطح ملی و بین المللی، فراهم آوردن امکانات لازم برای ارتقاء ابعاد سازمان یادگیرنده به سطح ایده آل میتواند نقش بسزایی در پیشرفت آن داشته باشد.
الگوی استقرار سازمان یادگیرنده برای بیمارستان های عمومی ایران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: بیمارستان های امروزی، برای هم سویی با تحولات جهانی ناچارند خود را به ابزارهایی همچون یادگیری و ایجاد بیمارستان یادگیرنده تجهیز نمایند. در همین راستا، این پژوهش با هدف طراحی الگوی استقرار سازمان یادگیرنده برای بیمارستان های عمومی ایران انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه از نظر فرآیند انجام پژوهش از نوع کیفی بود، که به شیوه ی تطبیقی و به صورت مقطعی در سال های 1388 و 1389 انجام پذیرفت. ابتدا الگوهای سازمان یادگیرنده در سه بخش حوزه ی نظری عمومی، تجارب موجود در حوزه های خارج از بهداشت و درمان و تجارب موجود در حوزه ی بهداشت و درمان، گردآوری و سپس در قالب جداول تطبیقی، تنظیم و الگوی اولیه استخراج گردید. برای تعیین اعتبار الگوی فوق و طراحی الگوی نهایی، از تکنیک دلفی استفاده شد. این تکنیک در طی دو مرحله و در بین 26 نفر از صاحب نظران علوم مدیریت، مدیران بیمارستان های عمومی و خبرگان حوزه ی سازمان یادگیرنده انجام گرفت. برای اخذ نظرات در دلفی از ابزار پر سش نامه استفاده شد که روایی آن توسط صاحب نظران مورد تأیید قرار گرفت و پایایی آن نیز با ضریب Cronbach's alpha 94 درصد تأیید گردید.
یافته ها: در این پژوهش، برای استقرار بیمارستان یادگیرنده دو بعد اصلی یعنی، تعالی فرد و تعالی سازمان مورد شناسایی قرار گرفت. بر این اساس، تعالی فرد مقدم بر تعالی سازمان بود و محور های تعالی شخصی با 5، تعالی ذهنی با 4 و تعالی حرفه ای نیز با 4 جزء به عنوان زیرمجموعه های آن طبقه بندی گردیدند. همچنین، یادگیری سازمانی، چشم انداز مشترک، فرهنگ یادگیرنده، فن آوری، ساختار و رهبری به عنوان محورهای تعالی سازمانی مورد شناسایی قرار گرفت و برای هر یک از آن ها به ترتیب 5، 3، 4، 2، 3، 2 زیرمجموعه تعیین گردید.
نتیجه گیری: هر گونه تلاش در راستای یادگیرنده شدن بیمارستان های عمومی کشور، مستلزم تعالی فرد و سازمان می باشد. از یک سو، کارکنان باید برای رسیدن به تعالی شخصی، ذهنی و حرفه ای تلاش نمایند و از سوی دیگر، گردانندگان بیمارستان نیز باید با خلق چشم انداز مشترک، فرهنگ یادگیری سازمانی را در بیمارستان اشاعه دهند و ضمن تغییر در ساختار و استفاده از فن آوری های مناسب، بیمارستان را در مسیر افزایش کیفیت و بهره وری خدمات درمانی رهبری نمایند. در این راستا، مدیران بیمارستان باید ترتیبی اتخاذ نمایند تا درک روشنی از فرآیند یادگیری به وجود آید و تمام فعالیت های بیمارستان به عنوان مبنایی برای یادگیری بهبود بهره وری، سامان دهی شود.