۱.
نظم آموزش مهندسی مواد، هر چند در نظام آموزش مهندسی قرار می گیرد، ولی به دلیل ماهیت رشته و رابطه نزدیک آن با علوم( فیزیک و شیمی) و فن و حرفه هایی که برخی از آن ها سابقه چندین صد ساله دارد و رسوخ و نفوذ عوامل مختلف زیست محیطی، مدیریت و اقتصاد در آن، نیازمند بررسی مستقلی است تا بتواند از پاره ای تناقضات جلوگیری کند. وسعت و دامنه مهندسی مواد و انتظاراتی که از آموزش آن وجود دارد طبقه بندی رشته ها و گرایش ها، مقاطع تحصیلی، موضوع و روش آموزش، شرایط مدرسان و دانشجویان نقد، بررسی و تحلیل شده است. پیشنهادها عموما با ترسیم سیمای آرمانی ارائه شده اند تا حرکت از وضعیت کنونی بسوی شرایط آرمانی، هدفمند باشد. در پایان ایجاد نهاد پژوهش در آموزش مهندسی مواد با همکاری همه گروهها مرتبط با مهندسی مواد نیز توصیه شده است.
۲.
نه تنها امروز بلکه در هرزمان دیگری جامعه به جهت رشد اجتماعی، خودآگاهی، حرکت، مسئولیت، عدالت جویی و عزت طلبی نیاز به محوریت قرار دادن اصل مهمی به نام اخلاق دارد تا بتوان به مدد اصول برگرفته از آن، روابط میان افراد، جایگاه و وظیفه متعالی آن ها در این عالم را تبیین و مشخص کرد. یکی از این جوامع که به دلیل رشد علم در عصر جدید رشد چشمگیری کرده است و قسمت عمده ای از جامعه بشریت را تشکیل می دهد، جامعه مهندسی است. به طوری که امروزه افراد این جمعیت به عنوان سکان داران، نقش مهمی در جهت دهی و حرکت کشتی جامعه در دریای بی کران بی اخلاقی ها بر عهده دارند. پس لازم است تا ابتدا به شناختی دقیق و عمیق از اخلاق دست پیدا کرد و سپس با به کارگیری آن در زندگی ماشینی بتوان در مسیری که جامعه مهندسی سردمداران آن هستند به حرکت به سوی هدف متعالی و کمال ادامه داد. در مقاله حاضر نیز ابتدا به تعریفی جامع از اخلاق پرداخته شده و با بهره گیری از قرآن کریم گامی در جهت شناخت و درک بهتر آن برداشته شده و درنهایت با تعریف مهندسی و بیان اصول آن، ضرورت وجود اخلاق در جامعه مهندسی بیان گردیده است.
۳.
در این تحقیق، نظرات اساتید و شاغلان صنعت برق در مورد اهمیت ارایه برخی دروس مربوط به حوزه حقوق، مدیریت، ارتباطات و حسابداری برای دانشجویان رشته مهندسی برق بررسی گردیده است. این تحقیق از نظر هدف تحقیقی کاربردی و از نظر روش تحقیقی توصیفی/ پیمایشی است. جامعه آماری کلیه اساتید رشته برق دانشگاه شیراز و شاغلان صنعت برق در شرکت برق منطقه ای استان فارس می باشند. نمونه برای جامعه آماری اساتید به روش سرشماری و برای شاغلان به میزان 69 نفر بدست آمده است. جهت جمع آوری داده ها از ابزار پرسشنامه استفاده شد که روایی آن به روش ظاهری/ محتوایی و پایایی آن به دو روش آلفای کرونباخ و روش دو نیم کردن تایید گردید. در تحلیل داده ها نیز از آزمون های کولوموگروف/ اسمیرنوف، دوجمله ای، تی تست و فریدمن استفاده شده است. یافته های آماری نشان می دهد از نظر اساتید، دروس مرتبط با حسابداری و نامه نگاری اداری از اهمیت متوسطی برخوردار بوده و سایر دروس از جمله گزارش دهی فنی، حقوق، روابط با کارفرما، مدیریت، مالکیت معنوی، محیط زیست و انرژی از اهمیت بالایی برخوردار است. این در حالی است که از نظر شاغلان در صنعت، دروس حقوقی و حسابداری دارای اهمیتی متوسط و سایر دروس اهمیتی بالا داشته اند. یافته دیگر آن است که در مورد دروس حقوقی و مالکیت معنوی، نظرات اساتید و شاغلان متفاوت بوده و این اساتید بوده اند که اهمیت بالاتری برای این دروس قائل شده اند.
۴.
هدف اصلی پژوهش حاضر، آگاهی از امکان پیاده سازی دانشگاه مدل کارآفرین در دانشگاه شهید چمران اهواز و تبیین چرایی و چگونگی آن بود. روش پژوهش، آمیخته از نوع تبیینی بود. مشارکت کنندگان، اعضای هیئت علمی دانشگاه شهید چمران اهواز بودند که در بخش کمی با روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی ، تعداد 120 نفر، بر اساس فرمول کوکران انتخاب شدند. نتایج داده های کمی حاکی از آن بود که ازنظر اعضای هیئت علمی، امکان پیاده سازی همه ی مؤلفه های دانشگاه کارآفرین در دانشگاه شهید چمران وجود دارد. در بخش کیفی از روش نمونه گیری هدفمند با شیوه ی انتخاب موارد مطلوب استفاده شد و با 12 نفر از مسئولین و اعضای هیئت علمی مرتبط با کارآفرینی و صنعت، مصاحبه نیمه ساختاریافته صورت گرفت. کفایت نمونه ها بر مبنای اشباع نظری بود و مصاحبه ها با روش تحلیل محتوای کیفی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. درمجموع، نتایج تحقیق نشان داد که اعضای هیئت علمی ضمن پذیرفتن مشکلات و موانع دانشگاه و نبود زیرساخت ها و بسترهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی مناسب در کشور، معتقدند دانشگاه دارای توانمندی ها و زمینه های مناسبی است و می تواند با اعمال راه کارهایی، در مسیر تبدیل شدن به دانشگاه کارآفرین حرکت کند.
۵.
امروزه تولید علم یکی از وظایف و رسالت های مهمی است که بر دوش دانشگاه ها گذاشته شده است. «رابرت مرتن» رفتار اخلاقی را (هنجارها) ذات علم می داند و اقتدا به آنها را برای تحقق اهداف نهادی علم مفید قلمداد می کند. بدین منظور، پژوهش حاضر به دنبال بررسی میزان پایبندی اعضای هیئت علمی به هنجارهای علمی و سوگیری های ضدهنجاری، با الهام از تئوری مرتن و میتروف انجام شده است. برای نیل به هدف تحقیق، این پرسشنامه بر روی 460 دانشجوی تحصیلات تکمیلی در رشته-های تحصیلی مهندسی برق-کامپیوتر، مهندسی مکانیک و شیمی؛ و در سه دانشگاه تهران، تربیت مدرس و شهید رجایی اجرا شده است. داده های تحقیق پس از جمع آوری با استفاده از نرم افزارSPSS مورد تحلیل قرارگرفته است. اعتبار پرسشنامه با استفاده از تحلیل عاملی بررسی و سه عامل استخراج گردید. این عوامل بر روی هم 02/36 درصد کل واریانس متغیرها را تبیین می کنند که نشان می دهد این ابزار تا حدودی از روایی کافی برخوردار است. پایایی پرسشنامه با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ محاسبه و برابر با 79/0 حاصل شد. دانشجویان تحصیلات تکمیلی فنی-مهندسی دانشگاه های مورد مطالعه، به این باور هستند که دانشمندان و محققین اغلب از هنجارهای علم تبعیت می کنند. اما با توجه به نتایج آماری، مقادیر بدست آمده از ضدهنجارهای علم نیز قابل ملاحظه است. از طرفی بین نظرات دانشجویان رشته های تحصیلی مهندسی برق- کامپیوتر، مهندسی مکانیک و شیمی در پیروی از هنجارهای علم و ضدهنجارهای علمی اساتید تفاوت قابل ملاحظه ای دیده شد. میانگین نمرات دانشجویان شیمی در پیروی اساتید از هنجارهای علمی نسبت به سایر رشته ها کمتر است.
۶.
کیفیت زندگی تحصیلی، احساس رضایت کلی دانشجویان از کلیت زندگی دانشگاهی است که بر اساس نظریه تسری از بخشهای مختلف تأثیر می پذیرد. این پژوهش با هدف ارزیابی کیفیت زندگی تحصیلی دانشجویان بومی و غیر بومی رشته های فنی- مهندسی دانشگاههای صنعتی دولتی شهر تهران به روش پیمایش انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش، دانشجویان کارشناسی است که 214 نمونه به روش خوشه ای و تصادفی انتخاب و داده ها با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته گردآوری شده است. برای تعیین روایی پرسشنامه از پرسشهای آزمون شده در پژوهشهای مشابه و آرای پنج متخصص استفاده شده است. پایایی پرسشنامه با استفاده از شاخص آلفای کرونباخ از طریق پیش آزمون 15 نمونه در حد 86/0 تأیید شده است. برای تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS و آزمونهای آماری مورد نیاز استفاده شده است. کیفیت زندگی دانشجویان به طور معنی داری کمتر از حد متوسط و کیفیت زندگی دانشجویان غیربومی به طور معنی داری بالاتر از کیفیت زندگی دانشجویان بومی ارزیابی شده است. پایین بودن کیفیت زندگی دانشجویان، نشانه ای از ضعف سیاستهای آموزش عالی است. دانشجو یکی از ذی نفعان کلیدی نظام آموزش عالی است و پایین بودن کیفیت زندگی تحصیلی و عدم رضایت او می تواند نقطه آغازی بر انحراف از رسالت، آرمانها و راهبردهای توسعه آموزش عالی و یادگیری باشد. لازم است ابتکاراتی برای ارتقای کیفیت زندگی تحصیلی به مثابه یک معیار اساسی در تصمیم گیریهای آموزش عالی، توسعه داده شود.
۷.
علی رغم اهمیت تاثیر محرک بصری در رشد خلاقیت طراحی، این موضوع در حوزه آموزش دروس طراحی معماری چندان مورد مطالعه قرار نگرفته است. هدف این پژوهش، بررسی تاثیر کیفیت محرک بصری در ارتقاء خلاقیت طراحی دانشجویان معماری است تا معلمین دروس طراحی معماری از این تجارب در دروس طراحی معماری بهره ببرند . این فرضیه مطرح می شود که نه تنها انواع محرک بصری ارتقاء دهنده خلاقیت طراحی دانشجویان معماری هستند بلکه کیفیت محرک بصری نیز نقش موثر و متنوعی در ارتقا خلاقیت دانشجویان معماری دارد. بر این اساس دانشجویان معماری که بین دو تا چهار طرح معماری را تجربه نموده اند انتخاب شده و در سه گروه مورد آزمون قرار می گیرند. دو گروه با استفاده از محرک بصری(اسکیس مبهم و محرک غنی) و یک گروه بدون در اختیار داشتن محرک بصری، یک تجربه طراحی را انجام می دهند. سه داور کار دانشجویان را به لحاظ خلاقیت بر اساس دو عامل نوآوری و تحقق پذیری ارزیابی می کنند. نمرات آنها توسط تحلیل واریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد. نتایج حاکی از تاثیر مثبت محرک بصری نسبت به عدم استفاده از آن در محصول خلاق است و محرک بصری به لحاظ کیفیت واجد تاثیراتی متنوعی در عامل تحقق پذیری و نوآوری محصول طراحی دانشجویان دارد.