مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
تفسیر به رأی
حوزه های تخصصی:
»تفسیر«، استنباط از ظواهر الفاظ برای کشف مراد خداست. فریقین )شیعه و اهل سنت( در جواز یا عدم جواز تکلیفی و وضعی تفسیر، نقاط اشتراک متعددی دارند. جمعی در میان فریقین، به عدم جواز تفسیر حکم دادهاند؛ ولی اکثر آنان فهم قرآن را میسور و تفسیر را روا میدانند. با مقارنه ادله عدم جواز تفسیر به دو نقطه مشترک دست مییابیم: دلیل بر عدم جواز تفسیر که مستند به روایات نهی از تفسیر به رأی است و عدم دلیل بر جواز تفسیر که مبتنی بر این ادعاست که شیوه قرآن در رساندن پیامهایش ویژه و از محاورات عرفی و سیره عقلا در تمسک به ظواهر الفاظ، بیرون است. آنان که تفسیر را روا میدانند با استناد به آیات و روایات متعدد اثبات کردهاند که روش قرآن در مقام تخاطب همسان با سیره عقلاست و در پرتو همین ادله نیز، معنای واقعی روایات نهی از تفسیر را آشکار ساختهاند.
پژوهشی درباره احادیث نهی از تفسیر به رأی در دیدگاه فریقین
حوزه های تخصصی:
فریقین سند احادیث نهی از تفسیر به رأی را پذیرفته و درباره مفاد این احادیث به دو گروه کلی تقسیم شدهاند؛ گروهی با استناد به این روایات هر نوع کوششی را برای استنباط مراد خدا از ظواهر آیات مردود و حرام میدانند و گروه غالب با ردّ این نگرش نهی از تفسیر به رأی را به معنای نفی مطلق تفسیر قلمداد نمیکنند و بر این باورند که مقصود از این روایات تفسیر بدون علم و یا تحمیل رأی بر قرآن است. برخلاف تصور برخی اختلاف نظر این دو گروه لفظی نیست؛ چه این که تقسیم این روایات به تفسیر به رأی جایز و غیر جایز بیمورد است. اکثر قرآنپژوهان فریقین معتقدند کاوش در حیطه ظواهر الفاظ قرآن برای درک مراد خدا پس از فحص و بررسی تمام شواهد و قراین درون نصی و برون نصی عنوان تفسیر دارد اما مصداق تفسیر به رأی نیست در این معنا و نیز مصادیقی که برای تفسیر به رأی ذکر کردهاند به نقاط مشترک فراوانی در بین فریقین بر میخوریم؛ از این رو هیچ کدام از دو فریق نمیتوانند یکدیگر را متهم کرده تفسیرشان را در جرگه تفسیر به رأی محسوب کنند.
بازخوانی انتقادی از مقاله «نقش پیش فرضها و مبانی کلامی در فهم و تفسیر آیات قرآن»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقد مبانی و روشهای تفسیری در کتاب «التفسیر و المفسرون)(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
طلوع ۱۳۸۳ شماره ۱۲
حوزه های تخصصی:
نویسنده در این نوشتار به نقد و بررسی کتاب التفسیر و المفسرون دکتر ذهبی از دو جهت اقدام میکند: اول؛ از جهت روششناختی به خلط روش تفسیر به رأی با روش اجتهادی میپردازد. سپس خلط تفسیر عقلی و علمی را در این کتاب، تبیین میسازد و دیدگاه ذهبی را در مورد روش تفسیر علمی مورد انتقاد قرار میدهد. در نهایت به خلط روش و عقاید معتزله و شیعه توسط دکتر ذهبی اشاره و مواردی از آنها را برمیشمارد. دوم از جهت مبانی تفسیر؛ منابع تفسیر شیعه و اهل سنت را از نظر ذهبی ذکر و مورد نقد و بررسی قرار میدهد. در این بخش به موضوع نسبت تحریف قرآن به شیعه میپردازد و در ادامه جایگاه اهلبیت(ع) را در تفسیر تبیین میسازد.
نقد مبانی و روشهای تفسیری در کتاب «التفسیر و المفسرون)(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
طلوع ۱۳۸۳ شماره ۱۲
حوزه های تخصصی:
نویسنده در این نوشتار به نقد و بررسی کتاب التفسیر و المفسرون دکتر ذهبی از دو جهت اقدام میکند: اول؛ از جهت روششناختی به خلط روش تفسیر به رأی با روش اجتهادی میپردازد. سپس خلط تفسیر عقلی و علمی را در این کتاب، تبیین میسازد و دیدگاه ذهبی را در مورد روش تفسیر علمی مورد انتقاد قرار میدهد. در نهایت به خلط روش و عقاید معتزله و شیعه توسط دکتر ذهبی اشاره و مواردی از آنها را برمیشمارد. دوم از جهت مبانی تفسیر؛ منابع تفسیر شیعه و اهل سنت را از نظر ذهبی ذکر و مورد نقد و بررسی قرار میدهد. در این بخش به موضوع نسبت تحریف قرآن به شیعه میپردازد و در ادامه جایگاه اهلبیت(ع) را در تفسیر تبیین میسازد.
اخلاق و عرفان اسلامى از دیدگاه استاد مصباح یزدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ۱۳۸۷ شماره ۱۳۵
حوزه های تخصصی:
این نوشتار شرحی است بر کلام حضرت علی علیهالسلام در باب ویژگیها و اوصاف بدترین و پستترین بندگان خدا؛ جاهلانی عالمنما که بهرهای از علم ندارند و خود را صاحب رأی و نظر میپندارند، سخنان گمراهکنندهای را از دیگران گرفته و در قالب نظریات علمی به مردم ارائه کرده و موجب گمراهی آنان میشوند. اینان قرآن را به رأی و نظر خویش تفسیر و با برداشتهای غلط، آیات قرآن را همسو با افکار پلید خویش تفسیر میکنند. حضرت امیر علیهالسلام این عالمان گمراه را حیوانهایی انساننما به شمار میآورد که همواره سد راه جویندگان حقیقت و غارتگران اندیشهاند، شهوت شهرت بر سر دارند و با نیرنگ و سخنان ظاهرفریب، مردم ناآگاه را گرد خود جمع کرده، گمراهشان میسازند.
موانع و آسیبهای معرفتی تفسیر قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ۱۳۸۸ شماره ۱۳۶
حوزه های تخصصی:
شناخت موانع و آسیبهای تفسیر و پرهیز از آنها برای رسیدن به فهم صحیح قرآن ضروری است. از اینرو، پیشوایان معصوم درباره دامنگیر شدن آسیبهای تفسیر هشدار دادهاند. اندیشوران مسلمان نیز در این امر تحقیقاتی کردهاند؛ اما بررسی همهجانبه و دقیق آن، پژوهش بیشتری میطلبد. این تحقیق در پی شناخت و تحلیل همه این آسیبها و موانع است. در این مقاله آسیبهای تفسیری مربوط به ضعف معرفتی جستوجو و تحلیل شده است که عبارتند از: 1. تحمیل رأی خود به قرآن؛ 2. تفسیر بر اساس قرائت غیرواقعی آیات؛ 3. ملاک قرار دادن معانی کنونی واژگان قرآن، استفاده از منابع لغوی ضعیف و بسنده کردن به لغتنامهها؛ 4. بهره نگرفتن از قواعد علم صرف و نحو و نکات بلاغی؛ 5. استفاده نکردن از همه دلالتها: مطابقی، تضمنی، التزامی و...؛ 6. بیتوجهی به لایههای معنایی قرآن، یا باطن قرآن را یگانه مراد الهی دانستن و بیان معانی باطنی بیپایه برای قرآن؛ 7. تفسیر قرآن بر اساس دلیلهای عقلی غیرقطعی، یافتههای تجربی نامطمئن، یافتههای شخصی و شواهد نقلی غیرمتقن.
تأویل و قانون آن از دیدگاه غزالی
حوزه های تخصصی:
از دغدغه های اساسی غزالی که در طی انتقال مبنایی او به سمت تصوف نیز قابل مشاهده است مسأله تأویل و روش تأویل متون مقدس خصوصاً قرآن کریم است. او هر چند رساله هایی در ردّ تعلیمیه، باطنیّه و اسماعیلیّه و رویکرد آنان به قرآنکریم دارد، اما با توجه به قواعدی که در ضمن تأویل بنا مینهد به خوبی تأثیرپذیری او در این زمینه از رویکرد باطنی به تفسیر قابل مشاهده است؛ رویکردی که بعدها در جریان های مهم فلسفی مانند حکمت متعالیه نیز مؤثر افتاد. این مقاله ابتدا به مسأله تأویل مجاز و غیرمجاز و، تفسیر به رأی، در نزد غزالی و سپس به قواعد تأویل مجاز در نزد او و در انتها به مواردی از این تأویل از باب نمونه در آثار او میپردازد.
دفاع حدیث از قرآن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
مقالة پیش رو به بررسی دفاع حدیث از ساحت قرآن کریم میپردازد. هدف از این بررسی، نخست نشان دادن ارتباط وثیق قرآن و حدیث در جایگاه دو منبع ارزش مند آموزه های اسلامی و سپس تبیین الهی بودن و نیز پایداری و ماندگاری قرآن و آموزه های ناب آن در رهگذر قرون متمادی از دیدگاه احادیث معصومان است. پس از بازیابی متون احادیث مرتبط با موضوع از منابع حدیثی و تحلیل و بررسی آنها، نتایج زیر به دست آمده است: احادیث معصومان به جد مدافع حریم قدسی قرآن است و این دفاع در دو محور کلیِ دفاع از موجودیت قرآن و دفاع از آموزه های آن صورت گرفته است. محورهای یاد شده خود دربردارندة چند اصل است: تغییرناپذیری قرآن و نفی هر گونه افزایش بر آن و کاستی از آن، هماهنگی درونی آیات قرآن و اختلاف نداشتن آنها با یکدیگر، پاسخ به شبهات مدعیان اختلاف آیات با یکدیگر، وحدت قرائت قرآن و نفی قرائت های ادعایی، نکوهش تفسیر به رأی و تصحیح تفسیرهای نادرست.
دکتر گرجی و علوم قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استاد ابوالقاسم گرجی، از اساتید شاخص دانشگاه تهران و از مجتهدان و فقهای معاصر ایران است و آثار ارزشمند ایشان پس از فقه و حقوق در زمینه علوم قرآنی است. چنانکه تصحیح تفسیر جوامع الجامع ایشان که مشحون از علوم قرآنی است، و همچنین دستخط های ارزشمند ایشان که در خاتمه رساله ملاکهای صحت تفسیر آمده است، نشانی از این مدعا است. در این نوشتار ضمن شرح حال مختصری از استاد و معرفی مهمترین کتابهای او برخی دیدگاههای ایشان در باب علوم قرآنی که شامل تعریف علوم قرآنی، تعریف تفسیر، تفسیر به رای، تفسیر قرآن به قرآن، تعریف محکم و متشابه، ارتباط قرآن با قواعد ادبیات عرب و نیز ارتباط علوم قرآنی و دانش اصول است تبیین شده است.
نقش پیش فرض در فهم متن ازنظر علامه طباطبایی و گادامر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای هرمنوتیک
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
نقش و دخالت پیش داوری، انتظارات و ذهنیت مؤلف در فهم متن، ازجمله ارکان هرمنوتیک فلسفی است. در قرن بیستم گادامر با ارائه نظریه خاص خود درمورد «مقوله فهم» به تبیین هرمنوتیک فلسفی پرداخت. وی معتقد است که هیچ فهمی بدون پیش داوری صورت نمی گیرد. همواره انتظارات، علائق و پیش داوری های مفسر در فهم متن دخیل اند؛ درنتیجه در تفکر وی دستیابی به معنایی نهایی وجود ندارد. آنچه می توان درمورد آن سخن گفت وجود فهم های متکثر و مختلف است، نه فهمی برتر و نهایی. علامه طباطبایی، فیلسوف و مفسر برجسته مسلمان، اگرچه در خصوص میزان دخالت پیش داوری ها و پیش دانسته ها در تفسیر، به صراحت اظهارنظر ننموده است، ولی براساس نتایج حاصله در این تحقیق، نوعی از پیش دانسته ها و پیش فرض ها (ازجمله پیش فرض های قرآنی و عقلانی) را در تفسیر لازم دانسته و از آن استفاده کرده است. آنچه در این پژوهش مدّ نظر است، نقد و بررسی آرا گادامر و علامه طباطبایی در خصوص میزان دخالت پیش داوری ها در فهم متن می باشد و همچنین تلاش شده است تا ارتباط و نزدیکی میان این دو دیدگاه درمورد استفاده از پیش دانسته ها تبیین گردد.
ضرورت، ماهیت و روش استنطاق از منظر روایات اهل بیت(ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قرآن کریم دستورالعمل زندگی بشر تا روز رستاخیز است و لذا باید همواره پاسخگوی نیازهای وی باشد. لازمة این غرض، جامعیت و جاودانگی این کتاب است که هر دو لازمة خاتمیتِ نبوت می باشند. یکی از انواع ارتباط با قرآن که اهل بیت(ع) بر آن تأکید داشته و بر لزوم آن تصریح نموده اند، استنطاق است. «به نطق آوردن کلام الهی» یعنی حضور جدی این متن صامت در جوامع بشری، و حلّ معضلات و دغدغه ها، و ایفای نقش. استنطاق به معنای «عرضة سؤالات به قرآن و دریافت پاسخ» امری فراتر از تفسیر ترتیبی، تفسیر قرآن به قرآن، و تأویل قرآن است و با آن ها تفاوت ماهوی دارد. چه، این تعامل ها از متن قرآن آغاز می شود ولی شروع استنطاق، از متن جامعه و مشکلات آن است.
با این وجود، تفسیر به رأی نیز نیست، زیرا مستنطق با سؤال به سراغ قرآن می رود، نه با جواب. از سوی دیگر، اگرچه سطح اعلای استنطاق خاصّ اهل بیت(ع) است، ولی به دلائل متعدد، منحصر در ایشان نمی باشد. این پژوهش ضمن پرداختن به میزان کاربرد روائیِ واژة استنطاق به طور کلی و نیز استنطاق قرآن، با اشاره به نظریة شهید صدر در تفسیر موضوعی، مسائل مرتبط را با روش تحلیلی-توصیفی مورد دقّت قرار می دهد.
قرائتی تاریخی از تفسیر به رأی و مقایسه ی آن با دیدگاه مفسر المیزان
حوزه های تخصصی:
یکی از راه های درک گزاره های تاریخی شناخت دقیق گفتمانی است که این گزاره ها در آن تولید شده اند؛ به تعبیر بهتر، فهم گزاره ها در افق تاریخی آن ها.از مشهورترین گزاره های تاریخی ای که همواره معنای آن ها محل مناقشه بوده است، حدیث ها درباره ی تفسیر به رأی است. این مقاله، در ابتداف دیدگاه علامه طباطبایی را درباره ی تفسیر به رأی بررسی می کند، سپس با خوانشی تاریخی از مفهوم تفسیر به رأی، که با واکاوی گفتمان مسلمانان سده های نخست هجری انجام شده است، برای فهم معنای رأی تفسیری در افق تاریخی آن تلاش می کند.پس از آن، نویسنده این خوانش تاریخی را با دیدگاه علامه طباطبایی درباره ی تفسیر به رأی مقایسه می کند و نشان می دهد که دیدگاه ایشان با خوانش تاریخی از تفسیر به رأی چندان سنخیت ندارد.به نظر می رسد دیدگاه ایشان درباره ی مقوله ی رأی تفسیری بیشتر از اندیشه ی محوری ایشان درباره ی تفسیر قرآن به قرآن متأثر است. برای دستیابی به هدف مقاله گزارش ها درباره ی تفسیر به رأی در منابع اسلامی، اعم از شیعه و سنی، و همچنین دیدگاه علامه طباطبایی بر اساس آثار وی بررسی شده است.
تعارض میان «روایات منع از تفسیر به رأی» و «لزوم تدبّر در قرآن» از نگاه فیض کاشانی و علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
درک مفاهیم و بیان مقاصد آیات قرآن همواره مورد توجه مفسّران و قرآن پژوهان بوده است. در این زمینه قرآن نیز خود به تأمّل و تدبّر در آیات دعوت نموده و این گونه بر فهم پذیر بودن کلام وحی پای فشرده است. از سوی دیگر، برخی روایات، از تفسیر به رأی و از آنچه از آن به «ضرب آیات به یکدیگر» نام برده شده، نهی نموده و گروهی بر این اساس، بهره گیری معنای یک آیه از آیات دیگر را در دایره شمول نهی یاد شده قرار داده و آن را از مصادیق تفسیر به رأی شمرده اند.
فیض کاشانی و علامه طباطبایی با تبیینی درخور از روایات «منع از تفسیر به رأی» و «ضرب آیات به آیات» به خوبی از عهده بیان عدم تعارض بین این گونه روایات از یک سو و «ادله تدبّر در قرآن» از سوی دیگر برآمده اند؛ اما آنچه پس از آن در نگرش هر یک رخ می نماید به گونه ای متفاوت از دیگری است. فیض کاشانی تدبّر در قرآن را زمینه ای برای درک حقایق آیات و باطن الفاظ و عبارات می داند و به استناد دسته ای از روایات و اخبار برای اهل تدبّر در این عرصه مجالی فراخ پیش روی قرار می دهد؛ ولی علامه طباطبایی آن را زمینه ای برای تبیین مبنای خود در تفسیر آیات به آیات قرار می دهد، و با بهره گیری از دسته ای دیگر از روایات، زوایای دیگری از تدبّر در قرآن را پیش روی می نهد و بر امکان فهم مستقل آیات قرآن با توجه به مبین بودن آیات تأکید می نماید و نقش روایات در این زمینه را رهنمون کردن به سوی بهره گیری از آیات برای فهم آیات با تدبّر در آنها می داند.
رجعت از دیدگاه شیعه و فرقه ضالّه بهائیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله با رویکردی توصیفی تحلیلی، به بررسی نظریات شیعه و بهائیت در خصوص «رجعت» پرداخته است. «رجعت» یکی از مباحث اعتقادی در فرهنگ شیعه است و برای اثبات آن شواهد عقلی و نقلی فراوانی ارائه داده است. بر اساس آیات و روایات، معنای دقیق و مراد از «رجعت» در فرهنگ شیعه، بازگشتن عده ای از خالصان و پاکان در زمان ظهور حضرت مهدی علیه السلام برای یاری ایشان و همچنین بازگشت عده ای از ناپاکان و دشمنان برای انتقام گرفتن از آنان است.
اما فرقه ضالّه بهائیت رجعت به این معنا را نپذیرفته و برای تحمیل خود به عنوان دینی جدید بر اذهان، موافق رأی و نظر خود، به تفسیر آیات قرآن پرداخته و معتقد به رجعت صفاتی اولیا و انبیای پیشین در پیامبر نوظهور شده است.
تفسیر به رأی در اندیشه های تفسیری علامه طباطبائی با تأکید بر نقش «روش»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«تفسیر به رأی» همواره از برجسته ترین مسائل مطرح میان مفسران و دانشمندان علوم قرآنی بوده و تاریخچه آن را تا دوران نزول وحی و دوران زندگانی رسول خدا صلی الله علیه و آله می توان به پیش برد. معروف ترین سخن درباره نفی تفسیر به رأی را امیرالمؤمنین علی علیه السلام از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل کرده است: «قد کذَبَ عَلَی رسول الله صلی الله علیه و آله عَلَی عهده حتی قام خطیبا، فقال: أیها الناسُ، قد کثرت علی الکذابةُ، فمَن کذب علی متعمّدا فلیتبوّء مقعدَه مِن النارِ؛ ثمّ کذب علیه من بعده.»
مراد از «تفسیر به رأی» عبارت است از: تفسیر قرآن بر اساس استقلال رأی و بی نیازی از منابع و مستندات معتبر، با هر انگیزه و هدفی که باشد. برای نهی از تفسیر به رأی، می توان استناد به بسیاری از آیات و روایات کرد. روایات نفی از تفسیر به رأی را می توان به پنج دسته تقسیم نمود. علّامه طباطبائی از مجموع روایات، به ویژه روایات دسته پنجم، نتیجه می گیرد که نهی در روایات، مربوط به روش تفسیر است، نه اصل تفسیر؛ یعنی اگر با روش نادرست وارد تفسیر قرآن شویم، حتی اگر به نتیجه درست هم منجر شود، باز هم ناپسند، نکوهیده و محکوم است.
تأویل هنجارمحور در حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن کلیات روش های تفسیر و تأویل
تأویل در حوزة معرفت شناسی دینی، کلامی، فلسفی و عرفانی از واژه های پرکاربرد و پرتأثیر است. حکمای متعالی و عرفای محقق قلمرو تأویل را به حوزة هستی شناسی نیز مرتبط دانسته و سرچشمة تأویل در حوزة الفاظ و مفاهیم را در این مبدأ مستقر دیده اند. بیان ربط این دو حوزه از اهداف مهم حکمای متعالی در تفسیر متون دینی است که پیشاپیش سبب زدودن شبهات نیز می شود. برجسته سازی مقصود و همگرایی این دانایان در منظور از تأویل شایسته و بیان زیرنهاد آن، همسان بودن کتاب تدوین و کتاب تکوین در نیاز به کاربرد تأویل برای راهیابی به حقیقت موجودات و تأثیر منحصربه فرد نگاه یگانه انگار به هستی و فراسو قراردادن آموزه های دینی، همانند ظاهر و باطن، از اهم مقاصدی است که در این نوشتار برای شفاف سازی فرایند تأویل دنبال می شود. همچنین، بی اساس بودن ادعای ظاهرگرایان در نفی مطلق تأویل و اتهام تأویل گرایی گزافه محور علیه رقیبان خود رهاورد ارزشمند این تبیین است. تاریخ ممتد ظاهرگرایی گواه حملات پرتعصب و مجادلات اشباع از تصلب در برابر اعمال قواعد عقلی و شهودی در فهم مقاصد ژرف ظواهر متون دینی است. دامنة شبهه های ظاهرگرایان از منع مطلق تأویل تا تحریف مفهوم و مصداق آن گسترده است، اما ساختار ادبیات متون دینی آن ها را به گذر از ظاهر و ارادة معنای غیرلغوی و دستور زبانی و کاربرد تأویل ناگزیر کرده است. بیش از همه، حکمت متعالیه آماج اتهامات بی اساس این گروه است و ایجاب می کند با نگاهی همه جانبه در قلمرو لفظ و معنا، و در ساحت کتاب تدوین و تکوین، سیر کاربرد تأویل در سنت و سیرة حکمت متعالیه در مواجهه با متون دینی بررسی شود. در این پردازش طرح بدیع حکمت متعالیه یعنی جمع بین بقای الفاظ بر معنای ظاهری و گذر به باطن معنا، در مواجهه با متون دینی محسوس، و کارامدی این روش برای دست یابی به ژرفای آموزه های خردپرور دینی ملموس است.
شیخ مرتضی انصاری (ره) و ظواهر قرآن مبانی، شرایط حجیت و گستره استناد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله اصلی این پژوهش، مبانی، شرایط حجیت ظواهر قرآن و گستره استناد به آن در نظریه اصولی شیخ مرتضی انصاری (ره) است. این تحقیق به روش تحلیلی - انتقادی نظریه شیخ را تقریر و ارزیابی می کند. ایشان ضمن پذیرش حجیت ظواهر قرآن در مبانی اصولی خود، از آن در استنباط احکام شرعی از گزاره های قرآنی و روایی و نقد فتاوای فقیهان به ویژه اخباریان بهره برده است. عرفی بودن معنای ظاهری، عدم مخالفت معنای ظاهری آیه با نص قرآنی یا روایی و فحص از وجود قراین، سه شرط اساسی اعتبار ظواهر قرآنی در نظریه اصولی شیخ انصاری (ره) محسوب می شود. وی دیدگاه اخباریان در عدم حجیت ظواهر قرآنی را با استناد به ادله عقلی و نقلی ابطال کرده است. استناد به ظواهر قرآنی در میراث فقهی شیخ انصاری گستره وسیعی دارد و نمونه های متنوعی از استناد به آن در ابواب مختلف فقه چون طهارت، صلات, حج، مکاسب، ارث، تقلید و غیره، در آثار وی به چشم می خورد. نتیجه ارزیابی نظریه شیخ انصاری نشان داد که مبانی و ادله وی ابهامات و پرسش هایی دارد و نیازمند تقریر مجدد و تکمیل است.
نقش و جایگاه عقل در تفسیر الجامع لأحکام القرآن قرطبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تفسیر قرطبی، در دسته بندی تفاسیر، در گروه تفاسیر فقهی جای می گیرد و افزون بر مباحث فقهی مباحث گوناگون دیگری را نیز در خود جای داده است. یکی از موضوعات جالب توجه این تفسیر عقل است و جایگاه آن در سه حوزه فقهی، کلامی، و تفسیری قابل بررسی است. قرطبی در مقام نظر مجالی برای ورود عقل در حوزه های فقهی و کلامی نمی بیند، اما در عمل در مواردی به دلیل عقلی استناد کرده است. وی در حوزه قرآنی نقش پررنگی برای عقل در تفسیر قرآن قائل است. قرطبی در حوزه تفسیر با گشاده دستی نقش عقل در تفسیر را تبیین می کند و، با قبول تفسیر به رأی، عقل را منبعی مهم در تفسیر قرآن می داند و موافقان صرف تفسیر اثری را نقد و آن ها را تخطئه می کند. قرطبی روایات تفسیر به رأی را ناظر به دو دسته از مفسران می داند و، با قبول نقش عقل در تفسیر، در ذیل آیات به تعریف خود از عقل پرداخته است و بر اهمیت آن در تفسیر قرآن و ناکافی بودن اکتفای بر نقل تأکید دارد. مراد قرطبی از عقل طاعت الهی است و بر این اساس کسانی مانند کافران، که به طاعت الهی نمی پردازند، فاقد عقل اند. در این نوشتار درصدد بررسی تعریف عقل از دیدگاه قرطبی و نیز تبیین جایگاه آن در حوزه تفسیری هستیم.
تحلیلی انتقادی از دیدگاه ذهبی پیرامون «تفسیر به رأی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ذهبی در کتاب التفسیر و المفسرون ضمن تائید «تفسیر به رأی» به عنوان یکی از روش های تفسیر قرآن، آن را به ممدوح و مذموم تقسیم بندی کرده و پس از معرفی این روش، مصادیق هر کدام را جداگانه ذکر می کند و در این میان تفاسیر با صبغه اشعری را ممدوح و مابقی را مذموم تلقی می کند؛ بر همین اساس در بررسی تفاسیر دیگر فرق از جمله شیعه نمودهای عینی از تفسیر به رأی مذموم را ذکر می کند؛ از جمله: آیه تطهیر، آیات ولایت و آیاتی که ناظر بر باورهای کلامی تشیع است. پژوهش ذیل با رویکردی تحلیلی در سه محور: اصل تقسیم بندی، مصادیق تفسیر به رأی و نمودهای عینی از تفسیر به رأی مذموم، باور ذهبی را مورد کنکاش قرار داده است. نتیجه آنکه: اصل تسیمه «تفسیر به رأی» و تقسیم بندی آن معارض با اصول دینی می باشد. آیات، روایات، سیره معصومین(ع) و گفتمان اندیشمندان اسلامی به طور مطلق هرگونه تفسیر به رأی را ناروا و مذموم بیان داشته؛ و تلقی نمودن برخی از تفاسیر در حیطه ممدوح و مذموم، دور از داوری علمی و ناشی از پیش داوری و عدم شناخت مبانی دیگر تفاسیر است.