مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
تفسیر به رأی
منبع:
فلسفه دین سال پانزدهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۳۴)
73 - 91
حوزه های تخصصی:
مقاله پیش رو تحقیق و بررسی روش تفسیر عرفانی ابن عربی یکی از اقطاب عرفان اسلامی است.در این تحقیق پس از بیان کوتاه شخصیت و آثار تفسیری، به روش تفسیری او که بر اساس کشف و شهود عرفانیاللهام ربانی است؛ با امعان نظر در آثار تفسیری وی توجه شده است. ابن عربی اگر چه معتقد است: کشف و شهود می توانداللهامات ربانی باشد و هم القائات شیطانی و تلبیس ابلیس، به ناچار نیازمند به میزان صدق از عقل، کتاب و سنت است، در عین حال در میدان عمل نتوانست، پایبندی عملی به اصول ذکرشده را حفظ کند.
سؤالات محوری مقاله، عبارتند از:
= روش تفسیری عرفانی ابن عربی بر چه اساسی استوار است؟
= آیا کشف و شهود عرفانی به تنهایی روش کاملی برای تفسیر قرآن خواهد بود؟
= آیا کشف و شهود عرفانی نیاز به میزان صدق دارد؟
= راه تشخیصاللهامات ربانی، از القائات شیطانی چیست؟
= میزان پایبندی عملی ابن عربی به میزان صدق چه اندازه است ؟
آنچه تحقیق و بررسی روش تفسیری او را مشکل می کند، دسّ و تحریفی است که به نظر اهل فن در آثار او انجام گرفته است. به هر حال آثار موجود، در برخی از نظر عقل، کتاب و سنت دفاع منطقی ندارند، به نحوی که حتی طرفداران او را ناچار می کند که بحث دسّ و تحریف در آثار وی را پیش بکشند که به نمونه های آنها اشاره شده است. در پایان نتایج بحث خاتمه بخش این تحقیق خواهد بود.
ارزیابی آرای انتقادی ژیلیو نسبت به مشروعیت تفسیر اجتهادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث دیرین و مهم اندیشه وران قرآنی مسلمان، بحث روش های تفسیری است. از دیدگاه آنان، اصلی ترین روش های تفسیری سه روش «<em>قرآن</em> به <em>قرآن</em>»، «روایی» و «عقلی» است. «تفسیر اجتهادی» نیز ترکیبی از این سه روش اصلی است. خاورپژوهان معاصر نیز به بحث روش های تفسیری توجه ویژه ای داشته اند. ژیلیو از جمله همین خاورپژوهان، ضمن تألیف آثار متنوعی در حوزه <em>قرآن</em>، به صورت ویژه به بحث مشروعیت روش تفسیر اجتهادی پرداخته و انتقاداتی را در این باره مطرح کرده است. انتقادات ژیلیو در چهار محور است: 1 شکل گیری تفسیر اجتهادی به اواخر سده دوم مربوط است. 2 در همین زمان، اندیشمندان اسلامی با تفسیر اجتهادی مخالفت کردند. 3 روایات با تفسیر اجتهادی مخالف اَند. 4 <em>قرآن</em> موافقتی با تفسیر اجتهادی نکرده است. اما پاسخ اجمالی این انتقادات، به این ترتیب است: 1 شکل گیری روش تفسیر اجتهادی، مربوط به سال های آغازین سده نخست است. 2 مخالفت با این روش تفسیری نیز از همان سده نخست آغاز شده است. 3 بسیاری از روایات موافق روش تفسیر اجتهادی هستند. 4 آیاتی از <em>قرآن</em> به صراحت موافق این روش تفسیری هستند.
آسیب شناسی روش تفسیری دمنهوری در «الهدایة و العرفان فی تفسیر القرآن بالقرآن»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محمد ابوزید دمنهوری که کتاب » الهدایة و العرفان فی تفسیر القرآن بالقرآن « را نوشته، از چهره های شاخص قرآنیون در هند است. نگارنده در این مقاله، بر مبنای قرآن و عقل، تفسیر یادشده را از جهت آسیبهای روشی چ نقد میکند. از جمله به دلیل: قرآنبسندگی و نفی حجیت سنت، تأویلات ناهمگون و غیر منطقی، تفسیر به رأی و برداشت ذوقی از آیات، نادیده انگاری قواعد ادبی مورد اتفاق ادیبان، تجربهگرایی در فهم و تفسیر قرآن. تأویلهای غلط دمنهوری از معجزات و استناد گزینشی او به مضامین آیات قرآن، از اشکالهای جدّی نگارنده بر اوست.
نقش پیش فرض های کلامی فخررازی در تفسیر آیات جبر و اختیار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیری سال یازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۱
75-92
حوزه های تخصصی:
پژوهش پیش روی به بررسی نقش مبانی کلامی فخررازی در تفسیر آیات جبر و اختیار پرداخته است. تفسیر به رأی یکی از نکات مهمی است که باید در تفسیر آیات قرآن از آنها برحذر بود. ازجمله مصادیق آن دخالت دادن مبانی و دیدگاه های شخصی حاصل از استنباط های غیرمنقح مفسر است. این تحقیق نشان می دهد که دیدگاه جبرانگاری فخررازی در تفسیر آیات مشهور به جبر و اختیار تأثیر بسزایی داشته است و مبانی وی با بسیاری از آیات قرآن ناسازگار است. فخررازی گرچه دارای دیدگاه جبری است، اما می کوشد خود را منکر آن معرفی کند. ایشان با تکیه بر دیدگاه شخصی خود، از ظواهر برخی آیات به صراحت دست می کشد و دیدگاه جبری خود را در تفسیر آیات جبر و اختیار، بر قرآن تحمیل می نماید که این امر مصداق بارز تفسیر به رأی است.
تحلیل انتقادی دیدگاه مفسران و اندیشمندان علوم قرآنی درباره انتساب تحریف معنوی به قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های قرآنی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۲
265 - 286
حوزه های تخصصی:
بدون تردید در طول تاریخ برخی کوشیده اند تا معنای آیات قرآن را بر اساس دیدگاه های خود تفسیر نمایند. این اقدام ناپسند، در روایات، «تفسیر به رأی» نام گرفته و به افراد تحریف گر نسبت داده شده است، نه به قرآن؛ ولی به تدریج در میان قرآن پژوهان شیعه و اهل سنت، «تفسیر به رأی» افراد، با «تحریف معنوی» قرآن همسان تلقی شده و تعبیر تحریف معنوی، به قرآن کریم انتساب یافته و به دلیل وقوع تفسیر به رأی افراد، تحریف معنوی قرآن نیز حتمی انگاشته شده است. این نوشتار با روش توصیفی تحلیلی به بررسی و نقد این دیدگاه پرداخته و با ارائه دلایل عقلی و نقلی، این همانی بودن تفسیر به رأی افراد و تحریف معنوی قرآن را به چالش کشیده، بر تفاوت های روشن تفسیر به رأی صاحبان آرای باطله با تحریف یافتگی معنوی قرآن تأکید می ورزد؛ چرا که تفسیر به رأی، به افراد نسبت می یابد، ولی تحریف معنوی، به قرآن نسبت یافته است. بدین رو، وجود تفسیر به رأی افراد، نه به دلالت مطابقی، همان تحریف معنوی قرآن است و نه به دلالت تضمنی و التزامی، آن را در بر داشته و اثبات می کند. نگارندگان انتساب تحریف گری معنایی به افراد را به جای انتساب تحریف یافتگی معنوی به قرآن کریم پیش رو می نهند.
نسبت رأی و أثر در تفسیر البسیط واحدی و التبیان شیخ طوسی با تأکید بر مؤلفه های تفسیر به رأی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله رویکرد تفسیری واحدی نیشابوری (م.468 ق.) مفسّر شافعی در تفسیر البسیط و شیخ طوسی (م. 460 ق.) مفسّر شیعه در تفسیر التبیان به تفسیر به رأی بررسی می شود. این دو تن، از مفسّران قرن پنجم و تقریباً همزمان هستند. واحدی در این شیوه، آیات را بر اساس لغت، وجوه دلالت آن و علوم قرآنی تفسیر می کند. هم چنین در تفسیر اجتهادی خود به جمع بین تفسیر به رأی و تفسیر اثری می پردازد. وی در صورت تعارض، اولویت را به تفسیر اثری می دهد و یافته های تفسیر به رأی را بر اساس مستندات تفسیر اثری توجیه می کند. شیخ طوسی از روایات تفسیری چهار گونه استفاده می کند: استفاده تفسیری، تبیین معانی واژه ها، تبیین اِعراب آیات، استفاده کلامی. اجتهاد طوسی در این میان، جمع بین اقوال و روایات تفسیری به شیوه نقد برخی از آنها بر اساس روایات و تأیید یا تقویت بعضی دیگر است. شباهت ها و تفاوت این دو رویکرد در مقاله تبیین شده است.
تفسیر به رأی و هرمنوتیک فلسفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هرمنوتیک یعنی نظریه و عمل تأویل. عوامل تأویل گرایی گسترده و انگاره قرائت پذیری دین در مغرب زمین و به ویژه تاریخ مسیحیت عبارتند از: ابهام و ایهام در آموزه های دینی،تناقض ها و تعارض ها در مورد زندگی و سیره حضرت عیسی (ع)، چالش دین و خرد،ناسازگاری دین و دانش،تنگنای شریعت مسیحیت. اما آیین اسلام به سبب ویژگی های وحیانی بودن، یگانگی و یک دستی، سازگاری با عقل و علم، جامعیت، پویایی و برخورداری از اصل اجتهاد، مسلماً در معرض تهدید هیچ تنگنا و کاستی ای نبوده تا برای رفع آن، از تراوشات اندیشه بشر معمولی بهره بگیرد و با قوانین زمینی درآمیخته شود. پس هرمنوتیک در دامان دیانت مسیحیت با آن پیشینه و سیر تاریخی سر برآورد تا گیر و گره های آن را بگشاید. افزون بر این، معرفت شناسی نسبیت گرایانه در پیدایش هرمنوتیک فلسفی و در پی آن انگاره قرائت پذیری دین نقش بسیار داشت. رهاورد هرمنوتیک فلسفی عبارتند از: 1- مفسر محوری 2- بی ثباتی فهم و تفسیر متن 3- عدم فهم و ادراک عین متن 4- برداشت ها و دریافت های تفسیری نامحدود 5- نبودن هیچ منطق و معیاری برای صحت فهم و تفسیر 6- نسبیت گرایی تفسیر به معنای روشن نمودن مراد و مقصود خداوند از کتاب پیروزمندش است و تأویل، برگرداندن آیه است از معنای ظاهری به معنای محتمل. تفسیر به رأی همان تبیین ناصواب از گفتار خداوند- با تکیه بر گمان، استحسان و هوای نفس است که طبعاً برون از راه عقل و شرع و نیز بر خلاف مراد و مقصود خداوند و صاحب متن خواهد بود. موضع معتقدان به هرمنوتیک فلسفی، افراطی تر و ویرانگرتر از پیروان تفسیر به رأی است. زیرا اینان هم متشابهات و هم محکمات را به تأویل می برند و هم فهم و تفسیر عینی و مؤلف مدار را تخطئه می کنند. هم قرائت ها را بی پایان می دانند و هم مرزی و معیاری برای تشخیص فهم و تفسیر معتبر از نامعتبر نمی شناسند. هم تفسیر را بی ثبات می دانند و هم گرفتار نسبیت گرایی و آشفتگی فهم در متون دینی اند.
بررسی انتقادی دیدگاه آیهاللّٰه معرفت پیرامون تفسیر عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های قرآنی بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۳
241 - 262
حوزه های تخصصی:
اندیشمندان علوم قرآنی، دیدگاه های گوناگونی در باب تفسیر عرفانی مطرح کرده اند. از جمله این اندیشمندان محمدهادی معرفت می باشد. به نظر او، مستند تفاسیر اهل معرفت، ذوق و سلیقه شخصی بوده و تفاسیر آنان از مقوله تفسیر به رأی است. همچنین منظور از واژه بطن که در روایات آمده، دلالت التزامی غیر بیّن کلام است و نیز تفاسیر عرفانی از باب تداعی معانی هستند.در مقاله پیش رو، پس از گردآوری داده ها به روش کتابخانه ای، این دیدگاه وی پیرامون تأویل و تفسیر عرفانی به روش تحلیلی مورد ارزیابی قرار گرفته و این نتیجه حاصل شده که: اولاً بخشی از تفاسیر عرفا بیان معانی باطنی قرآن است و آنان در تفسیر و تأویل آیات از روش های متداول فهم متن بهره برده اند. ثانیاً تأویل قرآن از باب دلالت التزامی غیر بیّن نیست، بلکه غالباً به معنای باطن کلام وحی و گاهی جری و تطبیق است. ثالثاً تفاسیر عرفانی از باب تداعی معانی نیست، بلکه اشارات و لطایفی است که پس از تلاوت باطنی قرآن بر قلوب اهل معرفت وارد شده و فهم نو و جدید محسوب می شود و در بیشتر موارد، هیچ پیش زمینه ذهنی پیرامون آن وجود نداشته تا از باب تداعی معانی به شمار آید.
جستاری در بررسی اعتبار روایات حرمت تفسیر به رأی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حدیث پژوهی سال سیزدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۶
235 - 264
حوزه های تخصصی:
منابع روایی فریقین مملو از روایاتی است که مسلمانان را از تفسیر به رأی، نهی کرده است. تعدادی از این روایات، با استناد به منابع روایی متقدم و متأخر معتبر فریقین ذکر شده است. برخی این گونه روایات در کتب روایی شیعه را منتقل از عامه دانسته اند که به سبب دارا بودن سند مستقل شیعی و نقل آن ها در کتب معتبر شیعه، این ادعا چندان قوّتی ندارد. در این پژوهش، پس از بررسی احادیث ذکرشده از جهت وثوق سندی، وثوق صدوری و میزان مطابقت با مضامین قرآن، برمی آید که سند برخی از این احادیث، صحیح، برخی موثق و برخی ضعیف است؛ اما از جهت توثیق صدوری، دو مورد از روایات به واسطه قراین تواتر، علو مضمون، شهرت روایی و عمل اصحاب و...، تقویت شده و معتبر به حساب می آیند. علاوه بر اینکه مضمونشان با آیات قرآن همخوانی دارد. بر این اساس، وقتی در یک مضمون، صدها روایت در کتب روایی فریقین آمده و دست کم سه مورد از آن ها صحیح و معتبر است و مضمون آن روایات با مضامین قرآن همخوانی دارد، سزاوار است که به مضمون آن روایات عمل شود؛ هرچند طبق گفته برخی، این روایات بیشتر مرتبط با احکام عملی باشد.
معنا شناسی تطبیقی حدیث ضرب القرآن بالقرآن و ارتباط آن با تفسیر به رأی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
ضرب القرآن و تفسیر به رأی دو اصطلاحی است که در احادیث شیعه و سنی با عبارات مختلف به کار رفته است. دقت در مضمون این احادیث خبر از ارتباط این دو مفهوم با یکدیگر دارد. از دیدگاه دانشمندان فریقین، تفسیر به رأی و ضرب القرآن بالقرآن در هدف و ریشه ها با هم مشترک اند، اما از لحاظ ماهیت، ضرب القرآن نوعی روش تفسیری است که در مقابل تصدیق القرآن بالقرآن و روش صحیح تفسیر قرآن به قرآن قرار دارد؛ از این رو، رابطه این نوع از روش تفسیری با روش تفسیر به رأی رابطه عام و خاص مطلق است. در واقع، یکی از روش های تفسیری غلط که به تفسیر به رأی منجر می شود و زیرمجموعه تفسیر به رأی قرار می گیرد، روش ضرب القرآن بالقرآن است. احادیث ضرب القرآن، هم در میان کتب شیعه و هم اهل سنت، دارای اسنادی قوی و ضعیف می باشد که به دلیل تعدد روایات صحیحه می توان از لحاظ سندی نیز در هر دو فرقه برای آن اعتبار قائل گردید. مفهوم ضرب القرآن در منابع اهل سنت کمتر مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته و عمدتا به نقل آن اکتفا شده است، اما در منابع شیعی علاوه بر نقل، تحلیل محتوای آن نیز مورد توجه خاص قرار گرفته است.
تبیینی از پایه های نظری تفسیر ساختارگرایانه قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سنّت تفسیری در طول قرن ها، با نوآوری و بالندگی در حوزه رویکردهای خود همراه بوده است. باقی ماندن مسائل پاسخ نیافته و ظهور مسائل نوپدید در حوزه مطالعات قرآنی، سبب شده تا ضرورت تکاپو برای دست یافتن به رویکردهای نو در فهم قرآن همچنان تا روزگار معاصر احساس شود. رویکرد ساختارگرایانه در تفسیر سوره های قرآن، که هر سوره قرآن را به مثابه یک متن منسجم و دارای ارتباط نظام مند بین اجزاء می نگرد، یکی از رویکردهای نوپدید در حوزه تفسیر قرآن است که علیرغم طی مسیر بالندگی خود، هنوز نیازمند تقویت و پالایش پایه های نظری خود است. نوشتار حاضر نگاهی نقّادانه به اشکالات مطرح از سوی مخالفان این رویکرد دارد و به تحلیل انتقادی موانع این رویکرد در ساحت نظری، که صحّت و قابلیّت پذیرش این رویکرد را به چالش می کشند، پرداخته است. از بین رفتن قرائن فرهنگی و زبانی عصر نزول قرآن، عدم انطباق چینش آیات قرآن بر ترتیب نزول، توقیفی نبودن چینش قرآن و فقدان پشتوانه های قرآنی و روایی از جمله مهم ترین اشکالات حوزه نظری رویکرد تفسیر ساختارگرایانه در دیدگاه منتقدان آن تلقی می شوند. نتیجه این تحلیل حاکی از آن است که برخی از این موانع اختصاص به رویکرد ساختارگرایانه در تفسیر قرآن ندارند، بلکه تمام رویکردهای تفسیری را نشانه رفته اند. همچنین این مطالعه ضرورت تقویت برخی از مبانی رویکرد ساختارگرایانه در تفسیر مانند توقیفی بودن چینش سوره های قرآن را روشن می سازد و با تأکید بر لزوم تبیین و ترویج پژوهش های نوین صورت گرفته در این حوزه، مبانی نظری این رویکرد تفسیری را مستحکم و قابل دفاع می داند.
رویکردی نو در اتقان سندی روایات «تفسیر و تأویل به رأی» قرآن کریم(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حدیث و اندیشه بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۱
135 - 159
مذمت عقلی، حرمت فقهی و دوزخ کلامی «تفسیر و تأویل به رأی قرآن» که نتیجه ای جز سقوط ماهیت وحیانی، خطاناپذیر و جاودانه قرآن و نفوذ غیر روشمند اندیشه های بشری در استخراج آموزه های قرآنی ندارد، مورد پذیرش همه فرق اسلامی است. ضرورت بررسی سندی-رجالی روایات فریقین در تشخیص ماهیت تفسیر و تأویل به رأی و حدود مفهومی آن بر قرآن پژوهان پوشیده نیست. پرسش اساسی مقاله حاضر که با روش نقلی، تحلیلی و توصیفی پژوهش شده است، واکاوی سندی جدیدی در «روایات تفسیر و تأویل به رأی شیعه» و در راستای استحکام سندی-رجالی روایات این باب است. نتیجه پژوهش حاضر اولا دستیابی به هفت دسته روایات که به طور غیر مستقیم مؤید مفاد روایات قوم است؛ ثانیا استخراج سندی-رجالی سی و پنج روایت که به طور مستقیم به مسأله «تفسیر و تاویل به رای قرآن» پرداخته و دستیابی به یازده روایت «مسند» و شش روایت «صحیح» و در نهایت شش روایت «صحیح و مسند» است. ضعف سندی روایات این باب به دلیل: سازگاری با مفاد آیات قرآن، کثرت نقل در منابع فریقین، کثرت راویان و پذیرش از سوی عالمان فریقین، جبران و مآلا از تواتر معنوی و اجمالی بهره مند اند.
تفسیر به رأی از دیدگاه طباطبایی و ذهبی
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائلی که در بحث روش های تفسیری، همواره محلّ نزاع مفسّران و اندیشمندان علوم قرآنی بوده، مفهوم تفسیربه رأی است. اهتمام فراوان مفسّران فریقین در کشف معنای صحیح تفسیربه رأی، بدان جهت است که مجموعه روایاتی که درجوامع روایی و متون تفسیری فریقین در این باب مطرح شده، لحن تهدید آمیزی داشته و نتیجه چنین تفسیری را ولو صحیح، نکوهیده ومذموم دانسته است. دو تن از شخصیت های برجسته قرآن پژوه معاصر که درباره مفهوم تفسیربه رأی، دیدگاه خاصّی مطرح نموده اند، ذهبی در کتاب التفسیر و المفسّرون و طباطبایی در تفسیر المیزان هستند. در این مطالعه با روش توصیفی تحلیلی به بررسی دیدگاه های آنان پرداخته شده است. بنا ست از این دفاع کنیم که ذهبی، تفسیربه رأی را به دو نوع ممدوح ومذموم تقسیم بندی نموده وتنها تفسیر با صِبغه اشعری را ممدوح و مابقی تفاسیر هم چون: تفسیر شیعه را با ذکرمصادیقی، مذموم دانسته است، درحالی که تلقّی نمودنِ برخی از تفاسیر درحیطه ممدوح ومذموم، به دور از داوری علمی وبدلیلِ پیش داوری وعدم شناخت صحیح مبانی تفسیری است واصولاً تفسیر ممدوح را باید تخصّصاً از موضوع تفسیربه رأی، خارج دانست. طباطبایی نیز بابررسی مجموع روایات این باب، تفسیربه رأی را ناظر به روش تفسیری ونه اصل تفسیر دانسته وبا اشاره به یکى از موارد تفسیربه رأى یعنی استقلال به رأى وعدم مراجعه به آیاتِ دیگر قرآن، معتقد است که اگر تفسیر با روش و طریقه خطا انجام پذیرد، حتّی اگر به نتیجه صحیح منتج گردد، بازنکوهیده ومذموم بوده وفاقد ارزش و اعتبار علمی است.