فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۱۵۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
حدیث «إقرؤا القران بألحان العرب» حدیث معروفی است که در حوزه تلاوت قرآن و مباحث فقهی، همواره مورد توجه عالمان قرائت و فقها و محدثین بوده است و هر گروه متناسب با مشرب عقیدتی فقهی خود، سعی در نفی یا اثبات آن داشته اند. در این مقاله ابتدا منابع و اسناد این روایت، چه از طرق شیعه و چه اهل سنت، مورد نقد و بررسی قرار گرفته و سپس با بهره گیری از کنکاش های لغوی و مطالعات تاریخی، نشان داده شده است که در عصر نبوی و حتی قبل از آن، خوانندگی و استفاده از الحان مرسوم بوده است. دین اسلام نیز از نوع خاصی از این هنر تأثیرگذار در انتقال مؤثرتر پیام خود به مخاطبان، پس از زدودن پیرایه های منفی آن استفاده نموده و قالب آوایی متن و معنامحور و منحصر به خود را به کار گرفته است. در این پژوهش سعی شده است با قراین خارجی و داخلی موجود در روایت مزبور، اصولی چند برای الحان مورد نظر اسلام ترسیم گردد.
تطبیق گونه های معناشناختی روایات تفسیری بر تفسیر آیت الله جوادی آملی
حوزه های تخصصی:
کشف مقصود آیات، هدف نهایی پژوهش های قرآنی است؛ به طوری که عناصر متعددی در دستیابی به آن نقش دارند. روایات تفسیری، نگین عناصر موجود در دست یافتن به مقصود آیات هستند. قرابت اهداف علم معناشناسی با روایات تفسیری این فرضیه را تقویت می کند که می توان در یافتن نشانه های علم معناشناسی در شرع مقدس کاوش بسزایی کرد و با احراز جریان این علمِ به ظاهر نوپدید، در شیوه تفسیر اهل بیت: گامی برای بازاحیای علم تفسیر برداشت. چندوجهی بودن آیات قرآن کریم، که در آثار منقول از اهل بیت هم بر آن تأکید شده است، زمینه تفاسیر متعدد و متکثر را فراهم می آورد. تحلیل معناشناختی روایات تفسیری ازآن حیث مهم است که امکان قرائت های متکثر غیر نظام مند را بسیار کاهش می دهد. دستاوردهای مفسرین اسلامی، زمینه مناسبی برای کنکاش در علوم جدیدی مثل معناشناسی دارد و از آن نباید غفلت کرد؛ زیرا حاصلش متناقض یافتن تفسیر سنتی با الگوهای نظام مند جدید خواهد بود. مقاله حاضر درصدد است ازطریق تبیین برخی الگوهای معناشناختی و قرین سازی آن با نگاشته های تفسیری آیت الله جوادی آملی، این فرض را مطرح کند که می-توان دستاوردهای معناشناسی را بر این نگاشته ها منطبق کرد و تاحدودی ثابت کرد که ردپای بسیاری از قواعد معناشناختی در تحلیل های قرآنی ایشان یافت می شود.
بررسی روایات منع تعلیم سوره یوسف علیه السلام به زنان
حوزه های تخصصی:
روایاتی در منابع اسلامی، حاکی از دستور به تعلیم ندادن سوره یوسف علیه السلام به زنان و تعلیم سوره نور به جای آن است؛ اسناد این روایات علیرغم برخی طعن ها، بر بی اعتباری مطلق دلالت ندارد و با تجمیع قرائن اسناد، این روایات تا حدودی قابل اعتماد است، ولی بررسی محتوایی این روایات حاکی از ناسازگاری آنها با اهداف هدایت گری قرآن و دیگر روایات بوده و حداکثر ،کراهت تعلیم این سوره بر زنان است نه تحریم. بدین خاطر که این روایات مخصوص یک مقطع زمانی بوده و مطابق با شرایط اجتماعی و ذهنیات دوران عرب صدر اسلام در مورد زنان می باشد. این روایات در محیطی مردسالار صادر شده که در آنجا زنان هیچ ارزش و احترامی نداشته اند و تلویحا نشان می دهد؛ برخی مسلمانان هنوز در آن زمان مفاهیم عالی سوره یوسف علیه السلام را به خوبی درک نکرده و آن را داستان عاشقانه می پنداشتند. در این روایات شواهدی وجود دارد که مقطعی بودن حکم کراهت این روایات را نشان می دهد. نهایت اینکه اگر چنین روایاتی از معصوم علیه السلام صادر شده براساس نسخ تمهیدی بوده است.
نقد و بررسی روایات اسباب نزول سوره ضحی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
در آثار گوناگون، برای بسیاری از آیات و سوره ها، سبب نزول گزارش شده است. اما ازآنجاکه تمام روایات اسباب نزول به صحت نپیوسته است، محققان را بر آن داشته تا به ارزیابی سند و محتوای آن ها همت گمارند. سوره ضحی نیز، آکنده از روایات اسباب نزولی است که دچار ضعف از ناحیه سند و متن است که تاکنون تحقیقی بایسته و شایسته در این زمینه انجام نشده است. در این نوشتار تمامی روایات این بخش، از هر دو جنبه سند و متن نقد و بررسی شده است. در بررسی ها مشخص شد روایات از برخی جهات همچون ضعف های رجالی و یا فهم الحدیثی مانند ارسال سند، راویان ضعیف، عدم استناد روایت به صحابی شاهد نزول، ضعیف هستند و از جهت متن نیز به دلیل اشکالاتی مانند: ناسازگاری با سیاق سوره، عدم مطابقت با دیگر آیات قرآن، مخالف بودن با روایات ترتیب نزول، هم زمان نبودن قصه با نزول آیات، ناسازگاری با جایگاه پیامبر(ص)، وجود اضطراب و اختلاف روایات ذیل سوره، مخدوش هستند. درنهایت حتی با فرض صحت این گزارش ها حداکثر می توان گفت اغلب آن ها اجتهاد و تطبیق راوی بر آیات قرآن است.
واکاوی دیدگاه آلوسی در نقد روایت امام علی علیه السلام پیرامون سبب نزول سوره والعادیات
حوزه های تخصصی:
در تفسیر روح المعانی آلوسی درباره سبب نزول سوره والعادیات دو روایت متفاوت از امام علی علیه السلام و ابن عباس نقل شده است. حضرت علی علیه السلام سبب نزول و موضوع سوره را با فریضه حج مرتبط دانسته وآیات را مطابق با آن تفسیر کرده اند؛ اما ابن عباس سبب نزول سوره را با فریضه جهاد مرتبط دانسته و تفسیری متفاوت بیان داشته است. هرچند ابن عباس پس از شنیدن کلام امام علی علیه السلام از نظر خود بر می گردد، اما آلوسی اصرار دارد که نظر ابن عباس درست تر است و آن را بر روایت امام علی علیه السلام ترجیح می دهد. مقاله پیش رو به روش توصیفی-تحلیلی با رویکرد قرآنی- روایی و با فرض صحت سند به بررسی و تحلیل نظر آلوسی پرداخته وآن را ازنظر دلالی مورد ارزیابی قرار داده است. نتیجه تحقیق نشان می دهد: گر چه نظر امام علی علیه السلام بر نظر ابن عباس به دلایلی برتری دارد و رجوع وی از نظر خدش نیز این مسأله را تایید می کند؛ اما مضامین سوره گنجایش پذیرفتن هردو رأی را دارد و می توان بین آنها جمع کرد.
ارزیابی کاربست احادیث نبوی در تبیین مفردات قرآن در تفسیر کشاف و بازتاب آن در ترجمه های فارسی معاصر قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مبانی مهم زمخشری در تفسیر کشاف، استفاده از احادیث نبوی برای واکاوی مسائلی نظیر علوم ادبی، علوم قرآنی و... در جهت فهم معنای آیه است؛ در این میان، وی در 20 مورد، از احادیث نبوی برای کاربست معنای واژگان استفاده نموده است. در این راستا پژوهش حاضر با روش توصیفی – تحلیلی و رویکرد انتقادی، چهار کاربستِ چالش زا، از حیث معنای واژه را با تحلیل دیدگاه زمخشری و روایت مربوطه، مورد ارزیابی قرار داده، سپس نتیجه بررسی صورت گرفته از معنای واژه را در ترجمه های فارسی معاصر بازتاب داده و در نهایت به این نتیجه رسیده است که از یک سو زمخشری در اکثر موارد، کاربست روایات را به درستی اشاره ننموده است و از سوی دیگر، ترجمه های فارسی نیز در برگردان واژگان مورد بررسی، به این موضوع توجه کامل، مبذول نداشته اند. در هر حال مرحوم مشکینی از سایر مترجمان مورد بحث، دقیق تر عمل نموده است.
تحلیل و بررسی روایات تفسیری درباره عبدالله بن سلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بر پایه روایات صحابه و تابعان و آرای مفسران، ابن سلام از احبار یهود که اوایل هجرت مسلمان شد، در 17 فقره از آیات، مورد تجلیل واقع شده که در برخی شأن نزول و در برخی مصداق آن پنداشته شده است. لیکن این اقوال از جهات گوناگون همچون تعدّد آیات شأن نزول برای یک واقعه، مکی بودن بسیاری از آیات تجلیل و مدنی بودن ایمان ابن سلام با عنایت به مردود بودن این قسم از آیات مستثنا، نقل برخی روایات از سوی خود ابن سلام و تجلیل از او در کنار کعب الاحبار، محدود بودن روایات تفسیری اصحاب و فقدان روایات تجلیل از ابن سلام به نقل از معصومان، موجب سست شدن این اقوال گردیده است. از دیگرسو با استناد به گزارش های تاریخی که از تلاش حاکمیت برای فضیلت تراشی برای برخی عناصر همگام با خلفا همچون ابن سلام به منظور کاهش مقبولیت حضرت علی خبر می دهد، وضع این روایات پس از دوران پیامبر آشکار می گردد.
تأملی در مدلول روایات عرض(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
در «روایات عرض» قرآن معیار اعتبارسنجی حدیث معرفی شده است. از جمله پرسش های مطرح دربارة این روایات این است که آیا اعتبار حدیث، در گرو موافقت آن با قرآن است یا عدم مخالفت کافی است؟ پاسخ هایی به این پرسش داده شده که در متن مقاله به برخی از آنها اشاره می شود. پاسخ مقالة حاضر این است که اگر حدیث با قراین غیر محتوایی تأیید شود، عدم مخالفت کافی است؛ ولی اگر بخواهیم اعتبار حدیث را با استناد به قراین محتوایی ثابت کنیم، تنها موافقت تام حدیث با قرآن یا دیگر ادلة قطعی کارساز است و در این صورت هر میزان از مخالفت، نافی اعتبار حدیث است. به باور نگارنده، روایات عرض بیانگر معیارهای اعتبار حدیث بر اساس ارزیابی محتوایی اند و از قراین غیر محتوایی بیگانه اند. این برداشت به دلیل حفظ ظاهر روایات عرض و بی نیازی آن از ارتکاب خلاف ظاهر، بر دیگر تبیین ها برتری دارد.
تحلیل ماهیت تدبر در قرآن از منظر تفاسیر امامیه(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
تدبر از جمله اصطلاحات مهم در ارتباط با قرآن است که در چهار آیه قرآن بر آن تأکید شده است. این اصطلاح هر چند به ظاهر معنای روشنی دارد؛ ولی دیدگاه های مختلفی از سوی اندیشمندان عرصه تفسیر درباره آن بیان شده است. چهار دیدگاه در میان مفسران امامیه، در مفهوم تدبر، مطرح است: 1 اندیشه در آیات قرآن برای فهم معانی و مقاصد. 2 اندیشه در معانی و مقاصد آیات برای تذکر. 3 اندیشه در آیات قرآن برای فهم انسجام در قرآن. 4 اندیشه در بلاغت آیات قرآن برای فهم انسجام در قرآن. نقد و بررسی این چهار دیدگاه، ما را به دیدگاه قابل استناد به آیات قرآن در مورد «تدبر» رهنمون می شود. اندیشه در معانی و مقاصد آیات برای تذکر، همان معنای درست از تدبری است که قرآن، مخاطبین خود را به آن دعوت می کند.
تبیین حدیث با قرآن ، امکان ومصادیق آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رویکرد عمومی وتلقی رایج در میان دانشمندان اسلامی به خصوص محدثان ،مفسران وفقیهان ،همواره این بوده که این حدیث است که میتواند مبیّن و مفسِر قرآن باشد و از ایفای این نقش توسط قرآن نسبت به حدیث ، غفلت شده است . و این در حالی است که با واکاوی آیات مرتبط با روایات ، به این حقیقت دست می یابیم که در پاره ای موارد ، می توان وضعیت و مضامین روایات را نیز با بهره گیری از آیات تبیین نمود .
هم چنان که تخصیص حدیث با حدیث نیز جای بحث به نظر نمی رسد و می توان برای آن به حدیث نبوی لاتنتفعوا من المیته باهاب ولاعصب [ از پوست و پی مردار استفاده نکنید .] مثال زد ضرورت عرضه داشتن احادیث بر قرآن -در صورت مشکوک بودن آن ها یا به گونة مطلق – سخن به میان آمده است .می توان این روایات را به دو دستة کلی تقسیم نمود ، دستة نخست روایاتی که بر لزوم کنار نهادن احادیث نا موافق با قرآن تأکید
مصادیق مهم و قابل ذکر در این فرایند عبارتند از :
تبیین صحت و سقم حدیث با قرآن ، تخصیص ، تفسیر و نسخ حدیث با قرآن و استدلال بر مضمون حدیث با قر آن .
کاوشی در شرح و تفسیر روایات اعراب القرآن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
برخی روایات با تعبیر «أَعْرِبُوا الْقُرْآنَ» به اعرابِ قرآن امر کرده است. مفسران، دانشمندان علوم قرآنی و شارحان حدیث، احتمالات مختلفی دربارة معنای این روایات مطرح کرده اند. این پژوهش با هدف تبیین بهتر و روشن تر این روایات به بررسی، شرح و تفسیر آنها پرداخته و به این نتیجه رسیده است که «اعربوا» در برخی از این روایات، از اعراب به معنای اثرِ ظاهر یا مقدری مشتق شده است که به موجب عوامل مختلف در آخر کلماتِ مُعْرَبْ آورده می شود؛ در نتیجه «اعربوا» در آنها امر به درست خواندن کلمات قرآن از نظر اعراب است که خلاف آن «لحن» به معنای خطا در اعراب کلمات است. در برخی دیگر نیز «اعربوا» از اعراب، به معنای روشن و بیان کردن معانی کلمات مشتق شده، و امر به تأمل و تدبر در معنای کلمات و آیات قرآن است.
گونه شناسی استشهادهای قرآنی خطبة فدکیّه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پیشینة استشهاد به آیات قرآن کریمسابقه ای دیرینه دارد و از همان آغاز نزول قرآن، خود پیامبر (ص)، حضرت فاطمه (س)و ائمّة اطهار (ع)در سخنان خود به آیات قرآن کریماسشتهاد می کردند و در واقع، بعد از نزول قرآن کریمنیز شاعران و نویسندگان در آفرینش آثار ادبی خود، شیوه های بیانی قرآنرا الگوی کار خود قرار دادند و از الفاظ و اندیشه های قرآنی در آثار خود بهره جستند. از آنجا که بعد از پیغمبر اکرم (ص)، دیگر ائمّة اطهار (ع)مفسّر و مبیّن قرآن کریمهستند و از شاخصه های کلام ایشان، استشهاد به آیات قرآنو به کار بردن تعبیرهای قرآنی است. لذا ضرورت پژوهش برای گونه شناسی اقتباس های ائمّه از اهمیّت بیشتری برخوردار است. در این میان، خطبة فدکیّه یکی از رساترین خطبه های حضرت فاطمه (س)در باب غصب «فدک» بوده که سرشار از آیات و اشارات قرآنی است.آنچه در این پژوهش مورد بررسی قرار می گیرد، پاسخ تفصیلی به این پرسش است که گونه های استشهاد و اقتباس های قرآنی حضرت زهرا (س)در خطبه فدکیّه به چه صورت بوده است.
نقد متنی روایات تفسیر نورالثقلین بر اساس مستندات قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بدون تردید روایات مسند و صحیح یکی از گنیجینه های ارزشمند در تبیین آیات و رمزگشایی از آنها و تأویل متشابهات است. دستیابی به روایاتی که هم به لحاظ سندی و هم به لحاظ متنی بتواند چنین نقشی را در فهم آیات قرآن کریم ایفا کند، همواره وجهه همّت قرآن پژوهان به ویژه در تفاسیر اثری بوده است؛ امّا مشکل اساسی موجود در نوع تفاسیر اثری یعنی «حذف اسانید روایات» موجب گردیده که احراز نسبت روایات به معصوم دستخوش تردید جدّی گردد؛ توجه به جنبه فقه الحدیثی و متنی روایات هر چه بیشتر ضرورت می یابد.
در این راستا از آنجا که در بسیاری از تفاسیر مأثور گردآوری روایات به منظور حفظ آنها از نابودی مورد اهتمام مفسران بوده، روایات صحیح و سقیم با هم آمیخته شده و گاه روایات ضعیف و حتی موضوع و مجعول در تفاسیر اثری جای گرفته است، به گونه ای که برخی از تفاسیر روایی سنّی و شیعی را با آسیب اساسی مواجه ساخته است.
از آنجا که بر اساس روایات معصومین (علیهم السلام) یکی از معیارهای اساسی در صحت و سقم روایات، عرضه ی آن به قرآن کریم است، در این پژوهش، روایات تفسیر نورالثقلین حویزی ذیل برخی از آیات با توجه به این معیار فقه الحدیثی مورد بررسی قرار گرفته است. این بررسی بیانگر آن است که برخی از این روایات علاوه بر تعارض و عدم مطابقت با مسلّمات عقلی و مسلّمات علمی و مانند آن، با آیات محکم قرآن کریم نیز سازگاری ندارند.
تجلّی قرآن کریم در دعای مکارم اخلاق امام سجّاد(ع) با رویکرد بینامتنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دعای مکارم اخلاق، بیستمین دعای کتاب صحیفة سجّادیّه، یادگار امام سجّاد (ع)، کهن ترین و معتبرترین متن دعایی شیعیان است. کاستی هایی که در سلسلة اسناد این دعا وجود دارد، پرسش هایی را در صحّت انتساب دعای مکارم اخلاق به حضرت سیّدالسّاجدین (ع)پدید آورده است که در پاسخ به شبهات، راه های گوناگونی وجود دارد. در این جستار، با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی سعی شده تا پس از عرضة دعای مکارم اخلاق به قرآن کریم، انواع رابطة بینامتنی میان این دو کتاب ارزشمند واکاوی، و حدود و ثغور این تأثیرپذیری مشخّص گردد تا از این شیوه به عنوان قرینه ای برای درستی انتساب این دعای شریف نشان داده شود. بر این مبنا، این پرسش مطرح است که «کارکرد آیات قرآن کریمبه عنوان متن غایب در دعای مکارم اخلاق به عنوان متن حاضر چگونه بوده است و بیشترین شکل روابط بینامتنی این دو متن از چه نوع است؟ بدین منظور، ابتدا چیستی رابطة بینامتنی و انواع آن به عنوان بخش نظری پژوهش ارائه گردید و آنگاه انواع مختلف رابطة بینامتنی قرآنی، اعمّ از بینامتنی ساختاری (تطابقی و غیرتطابقی)، واژگانی و مضمونی (مفهومی) در دعای مکارم اخلاق بررسی شد. نتایج این تحقیق نشان می دهد که در این دعا، بیشترین تأثیرپذیری از قرآن کریممتعلّق به رابطة بینامتنی ساختاری و بیشترین شکل روابط بینامتنی به صورت نفی متوازی است.
تحلیل صدوری متنی روایات تفسیری پیامبر در منابع فریقین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحلیل صدوری و متنی روایات تفسیری پیامبر اکرم 2 ، موضوعی پویا و از جهت ضرورت، از مورد نیازترین مباحث در بین مسائل علوم قرآنی و حدیث و نیز تفسیر قرآن به شمار می رود. در این تحقیق سعی شده اولاً روایات تفسیری پیامبر 2 در یک روش تطبیقی و از طرفی، از بین منابع تفسیری فریقین، اهمّ منابع تفسیری شیعی و اهل سنت مورد بررسی قرار بگیرد؛ ثانیاً در بحث نحوه برخورد مفسران با این روایات تفسیری، مسائلی چون شناسایی روش های تعامل آن ها براساس معیارهای موجود، و نیز توجه به نقاط اشتراک و افتراق آن ها، و از همه مهم تر تحلیل صدوری و متنی این روایات، مورد کاوش قرار گرفته است؛ ثالثاً توجه به اعتبار و جایگاه روایات تفسیری منقول از پیامبر 2 از دیدگاه مفسران فریقین، مسئله دیگری است که در این مقاله به آن اشاره شده است. همچنین، در بررسی و تحلیل صدوری و متنی که از برخورد مفسران فریقین با این روایات تفسیری به عمل آمد، سه گروه، قابل ملاحظه اند: گروهی که تنها به نقل روایات بسنده کرده و گروهی که افزون بر نقل، و ضمن آوردن روایات نبوی، این روایات را مورد تحلیل سندی و متنی قرار داده و با توجه به تسلط آن ها در حوزه علم الحدیث و واقف بودن ایشان به علوم حدیثی ازجمله علم رجال، طرق روایتی مختلفی را برای روایات مذکور آورده و علاوه بر نقد و بررسی و در صورت ضعیف بودن روایتی، چه از جهت متنی و چه از جهت سندی، به دلایل ضعف آن ها می پردازند. گروه سوم هم مفسرانی هستند که روایات تفسیری را به صورت تطبیقی با روایات اهل بیت g ، مورد مقایسه یا نقد قرار داده اند.
روابط بینامتنی خطبة فدک با قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«بینامتنی» نظریّه ای است که روابط بین متون و چگونگی ارتباط و تعامل آنها را مورد کنکاش قرار می دهد و موجب آفرینش متن جدید می شود. بر اساس این نظریّه، هر متنی یک بافت جدید از نقل قول های متحوّل شده است. روابط بینامتنی ابزار مفیدی برای مخاطب در خوانش متن محسوب می شود. بر اساس این نظریّه، اتّصال خطبة فدک حضرت زهرا(س) (به عنوان قرآن ناطق) و قرآن صامت در دو سطح روساخت و زیرساخت قابل پژوهش است. به نظر می رسد که تعامل آگاهانة حضرت زهرا(س) با قرآن زمینة سازش و هماهنگی میان متن پنهان و متن حاضر را فراهم کرده است. از این رو، در موارد زیادی، درک عمیق خطبة فدک حضرت جز در پرتو شناخت رابطة کیفی آن با قرآن امکان پذیر نیست. این پژوهش به روابط بینامتنی خطبه های آن حضرت با قرآن کریم می پردازد تا افق معنایی جدیدی از این خطبه را ارائه دهد. روش مورد استفاده در این جستار، از نوع تحلیلی اسنادی است. نتایج به دست آمده از تحقیق، گویای آن است که پُربسامدترین روابط بینامتنی خطبة فدک با قرآن، از نوع ساختاری است و به شکل نفی متوازی است که در آن، حضرت توانسته نوعی سازش استوار میان کلام خویش و متن غایب ایجاد کند و تعاملی آگاهانه با آن خَلق نماید.
ارزیابی روایات تقسیمات چهارگانه قرآن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
روایاتی منسوب به پیامبر اکرم (ص) در جوامع حدیثی شیعه و اهل سنت وجود دارد که در آن طبق فرمایش ایشان، قرآن کریم به چهار بخش به نام های «سبع طوال»، «مِئین»، «مثانی» و «مُفصل» تقسیم می شود که هر یک به ترتیب، عوض کتب پیامبران گذشته، تورات موسی، انجیل عیسی و زبور داوود به ایشان داده شده است. عمده این روایات یا از طریق ابن الاسقع از پیامبر (ص)، و یا از طریق سعد الاسکاف از امام محمدباقر (ع) از حضرت رسول نقل شده اند. کثرت نقل به همراه بی توجهی به صحت و سقم این دست روایات از سوی عالمان قرآن و حدیث و انتسابشان به نبی مکرم اسلام6، اهمیت بررسی این احادیث را از نظر میزان اعتبار دوچندان می کند. مقاله حاضر با تتبع موارد استناد این احادیث نشان داده که برخی از این استنادات بر خلاف مضمون روایات است و سند روایت کافی صحیح و روایات واثلةبن الاسقع دارای اضطراب در سند و متن بوده که در نهایت به علت مستفیض یا متواتر بودن روایات و هماهنگی دلالت آن با قرآن، حکم به صحت آنها داده شده است.
بررسی روایات نحوست روز دوشنبه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گفت وگو درباره سعد و نحس ایام در بستر تاریخ بشر، پیشینه ای کهن دارد. یکی از روزهای هفته که در برخی فرهنگ ها به عنوان روزی نحس به شمار می رود، روز دوشنبه است. طبق این باور انجام برخی از کارها در این روز پیامدی ناگوار خواهد داشت. در فرهنگ مسلمانان نیز کمابیش چنین باوری مطرح است و ریشه آن را می توان در استناد به روایاتی دانست که به ظاهر بر شومی روز دوشنبه دلالت دارند و از انجام کارهایی در این روز بازداشته یا عباداتی را برای رهایی از شومی آن توصیه نموده اند. این مقاله با بررسی سندی و محتوایی روایات این موضوع کوشیده است صحت این مدعا را بررسی نموده و در حد امکان به تحقیق علل و اسباب صدور این روایات بپردازد. سرانجام این تحقیق عدم ثبوت نحوست روز دوشنبه است.