تفسیر قرطبی، در دسته بندی تفاسیر، در گروه تفاسیر فقهی جای می گیرد و افزون بر مباحث فقهی مباحث گوناگون دیگری را نیز در خود جای داده است. یکی از موضوعات جالب توجه این تفسیر عقل است و جایگاه آن در سه حوزه فقهی، کلامی، و تفسیری قابل بررسی است. قرطبی در مقام نظر مجالی برای ورود عقل در حوزه های فقهی و کلامی نمی بیند، اما در عمل در مواردی به دلیل عقلی استناد کرده است. وی در حوزه قرآنی نقش پررنگی برای عقل در تفسیر قرآن قائل است. قرطبی در حوزه تفسیر با گشاده دستی نقش عقل در تفسیر را تبیین می کند و، با قبول تفسیر به رأی، عقل را منبعی مهم در تفسیر قرآن می داند و موافقان صرف تفسیر اثری را نقد و آن ها را تخطئه می کند. قرطبی روایات تفسیر به رأی را ناظر به دو دسته از مفسران می داند و، با قبول نقش عقل در تفسیر، در ذیل آیات به تعریف خود از عقل پرداخته است و بر اهمیت آن در تفسیر قرآن و ناکافی بودن اکتفای بر نقل تأکید دارد. مراد قرطبی از عقل طاعت الهی است و بر این اساس کسانی مانند کافران، که به طاعت الهی نمی پردازند، فاقد عقل اند. در این نوشتار درصدد بررسی تعریف عقل از دیدگاه قرطبی و نیز تبیین جایگاه آن در حوزه تفسیری هستیم.