مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
۷۷.
۷۸.
۷۹.
۸۰.
علم
حوزه های تخصصی:
علم منزه از ماهیت و از سنخ وجود است. علم ابزارهایی دارد که عبارتند از: قوه حس، قوه خیال، قوه وهم، عقل و قلب. این ابزارها در امام به کمال خود می رسند و به این دلیل، امام به کامل ترین نحو به مصادر علم دست می یابد. این مصادر عبارتند از: عقل اول، لوح محفوظ، عرش، کرسی، وحی، علوم انبیا قبل و صحیفه هایی که به هر یک اختصاص دارند. امام از طریق این مصادر به حقایق تمامی علوم دست می یابد. برای نمونه، امام شاهد اعمال بندگان است و به کتبی که جزییات حوادث خلقت را ضبط می کند، آگاه است و به تاویل قرآن، حقایق اسما و حقیقت فرشتگان علم دارد. امام در نهایت، از سدرة المنتهی عبور می کند و به مقام «فناء فی الذات» می رسد.
سنجش و سازش عقل و ایمان از منظر فخرالدین رازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عقل و وحی، دو پیامبر درون و برون و دو حجت الاهی برای رسیدن به سعادت هر دو سرا هستند. سخن درباره چیستی و گستره هر یک از این دو منبع معرفتی، دغدغه ای فراگیر است؛ اما مهم ترین دغدغه که از گذشته ها مورد بحث بوده، چالش بر سر رفع تعارض آموزه های وحیانی و داده های عقلانی است که اندیشمندان بزرگ هر دوره فکری نیز بدان پرداخته اند.
این پژوهش در جستجوی رهیافت «فخررازی»، فیلسوف، متکلم و مفسر بزرگ قرن ششم و هفتم است که تلقی وی از آموزه های الاهی و بشری و میزان همخوانی این دو، بسیار مهم است. وی فردی «اشعری» است؛ اما در این منازعه، جانب عقل را گرفته، پشتوانه نقل را عقل دانسته و گستره آن را نیز بر عهده همان می داند. البته فخر رازی در دوران آخر عمر خویش، به پژوهش های قرآنی و عرفانی روی می آورد و نص گرایی را بر خردپیشگی ترجیح می دهد.
مقایسه تطبیقی مدار حرکت تربیتی انسان در اسلام با اگزیستانسیالیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرآیند تربیت انسان از حرکتی منسجم و معنادار تشکیل شده است. این حرکت، آغاز و انجامی دارد، شامل محرکی به نام فاعل حرکت و موضوعی برای حرکت است، زمانی را به خود اختصاص می دهد و دارای مرزهای تعریف شده می باشد.
پژوهش حاضر در مقام بیان مرزهای حرکت تربیتی است که در زبان فیلسوفان از آن به مدار و مسافت حرکت تعبیر می شود. برای تبیین بهتری از مسافت حرکت تربیتی از منظر دین، نگاهی مقایسه ای با یکی از مکاتب فکری غربی (اگزیستانسیالیسم) صورت می گیرد
بررسی و تحلیل آراء فیلسوفان مسلمان در مورد تعریف علم از ابن سینا تا صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تبیین حقیقت علم و چگونگی دسترسی به واقع از جمله مباحث عمیق و پر ماجرائی است که فیلسوفان از آغاز پیدایش فلسفه تاکنون به آن توجه داشته اند و سنگینی آن را بر دوش خود احساس نموده اند و هنوز نیز از معماهای ناگشوده فلسفی به شمار می آید. در فلسفه اسلامی این موضوع از جهت رابطه ادراک با شیء ادراک شده و رابطه ادراک با شخص ادراک کننده مورد توجه قرار گرفته است .این بحث با توجه به تعریف علم به تمثّل حقیقت شیء یاحضور ماهیت شیء در نزد مدرک همواره با اشکال معروف اجتماع جوهر و عرض مواجه بوده است و به آراء گوناگونی انجامیده است :1)نظریه کیفیت ذات اضافه 2)نظریه شبح 3)نظریه ماهوی در تبیین های مختلف. در این مقاله پس از بیان چگونگی تحول آراء فیلسوفان مسلمان در این موضوع به بررسی ‘ تحلیل و ارزیابی هر یک از این نظریات پرداخته ‘ پیش فرض ها ‘ عوامل مؤثر بر شکل گیری آنها ‘ همچنین اشکالات وارد بر آنها را بر اساس ملاک های سازگاری (consistency)‘استقلال(independence)‘تمامیت(completeness)ومیزان مقاومت آنها در برابر حملات شکاکانه بیان می نمائیم.
معرفت از نظر عین القضات همدانى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
راههاى حس، تجربه و عقل در شناخت، قبل از افلاطون در فلسفه یونان مطرح شده بود. افلاطون راههاى وصول به شناخت را حس، گمان، استدلال، تعقل و ارسطو صرفأ عقل مى دانست. مسلمانان با فلسفه یونان بیشتر از طریق مدارس رها، نصیبین، حران، جندى شاپور و... توسط مترجمان سریانى با نوعى قبض آشنا شدند. ورود فلسفه به جهان اسلام موافقت و مخالفت و انتفادهایى را برانگیخت. در میان منتقدین، عرفا و در میان عرفا، عین القضاة که از زمره نوابغ عرفاست با توجه به تربیت مدرسى توانست حصول معرفت را از طریق ذوق و بصیرت که پیش از او اجمالأ مطرح شده بود تبیین و تفسیرکند. قاضى علاوه بر تعیین حد و مرز براى شناخت حسى و عقلى به شناخت از طریق ذوق و بصیرت یا ""طور وراء عقل "" اعتقاد داشت او براى حس و تجربه و عقل در شناخت ساحت و خصایصى و براى بصیرت یا ذوق و معرفت ویژگیهایى برشمرده و تفاوت و تشابه آنها را با یکدیگر و با وحى یا علم لدنى و جایگاه هر یک از آنها را در شناخت و آفات هر یک از آنها را بیان نموده است.
نقش زبان و ادبیات در پیشرفت هاى علمى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شناخت جامع وکامل هیچ علمى حاصل نمى شود مگر آنگاه که شخصى به دستگاه اصطلاح شناختى آن علم احاطه پیدا کند ازگزاره ها و احکام آن علم درکى عمیق و همه جانبه به دست آورد و ساختار متنى آثار مکتوب آن علم را بدرستى دریابد و این همه بدان معنى است که شناخت هر علمى چیزى جز احاطه به زبان خاص آن علم نیست زبانى که به عنوان پدید ه اى فرهنگى، با زبان طبیعى و خود روى گفتار عامیانه فرق اساسى دارد. از این گذشته، نیل به پیشرفت در هر علمى درگرو پرورش روحیه آفرینشگرى و ابداع در میان اصحاب آن علم است و این نیز هنگامى به بهترین وجه حاصل مى شودکه شخص در عرصه ادبیات به تمرین خلقت گرى پرداخته باشد.
تبیین علم خداوند به غیر، از طریق تحلیل وجود رابط در فلسفه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چگونگی علم خداوند به مخلوقات خود، پیش از ایجاد و پس از آفرینش، همواره برای فلاسفه مساله ای دشوار و مورد اختلاف بوده است، تا جایی که در مباحثی مانند علم به جزئیات زمانی و متغیر، برخی از فیلسوفان متهم به کفر شده اند. دیدگاه فیلسوفان مشائی و اشراقی از یک سو، تاثیر مکتب عرفانی و آیات قرآنی از طرف دیگر، موجب پر بار شدن این مبحث در حکمت متعالیه گردید. نظریات حکمای پیش از صدرالمتالهین تبیین قابل قبولی در باب علم الهی ارائه نکرده و هر کدام، به ویژه در علم ازلی خداوند به ممکنات و نیز علم به جزئیات متغیر مادی، با مشکلاتی مواجه اند. با طرح و تحلیل «وجود رابط» توسط ملاصدرا، تبیین دیگری از علم خداوند قابل ارائه است، به گونه ای که مشکلات دیدگاه های پیشین را ندارد. مطابق این بیان ذات خداوند به نحو بساطت، دارای جمیع کمالات آفریده های خود، پیش و پس از خلقت است. از طرفی وجود ممکنات اعم از مجردات و مادیات، امور کلی و نیز جزئیات متغیر، شانی جز وابستگی و تعلق به علت خویش ندارند و به همین خاطر عین حضور نزد خداوند هستند. این همان علم کامل مطلق خداوند نسبت به مخلوقات خود در تمام مراتب آنهاست.
حکمت در نگاه مفسران قرآن و فیلسوفان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حکمت به معنای دانش نظری متقن است که به عمل متناسب با آن منتهی میگردد و مانع از جهل است. فیلسوفان مسلمان حکمت را به معرفت ذات حق، تبحر در حرفه و صناعت، علم به اسباب قصوی، تحصیل برترین معلوم از طریق برترین علوم، استکمال نفس و شناخت اعیان موجودات تعریف کرده اند. همچنین واژة حکمت بیست مرتبه در قرآن ذکر شده است که با الهام از روایات و دیدگاه مفسران، معانی چندی از قبیل علم به قرآن و مواعظ و احکام آن، پیامبر و شناخت امام، علم لدنی، معرفت ذات حق، اخلاقیات و عقاید از آن به دست میآید.
حاصل بررسیها نشان میدهد که حکمای مسلمان تحت تأثیر آموزه های قرآنی، فلسفة اسلامی را پرورش داده اند. به همین جهت معانی بیان شده در این دو حوزه، به رغم تفاوت در تعبیر، اشاره به یک حقیقت دارند و آن معرفت ذات حق و شناخت حقایق آفرینش اوست؛ به گونه ای که کمال و سعادت انسان را در پی داشته باشد. گرچه فلسفه با حکمت متفاوت است، اما فلسفة اسلامی به حدی به حکمت نزدیک است که بسیاری از حکما آن دو را مترادف تلقی کرده و برخی نیز همانند سهروردی و میرداماد مکتب خویش را بر اساس حکمت پیریزی کرده اند. این نوشتار در تلاش است از طریق تحلیل مفهومی، سازگاری میان مفهوم فلسفی حکمت با آموزه قرآنی آن را نشان دهد.
ترمینولوژی یقین و شکَ از منظر قرآن و عترت(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
اخلاق بهار ۱۳۸۹ شماره ۱۹
حوزه های تخصصی:
نخستین گام جهت اخلاق پژوهی، شناخت مفاهیم و واژه های اخلاقی است. از اساسیترین مفاهیم اخلاقی در قرآن و روایات، مفهوم «یقین» است و حسب قاعدهی «تُعرَف الاشیاء باضدادها»، شناخت مفهوم شک نیز راهگشاست. نگارنده در این جستار، ابتدا، با شناخت مفهوم یقین در لغت و ثقلین، پرده از معنای آن برداشته و بر آن است که یقین، علم ثابت و استواری است که هیچگونه شک، تردید و شایبه ای در آن راه ندارد. یقین، مشکِّک (ذو مراتب) بوده و در سه مرتبهی علمالیقین، عینالیقین و حقالیقین در قالب بالاترین شکل ایمان به خدا نمود مییابد.
شک، نقیض یقین است و حالت تساوی میان دو امر را دارد. مفاهیم مرادف و مرتبط با یقین و شک در جهت شناخت معنای دقیق آن و حوزهی معنایی آن دو بسیار راهگشاست که در این موجز بدان توجّه شده است.
هدف نوشتار حاضر، دستیابی به حوزهی معنایی یقین و شک از منظر «ثقلین» است. روش تحقیق تحلیل محتوا از نوع توصیفی- تحلیلی است و گردآوری مطالب به روش کتابخانه ای صورت پذیرفته است.
وضعیت تولیدات علمی پژوهشگران دانشگاه علوم پزشکی همدان در پایگاه های اطلاعاتی Web of science و Scopus(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: در ارزیابیهای علم سنجی، اصلیترین معیار برای تعیین جایگاه علمی و رتبه بندی کشورها، مراکز علمی و به ویژه دانشگاه ها، میزان مشارکت در تولید علم، نوآوری، فن آوری و به طور کلی مشارکت در روند توسعه ی علم جهانی عنوان شده است. در این پژوهش با بهره گیری از روش های علم سنجی، به مطالعه ی میزان تولیدات علمی پژوهشگران دانشگاه علوم پزشکی همدان در طی 11 سال پرداخته شده است.
روش بررسی: این مطالعه، پیمایشی- مقطعی و از نوع کاربردی بود. کلیه ی تولیدات علمی نمایه شده ی پژوهشگران دانشگاه علوم پزشکی همدان در پایگاه های استنادی Scopus و Web of science (WOS) در فاصله ی زمانی 2008-1998 (472 رکورد)، جامعه ی این پژوهش را تشکیل داد. برای گردآوری اطلاعات، از جست وجوی پیشرفته ی هر دو پایگاه با محدودیت زمانی 11 ساله استفاده گردید. برای تحلیل داده ها از نرم افزارهای تحلیل گر ISI و Scopus.exe و آمار توصیفی استفاده شد.
یافته ها: بیشترین تعداد تولیدات علمی دانشگاه علوم پزشکی همدان مربوط به سال 2008 (61 مدرک در WOS و 79 مدرک در Scopus) بود. فعال ترین نویسنده ی این دانشگاه، آقای مهرداد حاجیلویی (با 17 مقاله در WOS و 17 مقاله در Scopus) بود. دانشگاه علوم پزشکی تهران بیشترین همکاری (23 مدرک در WOS و 51 مدرک در Scopus) را با دانشگاه علوم پزشکی همدان در تولید علم داشته است. مجله ی Saudi medical journal با 9 مدرک در WOS و مجله ی Iranian biomedical journal با 13 مدرک در Scopus، انتشار بیشترین تعداد تولیدات علمی این دانشگاه را به خود اختصاص داده اند. حوزه های موضوعی علوم اعصاب (با 26 مقاله در WOS) و پزشکی عمومی (با 196 مقاله در Scopus) فعال ترین حوزه های پژوهشی در تولیدات علمی پژوهشگران دانشگاه علوم پزشکی همدان بوده اند.
نتیجه گیری: هر چند تولید علم دانشگاه علوم پزشکی همدان نسبت به دانشگاه های تیپ یک علوم پزشکی کشور کمتر است، اما در کل با روند به نسبت مطلوبی در حال افزایش است که ادامه ی این روند، وابسته به عوامل مختلفی همچون تعامل پژوهشگران دانشگاه با دانشمندان و دانشگاه های داخلی و خارجی، افزایش بودجه ی پژوهشی دانشگاه، برگزاری دوره های آموزشی شیوه های نگارش مقالات علمی به زبان انگلیسی و ... میباشد.
طراحی مدل مفهومی نظام علمی جمهوری اسلامی ایران مبتنی بر اندیشه مقام معظم رهبری (مدظله العالی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توسعه و رشد علمی یکی از شاخص های بسیار حیاتی برای هر کشور توسعه یافته یا در حال توسعه محسوب می شود. طبق فرمایشات مقام معظم رهبری(دام ظله العالی) اهمیت این موضوع تا جایی است که سلطه فرهنگی هر کشوری توسط اقتدار اقتصادی حاصل می شود و آن نیز ناشی از اقتدار علمی است. همچنین، دین مبین اسلام توصیه های زیادی در حوزه علم آموزی، تعلیم و زندگی عالمانه ارائه می کند و علم آموزی را موجب استحکام پایه های دینی و حافظ دین می داند که سبب می شود فرد عالم از هرگونه لغزشی محفوظ بماند؛ از طرف دیگر، تحصیل علم چنان اهمیت دارد که برای حفظ هویت، موجودیت، اسلامیت و استقلال کشور همراه با تضمین آینده مطلوب و منتظر، علم محوری و علم آموزی بهترین راهکار بوده و موتور محرکه پیشرفت در تمام زمینه هاست. از نگاه دیگر، پیشرفت علمی قابلیت وصول به آرمان های والا، ارزش های حقیقی و فضائل انسانی را داراست و به وسیله آن است که یک ملت می تواند در دنیای معاصر اثرگذار باشد و یا در مبادلات علمی دنیا نقش مفیدی ایفا نماید؛ بنابراین، علم محوری و تحصیل آن، علاوه بر آنکه یک کشور را به استقلال، عدم وابستگی و نفی سلطه صاحبان قدرت و ثروت می رساند، می تواند موجب عزت و مایه حیات و طراوت یک جامعه باشد. بدین منظور، در این پژوهش به دنبال پاسخ به این سؤال هستیم که نظام علمی از دیدگاه مقام معظم رهبری(مدظله العالی) چیست و دارای چه مؤلفه ها، ارکان و روابطی است؟ بدین منظور، با استفاده از استراتژی نظریه پردازی داده بنیاد و تجزیه و تحلیل داده های گردآوری شده حاصل از مصاحبه و مستندات، دو مدل مفهومی نظام علمی استخراج شده است.
تجزیه و تحلیل گفتمان علم گرایانه مهدی بازرگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر در پی آن است تا با نگاهی موشکافانه آراء و اندیشه های منظومه فکری مهدی بازرگان را مورد واکاوی و مداقه قرار دهد. حقیقت امر آن است که دستگاه فکری مهدی بازرگان را در دو مرحله فکری می توان مورد بررسی و شناسایی قرار داد. بازرگان در مرحله اول تفکر خویش، تلقی حداکثری از دین را مطمح نظر خویش قرار می دهد و این نظر را به کرسی می نشاند که آموزه های اسلام ناظر به تمامی ساحات و شؤون زندگی است. از منظر این نواندیش دینی، هم ساحت نظر و هم ساحت عمل و هم چگونگی سیاست ورزی و مدیریت کلان و حتی علم تجربی نیز از دین قابل استخراج است. بازرگان در این دوره، گرایشی علمی- اجتماعی یا به تعبیری برون گرا و سیاسی به دین داردو وجهه همت خویش را در همنشینی و آشتی دادن علم و دین قرار می دهد. این طرز تلقی حداکثری بازرگان از نقش دین در جامعه و دولت در آخرین سخنرانی این متفکر دینی تحت عنوان «خدا و آخرت هدف بعثت انبیا» دچار نوعی استحاله ودگردیسی پارادایمی می شود و بازرگان همچون متفکران سکولار مسلک ، تفکر دین برای دنیا را زیان بار می خواند و نقش دین را به ساحت خصوصی افراد تقلیل می دهد. در مقام بررسی و نقادی آراء این نواندیش دینی، می بایستی از دو بازرگان متقدم و متأخر نام بردورویکردروش شناسانه مقاله دراین بررسی تحلیل محتوای کیفی است که براساس آن آثاربازرگان دراین دودوره فکری به منزله بازتابی ازگفتمان غالب درهرعصرتحلیل می شوند.یافته های این مقاله نشان می دهد که نحله نواندیشی دینی بارویکرد علم گرایانه به پیش قراولی مهدی بازرگان به دلیل صبغه برون دینی و تأکید مفرط بر بهره گیری از آموزه های پوزیتیویستی و کارکردگرایانه، مقومات اصیل درون دینی را به محاق می برد و آخرالامر در وادی سکولاریزم و تلقی حداقلی از دین در می غلتد.
ارکان امت واحده و تمدن اسلامی از منظر امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سده اخیر، متفکران بزرگی را میتوان یافت که برای تحقق آرمان تشکیل امت واحده و تمدن اسلامی زحمات و مشقات فراوانی را متحمل شدند. پرسش این تحقیق آن است که ارکان شکل گیری امت واحده اسلامی از نظر امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری به عنوان دو رهبر مهم ترین و بزرگ ترین انقلاب که پسوند «اسلامی» را هم به همراه دارد، چیست؟ برای پاسخ به این مسئله به سراغ آثار و مکتوبات امام و رهبری رفتیم و با چارچوب نظری برآمده از آثار حضرت امام به واکاوی اندیشه آنان پرداختیم. دین، عقلانیت، علم و اخلاق از دیدگاه امام و مقام معظم رهبری به عنوان ارکان چهارگانه تشکیل امت واحده و تمدن اسلامی هستند.
نقد و بررسی رویکرد تهذیب و تکمیل علوم موجود(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف: هدف این مقاله تبیین رابطه ی علم و دین، بر اساس آن نوع از ارتباط که علم دینی را معنادار تلقی می کندمی باشد. بر این مبنا رویکرد تهذیب و تکمیل علوم، بررسی و نقد شده است. این رویکرد که طرفداران زیادی دارد، اهتمام خاصی به تلفیق عناصر تمدن اسلامی و علوم جدید و غربی دارد.
روش: روش تحقیق کیفی و از نوع تحلیل اسنادی می باشد و روش تجزیه وتحلیل داده ها به صورت نقد و تحلیل محتوایی میباشد.
یافته ها:این مقاله با ذکر ایراداتی این رویکرد را نا کارآمد می شناسد؛وسرانجام، رویکرد تاسیسی راپیشنهاد می کند؛ این رویکرد با تکیه بر علم شناسی معاصر، بیان می کند که علم، پدیده ای فرهنگی و انسانی بوده و در فرایند تولید و بقای خود، مبتنی بر پیش فرضهای متافیزیکی است. در واقع؛ بدون زیربنای فلسفی، هویت خود را از دست خواهد داد.
نتیجه گیری: تلاشهای زیادی صورت گرفته که هدف آنها اصلاح، ترمیم و بازسازی علوم رایج به واسطه رویکرد تهذیب و تکمیل است. بر اساس این رویکرد، فلسفه و فرهنگ همان گونه که در علم شناسی معاصر به اثبات رسیده، مقوم علم است. علم کنونی حاصل مشاهده محض نیست، بلکه قابلیتهای فکری و نظری دانشمند در فهم و تفسیر مشاهدات، نقش تعیین کننده ای دارد. دانشمند علوم انسانی که ادعای دیندار بودن دارد، باید به جای آنکه نقش تزیینی برای حضور ارزشهای دینی در علم قائل باشد، مضامین متافیزیکی موجود در اندیشه اسلامی را درباره انسان، از دین استنباط و استخراج کرده، در فرایند علم ورزی خود، این مبانی را به کار گرفته، به تولید و تاسیس علم اسلامی بپردازد.
هنر، معرفت و انسانِ بی نهایت
حوزه های تخصصی:
انسان و موجودیتِ او همواره موضوعِ ناشناختة علوم گوناگون بوده و هست. دانش های بشری با وجود پیشرفت های زیادی که به دست آورده اند، از درکِ کافی و کاملِ ابعادِ وجود انسان بازمانده اند. در کنار فلسفه و علوم گوناگونی که در ماهیت و وجود انسان به جست و جو پرداخته اند، هنر و ادبیات را نیز می توان به عنوان یکی از راه های انسان شناسی نام برد. آثار هنری، مجالی مناسب برای شناسایی انسان و زوایای ناشناختة وجود او فراهم آورده اند. افکار و عواطف و ابعادِ پنهانِ وجود انسان، بیش از هر دانشی، در دسترس آثار هنری بوده است. شعر یکی از گونه های هنری است که در طول تاریخ از آمال، اندیشه ها و عواطف ناگفته و نانمودة انسانی سخن گفته و مخاطبان خویش را در درکی ژرف و همه جانبه از خویش و به طور کلی انسان، یاری داده است.
جستاری در جهان بینی و علم(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
همة حوزه های علمی در علوم انسانی، مبتنی بر معرفت شناسی، هستیشناسی و ارزش شناسی مشخصی است که در این مبانی بنیادی، تفاوت های جدّی میان فلسفة غرب با جهان بینی اسلامی وجود دارد. معرفت شناسی در فلسفة غرب، مبتنی بر دوگانه انگاری و فردمحوری است که نتیجه این دو خصیصه سکولاریسم است. با اصالت دادن به واقعیات حسی، ساحت علم در اندیشه غرب بر ستون هایی بنا میگردد که همواره در حال تغییر است. این تغییر در مفهوم «پارادایم» کوهن و گزارة «ابطال پذیری» پوپر به اوج خود میرسد. بر خلاف اصالت واقعیت در اندیشه غرب، اندیشه اسلامی دارای معرفت شناسی توحیدی است که اصالت با منابع فراروایی وحی و سنت الله است. در این جهان بینی، یافته های حاصل از مشاهده و غور در کائنات و طبیعت، باید با سطوح عالی لوح محفوظ و سنت الله در میان گذاشته شوند و از آن اعتبار یابی کنند. اگر منابع الهی آن را تایید کردند، علم دینی بوجود آمده است. در غیر این صورت، علم است، اما دینی نیست. این مقاله تلاش دارد تا با نگاهی به آرای اندشمندان، مختصات فوق را بررسی کند. همچنین ویژگیهای علم در اندیشه غربی را با خصیصة علم در جهان بین اسلامی مقایسه کند.
امکان علم دینی؛ بحثی در چالش های فلسفی اسلامیسازی علوم انسانی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
از آنجا که برخی از مبانی حاکم بر علوم جدید با مبانی معرفتی اسلامی تعارض دارد، ورود علوم جدید، به ویژه علوم انسانی به کشور ما، از ابتدا چالش هایی را به همراه آورد.. عده ای راهکار را در تولید «علم دینی» معرفی کردند. از این رو، مهم ترین سؤال این است که «علم دینی» به چه معنا و تحت چه شرایطی ممکن است؟
مبانی معرفتی امکان علم دینی، به دو دسته مبانی علم شناختی و مبانی دین شناختی تقسیم میشود. در محور اول، سه چالش وجود دارد: یکی، اینکه هویت علم و معرفت در گروی بهره مندی از روش تجربی قرار گرفته است. دوم، اینکه ارزش ها کاملاً خارج از حوزه علم و معرفت دانسته شده و سوم، اینکه هرگونه ورود معرفتی پیش فرض ها به عرصه علم نفی شده است. در محور دوم، مهم ترین چالش، تبیین معرفت زا بودن گزاره های موجود در متون دینی است. با پذیرش این امر، قلمروی دین با علم تداخل جدی دارد. از این رو، علم دینی نه تنها ممکن است، بلکه اساساً علم نمیتواند به گزاره های دینی بیاعتنا باشد. از این رو، مفهوم «علم دینی»، نه از حیث «علم» بودن و نه از حیث «دینی» بودن به هیچ تناقض و نابسامانیای مبتلا نمیباشد.
دین و جامعه فراسکولار؛ نقدی بر نظریات هابرماس در باره دین در جهان مدرن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
فراسکولاریسم و یا پذیرش حضور دین در یک جامعة سکولار، ایده ای است که امروزه برخی متفکران لیبرال از آن سخن میگویند. یورگن هابرماس، از جمله کسانی است که به طرح این ایده پرداخته و چگونگی حضور دین در جهان مدرن و نقش و جایگاه آن را مورد بحث قرارداده است. هرچند تلاش وی عمدتاً این است که عصر دین را خاتمه یافته اعلام نموده و عقل را جایگزین آن نماید، اما در آثار و اظهارات اخیر خود راجع به دین، تا حدودی دیدگاه گذشتة خویش را تعدیل نموده و برخی کارکردهای بیبدیل دین را مورد تأکید قرار داده است. وی به نقش دین در معنا بخشی به زندگی اشاره نموده و پذیرفته است که زبان دینی، در عرصة اخلاقیات از یک توانایی و ظرفیت فوق العاده برخوردار است که نمیتوان از آن چشم پوشی نمود. با این وجود، اظهارات جدید هابرماس را در این مورد نمیتوان به مفهوم پیدایش یک تحول واقعی در نگرش وی راجع به دین دانست. وی همچنان دین را از نگاه یک فرد سکولار نگریسته و نه تنها جایگاهی بسیار محدود و حاشیه ای به آن اختصاص میدهد، بلکه سعی میکند همان کارکردهای معنایی و اخلاقی دین را نیز کاملاً به افق سکولار ببرد. این مقاله، دیدگاه های وی را در این زمینه طرح نموده و به ارزیابی نقاط قوت و ضعف آن پرداخته است.
روش شناسی فارابی و هابرماس(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
مسئلة شناخت و چگونگی دستیابی به معرفت و دانش صحیح و معتبر موضوعی است که از دیرباز ذهن اندیشوران و فیلسوفان را به خود مشغول داشته است. مسائل عمده ای که در حوزة معرفت شناسی مطرح بوده عبارت اند از: ماهیت و طبیعت شناخت، قلمرو شناخت، منابع و روش های کسب شناخت. این مسائل در طول قرون مطرح بوده و از زوایای مختلفی در کانون بررسی قرار گرفته است. پیدایش مکاتب فلسفی و معرفت شناختی جدید، ابعاد تازه ای به موضوع بخشیده و مسائل نوی در حوزة روش شناسی و معرفت شناسی طرح کرده است.
در این مقاله تلاش شده است که مسائل اصلی و مهم این حوزه از دیدگاه فارابی و هابرماس، دو اندیشه وری که به دو حوزة فرهنگی و تمدنی مختلف تعلق دارند، به شیوة مقایسه ای بررسی شود. این دو متفکر به لحاظ نظام فکری و علمی، تفاوت ها و مشابهت های گوناگونی دارند و به نظر میرسد که بررسی مقایسه ای تفکرات آنها در حوزة معرفت شناسی و روش شناسی و چالش هایی که فراروی این حوزه قرار دارد، مفید و مؤثر واقع شود.
علم و ادراک و نحوه تشکیل آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله با قبول موجودات جهان به عنوان موجودات عینی و واقعی و با قبول اینکه اشیا در فردیت خویش دارای تشخّص و تعیّن هستند و به عنوان اموری خارجی قلمداد میشوند، و همچنین با قبول اینکه آنچه ما ادراک میکنیم همانی است که در خارج وجود دارد، به تبیین مراحل ادراک و ایجاد علم میپردازد. این مقاله شناخت واقعیت را متشکّل از پنج مرحله میداند که دو مرحله اول آن فارغ از هرگونه توصیف شناخت شناسی (معرفت) است و مقدّم بر تلاش ذهن برای استخدام کلمات و صفات برای توصیف ویژگیهای نوعی واقعیات است. در واقع، آن چیزی که در اولین برخوردهای انسان با جهان مطرح میشود صِرف موجودیت شیء (پدیده) و این همانی آنچه با علم حضوری ادراک شده با واقعیت خارجی است. حضور اولیه موجودات خارجی در نزد نفس، همانند زمانی است که انسان هنوز زبانی را جز زبان اشاره نیاموخته است؛ ولی قطعا واقعیت خارجی را میشناسد. در مرحله بعد، نام گذاری و سپس طبقه بندی برای سهولتِ بازیابی مطرح میشود. زبان و منطق، در این مرحله جای میگیرند.