مطالب مرتبط با کلیدواژه
۸۱.
۸۲.
۸۳.
۸۴.
۸۶.
۸۷.
۸۸.
۸۹.
۹۰.
۹۱.
۹۲.
۹۳.
۹۴.
۹۵.
۹۶.
۹۷.
۹۸.
۹۹.
۱۰۰.
علم
حوزه های تخصصی:
موضوع «علم حضورى» جنبه هاى گوناگونى دارد. یکى از این جنبه ها بررسى تاریخى علم حضورى و بازکاوى نگاه فلاسفه گذشته است. پرسش از اینکه علم حضورى یکى از آموزه هاى جدید فلسفه اسلامى است یا سابقه اى دیرین دارد؛ و در صورت مثبت بودن پاسخ بخش دوم سؤال نقش فیلسوفان گذشته در آن چه بوده است، مهم ترین سؤالاتى است که در این مقاله مورد بررسى قرار گرفته است.
روش ما در بررسى این سؤالات مراجعه به منابع اصیل فلسفه اسلامى و تحلیل آراء فلاسفه مهم این سنّت بوده است. بدیهى است برداشت ما از مطالب قدما متأثر از یافته هاى جدیدى است که متأخرّان بر حرف هاى قدما اضافه کرده اند.
نتایج حاصل این پژوهش عبارت است از: توجه فیلسوفان ـ از همان ابتدا ـ به موضوع علم حضورى و تفکیک آن از علم حصولى، و دانستن احکام خاصّ علم حضورى. ضمنا یکى دانستن تعقّل و علم حضورى، از طرف فیلسوفان مسلمان دستکم در برخى از مصادیق، از دیگر نتایج این پژوهش است.
ارزش معرفت شناختى علم حضورى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در قلمرو معرفت شناسى، حقیقت داشتن و مطابقت با واقع را ملاک ارزش معرفت شناختى معرفى مىکنند. گرچه دیدگاه هاى دیگرى نیز در این باره مطرح اند، آنچه بین فیلسوفان مسلمان به منزله ملاک پذیرفته شده، همین است. دقت در این معنا نشان مى دهد این ملاک را تنها درباره علوم حصولى مى توان به کار گرفت. از سوى دیگر، علم در معرفت شناسى اسلامى به معناى عامى به کار مى رود؛ به گونه اى که علم حضورى را نیز دربر مى گیرد. پرسشى که پدید مى آید این است: آیا علم حضورى نیز ارزش معرفت شناختى دارد، یا خیر؟ اگر پاسخ این پرسش مثبت باشد، چگونه مى توان ملاک مزبور را بر علم حضورى تطبیق کرد؟ در این مقاله کوشیده ایم با ارائه معنایى جدید از ارزش معرفت شناختى، علم حضورى را نیز در دایره ارزش گذارى هاى معرفت شناختى وارد کنیم. بر پایه این معنا واقع نمایى به طور عام و خودنمایى به طور خاص، ملاک ارزش معرفت شناختى معرفى شده و علم حضورى به دلیل خودنما بودن، از نظر معرفتى ارزشمند تلقّى شده است. بر پایه این معنا، لوازمى جدید براى ارزش معرفتى مطرح مى شود که در متن مقاله بدانها مى پردازیم.
تعریف علم حضورى و اقسام آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علم حضورى تنها مناط معلومیت خود براى عالم است. در مقابل، علم حصولى است که علاوه بر آن مناط معلومیت غیر نیز هست. این تعریف با حقیقت علم حضورى که امرى وجودى است تناسب بیشترى دارد؛ زیرا کاشفیت اصلى ترین ویژگى هستى شناختى هر علمى است و علم حضورى چیزى جز وجود و حضور معلوم براى عالم نیست. علم چیزى جز کشف معلوم براى عالم نیست و کشف با حضور، و حضور با وحدت یا اتحاد حاصل مى شود. از این رو هر جا وحدت یا اتّحادى باشد، علم حضورى نیز محقق است. اقسام گوناگون وحدت موجب مى شوند اقسام متعددى همچون علم به ذات، علم به صفات، علم به اعراض و حالات، علم به قوا و مراتب وجودى خود، علم به بدن و... براى علم حضورى رقم خورد.
نقش حکمت متعالیه در تکون و تکامل علم در ایران
حوزه های تخصصی:
مقالة حاضر به نقش حکمت و تفکر بطور عام و نقش و تأثیر حکمت متعالیه بطور خاص در تکون و تکامل یا رشد و بالندگی علم در ایران پرداخته است. این موضوع از جمله موضوعاتی است که ضرورت پرداختن به آن، چه از نظر تاریخی و چه از نظر نقش و کارکرد امروزی، اهمیت بسزایی دارد. حکمت و علم در فرهنگ و تمدن ایران زمین همواره مقارن و مقارب یکدیگر بوده است. پیشینة حکمت در ایران، بقدمت سابقة علم و دانش و ظهور تمدن میرسد و دوران درخشان و طلایی علم در ایران (چه ایران باستان و چه ایران دورة اسلامی) همواره با وجود و ظهور حکمت و خردورزی توأم بوده است؛ بطوریکه هرگاه دوران افول علمی و تمدنی در ایران ظاهر گشته، نشانة دوری و خروج از ساحت حکمت و تفکر مشهود بوده است.
از طرفی، حکمت و عقلانیت یکی از ارکان بنیادین حکمت متعالیه است و اساساً سیر عقلانی، محور سیر تکاملی انسان است که به تولید و توسعه علم منتهی میگردد. بین حکمت متعالیه و پیدایش علم، نسبت مستقیمی وجود دارد. اندیشة ملاصدرا و حکمت متعالیه از وجوه گوناگون به تکون و تکامل علم و علوم دقیقه و جزئیه مدد میرساند، حفظ و بسط زمینة عقلانیت و تفکر علمی، حفظ و انتقال میراث عقلانی و حکمی ایران و اسلام، پیدایش و پرورش خردمندان و عقلا در دامن حکمت متعالیه، ارائه شیوه و روش نوین در مطالعات و تحقیقات حکمی ـ علمی و ترسیم خطوط آیندة تفکر عقلانی و علمی از جملة این مددرسانیها است.
غرض این پژوهش آن است که اولاً، رابطة حکمت و علم در ایران زمین و فرهنگ و تمدن آن بطور اجمالی مورد پرسش و جستجوگری قرار گیرد و ثانیاً، نسبت تفکر و حکمت متعالیه با رشد و ظهور علم در ایران بررسی و تحلیل گردد و ثالثاً، نقش ویژة تأثیر عمیق عقلانیت و تفکر منطوی در حکمت متعالیه در تولید و توسعه و تکامل علم در ایران مورد تأمل قرار گیرد و عیان شود.
نگاهی به کارکردهای معرفتی دین در زندگی مدرن: بررسی نقش علم دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زندگی مدرن دارای مبانی متافیزیکی مهمی برای خود است که این مبانی ابعاد مختلف حیات دنیوی بشر مدرن را مدیریت می کنند. اهمیت مبانی مذکور در آن است که آن ها نحوه نگرش انسان جدید به کل نظام هستی، اعم از خدا، خودش و جهان، را تعیین کرده و لذا با محوریت انسان همه حقایق را فهم و تفسیر می کنند.
نتیجه محوریت انسان و سپس معطوف شدن همه توجه به تأمین نیازهای دنیوی باعث افراط او در استفاده از مواهب خدادادی در طبیعت، و غفلت از حقایق غیرمادی و معنوی می شود که این دو امر از بحران های اساسی انسان در جهان مدرن است.
در حل بحران زندگی مدرن، به نظر می رسد نقش دین، بالاخص ادیان الهی، بر عوامل و مؤلفه های دیگر مقدم باشد؛ زیرا دین قادر است پاسخ پرسش هایی که انسان مدرن از طریق علم و متافیزیک مدرن نتوانست پاسخ آن ها را بیابد به انسان گوشزد کند.
با توجه به نقش مذکور دین و نیز اهمیت علم و نگرش متافیزیکی در حل بحران انسان مدرن، می توان به اهمیت نقش علم دینی در این زمینه توجه داشت؛ زیرا علم دینی، در اینجا، نظام معرفتی دربارة جهان طبیعت و نیز ماوراء طبیعت است که آموزه های دین در شکل دهی متغیرهای تأثیر گذار آن، دارای نقش و تأثیر مهمی است که به واسطه همین کلیتِ علم، بالاخص کاربردهای آن را، رنگ و جهت دینی داده و از بروز نتایج سکولار و ضد دین جلوگیری می کند.
چشم اندازی بر تعامل علم و دین در علوم انسانی مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی تأثیر مدرنیته بر جایگاه علم و دین در زندگی اجتماعی بشر می پردازد. در چهارچوب تحول پارادایمی که با ظهور تفکر و زندگی مدرن اتفاق افتاد، عقل انسان به معتبرترین منبع شناخت و امنیت و رفاه انسان به مهم ترین آرمان شناخت تبدیل شد. در معرفت شناسی مدرنیته، تجربه و تبیین منطقی ارتباط میان متغیرها در رسیدن به یک شناخت معتبر نقش اساسی دارند. به علاوه، علم گرایی مدرنیته، اساساً، در خدمت نیازهای فایده گرایانه به مفهوم مادی بشر است. سکولاریسم یکی از ویژگی های بنیادین سیستم معنایی مدرنیته است که بر اساس آن دین و آموزه های دینی تنها درصورتی به رسمیت شناخته می شوند که با الزامات مدرنیته هماهنگ باشند. همچنین، گزاره های دینی درصورتی علمی به حساب می آیند که با روش های علمی مدرن تأیید شوند. الزامات معرفت شناختی مدرنیته در علوم اجتماعی و انسانی نیز آثار شگرفی به جا گذاشته اند. براین اساس، علوم انسانی مدرن با رویکردی سکولار قوام یافته است.
ویژگی های دانشگاه تمدن ساز
حوزه های تخصصی:
در منابع گوناگون، واژة تمدن یا شهر آیینی را، آراسته شدن به آداب و ادب مردم جامعة با فرهنگ تعریف کرده اند. دانشگاه به عنوان مکانی فراگیر برای تفکر و تعقل، وظیفه و نقش تعامل با کل جامعه را به لحاظ فرهنگی و تعلیم و تربیت عهده دار است. اکنون در دنیا از این مکان به عنوان «شهر خرد» یاد کرده اند؛ و لذا اگر جایی برای آن در ضروریات تأسیس تمدنی، قائل باشیم، باید واجد ویژگی هایی بدین قرار باشد. استقلال و نقد قدرت، انضباط، آراستگی به اخلاق و عقل و خرد، مبارزه با جهل فکری و معرفتی جامعه، ترویج پژوهش های علمی و بنیادی، طرد مقررات فرسوده و تدوین ضوابط و تشکیلات پویا و نوین، ارتباط با قطب های علمی و بین المللی، دوری از کشمکش های سیاسی و فرقه ای.
ایدئولوژیک شدن علم؛ پیامدها و آسیب ها
حوزه های تخصصی:
زندگی مدرن دارای مبانی متافیزیکی مهمی برای خود است که این مبانی ابعاد مختلف حیات دنیوی بشر مدرن را مدیریت میکنند. اهمیت مبانی مذکور در آن است که آنها نحوه نگرش انسان جدید به کل نظام هستی، اعم از خدا، خودش و جهان، را تعیین کرده و لذا با محوریت انسان همه حقایق را فهم و تفسیر میکنند.
نتیجه محوریت انسان و سپس معطوف شدن همه توجه به تأمین نیازهای دنیوی باعث افراط او در استفاده از مواهب خدادادی در طبیعت، و غفلت از حقایق غیرمادی و معنوی میشود که این دو امر از بحرانهای اساسی انسان در جهان مدرن است.
در حل بحران زندگی مدرن، به نظر میرسد نقش دین، بالاخص ادیان الهی، بر عوامل و مؤلفههای دیگر مقدم باشد؛ زیرا دین قادر است پاسخ پرسشهایی که انسان مدرن از طریق علم و متافیزیک مدرن نتوانست پاسخ آنها را بیابد به انسان گوشزد کند.
با توجه به نقش مذکور دین و نیز اهمیت علم و نگرش متافیزیکی در حل بحران انسان مدرن، میتوان به اهمیت نقش علم دینی در این زمینه توجه داشت؛ زیرا علم دینی، در اینجا، نظام معرفتی دربارة جهان طبیعت و نیز ماوراء طبیعت است که آموزههای دین در شکل دهی متغیرهای تأثیر گذار آن، دارای نقش و تأثیر مهمی است که به واسطه همین کلیتِ علم، بالاخص کاربردهای آن را، رنگ و جهت دینی داده و از بروز نتایج سکولار و ضد دین جلوگیری میکند.
حکایت و حکمت علم در جهان اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله به تبیین و توضیح مفاهیم حکایت، حکمت و علم و نیز رابطه آن ها با مفاهیم تاریخ، تفکر، فلسفه، علم قدیم و علم جدید، پرداخته شده است.
سرزمین ایران در طول تاریخ، پیوسته محل تولد، توسعه و ظهور علم بوده و علم ایرانی دارای پیشینه، حکایت و حکمت خاص خود بوده است و آن حکایت و حکمت علم، از وجوه گوناگون هستیشناختی، معرفت شناختی، تاریخی و قومی با یکدیگر نسبت واقعی و حقیقی داشته اند و هرگز حکایت و حکمت علم در ایران از هم منفک نبوده است، حکمت ""بود"" حکایت و حکایت ""نمود"" حکمت علم ایرانی بوده است.
در دور? درخشان علم ایرانی (دور? باستان و دور? اسلامی) بینش و نگرش عالمان ایران زمین در کنش و عمل علمی آنان متجلی و متبلور بود. حکایت و حکمت علم در ایران یک وحدت حقیقی و عینی داشته و در هستی و جان و دل دانشمندان ایرانی جلوه گر شده بود.
تعامل علم و دین بر مبنای روش شناسی برنامه های پژوهشی لاکاتوش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علم و دین به لحاظ نظری دو جنبه متفاوت از فهم انسان و به لحاظ عملی دو مشغله بنیادی او به شمار میآیند. از آنجا که علم و دین، هر دو درباره حقیقت اظهار نظر میکنند، به ناچار پرسش در خصوص ارتباط میان آنها مطرح میشود. دیدگاه های تمایز، تعارض تلاقی و تأیید و مکملیت هر کدام به یک دغدغه اصیل از نحوه ارتباط میان علم و دین توجه کرده و در عین حال حاوی نقاط ضعف و اشکالات اساسی میباشند. روش شناسی برنامه های پژوهشی لاکاتوش، مدل مناسبی برای تبیین نظری نحوه ارتباط میان علم و دین به شمار میآید. با تعدیل در برنامه پژوهشی لاکاتوش میتوان نظریات علوم تجربی را به برنامه های علمی– فلسفی و الهیات ادیان توحیدی را به برنامه های دینی فلسفی مبدل ساخت. با ارائه رهنمودهای ایجابی و سلبی در این خصوص، رابطه میان علم و دین را به یک گفتگوی سازنده و غنا بخشی متقابل تبدیل کرد.
اختیار انسان و علم پیشین الهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علم پیشین خداوند و چگونگی پیوند آن با اختیار، از جمله مسائلی است که از دیر باز در کلام و فلسفه اسلامی و نیز در کلام و فلسفه مسیحی و یهودی مطرح بوده است. برای حل مشکل چه در جهان غرب و چه در جهان اسلام، راه های گوناگونی پیموده شده است. در این مقاله مهم تریناین راه ها مورد بحث قرار خواهد گرفت و خواهیم دید در زمانه ما کدامیک از اندیشمندان از چه راه حلی دفاع می کنند و نقاط قوت و ضعف هر یک از این رویکردها چیست؟ در پایان هم از دیدگاهی که در سنجش با دیگر دیدگاه ها قابل قبول تر است، دفاع خواهیم کرد.
بررسی اشکال¬های فخر رازی بر دیدگاه¬های ابن¬سینا در اراده و فاعلیّت الهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دیدگاه فلاسفة مسلمان دربارة اتّحاد مصداقی صفات باری تعالی و بازگشت اراده به علم ازلی، در نظر متکلّمان مقبول نیفتاده است. همچنین طرح فاعلیّت بالعنایه از سوی ابنسینا به عنوان فاعلیّت وجودی الهی و استفاده از آن در فائق آمدن بر برخی دشواریهای الاهیاتی، نظیر مسئلة شرور، زمینهای مناسب را برای نقض و ابرام آنان فراهم آورده است. در این میان، فخر رازی با تأکید بر مبانی کلامی اشعری و به این دلیل که اراده را به معنای عزم و قصدی زائد بر ذات که به ترجیح و تخصیص میانجامد، در نظر میگیرد، فلاسفه را در دستیابی به معنایی روشن برای ارادة ذاتی موفّق نمیبیند و آنان را به انکار اراده در خداوند متّهم میکند. در این نوشتار، ضمن پاسخ به اشکالهای فخر رازی، نشان داده شده که نتیجة گفتار ابنسینا در نفی غایت و غرض از فعل خداوند، سلب اراده و حکمت از او نیست؛ بلکه نتیجه این است که غایت در فعل واجب، چیزی جز ذات او نیست؛ و ارادة او، ابتدا به ذات او تعلّق گرفته، و همة موجودات به تبع ذات او مراد هستند.
تبیین مفاهیم کلیدی علوم انسانی - اسلامی بر اساس رهنمودهای مقام معظم رهبری
حوزه های تخصصی:
روحانیت و اسلامی سازی معرفت
حوزه های تخصصی:
عقل و علم و تعامل آنها در منظومه معرفتی شیعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ضرورت اخلاق مداری در تولید علم با تکیه بر منابع اخلاق اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فاعلیت خدا در نظر ملاصدرا و علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هویت علم دینی از نگاه حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اطلاعات به مثابه علم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نوشتار حاضر به دنبال بررسی ایده «علمی بودن یا امکان مطالعه علمی اطلاعات» است. نویسنده در پاسخ به پرسش پژوهش، با طرح دو فرضیه تشابه روش شناختی اطلاعات و علم و هم سانی هستی شناختی این دو، مدعی علمی بودن فرایند تولید شناخت اطلاعاتی و همچنین، اشتراک ویژگی های هستی شناختی شناخت علمی و شناخت اطلاعاتی است. نویسنده در پایان مقاله بر آن است که علمی بودن یا نبودن اطلاعات، بدون توجه دانشگاهیان به آن در پژوهش های خود، همچنان در حد ادعا باقی خواهد ماند و ورود اطلاعات به موضوعات پژوهشی دانشگاهی است که علمی بودن آن را تضمین خواهد کرد.