مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
ترمینولوژی
ترمینولوژی یقین و شکَ از منظر قرآن و عترت(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
اخلاق بهار ۱۳۸۹ شماره ۱۹
حوزه های تخصصی:
نخستین گام جهت اخلاق پژوهی، شناخت مفاهیم و واژه های اخلاقی است. از اساسیترین مفاهیم اخلاقی در قرآن و روایات، مفهوم «یقین» است و حسب قاعدهی «تُعرَف الاشیاء باضدادها»، شناخت مفهوم شک نیز راهگشاست. نگارنده در این جستار، ابتدا، با شناخت مفهوم یقین در لغت و ثقلین، پرده از معنای آن برداشته و بر آن است که یقین، علم ثابت و استواری است که هیچگونه شک، تردید و شایبه ای در آن راه ندارد. یقین، مشکِّک (ذو مراتب) بوده و در سه مرتبهی علمالیقین، عینالیقین و حقالیقین در قالب بالاترین شکل ایمان به خدا نمود مییابد.
شک، نقیض یقین است و حالت تساوی میان دو امر را دارد. مفاهیم مرادف و مرتبط با یقین و شک در جهت شناخت معنای دقیق آن و حوزهی معنایی آن دو بسیار راهگشاست که در این موجز بدان توجّه شده است.
هدف نوشتار حاضر، دستیابی به حوزهی معنایی یقین و شک از منظر «ثقلین» است. روش تحقیق تحلیل محتوا از نوع توصیفی- تحلیلی است و گردآوری مطالب به روش کتابخانه ای صورت پذیرفته است.
اصول تأمین کننده هم زیستی با غیرمسلمانان در اسلام
حوزه های تخصصی:
امروزه در هر کشور اسلامی افراد غیرمسلمان با عقاید گوناگون در کنار مسلمانان زندگی می کنند. اسلام در زمینه تعامل مسلمانان با مخالفان عقیدتی خود ساکت نمانده و دستورالعمل جامعی در خصوص شیوه برخورد با آنان تدارک دیده است. بر اساس آیه هشتم سوره ممتحنه اصل بر هم زیستی با غیرمسلمانان است، مگر اینکه آنان خود علیه مسلمانان به انجام عملیات خصمانه اقدام نمایند. مهمترین اصول تأمینکننده هم زیستی با غیرمسلمانان عبارت است از: کرامت انسانی، احسان و نیکوکاری، عدالتورزی، وفای به عهد، عدم اجبار به پذیرش عقیدهای خاص و اکتفا به دعوت اسلامی. گروهی در این خصوص کرامت انسانی را قابل سلب و خاص مسلمانان دانسته و غیرمسلمانان را شایسته برخورداری از آن نمی دانند و گروهی دیگر در روابط بینالملل اسلامی اصل را بر سیاست جنگ و ستیز دانستهاند. این جستار در پی آن است که نشان دهد اسلام همه اصول مذکور را پذیرفته و اصل را بر هم زیستی مسالمتآمیز با غیرمسلمانان قرار داده است.
مطالعه انتقادی ترمینولوژی ارتباطات میان فرهنگی در دائره المعارف بین المللی ارتباطات مبتنی بر نظریه قرآنی تعارف
منبع:
فرهنگ پژوهش تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۸ ویژه علوم اجتماعی
157 - 186
حوزه های تخصصی:
ارتباطات میان فرهنگی نوعی از ارتباطات است که عهده دار بررسی ارتباطات و روابط میان دو فرهنگ، دو فرد از دو فرهنگ و مانند آن است و رشته های مختلف علمی را برای پاسخگویی به نیازهای انسان جدید با خود همراه نموده و به بشر کمک می کند تا خود و جهان پیرامون را بهتر بشناسد. این شناخت با پذیرش تفاوت های میان فرهنگ های مختلف میسر می شود؛ تیلور معتقد است به رسمیت شناختن فرهنگ ها و هویت های متفاوت اساساً به معنی به رسمیت شناختن اموری است که انسان ها گرامی می شمارند. در نظریه ارتباطات میان فرهنگی و میان گروهی اثر واتس و گیلز، گروه های اجتماعی، مثل گروه های نوجوانان و گروه های قومی، فرهنگ های خاص خود رادارند که شامل غذا، آداب ورسوم، ادبیات و موسیقی است. ارتباطات میان فرهنگی بر این مسئله تأکید می کند که فرهنگ ها چگونه از طریق مدیریت بر رفتارهایی مثل فاصله شخصی و ژست ها، از یکدیگر متمایز می شوند و ارزش های فرهنگی که زیربنای اقدامات ارتباطی فرهنگ های مختلف ازجمله فردگرایی-جمع گرایی، فرهنگ هایی با بافت فرهنگی ساده و بافت فرهنگی پیچیده و غیره است، چگونه درک می شود. با توجه به اینکه الگوی موجود تمایز بین فرهنگ های گوناگون را نمی پذیرد، پژوهش هایی جهت دانش افزایی در امر ارتباطات میان فرهنگی بدون تأکید بر یکسان سازی فرهنگ ها و با توجه به رسمیت شناختن فرهنگ های گوناگون، دارای ضرورت و اولویت است. در این بررسی پس از ترجمه مداخل ارتباطات میان فرهنگی در دائره المعارف بین المللی ارتباطات به فارسی با دقت نظری بالا، آخرین الگوی ترمینولوژیک آن تبیین می شود. با روش اصطلاح شناسی انتقادی مشخص می شود، باوجود ادعای این شاخه از دانش مبتنی بر پذیرش تفاوت ها، درروند جهانی شدن، یکسان سازی فرهنگی در راستای اهداف طبقه غالب در حال وقوع است. تحقیق حاضر با استفاده از نقد درونی و بیرونی، فهمی انتقادی از مطالعات ارتباطات میان فرهنگی به دست داده و بابیان نظریه ارتباطات میان فرهنگی قرآنی مبتنی بر اصطلاح تعارف به نقد و نتیجه گیری پرداخته است.
اصطلاح شناسی «کلام فلسفی» و «فلسفه کلامی»
حوزه های تخصصی:
کلام فلسفی و فلسفه کلامی دو اصطلاح نوپدید در حوزه علوم اسلامی اند. پژوهش حاضر با رویکرد اصطلاح شناختی (ترمینولوژی) و به شیوه استقرایی، درصدد تعیین جایگاه دو اصطلاح مذکور در نظام جامع اصطلاح نامه علوم اسلامی است. بر این اساس در گفته ها و نوشته هایی سیر و تفحص کرده است که یا در مقام تبیین معناییِ این دو اصطلاح بوده اند یا برای بیان مقاصد خود از آن دو بهره گرفته اند، بدون اینکه به معنا و مراد خود از آنها تصریح کنند. مهم ترین نتایج تحقیق به این شرح است: خاستگاه هر دو اصطلاح، مباحث روش شناختی است؛ ازاین رو «لحاظ تقسیم» در هر دو اصطلاح، «روش شناسی» است. در مورد معانی دو اصطلاح گفته شده، تفاوت معانی مورد نظر کاربرانِ هریک از این دو واژه، به گونه ای است که قابل ارجاع به معنای واحد نیست و تنها با قول به اشتراک لفظی قابل توجیه است. همه کاربردهای «کلام فلسفی» و برخی از کاربردهای «فلسفه کلامی» مربوط به حوزه دانشی کلام اسلامی است. پیشنهاد این پژوهش با استناد به مبانی اصطلاح نامه نگاری، توافق و تسالم بر معنای «کلام بهره گیر از روش، آموزه ها و قواعد فلسفی» برای اصطلاح «کلام فلسفی»، و ترک به کارگیری واژه «فلسفه کلامی» است.