مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
علوم جدید
حوزههای تخصصی:
با استقرار حاکمیت قاجاریه، آشنایی با علوم جدید در شکلی جدی آغاز گردید ، زیرا این دوران مقارن با ترقی شگفت آور ملل مغرب زمین بود که قدرت آنها به دلیل بهره گیری از علم و صنعت جدید روز به روز شکوفاتر می گردید ؛ ضمن آنکه با بروز تحولات شگرف در اروپا، رقابتی میان دول اروپایی در اروپا پدید آمد که این رقابت پس از اندک زمانی به سایر نقاط جهان ، از جمله آسیا، کشانیده شد. در این میان ، ایران به دلیل موقعیت خاص جغرافیایی و سوق الجیشی خود ناخواسته به عرصه بازی های سیاست جهانی گام نهاد. نتیجه رقابت دول اروپایی و ارتباط تنگاتنگ میان ایران و آنها آن بود که ایران در مسیر آشنایی با عناصر تمدن غرب قرار گرفت و موج دانش نو به سوی دروازه های ایران پیشروی نمود . این دیپلماسی حاکم بر روابط دول اروپایی با یکدیگر و با ایران ، چنانکه خواهیم دید ، ناخواسته راه هایی را برای آشنایی ایرانیان با مدنیت غرب و علوم جدید و انتقال آن به ایران گشود . در این مقاله ، نویسنده می کوشد نحوه نخستین آشنایی جدی ایرانیان را با علوم جدید و اینکه آشنایی اولیه با علوم و فنون غربی از چه راه هایی تحقیق پذیرفت ، بررسی کند. =
نقد و بررسی رویکرد تهذیب و تکمیل علوم موجود(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف: هدف این مقاله تبیین رابطه ی علم و دین، بر اساس آن نوع از ارتباط که علم دینی را معنادار تلقی می کندمی باشد. بر این مبنا رویکرد تهذیب و تکمیل علوم، بررسی و نقد شده است. این رویکرد که طرفداران زیادی دارد، اهتمام خاصی به تلفیق عناصر تمدن اسلامی و علوم جدید و غربی دارد.
روش: روش تحقیق کیفی و از نوع تحلیل اسنادی می باشد و روش تجزیه وتحلیل داده ها به صورت نقد و تحلیل محتوایی میباشد.
یافته ها:این مقاله با ذکر ایراداتی این رویکرد را نا کارآمد می شناسد؛وسرانجام، رویکرد تاسیسی راپیشنهاد می کند؛ این رویکرد با تکیه بر علم شناسی معاصر، بیان می کند که علم، پدیده ای فرهنگی و انسانی بوده و در فرایند تولید و بقای خود، مبتنی بر پیش فرضهای متافیزیکی است. در واقع؛ بدون زیربنای فلسفی، هویت خود را از دست خواهد داد.
نتیجه گیری: تلاشهای زیادی صورت گرفته که هدف آنها اصلاح، ترمیم و بازسازی علوم رایج به واسطه رویکرد تهذیب و تکمیل است. بر اساس این رویکرد، فلسفه و فرهنگ همان گونه که در علم شناسی معاصر به اثبات رسیده، مقوم علم است. علم کنونی حاصل مشاهده محض نیست، بلکه قابلیتهای فکری و نظری دانشمند در فهم و تفسیر مشاهدات، نقش تعیین کننده ای دارد. دانشمند علوم انسانی که ادعای دیندار بودن دارد، باید به جای آنکه نقش تزیینی برای حضور ارزشهای دینی در علم قائل باشد، مضامین متافیزیکی موجود در اندیشه اسلامی را درباره انسان، از دین استنباط و استخراج کرده، در فرایند علم ورزی خود، این مبانی را به کار گرفته، به تولید و تاسیس علم اسلامی بپردازد.
تحلیل گفتمان روشن فکران ایرانی دربارة علوم جدید(از تأسیس دارالفنون تا تأسیس دانشگاه تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام تحقیق حاضر بررسی ریشة مشکلات نهاد علم در ایران امروز با رجوع به مقطع تاریخی ورود علم به ایران و تلاش جهت فهم نگرش روشن فکران این دوره دربارة پدیدة جدیدالورود علم با روش تحلیل گفتمان و استفاده از نظریة پسااستعماری است. نتایج به دست آمده از این تحقیق نشان می دهد شیوة مواجهة اولیه با این پدیده و ایدئولوژی روشن فکران را به سمتی سوق داد که دربارة مبانی علوم جدید و نسبتی که این علوم می تواند با علوم سنتی برقرار کند سکوت شد. همچنین توجه به برخی علوم و به حاشیه رانده شدن برخی دیگر، سویه ای ایدئولوژیک داشته و در مورد علوم انسانی باید گفت که اساساً انسان موضوع شناخت قرار نگرفته و نحوة نگرش در این دوره به اهداف و وظایف علوم انسانی، سبب شکل نگرفتن این علوم در این مقطع شد.
تقابل ستاره شناسی سنتی و مدرن در جریان ترجمه علوم جدید (دوره ناصرالدین شاه قاجار)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل مهم تاریخ ایران عصر ناصری شکل گیری تقابل دانش و فن آوری جدید در مقابل حفظ تلقی سنتی ایرانی از علم و عکس العمل عالمان علم سنتی بود. دستاوردهای علمی تمدن جدید مبتنی بر مبانی معرفت شناسی جدید و متکی بر روش تجربی در علوم طبیعی از طریق ترجمه ها در تضاد با درک سنتی از علم به معنای هرگونه دانستنی و تداوم جهان بینی سنتی ایرانی به همراه روش استقراء گرایی به عنوان روش کسب معرفت قرار گرفت. تقابل در عرصه های گوناگون علوم در عصر قاجاریه ابعاد و نمونه های متعدد داشت؛ درگیری منجم الدوله ها در مقابل مترجم ـ مولفان، مدارس سنتی در برابر دارالفنون و ردّیه های سنتی در قبال مقالات ترجمه ای و تألیفی روزنامه های جدید، مواردی از این دست بودند که عصری جدید را در موضوع مدرنیته علمی برای ایران رقم زد. تلاش گروه های اجتماعی در دو عرصه مذکور فضای چالش آمیز علمی و عقیدتی را به وجود آورد که در قالب ترجمه های علم جدید و رساله های سنتی قابل بررسی است. این مسائل به عنوان تقابل ستاره شناسی جدید و قدیم و در جریان ترجمه علوم جدید در عصر ناصری (1313 ـ 1264 ق)، موضوع مقاله حاضر بوده است. در این بررسی ضمن مطالعه محتوای متون ترجمه شده و متون ستاره شناسی متعلق به گفتمان سابق که رویکرد غالب عصر قاجار هم بوده است، به چالش هایی پرداخته می شود. در این بررسی، روش تحقیق تاریخی است و با اتکای به منابع خطی چاپ شده در موضوع مقاله در جهت کشف روابط علِّی بین شرایط تاریخی و رویکرد اندیشگی دو طیف مقابل و متضاد موافقان و مخالفان علم و روش علمی جدید بوده است.
مقایسه ای میان والتر استیس و ملاصدرا در باب معناداری زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
الهیات تطبیقی سال سیزدهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۲۷)
149 - 162
والتر ترنس استیس (۱۸۸۶-۱۹۶۷م)، فیلسوف نظریه پرداز قرن بیستم، نتیجه ضروری غلبه روحیه علمی و ابتنای برخی پیش فرض های بنیادین در علوم جدید از قرن هفدهم به بعد (که تصویر سنتی جهان مألوف و تحت حاکمیت بی چون و چرای ارزش های دینی و معنوی را کاملاً متزلزل کرده است) را ظهور بحران های سه گانه بی معنایی زندگی، نسبیت در اخلاق و موجبیت در افعال انسان مدرن می داند. ملاصدرا (۱۵۷۲-۱۶۴۰م) در حالی که معناداری را به سان استیس به هدف از زندگی گره زده است، کمال و سعادت این هدف را در فرایند گذر ارادی از سفرهای چهارگانه از خود تا خداوند، در قرب و فناء فی الله می داند. او براساس مبانی حکمت متعالیه، حرکت جوهری در عالم هستی، سیر انسان به سوی حق، زندگی معنادار را امری حتمی و برخلاف استیس این باور است که تنها اعتقاد به خدا و غایت انگاری اوست که موجب برطرف کردن بحران بی معنایی می شود. پرسش معنای زندگی از منظر استیس و مقایسه آن با ملاصدرا که در دو سنت متمایز و نتایج مخالف تفلسف کرده اند، با روش توصیفی تحلیلی، غایت قصوای این خامه است.
فواکه البساتین اثر حاج میرزا محمد طهرانی
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۴ آذر و دی ۱۴۰۲ شماره ۵ (پیاپی ۲۰۳)
219 - 233
حوزههای تخصصی:
نوشتار حاضر بررسی کوتاهی است از مجموعه ای از منتخبات به عربی و فارسی که در حدود سال 1331 ه.ق. (1914 م.) در تهران توسط حاج میرزا محمد طهرانی (و. تهران، حدود جمادی الثانی ۱۳۳۹/ فوریه ۱۹۲۱)، بازرگانی فاضل که داد و ستد شکر و کتاب می کرد گردآوری و نگاشته شده بود. این دفتر موضوعات متنوعی از جمله مباحث اعتقادی، فلسفی، و اخلاقی را در برمی گیرد. این دفتر از رهگذر ارائه ی متون متنوعی که نویسنده و گردآورنده آن خوانده و شیوه های نوشتاری ای که به کار بسته، چشم انداز تازه ای می گشاید تا از آن راه بتوان به تحلیل بهتر و جامع تری نسبت به زمینه متکثر و چندلایه فکری و فرهنگی ایران در اواخر قاجاریه دست یافت.
رویارویی با علوم جدید درمیان آثار و آرای سید اسدالله خرقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه تاریخ تمدن اسلامی سال ۵۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
112 - 133
حوزههای تخصصی:
ورود علوم جدید به ایران مانندِ ورود سایر دستاوردهای نوین غربیِ عصر قاجار، با واکنش های متفاوتی همراه بود. بخشی از این واکنش ها را، عالمان دینی ای نشان دادند که در آن زمان در جامعه ایرانی جایگاه ویژه ای داشتند؛ از همین رو مطالعه رویارویی این گروه با علوم جدید، به عنوان یکی از مهم ترین مظاهر تمدنی غرب، می تواند در شناختی عمیق تر از رفتار ایرانیان با پدیده های نوین حایز اهمیت باشد. یکی از این علما، سیداسدالله میرسلامی خرقانی (1254-1355ق) بود که از جوانی، فعالیت های اجتماعی داشت و در ادامه هم جزو سیاسیون زمان مشروطه و پس از آن به حساب می آمد. خرقانی با علوم جدید و برخی مفاهیم آن آشنایی پیدا کرد و از نتایج این علوم برای اثبات آرای دینی و اجتماعی خود، برای مثال در موضوع شرب مسکرات و تعدد زوجات بهره گرفت. البته، این به معنای پذیرش بدون چون و چرا و قید و شرط علوم جدید نبود، بلکه ضمن توصیه مسلمانان به استفاده از مزایای این علوم، به ویژه در روش های آن و تشکیک در پذیرفته ها و پیش فرض های علوم طبیعی قدیم، در جایی نیز به نقد علوم جدیدی می پرداخت که مشهورترین آن نسبت به نظریه تکامل یا فرگشت است. پژوهش حاضر کوشیده است، ضمن بررسی استدلالات، همراهی ها و انتقادهای خرقانی در برابر علوم جدید، با محوریت آثار برجای مانده از او و با نگاه برنقش و زمینه دغدغه های اعتقادی وی، به این پرسش نیز پاسخ دهد که آیا او به طور مشخص در جایگاه مخالف یا موافق علوم جدید قرار می گیرد یا می توان نگاهی دیگر داشت؟