مطالب مرتبط با کلیدواژه

بیناسوژگی


۱.

نسبت جامعه شناسی معرفت مانهایم و پدیدارشناسی هوسرل(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: پدیدارشناسی جامعه شناسی معرفت واقعیت بیناسوژگی زیست جهان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۵۱ تعداد دانلود : ۳۶۱
جامعه شناسی معرفت که با شلر و مانهایم در اوایل قرن بیستم مطرح شد، ریشه در تحولات علوم اجتماعی قرن نوزدهم و شکل گیری جریان های مخالف کارکردگرایی و رفتارگرایی داشت. در حوزه ی فلسفه نیز هوسرل در میانه ی جریان اثبات گرایی رئالیستی و ایده آلیسم، با این بحث که معنای پدیدار از هستی جدا نیست، پدیدارشناسی را به مثابه بدیلی برای هستی شناسی و معرفت شناسی مطرح کرد و راه سومی برای شناخت جهان باز کرد. راهی که با گذر از دوگانگی ذهن و عین به منشاء شناخت و شکل گیری دانش در زیست جهان رسید و سنت فلسفی را پایه گذاری کرد که جامعه شناسی معرفت در سطح جامعه شناسانه می تواند به بهترین وجه آن را نمایندگی کند. اما از آن جا که این بخش از کار هوسرل چنانکه باید و شاید مورد توجه قرار نگرفته است و بسیاری پدیدارشناسی را تقدم سوژه بر ابژه در شناخت جهان می دانند آن را در مسیری کاملا متفاوت از جامعه شناسی معرفت پیدا می کنند. حال آنکه آثار مانهایم از حضور این جریان فکری و تداوم آن حکایت می کند. این مقاله با تفسیر و مقایسه ی آثار هوسرل و مانهایم، در تلاش است تا پیوندهای میان پدیدارشناسی و جامعه شناسی معرفت را بررسی کند. رویکرد هوسرل نسبت به مساله ی ذات و فرارفتن از دوگانگی سوژه و ابژه با مفهوم التفات و همچنین طرح مفهوم زیست جهان و بیناسوژگی و در نهایت تعریف واقعیت به مثابه امری اجتماعی و اعتباری سه محوری است که این مقاله حول آن شکل می گیرد. اهمیت این مقاله در شناسایی این پیوندها و بررسی این صورت ها در حوزه ی مطالعات بینارشته ای و در شکستن مرزهای سنتی دانش و توجه به فلسفه در حوزه های انضمامی تر و برقراری پیوند میان این حوزه ها تعریف می شود.
۲.

پدیده شناسی علم مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: پدیده شناسی علم بدن حوزه تعلق اگو بیناسوژگی ریاضیاتی سازی طبیعت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۲ تعداد دانلود : ۴۵۲
پدیده شناسی برای دست یابی به بیناسوژگی ابتدا آگاهی را به حوزه تعلق اگو تقلیل می دهد. اما چنان که خواهیم دید این تقلیل برخلاف تقلیل اولیه پدیده شناسی، تقلیلی ساختگی و روش مند است. بنابراین، اگوی دیگر و در نتیجه بیناسوژگی نیز  همچون  حوزه تعلق اگو قلمرویی اصیل و اولیه است و هیچ یک از این دو قابل تقلیل به یک دیگر نیست. پس شناخت هر یک از این دو قلمرو نیز وظیفه ای اصیل به شمار می آید. علم مدرن از طریق ریاضیاتی کردن طبیعت و با معرفی اوبژه های منطقی ریاضیاتی وظیفه شناخت بیناسوژگی را بر عهده دارد. اوبژه منطقی ریاضیاتی، به مثابه افق نامتناهی پدیده های شهودی آگاهی، که نمودهای کثیر آن در قلمرو اگولوژیک به شمار می آیند، بخشی از معرفت پدیده شناختی است. برخلاف گفته های هوسرل، ریاضیاتی کردن طبیعت ما را از فهم اصیل جهان دور نمی کند و علم مدرن قادر است گنجینه های معرفت ما را افزایش دهد.
۳.

پدیده شناسی علم مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: پدیده شناسی علم بدن حوزه تعلق اگو بیناسوژگی ریاضیاتی سازی طبیعت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۶۸
پدیده شناسی برای دست یابی به بیناسوژگی ابتدا آگاهی را به حوزه ی تعلق اگو تقلیل می دهد. اما چنان که خواهیم دید این تقلیل برخلاف تقلیل اولیه ی پدیده شناسی، تقلیلی ساختگی و روش مند است. بنابراین اگوی دیگر و در نتیجه بیناسوژگی نیز هم چون حوزه ی تعلق اگو قلمرویی اصیل و اولیه است و هیچ یک از این دو قابل تقلیل به یک دیگر نیست. پس شناخت هر یک از این دو قلمرو نیز وظیفه ای اصیل به شمار می آید. علم مدرن از طریق ریاضیاتی کردن طبیعت و با معرفی اوبژه های منطقی ریاضیاتی وظیفه ی شناخت بیناسوژگی را بر عهده دارد. اوبژه ی منطقی ریاضیاتی، به مثابه افق نامتناهی پدیده های شهودی آگاهی، که نمودهای کثیر آن در قلمرو اگولوژیک به شمار می آیند، بخشی از معرفت پدیده شناختی است. برخلاف گفته های هوسرل، ریاضیاتی کردن طبیعت ما را از فهم اصیل جهان دور نمی کند و علم مدرن قادر است گنجینه های معرفت ما را افزایش دهد.
۴.

«خود» و «دیگری» در اندیشه مهدی بازرگان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مهدی بازرگان مارتین بوبر بیناسوژگی الهیات ارتباطی سوبژکتویته معنویت گرا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۸۹ تعداد دانلود : ۴۴۷
رابطه مطلوب «خود» و «دیگری» به معنای مواجهه بیناسوژگی، رویکردی انتقادی به مدرنیته است و به دفاع از انسان در مقابل سیطره عقل ابزاری مدرن می پردازد. این موضوع از سوی متفکران فلسفه وجودی ارائه شده و «مارتین بوبر»، صورت بندی نسبتاً روشنی از آن ارائه می کند. بررسی این موضوع در تفکرات نواندیشان دینی که نگاه انتقادی به مدرنیسم دارند، اهمیت دارد. «مهدی بازرگان» به عنوان یکی از نواندیشان دینی متقدم، در جهت مسئله اصلی اش که پیوند دین و مدرنیته است، بر اساس انسان شناسی دینی اش، سوژه ایرانی را با رویکردی معنوی برمی افرازد و به این ترتیب ارتباط مبنایی میان انسان دینی با مفاهیم مدرن برقرار می کند. این ارتباط در نوع مواجهه «خود» و «دیگری» در تفکر او نمود روشنی دارد. بازرگان، «انسان الهی- اجتماعی» را در کانون تفکر خود قرار می دهد و از این جهت مقوّمات مواجهه مطلوب «خود» و «دیگری» و همزمان پیوند مناسب تر انسان دینی با دنیای مدرن را فراهم می کند.
۵.

نگاهی به مفهوم سوژگی و بیناسوژگی در رمان ادسون آرانتس دوناسیمتنو و خرگوش هیمالیایی اش از جمشید خانیان(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: ادسون آرانتس دوناسیمنتو و خرگوش هیمالیایی اش بیناسوژگی سوژگی جمشید خانیان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۶۳ تعداد دانلود : ۳۱۵
هدف اصلی این پژوهش، واکاوی مفهوم سوژگی با رویکردی پروبلماتیک و بررسی نسبت آن با نقد و نظریه ی ادبیات کودک و نوجوان است. در بررسی جریان تفکر درباره ی سوژگی، آگاهی و کنش گری، ویژگی های اصلی این مفهوم قلمداد می شوند. اندیشه و عمل آگاهانه در دیالوگ با دیگری، مستلزم فرض دو طرف در این رابطه است. من در برابر تو، که در این رابطه یک قطب بر قطب دیگر غالب می شود و این غلبه به شکلی پنهان رخ می دهد. به این ترتیب اگرچه آگاهی هر دو طرف، به دلیل انباشت و تعامل آگاهی هایشان، ارتقا می یابد و می بالد، اما هویتی برساخته پیدا می کنند و طرف ضعیف تر، مغلوب هژمونی گفتمان غالب می شود. در نتیجه طرف مغلوب در واقع نمی اندیشد بلکه اندیشیده می شود و با اینکه فکر می کند مختار بوده، تنها در میان امکان های موجود انتخاب کرده است. مفهوم کلیدی در فهم بهتر این رابطه که این پژوهش با نگاهی باختینی به آن می پردازد، بیناسوژگی است که بر فرایندی بودن این رابطه تأکید می کند و حرکت از بودن به شدن را در مذاکره ای سودمند پیشنهاد می دهد. توجه به مفهوم سوژگی در نقد و نظریه ی ادبیات کودک جهان در سال های اخیر چالش برانگیز بوده است، اما در ایران، پژوهش مشخصی در این زمینه یافت نشد. پرسش اصلی پژوهش این است که چطور می توان رابطه ی بین دوگانه ها را بهبود بخشید و رابطه ای بیناسوژگانی را جایگزین نگاه دوقطبی به سوژه ها کرد؟ در پایان، با نگاهی به کتاب ادسون آرانتس دوناسیمنتو و خرگوش هیمالیایی اش ، اثر جمشید خانیان، تلاش شد تا فرایند بیناسوژگی میان نویسنده و قهرمان داستان بررسی شود تا به این ترتیب کارایی این بحث ها در قلمرو ادبیات کودک و ظرافت های نقد با این رویکرد آشکار گردد. به نظر می رسد خانیان توانسته با آگاهی بخشیدن و کنش مند کردن سوژه های داستانش به آن ها تشخص ببخشد و آن ها را توانمند کند تا در دل یک مذاکره ی بیناسوژگانی واقعیت داستانی را بسازند.