مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۶۱.
۱۶۲.
۱۶۳.
۱۶۴.
۱۶۵.
۱۶۶.
۱۶۷.
۱۶۸.
۱۶۹.
۱۷۰.
۱۷۱.
۱۷۲.
۱۷۳.
۱۷۴.
۱۷۵.
۱۷۶.
۱۷۷.
۱۷۸.
۱۷۹.
۱۸۰.
گفتمان
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر، مقوله خشونت کلامی در نمایش نامه هاملت با سالاد فصل در چهارچوب نظریه گفتمانی مالکین (2004) مورد بررسی قرار گرفته است. مالکین در بررسی خشونت کلامی، شاخص هایی شش گانه معرفی می کند که به واسطة آن ها زبان کنش گری خشونت بار شناخته می شود. هدف اصلی این پژوهش، معرفی و کاربست نگره ای زبانشناختی در تحلیل گفتمان خشونت آمیز دراماتیک است. در متون نمایشی (همچون دیگر متون ادبی)، شخصیت ها توسط زبان خلق می شوند؛ تحت استیلای قوانین حاکم بر آن پرورش می یابند؛ گاهی توسط آن مورد تعرض قرار می گیرند و در نهایت دگرگون می شوند. نظر به این که شکل گیری شخصیت های نمایشی بر پایه دیالوگ هایشان شکل می گیرد، مطالعة علمی خشونت کلامی به عنوان یکی از مؤلفه های کلام دراماتیک در این نوع ادبی ضروری به نظر می رسد. پژوهش حاضر بر پایة نظریة مالکین (2004) در مورد الگوهای خشونت کلامی در درام، با رویکردی گفتمانی به بررسی این الگوها در نمایش نامه هاملت با سالاد فصل اکبر رادی می پردازد، و تلاش می کند تا مؤلفه های غالب در گفتمان خشونت آمیز شخصیت های این نمایش را ارائه کند.
بررسی کارکردهای متنی و ارتباطی تبلیغات بازرگانی رادیویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقالة حاضر در مورد بررسی کارکرد نشانه های صوتی و ترفندهای گفتمانی در متون تبلیغات بازرگانی رادیویی است. هدف از این تحقیقِ توصیفی این بود که ببینیم برای انتقال معانی صریح و ضمنی این متون از چه فنون و امکانات شنیداری بهره برداری می شود.
نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل یازده نمونة تبلیغ رادیویی حاکی از آن است که در طراحیِ متونِ چند لایه ایِ تبلیغات رادیویی، لایه های مختلفی که خاص این رسانه شنیداری است، یعنی لایه های گفتار، موسیقی و صداهای محیطی برای درک و نیز ترغیب شنونده به خرید کالاها یا استفاده از خدمات، به کار گرفته می شوند و نیز ترفندهای گفتمانی و نقش ترغیبی زبان در این میان نقشی اساسی ایفا می کنند.
رابطة علوم انسانی اجتماعی با گفتمان و الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هدف انقلاب اسلامی ایران برای رسیدن به تمدنی متعالی، نیازمند بهره گیری از مدل پیشرفتی است که در آن مؤلفه های دین، علم، فرهنگ و تمدن با یکدیگر معاضدت داشته باشند. این مقاله با روش تحقیق اسنادی و با استعانت از دیدگاه شهید مطهری، تلاش می کند تا مدلی از پیشرفت را متناسب با شرایط کنونی گفتمان انقلاب اسلامی استخراج کرده و مختصات آن را به اجمال معرفی نماید. با تدقیق در مسئلة پیشرفت در شهید مطهری، گونه ای از مسئلة گفتمانی مشتمل بر دو بُعد شناختی و عملی هویدا می شود که به ترتیب مرتبط با قوت علم (به ویژه علوم انسانی اجتماعی) و الگوهایی از خرده نظامات اجتماعی (یعنی سیاست، اقتصاد، تعلیم و تربیت و خانواده) می باشند. همچنین ترابط میان علم و دین از یک سو و میان فرهنگ سازی و دین از سوی دیگر، نقشی محوری در پیشرفت جامعه و شکل گیری تمدن اسلامی دارد.
بازنمایی و تحلیل الگوی خانواده اسلامی ایرانی در گفتمان انقلاب اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
مناقشات گفتمانی عرصه های سیاسی و فرهنگی در جامعه، بر نهادهای اجتماعی تأثیر می گذارد. در این میان، نهاد خانواده، به منزلة کانون سبک زندگی، در معرض الگوسازی گفتمان ها قرار می گیرد. در ایران، پس از انقلاب اسلامی، توجه به الگویی از خانواده برای تحقق سبک زندگی اسلامی ایرانی و کاستن از برخی مسائل اجتماعی و فرهنگی، ضروری تلقی شده است. در این مقاله، با استفاده از نظریات تحلیل گفتمانی و بر اساس روش تحلیل گفتمان (مدل تحلیلی ترکیبی فرکلاف، لاکلاو و موفه) می کوشیم تا مؤلفه های الگوی خانواده اسلامی ایرانی را به عنوان محصول و کفایت تجربی گفتمان انقلاب اسلامی در سه سطح توصیفی، تفسیری و تبیینی تحلیل کنیم. بر طبق نتایج مقاله، الگوی خانواده اسلامی ایرانی بر محور مفاهیم «عدالت محوری»، «اصالت فرد و جمع»، «ارزش های اسلامی» و «فرهنگ ایرانی» مفصل بندی شده و دال مرکزی آن «اسلام و فرهنگ ایرانی» است. همچنین این الگو با ارکان هویتی جامعه ایران سازگاری و تناسب دارد.
جایگاه تحلیل گفتمان در بررسی اندیشه انقلاب اسلامی (مقایسه با چارچوب تحلیلی ایدئولوژی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اگر مهمترین ویژگی انقلاب اسلامی 1357 را در وجه فرهنگی و اندیشه ای آن جست و جو کنیم پرسش اصلی مقاله حاضر این است که تحلیل گفتمان نسبت به رهیافت های رقیب ( هرمنوتیک و چارچوب تحلیلی ایدئولوژی) که به تحلیل و تبیین جنبة فکری انقلاب ها و در اینجا انقلاب اسلامی پرداخته است، از چه رجحانی برخوردار است؟ در این نوشتار، ابتدا به بیان مسئله پرداخته سپس به بررسی رجحان تحلیل گفتمان در بررسی اندیشه انقلاب اسلامی نسبت به رهیافت هرمونتیک و چارچوب تحلیلی ایدئولوژی اقدام می نماییم و نوشتار خود را با جمع بندی یافته های تحقیق به پایان می رسانیم. ما به این علت رهیافت گفتمان نسبت به رهیافت هرمنوتیکال را در بررسی اندیشه انقلاب اسلامی دارای ارجحیت می دانیم که نگاه گفتمانی بهتر می تواند به پیوند اندیشه انقلاب اسلامی با مقوله قدرت –دانش و قدرت-حقیقت بپردازد. نوشتار حاضر، با بررسی امتیازها و قابلیت های تحلیل گفتمان نسبت به ایدئولوژی، به این یافته رسیده که نظریه گفتمان از حیث روش از قابلیت و رجحان ویژه ای برخوردار است و چشم اندازهای جدید و متفاوتی در بررسی اندیشه انقلاب اسلامی از جمله بررسی اندیشمندان غیرسیاسی، تکثر اندیشه انقلاب، ارائه تاریخ هستی شناسانه از اندیشه انقلاب اسلامی می گشاید.
تحلیل تصاویر مستقل در شعر احمد شاملو
حوزه های تخصصی:
در این مقاله تلاش شده است که در تحلیل فرآیند تصویر، بر نقش تصور تکیه شود. با حفظ ماهیت نظری تصویر، ساختاری با عناوین تصویر مرکزی، ابزار تصویر، لحن تصویر، کارکرد تصویر و ذهنیت تصویری متن برای آن در نظر گرفته شده است. آنگاه انواع تصویر از دید سطح و عمق، ایستایی و یویایی، نقاشیک و سینمایی، باز و گسترده ، محدود و بسته و تصاویر مستقل و وابسته معرفی می گردد. تصویری که در مجموع عناصر سازنده آن ماهیت انحصاری و ویژگی خوداتکایی دارد به طوری که در بیرون از فضای شعر کاربرد داشته باشد ""مستقل"" نام می گیرد. شکل گیری و کاربرد تصاویر مستقل را در شعر شاملو می توان متأثر از نقش و تأثیر شیوه بیان ادبی حاکم، جریان و گرایش زبانی و گفتمان دانست. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری تحقیق شامل بررسی 100 شعر شاملو است که با معیار کوتاه و تصویری بودن انتخاب شده است. نتایج تحقیق بیانگر تأثیر عوامل مذکور در استقلال تصاویر است. بیان کنایی و مجازی، به عنوان شیوه بارز بیان ادبی در شعر احمد شاملو به کار رفته است. جریان زبانی و تأثیر آن بر تصاویر مستقل، وجهه اجتماعی احمد شاملو را به عنوان شاعر اجتماعی نمایان می کند و گفتمان های سیاسی و اجتماعی، گفتمان های غالب موثر در شکل گیری تصاویر مستقل شعر شاملو است.
روند بازنمایی هویت خودی و دیگری در تاریخ بیهقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هویت از منظر قائلین به گفتمان، دستاورد گفتمان است و در ظرف آن شکل می گیرد. هر هویتی محصول گفتمان خاصی است و می توان آن را همچون فرآیند، فهم کرد و به آن جنبه تاریخی و در حال شدن داد. از آن جا که گفتمان، امری سیال و نسبی است هویت نیز امری متغیر و دگرگون است. گفتمان در حقیقت محصول نظام علم و ساختار زبانی است که نظامی خاص از نمادها و معانی را شکل داده است. گفتمان، نظام معنایی وسیع تری از زبان است و هر گفتمان بر قسمت هایی از حوزه جامعه چیره شده و از طریق سیطره بر ذهن ها، به گفتارها و کردارهای فردی و جمعی سوژه ها شکل می دهد. در این پژوهش با بهره گیری از نظریه گفتمانی انتقادی فرکلاف، تاریخ بیهقی در سه مرحله؛ نخست؛ تحلیل مفصل متن، دوم؛ تفسیر بافت زمینه ای و گفتمان هایی که متن متکی برآن است و سوم؛ تبیین به معنی دیدن گفتمان به عنوان جزئی از روند مبارزه اجتماعی در ظرف مناسبات قدرت، تحلیل شده و نشان داده شده است که بیهقی با تکیه بر کدامین صفات و فصول مشترک گروه «ما»ی مورد نظر خود را شکل می دهد؟ و با برجسته کردن کدام تفاوت ها و بهره گیری از کدام الگوها، گروهی را طرد می کند و در نهایت هویت سیاسی بیهقی چگونه در توصیف او از «ما» و «غیر» شکل می گیرد.
گفتمان معاصر عربی در میانة ابهامات و چندگانگی ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال شانزدهم خرداد و تیر ۱۳۹۵ شماره ۲ (پیاپی ۳۹)
حوزه های تخصصی:
پژوهش کنونی با تمرکز بر چگونگی و چیستی گفتمان محوری جهان عرب این فرضیه را طرح می کند که وحدت عربی یا اتحاد اعراب در چهارچوب یک واحد سیاسی و سرزمینی، گفتمان محوری، و آرمانی اعراب در یک و نیم قرن اخیر بوده است. با این همه، دگرگونی های بین المللی و داخلی تحقق چنین آرمانی را با دشواری روبه رو کرده و بروز مشکلات سیاسی اقتصادی و اجتماعی داخلی جهان عرب را در سال های دهة 1980 دچار سردرگمی و چندگانگی گفتمانی کرده است. شرایط پس از جنگ سرد و تحولات داخلی ناشی از تضعیف گفتمان ناسیونالیستی نیز به تدریج شکل گیری دو گفتمان سکولار بنیادگرا را در پی داشته و همة نیروهای اجتماعی و سیاسی را بر محور آن گرد آورده است. این پژوهش با نمونه گرفتن از مباحث چالش های گفتمان معاصر عربی در حکم متن مد نظر برای پژوهش خود و ضمن نقد دیدگاه های نویسندگان آن، این پراکندگی و سردرگمی گفتمانی و در نهایت رویارویی روشن فکران عرب در گفتمان سکولار بنیادگرا را نشان می دهد.
بررسی کارکرد نظام کنشی و غیرکنشی در گفتمان های ورزشی
حوزه های تخصصی:
این مقاله به تحلیل کلامی نمونههایی از متنهای ورزشی روزنامههای ایران میپردازد و به نظام کنشی (روایی) و غیرکنشی (عاطفی و شناختی و تنشی) در رویکرد نشانهمعناشناختی نوین در تحلیل متن توجه میکند. هدف مقاله حاضر بررسی شرایط تولید معنا از نظر سازوکارهای کنشی و غیرکنشی در گفتمانهای ورزشی است. بر همین اساس، مشاهده میشود که معنا و فرایند تولید آن در همه گفتمانها دارای سازوکارهای یکسان نیستند. در گفتمان (ورزشی)، معنا میتواند از ویژگی های نظام روایی، عاطفی، شناختی و تنشی تبعیت کند.
با بررسی کارکرد نظام کنشی و غیرکنشی در گفتمان ورزشی و براساس متنهای منتخب از مطبوعات ورزشی، بسامد کارکرد هر یک از نظامهای گفتمانی مشخص شده است. گفتمان ورزشی همانند دیگر گفتمانها از تعامل نظام گفتمانی متنوعتری بهرهمند است تا بتواند وقایع و رویدادهای ورزشی را بهخوبی بازگو نماید؛ اما براساس تحلیلهای انجامشده درباره متنهای ورزشی در مقاله حاضر، این نتیجه حاصل میشود که نظام کنشی بیش از نظام غیرکنشی زیربنای متنهای ورزشی را تشکیل میدهد.
برندسازی ایده ها: «صلح پایدار» به مثابه یکی از اصول گفتمانی انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی فقه و اصول فقه اندیشه و فقه سیاسی اندیشه سیاسی اسلام فلسفه سیاسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی فقه و اصول فقه اندیشه و فقه سیاسی فقه سیاسی حکومت اسلامی امور خارجی و روابط بین الملل
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی فقه و اصول فقه اندیشه و فقه سیاسی فقه سیاسی ولایت فقیه انقلاب و نظام جمهوری اسلامی
برندسازی را عمدتاً و البته تا حد زیادی به درستی در ذیلِ فعالیت های مرتبط با اقتصاد و تجارت، به ویژه اقتصاد و تجارتِ مبتنی بر منطق بازار مورد ملاحظه قرار می دهند. با این حال رشد و گسترشِ روزافزونِ فنون و مهارت های برندسازی و آشکارشدنِ اهمیت آن به عنوان مقوله ای مرتبط با ذات و ماهیتِ روابط انسانی، موجب شده است که دانشوران حوزة برندسازی تلاشی را در جهتِ بسطِ دایرة شمولِ نظام برندسازی آغاز کنند. تأکید برندسازی شخصی طی دو سه دهة گذشته، چه در عرصة سیاسی و چه در عرصه های هنری، ورزشی و مدیریتی، نشانه های این بسط و گسترش را آشکار ساخت. برندسازی شهر و کشور از منظر توریستی و گردشگری و حتی با رویکرد تقویتِ قدرت ملی در عرصة جهانی، امروز به امری متداول تبدیل شده است. به نظر می رسد مرحلة نهاییِ این روند، برندسازی ایده ها و افکار باشد که اگرچه هنوز در آغاز راه است اما سرعت بسط و گسترش آن بسیار زیاد است. ما در این مقاله و با عنایت به همین واقعیت، تلاش خواهیم کرد تا کوشش در راستای بدل کردنِ ایدة صلح پایدار را به عنوان یکی از مهم ترین مقومات گفتمان انقلاب اسلامی ایران به بحث بگذاریم. تمایزگفتمان حاکم بر انقلاب اسلامی ایران که آن را به یکی از مهم ترین و در عین حال مردمی ترین رویدادهای تاریخ معاصر بدل کرد، در نوعِ متفاوت ِ نگاهش به مقولة سیاست و قدرت سیاسی بود. آشتی دادنِ اخلاق با سیاست که به سکه ای غیر رایج در بازار مناسبات سیاسی جدید بدل شده است، همان نقطة عطفی است که در عرصة بین المللی می تواند با مقولة صلح پایدار پیوند بخورد. مدعای ما در این مقاله این است که ایدة صلح پایدار، می تواند با استفاده از فنون برندسازی، به یکی از برندهای قدرتمند گفتمان انقلاب اسلامی در سطح بین المللی تبدیل شود.
نشانه - معناشناسی عاطفی گسست و انسداد گفتمانی در داستان حسنک وزیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عواطف می توانند باعث پیوست یا گسست گفتمان شوند. سازوکار وجوه حسی و عاطفی در داستان تراژیک حسنک وزیر در تاریخ بیهقی، به شکست گفتمانی منجر می شود. در مقاله حاضر بر اساس روش تحلیل گفتمان مبتنی بر پدیدارشناسی حواس و عواطف می کوشیم این نکته را آشکار سازیم که زیرساخت عاطفی تعیین کننده و تمایزبخش در داستان حسنک وزیر از «تحقیر اجتماعی و بیناسوژگانی» نشات می گیرد که شخصیت منفی عاطفی داستان (بوسهل) تجربه می کند و به عواطفی چون «تشفی، تعصب و انتقام» می انجامد که وجه تشفی گرانه آن حتی پس از انتقام جریان دارد. شدت وجه عاطفی از سوی این کنشگر منفی در راستای ارائه یک گزاره کلی ناظر به کنش سیاسی خردگرایانه است؛ در عین حال، وجه عقلایی داستان بر شخصیت خردگرا و پیچیده داستان (سلطان مسعود غزنوی) استوار است که گزاره های عقلایی را در متن تولید می کند اما به لحاظ اشتراک در تحقیر سوژگانی با بوسهل پیوند و با حسنک گسست گفتمانی می یابد و از این رو این شخصیت خردگرا علیرغم تعیین کننده بودن و برخورداری از قدرت اصلی در تعیین سرنوشت گفتمان، در لایه دوم پیرنگ قرار می گیرد
قدرت، تاریخ و تبار شناسی: فردریش نیچه و میشل فوکو
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی تبیین فردریش نیچه و میشل فوکو از تبارشناسی می پردازد. استدلال موجود در مقاله این است که تبار شناسی، تاریخ را نه از لحاظ رخداد ها، پیکار ها و جنگ ها (یعنی به واسطه ی داده ها و واقعیات تجربی)، بلکه برحسب نظام های گفتمانی و کردارها و رویه هایی که به ذهنیت ما شکل می دهند، بررسی می کند. پیوند و رابطه ی بین دانش/ حقیقت و قدرت نقش بسیار مهمی را در تبیین هر دوی نیچه و فوکو از تبار شناسی بازی می کند. تصور فوکویی از نظم (نظام فهم پذیری) به عنوان مفهومی کلیدی در نگرش او به تاریخ به کار گرفته می شود. ایده ی نیچه ایِ خواست قدرت به ایده ی شیوه ها و روش های روابط نیرو های حمایت کننده و حمایت شونده از نوعی دانش بدل می شود. مقاله به این نتیجه می رسد که تبار شناسی فوکویی، معنا را به روابط قدرت تقلیل می دهد. استدلال موجود این است که در تفکر فوکویی تاریخ انسانی قابل فهم است، اما نه به دلیل معنای درونی آن، بلکه بدین خاطر که دانش و گفتمان ها که نقشی کلیدی در تاریخ انسانی بازی می کنند، به لحاظ روش ها و راهبرد ها قابل فهم هستند.
مقاومت، ممارست و مماشات گفتمانی: قلمروهای گفتمان و کارکردهای نشانه – معناشناختی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گفتمان از دیدگاه زبانشناختی به کنشی فردی اطلاق می گردد که نتیجه استعمال زبان است. چنین کنشی که تجارب بیرونی و زیسته گفته پرداز را به همراه کنکاشِ درون زبان به حوزه گفتمان منتقل می کند ما را با ویژگی های متفاوت و متنوعی مواجه می سازد که این تحقیق فقط بخشی از آن را برجسته می سازد. از میان کارکردهای مختلف گفتمان سه ویژگی مقاومتی، ممارستی و مماشاتی وجوهی هستند که مبنای شکل گیری بسیاری از گفتمان ها به شمار می روند. تاکید بر این سه ویژگی به این دلیل است که هر کنش گفتمانی قبل از هر چیز آزادسازی میزانی از انرژی است که فرآیند گفتمانی و پویایی آن را تضمین می کند. همین انرژی است که سبب ایجاد فضای مقاومت، ممارست و یا حتی مماشات گفتمانی می گردد. مقاومت گفتمانی سبب می گردد تا یک وضعیت ایجابی و تثبیت شده نفی شود و وضعیتی متفاوت و جدیدی جایگزین آن گردد. مهمترین نتیجه نفی کارکرد ایجابی یک گفتمان ورود به چشم انداز جدیدی است که مسیر حرکت گفتمانی را باز نموده و می تواند شرایط رشد و استعلای آن را فراهم سازد. کنش های گفتمانی همواره امکان تمدید حضور خود را در فرآیندی متفاوت از آنچه برای آن ها ترسیم شده است دارند. جریان های کنشی دارای آستانه مقاومت متفاوت هستند. با وارد کردن میزانی از انرژی به یک جریان می توان مسیر حرکت آن را تغییر داد. مقاومت و ممارست قدرت گفتمانی را بازتعریف می کنند. به همین دلیل قدرت می تواند با گستره کمّی، حضور خود شرایط ایجابی را تغییر دهد. اما گاهی نیز تقلیل و تضعیف همین گستره کمی نوعی ممارست جهت بهبود کیفی حضور است. به همان میزان که اسطوره سازی، مقاومت گفتمانی را افزایش می دهد به همان میزان نیز جذب و حل شدن در گفتمان های جاری شرایط مماشاتی حضور را افزایش می دهد. ویژگی مقاومتی گفتمان راه را بر استعلای ساحت حضور کنش گران گفتمانی می گشاید.چنین مقاومتی امکان جابجایی کنش ها و جلوگیری از انجماد آن ها را فراهم می کند. اینک باید دید چگونه و بر اساس چه کارکردهایی گفتمان وارد مسیر پویای ممارست و به پشتوانه آن تغییر وضعیت های ایجابی و تثبیت شده می گردد ؟ هدف اصلی این مقاله بررسی و تحلیل سه ویژگی مقاوتی، ممارستی و مماشاتی گفتمان از دیدگاه نشانه – معناشناسی جهت تبیین این موضوع مهم است که گفته پردازی فضایی چالشی است که استحاله و استعلای معنا در آن وابسته به تغییر شرایط ایجابی به شرایط سلبی و یا پویاجهت جلوگیری از رسوب معناست.
بررسی جامعه شناختی گفتار عامیانه در خرده فرهنگ جوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بین زبان و جامعه ارتباط متقابل وجود دارد که در این فرایند ارتباطی، ویژگی های اجتماعی و فرهنگی گروه های جامعه در زبان آن ها منعکس می شود؛ بنابراین زبان می تواند ابزاری برای شناخت این ویژگی های اجتماعی و خرده فرهنگی باشد. در این مقاله قصد بر این است که از طریق بررسی زبان عامیانه جوانان به مناسبات اجتماعی آنان با گفتمان مسلط جامعه و نهادهای اجتماعی، پی ببریم. بر این اساس هدف نهایی، بیان نقش و کارکرد گفتار عامیانه در خرده فرهنگ جوانان است. تبیین نظری پژوهش حاضر، بر مبنای نظریه کارناوال باختین و مناسبات زبان و قدرت در گفتمان فرکلاف، انجام شد و با استفاده از روش تحلیل گفتمان و الگوی تحلیلی فرکلاف، داده های مورد نظر تحلیل شدند. جامعة آماری، وبلاگ های شخصی (زندگی بلاگ) جوانان 15-29 سال و نوشته شده از سال 1385 تا 1388، در نظر گرفته شد. نمونه گیری به روش نظری و هدفمند انجام شد. حجم نمونه با رسیدن به نقطه ی اشباع و تکرار در یافته ها، به 30 متن وبلاگ رسید. روند تجزیه و تحلیل داده های پژوهش به این نتیجه رهنمون شد که گفتار عامیانه در خرده فرهنگ جوانان به گونه ای یکدست و مشابه به کار نمی رود .بلکه با توجه به فضای اجتماعی کاربرد آن، شکل های متفاوت می یابد؛ این زبان به عنوان زبانی کارناوالی، نظم مسلط، هنجارها و نهادهای اجتماعی آن را به چالش می کشد و با تمرکز بر لذتی کانالی، در برابر ارزش ها و هنجارهای ایدئولوژیک مسلط به شکلی پنهان مقاومت می ورزد. این مقاومت با صبغة کارناوالی خود، به گونه ای متفاوت در فضای فرهنگی پایین شهر و بالای شهر و در حوزه های ارزشی و ایدئولوژیکی متفاوتی از گفتمان مسلط، به منصة ظهور می رسد.
پرسش بلاغی تشریکی در ادبیات معاصر فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به نقد علم معانی سنتی و کارکرد آن از دیدگاهی نو می پردازد. از گذشته تا کنون، در کتب بلاغی برای جملات پرسشی، اغراضی را برشمرده اند مانند امر، نهی، بیان تحسر، ترغیب و ... این موارد تقریباً معانی ثانوی بیشتر جملات پرسشی موجود در متون کهن را شامل می شود. در دورة معاصر، به دلیل روی کرد خواننده مدار به متن، به پرسش هایی برمی خوریم که علم معانی سنتی دربارة آنها سکوت کرده است؛ زیرا در ادبیات قدیم نمونه های آنها به ندرت دیده می شود. این جملات پرسشی که در اشعار، به ویژه در داستان های دورة معاصر دیده می شود، به دلیل متکثر کردن معنای متن ادبی اهمیت دارد. تکثیر معنا با سهیم کردن خواننده در آفرینش متن صورت می گیرد؛ به این ترتیب که متن از خواننده چیزی می پرسد و با این شگرد، به صورت غیرمستقیم از او می خواهد متن را معنا کند. این نوع پرسش ها در این مقاله، پرسش های بلاغی تشریکی نامیده شده اند. این مقاله بعد از آنکه دربارة ضعف علم معانی سنتی در تبیین این شگرد بحث می کند، از مباحث زبان شناسان و منتقدان ادبی در تبیین نظری جایگاه این نوع پرسش یاری می گیرد و در پایان، نمونه هایی از جملات پرسشی در شعر و داستان معاصر را ذکر می کند.
بازخوانی داستان جمشید بر پایة روابط گفتمان های مهری-زردشتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جمشید تنها شخصیّت اساطیری است که در شاهنامه دارای دو دورة زندگیِ کاملاً متفاوت است: در دورة نخستِ زندگی اش با پاک دینی و شکوه تمام ظاهر می شود و در دورة دوم نیز گرفتار سقوط معنوی و مادّی می گردد. بررسی متون اوستایی و پهلوی در مقام منابع مستقیم یا غیرمستقیمِ روایات شاهنامه نیز حاکی از تناقضات و سردرگمیِ این متون دربارة شخصیّت جمشید است. مقالة پیشِ رو درصدد است ضمن اثبات تعلّق جمشید به آیین مهری و واسازی روایات زردشتی، به برجسته سازی تناقضات موجود در این روایات و آشکار کردن نیروهای هم ستیز بپردازد و نقش مناسبات ایدئولوژیک و روابط دو گفتمان مهری و زردشتی را در صورت بندی این داستان تحلیل کند. از این منظر، تناقضات موجود دربارة جمشید بیش از هر چیز ریشه در روابط متغیّرِ سنّت زردشتی با سنّتِ مهری دارد؛ بدین معنا که جمشید نیز همانند بسیاری از عناصر کانونیِ آیین مهری ابتدا مشمول طرد و انکار گفتمان زردشتی واقع می گردد امّا بعدها در اثر چرخش های ایدئولوژیکِ این گفتمان، در آن جذب می شود. رابطة تقابلی- تعاملی گفتمان های زردشتی و مهری در خصوص جمشید، در صورت بندی نهایی این داستان در شاهنامه و بالطبع در روایات زردشتی آشکار است.
مطالعات پسااستعماری، تلاش متن محور در جهت وارونه سازی چشم اندازها (با تأکید بر بازشناسی رویکردهای متفاوت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعات پسا استعماری مجموعه ای از ره یافت های نظری است که، با تأکید بر پیامدهای استعمارگرایی، به تحلیل گفتمان استعماری می پردازد. از جهتی، نقد پسااستعماری در پی فهم موقعیت کنونی از طریق بازاندیشی و واکاوی و تحلیل انتقادی تاریخ استعماری گذشته است که بیش از آن که درباره هند، افریقا، امریکای لاتین، خاورمیانه، و اروپا باشد، دربرگیرنده خیال پروری ها و سرهم بندی ها و دریافت های یک جانبه غربی دربارة «غرب» و «شرق» است. به طور کلی، مطالعات پسااستعماری تلاشی متن محورانه در جهت وارونه سازی چشم انداز غربی به دیگریِ غیرغربی است. دامنه وسیع موضوعات مورد علاقه مطالعات پسااستعماری را از نظریه و نقد ادبی تا مطالعات اقتصاد سیاسی و پژوهش درباره حکومت های استعماری و مسئله هویت و مطالعات فرهنگی در بر می گیرد. این امر باعث ابهامات و مناقشاتی در برخوردهای نخستین مخاطبان و پژوهشگران با این حوزه از مطالعات شده است و تدقیق در رویکردهای این مطالعات ضروری می نماید. مقاله حاضر بر آن است تا به این سؤال پاسخ دهد که ماهیت و ادعای مطالعات پسااستعماری چیست و چه رویکردهای درون مطالعاتی دارد. در پاسخ به این سؤال، سعی می شود از ره گذر بررسی مطالعات پسااستعماری و رویکردهای متضاد آن به شناخت هر چه صحیح و دقیق تر این حوزه مطالعاتی دست یابیم.
بررسی خوانش زنان تهرانی از سریال کلاه پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، به بررسی نحوه تفسیر و رمزگشایی سریال «کلاه پهلوی» در بین زنان پرداخته است. برای این منظور، ابتدا پنج گروه از زنان شهر تهران، به روش غیراحتمالی و هدفمند، به عنوان نمونه تحقیق انتخاب شدند و سپس، با استفاده از روش مصاحبه گروهی متمرکز، خوانش های آنان از این مجموعه مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد تفاوت هایی در واکنش مخاطبان به این سریال وجود دارد و آنان دریافت کنندگان منفعل پیام های موجود در سریال نیستند. زنان بسته به ویژگی ها و شرایط زندگی خود به منابع اطلاعاتی و گفتمانی گوناگونی دسترسی دارند و به نحو متفاوتی با پیام های تلویزیونی مواجه می شوند؛ چنانکه برخی از شرکت کنندگان، گفتمان سنت گرایی را پیام مرجح سریال دانسته اند و در چارچوب آن به بحث و گفتگو پرداخته اند و تعدادی نیز بر اساس تجارب خود، بعضی از مؤلفه های هر دو گفتمان سنت گرایی و تجددگرایی را پذیرفته اند و برخی را مورد چالش و انتقاد قرار داده اند.تجددگرایی، خوانش مرجح، رمزگذاری، سنت گرایی، گروه متمرکز، گفتمان
بررسی تطبیقی نگاه به اسرائیل درگفتمان سیاست خارجی ایران (مطالعه موردی گفتمان غرب گرای پهلوی دوم و گفتمان اسلام سیاسی امام خمینی(ره))(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پرسش از علل شکل گیری و تداوم دشمنی جمهوری اسلامی ایران و اسرائیل سال ها به یکی از دغدغه های محققان سیاست خارجی و روابط بین الملل تبدیل شده است. بیشتر آثاری که روند شکل گیری و تحولات این دشمنی را بررسی کرده اند، از چشم انداز نظریه های خردگرا(اثبات گرا) در روابط بین الملل به موضوع پرداخته اند. این درحالی است که دشمنی این دو واحد سیاسی در طی سه دهه گذشته از روند به نسبت پایداری برخوردار بوده است و محاسبات خردگرا قادر به ارائه یک تحلیل ثابت از علل شکل گیری و تداوم دشمنی جمهوری اسلامی ایران و اسرائیل نیستند؛ بنابراین، پرسش اصلی مقاله حاضر این است که چه علل یا عواملی اسرائیل را مبدل به یک دشمن پایدار در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران ساخته است؟ فرضیه ای که در پاسخ به این پرسش مطرح می شود این است که نگاه به اسرائیل در سیاست خارجی ج.ا.ایران را باید در چارچوب گفتمان انقلاب اسلامی مورد ملاحظه قرار دارد، از این رو پیش از آنکه این تضاد در قالب رقابت های راهبردی طرفین قابل تبیین و تفسیر باشد، تلقی از اسرائیل در گفتمان سیاست خارجی غرب گرای پهلوی دوم به مثابه «خودی» است که نقش مهمی در برساخته شدن اسرائیل به عنوان «دیگری» یا غیر در گفتمان سیاست خارجی اسلام سیاسی امام خمینی (ره) داشته است. در راستای تبیین این فرضیه تلاش می شود از نظریه گفتمان لاکلائو و موفه و به ویژه مفهوم دیگری(Otherness) در این نظریه استفاده شود. از آنجایی که نظریه گفتمان لاکلائو و موفه فاقد ابزاری برای تحلیل متن می باشد، از روش تحلیل متن فرکلاف در دو گفتمان رقیب استفاده شده است. نتایجی که از این بررسی حاصل شد به این وجه است، از آنجایی که ظهور، تکامل و بسط گفتمان ها در سایه سنگین دیگری یا غیر صورت می گیرد و این دیگری، عملکردی دوسویه داشته و از یک سو مانع عینیت و تثبیت هویت شده و از سوی دیگر، سازنده هویت و عامل انسجام گفتمانی است، اسرائیل به مثابه دیگری (غیر) نقش یک بیرون سازنده(Constitutive Outside) را در هویت بخشی به گفتمان سیاست خارجی اسلام سیاسی امام خمینی (ره) در تقابل با دگر پهلویستی خود ایفا نموده است
تحلیل بافت مشروعیتی گفتمان جنگ تحمیلی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر، بی آنکه منابع مشروعیت بخش فرازبانی را انکار کند، در پی بررسی کاربرد انواع روش های مشروعیت بخشی از طریق زبان به کنش ها و اعمال سیاسی در طول جنگ تحمیلی است. به عبارت دیگر، با مفروض پنداشتن قابلیت های زبان در تولید مشروعیت برای اعمال و کنش ها، پرسش آن است که: کنش گران میدان سیاست، از چه شیوه هایی برای تولید مشروعیت کلامی تصمیمات و اعمال مرتبط با جنگ بهره جستند؟ بدیهی است تحلیل گفتمان با رویکرد متن محور، روش مناسبی برای انجام این تحقیق است؛ درعین حال می توان از تحلیل گفتمان به عنوان مبنای نظری پژوهش نیز بهره جست. ازاین رو، متن هایی که از سوی کنش گران دوره جنگ تحمیلی تولید شده اند، به سه ژانر دفاع ، جهاد و صلح قابل تقسیم اند. همچنین در خلال پژوهش، به بافت درون متنی، میان متنی، موقعیتی و تاریخی هر یک از ژانرها و نیز استراتژی های شیوه های مشروعیت بخشی زبانی در هر یک از آنها توجه شده است. مطالعه گفتمان جنگ از این منظر، مؤید تنوع و تکثر روشی در تولید مشروعیت های کلامی از سوی کنش گران حاضر در میدان سیاسی است.