مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
جملات پرسشی
حوزه های تخصصی:
مطالعات رده شناسی زبان حاکی از آن است که میان مقوله های نحوی و معنایی - منظوری رابطه ای مستقیم وجود ندارد. بخشی از دشواری های مفاهیم ادبی نیز در گرو عدم اطلاع از معانی ثانوی مقوله های معنایی- منظوری جملات است. هدف پژوهش حاضر بررسی این جنبه ها در غزلیات شمس است. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی است و داده ها با استفاده از تکنیک تحلیل محتوا، به روش کتابخانه ای و سند کاوی بررسی شده است. جامعة آماری این پژوهش 3229 غزل و حجم نمونه براساس فرمول کوکران 264 غزل است. نتیجه نشان می دهد که مولانا از 27 کارکرد از مجموع 35 کارکرد ثانوی مورد نظر در این پژوهش استفاده کرده است. تحلیل های آماری نشان دهندة این است که پربسامد ترین کارکرد های ثانوی به ترتیب تعجب، نهی، استفهام انکاری، ملامت، نفی و استفهام تقریری است که به کارگیری یا عدم به کارگیری برخی از کارکردها به گونه ای به هماهنگی یا عدم هماهنگی آن ها با جهان بینی مولانا بستگی دارد که در مقاله بررسی شده است.
مقاله به زبان روسی: تجزیه و تحلیل مقایسه ای جملات ساده در زبان های تاجیکی و روسی (بر اساس کتاب «کلیله و دمنه» نصرالله منشی) ( Сравнительный анализ простых предложений таджикского и русского языков (на примере поэмы «Калила и Димна» Насруллоха Мунши) )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی روش و اهداف ربطی انواع جملات ساده در زبان های روسی و تاجیکی می پردازد. نمونه ها از کتاب معروف «کلیله و دمنه» برگرفته شده که یکی از بهترین آثار ادبیات فارسی و تاجیکی است، مطالعه این اثر ایده ای از زبان، فرهنگ و خصوصیات آن در سده ششم تاریخ مسلمانان را مشخص می کند. تجزیه و تحلیل جملات تاجیکی و روسی طرح های متنوعی از جملات ساده (خبری، پرسشی و امری) را نشان می دهد. در زبان روسی و تاجیکی در ساخت جملات خبری، پرسشی و امری هم لحن و هم نوع ربط، نقش بسزایی بازی می کند. چگونگی سیستم ادای کلمات و لحن در زبان های مورد مطالعه بعضاً متفاوت است. شیوه بیان جملات منفی در این زبان ها دارای تفاوت هایی است. زبان روسی در مقایسه با زبان تاجیکی برای بیان انگیزه فرصت های متنوع تری دارد.
پرسش بلاغی تشریکی در ادبیات معاصر فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به نقد علم معانی سنتی و کارکرد آن از دیدگاهی نو می پردازد. از گذشته تا کنون، در کتب بلاغی برای جملات پرسشی، اغراضی را برشمرده اند مانند امر، نهی، بیان تحسر، ترغیب و ... این موارد تقریباً معانی ثانوی بیشتر جملات پرسشی موجود در متون کهن را شامل می شود. در دورة معاصر، به دلیل روی کرد خواننده مدار به متن، به پرسش هایی برمی خوریم که علم معانی سنتی دربارة آنها سکوت کرده است؛ زیرا در ادبیات قدیم نمونه های آنها به ندرت دیده می شود. این جملات پرسشی که در اشعار، به ویژه در داستان های دورة معاصر دیده می شود، به دلیل متکثر کردن معنای متن ادبی اهمیت دارد. تکثیر معنا با سهیم کردن خواننده در آفرینش متن صورت می گیرد؛ به این ترتیب که متن از خواننده چیزی می پرسد و با این شگرد، به صورت غیرمستقیم از او می خواهد متن را معنا کند. این نوع پرسش ها در این مقاله، پرسش های بلاغی تشریکی نامیده شده اند. این مقاله بعد از آنکه دربارة ضعف علم معانی سنتی در تبیین این شگرد بحث می کند، از مباحث زبان شناسان و منتقدان ادبی در تبیین نظری جایگاه این نوع پرسش یاری می گیرد و در پایان، نمونه هایی از جملات پرسشی در شعر و داستان معاصر را ذکر می کند.
بررسی نقش های معنایی – منظوری جملات پرسشی در اشعار امیر هوشنگ ابتهاج (سایه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از رایج ترین مقوله های دستوری در زبان های دنیا جملات پرسشی است، جملات پرسشی در شعر معاصر ازجمله اشعار امیرهوشنگ ابتهاج گاهی نقش های معنایی منظوری دارند و کاربرد آن ها برای سؤال نیست، بلکه برای تعجب، خبر دادن، یأس، شکایت، اعتراض، توبیخ، ملامت و ... به کار می روند. این پژوهش با هدف شناخت مقوله های معنایی – منظوری جملات پرسشی در اشعار امیرهوشنگ ابتهاج (سایه) نوشته شده است. روش تحقیق توصیفی – تحلیلی است. جامعه آماری تمام دفتر های شعر سایه است و به صورت تصادفی ۱۲۰ غزل، ۸۴ شعر نیمایی، ۱۷ دوبیتی، ۱۰ مثنوی و ۸ قطعه موردبررسی قرار گرفت، سایه در ۱۸۷ مورد از جملات پرسشی در معنای ثانوی استفاده کرده است. نتیجه پژوهش نشان می دهد که ابتهاج از ۲۸ مورد از کارکرد های معنای ثانوی جملات پرسشی استفاده نموده است. تحلیل آماری داده ها بیانگر این نکته است که پربسامدترین کارکردهای اغراض ثانوی جملات پرسشی به ترتیب عبارت اند از: آرزو، اعتراض، تعجب، شکایت، اظهار عجز، تردید، استفهام انکاری، یأس و ناامیدی، تعظیم و تأکید و تقریر خبر و جلب توجه .
قاعده آموزی: شیوه ای جدید در آموزش صیغه افعال زبان انگلیسی به فارسی زبانان بر پایه اصول زبانشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از دغدغههای اصلی دانشجویان فارسی زبان در کلاسهای آموزش زبان انگیسی این است که قواعد منفیسازی و سؤالی کردن صیغههای مختلف فعل را نمیتوانند به درستی بیاموزند و از تعدد قواعد رنج میبرند. تحقیق حاضر مبتنی بر تجربة شخصی پژوهشگرانی است که پس از تحصیل در رشتة زبانشناسی، ناخودآگاه در آموزش زبان انگلیسی به دانشجویان فارسیزبان از شیوهای جدید به نام قاعدهآموزی استفاده میکردند و متوجه بهبود یادگیری قواعد زبان انگلیسی در دانشجویان شدند. در این روش(قاعدهآموزی)، با استفاده از یافتههای زبانشناسان، به جای توضیح تکتک صورتهای صیغهها، قاعدهای کلی بیان میشود که میتوان آن را در همة صورتها بهکار برد. در این مقاله برای آزمون روش قاعدهآموزی، 40 دانشجو در دو کلاس زبان عمومی انتخاب شدند. پس از اطمینان از همگن بودن آنها، در چهار جلسة ابتدای کلاس، دانشجویان یک کلاس به روش سنتی آموزش دیدند و دانشجویان کلاس دیگر به روش قاعدهآموزی و سپس، آزمونی از هر دو گروه گرفته شد. نتیجة آزمون نشان داد بازده دانشجویانی که به شیوة جدید آموزش داده شده بودند، بالاتر از بقیة دانشجویان بود.
معانی ثانوی جملات پرسشی گفت وگو در «زهره و منوچهر» ایرج-میرزا و «ایرج و هوبره» قاسم لاربن
منبع:
شفای دل سال چهارم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۷
135 - 155
حوزه های تخصصی:
جمله به واسطه طرز بیان و چگونگی ارائه پیام، چهار قسم خبری، پرسشی، امری و عاطفی است. ماهیّت جملات پرسشی، کسب خبر است، امّا معانی ثانوی دیگری از آن برداشت می شود. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی به اغراض ثانوی جملات پرسشی گفت وگوهای «زهره و منوچهر» ایرج میرزا و «ایرج و هوبره» قاسم لاربن، آخرین منظومه های غنایی ادبیّات کلاسیک فارسی پرداخته و به این پرسش پاسخ می دهد که معانی ثانوی جملات پرسشی گفت وگوها در کدام منظومه برجسته تر است و علّت این برجستگی چیست؟ یافته های پژوهش نشان می دهد بسامد جملات پرسشی گفت وگو در «ایرج و هوبره» نسبت به اقسام جمله، از منظومه «زهره و منوچهر» بیشتر است. بسامد جملات تعجّبی، استفهام انکاری و اظهار بی تابی، دلیل برجستگی و استفاده هنرمندانه لاربن از معانی ثانوی جملات پرسشی گفت وگو در «ایرج و هوبره» است. در «زهره و منوچهر» بسامد تعجّب و توبیخ در جملات پرسشی، جهت رسیدن زهره به خواهش های دل است، امّا در «ایرج و هوبره» بسامد تعجّب با توجّه به جنبه غنایی منظومه، برآمده از عشق و حالات عاشقانه است و با توجّه به جنبه حماسی منظومه، دو دلی در هنگام خطر و دست درازی به میهن، مایه حیرت است. استفهام انکاری، برای بیان مقصود و تأیید کلام بسامد یافته و اظهار بی تابی در منظومه غنایی لاربن، متأثّر از فراق و دوری از معشوق و عشق حقیقی است که در «زهره و منوچهر» نمود ندارد.
نقد و بررسی کنش های گفتاری جملات پرسشی در قصاید سلمان ساوجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر کنش های گفتاری در پرسش های قصاید سلمان ساوجی را به روش توصیفی-تحلیلی کاویده است. یافته های پژوهش نشان می دهد میان زبان سلمان و اندیشه وی پیوندی منسجم برقرار است؛ یعنی شاعر با توجّه به موقعیّت مخاطب و وجهه او، از زبانی متناسب با جایگاهش استفاده می کند. سلمان در قصیده، بیشترین پرسش ها را در کنش اظهاری به کار برده است. شاعر نخست، در پی اقناع مخاطب و جلب مشارکت و تأیید وی است و برای بیان عقاید خویش و کسب تأیید و موافقت ممدوح از این پرسش ها بهره می جوید؛ دوم، در پی اغراق، برجسته سازی و مؤکد کردن محتوای کلام است که با بافت قصیده، توصیف ها، اغراق ها و ستایش های خیال پردازانه چکامه های مدحی تناسب دارد. سلمان در کنش ترغیبی به منظور رعایت جنبه تعلیمی کلام و نیز حفظ شأن والای ممدوح، از طرح مستقیم خواسته خویش اجتناب می کند تا از طریق تضعیف معنای الزامی و توبیخی کلام، با مخالفت کمتری مواجه شود. کنش های عاطفی معمولاً مفاهیمی نزدیک و درهم آمیخته دارند. این قرابت مفهومی موجب ایجاد شبکه ای گسترده از مفاهیم درهم تنیده یا «هاله های مفهومی» می شود تا از طریق تقویت غنای عاطفی کلام، احساس مخاطب را در خوانش متن درگیر کند و تأثیر دلخواه را بر وی بگذارد. کلام گوینده در کنش تعهدی، صریح و بدون ابهام است؛ لذا با توجّه به ویژگی چندلایه بودن متون ادبی این کنش در شعر جایگاه چندانی ندارد.