مطالب مرتبط با کلیدواژه

مماشات


۱.

مقاومت، ممارست و مماشات گفتمانی: قلمروهای گفتمان و کارکردهای نشانه – معناشناختی آن(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: گفتمان مقاومت ممارست مماشات نشانه – معناشناسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۲۳ تعداد دانلود : ۷۳۷
گفتمان از دیدگاه زبانشناختی به کنشی فردی اطلاق می گردد که نتیجه استعمال زبان است. چنین کنشی که تجارب بیرونی و زیسته گفته پرداز را به همراه کنکاشِ درون زبان به حوزه گفتمان منتقل می کند ما را با ویژگی های متفاوت و متنوعی مواجه می سازد که این تحقیق فقط بخشی از آن را برجسته می سازد. از میان کارکردهای مختلف گفتمان سه ویژگی مقاومتی، ممارستی و مماشاتی وجوهی هستند که مبنای شکل گیری بسیاری از گفتمان ها به شمار می روند. تاکید بر این سه ویژگی به این دلیل است که هر کنش گفتمانی قبل از هر چیز آزادسازی میزانی از انرژی است که فرآیند گفتمانی و پویایی آن را تضمین می کند. همین انرژی است که سبب ایجاد فضای مقاومت، ممارست و یا حتی مماشات گفتمانی می گردد. مقاومت گفتمانی سبب می گردد تا یک وضعیت ایجابی و تثبیت شده نفی شود و وضعیتی متفاوت و جدیدی جایگزین آن گردد. مهمترین نتیجه نفی کارکرد ایجابی یک گفتمان ورود به چشم انداز جدیدی است که مسیر حرکت گفتمانی را باز نموده و می تواند شرایط رشد و استعلای آن را فراهم سازد. کنش های گفتمانی همواره امکان تمدید حضور خود را در فرآیندی متفاوت از آنچه برای آن ها ترسیم شده است دارند. جریان های کنشی دارای آستانه مقاومت متفاوت هستند. با وارد کردن میزانی از انرژی به یک جریان می توان مسیر حرکت آن را تغییر داد. مقاومت و ممارست قدرت گفتمانی را بازتعریف می کنند. به همین دلیل قدرت می تواند با گستره کمّی، حضور خود شرایط ایجابی را تغییر دهد. اما گاهی نیز تقلیل و تضعیف همین گستره کمی نوعی ممارست جهت بهبود کیفی حضور است. به همان میزان که اسطوره سازی، مقاومت گفتمانی را افزایش می دهد به همان میزان نیز جذب و حل شدن در گفتمان های جاری شرایط مماشاتی حضور را افزایش می دهد. ویژگی مقاومتی گفتمان راه را بر استعلای ساحت حضور کنش گران گفتمانی می گشاید.چنین مقاومتی امکان جابجایی کنش ها و جلوگیری از انجماد آن ها را فراهم می کند. اینک باید دید چگونه و بر اساس چه کارکردهایی گفتمان وارد مسیر پویای ممارست و به پشتوانه آن تغییر وضعیت های ایجابی و تثبیت شده می گردد ؟ هدف اصلی این مقاله بررسی و تحلیل سه ویژگی مقاوتی، ممارستی و مماشاتی گفتمان از دیدگاه نشانه – معناشناسی جهت تبیین این موضوع مهم است که گفته پردازی فضایی چالشی است که استحاله و استعلای معنا در آن وابسته به تغییر شرایط ایجابی به شرایط سلبی و یا پویاجهت جلوگیری از رسوب معناست.
۲.

تحلیل نشانه-معنا شناختی کارکردهای گفتمانی مقاومت و مماشات در اعترافات تاج السلطنه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نشانه معناشناسی مقاومت مماشات نوشتار اعترافی خاطرات تاج السلطنه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۶۶ تعداد دانلود : ۷۰۳
رویکرد نشانه معناشناسی گفتمانی است که با دخیل شمردن سوژه تن مدار در خلق معنا و تأکید بر ابعاد عاطفی، حسی ادراکی و زیبایی شناختی گفتمان، محمل مناسبی برای تحلیل و تأویل متون اعترافی به شمار می آید. مطابق آموزه های این نگره، کنشگران می توانند با ایجاد چالش هایی درون گفتمانی و خلق جریان هایی همسو یا ناهمسو به مقاومت یا مماشات با «غیر» برخیزند و به این ترتیب، برای احراز یا بازسازی هویت خویش تلاش کنند. در خاطرات تاج السلطنه به مثابه نوشتاری اعترافی نیز، سوژه در راستای هویت طلبی و تقلایی مدام برای رهایی از بحران معنا به مرکز ثقلی گفتمانی تبدیل می شود تا بتواند نقش خود را در تعامل و تقابل با غیر ایفا کند. هدف از پژوهش حاضر، پاسخ به این پرسش است که موضع گیری سوژه گفته پرداز، چگونه مقاومت یا مماشات او را در مواجهه با قلمروهای رقیب رقم زده و این ویژگی ها با اتکا به کدام یک از مؤلفه های نشانه معناشناختی ممکن شده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که سوژه از مجراهای مقاومت از طریق نمادین سازی، قافیه اندیشی، روابط فشاره ای و گستره ای و رجوع به وجه پدیدارشناختی حضور، در برابر بحران هویت و معنا به مقابله برخاسته و سرانجام با منقاد شدن در برابر دیگری (بزرگ) راه مماشات پیش گرفته است. در این میان، مقوله مکان با گره خوردن به هویت سوژه، کارکردی گفتمانی پیدا کرده و ضمن نمایندگی کردن وضعیت های گوناگونِ سوژه، به شاخص شدت و ضعف مقاومت و مماشات در این گفتمان بدل شده است.
۳.

کیخسرو و بهرام (خوانش بینامتنی شاهنامه و هفت پیکر از منظر شخصیت پردازی اسطوره گونه کیخسرو و بهرام گور)

کلیدواژه‌ها: سیاوش اسطوره مقاومت مماشات پدیدارشناختی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۱۹ تعداد دانلود : ۴۱۹
شاهنامه به عنوان الگوی سرآمد حماسه های ایرانی، منشأ خلق آثار متعدد حماسی پس از خود شده است. در این پژوهش با خوانشی بینامتنی، اثرگذاری شاهنامه بر هفت پیکر نظامی در خلق شخصیت اسطوره گونه بهرام گور بررسی شده است. پژوهش حاضر در پی یافتن مواردی از داستان و شخصیت اسطوره ای کیخسرو در شاهنامه است که الهام بخش شخصیت پردازی نظامی در پردازش شخصیت بهرام گور بوده است؛ بدین ترتیب می توان الگویی برای خلق شخصیت بهرام در روایت نظامی پیدا کرد. اشاره نظامی در ابتدای هفت پیکر بر ابتنای اثرش بر شاهنامه و شواهد متنی موجود، این مدعا را تقویت می کند. این پژوهش با روشی توصیفی تحلیلی بینامتنی، در حوزه دو شخصیت یاد شده، برپایه آرای ژرار ژنت دو اثر شاهنامه و هفت پیکر را بررسی کرده و نتایج نشان دهنده آن است که که روابط بینامتنی صریح و ضمنی، در مواردی همچون پیش بینی و رؤیاهای بزرگان در مورد دو شخصیت، اعمال و رفتار، شخصیت عرفانی و فرجام آن ها نمود یافته است.
۴.

تحلیل نشانه معناشناختی کارکرد گفتمانی مقاومت اسطوره ای در داستان سیاوش

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: سیاوش اسطوره مقاومت مماشات پدیدارشناختی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۱ تعداد دانلود : ۳۳۸
در مقاومت اسطوره ای، حضوری متمرکز شکل می گیرد که قدرتی درونی شده دارد و سوژه در نقش کنش گر گفتمانی عمل می کند. سیاوش (سوژه گفتمانی)، یکی از محوری ترین شخصیت های شاهنامه است که توانسته به چنین حضوری دست یابد؛ بدین ترتیب، او تصویر منسجمی از حضور ارائه داده که وجهی استعلایی می یابد. این حضور، سوژه را به عنوان نماد هویت بخشی در مرکز ثقل گفتمان قرار می دهد. سوژه رقیب نیز حضور خود را در ارتباط با او تنظیم می کند و در تعامل دوسویه و یا در رابطه ای تنشی با او قرار می گیرد. این تقابل و تعامل در قالب دو کلان روایت مقاومت و مماشات بروز می یابد. پرسش اصلی این است که مقاومت اسطوره ای و به تبع آن مماشات و ممارست گفتمانی در داستان سیاوش، چگونه و در قالب چه گفتمان هایی تحقق یافته است. در واقع، هدف اصلی پژوهش پیشِ رو، تحلیل نشانه معناشناختی چگونگی تحقق مقاومت اسطوره ای و تأثیر آن در شکل دهی به هویت و ارزش است. پژوهشِ حاضر با روش توصیفی تحلیلی نشان دهنده آن است که سوژه با راهبردهای مقاومت اسطوره ای مانند فشاره ای و گستره ای، اتیکی، زایشی و پدیدارشناختی، از ارزش وفای به عهد و درستی دفاع می کند. سوژه رقیب نیز با صف آرایی در مقابلش، قصد دارد تا او را به مماشات وادارد؛ اما سوژه ممارست می کند و به حضور خود وجهی پدیداری و هستی محور می بخشد.